بازگشت   پی سی سیتی > تالار علمی - آموزشی و دانشکده سایت > پزشکی بهداشتی و درمان > روانشناسی

روانشناسی زیر تالار روانشناسی برای مباحث مربوط به این رشته

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #31  
قدیمی 10-07-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

حال در اینجا این موضوع مطرح می شود که ما چگونه می توانیم این حالت را از بین ببریم و به عبارت بهتر به یک سلامت فکر برسیم. برای این کار ما باید از اتکا به پاسخهای قبل دوری کرده و سعی کنیم هنگام حل مسئله ابتدا راه حلها و گزینه های مختلف را باید گردآوری کرد و همچنین از ارزیابی آنها در این مرحله اجتناب کنیم و باتوجه به گفته ارسطو سعی کنیم کاروان اندیشه خود را برای شکار افکار بعدی با ایده های مشابه یا متضاد یا نزدیک به هم به حرکت درآوریم. لذا خلاقیت را باید فرایندی درنظر گرفت که دارای مراحل زیر است:
▪ اندیشیدن به ایده های جدید، علی رغم واکنشهای نامطلوب؛
▪ شناسایی و تعیین مشکلات و حساسیت نسبت به آنها؛
▪ استفاده از تجربیات و اندیشه های دیگران برای ارائه راه حلهای جدید؛
▪ عدم اعمال فشار بر ذهن و اجازه فعالیت به ضمیر ناخودآگاه.
نوآوری نیز یک مرحله فراتر از خلاقیت است که در آن افکار و روشهای ارائه شده توسط افراد خلاق به مرحله عمل و اجرا وارد می گردد و ما شاهد تغییرات و تحولاتی در روشهای اجرایی و یا محصولات قبلی خواهیم بود. که لازمه رسیدن به این مرحله حمایت و پشتیبانی از خلاقیتها، ایجاد فضای خلاق و اختصاص زمان و فرصت مناسب برای بروز خلاقیت توسط افراد خلاق است.


پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #32  
قدیمی 10-07-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

در جمع بندی کلی می توان این ویژگیها را در افراد خلاق جستجو کرد:
۱) توانایی دید مسائلی که قبلاً به آنها توجه نشده بود؛
۲) ایجاد ارتباط بین افکار و ایده های کسب شده از منابع دیگر؛
۳) عدم اکتفا به یک راه حل؛
۴) دید تردیدی نسبت به روشهای قبلی؛
۵) استفاده فی البداهه از قدرتهای درونی خویش؛
۶) ازنظر فکری و عملی انعطاف پذیری.
در پایان باید گفت که امروزه بیش از پیش برای سازمانها ضرورت پیش بینی روشهایی جدید برای رفع نیازهای تازه که ممکن است به دنبال تغییرات احتمالی ایجاد شده باشند تعیین گردیده است و همچنین باید توجه داشت که از دیدگاه مدیریتی خلاقیت صرف جهت غلبه بر پارادایم های قبلی کافی نبوده و تشویق خلاقیت همـــــراه با ایجاد شرایط مناسب جهت عملی ساختن آن که همان ورود به مرحله نوآوری است، حائزاهمیت فراوانی است.

پاسخ با نقل قول
  #33  
قدیمی 10-07-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

