بازگشت   پی سی سیتی > سایر گفتگوها > مطالب آزاد > تاپیکهای سریالی > تالارهای آزاد

تالارهای آزاد در این تالار پستهایی که شمارش نمیشوند ارسال میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #3761  
قدیمی 01-24-2012
Saba_Baran90 آواتار ها
Saba_Baran90 Saba_Baran90 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 902
سپاسها: : 10,211

6,252 سپاس در 1,423 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

آفرین غزل جون!
آقایی آقا مهدی!
دلم خنک شد به این میگن پُست!طولانی و پرملات!
بچه ها جدایی نادر از سیمین نامزد اسکار شد : هم برای بهترین فیلم خارجی زبان هم برای بهترین فیلم نامه غیر اقتباسی
اسکار هم 26 فوریه برگزار میشه!
__________________
I know that in the morning now
I see ascending light upon a hill
Although I am broken, my heart is untamed, still
پاسخ با نقل قول
7 کاربر زیر از Saba_Baran90 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #3762  
قدیمی 01-24-2012
javidan 20 آواتار ها
javidan 20 javidan 20 آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: Jan 2012
محل سکونت: شاباد
نوشته ها: 369
سپاسها: : 224

503 سپاس در 318 نوشته ایشان در یکماه اخیر
javidan 20 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

خداد صلوات! غزل بیوسه جاهل پی سی سیتی.همین یه بارَ نکُشیدمان.حالمان خراوه.جاهلی نکوت سر قیو!

ویرایش توسط javidan 20 : 01-24-2012 در ساعت 10:02 PM
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از javidan 20 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #3763  
قدیمی 01-24-2012
shokofe آواتار ها
shokofe shokofe آنلاین نیست.
ناظر ومدیر تالار پزشکی بهداشتی و درمان

 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 4,109
سپاسها: : 3,681

5,835 سپاس در 1,524 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام به همه

آقا مهدی مرسی

غزل خیلی پستتو خوندم حال کردم
آره دیگه تو این اوضاع بد بازار به زور باید مریض و کشوند تو مطب خواهر
اینجا هم هوا بسی ناجوانمردانه سرد است

صبا تو این اوضاع این اخبار جدایی نادر از سیمین دلخوشی خوبیه
منم وقتی این خبرو عصر شنیدم خیلی خوشحال شدم

جاویدان (نجات جان) اینجا خیلیا یکی خود من کرمانشاهی بلد نیستن اگه میشه فارسی بنویس تا ما هم بفهمیم چی مینویسی تو بخش کرمانشاه به زبون خودتون بنویس ..من اغلب نوشته هاتو متوجه نمیشم پسر خوب

راستی سهراب دیدی برف نمیزنه بلکه میباره بلکه گاهی میاد


امیدوارم همه دوستان عزیز خوب باشین
مثل همیشه دوستون دارم
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
پاسخ با نقل قول
3 کاربر زیر از shokofe سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #3764  
قدیمی 01-24-2012
javidan 20 آواتار ها
javidan 20 javidan 20 آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: Jan 2012
محل سکونت: شاباد
نوشته ها: 369
سپاسها: : 224

503 سپاس در 318 نوشته ایشان در یکماه اخیر
javidan 20 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

به غزل گفتم که کمتر خط و نشان بکشه
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از javidan 20 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #3765  
قدیمی 01-24-2012
ترنم آواتار ها
ترنم ترنم آنلاین نیست.
ناظر و مدیر تالارهای آزاد

 
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641

11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


شما به مشاجراتتون ادامه بدین مام میخونیم
میخندیم



خاطره ای از استاد شفیعی کدکنی




چند روزی به آمدن عيد مانده بود. بیشتر بچه ها غایب بودند،


یا اکثرا" رفته بودند به شهرها و شهرستان های خودشان یا


گرفتار کارهای عید بودند اما استاد ما بدون هیچ تاخیری آمد سر کلاس


و شروع کرد به درس دادن.




بالاخره کلاس رو به پایان بود که یکی از بچه ها خیلی آرام گفت:


استاد آخره سالی دیگه بسه!



