بیاین حافظ بخونیم (مشاعره با ابیات و غزلهای حضرت حافظ)

[FereShteH]

یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم

با نعره‌های قلقلش اندر گلو ببست

[مهدی]

تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
سزد اگر همه دلبران دهندت باج

[FereShteH]

جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است

پیاله گیر که عمر عزیز بی‌بدل است

[مهدی]

ترک ما سوی کس نمی‌نگرد
آه از این کبریا و جاه و جلال

[FereShteH]

لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است

وز پی دیدن او دادن جان کار من است

[مهدی]

تخت زمرد زده است گل به چمن
راح چون لعل آتشین دریاب

[FereShteH]

به یاد لعل تو و چشم مست میگونت

ز جام غم می لعلی که می‌خورم خون است

[مهدی]

تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت
حالیا نیرنگ نقشی خوش بر آب انداختی

[FereShteH]

یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست

جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست

[مهدی]

تو را که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری