|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#5311
08-31-2010
|
||||
|
||||
غم عشق آمد و غم‌های دگر پاک ببرد
سوزنی باید کز پای برآرد خاری می‌روی خرم و خندان و نگه می‌نکنی که نگه می‌کند از هر طرفت غمخواری
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#5313
08-31-2010
|
||||
|
||||
|
عجب دارم ز بخت خویش و هر دم در گمان افتم
که مستم یا به خوابم یا جمال یار می‌بینم
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#5314
08-31-2010
|
||||
|
||||
|
چشم تو که سحر بابل است استادش
یا رب که فسونها برواد از یادش آن گوش که حلقه کرد در گوش جمال آویزهٔ در ز نظم حافظ بادش
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
|
|
#5315
08-31-2010
|
||||
|
||||
|
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#5316
08-31-2010
|
||||
|
||||
|
دود آه سینهٔ نالان من
سوخت این افسردگان خام را محرم راز دل شیدای خود کس نمی‌بینم ز خاص و عام را
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
|
|
#5317
08-31-2010
|
||||
|
||||
غم جمله را نالان کند تا مرد و زن افغان کند
که داد ده ما را ز غم کو گشت در ظلم اژدها
__________________
|
|
#5318
08-31-2010
|
||||
|
||||
|
در این ظلمت‌سرا تا کی به بوی دوست بنشینم
گهی انگشت بر دندان گهی سر بر سر زانو
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
|
|
#5319
08-31-2010
|
||||
|
||||
|
بدانست کاو را چه آمد بیاد
غمی گشت و دندان به لب بر نهاد
__________________
|
|
#5320
08-31-2010
|
||||
|
||||
|
ساقیا برخیز و درده جام را
خاک بر سر کن غم ایام را ساغر می بر کفم نه تا ز بر برکشم این دلق ازرق فام را
__________________
یک پاییز فقط برای من و تو
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 14 نفر (0 عضو و 14 مهمان) | |
| ابزارهای موضوع | |
| نحوه نمایش | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 07:56 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.