|
09-22-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آموزش گرامر
صفات
صفات کلماتي هستند که کيفيت و چگونگي افراد، اشياء، مکانها و ... را بيان ميکنند. صفت تنها يک حالت دارد؛ يعني اينکه با اسم مفرد يا جمع، مذکر يا مؤنث بطور يکسان بکار ميرود:
a young man/woman
young men/women
اما تنها موارد استثناء، صفات this و that ميباشند که پيش از اسامي جمع به these و those تبديل ميشوند:
this book - those books, that boy - those boys
مکان صفات
صفتها ميتوانند در موقعيتها و جاهاي مختلفي در يک جمله ظاهر شوند که در زير به مهمترين اين موقعيتها اشاره ميشود:
1- قبل از يک اسم:
a good man, an old car, the green carpet
گاهي بيش از يک صفت، اسمي را توصيف ميکنند:
a good young man, the beautiful green carpet
2- پس از فعل be:
You are beautiful.
She is fat.
The bus is late.
بجز فعل be، افعال ديگري نيز مانند seem، look، become و stay ميتوانند قبل از صفت قرار بگيرند:
It looks interesting. (جالب به نظر ميرسد.)
It is becoming sunny. (هوا دارد آفتابي ميشود.)
3- پس از the، که در اين صورت کلمه اصلي يک عبارت اسمي محسوب ميشود:
the young جوانان
the old پيران
the dead مردگان
the English انگليسيها
(براي کسب اطلاعات بيشتر به موارد کاربرد حرف تعريف معين (the) مراجعه کنيد.)
4-بعد از برخي افعال، يک صفت ميتواند به دنبال مفعول بيايد:
صفت
مفعول
فعل
فاعل
secret.her pastkeptShemad.meis drivingThe noiselucky.myselfconsiderIangry.himmadeHer behaviour
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
09-22-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آموزش گرامر
ترتيب صفات
ميدانيم که صفتها معمولاً قبل از اسم ميآيند، اما اگر بيش از يک صفت اسمي را توصيف کنند، در اينصورت صفتها معمولاً به ترتيب خاصي قرار ميگيرند. هر چند ترتيب قرار گيري صفتها پيش از يک اسم هميشه ثابت نيست، اما جدول زير به شما کمک ميکند تا نحوهی جاگيري کلي آنها را ياد بگيريد:
6
جنس
5
مليت
4
رنگ
3
سن
2
اندازه
1 بيان عقيده يا احساس
flower yellow beautifulanurse Indian young handsomethattableswooden big thosecat Persianwhiteold
صفات تفضيلي و عالي
بيشتر صفتها ميتوانند هر دو حالت تفضيلي (با افزودن -er يا more) و عالي (با افزودن -est يا most) را داشته باشند. در ادامه نحوه ساخت هر دو حالت را خواهيد آموخت.
تفضيلي
عالي
large بزرگ
larger بزرگترthe largest بزرگترينtall بلند
taller بلندترthe tallest بلندترينbeautiful زيبا
more beautiful زيباترthe most beautiful زيباترين
1- نحوه ساخت صفات تفضيلي:
الف- با افزودن -er به انتهاي صفات يک هجايي:
old, older
bright, brighter
ب- با افزودن more به ابتداي صفات چند هجايي:
difficult, more difficult
interesting, more interesting
2- نحوه ساخت صفات عالي:
الف- با افزودن -est به انتهاي صفات يک هجايي
old, oldest
bright, brightest
ب- با افزودن the most به ابتداي صفات چند هجايي: difficult, the most difficult interesting, the most interesting
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
09-22-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آموزش گرامر
صفات نامنظم
تفضيلي
عالي
good
better the best bad
worsethe worst far
further the furthest little
less
the least
many
more
the most
much
more
the most
old
older/elder
the oldest/eldest
چند نکته املايي
1- صفاتي که به y ختم ميشوند، حتي اگر چند هجايي باشند نيز از همان قواعدي استفاده ميکنند که براي صفات يک هجايي بکار ميروند، اما بايد توجه داشته باشيد که در اينصورت موقع اضافه کردن er و est، اy به i تبديل ميشود:
pretty, prettier, prettiest
happy, happier, happiest
funny, funnier, funniest
2- هنگام اضافه کردن er يا est به انتهاي صفات يک هجايي که داراي يک حرف با صدا هستند و به يک حرف بيصدا ختم ميشوند (مانند big)، حرف بيصداي آخر تکرار ميشود:
big, bigger, biggest
sad, sadder, saddest
hot, hotter, hottest
fat, fatter fattest
ولي اگـر صفتي داراي بيش از يـک حرف صدادار بود، در ايـن صـورت حرف بيصداي آخر تکـرار نميشود:
great, greater, greatest
3- صفاتي که به e ختم ميشوند، هنگام اضافه کردن er يا est، اe خود را از دست ميدهند:
blue, bluer, bluest
large, larger, largest
strange, stranger, strangest
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
09-22-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آموزش گرامر
مقايسه
1- صفت قياسي همتراز: براي مقايسه افراد، مکانها، اشياء و ...، وقتيکه هيچ تفاوتي ميان آنها وجود نداشته باشد از ساختارهاي زير استفاده ميکنيم:
as + صفت + as
مثبت:
not as + صفت + as
not so + صفت + as
منفي:
I'm as happy as you. (من به اندازه تو خوشحال هستم.)
