بازگشت   پی سی سیتی > تالار علمی - آموزشی و دانشکده سایت > دانشگاه ها > رشته های هنر

رشته های هنر در این زیر تالار به بحث و گفتگو در مورد مطالب مربوط به هنر پرداخته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #61  
قدیمی 07-09-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چنگ بر تار فرش


اینجا زمان مفهوم خود را از دست داده است. چندین متر زیرِ زمین نه صدایی می‌آید و نه نوری و نه حتی تغییر دمایی دارد. اینجا آب انبار قاجاری "حکیم" در قزوین است‌؛ ۱۵۰کیلومتر دورتر از هیاهوی پایتخت. جایی که هیچ صدایی جز رعشه سیم‌های ساز شنیده نمی‌‌شود. چند سالی است که این آب انبار تاریخی و ثبت شده در فهرست آثار ملی به کارگاهی برای ساخت سازهای سنتی و احیای سازهای باستانی "سیف‌الله شکری" تبدیل شده است. او روزها و شب‌ها را در این آب انبار قدیمی بی‌آنکه گذر زمان را حس کند سپری می‌کند.
سیف‌الله شکری، متولد ۱۳۵۴حدود ۲۰سالی می‌شود که به قول خودش درگیر موسیقی شده و ۱۷سال است که به صورت تخصصی سازسازی را دنبال می‌کند. او تاکنون حتی توانسته تعدادی از سازهای ایران باستان را نیز از نو زنده کند؛ سازهایی مانند نی ۳هزارساله خوزستان، چنگ باستانی، بربط ایلامی، لیر اشکانی و همچنین ابداع سازهایی چون ساز "نگاره". تازه‌ترین فعالیت او ابداع "ساز فرش" است. می‌گوید با ابداع این ساز رویای کودکی‌اش به حقیقت پیوسته است: "از کودکی با قالیبافی آشنا بودم و اعضای خانواده‌ام به این هنر مشغول. به نوجوانی و جوانی که رسیدم همیشه به فکر این بودم که چطور می‌توانم احساسات، شادی‌ها، رنج‌ها و دردهای قالیبافان را به گوش همه برسانم"

بعد از سال‌ها تلاش برای برآوردن آرزویش، سرانجام از سال ۱۳۸۶ گام به گام به ساختن این ساز پرداخت. از آنجا که سیمی برای این ساز ساخته نشده بود، شکری سیم آن را از ۶ لایه ماده‌ای ترکیبی ساخت: سیمی از جنس برنج، نیکل، کروم، استیل ضد اسید و حرارت، آلیاژ برنز، ابریشم و آلیاژ مس، که به قول خودش هنوز برای هیچ ساز سنتی ایرانی از آن استفاده نشده است. همچنین او جنس این ساز را هم از ماده‌ای ترکیبی انتخاب کرد تا بتواند ۱۰ تن وزن را تحمل کند: ترکیبی از چوب‌های گردو، کاج، توت، آکاژو، افرا و چند نوع فلز دیگر. نمونه اولیه این ساز در سال ۱۳۸۹به پایان رسید. به گفته شکری بیشترین زمان برای طراحی، محاسبات، ساخت مواد و دستگاه‌های مورد نیاز برای آن صرف شده است.
گفته شده قدیمی‌ترین فرش، "فرش پازیریک" است. این فرش را "سرگی رودنکو"، باستان‌شناس روس، در سال ۱۳۲۸(۱۹۴۹)، در دره پازیریک در سیبری در کنار اشیاء باستانی دیگری در گور یخ‌زدۀ یکی از فرمانروایان سکایی پیدا کرد که گویا به دوران هخامنشیان باز می‌گردد. از همین رو، شکری تصمیم گرفت آن را به گونه‌ای طراحی کند که به طور غیرمستقیم ظاهرش هم از همان دوران الهام گرفته شده باشد. به همین دلیل به نوعی می‌توان طرح دروازه ملل تخت‌جمشید را نیز در آن دید.
همچنین با الهام از کار گروهی در فرش، این ساز را چند نفر با هم می‌توانند بنوازند. ساز کوچک آن را ۴ نفر، ساز متوسط آن را ۶ نفر و ساز بزرگ آن را ۱۰نفر می‌توانند به صورت گروهی بنوازند. اندازه ساز ۱۰ نفره ۲۶۵ در ۱۵۵سانتی متر است. این ساز به صورت همزمان یک ساز مضرابی، چکشی، زخمهای، آرشهای، کوبهای و چند صدایی است.
ساز اولیه‌ای که شکری ساخت اکنون در موزه چهلستون قزوین نگهداری می‌شود. او هم اکنون در حال تکمیل این ساز است و امیدوار است بتواند آن را به همه ایرانیان معرفی کند.
نوایی که در گزارش تصویری این صفحه به گوش می‌رسد نوای ساز فرش ابداعی سیف‌الله شکری است.

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #62  
قدیمی 07-09-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

فرش ایرانی از پازیریک تا امروز

اساطیر و داستانهای تاریخی



فرش ایران عمری به درازی تاریخ هنر و فرهنگ ایرانی دارد. شناخت جهانیان از قالی ایران و ستودن آن، ناشی از تلاش و شوریدگی مردمانی است که ذوق هنری را با جاذبه های پر رمز و راز هنر ملی درآمیختند. در این عرصه پر ثمر، مردم ایران زمین علاوه بر تدارک زیراندازی پر نقش و نگار- که نشان از زندگی آنان دارد - به لطافتی نرم و پاک، دست یافتند و در صحن و ساحت بساط (=فرش)، منزل گزیدند. حدیث فرش ایران، حدیث عاشقان ناشناخته ای است که هنر خود را که تنها خودشان به مفهوم آن آشنا هستند، با پیچیدگی و تکرار مظاهر نقش و رنگ معنی داده اند. در فروتنی و اخلاص هنرمندان فرش ایران، گفتنی است آنان در طول دوره های تاریخی، حتی از به جا گذاشتن نام و نشان و زمان خویش بر روی آفریده خود پرهیز داشته اند. فرش ایران با چنین محک تاریخی و درونمایه معرفتی در گستره زمان که کسی نقطه آغازین آن را نمی داند، متولد می شود.
در تاریخ پر فراز و نشیب ایران، بخشی از سرگذشت زندگی ما ایرانیان، در اساطیر افسانه ها و داستانهای تاریخی سیر می کند. حکیم ابوالقاسم فردوسی در ابتدای شاهنامه، درباره تاریخچه «گستردنی» و «رشتن» در ایران به «تهمورث دیوبند» (پسر هوشنگ از
393

سلسله پیشدادیان) اشاره دارد:

پس، از پشت میش و بره، پشم و موی
برید و به رشتن نهادند روی

به کوشش از آن کرد پوشش به جای
به گستردنی بود همو رهنمای
و به این ترتیب گستردنی، در دوره ای پیش از تاریخ، در زندگی ایرانیان حضور می یابد.
دوران باستان (هخامنشیان 559-321 پ.م)
همزمان با کشف قالی پازیریک (Pazyryk): واقع در دامنه های جنوبی جبال آلتای سیبری در سال 1949 میلادی توسط سرکی رودنکو (Rudenko) باستان شناس نامدار روس، و انتشار کتاب معروفش - تاریخ فرش گره خورده پرزدار به ویژه، فرش ایران ورق می خورد. همراه با جریانهای سیاسی - فرهنگی ضد ایرانی، گرچه عده ای فرصت یافتند تا برخی از آثار تمدن ایران باستان را به سرزمینهای دیگر نسبت دهند ولی ویژگیهای این قالی ایرانی و این کشف دوران ساز به قدری روشن و آشکار است که جای تردید و ابهامی باقی نمی گذارد. با این کشف، پیشینه فرشبافی از نظر اسلوب بافت (گره بافته پرزدار) به بیش از 2500 سال پیش می رسد. رودنکو در چندین جای کتاب به ایرانی بودن این فرش اشاره دارد: «... شیوه گره زدن دم اسبها و کاکل آنها شبیه ایرانیان است... و نقش گوزنها از تیره گوزن زرد خالدار ایرانی است ... وصف مردانی که به همراه چارپایان از پی یکدیگر می آیند، نمایانگر شیوه های هخامنشی و آشوری است.»
بدین ترتیب جای هیچ تردیدی باقی نمی ماند که فرش دستباف به شیوه امروزی که اکنون در خانه ها از آن استفاده می شود، حداقل قدمتی 2500 ساله دارد. از طرف دیگر اگر چنین فرشی در 25 قرن پیش با آن اسلوب پیشرفته و به کمال رسیده وجود داشته، به یقین باید پذیرفت که این اسلوبِ کمال یافته، چند قرن سنت قالی بافی را پشت سر گذارده تا به این درجه از تکامل رسیده است. بنابراین تاریخ فرش دستباف کمتر از سه هزار سال قبل نمی تواند باشد. دوره ساسانیان (226م - 652 م/31 هـ)
از این دوره، نمونه ای از بافت فرش که تا به حال باقی مانده باشد، در دست نیست. از
394
فرش «بهار خسرو» در زمان ساسانیان که آن را با قالی «بهارستان» یکی می دانند، جز اوصافی در برخی از نوشته های قدیمی، اثری باقی نمانده است. در تاریخ طبری (حدود 226-310 هـ.ق) چنین می آید: «بساطی (فرشی) یافتند از دیبا، شصت ارش، اندر شصت ارش...» " 1 ".
ابوعلی مسکویه (320-421 ق) درباره این فرش در تجارب الامم نوشته است:
«... شصت گز در شصت گز به گستره یک گریب " 2 ". در نقش آن راهها می دیدی که از نگاره های گوناگون پدید شده بود و جویباری از گوهرها در بافت آن به کار برده بودند و دیری که در میانه به چشم می خورد. بر کناره های آن کشتزاری بود، سرسبز و پر گیاه. بر آن نگاره هایی کاشته بودند که در خور زمستان بود، آنگاه که گلها روند. هرگاه میگساری می خواستند، بر آن می نشستند و گفتی که در بوستان به بزم نشسته اند. زمینش زربفت بود و نقش آن از گوهرها که بر آن نشانیده بودند.»
به هر حال فرش مذکور که گفته شده است، حدود 400 متر مربع مساحت داشت و مزین بود به انواع گوهرهای رنگارنگ از قبیل لعل، یاقوت، مروراید و سایر سنگهای قیمتی که از دوره ساسانیان یعنی 14 قرن پیش، تکامل هنر و صنعت فرش ایران را نشان می دهد.
دوران اسلامی

هر چند که نمونه های ویژه ای از فرش سده های نخستین دوران اسلامی هم اکنون در دست نیست؛ ولی به اعتبار نوشته هایی که در دست است؛ وجود فرش در آن موقع در ایران محقق است. محمدبن احمد مقدسی جهانگرد و جغرافیادان عرب (336-380ق) در کتاب احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم به رواج صنعت فرش در خوزستان اشاره دارد و بر «فرشهای خوب» و «عالی» در شوشتر، دارابجرد و فسا تأکید می کند. ابواسحاق ابراهیم بن محمد اصطخری در کتاب مسالک الممالک که از سده چهارم هجری خبر می دهد، نوشته است: «از جهرم افکندیهای نیکو خیزد و از غندجان ... بساطها و بردهای نیکو و...».
پاورقی
395
ابن حوقل در سفرنامه اش صوره الارض، بر فرشهای خوب دار ابگرد در فارس تأکید داشته و آن را با فرشهای مشهور طبری (طبرستانی) مقایسه می کند. مولف تاریخ سیستان نیز ضمن ذکر واقعه ای در سال 261 قمری، از یعقوب لیث و دسترسی او به گنجینه قلعه ابن واصل در خرمه فارس، گزارش داده است: «...ز آنجا همی درم و دینار و فرش و دیبا و سلاح قیمتی و اوانی [ظرفها] زرین و سیمین برگرفتند.» در کتاب زین الاخبار (تاریخ گردیزدی) مربوط به قرن پنجم قمری عباراتی آمده که چند نوع زیرانداز را برمی شمارد؛ مانند قالی، گلیم و محفوری که دست بافته ای است شبیه گلیم منسوب به شهر محفور؛ اما کتاب دیگری که مولف آن ناشناخته است و تا همین اواخر از وجود آن ا طلاعی در دست نبود، کتاب حدود العالم من المشرق الی المغرب است که مربوط به سال 372 ق است. در این کتاب از فرآورده هایی چون فرش، پلاس، گلیم، زیلو، بوریا، جوال، نمد و حصیر در شهرهای مختلف ایران نام برده شده است.از نحوه برشمردن و تمیز دادن نام هر نوع، حدس قریب به یقین می رود که مولف حتی به تفاوتهای ظاهری و ساختاری همه این زیراندازها آگاه بوده است. کتاب گرانقدر دیگر تاریخ بیهقی است (385-471ق) که ابوالفضل بیهقی مولف آن از جمله هدایایی که علی بن عیسی از خراسان برای هارون الرشید فرستاده است اشاره می کند: «... دویست خانه قالی بود.»
در قرن سوم هجری، لفظ قالی در نوشته ها و کتابها رایج شد. این واژه (با ضبط غالی هم آمده است). احمدبن یحیی بلاذری در کتاب فتوح البلدان که در قرن سوم هجری تألیف شده است، می نویسد: «چون ارمنیاغس پادشاه ارمنستان بمرد، زنش به پادشاهی رسید که او را قالی می نامیدند و همو شهر قالیقلا را ساخت و آن را قالی قاله نام کرد که معنی آن احسان قالی است.» دهخدا همین مطالب را زیر واژه قالی در لغت نامه از یاقوت حموی در «معجم البلدان» و حمدالله مستوفی در «نزهه القلوب» نقل می کند: «در قالی قلا فرش بافته می شود که آن ر ا قالی نامند و قالی نسبت اختصاری است به شهر قالی قلا و قالی قلا، شهری است در ارمنستان...».
دوره تیموریان (771-911ق)
دوره تیموریان عصر درخشان مینیاتور ایرانی است. در مینیاتورهای آن دوره،
396
تصویرهایی از فرش دیده می شود. در یکی از نسخه های خطی کتاب نفیس خمسه نظامی (817-898ق) که در موزه کاخ گلستان نگهداری می شود، مینیاتورهایی که تصویرفرش در آنهاست، مشاهده می شود.
دوره صفویان (907-1135ق)
در دوران صفویه، اوج شکوه و اعجاب هنر قالی بافی ایران آغاز می شود. در این عصر، فرش بافی در شهرهای بزرگ به خصوص اصفهان و تبریز دایر می گردد. اکثر فرشهای نفیس در موزه های جهان که از استادی ایرانیان در نقش، رنگ و بافت نشان دارد، ثمره تلاش بافندگان و طراحان قالی ایران در این دوره است. ایران شناس شهیر پروفسور پوپ در کتاب نفیس خود علاوه بر تشریح هنر این دوران و طراحان این زمان، یادآور می شود که به دستور شاه عباس هر کانون بافت فرش باید فرش را به شیوه خود ببافد تا ویژگیهای اصالتی و هنری فرش حفظ شود. به روایتی، برخی از شاهان صفویه از جمله شاه تهماسب، خودشان در کار طراحی دست داشتند و قالیبافی در زمان او به بالاترین حد خود رسیده بود، در زمان شاه اسماعیل و شاه تهماسب، تبریز بزرگترین مرکز فرشبافی ایران بود. مراکز دیگر عبارت بودند از: کاشان، همدان، شوشتر و هرات. از جهانگردان خارجی مثل برادران شرلی، تاورنیه، شاردن و چند جهانگرد دیگر که در زمان صفویه به ایران سفر کرده اند، در نوشته های خود، با تأکید از فرشهای این زمان یاد می کنند. فرش تاریخی و مشهور اردبیل که زینت بخش موزه ویکتوریا و آلبرت لندن است، در سال 942 ق و در زمان شاه تهماسب بافته شده است. فرش شکارگاه در موزه پولدی پتسولی میلان در سال 929 ق در زمان شاه اسماعیل بافته شد که بعدها به این موزه ها انتقال یافت. عالی ترین قالیهای صفوی در موزه های بزرگ جهان و بعضی از مجموعه های خصوصی در خارج از کشور نگهداری می شوند. در موزه فرش ایران، موزه آستان قدس رضوی و موزه ملی ایران، تعدادی از بافته های نفیس دوران صفوی به نمایش گذاشته شده اند.
دوره قاجاریان
در دوره نادری و زندیه، فرشبافی به سبب اقتصاد ضعیف ایران، رونقی نداشت؛ ولی پس از پایان جنگهای ایران و روس و آغاز پادشاهی ناصرالدین شاه، دوباره قالی بافی رونقی
397
گرفت و عثمانی بازار خوبی برای فروش قالیهای ایران شد. در زمان ناصرالدین شاه تاریخ جدیدی برای قالیبافی ایران گشوده شد و تجارت فرش مهمترین فعالیت بازرگانی در ایران محسوب شد. در ایران برخی شرکتهای چند ملیتی پدید آمدند که کارشان خرید و فروش قالی ایران بود. در همین زمان بود که انواع تقلب های رایج در بافت قالی (بی گره بافی و جفتی بافی) و وفور رنگهای شیمیایی ارزان قیمت و فرّار (رنگهای آنیلینی معروف به جوهری) شروع شد که بعدها صدمه این بی آبرویی گریبان صنعت فرش ایران را رها نکرد.

