پاتوق آزاد کاربران پی سی سیتی - همفکری - بحث و درد دل

[Afsaneh_roj]

سلام .روز همگی به خیر و شادی

نوشته اصلی توسط soltane eshg

سلام سلاااااااااااااااااااااام......ام یدوارم حالتون خوب خوب باشه

سلطان عشق خوش اومدی به جمع دوستان

نوشته اصلی توسط مهرگان

سلام سروران


راستی ترنم جان، جمله هات خیلی قشنگن که گاهی مینویسی خوشم ازت میا

مهرگان جان با دیدن این کلمه (خوشم ازت میا )یاد این آهنگ کیه ؟ اسمش رو نمیدونم( خوشم میاد از اون چشات ) عیدیه داداشم لب خوانی کرد و همسرم هم فیلم برداری و میکس ش کرد . یکی از مهمون هامون دید به داداشم می گفت یک بار برامون زنده اجرا کن .. بیچاره از همه جا بی خبر نمی دونست که

نوشته اصلی توسط رزیتا

تا میتونید سرزنشم کنید، شاید عذاب وجدان بیشتری بگیرم، بار گناهم کمتر بشه،

رزیتا جون شرمنده من قصد سرزنش نداشتم .. این ها دلواپسی یه مادر نگرانه ..
من هم اول مدرسه ی پسرم همش نگران بودم که بازیگوشی کنه و دل به درس نده ..
معلمش گفت شما بسپریدش به من کاری نداشته باش .

ولی معلم دخترم می گه نه ..
من باهاشون کار دارم .. شما هم باید تو خونه باهاشون کار کنید ..
تازه یه سی دی کمکی یا کتاب الکترونیکی .. بهشون دادن که تمامی صفحات کتاب رو توش آموزش دادن ..
من بهش می گم معلم همراه ..
که هر جای درس رو بچه ها متوجه نشن تو خونه گوش کنن یاد می گیرن ...

نوشته اصلی توسط مهدی

سلام به همه دوستان
هیچ کدوم از پستها رو نخوندم
بعد از بلایای دیروز و ویندوز عوض کردن و مکافات های خاص خودش امروز هم نت قاطیده خلاصه ابر و باد و مه فلک در کارند تا من نتونم بیام پی سی

آقا مهدی پیش اومده در طول روز سه بار ویندوز رو عوض کردیم و سرمون ادا در آورده ..
کمی صبور باشید ...

راستی ویندوز 8 رو تا حالا کسی استفاده کرده ؟.
من قبلا خیلی خوشم نمیومد ولی الان خیلی بهش عادت کردیم ...

شماها هم امتحانش کنید ضرر نداره ....

[Saba_Baran90]

نوشته اصلی توسط رزیتا

اگه پسر خالتون همون پسر خاله سوسانوئه که من با نیسان آبیه دیدمش
عجب دست فرمونی داشت!
اگرم منظورتون آریاناست که باز رفته زیارت

چاکر خاله رزی!
خاله رزی نشیوانش!
آقا مهدی پسردایی منه، آریانا پسرخاله مهرگانه!
از اونجا که مهرگان هم دختردایی منه (با هم صحبت کردیم تصویب شد! با اجازه شما من باز بَــــــــــله گفتم!) احتمالا میشه خواهر آقا مهدی که اگه اینطور باشه یعنی آریانا پسرخاله پسردایی مهدی منم هست!
شما هم که به همراه خاله شکوفه و ترنم گیان خاله من و عمه مهرگان و پسردایی مهدی میشین!
نسبت نزدیکی با آریانا ندارین، جز اینکه میشین عمه دختر خاله اش اینا!
دایی ممد هم که دایی منه میشه عموی مهرگان و پسردایی مهدی و داداش شما!
بیا پسردایی اینم اولین حرکت از ناظم پاتوق!
نسبت ها رو همه معلوم کردم!

نوشته اصلی توسط مهرگان

بیا آقا، بیا، قدمکت سر چشم
ولی مه هیچ وخ مامانم یا بابام هی کاری به کار درسم نداشتن، هیچوقت، اینها منم دارم میشم مهندس !
ولیخب، اگه یه روز خودم مادر بشم، حتما سخت گیر میشم برای درس !

آقایی!

آنا مهرگان آخه درس خواندن اگه چیزی باشه که بچه بهش علاقه داشته باشه خب خودش میره دنبالش در غیر اینصورت باید هولش بدی!
بهتره کلا پدرمادرها (ضمن اینکه ما کوچیکتریم و چاکر بزرگترا!)علاقه تو بچه شان ایجاد کنن!
اون موقع بخش اعظمی از موضوع حله!
اما یه وقت هایی هم بالاخره شرایط از دست آدم در میره کاریش نمیشه کرد!
آنا چنی جمعه بده!
این چیزه ای!
هرکاری میکنی بازم آدم دلش گرفته!
به قول یکی میگم باسر برم تو دیوار!

نوشته اصلی توسط مهدی

سلام به همه دوستان
هیچ کدوم از پستها رو نخوندم
تشکر نزدم که بدانم تا کجا نخوندم
از بازگشت ساقی خانوم هم کلی خوشحال هستیم.
مثل همیشه طبق سنت فک و فامیلامون ......

پسردایی سلاااااااام!
مخلصیم!
آنا درست میشه فقط باید لپ تاپتونو گره بزنین!
یادتون که هست!
بابا من که چهار سال الکی کامپیوتر نخوندم!

[ترنم]

ای صبا با تو چه گفتند كه خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند كه مدهوش شدی؟
تو كه آتشكده عشق و محبت بودی
چه بلا رفت كه خاكستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
كه خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دل ها هم گوش
چه شنفتی كه زبان بستی و خود گوش شدی؟

[یلدا جوون]

به به به به!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ی بده

[ترنم]

دلم پُر است پـــرِ پــرِ آنقــــــدر که گاهی اضافه اش، از چشمانم می چـــــکد


کاربران در حال دیدن موضوع: 4 نفر (3 عضو و 1 مهمان) ‏ترنم, ‏Saba_Baran90, ‏یلدا جوون

[Saba_Baran90]

ترنم گیان بینم اشکمه در میاری!

[ترنم]

نه عزیزکم
ننوشتم اشکت در بیاد که
قشنگ بود توش کلمه صبا داشت گفتم بزار صبام ببینه

[Saba_Baran90]

ما چاکریم!
اینم از من:

به اندازه چای داغ شب های امتحان دوستت دارم
اما اضطراب نمی گذارد نه گرمایت را حس کنم
و نه آرامشت را!

[مهرگان]

نوشته اصلی توسط Afsaneh- roj

سلام .روز همگی به خیر و شادی

سلطان عشق خوش اومدی به جمع دوستان

مهرگان جان با دیدن این کلمه (خوشم ازت میا )یاد این آهنگ کیه ؟ اسمش رو نمیدونم( خوشم میاد از اون چشات ) عیدیه داداشم لب خوانی کرد و همسرم هم فیلم برداری و میکس ش کرد . یکی از مهمون هامون دید به داداشم می گفت یک بار برامون زنده اجرا کن .. بیچاره از همه جا بی خبر نمی دونست که

خوشم ازت میا افسانه خانوم گیان
ولا منم نمیدونم اون آهنگ از کیه

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90

چاکر خاله رزی!
خاله رزی نشیوانش!
آقا مهدی پسردایی منه، آریانا پسرخاله مهرگانه!
از اونجا که مهرگان هم دختردایی منه (با هم صحبت کردیم تصویب شد! با اجازه شما من باز بَــــــــــله گفتم!) احتمالا میشه خواهر آقا مهدی که اگه اینطور باشه یعنی آریانا پسرخاله پسردایی مهدی منم هست!
شما هم که به همراه خاله شکوفه و ترنم گیان خاله من و عمه مهرگان و پسردایی مهدی میشین!
نسبت نزدیکی با آریانا ندارین، جز اینکه میشین عمه دختر خاله اش اینا!
دایی ممد هم که دایی منه میشه عموی مهرگان و پسردایی مهدی و داداش شما!
بیا پسردایی اینم اولین حرکت از ناظم پاتوق!
نسبت ها رو همه معلوم کردم!