Farhad is almost as tall as his father. (فرهاد تقريباً به بلندي پدرش است.)
Our house is not as expensive as your house. (خانه ما به گراني خانه شما نيست.)
A cheetah is not so dangerous as a lion.(يوزپلنگ به اندازه شير خطرناک نيست.)
2- صفت قياسي تفضيلي: براي مقايسه دو شخص، دو چيز و ... از صفت تفضيلي به همراه کلمه than استفاده ميشود:
She looks younger than my mother.
(از مادرم جوانتر به نظر ميرسد.)
I think writing is easier than speaking.
(گمان ميکنم نوشتن از صحبت کردن راحتتر است.)
The man on the right is taller than the man on the left.
(مرد سمت راستی از مرد سمت چپی بلندتر است.)
2- صفت قياسي عالي: براي مقايسه بيش از دو شخص يا دو چيز از صفت عالي استفاده ميشود:
He's the oldest teacher in our school.
(او مسن ترين معلم مدرسه ماست.)
It must be the most expensive car in the world.
(اين بايد گرانترين اتومبيل جهان باشد.)
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
09-22-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آموزش گرامر
پرسشي (Question Tags)
ضمايم پرسشي پرسشهاي کوتاهي هستند که به انتهاي يک جمله (در انگليسي محاورهاي) افزوده ميشوند. به جملات زير دقت کنيد:
You are a teacher, aren't you?
(شما يك معلم هستيد، اينطور نيست؟)
Farhad works hard, doesn't he?(فرهاد سخت کار ميکند، اينطور نيست؟)
در مثالهاي بالا aren't you و doesn't he ضمايم پرسشي هستند.
قواعد ساختن ضمايم پرسشي
1- ضمايم پرسشي از دو کلمه ساخته ميشوند: يک ضمير فاعلي پس از يک فعل کمکي:
جمله اصلي
+ ضميمه پرسشيTom is a student, isn't he? فعل
کمکي
ضمير
فاعلي
2- فاعل آن با فاعل جمله اصلي مطابقت ميکند:
Jim plays football, doesn't he?
The students will be arriving soon, won't they?
3- فعل کمکي آن با فعل کمکي جمله اصلي مطابقت ميکند، با اين تفاوت که:
الف- اگر جمله اصلي مثبت باشد، «ضميمه پرسشي» منفي، و اگر جمله اصلي منفي باشد «ضميمه پرسشي» مثبت خواهد بود.
It wasn't an interesting film, was it?
They will finish their job, won't they?
You wouldn't tell anyone, would you?
ب- اگر هيچ نوع فعل کمکي در جمله اصلي وجود نداشت از does، do و يا did (با توجه به زمان جمله) استفاده ميکنيم:
She plays the piano, doesn't she?
You look well today, don't you?
You sold your car, didn't you?
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
09-22-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آموزش گرامر
افعال بيقاعده (نامنظم)
در جدول زير مهمترين و رايجترين افعال بيقاعده به همراه معني آنها آورده شده است. بديهي است تعداد افعال ياد شده بيشتر از اين مقدار است، اما چون يادگيري آنها براي زبانآموزان چندان الزامي نيست، از ذکر آنها خودداري شده است. مصدر
گذشته سادهاسم مفعول
معاني اصلي
arise
arose
arisen
برخاستن، بلند شدن، رخ دادن
awake
awoke
awoken
بيدار کردن، بيدار شدن
be
was, were
been
بودن، وجود داشتن
beat
beat
beaten
زدن، شکست دادن
become
became
become
شدن، درخور بودن
begin
began
begun
آغاز کردن، آغاز شدن
bend
bent
bent
خم کردن، خم شدن
bet
bet
bet
شرط بستن
bid
bid
bid
پيشنهاد دادن
bite
bit
bitten
گاز گرفتن
blow
blew
blown
دميدن، وزيدن
break
broke
broken
شکستن، قطع کردن
bring
brought
brought
آوردن، موجب شدن
broadcast
broadcast
broadcast
منتشر کردن، اشاعه دادن
build
built
built
ساختن، بنا کردن
burn
burned/burnt
burned/burnt
سوختن، سوزاندن
buy
bought
bought
خريدن
catch
caught
caught
گرفتن، بدست آوردن
choose
chose
chosen
انتخاب کردن، گزيدن
come
came
come
آمدن، رسيدن
cost
cost
cost
ارزيدن، ارزش داشتن
cut
cut
cut
بريدن، زدن، چيدن
dealdealtdealt معامله کردن، رفتار کردنdig
dug
dug
کندن، حفر کردن، کاوش کردن
do
did
done
انجام دادن، (عمل) کردن
draw
drew
drawn
کشيدن، ترسيم کردن
dream
dreamed/dreamt
dreamed/dreamt
خواب ديدن، رويا ديدن
drink
drank
drunk
آشاميدن
drive
drove
driven
راندن، بردن
eat
ate
eaten
خوردن
fall
fell
fallen
افتادن، پايين آمدن
feel
felt
felt