استاد هم دستی به سر تهی از موی خود کشید! و عینکش را از روی چشمانش برداشت و همین طور که آن را می گذاشت روی میز،


خودش هم برای اولین بار روی صندلی جا گرفت.



استاد 50 ساله‌مان با آن كت قهوه‌اي سوخته‌اي كه به تن داشت،


گفت: حالا که تونستید من رو از درس دادن بندازید بذارید خاطره ای


رو براتون تعریف کنم.



من حدودا 21 یا 22 سالم بود، مشهد زندگی می کردیم،


پدر و مادرم کشاورز بودند با دست های چروک خورده و آفتاب سوخته،


دست هایی که هر وقت اون ها رو می دیدم دلم می خواست


ببوسمشان، بویشان کنم، کاری که هیچ وقت اجازه آن را به خود ندادم


با پدرم بکنم اما دستان مادرم را همیشه خیلی آرام مثل "ماش پلو"


که شب عید به شب عید می خوردیم بو می کردم و در آخر بر لبانم می گذاشتم.





استادمان حالا قدری هم با بغض کلماتش را جمله می کند:


نمی دونم بچه ها شما هم به این پی بردید که هر پدر و مادری


بوی خاص خودشان را دارند یا نه؟ ولی من بوی مادرم را همیشه


زمانی که نبود و دلتنگش می شدم از چادر کهنه سفیدی که


گل های قرمز ریز روی آن ها نقش بسته بود حس می کردم،


چادر را جلوی دهان و بینی‌ام می گرفتم و چند دقیقه با آن نفس می کشیدم...



اما نسبت به پدرم؛ مثل تمام پدرها؛ هیچ وقت اجازه ابراز احساسات


پیدا نکردم جز یک بار، آن هم نه به صورت مستقیم.



نزدیکی های عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را


هم گرفته بودم، صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه


آب بیارم.



از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق، هق مردانه ای را شنیدم،


از هر پله ای که بالا می آمدم صدا را بلندتر می شنیدم...


استاد حالا خودش هم گریه می کند...



پدرم بود، مادر هم آرامش می کرد، می گفت آقا! خدا بزرگ است،


خدا نمیذاره ما پیش بچه ها کوچیک بشیم، فوقش به بچه ها


عیدی نمی دیم، قرآن خدا که غلط نمی شه اما بابام گفت:


خانم نوه هامون تو تهران بزرگ شدند و از ما انتظار دارند،


نباید فکر کنند که ما ...



حالا دیگه ماجرا روشن تر از این بود که بخواهم دلیل گریه های


بابام رو از مادرم بپرسم، دست کردم توی جیبم، 100 تومان بود،


کل پولی که از مدرسه گرفته بودم، گذاشتم روی گیوه های پدرم


و خم شدم و گیوه های پر از خاک و خلی که هر روز در زمین زراعی،


همراه بابا بود بوسیدم.



آن سال همه خواهر و برادرام ازتهران آمدند مشهد،


با بچه های قد و نیم قد که هر کدام به راحتی "عمو" و "دایی"


نثارم می کردند.



بابا به هرکدام از بچه ها و نوه ها 10 تومان عیدی داد، 10 تومان ماند


که آن را هم به عنوان عیدی داد به مامان.






اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم، که رفتم سر کلاس.



بعد از کلاس آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود


گفت که کارم دارد و باید بروم اتاقش، رفتم، بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ زوار درفته گوشه اتاقش درآورد و داد به من.



گفتم: این چیه؟



"باز کن می فهمی"



باز کردم، 900 تومان پول نقد بود!


این برای چیه؟



"از مرکز اومده؛ در این چند ماه که اینجا بودی بچه ها


رشد خوبی داشتند برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند."



راستش نمی دونستم که این چه معنی می تونه داشته باشه،


فقط در اون موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم این باید 1000 تومان باشه


نه 900 تومان!



مدیر گفت از کجا می دونی؟ کسی بهت گفته؟ گفتم: نه،


فقط حدس می زنم، همین.



