|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#6841
02-13-2012
|
||||
|
||||
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
|
| کاربران زیر از mohammad.90 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#6842
02-13-2012
|
||||
|
||||
|
در صومعه زاهد و در خلوت صوفی
جز گوشه ابروی تو محراب دعا نیست
__________________
|
| کاربران زیر از FereShteH به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#6843
02-13-2012
|
||||
|
||||
|
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
|
| کاربران زیر از mohammad.90 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#6844
02-13-2012
|
||||
|
||||
|
من که در آتش سودای تو آهی نزنم
کی توان گفت که بر داغ دلم صابر نیست
__________________
|
| کاربران زیر از FereShteH به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#6845
02-13-2012
|
||||
|
||||
|
تا جرعه ای از جام الستت ندهند
آگاهی از این بلند و پستت ندهند
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
|
| کاربران زیر از mohammad.90 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#6846
02-13-2012
|
||||
|
||||
|
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
__________________
|
| کاربران زیر از FereShteH به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#6847
02-13-2012
|
||||
|
||||
|
او به خونم تشنه و من بر لبش تا چون شود
کام بستانم از او یا داد بستاند ز من
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
| کاربران زیر از رزیتا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#6849
02-14-2012
|
||||
|
||||
|
در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
سرود زهره به رقص آورد مسیحا را
__________________
|
| کاربران زیر از FereShteH به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#6850
02-14-2012
|
||||
|
||||
|
اگرچه خرمن عمرم غم تو داد به باد
به خاکپای عزیزت که عهد نشکستم
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
| کاربران زیر از رزیتا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 4 نفر (0 عضو و 4 مهمان) | |
| ابزارهای موضوع | |
| نحوه نمایش | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 10:27 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.