آقایی!

آنا مهرگان آخه درس خواندن اگه چیزی باشه که بچه بهش علاقه داشته باشه خب خودش میره دنبالش در غیر اینصورت باید هولش بدی!
بهتره کلا پدرمادرها (ضمن اینکه ما کوچیکتریم و چاکر بزرگترا!)علاقه تو بچه شان ایجاد کنن!
اون موقع بخش اعظمی از موضوع حله!
اما یه وقت هایی هم بالاخره شرایط از دست آدم در میره کاریش نمیشه کرد!
آنا چنی جمعه بده!
این چیزه ای!
هرکاری میکنی بازم آدم دلش گرفته!
به قول یکی میگم باسر برم تو دیوار

راس میگه خاله نشیوانش !
الان نسبتا همجوره که صبا گفت، صبا ولی داداش شروینه از قلم انداختی
بری چه مخوای با سر بری تو دیوار؟
امروز به اندازه موهای سرم و سرت مهمان داشتیم، الان فهمیدم که : واقعا جمعه عجیبه ! دیر میگذره آقا، دیر میگذره !
البت راس میگی در مورد درس، منو خواهرم خوره ی درس بودیم، الانم خواهرم هنوز ایجوره ولی مه نه !

نوشته اصلی توسط ترنم

ای صبا با تو چه گفتند كه خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند كه مدهوش شدی؟
تو كه آتشكده عشق و محبت بودی
چه بلا رفت كه خاكستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
كه خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دل ها هم گوش
چه شنفتی كه زبان بستی و خود گوش شدی؟

بابا صبی که خاموش نیست !اینها داره میحرفه !
سوسانو گیان، نازی

نوشته اصلی توسط Saba_Baran90

ما چاکریم!
اینم از من:

به اندازه چای داغ شب های امتحان دوستت دارم
اما اضطراب نمی گذارد نه گرمایت را حس کنم
و نه آرامشت را!

به به
یه شعرم وه بالای مه بگین

[ترنم]

نوشته اصلی توسط مهرگان

به به
یه شعرم وه بالای مه بگین

----------------------------


امشب از تو مینویسم ...

به گل های یاس که نگاه میکنی

انگاری دارن فکر میکنن

یه تفکر سپید

یه سکوت پربار دارن

خیلی نازک هستن

ظریف و کوچیک اما

وقتی میخوای از شاخه جداشون کنی

عطرشونو از هیچ کس دریغ ندارن

حتی توی خونه های قدیمی و کاهگلی هم

باز میشن

خیلی بی ادعا و کم توقع و در عین حال

خیلی بزرگ و زیبا هستن

درست مثل تو

از تو و به یاد تو مینویسم

امشب از تو مینویسم

از تو و قلب رئوفت

از قشنگی محبت

از دو چشمون کبودت

از تو که تو این غریبی

آشنای مهربونی

وای که چشمات پره حرفه

با زبون بی زبونی

امشب از ستاره گفتم

پر نور شد شب تارم

حیفم اومد که به یادت

گلی تو باغچه نکارم

تو خودت یه پارچه مهری

توی آسمون برفیم

قربونت بشه الهی

دل تنهای دو حرفیم

امشب از تو مینویسم

گل یاس مهربونم

که اگه یه روز نباشی

مثل یه برگ خزونم

از تو که نور امیدی

توی این شبای تاریک

منو تا خدا کشوندی

توی این جاده ی باریک

امشب از تو مینوسم

ای مسافر غریبه

که خدا تو قلب خستم

مهری از تو آفریده

که خدا تو قلب خستم

مهری از تو آفریده






-------