|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#3681
12-24-2009
|
||||
|
||||
دم او جان دهدت روز نفخت بپذیر
کار او کن فیکون‌ست نه موقوف علل
__________________
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم . . . 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#3682
12-24-2009
|
||||
|
||||
|
لب لعل و خط مشکین چو آنش هست و اینش هست
بنازم دلبر خود را که حسنش آن و این دارد
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#3683
12-24-2009
|
||||
|
||||
|
پیرخرد که منع جوانان کند ز می
تابود خود سبو کش میخانه‌ی تو بود خوان نعیم و خرمن انبوه نه سپهر ته سفره خوار ریزش انبانه‌ی تو بود
|
|
#3685
12-24-2009
|
||||
|
||||
|
دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز
صبحست و سیل اشک به خون شسته بالشم پروانه را شکایتی از جور شمع نیست عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم
|
|
#3687
12-24-2009
|
||||
|
||||
|
به دور جام میم داد دل بده ساقی
چهاکه بر سرم از دور روزگار آمد به پای ساز صبا شعر شهریار ای ترک بخوان که عیدی عشاق بی‌قرار آمد
|
|
#3689
12-24-2009
|
||||
|
||||
|
به دور جام میم داد دل بده ساقی
چهاکه بر سرم از دور روزگار آمد به پای ساز صبا شعر شهریار ای ترک بخوان که عیدی عشاق بی‌قرار آمد
|
|
#3690
12-24-2009
|
||||
|
||||
|
در میخانه بسته‌اند دگر
افتتح یا مفتح الابواب لب و دندانت را حقوق نمک هست بر جان و سینه‌های کباب
__________________
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم . . .
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 14 نفر (0 عضو و 14 مهمان) | |
| ابزارهای موضوع | |
| نحوه نمایش | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 03:07 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.