احساس کردن، لمس کردن
fight
fought
fought
جنگ کردن، نزاع کردن
find
found
found
پيدا کردن
fly
flew
flown
پرواز کردن
forget
forgot
forgotten
فراموش کردن
forgive
forgave
forgiven
بخشيدن، عفو کردن
freeze
froze
frozen
منجمد شدن، يخ بستن
get
got
gotten
گرفتن، بدست آوردن
give
gave
given
بخشيدن، دادن (به)
go
went
gone
رفتن، رهسپار شدن
grow
grew
grown
رشد کردن، بزرگ شدن، روئيدن
hang
hung
hung
آويختن، آويزان کردن، به دار آويختن
have
had
had
داشتن
hear
heard
heard
شنيدن
hide
hid
hidden
پنهان کردن، پنهان شدن
hit
hit
hit
زدن، خوردن به
hold
held
held
نگهداشتن، گرفتن
hurt
hurt
hurt
آزردن، آسيب زدن (به)
keep
kept
kept
نگاه داشتن، محافظت کردن
know
knew
known
دانستن
lay
laid
laid
گذاشتن، نهادن، نصب کردن
lead
led
led
رهبري کردن، بردن، هدايت کردن
learn
learned/learnt
learned/learnt
آموختن، ياد گرفتن
leave
left
left
ترک کردن، واگذاردن
lend
lent
lent
وام دادن، قرض دادن
let
let
let
گذاشتن، اجازه دادن
lie
lay
lain
دراز کشيدن
lose
lost
lost
گم کردن، از دست دادن
make
made
made
درست کردن، ساختن
mean
meant
meant
معني دادن
meet
met
met
ملاقات کردن، مواجه شدن (با)
pay
paid
paid
پرداختن، پول (چيزي را) دادن
put
put
put
گذاشتن
read /ri/
read /red/
read /red/
خواندن
ride
rode
ridden
سوار شدن، سواري کردن
ring
rang
rung
زنگ زدن
rise
rose
risen
برخواستن، بالا رفتن، طلوع کردن
run
ran
run
دويدن، روان شدن، گريختن
say
said
said
گفتن
see
saw
seen
ديدن
sell
sold
sold
فروختن، به فروش رفتن
send
sent
sent
فرستادن
shootshot
shot تير يا گلوله زدن (به)، تيراندازي کردنshow
showed
showed/shown
نشان دادن
shut
shut
shut
بستن، بسته شدن
sing
sang
sung
(آواز) خواندن
sink
sank
sunk
غرق شدن
sit
sat
sat
نشستن، نشاندن
sleep
slept
slept
خوابيدن
speak
spoke
spoken
صحبت کردن، حرف زدن
spend
spent
spent
خرج کردن
stand
stood
stood
ايستادن، تحمل کردن
swim
swam
swum
شنا کردن
take
took
taken
گرفتن، بردن، خوردن برداشتن
teach
taught
taught
آموختن، ياد دادن
tear
tore
torn
پاره کردن، پاره شدن
tell
told
told
گفتن
think
thought
thought
فکر کردن، گمان کردن
throw
threw
thrown
پرت کردن، انداختن
understand
understood
understood
فهميدن
wake
woke
woken
بيدار کردن، بيدار شدن
wear
wore
worn
پوشيدن، بر تن داشتن
win
won
won
پيروز شدن، بردن
write
wrote
written
نوشتن
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
کاربران زیر از رزیتا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
09-23-2009
|
|
مدیر کل سایت کوروش نعلینی
|
|
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382
7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
با تشکر از شما خانم رزیتا ..
این زیر تالار زبانهای خارجی همین الان ایجاد شد داغ داغه !
مطالب پیشین رو هم الان منتقل کردم به اینجا....
این تاپیک هم مهم شد که بالای تالار بمونه ...
شمام زحمت بکشین 2 تا کار رو که الان به ذهنم میرسه رعایت کنین....
یکی اینکه روی زیبایی نوشته ها و رنگ و لعاب و فونت و سایز و نظم اونها کار کنین...
و اینکه این مطالب به نظر میرسه از یه منبع جمع اوری شده
بهتره برای حفظ خق کپی رایت و احترام به اون عزیزان حدالمقدور از این به بعد ذکر نام و ادرس اونها رو بکنید
و در قبلی ها اگه امکان داره در بعضیهاش لینک و نام اونها رو بذارین
ممنون
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست
|
کاربران زیر از دانه کولانه به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|
01-21-2012
|
|
مدیر تالار انگلیسی
|
|
تاریخ عضویت: Apr 2008
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,577
سپاسها: : 3,750
4,670 سپاس در 1,282 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
برای این تاپیک برنامه ها دارم!
__________________
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
ابزارهای موضوع |
|
نحوه نمایش |
حالت خطی
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 11:16 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|