پاتوق آزاد کاربران پی سی سیتی - همفکری - بحث و درد دل

[ترنم]

سلام
اقا مهدی اون دعا برای دشمنام کردی
دست گلت درد نکنه

________________________________
دیشب خواستم این مطلب و بنویسم
فراموشم شد

دیشب حول و حوش ساعتای ده و نیم حالم یه کم گرفته بود البته از یه چیزی
رفتم تو حیاط چشمم افتاد به اسمون دیدمدقیقا نصفش ابریه نصفش صاف
تو اون نصفه هوای صاف ماه اونجا بود
شروع کردم با خدا حرف زدن چندتا درگوشی بهش گفتم
که یه چیز خیلی خواصم با تاکید چندبار بهش گفتم
وای بچه ها نمیدونین خــــــــــــدا دقیقا ساعت یک بامداد دقیقا اون چیزیو که خواستم بهم داد البته یکی از دوستام بهم خبر داد
این شکلی شده بودم
حیف همه خواب بودان اما دوست داشتم اینجوری از خدا تشکر کنم
خـــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــدا متشکرم

انشاالله همه به چیزایی که میخوان برسن
امین

[مهرگان]

مه دیه برم بخوابم :D

[رزیتا]

سلام به همه دوستان گل
ما حالمون خوش نیست
انشااله که شما خوب و خوش باشید

نوشته اصلی توسط ترنم

خواهرایه گلم رزیتا و شکوفه مشغول مهمون دارن غیبتشون موجه

لطف داری مریم جون

نوشته اصلی توسط shokofe

سلام به همه دوستان
من برگشتم
سال 90از اولش نفس گیر شده خدا به دادم برسه تا آخر سال

من که نفهمیدم بالاخره
سالی که نکوست از بهارش پیداست یا جوجه رو آخر پاییز میشمرن

خوش اومدی لنگه جان

آخ گفتی منم نفهمیدم این موضوع رو
ولی هرچه هست اول و آخرش قیامته

نوشته اصلی توسط مهربان جون

سلام
سال نو مبارک
من عضو جدیدم امیدوارم منم بپذیرین تو جمعتون

مهربان جون خیلی خوش اومدی

نوشته اصلی توسط SOHRAB_HAZHII

سلام بر مادر جان شکوه خوش اومدی کجا بودی نبودی

چه خبر از لنگه جانتان نیستش انگاری

هاژی سلام چطوری؟
آره نبودم انگاری

نوشته اصلی توسط shokofe

والا خودم هم از لنگه جان بیخبرم و دلم هم براش تنگ شده اساسی
مهدی هم نیست

آخی لنگه هم دلش برات تنگ شده اساسی
به قول جیگیلی بوج بوج

مهدی آره نیست
رفته پیشواز جمعه میخواد با موبایل خاموش یه دل سیر بخوابه
الهی جمعه کلی مهمون ناخونده ....

نوشته اصلی توسط Javad.p

سلام ، گلهای زیبای بهشتی


کوروش ، مینا ، رزیتا ، شکوفه ، مهبا ؛ ترنم ، افسانه ، فرگل ، محمد ، بیگ بنگ ،

خوش گذرونده باشید ، سال خوبی داشته باشید

سلام آقا جواد
انشااله که شما هم سال خوبی داشته باشید

نوشته اصلی توسط ترنم

وای بچه ها نمیدونین خــــــــــــدا دقیقا ساعت یک بامداد دقیقا اون چیزیو که خواستم بهم داد البته یکی از دوستام بهم خبر داد
این شکلی شده بودم

انشاالله همه به چیزایی که میخوان برسن
امین

خداروشکر مریم جون

آمین یا رب العالمین

[ترنم]

گاهی وقتا دلم میخواد مثل جـــودی ابـــوت باشم!
پر انرژی ...
با خنده هایی که از ته دلــــن ...
گریه هایی که با دلیلـــن ...
با اون شخصیتی که جلوی هیشکی نمیشکنه ...
و یه بابا لنگ دراز که واسش بنویسم....!

[bigbang]

امشب رفتم بخوابم کلی اضطراب اومد به ذهنم در مورد آینده ام خدا همه رو خوشبخت بکنه ما رو هم به چیزی که میخوایم برسونه ترنم خانوم انشاءالله همیشه حاجتاتون برآورده بشه
ما هم زودتر فارق التحصیلی رو بگیریم واقعاً دیگه توی دلم برای ارشد داره قند آب میشه یعنی میشه ما هم یه روزی ارشد بگیریم بعد بریم دکترا مقاله بدیم یه شغل درست درمون داشته ای خدا واقعاً میشه >؟
---------------------------------------------------------------------------------------
راستی کسی از رها خانوم خبر نداره من داشتم پستهای قبلیم رو میخوندم نگاهم به پستهای ایشون افتاد خیلی پستهای جالبی میزد حیف شد دیگه نمیان !
--------------------------------------------------------------------------------------
رزیتا خانوم انشاءالله که هر غم و غصه ای دارید هر چه زودتر از میان بره و جاش رو شادی بگیره آرزو میکنم موفق باشید و موفقیت فرزندانتون رو هم ببینید ای این مادر من قدر من نمیدونه که ! شما قدر پسرهاتون و بدونید پسر خوب نعمته ، رحمت خدا هست
آدم پسر داشته باشه غم نداره که .......... غم و غصه ها همه میرن جاش خوشی و خوبی میمونه
--------------------------------------------------------------------------------------
چه عجب مهرگان خانوم تا 2 نصفه شب بیدار بود ما نمیدونستیم
من از ایده های نو به شدت طرفداری میکنم اون تاپیک انگلیش رو خوب اومدی خانوم مدیر حمایتت میکنیم شماها چرا تاپیک انگلیش نمیاید
اعصاب پعصاب ندارما پاشین بیاین دو کلمه انگلیسی اختلاط کنیم
یه آره و نه رو که بلدین ! پاشین بیاین دیگه
از من بدتر نیستین که ، منتها من اعتماد به نفس دارم اگر بلد نیستین میاین یاد میگیرین اگر بلد هستین و نمیاین یعنی این که میترسین ، چرا آخه باید بترسین
انگلیسی ترس داره ؟ نه من واقعاً میخوام بدونم انگلیسی ترس داره ؟
پاشین بیاین دور هم هستیم دو کلمه صحبت میکنیم
اصلاً از یک سایت دیگه 4 تا کلمه انگلیسی بگیرید
جمله تون اگر درست نبود غلط املایی هم داشتین باز قبوله دیگه چی میخواین آخه شما این مهرگان خانوم دق کرد از دست شما
دارین منم دق میارین مادرجان
-----------------------------------------------------------------------

[shokofe]

نوشته اصلی توسط رزیتا

سلام به همه دوستان گل
ما حالمون خوش نیست
انشااله که شما خوب و خوش باشید



لطف داری مریم جون




خوش اومدی لنگه جان

آخ گفتی منم نفهمیدم این موضوع رو
ولی هرچه هست اول و آخرش قیامته




آخی لنگه هم دلش برات تنگ شده اساسی
به قول جیگیلی بوج بوج

سلام بر رزی عزیز خوبی؟
نبینم حالت خوب نباشه
ایشالا زود زود خوب بشی لنگه ی عزیز

دلمان سخت تنگتان بووود

[مهرگان]

درود بر همه شما

بیگ بنگ سلام چطوری خوبی چه خبر؟ عروسی خوش گذشت؟ واقعا راست میگید چرا باید مردها برن عروسی؟ عروسی یه جای زنونه س! خود داماد هم اضافه س )

دوستای عزیز خیلی خوشحال میشم نظرتونو درباره تالار های انگلیسی بدونم، از تجربه هاتون بهم بگید، اینقد دلم میسوزه اصلا اونجا کاربر آنلاین نداره!

چند تا جوک ! مال زمان کودکیم یادم افتاده :

یه بابایی یه بال پشه ای رو میکنه بهش میگه: بپر، بپر، مگه با تو نیستم میگم بپر؟ پشه بد بخت هم نمیپره، برمیداره اونیکی بالش رو هم میکنه، باز بهش میگه: بپر! .... این پشه هم نمیپره! اون بابا هم میگه: نتیجه میگیریم هرگاه بال های پشه را بکنیم، کر میشود


یه بار یکی تو اتوبوس از مبدا تا مقصد با یه پشه همسفر میشه و تو راه همه ش دچار اذیت میشه ! وقتی که میرسه، بال هاشو میکنه بهش میگه: حالا همه راهو پیاده بر گرد


یه بار یکی ساعتش خواب میره بازش میکنه میبینه یه پشه توش مرده، میگه: ا! اینکه راننده ش خوابه !


به یکی میگن با لوبیا جمله بساز: میگه: کوچولوبیا!

خدایا چه دورانی داشت این بچگی! چقد به این چیزا میخندیدم! الان دیگه نه. . .

[مهرگان]

نوشته اصلی توسط ترنم

گاهی وقتا دلم میخواد مثل جـــودی ابـــوت باشم!
پر انرژی ...
با خنده هایی که از ته دلــــن ...
گریه هایی که با دلیلـــن ...
با اون شخصیتی که جلوی هیشکی نمیشکنه ...
و یه بابا لنگ دراز که واسش بنویسم....!

ترنم گیان نوشته هات خیلی قشنگن

یه چیزی یادم اومد:

آنشرلی هم نشدیم تا یکی ازمون بپرسه: آنه! تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت؟ . . . !

[مهربان جون]

سلام ظهر بخیر
کسی نیست؟
همه رفتین نهار؟

[مهربان جون]

نوشته اصلی توسط مهرگان

ترنم گیان نوشته هات خیلی قشنگن

یه چیزی یادم اومد:

آنشرلی هم نشدیم تا یکی ازمون بپرسه: آنه! تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت؟ . . . !

اینم هست
این روزها دست کمی از ان شرلی ندارم
نه اشتباه نکن موهام قرمز نیست
فقط منتظرم یکی ازم بپرسه
انه تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت...