مشاعره با حروف انتخابی

[natanaeil]

نیست در شهر نگاری که دل از ما ببرد
بختم اگر یار شود رختم از اینجا ببرد

*ر

[فرانک]

روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
ب

[MAHDI]

بخت آيينه ندارم که در او مي نگري
خاک بازار نيرزم که بر او مي گذري
گ

[natanaeil]

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید

*چ

[MAHDI]

چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن
خلق را مسکین و سرگردان مکن
ز

[natanaeil]

زاهد از کوچه ی رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند

*خ

[فرانک]

زبان خامه ندارد سر بیان فراق
و گر نه شرح دهم با تو داستان فراق
م

[MAHDI]

خداوندا به فریاد دلم رس
کس بی کس توئی مو مانده بی کس
همه گویند که طاهر کس نداره
خدا یار منه چه حاجت کس
ش

[MAHDI]

ملولان همه رفتند در خانه ببندید
بر آن عقل ملولانه همه جمع بخندید
ش

[natanaeil]

شب تاریک و سنگستان و من مست
سبو از دست من افتاد و نشکست
نگه دارنده اش نیکو نگه داشت
وگرنه صد سبو نفتاده بشکست

*ت