حسابداری ذهنی؛ شناخت بیشتر روانشناسی انتخاب
حسابداری ذهنی، مطالعه موضوع چگونگی تفسیر افراد از اطلاعات برای اتخاذ تصمیم براساس تجزیه و تحلیل آنها از تاثیر حوادث رخ داده در ذهنشان می‌باشد ‌که ممکن است از اصل عمومی ‌منطقی بودن تخطی شود. حسابداری ذهنی شناخت بیشتر روانشناسی انتخاب است. در حسابداری ذهنی ما به دنبال درک توضیح اثرات احساسات انسانی در فرایند تصمیم‌گیری هستیم. انسان‌ها تمایل به نگهداری حوادث خاص در ذهن خود به صورت تصورات دارند، این تصورات برخی مواقع بیشتر از خود حوادث روی تصمیم‌گیری افراد اثر می‌گذارد. حسابداری ذهنی مجموعه‌ای است از عملیات آگاهانه که توسط فرد و خانوارها برای سازماندهی‌، ارزیابی و ردیابی فعالیت‌های مالی مورد استفاده قرار می‌گیرد. برای آشنایی بیشتر با مقوله حسابداری ذهنی به مثال زیر توجه کنید: شخصی یک ژاکت ترمه را به قیمت ۱۲۵ هزار ریال در یک فروشگاه می‌پسندد، اما او به دلیل این‌که احساس می‌کند خرید نامعقول است از خرید ژاکت منصرف می‌شود. ماه بعد این ژاکت را از همسرش به عنوان هدیه تولد دریافت می‌کند.
او و همسرش حساب‌های بانکی مشترک دارند با این وجود شخص احساس رضایت کامل دارد. تحلیل حسابداری ذهنی به این صورت است که شخص در ذهن خود این تصور را دارد که اگر خودش ژاکت را خریداری می‌کرد علاوه بر۱۲۵ هزار ریال‌، هزینه ذهنی و اجتماعی ولخرج بودن را نیز پرداخت می‌کرد. درصورتی که دلیل هدیه تولد، دلیل قابل قبولی برای احساس رضایت کامل می‌باشد. بیشتر نظریه‌های اقتصادی بر این اساس بنا شده‌اند که افراد در مواجه با رویدادهای اقتصادی به صورت منطقی عمل می‌کنند‌، اما افراد در تصمیم‌گیری‌های خود بر‌اساس مدل‌های منطقی و اقتصادی عمل نمی‌کنند. فرض کنید فردی در قرعه‌کشی بانک ملت یک میلیون ریال برنده شود شادتر است یا فردی که در قرعه‌کشی بانک ملت ۲ بار و بار اول ۳۰۰ هزار ریال و و بار دوم ۷۰۰ هزار ریال برنده شود‌؟ طبق تئوری مطلوبیت و منطق هر دو یک میلیون ریال برنده شده‌اند و هیچ تفاوتی نمی‌کند‌، اما طبق حسابداری ذهنی فردی که ۲ بار برنده شده شادتر است؛ زیرا موفقیت‌های متوالی باعث امیدواری فرد در موفقیت‌های بعدی می‌شود. شاید بهترین راه برای تعریف حسابداری ذهنی مقایسه آن با حسابداری مالی و حسابداری مدیریت باشد.

پاسخ با نقل قول
  #34  
قدیمی 10-07-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

همان‌گونه که می‌دانید حسابداری مالی به ثبت‌، طبقه‌بندی رویداد‌های مالی در دفاتر و گزارشگری نتایج می‌پردازد و حسابداری مدیریت با استفاده از این اطلاعات و سایر اطلاعات اجتماعی و... به تصمیم‌گیری و کنترل فعالیت شرکت می‌پردازد. در حسابداری ذهنی نیز افراد خانوار چنین ثبت وقایع مالی و تجزیه و تحلیلی را به منظور تحت کنترل درآوردن مخارج خود انجام می‌دهند. حسابداری مالی شامل استانداردها و رویه‌های متعددی می‌باشد که طی سال‌ها به ثبت رسیده است. اما برای حسابداری ذهنی قوانین مشابهی وجود ندارد ‌و تنها می‌توان از طریق مشاهده رفتار افراد قوانینی استنتاج کرد. حسابداری ذهنی ترکیبی از اقتصاد‌، حسابداری و روان‌شناسی است و بیشتر به حسابداری نزدیک است. عناصر اصلی حسابداری ذهنی‌: به اعتقاد تالر حسابداری ذهنی سه عنصر اصلی دارد:


۲) عنصر دوم مستلزم تخصیص فعالیت‌ها به حساب‌های خاص می‌باشد. ۳) عنصر سوم به میزان ارزیابی حساب‌ها می‌پردازد. به عنوان مثال، شخصی قصد داشت یک روتختی بخرد، او به یک فروشگاه بزرگ رفت و به دنبال مدل مورد علاقه‌اش بود. روتختی‌ها در سه اندازه ۱، ۲ و ۳ و قیمت آنها به ترتیب۲۰۰۰۰۰‌، ۲۵۰۰۰۰۰ و ۳۰۰۰۰۰ ریال بود. اما در یک حراجی قیمت هر‌کدام از آنها بدون توجه به اندازه ۱۵۰۰۰۰ریال بود. دریافت این اطلاعات، دریافت نتایج است. شخص این نتایج را در ذهن خود مورد آزمون قرار می‌دهد و درنهایت تصمیم به خرید روتختی اندازه ۳ از حراجی به قیمت۱۵۰۰۰۰ریال می‌گیرد (عنصر اول). با خرید این روتختی شخص به اندازه مابه‌التفاوت قیمت خریداری شده و قیمت واقعی روتختی (۱۵۰۰۰۰-۳۰۰۰۰۰) در ذهن خود یک حساب سود باز می‌کند (عنصر دوم). با این‌که روتختی از اطراف تخت آویزان بوده‌، شخص احساس رضایت کامل می‌کند (عنصرسوم). بسته به ارزیابی شخص این احساس رضایت به صورت روزانه‌، هفتگی، ماهانه یا سالانه باقی می‌ماند. چون تصمیم‌گیری‌ها در شرایط عدم اطمینان انجام می‌شود و ارزیابی‌های افراد از حساب‌های خاص متفاوت است. حسابداری ذهنی و تعمیم افراطی‌: به روشنی قابل درک است که افراد با همه پول‌هایشان به یک شکل رفتار نمی‌کنند، افراد برای هر پولی که خرج می‌کنند حساب‌های مختلفی در ذهنشان باز می‌کنند و پول وقتی خرج می‌شود نمی‌تواند نادیده گرفته شود. برخی مواقع افراد با ایجاد حساب‌های ذهنی تعمیم افراطی می‌کنند. به مثال زیر توجه کنید: یک زوج برای ماهیگیری به شمال کشور مسافرت می‌کنند. آنها مقداری ماهی قزل‌آلا می‌گیرند و بسته‌بندی می‌کنند و از طریق هواپیما به منزلشان می‌فرستند. در نقل و انتقال بسته مفقود می‌شود. آنها از هواپیمایی ۳۰۰۰۰۰ ریال خسارت دریافت می‌کنند. پس از دریافت این پول آن زوج به یک رستوران مجلل می‌روند و برای یک وعده شام ۲۲۵۰۰۰ ریال از این پول را خرج می‌کنند. در حالی که آنها قبلاً هرگز این مبلغ را برای شام در یک رستوران خرج نمی‌کردند. یک توصیف برای این رفتار این است که خرج کردن مبلغ زیادی از پولی که خارج از درآمدشان نصیب آنها شده یک تعمیم افراطی است (با وجود احساس رضایت کامل در افراد) معمولاً افراد پول‌های باد‌آورده را در مصرف‌های مجلل خرج می‌کنند. در حالی که ممکن است افراد هرگز از محل درآمد‌های جاریشان چنین مصرف‌هایی انجام ندهند. حال اگر این زوج به جای رفتن به رستوران یک کت به مبلغ ۲۲۵۰۰۰ ریال از محل خسارت دریافت شده خریداری می‌کردند، تاثیر تعمیم افراطی حساب ذهنی ممکن است نقصان یابد.
۱) عنصر اول به چگونگی دریافت نتایج‌، آزمون آنها‌، چگونگی تصمیم‌گیری براساس نتایج آزمون شده و در نهایت به ارزیابی تصمیمات اتخاذ شده می‌پردازد.
پاسخ با نقل قول
  #35  
قدیمی 10-07-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

یوگا چیست؟ژیمناستیک ،هیپنوتیزم یا مدیتیشن؟


تمرین یوگا برای سلامتی مفید است، اما یوگا چیست ؟ آیا ورزش است یا مدیتیشن ؟


یوگا قرن شش پیش از میلاد مسیح توسط بودایی ها انجام می شد. پس از پشت سر گذاشتن قرن ها، امروزه به عنوان الگویی برای ورزش کردن به تمام دنیا رسیده است. یوگا کمک می کند تا بتوانیم نقطۀ مرکزی بدن و روح مان را که همان احساسات و عواطف است کنترل کنیم. این ورزش وضعیت ظاهر را تضمین می کند.


پیش از هر چیز: یوگا چیست؟

ژیمناستیک است یا هیپنوتیزم یا مدیتیشن؟

دادن تعریفی روشن از یوگا دشوار است. لیونل کوردن، که 35 سال متخحصص این رشته بوده است، برای ما توضیح می دهد که " یوگا روشی است که تمام بدن ما را تحت تأثیر قرار می دهد تا انسجام و پیوستگی از دست رفته اش را بازیابد.


یوگا ماهیچه های ما را قوی، روحیه مان را متعادل و ملایم، و تحمل و طاقت مان را بیشتر می کند. علاوه بر همۀ این ها، یوگا به واسطۀ تمرین های ریلکسیشن، بر روح ما نیز اثر دارد.


به طور گسترده، یوگا روشی برای آموزش نیز محسوب می شود؛ حتی می توان از آن به عنوان متد بازپروری هم زمان روح و جسم نیز نام برد. یوگا تمرینی است 100 در100 مفید، برای بدن ضعیف شما که به درستی با آن رفتار نشده، و ذهن پر از فکر و دغدغه های خسته کننده ای است که مغز بیچارۀ ما هر روز همۀ آنها را تحمل می کند.


احساسات، قلب یوگاست

احساس (émotion) به چه معنی است؟


برخلاف باور عامه، احساسات در ذهن پدید نمی آیند بلکه منشأشان بدن است. این احساسات بدون وقفه و پشت سرهم ظاهر می شوند:


شادی، ترس، اضطراب... احساسات خودآگاه یا ناخودآگاه ما را در برمی گیرند و قادرند خاطرات خوب یا بدی برای ما خلق کنند. نکتۀ مهم این است که بتوانید احساسات تان را در طی روز مشخص کنید و با هدایت درست آنها حالات متفاوت تان را مدیریت کنید.


اینجاست که یوگا معنای خودش را پیدا می کند زیرا دقیقاً مرکز توجه یوگا مجموعۀ احساسات است. این احساس های بدن پس از ظهور آسیب شناسی بیان شدند و به واسطۀ تمرین یوگا تخلیه می شوند.


پس از یک جلسه یوگا، بدن به چندین شکل تبدیل شده است. در واقع یوگا آگاهی نسبت به همۀ احساسات را به ما می دهد، یعنی توانایی تشخیص دادن آنها از یکدیگر و پیش بینی کردن جریان های شان. این آن چیزی است که یوگا بر شما اعمال می کند، با فراگیری یوگا به آنچه که در درونتان اتفاق می افتد آگاهی خواهید داشت و احساسات تان را به وضوح مشاهده می کنید: من عصبانی هستم، من غمگین هستم، من آرزده هستم... "


یوگا برای همۀ مردان و زنان؟

لیونل کوردن توضیح میدهد که: "یوگا برای همۀ افراد چه زن و چه مرد، بدون محدودیت سنی توصیه می شود. سابقاً، تصویر یوگا کمی منفی بود: شاید به خاطر حالت فرا طبیعی و سکون یوگا!


اما امروزه تمایل به این رشته خصوصاً در میان جوان ترها بیشتر شده است، حالا دیگر سال هاست که این رشتۀ سرکش و نافرمان افراد را به سمت خود می کشد. می توان گفت که در ابتدا بیشترین علاقه مندان به یوگا حدوداً 40 ساله بودند ولی طی سه سال افزایش قابل توجهی در گرایش افراد 25 تا 35 ساله به این رشته مشاهده شد. در درجۀ دوم، یوگا از دید آنها تبدیل به یک روش واقعی شده است".


و اما دلایل: ورای علاقه به این تمرین، جوان تر ها برای نظم دادن به دلهره ها ، اضطراب ها و احساسات شان و بر عهده گرفتن مسئولیت ها به این رشته گرایش پیدا کرده اند. حدود یک میلیون نفر یوگا کار در فرانسه وجود دارد، بی شک این رشته موفقیت چشمگیری خواهد داشت و در سال های آینده شاهد گسترش هرچه بیشتر آن خواهیم بود.


شیوۀ انجام یوگا

یوگا نیاز به انجام تمرین و آماده سازی منظم و پیگیرانه است اما لیونل کوردن تصریح می کند که " از آنجایی که احساسات تکراری یا فقط موقت اند، آماده سازی برای همۀ افراد به یک شیوۀ انجام نمی شود و هرکس بسته به شخصیت و روحیاتش، آماده سازی متفاوتی دارد.


" جلسات یوگا با حرکات کششی شروع می شوند، تمرین هایی برای انعطاف پذیری و در پایان مشاهده ای از آنچه طی یک مرحلۀ درونی سازی اتفاق می افتد.


" حالات متفاوت بدن نیازمند تمام بدن، وضعیتش و افکار فرد هستند. بر اساس دردها و ناخوشی ها، روش های متفاوتی وجود دارد، مانند: ماساژ خودکار شکم یا مدیتیشن، فنون تنفس در مقابل نگرانی ها و..."


خوب است که یوگا سه بار در هفته و هر بار به مدت 20 الی 40 دقیقه تمرین شود. لیونل کوردن بر این نکتۀ مهم تأکید می کند که" یوگا برای هر فردی فواید خاص و منحصر به فرد خودش را دارد." [ممکن است فواید یوگا برای شخصی متفاوت از شخص دیگر باشد
پاسخ با نقل قول
  #36  
قدیمی 02-18-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض سوالات ماها یوگا


«ام تات سات»
SAT TAT OM
● مقدمّه
این کتاب، تحت عنوان «من کیستم؟»، بارها منتشر گردیده است. «شری رامانا ماهاریشی»، خود تمایل چندانی به نوشتن کتاب نداشت، ولی کتاب ها و نشریّات بسیار متعدّدی، از سوی کسانی که سالها با «رامانا ماهاریشی» بوده و از محضر او فیض برده اند و به درجات بالای آگاهی و روشن بینی رسیده اند، منتشر شده است. در بعضی از نشریّات سؤال و جواب ها بطور ضمنی در متن کتاب آمده است.
در این کتاب، سؤالات و جواب های ۲۸ گانه، بطور مجزّا مطرح و پاسخ داده شده اند. نویسندة این کتاب که تحصیلاتش در رشتة فلسفه بوده، سؤالات موجود را در زمینة یافتن خویش مطرح نموده است.
«شری باگاوان رامانا ماهاریشی»، از او خواسته اند تا سؤالات را بصورت نوشته مطرح نماید.
در طیّ این سؤال و جواب ها، «رامانا ماهاریشی»، بطور روشنی نشان می دهند که مستقیم ترین راه برای رسیدن به روشن بینی و رهائی، بررسی یافتن خویش، و با طرح سؤال «من که هستم»، می باشد.
پاسخ با نقل قول
  #37  
قدیمی 02-18-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

پیش گفتار
موجودات زنده همواره در آرزوی داشتن شادی هستند و از فکر مواجهه با مشکلات فراری اند.
در هر انسانی عشق بینهایتی نسبت به خویش موجود است و شادی تنها انگیزة عشق می باشد.
برای داشتن خوشحالی، شادی و احساس خوشبختی که طبیعت هر انسانی است، ضروری است تا فرد خویش را بشناسد.
این شادی و خوشحالی در خواب عمیق تجربه می شود، زیرا در خواب عمیق فکر و ذهن وجود ندارد. توضیح اینکه افکار تشکیل دهندة ذهن هستند و اولّین فکری که در ذهن پیدا می شود، فکر مربوط به «من»، می باشد.
دانش ارائه شده در این کتاب، که از سوی «گورو ـ رامانا ماهاریشی»، می آید راه رسیدن به این شادی را در طیّ بیداری نشان می دهد. این راه که بر اساس «جستجو برای یافتن خویش»، و با طرح سؤال «من که هستم؟»، می باشد، اساسی ترین و نهائی ترین راه برای رسیدن به شادی مطلق و روشن بینی است. اگر روش موجود در این کتاب، بطور مداومی پیگیری شود، سایر افکار از بین می روند و بالاخره روزی فرا می رسد که فکر مربوط به «من»، نیز از بین می رود و «خویش»، بصورت آزاد متجلّی می گردد. باین ترتیب شناخت کاذب از «خویش»، تلقّی می نماید پایان می پذیرد. بدیهی است که این تکنیک روش چندان آسانی نیست ؛ ولی کسانی که زمینة قوی دارند و مهارت لازم برای تمرکز را پیدا کرده اند و با این روش ها ذهن ارام تری دارند و مهارت لازم برای تمرکز را پیا کرده اند، در این تکنیک موّفق خواهند بود.
پس از چه مدّت فرد به مرحلة نهائی می رسد، نیز بر حسب هر فرد و زمینة او و اینکه تا چه حدّ نزدیک می باشد متفاوت خواهد بود.
با طرح سؤال «من که هستم؟»، سایر افکار نگذارد ؛ بلکه به طرح سؤال بعدی بپردازد که «این افکار به ذهن که آمده اند؟». جواب خواهد بود به ذهن «من». و مجدّداً سؤال مطرح شود : «من که هستم؟».
با سؤال مکرّر، ذهن به منشأ خود باز می گردد و از سرگردان ماندن در افکاری که زائیده ذهن است جلوگیری می شود.
با تمرین مداوم، افکار متفرّقه از بین می روند و خودشناسی تحقّق می پذیرد.
جزئیات این تکنیک، در طیّ سؤال و جواب ها و قسمت مربوط یه تکنیک کاملاً روشن شده است.
این کتاب و تکنیک آن، اساس دانش و تعلیمات «رامانا ماهاریشی»، می باشد.




پاسخ با نقل قول
  #38  
قدیمی 02-18-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

● «من که هستم؟»
▪ سؤال ۱ : من که هستم؟
ـ ج: جسم که از هفت «هومور» تشکیل شده نیستم.
۵ عضو حسّی (حواسّ پنجگانه) : شنوائی (شنیدن)، بینائی (دیدن)، چشائی (چشیدن)، لامسه (لمس کردن)، بویائی (بوئیدن)، نیستم.
۵ عضو حرکتی : گویائی (صحبت کردن)، حرکتی (راه رفتن)، چسبیدن، دفع (دفع ادرار، مدفوع، عرق ...) و تولیدمثل، نیستم.
۵ عضو حیاتی : هوا، پرانا، برای تنفّس و غیره، نیستم.
ذهن که تفکّر می کند، نیستم.




▪ سؤال ۲ : اگر هیچ یک از عوامل فوق نیستم، پس چه هستم؟
ـ ج : پس از رد کردن تمام موارد فوق و اینکه من هیچیک از موارد بالا نیستم، تنها چیزی که باقی خواهد ماند، آگاهی است. آنچه من هستم آگاهس است.



▪ سؤال ۳ : طبیعت آگاهی چیست؟
ـ ج : طبیعت آگاهی : هستی، آگاهی و شادی است (سات، چیت، آناندا.



▪ سؤال ۴ : چه زمانی موفّق به درک خویش (خود بزرگ ؛ خود واقعی)، خواهیم شد؟
ـ ج : زمانی که دنیا به آن صورتی که می بینیم، از نظرمان محو شود.



▪ سؤال ۵ : آیا ممکن نیست، در حالیکه دنیا را به صورتیکه هم اکنون می بینیم و واقعی می پنداریم، به درک «خویش» نائل گردیم؟
ـ ج : خیر



▪ سؤال ۶ : چرا؟
ـ ج : بیننده (خویش ؛ خودبزرگ)، و چیزی که می بینیم (دنیا)، مانند مثال طناب و مار هستند :
همچنان که در تاریکی، طناب را بصورت مار می بینیم و البتّه وحشت می کنیم و با آوردن نور و تابش آن به اشتباه خود پی می بریم.
در تاریکی جهالت نیز، دنیا را بصورت واقعی می بینیم.
در پرتور نور آگاهی، کاذب دنیا برایمان روشن می شود و در نتیجه به شناخت خویش (خودیابی)، نائل می گردیم.
بنابراین خودشناسی فقط زمانی میسّر می شود که کاذب بودن دنیا برایمان روشن شده است.

پاسخ با نقل قول
  #39  
قدیمی 02-18-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

▪ سؤال ۷ : چه زمانی دنیا از نظرمان محو می شود؟
ـ ج : زمانی که ذهن که عامل شناسائی ها و فعالیّت ها است آرام شود.




▪ سؤال ۸ : طبیعت ذهن چیست؟
ـ ج : آنچه بعنوان ذهن خوانده می شود، قدرت غریب و سرگردانی است که در «خودبزرگ» (خویش)، وجود دارد. ذهن موجب پیدایش همة تفکّرات است. خارج از تفکّرات، چیزی بعنوان ذهن وجود ندارد. بنابراین طبیعت ذهن، تفکّر است. خارج از تفکّرات، موجودیّت جداگانه ای بعنوان دنیا وجود ندارد.
در خواب عمیق، تفکّر وجود ندارد ؛ بنابراین دنیائی وجود ندارد. در حالت بیداری و رؤیا، تفکّر وجود دارد ؛ بنابراین دنیا وجود دارد. بهمان نحو که عنکبوت موادّی را بصورت تار به اطراف خود می تند و سپس آن را بدرون خود می کشد، ذهن نیز دنیا را به بیرون از خود تراوش می کند و سپس مجدّداً آن را به درون خود می آورد.
زمانی که ذهن از «خودبزرگ»، خارج می شود دنیا شکل می گیرد و ظاهر می شود. بنابراین زمانی که دنیا بصورتیکه آن را واقعی می بینیم، ظاهر می شود، «خودبزرگ» ناپدید می گردد و زمانی که «خودبزرگ»، پدیدار می گردد، دنیا ناپدید می شود.
اگر فردی بصورت مداوم در ذهن خود به جستجو بپردازد، ذهن پایان می یابد و «خودبزرگ» را باقی می گذارد.
آنچه بعنوان «خودبزرگ» خوانده می شود، «آتمان» نام دارد.
ذهن همیشه وابسته به چیز درشتی است و نمی تواند بتنهائی باقی بماند. ذهن به اسامی دیگری مانند «جسم ظریف»، «روح»، (جیوا) نیز خوانده می شود.



▪ سؤال ۹ : روش جستجو برای درک طبیعت ذهن چیست؟
ـ ج : آنچه بعنوان «من»، در بدن پدیدار می شود، ذهن خوانده می شود. اگر کسی بررسی کند که فکر مربوط به «من»، از کجا سرچشمه می گیرد؟ پی خواهد برد که این تفکّر از قلب سرچشمه می گیرد.
بنابراین منشأ ذهن قلب است. حتّی اگر فردی بطور پیگیر، در مورد «من، من» سؤال کند به قلب راهنمائی خواهد شد. «فکر مربوط هب من» اولّین فکری است که در ذهن پدیدار می گردند ؛ بهمان نحو که بعد از اوّلین ضمیر (من)، ضمائر دوّم (تو) و سوّم (او)، پدیدار می شوند. بدون ضمیر اوّل، ضمائر دوّم و سوّم وجود نخواهند داشت.

پاسخ با نقل قول
  #40  
قدیمی 02-18-2011
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

▪ سؤال ۱۰ : چگونه می توان ذهن را ساکت کرد؟
ـ ج : با جستجو و طرح این سؤال : «من کیستم»؟
فکر «من کیستم؟»، سایر افکار را از بین می برد ؛ به مانند چوب بلندی که برای بهم زدن آتش بکار می رود و خود این چوب نیز در انتها همراه با هیزم های موجود در خرمن آتش سوخته خواهد شد و باین ترتیب خودیابی، تحقّق می پذیرد.




▪ سؤال ۱۱ : چگونه می توان فکر «من کیستم؟»، را بطور دائم نگه داشت؟
ـ ج : وقتی افکار متفاوتی پدیدار می شوند، می بایستی فرد آنها را تعقیب نکند. بلکه سؤال نماید : این افکار برای چه کسی آمده است»؟
جواب این است : «برای من». سپس سؤال نماید «من کیستم؟».
باین ترتیب ذهن به منشأ خود باز می گردد و آرام می شود.
با پیگیری و تکرار این روش بعد از هر فکر، ذهن مهارت لازم را بدست می آورد که در منشأ خود باقی بماند.
ذهن ظریف است. وقتی از طریق مغز و اعضاء حسّی، به خارج متوجّه می شود، فرم ها و اشکال بزرگ ظاهر می شوند. زمانی که در منشأ خود (قلب)، باقی می ماند فرم ها و اشکال محو می گردند.
نگهداری ذهن را در منشأاش (قلب)، «رفتن به درون»، و رفتن ذهن به خارج را «اکسترنالیزیشن»، می نامند.
بنابراین در زمانی که ذهن در قلب باقی می ماند، «من»، که منشأ افکار است ناپدید می شود و «خودبزرگ»، که همیشه وجود دارد، نورافشانی می کند. اگر آنچه فردی انجام می دهد، بدون خودخواهی (منیّت) انجام شود، همه چیز با ماهیّت خدائی ظاهر خواهد شد.



▪ سؤال ۱۲ : آیا روش های دیگری برای آرام کردن ذهن موجود نیست؟
ـ ج : روش مناسب دیگری وجود ندارد. اگرچه با روش های دیگر ظاهراً ذهن کنترل می شود، ولی مجدّداً به فعالیّت باز می گردد. از طریق کنترل تنفّس تحت کنترل است و بمحض اینکه تمرین تمام می شود و تنفّس بحالت عادّی بر می گردد، ذهن نیز به فعالیّت باز می گردد و به پراکندگی قبلی خود ادامه می دهد.
منشأ ذهن و تنفّس، هر دو یکی است. همچنین طبیعت ذهن فکر می باشد که نشانة خودخواهی (منیّت)، است و خودخواهی از فکر مربوط به «من»، سرچشمه می گیرد.
بنابراین وقتی که ذهن آرام می شود، تنفّس کنترل می گردد و زمانی که تنفّس کنترل می گردد، ذهن آرام می شود.
ولی در خواب عمیق، گرچه ذهن آرام می شود، ولی تنفّس قطع نمی گردد و این بخاطر لطف خداوند است، تا بدان به فعالیّت خود ادامه دهد و نیز دیگران فرد را مُرده نپندارند.
در بیداری و سامادی، وقتی که ذهن آرام می شود، تنفّس کنترل می گردد. تنفّس فرم قابل روئیت ذهن است.
تا زمان مرگ، ذهن ادامة تنفّس در بدن را حفظ می کند و هنگامی که بدن می میرد، ذهن متوقّف می شود و بهمراه خود، تنفّس را نیز متوقّف می سازد. بنابراین تمرین مربوط به کنترل تنفّس، فقط برای آرام ساختن ذهن است، و ذهن را بکلی از بین نمی برد.
بهمین نحو، مدیتیشن بر اشکال مختلف خداوند و تکرار مانتراها، امساک در غذا خوردن و غیره ... فقط روش های کمکی برای آرام کردن ذهن می باشند.
خصوصیّت ذهن پراکندگی و سرگردانی است. مانند زمانی که فیلی را کمک زنجیری به ستونی می بندند ؛ زنجیر فقط موجب می گردد که فیل نتواند از اطراف ستون فاصلة زیادی بگیرد، همین و بس.
تکرار مانتراها نیز ذهن را در حوالی و حول و هوش مانترا، بصورت متمرکز و کنترل شده نگه می دارد.
زماین که ذهن پراکنده است و افکار زیادی از ذهن می گذرد، هر فکری ضعیف است. وقتی افکار حلّ می شوند، ذهن متمرکز و قوی می گردد. برای چنین ذهن متمرکزی، روش «ماهایوگا» (بررسی برای یافتن خویش)، بسیار آسان می شود.
از بین روش های پرهیزی، توجّه به مسئله غذا : خوردن غذاهای ساده، طبیعی، تازه و پاک، غذاهای گیاهی و لبنیّات، به میزان متعادل، بهترین روش می باشد و موجب می شود تا کیفیّت طبیعی و بی آلایش ذهن بالا رود و پیشرفت در روش «ماهایوگا» سریعتر گردد.

پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 01:01 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها