بیاین حافظ بخونیم (مشاعره با ابیات و غزلهای حضرت حافظ)

[kamiyar]

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرايد گفتم كه ماه من شو گفتا اگر برايد

[ROJINAjoON]

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سرو سامان که مپرس

[فرگل]

دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند
گل آدم بسرشتندو به پيمانه زدند

[ROJINAjoON]

دارم اميد عاطفتي ازجانب دوست
كردم جنايتي واميدم به عفو اوست

[فرگل]

تا كي به تمناي وصال تو يگانه
اشكم شود از هر مژه چون سيل روانه

[ROJINAjoON]

هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار

کس را وقوف نیست که انجام کار چیست

[hossein]

تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان

بگشود نافه‌ای و در آرزو ببست

[مهبا]

تا بردش از غصه غباری ننشیند

ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش

[ROJINAjoON]

شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست

صلای سرخوشی ای صوفیان باده پرست

[ستايش]

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
بیا که قصر امل سخت سست بنیادست
بی مهر رخت روز مرا نور نماندست
باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است