راستش مدیر نمی دونست بخنده یا از این پررویی من عصبانی بشه


اما در هر صورت گفت از مرکز استعلام می‌گیرد و


خبرش را به من می دهد.



روز بعد تا رفتم اتاق معلمان تا آماده بشم برای کلاس،


آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتنت


استعلام کردم، درست گفتی، هزار تومان بوده نه نهصد تومان،


اون کسی که بسته رو آورده صد تومانش را کِش رفته بود


که خودم رفتم ازش گرفتم اما برای دادنش یه شرط دارم...



"چه شرطی؟"



بگو ببینم از کجا می دونستی؟ نگو حدس زدم که خنده دار است.



استاد کمی به برق چشمان بچه ها که مشتاقانه می خواستند


جواب این سوال آقای مدیر را بشنوند، نگاه کرد و دسته طلایی


عینکش را گرفت و آن را پشت گوشش جا داد و گفت:


"به آقای مدیر گفتم هیچ شنیدی که خدا 10 برابر عمل نیکوکاران


به آن ها پاداش می دهد؟"



__________________
.
.
.
.
.

ویرایش توسط رزیتا : 01-25-2012 در ساعت 09:09 AM
پاسخ با نقل قول
5 کاربر زیر از ترنم سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #3766  
قدیمی 01-25-2012
hossein آواتار ها
hossein hossein آنلاین نیست.
مدیر بخش موبایل
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693

7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
hossein به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض *پیش بینی نتیجه بازی امشب بین دو تیم بارسلونا و رئال مادرید*

ماشالا اینقدر بازدید کننده از تاپیکهای ورزشی داریم که من به ناچار بحث رو اینجا مطرح کردم......

آقا اولین نفری که بتونه نتیجه این مسابقه رو صحیح پیش بینی کنه من یه ریشی ، سبیلی ، بالاخره یه چیزی تو همین مایه ها گرو میزارم که یه ستاره بگیره .

* پیش بینی بصورت مشخص کردن تعداد گل باشه ... مثلا 2-2 . *
__________________
گاهی حس میكنم

گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند

كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
پاسخ با نقل قول
3 کاربر زیر از hossein سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #3767  
قدیمی 01-25-2012
MAHDI آواتار ها
MAHDI MAHDI آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,283
سپاسها: : 8,686

3,285 سپاس در 1,349 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط hossein_1971 نمایش پست ها

آقا اولین نفری که بتونه نتیجه این مسابقه رو صحیح پیش بینی

سلام حسین جان
میشه بگی کدوم مسابقه؟!
__________________
ــــــــــــــــــ


خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟
ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست







پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از MAHDI به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #3768  
قدیمی 01-25-2012
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تابلوئه که بارسلونا میبره
دخترم میگه 3-1
من میگم 2-1
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از رزیتا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #3769  
قدیمی 01-25-2012
hossein آواتار ها
hossein hossein آنلاین نیست.
مدیر بخش موبایل
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693

7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
hossein به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض *پیش بینی نتیجه بازی امشب بین دو تیم بارسلونا و رئال مادرید*

نقل قول:
نوشته اصلی توسط MAHDI نمایش پست ها
[/INDENT]سلام حسین جان
میشه بگی کدوم مسابقه؟!
ا ِا ِا ِاِ مهدی ی ی ی من که تو عنوان گذاشتم !
بارسلونا و رئال مادرید
__________________
گاهی حس میكنم

گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند

كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از hossein به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #3770  
قدیمی 01-25-2012
MAHDI آواتار ها
MAHDI MAHDI آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,283
سپاسها: : 8,686

3,285 سپاس در 1,349 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط hossein_1971 نمایش پست ها
ا ِا ِا ِاِ مهدی ی ی ی من که تو عنوان گذاشتم !
بارسلونا و رئال مادرید
کدوم عنوان ؟

منم میگم 3-1 بارسلونا میبره
__________________
ــــــــــــــــــ


خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟
ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چیست







پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از MAHDI سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 03:02 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها