|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#5151
11-19-2010
|
||||
|
||||
لب باز مگیر یک زمان از لب جام
تا بستانی کام جهان از لب جام
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#5152
11-19-2010
|
||||
|
||||
|
من نگویم که کنون با که نشین و چه بپوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان آرام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ
|
|
#5153
11-19-2010
|
||||
|
||||
|
اي دل مباش يک دم خالي ز عشق و مستي
وان گه برو که رستي از نيستي و هستي
__________________
هرچه زدم بی تو دلم وا نشد / جز تو کسی باب دل ما نشد / هرچه پرستو شدم و پر زدم / همنفسی مثل تو پیدا نشد . (عاشقتم پی سی سیتی)
|
|
#5154
11-19-2010
|
||||
|
||||
|
يار مفروش به دنيا كه بسي سود نكرد
آن كه يوسف به زر ناسره بفروخته بود
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#5156
11-19-2010
|
||||
|
||||
|
ای دل مباش یکدم خالی ز عشق و مستی
وانگه برو که رستی از نیستی و هستی
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#5157
11-20-2010
|
||||
|
||||
|
یار دلدار من ار قلب بدینسان شکند
ببرد زود به جانداری خود پادشهش
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان آرام خوشه ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ
|
|
#5158
11-20-2010
|
||||
|
||||
|
شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد
صوفیان رقص کنان ساغر شکرانه زدند
__________________
چای داغی که دلم بود به دستت دادم...آنقدر سرد شدم ...از دهنت افتادم
|
|
#5160
11-20-2010
|
||||
|
||||
|
از بن هر مژه‌ام آب روان است بيا
اگرت ميل لب جوي و تماشا باشد
__________________
هرچه زدم بی تو دلم وا نشد / جز تو کسی باب دل ما نشد / هرچه پرستو شدم و پر زدم / همنفسی مثل تو پیدا نشد . (عاشقتم پی سی سیتی)
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 5 نفر (0 عضو و 5 مهمان) | |
| ابزارهای موضوع | |
| نحوه نمایش | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 04:18 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.