پاسخ با نقل قول
  #63  
قدیمی 07-09-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


تازیخجه ایی مختصر از قالی ایرانی
هوشنگ پادشاه ایران اولین کسی بود کهدر ملک خویش آهن آورد و برای صناعات از آن ابزار ساخت و بفرمود تا حیوانات درنده را بکشند و از پوست آنان لباس و فرش تهیه کنند. حسب روایات تاریخی، زندگی « هوشنگ» پادشاه ایران زمین به بیش از دو هزار سال پیش از میلات مسیح باز می‌گردد و در آنها به استفاده از پوست حیوانات به عنوان فرش اشاره شده است. می‌توان چنین نتیجه گرفت که از پوست حیوانات به عنوان فرش استفاده می‌شد یا اینکه از پشم و موی آنها فرش می‌بافتند. این تأکید تاریخی می‌تواند مؤید تاریخ چهار هزار ساله فرش در ایران باشد.

در متون تاریخی آمده است: از سال پنجاهم تا صدم بگفت تا ابریشم، پنبه و کتان و دیگر رستنی‌ها را بریسند و ببافند و رنگ کنند. همان گونه که از این متون برمی‌آید هنگامی که ایرانیان عهد جمشید با مفاهیمی چون عدالت، ظلم، سلاح، کاشت، برداشت، پرورش کرم ابریشم و بافت و رنگرزی آشنا می‌شوند، به یقین در فرشبافی به مرحله‌ای از رشد رسیده‌اند که آن را با شکلی مشخص ببافند و بر اساس علائق، سلیقه‌ها، آروزها و تفاوت‌های قومی، رنگ آن را تعیین کنند. فرش ایران همواره یکی از مهم‌ترین مسائل مورد علاقه شرق شناسان بوده است. اولین کشفیاتی که دال بر وجود هنر قالیبافی در عهد مفرع است. یافتن کارد قالیبافی از گورهای عصر مفرغ در ترکمنستان و شمال ایران است.
دوره هخامنشی
با اطمینان می‌توان گفت آنچه که در سال ۱۹۴۹ میلادی کشف شد. تنها نادره فرشی از دوران هخامنشیان است که تا به امروز به عنوان یگانه سند موجود از قالیبافی آن عهد، مورد توجه فرش شناسان و محققان شرقی قرار گرفته است. در سال ۱۹۴۹ میلادی سرگئی رودنکو، باستان شناس روس، هنگام کاوش در گروهای اقوام سکائی در منطقه پازیریک در دامنه جنوبی کوه‌های آلتای سیبری، دستبافته‌ای یافت که تاریخ فرشبافی را یک باره دگرگون کرد. دره پازیریک، که از نظر باستان شناسی بسیار غنی است
در دهه ۱۹۲۰ میلادی کشف شد و متعاقباً در ادامه کشفیات، پنج تپه در این دوره شناسائی و مورد اکتشاف قرار گرفت و فعالیت‌های اکتشافی بار دیگر در سال ۱۹۴۷ با حمایت آکادمی علوم روسیه و موزه آرمیتاژ آغاز شد و حفاری‌ها به چهار سرزمین دیگر بسط یافت. مدارک کشف شده از زیر تپه‌ها حاوی برخی یافته‌های اساسی مربوط به سال ۴۳۰ قبل از میلاد است و حکایت از زمانی دارد که این قبایل از دره پازیریک به عنوان گورستان استفاده می‌کرده‌اند نوشته به دست آمده روی چوب حاکی است که پنج گورستان طی دوره زمانی هشت ساله ساخته شده است.
یافته‌های به دست آمده در این پنج گور عبارتند از: ده‌ها وسیله زندگی، ابزار شکار، لباس، زیور آلات و . . . که در بازسازی روش زندگی این جوامع، یعنی قبایل بیابانگرد سکائی، نقش بنیادی دارند. اما مسحورکننده‌‌ترین عبارت است از فرشی به شکل تقریباً مربع به ابعاد ۸۹/۱ در ۹۸/۱ متر و از آنجا که همراه این فرش ابزار و وسایل دیگری همچون یک دستگاه گاری نیز پیدا شده عده‌ای نظرات خاصی در مورد کاربرد این قالیچه‌ داده‌اند و حتی فرض بر این است که از آن برای مفروش کردن سطح روی گاری استفاده می‌شده است. این فرش کاملاً از پشم به طور شل، سه بار بین هر دو ردیف گره پیچیده شده است.
رج شمار این فرش تقریباً برابر با ۳۶۰۰ گروه در هر دسیمتر مربع است و تعداد ۳۹ گره در هر ۵/۶ سانتی‌متر در مقایسه با فرش‌های امروزی در رده فرش‌های خوب و نسبتاً نفیس قرار می‌گیرد. نوع گره مورد استفاده در این فرش از نوع گره معروف به ترکی است. رنگ این فرش در طول زمان تعییر یافته و رنگ اصلی به سایه‌های صورتی روشن و سبز کم رنگ تبدیل شده و احتمالاً در اصل، رنگ بسیار روشنی داشته است. اگر چه زمستان‌
های پر از یخ سیبری باعث سالم ماندن این فرش شد، تابستان به اندازه کافی گرم بود تا اجازه دفن روسای قبایل و جادوگران در گذشته را به قبایلشان بدهد.
هوای گرم تابستان همچنین به باستان‌شناسان قرن بیستم اجازه داد که با گروه خود به این منطقه کوچ کرده و تخته سنگ‌های این گورها را جابه‌جا کنند و با کار تهورآمیز خود به کشف این دفینه‌ها بپردازند. آنها یخ‌ها را به کمک آب جوش آب کردند. پروفسور سرگئی رودنکو اولین کسی نبود که به سراغ این قبرها می‌رفت. دزدان زمان کوتاهی پس از دفن برای غارت طلاهائی که همراه مردگان دفن می‌شد به این مقبره‌ها دستبرد می‌زدند. خوشبختانه این دزدها اعتنائی به دیگر اشیای این مقبره‌ها از قبیل نمد و منسوجات نداشته‌اند.
دزدان به طور ناخواسته و به واسطه کار خویش، بزرگ‌ترین لطف را در حق آیندگان انجام دادند، شکافی که آنها ایجاد کرده بودند باعث ورود آب به این مقبره‌ها شد که در سرمان زمستان این مقبره را به گورستان همیشگی از یخ تبدیل کرد و همین قطعات یخی سبب شد تا دو هزار و پانصد سال بعد از دفن این اشیا ما بتوانیم آنها را تقریباً سالم کشف کنیم و از مطالعه آنها لذت ببریم. رودنکو پس از مشاهده این قالیچه افسانه‌ای که از گور پنجم بازیریک به دست آمد. به جهت شباهت بسیاری از تصاویر آن با شاهکارهای هنر هخامنشی، بی‌درنگ گفت: تخت جمشید را به یاد می‌آورد.
دوران ابهام
دوران حکومت طولانی و مهم پادشاهان اشکانی، که حدود پانصد سال دوام یافت. از مبهم‌ترین روزگاران تاریخ ایران به ویژه در ابعاد هنری آن است و مهم‌ترین دلیل آن معدود بودن اسناد لازم در خصوص موقعیت آن روز ایران و در نهایت هنر بافندگی و قالیبافی است. تنها سندی که با تردید می‌توان به دوران حکومت اشکانیان نسبت داد، بافته‌هائی است که در کاوش‌های سال ۱۹۶۷ در شهر قومس انجام شد. این کاوش‌ها، توسط دو تن از باستان شناسان غیر ایرانی به نام‌های دیوید استروناخ و جان هانسمان، بین سال‌های ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۰ انجام شد. تا قبل از این کشفیات، عمده نظرات در مورد فرشبافی در زمان اشکانیان و ساسانیان منحصر به نوشت‌های مورخان عرب زبان بود. شهر قومس در صحرای خشک شمال شرقی ایران، نزدیک دامغان کنونی قرار داشت. باستان‌شناسان اعتقاد دارند.
شهر قومس در کنار شهر صد دروازه، که یونانیان فاتح بعد از اسکندر آن را ساختند. بنا شده بود. این شهر در سال‌های بین قرن سوم قبل از میلاد و قرن سوم بعد از میلاد در دوران پارتی‌ها (اشکانیان)، که یونانی‌ها و رومی‌ها تلاش زیادی برای تصرف ایران به عمل آوردند. رو به آبادانی گذاشت. منطقه اطراف شهر قومس توسط جاده ابریشم قطع می‌شد و تجارت پرمنفعتی که از این طریق انجام می‌شد، ابریشم و ادویه‌جات شرق را به غرب و شیشه‌های رومی و اسب را به مشرق زمین می‌رساند و این امر منطقه را تبدیل به ناحیه‌ای ثروتمند کرده بود.
منسوجات شهر قومس در مکان‌های سه طبقه‌ای که از خشت ساخته شده بودند، کشف شد در اواخر دوران پارتی‌ها این گونه بناها به عنوان گورستان استفاده می‌شد. دفن مردگان در این گونه بناها به جای دفن آنها در گورستان‌های زیرزمینی به یک سنت زرتشتی بازمی‌گردد که باعث آلودگی کمتر زمین می‌شد. باستان‌شناسان از یمان این کشفیات، قدیمی‌ترین نمونه را به نیمه اول قرن یکم قبل از میلاد نسبت می‌دهند این قطعه نمدی پشمی و قهوه‌ای رنگ و قسمتی از یک جلیقه دارای آستین است. اندازه این جلیقه نمدی که با بندی ابریشمی به اندازه دور گردن همراه است. آن را متعلق به یک بچه معرفی می‌کند و این قدیمی‌ترین لباسی است که تا به حال در ایران پیدا شده است.
همچنین بند ابریشمی به اندازه دور گردن همراه است، آن را متعلق به یک بچه معرفی می‌کند و این قدیمی‌ترین لباسی است که تا به حال در ایران پیدا شده است. همچنین بند ابریشمی، این جلیقه قدیمی‌ترین تکه ابریشم ایرانی است. رنگ این بند ابریشمی آبی مایل به سبز است تکه‌های دیگر منسوجات از گورستان دومی به دست آمده است که متعلق به قرن ششم میلادی است و این تاریخ براساس سکه‌های دوره ساسانی مربوط به هرمز چهارم، پادشاه ساسانی(۸-۵۸۷ میلادی) تخمین زده می‌شود. این قطعه‌ها به واسطه تنوع گوناگونی که دارند شگفت‌آور هستند.
یکی از این تکه‌های پشمی دارای رنگ قهوه‌‌ای سیر همراه با نوار سفید است.اما برجسته‌ترین و ناب‌ترین قطعه‌ای که از حفاری‌های شهر قومس به دست آمده قطعه منسوجی است پرزدار به صورت پرزهای فرفری شکل که اگرچه به عقیده عده‌ای خیلی بد شکل به نظر می‌رسد، شاید قدیمی‌ترین قرش پرزدار ایرانی باشد که پیدا شده ‌است، البته تکه پرزدار و فردار دیگری که از حفاری‌های منطقه حسنلوی ایران به دست آمده است و در موزه دانشگاه پنسیلوانیا نگهداری می‌شود، خیلی قدیمی‌تر و متعلق به ۸۰۰ سال قبل از میلاد مسیح است، ولی شاید نتوان آن را نوعی فرش قلمداد کرد از لحاظ ساختار و اسلوب بافندگی تکه فرش شهر قومس دارای پرزهائی است که به طور ساده تارها را در میان گرفته‌اند، پرز این تکه فرش از پشم رنگ نشده‌ای است که به رنگ کرم است.
قطعه فرش مذکور پس از کشف بلافاصله‌ از گل و لای زدوده شد و نگهداری و آزمایش‌های مذکور در موزه متروپولیتن نیویورک بر آن آغاز شد. این تکه برای نمایش در کنفرانس بین المللی فرش‌های شرقی (ICOC) به موزه انسان‌شناسی لووی دانشگاه کالیفرنیا در برکلی قرض داده شد. در مورد دوران پادشاهی ساسانیان اطلاعات بیشتری از مورخان و تاریخ نگاران باقی مانده است. گفته می‌شود که در تخت طاووس، ۳۰ قطعه فرش وجود داشته که هر یک مخصوص ۳۰ روز ماه بوده و نیز چهار نوع فرش که هر یک گویای یک فصل سال بوده است. اما مهم‌ترین فرش ساسانی که اطلاعات کاملی از آن توسط مورخان بر جای مانده فرش بهارستان معروف به بهار خسرو است. گفته شده که این قالی را خسرو انوشیروان برای سرسرای کاخ ساسانی در تیسفون سفارش داده بود. بر اساس اطلاعات گزارش شده توسط مورخان پس از حمله اعراب و تسخیر غنیمت بین سپاهیان تقسیم شد.
فرش، پس از ورود اعراب
منابع تاریخی که از قرون اولیه هجری بر جای مانده حکایت از آن دارد که در قرون اولیه اسلامی و در فاصله سال‌های قرن ۱و ۵ هجری قمری، که سلسله‌های مختلف ایرانی همچون طاهریان، سامانیان، آل بویه و . . . در مناطق مختلف ایران و تحت امر خلفای عرب حکومت می‌کردند، در بسیاری از مناطق ایران قالیبافی وجود داشته است. از مهم‌ترین این منابع کتاب حدود‌العالم است که در سال ۳۷۲ هـ . ق تألیف شده است.
مؤلف این کتاب در بخش‌های مختلف و متعدد در وصف شهرها به محصولات هر شهر اشاره می‌کند، از جمله می‌نویسد: آمل شهر عظیم و قصبه طبرستان است. از وی جامه کتاب و دستار خیش و فرش طبری و حصیر طبری خیزد. که به همه جهان، جای دیگر نبود و گلیم سه گوش و گلیم دیلمی زربافت و دستارچه زربافت. پارس ناحیتی است که مشرق آن کرمان است و از آن جامه‌های گوناگون از کتان و پشم و پنبه و . . . بساط و فرش‌ها و زیلوها و گلیم‌های با قیمت خیزد. و جهرم شهری است خرم و از وی زیلو مصلای نماز، نیکو خیزد. نویسنده این کتاب از دیگر شهرها و ولایات ایران که قالیبافی در آنها رواج داشته نیز نام برده که از جمله آنها سیستان، آذربایجان و فارس است.
اوج دوران فرش به شهادت تاریخ، اوج هنر فرشبافی ایران را باید در دوران حکومت سلسله صفویان جست و جود کرد. در واقع برخی از عالی‌ترین قالی‌های ایران، که تنها نمونه‌های باقی مانده از دوران عظمت این هنر است، متعلق به دوران حکومت پادشاهی صفوی است. در دوره حاکمیت سلسله صفویان و در زمان حکومت شاه اسماعیل (۹۳۱-۹۰۸ هـ . ق) و شاه طهماسب (۹۸۴- ۹۳۱ هـ . ق) شهر تبریز یکی از بزرگ‌ترین مراکز هنر از جمله قالیبافی شد. مراکز مهم دیگر عبارت بودند از: کاشان، همدان، شوشتر و هرات. در زمان سلطنت طولانی شاه طهماسب، قالیبافی رشد قابل توجهی کرد وی علاقه وافری به فرش داشت و آن را تا مقام یک هنر ارتقا داد. فرش معروف اردبیل که از بزرگ‌ترین گنجینه‌های موزه ویکتوریا و آلبرت در لندن است و در سال ۹۴۲ ، یعنی ۱۲ سال پس از به سلطنت رسیدن شاه طهماسب بافته شده و فرش شکارگاه در میلان که حتی از آن هم قدیمی‌تر است و به سال ۹۲۹ یعنی سال‌های آخر سلطنت پدر طهماسب (اسماعیل اول) تعلق دارد. بر این امر صحه می‌گذارند. گفته می‌شود فرش اردبیل به سفارش شاه طهماسب و برای هدیه به مقبره اجدادش که در شهر اردبیل قرار داشت بافته شد.
در مورد بافندگی فرش در دوران شاهان صفوی، اطلاعات تا به‌ آن حد است که حتی موقعیت یکی از کارگاه‌های شاهی در میدان با شکوه نقش جهان (میدان امام امروز) حد فاصل عمارت هشت بهشت و مسجد شاه بوده است. به هر تقدیر توجه و التفات شاهان صفوی به انواع هنر، باعث شکوفائی هنر ایرانی در آن عهد شد. نقاشی، تذهیب، خطاطی، صحافی، کتاب‌سازی، معماری، قالیبافی، نساجی و قلمزنی از مهم‌ترین آنها بودند که قالیبافی در میانشان از اهمیت بالائی برخوردار است. خوشبختانه تعداد نسبتاً زیادی از قالی‌های عهد صفوی باقی مانده و نمونه‌هائی نیز در موزه فرش ایران موجود است.
قالی ایران پس از صفویه



پس از حمله افغان‌ها به سال ۱۱۳۵ هـ ق سلسله صفوی به طور کامل فروپاشید و کشور دچار هرج و مرج و آشفتگی شد. از وضع قالیبافی دوره مذکور اطلاع دقیقی در دست نیست. چرا که به جز اندک شماری قالی چیزی بر جا نمانده است. نادر شاه که در سال ۱۱۴۸ هـ .ق قدرت را به دست گرفت و تا سال ۱۱۶۰ هـ . ق پادشاهی کرد، چنان در تلاش برای توسعه کشور پهنانورش بود که کمترین توجهی به ترویج امور هنری از خود نشان نداد. وی تنها به بر پا کردن کلات نادری در شمال خراسان همت گماشت و نیز در ضمن اجرای آن برنامه ساختمانی، دستور داد دیوارهای کوشک نوبنیادی را به سلیقه او بانگاره یک بوته گلدار، مقتبس از شیوه نگارگری هند بیارایند. چنان که مشهور است نادرشاه در بازگشت از نبرد پیروزمندانه هند، بسیاری از هنرمندان از جمله نگارگران آن سامان را در التزام رکابش به ایران آورد.
یک پرده چهره‌سازی از نادر شاه کشیده شده که وی را به زانو نشسته بر روی یک تخته قالی زعفرانی رنگ نشان می‌دهد و حاشیه‌اش با نقش گل‌هائی ملهم از نگارنگری هندی تزیین شده است. در زمان نادر به رغم بسیاری از ناآرامی‌های ناشی از نبردها و لشکرکشی‌های او، بر اساس آثار باقی مانده می‌توان بر تداوم سنت قالیبافی در برخی مناطق تاکید بیشتری داشت. کرمان از جمله این مناطق است که در آن تا اواسط قرن دوازدهم، به روال دوره صفوی قالی‌های بزرگ و مرغوب بافته می‌شد. حتی شمار دیگری از قالی‌های کرمان که تاکنون محفوظ مانده است، گواه آن است که قالیبافی به رغم آشفتگی‌های همچنان به فعالیت‌ خود ادامه می‌داده است.
در سال ۱۱۷۲ بود که صلح و آرامش دست کم در جنوب کشور برقرار شد و این مهم به دست کریمخان زند انجام گرفت که شیراز را پایتخت پادشاهی خود قرار داد و در اندک مدت آن را تبدیل به شهری زیبا و دلگشا کرد. قاب‌‌بندی‌های از سنگ کنده‌کاری و کاشی‌های منقوش به گل و گیاه، که بازتابی بود از تزئینات شیوه هوندی به کار رفته در کلات نادری، هر چه بیشتر زینت بخش مساجد و کاخ‌ها شدند
قاجاریان در اوایل قرن سیزدهم بیرحمانه زندیان را از صفحه تاریخ حذف کردند و دست به کار وحدت کشور شدند (۱۲۱۰- ۱۳۴۳ هـ ق). آنها تهران را پایتخت خود قرار دادند و دوره قدرت و رونق تازه‌ای را به وجود آوردند. هنرها تحت سرپرستی بهتری قرار گرفتند و قالیبافی نیز به تدریج جان تازه‌ای یافت. زندگی پر شور و تجمل دربار قاجاری در پرده‌های رنگارنگ بزرگ بازتاب یافت و در نقوش قالی‌ها به تصویر درآمد. در این دوره قالی‌های خراسان خوش درخشیدند و توجه بسیاری به آنها جلب شد. قاین و بیرجند از مراکز عمده و معروف قالیبافی در سده سیزدهم هجری به شمار می‌آمدند.
طبق گزارش، کمپانی هند شرقی در سال ۱۷۹۰ میلادی (۱۲۰۵ هـ . ق) می‌کوشید تا پس از چند دهه متارکه معاملات، از نو روابط تجاری خود را با ایران برقرار کند قالی خراسان که به خاطر تابناکی رنگ‌ها و برتری بافتش به حق در سراسر جهان مقامی شامخ یافته، اکنون هر چه بیشتر مورد تقاضای اروپائیان قرار گرفته است. البته به نظر می‌رسد قاجاریان در اوایل توجهی به قالیبافی نشان نمی‌دادند. حتی مراکز بزرگ قالیبافی شهرهائی همچون کاشان و اصفهان که از این بابت در دوره صفوی رونق شایان یافته بودند، آن زمان دچار انحطاط شدند.
فقط خراسان در مقام معتبر باقی ماند و کرمان نیز در سطحی هر چند اندک و نازل‌تر، به بافتن قالی‌های خود ادامه داد. اما در پایان سده سیزدهم افزایش ناگهانی تقاضای اروپائیان برای قالی‌های ایران، آن هم به مقدار زیاد، باعث شد تا فرش ایران احیا شده و در همه جا مقدمات تولید انبوه و در پی آن توجه دولتمردان به آن فراهم شود. در واقع از آن هنگام که صادرات فرش ایران بنا به تقاضای غرب برای اولین بار از تبریز آغاز شد، فرش ایران به مرحله دیگری قدم نهاد که اهمیت آن در تجارت و درآمد ارزی امروز ایران انکارناپذیر است. از همان زمان که اولین محموله‌های فرش ایران در زمان ناصرالدین شاه از طریق تبریز به ترکیه صادر شد.
وقوع این حادثه آنچنان مهم بود که در اولین کارت پستال‌های ایرانی در دوران قاجار، لحظه شکوهمند عدل بندی و حمل فرش توسط تجار تبریزی منعکس و به عنوان اخباری مهم به اقصی نقاط دنیا ارسال شد. فرش در زندگی و فرهنگ اجتماعی ایرانیان در اواخر دوره قاجار چنان اهمیت و حرمتی یافت که بازتاب آن را در نقاشی‌ها و مهم‌تر از آن در عکس‌های قاجاری می توان دید، آن‌گونه که فرش عنصر تزئینی و در تمام مجالس و اجتماعات از ضروریات شد. به همین روال بر روی عکس‌های قاجار می‌توان تعداد بی‌شماری از فرش‌های آن عهد را دید در تعداد زیادی از عکس‌های دوران قاجار که مربوط به اجتماعات و حتی شخصیت‌ها است. فرش دستباف دیده می‌شود حتی اگر عکسی از اشرار و محکومان درالخلافه گرفته می‌شد.
در زیر پای آنان فرشی گسترده بود در اواخر دوران قاجار و دو دهه اول قرن چهاردهم هجری، تقاضای زیادی برای فرش ایران و تجارت موفق آن باعث شد تعداد زیادی از شرکت‌های خارجی از کشورهای چون انگلیس، آمریکا، سوئیس، یونان و . . . به سرمایه گذاری در فرش ایران و تولید انبوه آن ترغیب شوند و فصل دیگری به تاریخ فرش ایران، خاصه تاریخ معاصر آن اضافه شود. بخشی از مهم‌ترین و نفیس‌ترین فرش‌های ایران در همین ایام و به دستور همین شرکت‌ها در شهرهائی چون کرمان، اراک، همدان، تبریز و مشهد بافته شد. شرکت تولیدکنندگان قالی شرق (O.C.M) عطیه بورس و زیگلر از بزرگ‌ترین این شرکت‌ها بودند.
پاسخ با نقل قول
  #64  
قدیمی 07-09-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

گره عشق بر تار و پود زندگي

اين مقاله به عنوان مقاله برتر ماه و همچنين گزارش برتر ماه درباره فرش خراسان شمالي شناخته شده است. از حبيب الله يزداني سرپرست روزنامه خراسان در خراسان شمالي و محسن داوري گزارشگر خوب اين روزنامه سپاسگزاريم
87/8/9 - روزنامه خراسان شمالي
بافت قاليچه دو رو

هر روز از تعداد بافندگان منطقه كم مي شود. مواد اوليه گران است و دستمزدها هم اصلا به صرفه نيست. اين ها نظرات ايشان محمدي است؛ كسي كه به عنوان راهنما همراهم شده تا مرا به روستاي دويدوخ ببرد. روستايي در منتهي اليه شمال خراسان شمالي؛ در منطقه جرگلان و در نزديكي مرزهاي ايران و تركمنستان. روستايي كه اهالي آن را تركمن ها تشكيل مي دهند.
دويدوخ همان جايي است كه يكي از منحصر به فردترين دست بافته هاي بشر در آن جا خلق مي شود: قاليچه هاي تمام ابريشمي دو رو، قاليچه هايي كه هر طرف آن طرح، نقش و رنگ متفاوتي دارد. قاليچه هايي كه گفته مي شود بدين لحاظ در جهان بي نظيرند...

روياي آهوان ابريشمي!
9 دختر دارم كه همگي اين جا در كنار مادرشان استاد اين كار شدند. هيچ كدام مدرسه نرفتند، ولي با اين حال آن قدر در كارشان توانا هستند كه مي توانند نقشه هاي معيوب يا ناقص را مثل روز اول كامل كنند و ببافند. رنگرزي را هم از خودم آموخته اند و الان در خانه شوهران شان به بافتن قالي و قاليچه ادامه مي دهند. اين جملات را حاج آي دوغدي آفرين مي گويد و راهنمايم به فارسي برمي گرداند. مي گويند خانواده وي از بهترين بافندگان فرش ابريشمي دو رو در جرگلان هستند و بافته هاي آن ها در زمره باكيفيت ترين دست بافت هاي تركمني قرار مي گيرد. اتاقي كه در آن نشسته ايم در واقع كارگاه قالي بافي آن هاست. يك اتاق 4*3 با سقف كوتاه و تيرهاي چوبي كه در وسط آن، دار قالي برپاست. در كنار دار قالي، گهواره كودكي است. كودكي كه با آوازها و لالايي هاي مادرش كه پشت دار قالي مي نشيند، به خواب مي رود. شايد در رويا پرندگان و آهوان نقش گرفته بر قاليچه جان بگيرند و او بتواند دنياي كودكي اش را با آن ها تقسيم كند!
دار قالي تركمني معمولا روي زمين پهن مي شود، ولي در مورد اين نوع به خصوص چون به صورت دو رو بافته مي شود، مثل ديگر مناطق ايران، به صورت عمودي برپا شده است.
آي دوغدي آفرين نخ هاي ابريشم را از مشهد تهيه مي كند. سپس آن ها را با استفاده از رنگ هاي گياهي كه خودش آماده مي كند، رنگ مي كند. به گفته خودش، بيشتر از 80 درصد رنگ هايي كه او استفاده مي كند، رنگ هاي گياهي است. رنگ هايي كه از پوست گردو و انار، روناس، آب زرشك، پوست و برگ درخت توت، حنا و ... به دست مي آيد.
دانشي كه نسل در نسل به صورت سينه به سينه از اجدادش به او رسيده است. هرچند كه به گفته وي، برخي از آشنايانش كاملا از رنگ هاي شيميايي استفاده مي كنند و همين موجب مي شود كه بعد از چند بار شستشو، فرش ها رنگ پس بدهند و مشتريان ناراضي شوند.
نخ ها را كيلويي 30 هزار تومان مي خرم. تارهاي عمودي را هم 60 هزار تومان؛ بعد از آماده سازي و مخلوط كردن رنگ ها، نخ هاي ابريشمي را داخل ديگ هاي پر از رنگ ريخته و آن ها را مي جوشانيم تا رنگ بگيرند؛ خيلي ظريف كاري دارد. اين ها جملاتي است كه او از فرآيند تهيه نخ هاي ابريشمي رنگي قاليچه هايش برايم بازگو مي كند؛ البته در واقع براي همراهم مي گويد تا او برايم ترجمه كند. سپس به قالي نيمه بافته شده برروي دار اشاره مي كند و مي گويد: اين قاليچه 25/1 متري را حدود 2 سال طول مي كشد تا يك نفر آن را ببافد. چون هر رج (رديف) كه بافته مي شود، بافنده بايد به سمت ديگر دار رفته و رديفي به موازات آن رج ببافد كه از نظر طرح و نقشه هم كاملا با هم متفاوت هستند. يك روي قاليچه اي كه او بدان اشاره مي كند، طرح خشتي و اشكال هندسي است و در سمت ديگر آن نقوشي از پرندگان بافته شده است. در حاشيه ها نيز تصاويري ذهني و انتزاعي از قوچ يا آهو نقش بسته است.
وي از طرح ها و نقشه ها مي گويد و اين كه اكثر زنان و دختران تركمن فرش ها را به صورت ذهني و بدون هرگونه نقشه اي مي بافند ولي او و خانواده اش چون به صورت سفارشي كار مي كنند، طرح قاليچه ها را هم طبق سليقه سفارش دهندگان مي بافند.
معمولا هم طرح يا عكس كوچكي به آن ها داده مي شود تا به آن شكل ببافند. طرح هايي كه بنا به نظر و سليقه مشتريان آسيايي يا اروپايي تجار مشهدي و تهراني، باهم متفاوت است. مشترياني از فرانسه، آلمان، ايتاليا، چين، ژاپن و سنگاپور كه در هزاران كيلومتر آن سوتر از روستاي كوچك دويدوخ، شيفته ذوق و هنر دختران تركمن و تابلوفرش هاي ابريشمي آن ها شده اند.

برگرفته از تاريخ و طبيعت پيرامون
اوغوزها كه منشاء تيره هاي گوناگون تركمن هاي امروزي را به آن ها نسبت مي دهند، روزگاري در سرتاسر آسياي مركزي، از درياچه آرال در تركستان و شمال غربي سرزمين مغول تا كرانه هاي شرقي درياچه كاسپين(خزر) مي زيستند. اين قوم به سبب پيشه دامپروري كوچ نشيني در يورت (چادر) را برگزيدند؛ آلاچيق هايي كه از اسكلتي چوبي و سقفي گنبدي شكل از جنس نمد ساخته مي شد. فراواني پشم مرغوب نزد قبايل تركمن و تهيه ابريشم باكيفيت از طريق همسايگان و گاهي نوغانداري خودشان باعث شد تا زنان تركمن براي تزئين كف و ديواره چادرها و سكونت گاه هاي خانوادگي انواع گوناگوني از دست بافته ها را بيافرينند.
اما تاريخ دقيق آغاز روي آوردن تركمن ها به بافت قالي و قاليچه بر كسي معلوم نيست؛ هرچند كه الگوي كلي قالي هاي تركمني را مي توان در مينياتورهايي كه از قرن هفتم برجاي مانده است، مشاهده كرد. با اين حال ناصر رهنما، از كارشناساني كه سال هاست با فرش تركمن آشنايي دارد، مي گويد: بعضي از محققان از تعلق داشتن قالي پازيريك قديمي ترين فرش موجود در جهان- به بافندگان تركمن سخن مي گويند. چون در طرح هاي به كار رفته در آن نمادهايي از تاريخ 4، 5 هزارساله تركمنان و اجداد آن ها به كار رفته است. رهنما معتقد است كه نقشه و طرح قالي و قاليچه هاي تركمني همگي از طبيعتي كه طوايف تركمن در آن مي زيستند، گرفته شده است.
او مي گويد: هر يك از 5 طايفه اصلي تركمن ها در طرح هاي بافته شده قالي و قاليچه و پشتي هاي خود از اشكالي مختص خودشان استفاده مي كنند. اشكالي كه در عين شباهت هاي فراوان، تفاوت هاي جزئي با هم دارند كه وجه متمايزكننده آن ها به شمار مي رود.
اشاره او به طرح هاي مختلف با اشكال هندسي و عمدتا 8ضلعي است كه از آن ها به عنوان گول (به معني بركه) ياد مي شود. هرچند كه بسياري به اشتباه آن را گل تلفظ مي كنند كه واژه اي فارسي است. او به چند نمونه از اين طرح ها هم اشاره مي كند:
قرق قوچاق(چهل شاخ قوچ يا چهل دلاور) كه بيشتر در منطقه جرگلان به كار مي رود؛ ماري گل يا گل شهرمرو؛ گولچه(بركه كوچك) كه معمولا در كنار آن طرح هايي هم از قورباغه ها و ديگر جانداران بافته مي شود و ... كه به همراه زمينه هاي قرمز يا سبزرنگ بافته مي شوند.
او در مورد طرح هاي حاشيه بافته هاي تركمني هم مي گويد: توپراق-كه در فارسي به آن در اصطلاح سرپلاس گفته مي شود- قسمتي از حاشيه است كه در واقع در ابتدا و انتهاي قسمت بافتني، كوبيده مي شود تا از جدا شدن تار و پود از يكديگر جلوگيري شود.
آلم (به معني رنگين كمان) كه نمادي از جهان پيرامون انسان هاست، و سيچان ايزي (ردپاي موش) كه سمبل شكست دشمنان و فراري شدن آن ها در دشت هاي قره قوم است، از جمله طرح هاي حاشيه اي بافته هاي تركمني است كه رهنما از آن ها نام مي برد. طرح هايي كه در كنار خورشيد يا آفتاب، ستاره قطبي، پرنده هاي شكاري، اسب، قوچ و عقرب بر تار و پود قاليچه ها و پشتي هاي تركمني نقش مي بندند و هر يك نماد يكي از عناصر طبيعت يا نمايان گر اعتقادات و باورهاي قوم تركمن هستند. طرح ها و نمادهايي كه بنا بر گفته هاي محققان فرش تركمني تعداد آن ها دست كم به 800 مورد مي رسد.

سليقه هاي مشكل پسند!
بافته هاي تركمني به دليل ظرافت و مرغوبيت و نيز به كارگيري طرح ها و نقشه هايي اصيل و باهويت مورد توجه بسياري از علاقه مندان هنردوست در جهان بوده و از معروفيت بين المللي برخوردار است. هرچند كه امروزه وضعيتي رو به افول يافته است.
رهنما در اين باره مي گويد: صنايع دستي و بافتني هاي تركمني در سراسر دنيا معروف است؛ در آمريكاي شمالي، اروپا و شرق آسيا؛ ولي مسئله اين جاست كه مردمان هر يك از اين مناطق طرح ها و رنگ هاي خاصي را مي پسندند و بسياري از طرح هاي ذهني و سنتي كه امروزه بافته مي شود، مورد علاقه آن ها نيست. همين امر باعث شده است بيشتر بافته هاي تركمنان خراسان شمالي مصرف داخلي داشته و به ندرت صادر شود.
وي ادامه مي دهد: در ايران هنوز كارشناسان فرش اين طرح هاي ذهني و سنتي زنان و مردان تركمن را با بازارهاي جهاني تطابق نداده اند و باتوجه به نوع سليقه خريداران خارجي آن ها را بهبود نبخشيده اند.
با اين وجود او معتقد است مسئولان استان گلستان حمايت هاي خوبي از بافندگان خود به عمل آورده اند؛ امري كه باعث شده است فرش ها و بافته هاي تركمن هاي گلستاني از لحاظ بازاريابي و در نتيجه درآمدزايي وضعيت بهتري داشته باشند، هرچند كه دست بافته هاي آن ها از كيفيت پايين تري نسبت به هنرمندان جرگلاني برخوردار است.

بايد به فكر زمستان بود!
طبق آمارهاي سازمان بازرگاني حدود 5 هزار بافنده فرش تركمن در استان وجود دارد و سالانه بيش از 15 هزار مترمربع انواع قالي،قاليچه و پشتي تركمني توليد مي كنند. اما به دليل عدم ريسك پذيري تجار و سنتي بودن شيوه داد و ستد و بازارها، تجارت اصلي بافته هاي تركمني عمدتا از طريق بازرگانان مشهد و تهران صورت مي گيرد و توليدات استان توسط آن ها راهي بازارهاي اروپايي و آسيايي مي شود. البته 5 شركت تعاوني در زمينه فرش تركمني در استان پروانه فعاليت گرفته اند و بحث ساماندهي قالي بافان خانگي هم از طريق اتحاديه هاي صنفي در دست پيگيري است.
مسئله اي كه در صورت هدايت و تصميم گيري مناسب و برقراري ارتباط با اتحاديه هاي بازرگاني و صادراتي كشور مي تواند در بهبود روند بازاريابي و در نهايت صادرات دست بافته هاي هنرمندان استان تاثيرات قابل توجهي داشته باشد.
امروزه بيش از 5 هزار بافنده فرش تركمن در استان و اغلب در منطقه جرگلان فعاليت دارند؛ 5 هزارنفري كه بيشتر آن ها را زنان و دختران تشكيل مي دهند. اكثر آن ها براي كمك به اقتصاد خانواده و تامين هزينه هاي زندگي به كار طاقت فرسا و بدون تعطيلي قالي بافي مشغولند؛ اما به خاطر پايين بودن دستمزدها و فرصت طلبي بعضي از دلالان و واسطه ها تنها چيزي كه نصيب آن ها مي شود؛ دردهاي استخوان و مفاصل و سرفه هاي بي وقفه ناشي از كار در كارگاه هاي غيربهداشتي و تاريك است. هرچند كه طرح بيمه تامين اجتماعي بافندگان خانگي كه شامل بيمه بازنشستگي و ازكارافتادگي است، با همكاري مركز ملي فرش ايران و وزارت رفاه به تصويب رسيده و بافندگان مي توانند با مراجعه به شعبه هاي سازمان تامين اجتماعي و پرداخت ماهانه 65 هزار ريال از حمايت هاي مذكور بهره مند شوند، اما هنوز از بيمه خدمات درماني بافندگان فرش خبري نيست.
فرش تركمن نيازمند توجه بيش از پيش مسئولان است؛ تهيه مواد اوليه مرغوب، آموزش مداوم بافندگان، انجام تحقيقات در خصوص بازارهاي خارجي و سليقه مشتريان، مقابله با كپي برداري هاي غيرقانوني كشورهايي هم چون چين، هند و تركيه، بهسازي كارگاه ها و تشويق بافندگان به استفاده از رنگ هاي ثابت و پايدار در كنار توجه به معيشت بافندگان و بهره گيري مناسب آن ها از دسترنج ماه ها و سال ها تلاش طاقت فرسا، مي تواند گوشه اي از قصه پرغصه بافندگان و فعالان اين عرصه را با خوبي و خوشي همراه سازد.

مختومقلي، شاعر بزرگ تركمن شعري دارد كه ترجمه مصراعي از آن چنين است:
هنگام بهار به فكر خزان و زمستانت باش.


هرچند كه نمي توان اوضاع و احوال كنوني فرش تركمن و بافندگان و تلاش گران آن را بهاري دانست، با اين حال از دست رفتن همين اندك بازارهاي داخلي و خارجي هم مي تواند زمينه لازم براي افول بيش از پيش فرش تركمن و فراموشي و در نهايت نابودي اين هنر- صنعت اصيل را فراهم كند پس بايد بيشتر به فكر بود
پاسخ با نقل قول
  #65  
قدیمی 07-09-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

کتاب ویژگی های كلي فرش شرقي و حدود جغرافيايي - عبد الله احراري

مقدمه ي مترجم


مدت هاي مديدي به دنبال كتابي بودم كه بتواند ساختار ، ويژگي ها و خصوصيات فرش هاي شرقي را تشريح نمايد تا ضمن رفع نياز هاي دانشجويان گرامي فرش ساير دوستداران فرش دستباف نيز بتوانند به راحتي به اطلاعات مورد نياز دست يابند.اكنون بسيار خوشحالم كه خداوند اين توفيق را عنايت نمود كه با ترجمه ي كتاب فرش هاي شرقي به اين مهم كمكي هرچند مختصر بنمايم.كتاب مذكور داراي چند ويژگي مهم مي باشد كه ذكر آنها ضروري به نظر مي رسد.اولا كتاب به زبان بسيار ساده ، روان و در عين حال مختصر و مفيد نوشته شده است.ثانيا يكي از كتاب هايي است كه فارغ از هر گونه تعصب و با اتكا به واقعيت هاي فرشبافي به نگارش درآمده و جايگاه فرش ايران را بدرستي ترسيم نموده است.ثالثا با ارائه ي نمونه هايي از فرش هاي مناطق مختلف شرق در معرفي چهره ي فرش هاي شرقي موفق بوده است، كه به لحاظ نياز تلاش گرديد توضيحات تكميلي در پاورقي به خوانندگان ارجمند ارائه گردد.از عموم خوانندگان به ويژه محققين و دانشجويان عزيز خواهشمندم نظريات اصلاحي خود را از اين جانب دريغ نفرمايند. اين كتاب را به يار هميشه همراهم همسر عزيزم ، فرزندان گرامي ام ، کارشناسان فرش جهاد کشاورزی به خصوص جناب آقای مقدم و دانشجويان رشته ي فرش به ويژه دانشگاه آزاد اسلامي واحد طبس و همه ي بافندگان فرش تقديم مي كنم.
باتشكر عبد الله احراري

فصل اول : ويژگي هاي كلي فرش شرقي و حدود جغرافيايي
فرش شرقي معمولا به قالي هايي گفته مي شود كه در شرق تهيه و با دست بافته مي شود و در مناطق زيادي اين كار انجام ميگردد.اين مناطق از جنوب شرقي اروپا شروع و تركيه، شمال آفريقا، كشور هاي آسياي ميانه، ايران، افغانستان، بلوچستان، تركمنستان، هندوستان و چين را در بر ميگيرد.
معمولا به سختي ميتوان محل دقيق بافت و حتي قدمت يك فرش را تشخيص داد زيرا اقوام مختلف همواره از مكاني به مكان ديگري كوچ كرده و طرح هاي همديگر را مورد استفاده قرار داده اند .از اواخر قرن نوزدهم فرش هايي به سفارش غربيها تهيه شده است كه از محل اصلي بافت آنها بسيار دور بوده است.تعداد كثيري از بافندگان قديمي كار بافندگي فرش را رها كرده و يا اينكه هنوز كالاهاي آنها در فروشگاه هاي قديمي كه روزي شهرت خاصي داشته اند خريداري ميشود.از طرف ديگر از زمان جنگ جهاني دوم مراكز ديگري به وجود آمده است كه اغلبشان الگو هاي قديمي همسايگان را مورد استفاده قرار داده اند.فرش هاي خاور ميانه يا فرش هاي شرقي به فرش هاي اصيل معروفند زيرا دستبافته اي است كه طرح آن نشانگر فرهنگ و طبيعت مردمان است.
از آنجا كه فرش هاي شرقي فقط يك كالاي مصرفي نيستند بلكه اكثر اوقات يك هنر والاي حيرت انگيز در نقوش طرحها رنگها و تصورات آنها ديده ميشود بايد آنها را تحسين كرد.
بنا بر اين جاي تعجب نيست كه مشاهده ميشود صنعت فرش ماشيني اقدام به كپي برداري از اين طرح ها مينمايد.
تاريخ
هيچ كس نمينواند بگويد كه اولين فرش كجا و كي بافته شده است ولي ظاهرا عشاير اسياي ميانه اولين كساني بوده اند كه فرش را بافتند چون آنها لوازم مربوطه يعني پشم و انگيزه مورد نياز براي فرش بافي را بيشتر داشته اند.
اولين كفپوش مورد استفاده ممكن است پوست بوده باشد كه از سرما ، رطوبت و نم جلوگيري ميكند زيرا عشاير زمستان ها را در مناطق بسيار سرد سپري مي كنند. احتمالا پوست آهو خود عليرغم كوچكي اش الگويي براي فرش هاي شرقي بوده است.از آنجا كه مواد اوليه فرش از بين رفتني است عمر مشخصي براي هر فرش وجود ندارد. ولي در كتب هنري ديده ميشود كه ثابت مينمايد فرش در همان اوايل تمدن انسانها وجود داشته است.اولين گروه بزرگ پارچه هاي پرزدار از زمين هاي مدفون مصر بدست آمده كه اين پارچه هاي پرزدار را عمدتا براي رو تختي تزيين و اينگونه موارد استفاده ميشد تا گرما پار چه هاي پرز دار گاه ابريشمي و گاه پشمي است و بطور مشخص از فرش دستباف جدا ميباشد.
در موزه هاي مهم جهان نمونه هايي از پارچه هاي قديمي مصري و يا قبايل قبطي يافت مي شود كه تاريخ آنها را به قرون پنجم تا دهم قبل از ميلاد مسيح تخمين ميزنند.با اينكه كشورهاي قديمي زيادي به بافتن پارچه هاي ظريف و خوب و ابريشمي معروف مي باشند ولي دقيقا معلوم نيست كه آنها چطور بافته و يا دقيقا اين پارچه ها چه طرحي داشته اند.
کشف در خور توجه چند سال پيش سبب شد بارقه اي بر فرش هاي بافته شده اوليه افكنده شود.در كندوكاو هاي دره التائي در جنوب سيبري در سال 1947 توسط آقاي پروفسور رودنكو باستانشناس روسي فرش نسبتا سالمي پيدا شد كه متعلق به يكي از سرداران يا شاهزادگان التائي بود كه در قرن پنجم از ميلاد مسيح مي زيسته است.اين فرش از پشم بوده كه ماده اي از بين رفتني است ولي ويژگي هاي آن محل باعث حفظ اين فرش شده است به نظر ميرسد دزدان نبش قبر كرده و و اشياي قيمتي آنرا ربوده اند ولي به فرش و برخي از اشياي ديگر درون گور علاقه اي نشان نداده اند.بعد ها آب از طريق راه باريكه اي كه بر اثر نبش قبر درست شده بود راه پيدا كرده و طبعا يخ زده است و دقيقا همين اتفاق باعث شده است كه ما فرشي يخ زده را مالك شويم كه تمام گلها و نقش هاي آن به زيبايي اوليه اش باقي مانده است.






پاسخ با نقل قول
  #66  
قدیمی 07-09-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


تاریخچه مختصری از قالی دستباف ایران


تاریخچه فرش تهران


ساختار به طور حتم قالیبافی که از مشاغل مهم خانوارهای ایرانی بوده، در تهران نیز رواج داشته است.
نقاشیها و عکسهای قدیمی ماهیت روستایی فرشهای قدیم تهران را نشان می دهند. برای مطالعه و دستیابی به مصداقهای قالی روستائی تهران اکتفا به وضعیت فرشبافی امروز راه به جایی نخواهد برد به طور حتم قالیبافی که از مشاغل مهم خانوارهای ایرانی بوده، در تهران نیز رواج داشته است. نقاشیها و عکسهای قدیمی ماهیت روستایی فرشهای قدیم تهران را نشان می دهند. برای مطالعه و دستیابی به مصداقهای قالی روستائی تهران اکتفا به وضعیت فرشبافی امروز راه به جایی نخواهد برد. زیرا تحولات 5/1 قرن گذشته تا بحال تهران را چنان دگرگون کرده که بافت قالی روستایی قدیم تهران با هویت گذشته اش به ندرت بافته شده یا اصلاً رواج ندارد.
با گذشت زمان از آنجا که تعدادی از خانوارهای متمول قاجاری از سر علاقمندی به تولید قالی اقدام نمودند و در همین دوره، سیل مهاجرین به مرکز ایران روانه شد. به تدریج هیبتی تازه برای قالی تهران رقم خورد و به واسطه دخل و تصرفات مهاجرین و انتقال تجارت قالیبافی سنتی خود و تلفیق آن با قالی روستایی تهران، گرایش به سبک شهری در فرشبافی تهران به وجود آمد که البته با از بین رفتن متولیان این امر، این حرکت نیز رو به نابودی گذاشت. بطوریکه برای مطالعه و بررسی طرحها و نقوش قالی های این دوره فقط می توان به عکسها و نمونه های موزه ای رجوع کرد زیرا امروزه از آن نوع طرحها و نقشها در قالیهای بافت تهران امروز، اثری نمی توان یافت.
تحولات فرشبافی در تهران، در حدود سه دهه اخیر بسیار گسترده تر و متفاوت از گذشته آن بوده و حتی می توان گفت در قالی ایران بی سابق بوده است. این تحولات به خصوص در 20 سال گذشته، یعنی پس از انقلاب به اوج رسیده است. که از دلایل مشخص آن فراوانی مهاجرت از سایر شهرها به تهران است.
ساختار
تارهای قالی تهران از جنس نخ پنبه ای بوده و پود نازک آنها به رنگ آبی و پود ضخیم به رنگ سفید مورد استفاده قرار می گیرد. پشمی که در این قالی ها بکار رفته است دارای کیفیتی بسیار عالی است و به همین دلیل قالی های تهران دارای حالتی ابریشمین و مخملین هستند. گره های آنها از نوع فارسی باف است ارتفاع پرزها کوتاه و بافت آنها نسبتاً فشرده و سبک است.
- طرح های رایج
همچنانکه پیشتر نیز اشاره شد قالیبافی تهران کاملاً متأثر از مهاجرتهای بی رویه از نقاط مختلف کشور به آن شهر می باشد. بطوریکه به علت مهاجرت و اسکان تعدادی از قالی بافان شهرستانی در این شهر، طبعاً همه نوع بافت و طرحی را در میان فرش های تهران می توان جستجو کرد.
با تمامی اینها، قالیهای تهران عمدتاً در زمینه روشن و با بهره گیری از نقوش قدیمی و یا اشکال جدید در طرحهای لچک و ترنجی، درختی حیواندار، درختی ساده، هندسی خاتم شیراز، بازوبندی و هراتی با حاشیه سماوری و ... بافته می شوند. طرحهای پیچک دار مشبک در تکرارهای متوالی نیزدر تهران رایج است، همچنین از طرح های رایج دیگر می توان به فرشهای تصویری اشاره کرد. طرح مناطق قم، تبریز، نائین، کاشان و اصفهان نیز در تهران بافته می شود ولی سبک نائین و کاشان بیشتر است. ترنج آن گرد، چند قسمتی یا دارای دو گوشه کشیده است. چهار عدد لچک آن اکثرا به رنگ آبی یا قرمز دیده می شوند. با این همه، سبک نقش آن تا اندازه ای بی قاعده است و دارای جلال و شکوه چشمگیر قالی های کلاسیک اصفهان نیست که از آنها اندکی الهام گرفته است. نقوش اسلیمی آن از خوشه های درشتی تشکیل یافته که خطوط آن، در اکثر موارد، در یک بی نظمی بهم پیچیده ای درگیر می شوند که به نظر طراحان، بیانگر تنفر واقعی از خلاء است. با این همه، نقوش شامل گره ها، برگ های پر مانند، غنچه ها، تزئیناتی به شکل گل و غیره است و به هنگامی که این نقوش ترکیب قالی نمازی را می پذیرند، در زمینه آن، گلدانهای گل دار بسیار نقشینی را ملاحظه می کنیم که در دو طرف آن دو عدد درخت زندگی قرار داده شده اند. شکنج خطوط محیطی، در اینجا نقصان یافته و سبک آن همسان تر شده است. اگر در جستجوی نقش هایی هستیم که این نقش با خطوط پیچیده از آن ملهم شده اند می توانیم به بخش هایی از نقوش قالی های قدیمی اصفهان که دارای اسلیمی گیاهی هستند، بیندیشیم که در موزه ملی برلین نگهداری می شود.
از بین ویژگی های قالی تهران، به تزئین خطی دور نقش ها اشاره کنیم که در غالب موارد با رنگ های سیاه یا آبی تیره مشخص تر شده اند و موجب برجسته تر نمودن طرح هامی گردند. با برگرداندن قالی، احساسی از دیدن یک نقش برجسته به ما دست می دهد، و بخصوص برای تشخیص قالی های نمازی که با ظرافتی مشابه کرمان یا کاشان بافته می شوند، از حاشیه می توان استفاده قابل توجهی نمود بخصوص از قاب های ثانوی که طرح آنها ظریف تر است. در واقع، در بزرگترین قاب که نقش آن متغیر است، می توانیم نقش ترنج های کوچک، ختمی های درختی، گل های کوچک (که در بین آنها برگ های تزئینی نخل به تناوب قرار دارند)، خوشه های بزرگ و پرندگان را پیدا کنیم، در قاب های ثانوی که معمولاً تعداد آنها شش عدد است، این نقوش تقریباً همیشه بر طبق ترکیب ساده ای به شرح زیر قرار گرفته اند: قاب بیرونی نشانگر نقش مداخل Medachyl است كه نوعی توری پشت سر هم می باشد و معمولاً در قالی های مشرق زمین به آن بر می خوریم. دومین قاب نشانگر گل های کوچک شش پر است که بطور منظم در طول یک خز مارپیچ، به تناوب، قرار گرفته اند. در قاب سوم نیز همان نقش مداخل را باز می یابیم. سپس به همین ترتیب سه قاب ثانوی بعدی قرار می گیرند
رنگ بندی فرشهای تهران بیشتر از رنگ روشن برای زمینه استفاده می کنند. ولی رنگهای ویژه قالی تهران عبارتند از رنگ لعل تیره فام برای زمینه و آبی بسیار لطیف برای لچک ها. رنگهای دیگری همچون: سیاه (بخصوص در خطوط محیطی نقشها)، آبی تیره، گلی همانند رنگ های آزاد یا بنفش، سفید عاجی، سبز نخودی، سبز کهنه، و قرمز تیره و زرد خردلی نیز استفادهمی شوند و غالب رنگها، گیاهی است.
- وضعیت فعلی
به طوریکه در تهران امروز فرشهای مناطق مختلف ایران تولید می شود. اهالی شهرکهای اطراف تهران به ویژه اسلامشهر به تولید انواع قالیهای ایران به خصوص قالیهای ظریف تبریز و قم و نائین مشغول هستند. همچنین کارگاههایی به صورت متمرکز در چند جای تهران به تولید فرش مناطق مختلف و نیز قالیهای دارای طرح و تصویر و تابلو فرش پرداخته اند و مراکز آموزشی متفاوت نیز به آموزش طراحی و بافت قالی برحسب علاقه و سلیقه اشتغال دارند.
نکته لازم به ذکر درباره تولیدات امروز قالی تهران این است که بعضی از طرحهای مورد استفاده را می توان متعلق به همه جای ایران دانست و بعضی دیگر به هیچیک از سبکهای طرح و نقش فرش ایران مشابهت ندارد.
می توان گفت که تهران امروز از سنت و هویت خاصی در شیوه های طرح، نقش بافت برخوردار نیست.
استقرار مرکز اصلی شرکت سهامی فرش ایران در این شهر و نقشی که این شرکت در بهبود کیفیت فرش ایران دارد و همچنین وجود واحدها و کارخانه های متعدد پشم شوئی، ریسندگی و رنگرزی در تهران و حومه ان مانند کرج که پشمهای استاندارد را تهیه می کنند، موزه فرش ایران و بالاخره بازار بزرگ تهران که مرکز مهم معاملات فرش و مواد اولیه مورد نیاز آن می باشد. تواماً به این شهر موقعیت و اهمیت ویژه ای در هنر و صنعت قالی بافی ایران می دهند



پاسخ با نقل قول
  #67  
قدیمی 07-09-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تاریخچه فرش قم


استان قم در جنوب استان تهران و در مسیر ارتباطی استان های جنوبی با مرکز و شمال کشور واقع شده است. استان قم شامل چهار بخش کهک، مرکزی، جعفرآباد و خلجستان و 256 روستا بوده و مرکز آن شهرستان قم می باشد که در مجاورت کویر نمک قرار گرفته است استان قم در جنوب استان تهران و در مسیر ارتباطی استان های جنوبی با مرکز و شمال کشور واقع شده است. استان قم شامل چهار بخش کهک، مرکزی، جعفرآباد و خلجستان و 256 روستا بوده و مرکز آن شهرستان قم می باشد که در مجاورت کویر نمک قرار گرفته است. به دلیل اینکه مناطق و روستاهای قم در موقعیت های مختلف جغرافیایی قرار گرفته اند. دارای آب و هوای متنوعی بوده و از وضعیت آب و هوای کویری و بیابانی تا آب و هوای سرد و کوهستانی برخوردار است. بر اساس این تنوع اقلیمی موقعیت های کشاورزی متنوعی در استان بوجود آمده و امکان کشت اکثر محصولات کشاورزی فراهم گشته است.
اکثر روستاییان این استان علاوه بر کشاورزی و دامداری، به امر تولید صنایع دستی خصوصاً قالیبافی نيز اشتغال دارند.
- سوابق تاریخی
هر چند صنعت قالیبافی از دیرباز بین عشایر و روستاییان قم رایج بوده است. لکن سابقه قالیبافی در قم با شیوه فعلی به اواخر دهه دوم قرن بیستم میلادی یعنی حدود 80 سال قبل می رسد؛ یعنی زمانی که تجار کاشان دارهای قالی را بدانجا برده و کار را در مقیاسی محدود شروع کردند و هنوز بیست سالی از آن نگذشته بود که قالیبافی در آن با ابعادی تجارتی به صورت پیشرفته و قابل ملاحظه ای ارائه طریق داد. اين صنعت بسرعت در شهر قم معمول و رایج شده و به تدریج به روستاهای اطراف نیز گسترش یافت. با اینحال صنعت قالیبافی در بین عشایر شاهسون منطقه از قبل به شیوه ذهنی بافی معمول بوده است.
.
- ساختار
قالیهای قم ابتدا با استفاده از پشمهای نه چندان ظریف وارد بازار می شدند. و عموماً با رجشمار40 انجام می گرفتند. در سالهای بعد هنرمندان قالیباف قم تحول قالیبافی را به حد تکامل رسانیده و با مهارت و توانایی خاصی مبادرت به بافت فرشهای تمام ابریشم با رجشمار بسیار بالایی نمودند. قالیهای نفیس که بدین ترتیب و با این نخهای ظریف ابریشمی به بازار عرضه گردید نیز تحت عنوان گل ابریشم مرسوم شدند.
عامل تعیین کننده برای شناسایی قالی های قم تکنیک کار است زیرا که کاملاً منظم و کامل است. اگر به قالی های جدید با کیفیت عالی (مثلاً قالی های کاشان، تهران، کرمان و غیره) دقیق شویم، در پشت این قالی ها بخصوص در کلفتی پودها، تار و یا گره ها، پاره ای بی نظمی ها را خواهیم دید که البته قابل چشم پوشی اند. این بی نظمی در قالی های قم مطلقاً وجود ندارد و نظم آنها به نحوی است که گاهی انسان را به تردید می اندازد و این تردید تا جایی است که فکر می کند مبادا این قالی با ماشین بافته شده است.
بافت آن بسیار فشرده و بادوام و تار آن از نخ پنبه ای تابیده شده و پود آن نازک تر است. گره ها از پشم زیبای محلی که به نام سبزوار معروف است می باشند. این گره ها بسیار کوچک اند (بطور متوسط در هر دسی متر مربع 4000 تا 7000 گره) و از نوع فارسی باف می باشند. ارتفاع پرزها متوسط و فقط در یک طرف این قالی ها ریشه دیده می شود. ریشه ها دوتایی و به هم تابیده هستند. بعلاوه این ریشه ها بجای این که صاف باشند به نظر می رسند که بطور نامنظمی از قالی بیرون جهیده اند.
ساختار اولیه: تار و پود معمولاً از نخ تابیده بسیار ظریفند. در قالیهای ابریشمی تار و معمولاً پود از ابریشم هستند.
گره: قالیهای قم بدلیل ظرافت بسیارشان شهرت دارند. حداقل 2500 گره در هر دسیمتر مربع دارند و در قالیهای نا مرغوب این تعداد به 10000 گره در هر متر مربع می رسد و در قالیهای ابریشمی این تعداد بیشتر است و نوع گره، گره فارسی است، بندرت جفتی بافی نیز در این منطقه دیده می شود. پرز: پرزها در قالی قم محکم و کمی خشن بوده و بیشتر از پشم تابیده بسیار نازک یا ابریشم تابیده بسیار ظریف استفاده می شود. پرز قالیها معمولاً کوتاه و چنانچه از ابریشم باشد بسیار کوتاه چیده می شود.

- کیفیت
قالیهای قم بسیار بادوام و بیشتر جنبه تزئینی دارند و از بهترین تولیدات قالیهای ایران محسوب می شوند
- طرحهای رایج
طرحهای قالی قم همانند رنگهای مورد استفاده از تنوع و گستردگی خاصی برخوردار است. نقشه های قالی های قدیمی قم را طرح های مشهور به لچک و ترنج شاه عباسی – محرمات- محرابی و شکارگاه تشکیل می دادند این طرح ها که با اقتباس از نقشه های کاشان و اصفهان تهیه شده بود بسرعت با خلاقیت طراحان قم دچار تحول شده و سبک جدیدی در صنعت قالیبافی ایران پدیدار گشت. این سبک با ویژگیهایی نظیر طراحی استادانه و هماهنگی نقوش و رنگ آمیزی بدیع و کم نظیر به "سبک فرش قم" مشهور گردید.
نقش بته جقه همانقدر که در روستاهای ترک زبان همدان با حالتی خاص منطقه مورد استفاده است، در روستاهای فارس زبان قم نیز در زمینه های گرم در اندازه های دو ذرع تا 7 مترمربع بافته می شود. طرحهای اسلیمی، ختایی، لچک و ترنجدار و نیز طرحهای درختی همانند قالیچه های اصفهان از جمله طرحهای مورد نظری است که بیشترین تولیدات را بخود اختصاص می دهد. نقشهای کومه ای (درختی، حیوانی، بوته ای) و شاه عباسی گل فرنگ به لحاظ امکاناتی که طرح و رنگ آمیزی آنها دارد از زیبایی چشمگیر و رنگهای بدیع بهره مندند. طرح قالیهای شکارگاهی نیز گر چه از اصفهان نشأت گرفته است، لیکن نمونه های فراوانی از این طرح را در قالیهای ابریشم بافت قم می توان مشاهده نمود و بالاخره با توجه به تنوع نقوش و مهارتی که در بافنده قم سراغ داریم تعجبی نخواهد داشت اگر شاهد تولید طرح هایی هندسی و نیمه هندسی در بافته های این منطقه باشیم. لذا بافت طرحهایی هندسی همانند قالیهای قفقاز و نقشهای هراتی موسوم به ماهی درهم که در مدالیونی چند ضلعی متن قالی قم را بخود اختصاص می دهند، گهگاه تعجب بیننده را که همواره به اصالت طرحهای هر منطقه می اندیشیده است بر می انگیزد.
بافندگان قمی، ترجیح می دهند که دلپذیرترین طرحهای سایر مراکز قالیبافی ایران را که در مرور زمان مطلوب و مقبول طبع همگان واقع شده اند با مختصر تغییراتی ببافند. اگر فرشهای آن با قالیهاو قالیچه های اصفهان و کاشان به لحاظ مشابهت نقشه اشتباه شوند زیاد مهم به نظر نمی آید. بطور کلی می توان طرحهای رایج در قالیهای قم را در موارد زیر خلاصه کرد:
بندی خشتی (موزاییکی بختیاری)، بته ای، درختی، شکارگاه، هندسی جوشقانی، شاه عباسی، لچک ترنج، شاه عباسی افشان، محرمات، ترنجی کف ساده، بندی کتیبه ای، محرابی، گل فرنگ و ضل السلطانی، محتشم و خشتی.
طرحهای بوته میری مکرر، نسبت به طرح گلدان رایج ترند. بسیاری از قطعات نیز دارای مدال مرکزی و طرحهای گوناگون در کناره و گوشه ها هستند.
قالی های قم از طریق رنگ های روشن زمینه آن (سفید عاجی، کرم، زرد) قابل تشخیص هستند که عموماً، این زمینه عاری از ترنج ها و لچک ها می باشد. هر چند که نقش آنها در موضوعاتی که ارائه می کنند،دارای پاره ای نا استواری ها و تغییرپذیری ها می باشد لکن در اکثر موارد معرف دو نوع نقش است: یکی از این دو نقش، سرو کوچک استلیزه شده، یعنی بته که گاهی مواقع بطور غلط آنرا نقش کاشمر می نامند، و نقش دیگر ظن السلطانی است. این نقش عبارت است از گلدان مملو از گلی که پرندگان کوچک و زیبایی در بالای آن پرواز می کنند.
ندرتاً به قالی هایی از قم بر می خوریم که دارای مجموعه ای از سروهای واقعی در بین گیاهان و درختان گل دار هستند و از روی طرح های لطیف و ظریفی که دو تخته فرش ابریشمین و قدیمی مقبره شاه عباس را در قم نقشین کرده اند، تقلید شده است.

- - رنگ بندی
صنعت قالیبافی قم همواره به استفاده از رنگهای زیبا و چشم نواز مشهور بوده است. تعداد رنگهای مصرفی در فرش قم، ابتدا محدود به چهار الی 6 رنگ بوده است اما به موازات تکامل طرح های اولیه فرش، تعداد رنگها نیز در فرش قم افزایش یافته است.
در سالهای اخیر رنگهای اصلی فرش قم را 16 رنگ بشرح ذیل تشکیل داده اند:
لاکی روشن و تیره – سرمه ای- کرم روشن و تیره – نخودی – بژ – قهوه ای سوخته و روشن – آبی روشن و سیر – مشکی – خاکی – طلایی و مسی
افزایش تنوع در طرح های فرش قم و تحولاتی که اخیراً در طراحی فرش این استان بوقوع پیوسته است تعداد رنگهای مصرفی در فرشهای قم را به میزان قابل ملاحظه ای افزایش داده است. به گونه ای که در حال حاضر فرشهایی با بیشتر از 40 رنگ مشخص و متمایز طراحی و بافته می شوند. این رنگها عبارتند از:
سفید برفی، سفید شیری، مشکی، سرمه ای، بژ روشن، بژ سیر، خاکی روشن، خاکی سیر، آبی نفتی، آبی روشن، آبی فیروزه ای، آبی الماسی، سبز یشمی، سبز سیدی، سبز ساق چناری، سبز سدری، سوخته ای، دارچینی روشن، دارچینی سیر، مله ای شتری، مله ای زیتونی، گوجه ای ، طوسی سیر، طوسی روشن، کرم کاهی، کرم شسته، مسی سیر، مسی روشن، مسی پوست پیازی، قهوه ای سیر، قهوه ای روشن
- رنگرزی

کارگاههای رنگرزی این شهرستان سابقاً کلیه رنگهای مورد نیاز خود را از گیاهان رنگزای محلی تأمین نموده و بعضاً نیز از مواد طبیعی دیگری مانند نیل و قرمز دانه و روناس که در منطقه بعمل نمی آمد استفاده می نمودند. اما در سالهای اخیرعلاوه بر بکارگیری مواد اولیه طبیعی و گیاهان رنگزا از رنگهای شیمیایی کرومی – اسیدی راکتیو و سایر رنگهای مرغوب و مقاوم نیز به شیوه علمی استفاده می نمایند.
مواد اولیه رنگزای طبیعی که از دیرباز بطور سنتی در شهرستان قم مورد استفاده بوده اند عبارتند از:
پوست انار: از این ماده که در استان قم بوفور یافت می شود به صورت خشک و پودر شده برای تهیه رنگ زرد تیره – کرم و نخودی استفاده می گردد.
پوست گردو: رنگ شتری و قهوه ای می دهد و ضمن مخلوط شدن با زاج سیاه، رنگ سیاه تولید می کند.
برگ مو: از این ماده مشتقات رنگ زرد بدست می آید.
کاه: برای تهیه رنگ زرد و کرم مورد استفاده قرار می گیرد.
سماق: این ماده اگر با سولفات مس مخلوط شود رنگ بنفش تیره مایل به قهوه ای می دهد.
نیل: از این ماده که قبلاً به صورت گیاه کشت می شده ولی امروزه به صورت نیل صنعتی تولید می گردد رنگ سرمه ای و مشتقات رنگی آبی بدست می آید.
پوست درخت بلوط: برای تهیه رنگ های قهوه ای و شتری مورد استفاده قرار می گیرد.
روناس: گیاهی است خودرو که ماده رنگی در ریشه آن نهفته است و برای بدست آوردن رنگهای قرمز آجری تا قرمز تیره مصرف می شود.
اسپرک: از این گیاه که دارای ماده رنگی زرد رنگ است در ترکیب با نیل، رنگ سبز بدست می آید.
قرمز دانه: این ماده که در محل به نام لاک نیز مشهور است از بدن حشره ای خاص بدست می آید و برای تهیه رنگ لاکی مورد استفاده می باشد.
مواد رنگزای طبیعی فوق (که توأم با نمکهای فلزی خاصی که اصطلاحاً دندانه می شوند مورد استفاده قرار می گیرند) رنگهای باثباتی را بوجود می آورند که به مرور زمان ملایم تر و دلپذیرتر می گردند.
- ابعاد

با توجه باینکه قم، شهری زیارتی بوده و پس از مشهد مهمترین شهر مقدس ایران است و از طرف دیگری سجاده جایگاه ویژه ای در ره آوردها و تحفه های سفرهای زیارتی ایرانیان دارد لذا کارگاههای قالیبافی که به تولید سجاده اشتغال دارند در این شهر، توسعه قابل توجهی یافته اند. با توجه به مطلب فوق و سایر ابعاد رایج در قم می توان طیف قالیهای قمی را به 4 بخش زیر از لحاظ ابعاد تقسیم نمود:
الف) قالیچه های سجاده ای که معمولاً در اندازه 20/2×50/1 متربافته می شوند.
ب) قالی: اندازه قالیهای قم معمولاً 3×2و5/3 ×5/2 و4×3 متر این قالیها برای فرش کردن اتاقها و سالنهای بزرگ به کار گرفته می شوند.
ج) کناره: برای فرش کردن راهروها و راه پله ها از این نوع فرش استفاده می گردد. عرض کناره ها بین 50 تا 100 سانتی متر و درازای آنها بین 2 تا 6 متر می باشد.
د) بیشترین میزان تولید فرش قم از نوع قالیچه می باشد. قالیچه ها کاربرد وسیعی در تزئین و دکوراسیون اتاقها و سالنهای پذیرایی دارند.

- - وضعیت فعلی
براساس آمارگیری صنعت و معدن که در سال 1373 شمسی انجام شده است، در استان قم 3163 واحد کارگاه قالیبافی دایر می باشد. اکثریت این کارگاهها در مرکز استان مستقر بوده و تعداد محدودی نیز در بخشهای تابعه مشغول فعالیت هستند. کارگاههای قالیبافی این استان با وجودیکه بین 1 تا 3 نفر قالیباف دارند نظام کارگاهی آنها با روشهای کارگاههای بزرگ قالیبافی مشابه است.
علاوه بر این واحدها ، کارگاههای خانگی زیادی نیز در شهرستان قم و روستاهای اطراف آن وجود دارند. امروزه فرش قم در بازارهای جهانی به بافت ظریف و طرح اصل و رنگ آمیزی متین و زیبا شهرت یافته است. شهرت و مقبولیت فرش قم به گونه ای است که حتی قالیبافان کشورهایی نظیر هند و پاکستان و چین از طرح های آن اقتباس نموده و فرشهای کپی شده را روانه بازار نموده اند.
بافندگان فرشهای بسیار نفیس قم از وضع و ترکیب فرشهای کلاسیک سالهای 1069-979 هجری شمسی الهام گرفته اند. قالی مقابل هم یکی از آن فرشهای نفیس میباشد. نقش گلدار آن برروی زمینه ای پسته ای رنگ که چندان در فرش دیده نمیشود با برازندگی خاصی نمایان است. حاشیه شاخ و برگ داری که این قالی را بحد کمال خود میرساند، نشانه ایست از برتری هنری که این شهر بدون سنت دیرینه قالیبافی کسب کرده است

پاسخ با نقل قول
  #68  
قدیمی 07-09-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تاریخچه فرش کاشان


کاشان از شهرهای مرکزی ایران است که در جنوب کویر نمک و دریاچه قم و حدود 250 کیلومتری تهران قرار دارد. كاشان به علت ارتفاع اندک از سطح دریا دارای تابستانهایی خشک و فصولی کم باران است. بخل آسمان و بضاعت اندک زمین، موجب خشکی و کم بهرگی این خطه بوده است
کاشان از شهرهای مرکزی ایران است که در جنوب کویر نمک و دریاچه قم و حدود 250 کیلومتری تهران قرار دارد. كاشان به علت ارتفاع اندک از سطح دریا دارای تابستانهایی خشک و فصولی کم باران است. بخل آسمان و بضاعت اندک زمین، موجب خشکی و کم بهرگی این خطه بوده است. بنحوی که شرایط اقلیمی بر تمام شئون زندگی سایه افکنده ومعماری و بافت شهری نیز از آن بر کنار نمانده است. بادگیرها، اندرونی ها و آب انبارها و حیاطهایی بسیار پایین تر از سطح زمین و دالانهای سر پوشیده تنها بیانگر ستیز بی امان مردم قناعت پیشه کاشان با شرایط کویری و بادهای گرم موسمی است.
برخی آثار مکشوفه از تپه باستانی غرب کاشان یعنی سیلک بیانگر این نکته اند که مقارن حکومت حمورابی در بین النهرین این منطقه مقر قبایل کاسویا کاشو بوده که بعداً به کاسیان و کاشیان و بالاخره به کاشان مبدل شده است.
روایتی نیز هست که بنای این شهر به دستور زبیده همسر هارون الرشید بوده، لیکن چگونگی انتخاب این خطه کویری برای سکونت، همچنان در پرده ابهام مانده است. تنها شاید بتوان بدین باور متکی بود که کاشان امروز در زمانهای قدیم صورتی این چنین نداشته و خطه ای جانبخش و فرح انگیز بوده است. با دقت در متون تاریخی و سفرنامه های جهانگردان نشانه های بسیاری از سوابق تاریخی کاشان به عنوان تولید کننده پارچه های گرانبها بدست می آید.
امروزه بافندگان کاشان را می باید وارث بافندگان پارچه ها و منسوجات گلابتون و انواع مخمل یا اطلسد د وزی و تافته هایی دانست که سالها با نام پارچه های هرمزی، نام ایران را در دورترین نقاط دنیا بر سر زبانها جاری می ساختند. بدیهی است، حتی پیش از آنکه مارکوپولو در مسافرتش به ایران در قرن هفتم هجری توجهش بدین منسوجات جلب شود، بافندگان کاشانی به این حرفه اشتغال می ورزیده اند. شوالیه شاردن در ذکر مسافرتش درباره کاشان چنین می گوید: در هیچ نقطه ای از ایران بیش از این شهر و اطراف آن، اطلس و مخمل، تافته و حریر موجدار وزری ساده و گلدار و یا ابریشم مخلوط به زر و سیم بافته نمی شود.
آنتوان شرلی نیز به همین نکته معترف است. کارترایت از مبلغین مسیحی نیز که به سال 1600 میلادی به کاشان آمده، ضمن ستایش قالیها و قالیچه ها و کاشیها و ظروف چینی ، کاشان را مرکز معاملات این گونه اجناس می داند
مقارن با اوج گیری رنسانس در اروپا، در کاشان عصر صفوی قالیهای تولید می گردید که بخاطر زیبایی افسانه ای شان امروزه موجب شکوه و افتخار موزه ها و کلکسیونهای بزرگ شخصی می باشند. نوشته های قرن هفدهم و هیجدهم میلادی تصریح می کنند که کاشان مرکز بافت قالی درباری بوده و توسط شاه عباس کبیر (1628-1587 م) بنیاد گذاشته شده است و قالیهای ابریشمین نقره باف و زرباف که به نام قالی شاه عباس معروف است، به این محل نسبت داده می شود.
قدیمی ترین فرشهای متعلق به کاشان بر می گردد به فرشهایی که در قرن 11 هجری بافته شده. این فرشها عموماً دارای طرحهای گرفت و گیر و شکارگاه هستند و محل بافت آنها عموماً موردتردید قرار گرفته است اینکه آیا این فرشها متعلق به اصفهان، تبریز یا کاشان می باشد. نمونه مهم آن گروه متعلق به موزه فرش ایران است. که همتای آن در موزه متروپولتین آمریکا است، که حاشیه آن با نمونه موجود در موزه فرش ایران فرق می کند. بعد از این گروه از فرشها باید از فرشهای پولونز یا لهستانی نام برد که تعدادی از آنها نیز در کاشان بافته شده اند. که این فرشها عموماً دارای رنگ بندی سفارشی است. از اواخر قرون 17 و 18 تا اواسط قرن 19 خبری از فرشهای کاشان نیست.
120 سال پیش در کاشان مردی به نام حاج ملا حسن که با بانویی از اهالی اراک ازدواج کرده وارد کننده مرینوس منچستر بوده است، با رکود صنعت، پشمهای باقی مانده را توسط همسرش تبدیل به فرش نمود.
دومین گروه از قالیچه ها در خانه بروجردی و سومی در خانه طباطبایی که هر دو از تجار کاشان بودند بافته شدند.
کاشان با تولیدات قالی، که امروزه مایه افتخار موزه ها و مجموعه های خصوصی است، نقش بسزایی در تجدید حیات هنری ایران داشته است. درباره هنر فرشبافی در این شهر کافی است یادآور شویم که استاد کار قالی معروف شیخ صفی، استاد مقصود کاشانی بوده است.
بافت قالی معروف به شیخ صفی در تبریز، با توجه به عدم وجود امنیت در این شهر که بارها توسط عثمانیان مورد تاخت و تاز قرار می گرفت، تاآنجا که شش سال بعد از پایان یافتن بافت فرش (946 هجری/1539 میلادی) تبریز به تصرف ترکها درآمد، مورد تردید است. زیرا اگر این قالی در تبریز و هنگام تصرف این شهر بافته شده بود، گره ترکی در آن بکار می رفت، در حالیکه با گره فارسی بافته شده و اگر این نیز صورت نپذیرفته بود می بایست این قالی نفیس امروزه به جای آنکه در موزه ویکتوریا و آلبرت باشد، جزو غنایم عثمانیان در موزه استانبول می بود. البته این امر نیز امکان دارد که استاد مقصود کاشانی با صدها قالیباف برای احداث کارگاه قالیبافی سلطنتی به تبریز آمده و پس از اشتغال در تبریز و انتقال پایتخت، از تبریز به آنجا رفته باشد، لیکن درلا به لای صفحات تاریخ شواهدی در این مورد در دست نیست. حال اگر این فرشها در تبریز و قزوین تهیه نشده باشند، قالی اردبیل و قالیهای مشابه در کجا بافته شده اند؟ روی دیگر سکه را نیز نباید فراموش کرد که آیا لقب کاشانی به مناسبت تولد استاد مقصود در کاشان بوده است و یا اینکه تنها لقبی است که از نیاکان گذشته اش به یادگار مانده است.
کاشان نیز از دایره حوادث و بلایا و تهاجم اقوام و مهاجمان مغول و افغان هیچ گاه به دور نبوده است و صنعت فرشبافی در آن پیوسته دستخوش حوادث بوده است.متأسفانه بعد از این دوره قالیبافی مانند سایر مناطق از رونق افتاد. احیاء مجدد قالی بافی در کاشان تا حدود زیادی مرهون فعالیتهای حاج حسن – حاج محمد جعفر اصفهانیان و استاد حسین کاشی و از طرفی به علت بکار افتادن واحدهای نساجی ماشینی می باشد که تعدادی از بافندگان منسوجات این شهر را وادار به روی آوردن به قالیبافی نمود.
صرف نظر از جریانات فوق، زیانهای راهیابی ماشینهای نساجی به روستاها و پدیدار شدن پارچه های گوناگون ماشینی اروپایی و ورود بی رویه آنها، برای کاشان نیز کمتر از فتنه مغول نبوده است. در این میان تنها روستاهایی که از تجربیاتی در کار قالیبافی بهره مند بودند به دلایل خاصی آمادگی پذیرش آن را به عنوان رکن اساسی معیشت داشته اند و نقش عمده ای در این زمینه به عهده گرفته اند.
قالیبافی در کاشان به طور کلی شامل شهر کاشان و حومه، نطنز و جوشقان قالی است که گستردگی و وسعت آن حتی تا بعضی از دهستانهای گلپایگان، محلات، اردستان و اصفهان نیز امتداد می یابد.
شهر کاشان به عنوان محور اصلی نقش بسیار مهمی را در ارتباط با دیگر نقاط به عهده دارد، و به واسطه عواملی چند، بسیاری از تولیدات مناطق دیگر را جذب بازار خود می نماید.
این تولیدات را می توان در حالت کلی با توجه به نقشه و جزئیات فنی بافندگی آن به دو دسته کاملاً مجزا تقسیم کرد، که این تقسیم بندی عبارت است از تولیدات کاشان، نطنز و تولیدات جوشقان. زیرا در این منطقه دو نوع قالی کاملاً متفاوت بافته می شود: قالی کاشان با طرح و نقشه کاملاً متفاوت در کاشان و نطنز و دهات اطراف آنها و قالی جوشقانی با طرح و نقشه خاص محلی در سرتاسر جوشقان.

ساختار
در کاشان تار و پود از نخ پنبه ای است، و ابریشم فقط در قالیهای بسیار ظریف به کار می رود. برای پود زیر که ضخیمتر از پود رو است(پود زیر)، از دو نوع نخ کاشانی (اصطلاحاً شهری و اصفهانی) استفاده می شود. نخ اصفهانی کلفت تر از نخ شهری است، به نحوی که پود 10 لای اصفهانی معادل پود 12 لای شهری است. نخ شهری از نخ نمره 5 است و پود زیر متداول از 16 تا 24 لا دارد، 24 لایی را بیشتر در قالیهای 15تا20 رجی جوشقانی مصرف می کنند اما گاهی اوقات در قالیهای کاشانی هم پود 24 لایی به کار می رود.
قالی کاشان با یک نظر سریع هم از طریق بافت بسیار ظریف (گره با پرز کوتاه و ظریف) که جزئیات تمام نقشها را ظاهر می سازد و هم از طریق پشم بسیار عالی مرینوس آن که به سطح قالی یک حالت مخملی می دهد، قابل تشخیص است. بدون تردید استفاده از پشم استرالیایی توسط کسی انجام شده که اساس تولید فرش نوین کاشان را گذاشته و وارد کننده همین پشم و بنیان گذار بافندگی شهر بوده است.
علاوه بر آن بقیه پشمها از تولیدات گله داری های خراسان، آذربایجان، کرمانشاهان و تهران تهیه می شوند. سابقاً در کاشان قالیها و قالیچه های ابریشمی بسیار ظریف و همچنین فرشهای کرکی مرغوبی بافته می شد. ولی امروزه شهر قم در زمینه این فرشها بر این شهر پیشی گرفته است.
در قالی هایی که تا جنگ جهانی اول بافته شده اند، ارتفاع پرز عموماً کوتاه بوده است. برعکس، در بافته های جدید، پرز متوسط یا بلند را ترجیح می دهند. ظاهراً برای شستشوی شیمیایی،که رنگ ها را تخفیف داده و ملایم تر می کند، تناسب بیشتری دارد. در قالی های پشمی کاشان، بلندی پرز قالی متوسط است. در حالیکه در قالی های آران کاشان (نام روستایی که قالی ها در آنجا بافته می شوند) این پرز در بافته های متداول تر که دارای رنگ های ابتدایی تری نیز هستند، بسیار بلندتر است. در قالی آران کاشان، مثل قالیهایی که در نصیرآباد، بافته می شوند، گره های فارسی باف آن درشت تر هستند و در هر دسی متر مربع فقط 500 تا 1600 گره وجود دارد. در حالیکه در قالی بسیار قدیمی کاشان در هر دسی متر مربع 2500 تا 4800 گره داریم (حتی در بعضی قالی های ابریشمین، این تعداد به 8000 گره نیز می رسد). بعلاوه، گره جفتی، بیش از پیش در قالی های کاشان رواج پیدا می کند.
قالی های کاشان و قالی های آران کاشان، به استثنای قالی هایی که کلاً از ابریشم بافته شده اند، دارای یک بافت متراکم و ضخیم هستند در پشت قالی، پود دیگری را مشاهده می کنیم که نازک تر و جنس آن نیز پنبه ای است و رنگ آن آبی می باشد. بنابراین این قالی ها قطعاً پس از هر رج گره، دارای دو رشته پود می باشند که اولین رشته پود به صورت کشیده است و دومین رشته حالت شل و آزاد دارد.
قسمت گلیم بافت و بدون گره قالی را معمولاً فقط در یکطرف آن، در بالا یا در پائین مشاهده می کنیم. این قسمت گلیم بافت ازطریق عبور دو رشته نخ پشمی یکی به رنگ قرمز و دیگری به رنگ سبز به وجود آمده است، در حالیکه انتهای دیگر قالی دارای ریشه می باشد.
ویژگیهای فرش امروز کاشان بطور كلي عبارتند از:
داشتن زمینه لاکی با حاشیه سرمه ای. در بعضی از فرشها زمینه فرش که عموماً به رنگ بژ می باشد در حاشیه هم استفاده شده است.
داشتن رجشمار پایین (30 تا 45 رج).
داشتن ترنج لوزی شکل متمایل به بیضی.
داشتن اسلیمی های سفید رنگ در دور لچک و ترنج و حاشیه ها.
فرش کاشان ازلحاظ طراحی تحت تأثیر طرح گردان و لچک ترنج اصفهان می باشد ولی ظرافت و دقت اصفهان را ندارد و رنگ بندی پایین تری دارد (حداکثر 10 رنگ
طرحهای رایج

نقوش رایج قالی های کاشان عموماً ترکیبی از نقش های تزئینی بوده است، که از ترنج مرکزی چند قسمتی و لچک های مربوط به آن تشکیل می شده است همانطورکه در قالیهای ایرانی مرسوم است، ترنج مرکزی از تعداد زیادی ترنج متحد المرکز تشکیل یافته و ترنج میانی دارای حالت خاصی به شکل یک چلیپای ستاره ای یا شاخه شاخه است. در مقابل، حاشیه اصلی قالیها دارای نقوش درشتی است که به صورت دو برگ در دو طرف شاخه و با چهار نوع کوچکتر از همین نوع نقش حفاظت می شده اند. در روی زمینه و لچک های قالی، بازی ظریفی از ساقه های باریک و رشته های نرمی دویده و زمینه ای با نقشهای برگ خرما، گلهای ختمی، گلهای نیلوفر آبی، گلهای سرخ کوچک، برگهای نوک تیز و غیره پوشیده بوده و همه آنها به شیوه ای طراحی شده بودند که اندکی حالت هندسی شده داشته اند. این ویژگی آخر، پس از جنگ اول جهانی کلاً در این قالیها از بین رفته است. بنابراین طرح جدیدی را که در روی این قالیها ظاهر شده و مرکب از مجموعه گیاه سبز و خرمی است، در دور ترنج مرکزی می بینیم. در این دوره مثل تولیدات معاصر، ترنج تمایل به کوچک شدن دارد و مبدل به شکل بیضی می شود. در قاب اصلی حاشیه و در روی یک زمینه آبی دریایی، نقشی را می بینیم که از گلهای درشت و برگهای نخل زینتی تشکیل شده است و در لابلای آنها به تناوب گلهای کوچک قرار گرفته اند. این طرح از نقشهای قدیمی هراتی که آنرا مستوفی می نامند الهام گرفته شده است. معمولاً در این قالیها چهار یا شش عدد قاب حاشیه ای به اضافه یک لبه باریک، یعنی حاشیه ای که در کناره قالی قرارگرفته و فقط دارای یک رنگ آبی یا قرمز است وجود دارد.
قالیهای کاشان عموماً و بخصوص در ابعاد سجاده ای آن، گرایش به ترکیب نقش تزئینی که در بالا توضیح داده شده دارند. در قالیهایی با ابعاد متوسط و بزرگ، معمولاً زمینه عاری از ترنج وجود دارد و جای آن را به اسلیمی های گل داری داده اند که در تمام سطح زمینه گسترده هستند. نقش مشابهی نیز در قالیهای نادری که دارای زمینه سفید عاجی هستند دیده می شود. از طرف دیگر، در نوع سجاده ها، پاره ای از قالیها از نوع قالیهای نمازی، با نقش درخت زندگی کم نیست. این درخت از گلدانی بیرون آمده است که در پایه زمینه قرار دارد و خود درخت نیز تقریباً سر به قوس محراب می ساید. در قالیهای ابریشمین کاشان که محصول جدید هستند، معمولاً مجموعه تصاویر و حالت تصویرگری آن نسبت به سنت وفادار مانده است. برای همین است که خطر مواجهه با تصاویر نامناسب از کتابهای یا کارت پستالهای مصور و یا عکسهای اسکناس گرفته شده اند، وجود ندارد. در این قالیها اکثراً تصاویر پرندگان، چهار پایان، گیاهان، درخت زندگی، سوارکاران صحنه هایی از شکار، شکل موجودات اسطوره ای و یا افسانه ای مثل اژدهای پرنده، واق واق، درخت سخنگو که می دانیم در انتهای شاخه های آن سر یک حیوان وجود دارد دیده می شوند.
در سوابق تاریخی فرشبافی کاشان دیدیم که این حرفه در کاشان، ریشه در زمانهای دور داشته و علی رغم بحرانهای اقتصادی توانسته است، همچنان به بقای خویش ادامه دهد. در این روند درخواست بازارهای جهانی گاه اعمال کننده سلیقه خویش برای ارائه تولیدات با نقوش و ساختاری مخصوص بوده است در این راستا قالیهای اواخر قرن نوزدهم کاشان بواسطه بافت بسیار ظریف و پشم بسیار لطیف، به راحتی در اولین نظر قابل تشخیصند.
نقوش تزئینی مثل آنچه که مرسوم قالیهای ایرانی است مشتمل بر مدالیونی بزرگ در مرکز و لچکهایی در اطراف بوده است نقش مرکزی خود از چندین مدالیون متحدالمرکز تشکیل می شد. این نقش که بصورت نقشی ستاره ای (شبیه دانه برف) بود بوسیله لچک هایی در اطراف احاطه می شد و نقشهای اسلیمی و ختایی با تزئین زمینه و لچکها بدان حالتی پویا و زنده می بخشیدند و اینها همه دارای ترکیبی دقیق بودند که بعد از جنگ دیگر رعایت نشد و این حالت به نقوشی ساده و همگون در اطراف ترنج مرکزی تبدیل شد، و ترنج مرکزی نیز رفته رفته مانند نقوش امروزی کوچکتر شده و با پیوستن به دیگر اجزا، قالبی بیضی شکل را پذیرفت.
از طرح لچک ترنج سنتی کاشان (ترنج ظریف و کشیده به رنگ آبی سرمه ای که عیناً این رنگ در لچکها و حاشیه نیز تکرار شده) در یک زمینه لاکی رنگ و یا برعکس ترنج لاکی در متن سرمه ای در برخی از مراکز قالیبافی ایران مانند کاشمر، یزد، اردستان و همچنین کشور مصر تقلید می شود.
صرف نظر از طرحهای لچک ترنج و نقوش شاه عباسی و اصفهانی، طرح قالیهای ساروق مشتمل بر طرح گل و بوته با زمینه ای به رنگ سرخ، برای مدتها نقش قالیهای قدیمی کاشان را شامل می گردید.

- رنگ بندی
رنگ نقوش در قالیهایی که دارای زمینه سفید عاجی هستند، عموماً خاکستری، قهوه ای، توتونی، عاجی و سیاه است. و در قالیهای دارای نقوش هراتی موسوم به مستوفی که قبلاً به آنها اشاره شد رنگها دارای آن لطافت و ظرافت لازم نیستند و این امر بخصوص در قالیهای جدید مشاهده می شود. معمولاً در این قالیها دو رنگ مسلط وجود دارد که آبی و قرمز هستند (مایه های مختلفی از قرمز آجری) و موجب بوجود آمدن یکنواختی نسبتاً تیره ای در رنگ قالی می شوند.
علاوه بر موارد فوق در بازار، فرشی بنام کاشان پنج رنگ نیز عرضه می شود و همانطور که از معنی آن بر می آید در رنگرزی الیاف آن فقط پنج رنگ بکار رفته است. برخی از رنگهای فوق در گویش محلی واژه مخصوصی دارند. قسمتی از آنها به شرح زیر است: شکری (به رنگ کرم)، مله ای، ( رنگی است بین زرد و نارنجی و از مخلوط کردن نصف استکان رنگ زرد و چهار قطره سرمه ای به دست می آید. این رنگ به سکه ای نیز شهرت دارد)، دوغی ( صورتی پررنگ) و چهره ای که همان صورتی کمرنگ است.

- ابعاد

هر چند که در برخی مناطق کاشان صرفاً قالیچه بافته می شود با اینحال همچنانکه پیشتر نیز اشاره شد. در نقاط دیگری که با عنوان نقاط مختلط باف از آنها نام بردیم کلیه قطعها تولید می شود. آقای نصیری متذکر می شود:
قالی کاشان به استثنای قالی های کناره ای، تقریباً به اندازه سجاده و بزرگتر هستند این در حالیست که در دهات شرقی کاشان قالیچه های به قطع کمتر از یک متر مربع نیز بافتهمی شود
توزیع جغرافیایی

قراء و قصبات کاشان و نطنز، گرچه در فن بافندگی و نقشه تابع و دنباله روی کاشانند، لیکن با توجه به قطع نقشه و ظرافت، منطقه را می توان به دو گروه عمده تقسیم کرد:
نقاط قالیچه باف، به نقاطی می گویند که در آنها تا میزان 90 درصد قالیچه بافته می شود.
نقاط مختلط باف، به نقاطی اطلاق می شود که کلیه قطعها بخصوص ابعاد بزرگ، یعنی 3×2و بیشتر در آنها تولید می شود.
نقاط قالیچه باف:

نقاط "قالیچه باف" از دو حوزه تشکیل می یابند:
الف- حوزه اول، که شامل روستاهای کنار کویر در حاشیه کاشان است، که قسمتی از آن تا حسین آباد، از نظر اداری، جزء کاشان است، و قسمت دیگر یعنی باد و خالد آباد و اطراف آن، جزء شهرستان نطنز به شمار می روند. مهمترین مراکز قالیبافی این نواحی عبارتند از: قراءباد و ابوزید آباد. ظرافت قالیچه های این دهات بین 30 تا 40 رج در گره است و نقشه ها از ترنج، محراب، افشان، اسلیمی، دورنما، صورت و واگیره تشکیل شده است. در باد و خالد آباد و چند ده مجاور، از نقشه های کاشان نیز استفاده می شود. وجود دستگاه های جوشقانی نیز، به واسطه ازدواج و سکونت زنان جوشقانی در این ناحیه است که همراه شوهرانشان برای سکونت به "باد" آمده اند.
ب- حوزه دوم از منطقه قالیچه باف، کلاً در شهرستان نطنز واقع شده که مهمترین مرکز قالیبافی آن همان شهر نطنز است. نیمی از نقشه معمول در نطنز ترنج و محراب، و نیم دیگر به نقشه افشان و جوشقان و حاج خانمی اختصاص دارد که در کاشان معمول نیست. قمصر و گلستانه و گبرآباد نیز، گر چه جزء منطقه کوهپایه و به اصطلاح مختلط بافند، اما برخلاف مناطق دیگر به طور استثناء به بافت قالیچه اختصاص دارند. ناگفته نماند قسمتی از شهرستان نطنز نیز جزء حوزه بافندگی مختلط است که بعد توضیح داده خواهد شد.
نقاط مختلط باف:

روستاهای سراسر کاشان و بخشی از شهرستان نطنز، شامل نقاط "مختلط بافی" است، که همه نوع قطع و بخصوص قالیهای بزرگ از 3×2ذرع تا 4×5/3 ذرع و بیشتر از این تولیدی شوند.
قسمتی از شهرستان نطنز که جزء "بافندگی مختلط" است مرکب است از دهات شمال غربی نطنز که از "هنجن" شروع شده از یکسو به "بیدهند" و "فریزهند" و از سوی دیگر به "ابیانه" می رسد.
علاوه بر روستاهای اطراف کاشان و شهرستان نطنز در دو منطقه جغرافیایی دیگر که از لحاظ اداری به کاشان وابسته اند می توان نمونه های قالی کاشانی را سراغ گرفت این مناطق قالیبافی عبارتند از: آران و بیدگل و منطقه کوهپایه و ابیانه.

آران و بیدگل:
اهالی آران و بیدگل در شمال کاشان تا قبل از جنگ جهانی اول، قالیبافی را به عنوان حرفه اصلی دنبال می کردند، لیکن در جوار آن به "شعر بافی" نیز اشتغال داشتند. بعد از جنگ دوم جهانی و تأسیس کارخانجات ریسندگی و بافندگی و رکود پارچه بافی، توجه اهالی به قالی بافی بیشتر جلب شد. آران و بیدگل به واسطه داشتن بسیاری از عوامل بافت قالی (نقشه کش، پشم فروش، رنگرز و چله دوان) تعداد بسیاری از کارگاههای متعلق به تکبافان را در خود جای داده است.
بخشی از خامه مصرفی در آران وبیدگل، به وسیله اهالی و با وسایل دستی تولید می شود و به واسطه کاربرد مخلوطی از خامه ها جنس آنها مرغوب نیست. از آنجا که بالنسبه درشت باف نیز هست ظرافت قالیهای این بخش معمولاً بین 20 تا 30 رج در گره در نوسان است. قالیهای بارجشمار بیشتر 35-40 متعلق به شرکت فرش است.
قالیهای آران با بافتی فشرده مشخص هستند . نقشه قدیمی آران در طرح لچک ترنج با متن قرمز آجری بوده که در آنها ترنج و حواشی به رنگ آبی سیر خودنمایی میکرد لیکن نقشه متداول و رایج آران و بیدگل نقشه های شهری کاشان است. نقشه معروف به شمس یا درباری در این منطقه بیشتر رواج دارد. قراء نوش آباد و نصر آباد در مجاورت آران به تندبافی و خوب بافی مشهورند و از نظر بافندگی منطقه خوبی به شمار می آیند.
نقشه ای که در نوش آباد عمومیت یافته، ترنج و محراب نامیده می شود، که آن را اقتباس از آثار معروف به نصرالله خان، همدوره میرزا عباس صانعی می دانند و بعضی را عقیده بر این است که این نقش اززمان صفویه رایج شده و تقلیدی از تذهیب پشت جلد کتابهاست. نقشه افشان نیز که کپیه اش از اصفهان و کاشان خریداری می شود، در محل متداول است و اهمیت زیادی را دارا نیست.

منطقه کوهپایه:
کوهپایه منطقه وسیعی است که حومه و دهات کاشان را در بر می گیرد. شمال غربی آن را دهات قه، رهق، ازناوه، و حدجنوبی آن را قهرودوبرزک، وحد شرقی و شمال شرقی آن رارم دشت، وجزه، فین و راوند، و حد غربی آن را دهات مزوش و قالهر تشکیل میدهد. قالیهای تولیدی در این منطقه به اندازه های 3×2 و بیشتر است. قالیهای راوند و طاهر آباد در منطقه کوهپایه، با بافت نقشه کاشان و نقشه معروف به برگ موی به بافت خوب مشهورند. همان طور که قبلاً اشاره شد قمصر، گلستانه و گبر آباد گرچه درمنطقه کوهپایه اند (منطقه مختلط باف)، اما اکثریت قریب به اتفاق آنها قالیچه بافند. در فین و منطقه وسیع کوهپایه انواع نقشه ها، مثل شاه عباسی و غیره بافته می شود. ظرافت قالیهای این منطقه معمولاً بین 30 تا45 رج در گره است، و نقشه های مورد استفاده به طور کلی 3/1 ترنج و محراب و3/1 دیگر افشان و اسلیمی وبقیه شامل نقشه های دیگرند. رنگ زمینه نقشه ها نیز،بنا به درخواست بازار در تغییر است.

ابیانه:
ابیانه در منتهی الیه شمال غربی نطنز می باشد، گر چه در منطقه مختلط باف قرار دارد، اما از این قاعده مستثنی است. زیرا قالیهای بافت این منطقه دارای نقشه جوشقانی است. بافت قالی و نقشه جوشقانی گویا به همت مردی از اهالی کامو که حدود یک قرن پیش در ابیانه ساکن بوده است در آنجا رایج گردیده است. مصرف خامه در ابیانه بیشتر دستریس بوده، و اکثراً از پشم بومی تهیه می شود. ظرافت قالیهای ابیانه بین 20 تا 25 رج در گره است.
- وضعيت فعلی

امروزه خشکسالی مکرر زمین آن چنان به قالیبافی کاشان وسعت بخشیده که تنها شاید یک هشتم کل دهات و قصبات آن در امر قالیبافی شرکت نداشته باشند، که آنها هم از جمله نقاط کم جمعیت و یا خالی از سکنه اند و این امر، شمار بسیاری از ساکنان منطقه را چه مستقیم و چه غیر مستقیم باتوجه به مشاغل گوناگون وابسته نظیر حلاجی، ریسندگی، چله کشی،
نقشه کشی در بر می گیرد.
امروزه کارگاههای قالیبافی درکاشان صرف نظر از آنکه بوسیله تک بافان و کارفرمایان اداره می شود، خانه های مسکونی در شهرها و روستاها را هم در بر می گیرد. معمولاً در هر خانه بیش از یک تا دو دار بیشتر نیست. ظرافت قالیها از 28 تا 80 رج در گره تغییر می کند و قالیهای بسیار ظریف از ابریشم بافته می شوند. دختران و زنان کاشانی در بافت قالیها نقش بسزایی را ایفا می کنند، لیکن شمار مردانی که به لحاظ بیکاری از این طریق ارتزاق می کنند نیز کم نیستند.
مرکز فروش بیشتر تولیدات، بازار کاشان است. انجام معاملات معمولاً بر مبنای ذرع یا 104 سانتیمتر است و پرداخت دستمزد براساس ذرع 40 رجی و یا قواره (قالیچه) صورت می گیرد
پاسخ با نقل قول
  #69  
قدیمی 07-09-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تاریخچه فرش کرمان


کرمان استانی واقع در مناطق مرکزی و خشک ایران هر چند سلسله کوههای نسبتاً بلند در سمت شمال غربی خود دارد ولی هیچ رودخانه پر آبی در آن جاری نیست همین کمبود آب و مناطق لم یزرع کوهستانی و شن زارهای این سامان، سبب شده تا بیشتر اهالی این منطقه به جای کشت و زرع، به هنر و صنعت قالیبافی روی آورند
کرمان استانی واقع در مناطق مرکزی و خشک ایران هر چند سلسله کوههای نسبتاً بلند در سمت شمال غربی خود دارد ولی هیچ رودخانه پر آبی در آن جاری نیست همین کمبود آب و مناطق لم یزرع کوهستانی و شن زارهای این سامان، سبب شده تا بیشتر اهالی این منطقه به جای کشت و زرع، به هنر و صنعت قالیبافی روی آورند.این ناحیه از ایران از دیر باز یکی از مراکز مهم فرشبافی کشور ما به شمار می رفته و تاریخ فرشبافی کرمان به قرنها پیش و قبل از دوران صفویه می رسد. قطعه ای از یک تخته فرش بافته شده در این شهر که در موزه حضرت امام رضا علیه السلام در مشهد نگهداری می شود بر سابقه ای لااقل در حد پانصد سال بافندگی در زمینه فرش های گره دار کرمان شهادت می دهد. در روند تاریخی قالیبافی کرمان می توان نقاط اوج و حضیض متعددی را سراغ گرفت بطوریکه هنر قالیبافی کرمان نقطه اوج خود را در زمان صفویه و مرحله حضیض خود را در اوایل دوره قاجاریه، یعنی زمانی که آقا محمد خان قاجار به لحاظ مساعدت اهالی کرمان با لطفعلی خان، دست به کشتار هولناک اهالی آن زد، سپری کرده است. بنابراین، به احتمال قریب به یقین هنر فرشبافی در کرمان، از زمان صفویه و با حمایت آنان در این منطقه نضج گرفته است. چه اسکندر خان منشی، مؤلف عالم آرای صفوی و منشی شاه عباس، در این کتاب به قالی کرمان اشاره دارد و شاردن نیز که در سالهای 1666 و 1672 میلادی به ایران مسافرت کرده، این موضوع را تأیید کرده است.
اما با تمامی اینها از منابع و آثار تاریخی چنین بر می آید که عمده آثار این دوره کرمان منسوجات بوده است نه قالی. بطوریکه تا اواسط دوره قاجار، کرمان یکی مهم ترین و بزرگترین مراکز تولید انواع منسوجات به خصوص پارچه های ابریشمی بوده است که از مهمترین آنها شالهای پشمی و پارچه های ساده کرباس و پته های زیبا را می توان نام برد
شروع انقلاب صنعتی و ورود انواع پارچه های نساجی و ماشینی، که منجر به کاهش تولید انواع منسوجات دستی گردید، عامل اصلی گرایش به هنر قالیبافی کرمان است. در واقع دوران بعد از انقلاب صنعتی اروپا، یکی از پر رونق ترین ادوار قالیبافی کرمان است. آقای یساولی معتقد است: حرفه قالیبافی در کرمان بطور جدی از قرن نوزدهم میلادی به همت تجار تبریزی شکل گرفت. آنان چون میزان تولیدات این منطقه را در جهت صدور به کشورهای اروپایی از طریق تبریز و ترکیه کافی نمی دانستند با ایجاد کارگاههای متعدد، آغازگر دوره ای درخشان از هنر قالیبافی این منطقه بودند. در اواخر دوره قاجاریه شرکت های خارجی و برخی از افراد محلی نقش حمایت کنندگی تجار تبریزی را عهده دار می شوند. این شرکت ها خود مستقلاً شروع به تولید فرش و به دنبال آن ترسیم نقشه های قالی نمودند. در همان زمان در حدود 150 طراح در فرش کرمان کار می کردند که برخی برای شرکت های مذکور و برخی بطور مستقل به کار نقشه کشی فرش مشغول بودند. بعدها به علت وقوع جنگ جهانی اول، بحرانهای اقتصادی سال 1929 میلادی و کسادی ناگهانی در بازارهای خارجی موجب توقف سفارشات خارجی شد و این امر رفته رفته کار قالیبافی کرمان را کند کرد. علیرغم رفع بحران در کشورهای اروپائی و امریکا، شرکتهای خارجی دیگر به اهداف گذشته شان تمایلی نشان ندادند. گر چه فرشبافی در کرمان دیگر آن رونق گذشته را نیافت، لیکن مردم قانع کرمان به حفظ دست آوردهای گذشته همت گماشتند و ویژگیهای خاص این حرفه را حفظ کردند.
با تمامی این افت و خیزها امروزه نام کرمان با قالی آن مترادف است. فرشهایی که در این منطقه بافته شده زینت بخش موزه های معتبر جهان است. هنوز تمیزی و لطافت اجناس با نام قالی کرمان در ذهن اشخاص تداعی می کند

ساختار
اغلب قالی های کرمان از نوع خاص سه پود می باشد. به عبارتی بین رجهای بافت، 3 پود دیده می شود که اولی و سومی ضخیم و دومی نازک است. البته قالیهای دو پود اول ضخیم و پود دوم نازک نیز به طور پراکنده دیده می شوند.
در محدوده جغرافیایی کرمان هر دو نوع گره قالی ایران کاربرد دارد در منطقه شهری باف کرمان، گره مورد استفاده گره فارسی است که در بافت قالیهای ظریف بکار می رود و در مناطق روستایی باف، هم گره فارسی و هم گره ترکی رایج است از طرفی دیگر گره های جفتی و در دهه های اخیر بی گره بافی (کمانش) هم در کرمان رایج شده است. این نوع بافت های تقلبی در فرش های جدید بافت کرمان و بی سلیقه گی برخی از بافندگانی که فرش های کم دوام با حاشیه ای کج و کوله و موج دار و شیرازه های زشت به بازار می فرستند باعث عقب افتادگی فرش خوش سابقه کرمان در بازارهای بین المللی شده است.
مواد اولیه مصرفی در فرشهای کرمان چون بیشتر مناطق فرشبافی است و استفاده از پشم برای پرز و نخ پنبه ای برای تار و پود فرش رایج می باشد برای پرزها از پشم محلی استفاده می کنند که با دوام و دارای حالت ابریشمی بوده است ولی از آنجائی که تقاضا رو به افزایش رفته، آنها به پشم هایی که از خراسان و یا کرمانشاه وارد می شده و یا به پشم های خشک تر تبریز توسل جسته اند.
در حال حاضر، در کرمان از دارهای عمودی (ایستاده) استفاده می شود که البته این دارهای عمودی از نوع چرخان می باشد و تنها در مناطق عشایری این استان است که دارهای افقی (خوابیده) به کار می روند. رجشمار فرشها نیز متغییر و از 35 تا 80 رج می باشد.

- طرحهای رایج
ابتدا نظری بر روند تطور و تکامل نقوش قالیهای کرمان خواهیم داشت که می توان آن را به سه دوره تقسیم کرد:
1. دوره نخست یا عصر ترمه: این دوره همزمان با زوال شالبافی در کرمان است. در این زمان بازرگانان تبریز برای حفظ قالیبافی در نقاطی مانند هریس، تبریز، مشهد، اراک و کاشان کارگاههای قالیبافی دایر کردند و در برخی نقاط به قالیبافان محلی سفارشهایی دادندو در نقاطی مانند کرمان به خرید قالی پرداختند که این کار موجب گسترش قالیبافی در کرمان شد. طراحان قالی در کرمان در این موج تازه گسترش قالیبافی، طرحهایی براساس نقشه شالهای کرمان یعنی نگاره های "بته جقه" و کاربردهای گوناگون آن تهیه می کردند. کاربرد نام عصر ترمه به خاطرالهام گرفتن از همین شالهای ترمه می باشد.
2. عصر بازگشت: این دوره در واقع دوره بازگشت به نقوش سنتی می باشد. با پایان یافتن جنگ جهانی اول و تغییر سلیقه بازار در آمریکا، تغییر اساسی در طرحهای کرمان بوجود آمد و نقش و نگاره های صفوی مورد تقلید هنرمندان کرمان قرار گرفت. نقشه های اسلیمی و گلهای شاه عباسی و نقشهای قاب قرآنی و ترنج و لچکهای انبوه رایج شد. در اواخر این دوره باز هم بعلت بحران اقتصادی در آمریکا و توقف خرید ها و سفارشات، شاهد تمایل طراحان به نقوش قبلی هستیم.
3. عصر گوبلن: وجه تسمیه این دوره بخاطر تأثیر گرفتن نقوش قالیها از طرحهای فرانسوی بنام "گوبلن" می باشد، در واقع می توان گفت طرحهای قالی در این دوره اصالت خود را از دست می دهند. نقشهای "اوبوسن" و "ساونری" که همگی گوبلن خوانده می شوند، یکسر از فرانسه می رسید و بر دست نقاشان کرمانی باسمه برداری می شد و به کارگاه می رفت شاید بتوان گفت که در همین دوره است که موتیفی به نام "گل فرنگ" وارد قالی های ایران می شود.
بطور کلی آنچه موجب شهرت طرحها و نقوش کرمان شده است، استفاده از موتیفهای بسیار ریز که بصورت گسترده در زمینه قالی پخش شده اند و یک طرح پرکار را بوجود آورده اند. نکته قابل ذکر دیگر این است که طراحان کرمانی از نقوش گل و برگ و درخت استفاده کرده و می کنند و بسیاری از صاحب نظران معتقدند که شرایط اقلیمی و محیط کویری کرمان سبب گردیده تا طراح کرمانی با به تصویر کشیدن گلها و گیاهها، کمبود آنان را در ذهن خود جبران سازد. در مورد طرحهای رایج امروزی در کرمان نویسندگان کتابهای "مقدمه ای بر شناخت قالی ایران" و "فرشنامه ایران" معتقدند که این طرحها عبارتند از: طرحهای خوشه انگوری، سبزیکار چمنی، گلدانی و درختی، ستونی 33 پل، برگ چغندری، قاب قرآنی، بته جقه ای، لچک ترنج کف ساده و همچنین نقشه های گل فرنگ و گوبلن و یا نقشه های شکارگاه و افشان، بازوبندی، خشتی و ...
آقای "تورج ژوله" نویسنده کتاب "پژوهشی درفرش ایران" طرحهای متداول کرمان را چنین تقسیم بندی می کند:

طرح سبزی کار طرحهای تصویری که اغلب بهترین آنها در حوزه قالیبافی راور بافته شده و می شوند.
طرحهای افشان به ویژه افشان شاه عباسی که شاید بهترین آنها در دوره معاصر حاصل قلم توانای طراحان خاندان شاهرخی بوده باشد و از دیگر طرحهای معروف کرمان نقوش قاب قرآنی، انواع درختی و گلدانی تلفیقی و همچنین انواع گل فرنگ می باشد.
این روزها کشورهایی چون چین با تقلید استادانه ای از نقشه های قدیمی و جالب کرمان، فرشهایی با بافت بسیار شسته رفته و با پشمهای مرغوب و رنگهای درخشان احتمالاً با استفاده از تکنیکهای کامپیوتری به بازارهای غرب می فرستند که تهدیدی بسیار جدی برای آینده فرش کرمان شده است
رنگ بندی
همانگونه که قبلاً ذکر شد، رنگهای مورد استفاده در قالیهای کرمانی یکی از دلایل شهرت این قالیها می باشد که علاوه بر استفاده از رنگهای باثبات و گیاهی، دارای ترکیب بندی رنگی بسیار قوی نیز می باشند.
در قالیهای مرغوب کرمان بطور معمول حداقل 15 رنگ و در قالیهای نفیس تا 30 رنگ نیز مورد استفاده قرار می گیرد. از لحاظ رنگ آمیزی، فرش کرمان یکی از متنوع ترین و شادترین فرشهای ایران محسوب می شود. لاکی سیر و روشن، بژ، عنابی، مسی، آبی سیر و روشن، سرمه ای، صورتی، و سبز سیر و روشن از مهمترین رنگهای مورد استفاده در قالیهای کرمان می باشند.
- رنگرزی
شهرت عمده فرشهای کرمان بخاطر رنگرزی آن می باشد، کرمان تنها مرکز قالیبافی در ایران است که در آن تقریباً به کلی مواد رنگ آمیزی بیگانه تحریم شده اند. رنگهای به کار رفته بسیار متنوع هستند اکثراً این رنگها که تا گذشته نزدیک در کارگاههای رنگرزی برای مصارف شالبافی و قالیبافی بکار می رفتند از سری رنگهای طبیعی بودند ولی در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم مقداری رنگهای جوهری به کارگاههای رنگرزی آن راه یافت . رنگهای گیاهی مورد استفاده عبارتند از: نیل (ترکیبی)، قرمز دانه، روناس، پوست گردو، پوست انار، برگ مو، بوریا و حنا. همانند بقیه نقاط ایران، در کرمان هم، زاج تنها ماده ثابت کننده ای است که در رنگرزی خامه قالی مورد استفاده قرار می گیرد.
- ابعاد
آقای تورج ژوله در کتاب خود (پژوهشی در فرش ایران) چنین می آورد: ابعاد فرش کرمان چندان متنوع نیست و گرایش به بافت فرشهای کوچک مانندذرع و نیم و دو ذرع کمتر است. اما ابعاد 3 2 و 5/35/2 و 43 متری و بزرگتر در میان قالیهای قدیم و جدید کرمان بسیار زیاد است. بافت کناره نیز در کرمان چندان متداول نبوده است. در سالهای اخیر ابعادی همچون خرک (تقریباً 60120 سانتی متر) و همچنین پشتی و روکش صندلی و مبل نیز رواج زیادی یافته است.
اما در کتاب "مقدمه ای بر شناخت قالی ایران"، "یساولی" نظری خلاف نظر آقای ژوله دارند ایشان معتقدند: قطع قالیهای کرمان بسیار متنوع است و از قالیچه های کوچک 9/06/0 متر تا قالیهای بزرگ 47 متر در تغییر است

وضعيت فعلی
طراحان: بیشتر محققان، شروع طراحی قالی را در کرمان مرهون خاندان مشهور "شاهرخی" می دانند.محسن خان، پیشکسوت نقاشان قالی کرمان به کار نقاشی مینیاتور قلمدان، اشتغال داشت. او که ابداع کننده سبک نقطه زنی است، با طرح اولین نقش قالی تا آخر عمر قلم از کف ننهاد و حسن خان پسر و شاگرد او و معلم ثانی نقاشان قالی کرمان در طول زندگی پربارش بیش از هزاران نقش قالی را ابداع کرد. علاوه بر آنها امیر خان شاهرخی، احمد خان شاهرخی و پسرانش حسین و حسن خان مشهورترین طراحان کرمان می باشند. شکر الله پاک گوهر، رضا خان رند، محمود ارجمند، محمد سام، حسن رسولی، میرزا علیرضا مایل و ... از دیگر طراحان مشهور و معاصر کرمان بوده اند. علاوه بر اینها در کتاب "مقدمه ای بر شناخت قالی ایران" تعدادی دیگر از طراحان کرمان معرفی شده اند که عبارتند از: شیخ رمضان میر سرجانی، استاد کاظم، احمد خان، احمد علی خان، کربلائی اکبر فدائی، کاشی نقاش، حاج محمد جعفر، عزیز الله بهارستانی، راوی از جمله در گذشتگانند که هر کدام از اینان هزاران طرح را به تصویر کشیدند و شاگردان زیادی را پروردند. هنرمندانی چون: محمد علی شاهرخی (پسر حسن خان) اکبر بهارستان پسر عزیز بهارستان، عباس سروری شاگرد او و احمد کیوان و علی صوتی، محمود رسولی که همه اینها اکنون دست اندرکار طرح نقش قالی اند.
تولید کنندگان: از میان تولید کنندگان فرش کرمان احمد یزدان پناه (دیلمقانی)، محمد ارجمند کرمانی (ملقب به سلطان قالی کرمان) برادران رشید فرخی، برادران اژدری و ژان تیمور یاناکی از بزرگترین تولید کنندگان فرشهای قدیم کرمان بوده اند. ابوالهادی، فتحی، یظهری و وزیری از مهمترین تولید کنندگان فعلی فرش شهری باف استان کرمان می باشند. شرکت سهامی فرش ایران نیز با بیش از شصت سال سابقه از قدیمی ترین تولید کنندگان اصیل کرمان می باشد

پاسخ با نقل قول
  #70  
قدیمی 07-09-2013
چرو آواتار ها
چرو چرو آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
محل سکونت: کرمانشاه- همین حوالی
نوشته ها: 731
سپاسها: : 247

554 سپاس در 357 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


تاریخچه فرش لرستان


لرستان نام استانی است در بخش غربی ایران با وسعت 28064 کیلومتر مربع معادل 7/1 درصد از کل مساحت کشور که به نام ساکنین آن یعنی طوایف مختلف لر نامیده شده است. این منطقه بواسطه مراتع فراوان از دیرباز مورد توجه دامداران بوده و شواهد تاریخی حاکی از گسترش و رونق شغل دامپروری در این منطقه دارد. بطوریکه امروزه نیز عشایر مختلفی در این منطقه از طریق دامپروری که شغل اصلی آنها محسوب می شود امرار معاش می کنند.
پرورش دام برای عشایر منافع چند گانه ای دارد که علاوه بر تأمین هزینه های زندگی از گوشت، شیر، پشم، مو و ... آنها نیز استفاده می کنند برای مثال سیاه چادرهای آنها از موی بز تابیده شده بافته می شوند که در واقع نوعی بافت بدون گره است.
از شواهد تاریخی چنین بر می آید که در این خطه پشم گوسفند، موی بز و پنبه مواد خام بافندگی بوده است. اما به نظر می رسد به دلیل آنکه به ندرت پنبه در این منطقه کشت می شده آن را از مناطق دیگری تهیه می کردند.
با وجود آنکه به نظر می رسد سابقه بافت زیر اندازهای گوناگون از قرن ها پیش در میان عشایر رواج داشته ، اما اطلاعات ما در این زمینه بسیار اندک است. بطوریکه برخی منابع سابقه قالی بافی را در میان عشایر لر بیشتر از یکصد و پنجاه سال نمی دانند. برخی از اقلیت های لر به نواحی دیگر مهاجرت کرده اند، مثل حیات داوودی ها که در جنوب فارس و نزدیک خلیج فارس زندگی می کنند و بافندگان خوب قالی و گبه هستند.
سنت های موجود در بین لرها، یادآور تاریخ بافته های ایشان است، مثلاً آنان ابزار کوچک چوبی (سک) را برای بافت فرش به کار می برند که در واقع مادر ابزاری فلزی در عهد مفرغ و متعلق به دوره ای است که همه ابزارها چوبی بود، یعنی پیش از کشف فلز. حتی اکنون در برخی از سرزمین های اصلی لرها، پیشاب گاو را به عنوان دندانه به کار می برند که معروفترین جای آن روستای زرامین نزدیک روستای مشهور اشوند در شمال نهاوند است. این ها شواهد کهنه گی بافته های لری است و می تواند به شناختن سنت های کهن و مستقل ایشان در زمینه فنون، مواد اولیه، ابزارها و حتی طرح ها کمک کند.
از سوی دیگر بایستی در نظر داشت هنگامی که از بافته های لری سخن به میان می آید منظور تنها جغرافیای امروزی لرستان نیست چرا که بسیاری از تیره های گوناگون این قوم در مناطق مختلف از جمله چهارمحال و بختیاری، بخشی از استان فارس، بخشی از ایلام، بخشی از همدان و خوزستان و همچنین استان کهکیلویه و بویراحمد را در بر می گیرد.
بدین ترتیب می توان چهار گروه لر در ایران را شناسایی کرد که همه آنها قالی عشایری می بافته اند:
لرهائی که در بختیاری و چهار محال زندگی می کنند و در قالی بافی معروفند. آنها قالی، گلیم و انواع دیگری از بافته های عشایری را تولید می کرده اند که وریس (مالبند) معروفترین آنها است.
مردمی که در لرستان و ایلام زندگی می کنند و قالی، گلیم وجاجیم و غیره می بافتند، اما اکنون تنها در بخش شمالی آن، اطراف بروجرد، الشتر و روستاهای شمال آنها قالی می بافند. با توجه به اینکه آنها همسایه نهاوند، ملایر و سرابند هستند، قالی آنان به هم شبیه است. در قسمت جنوبی لرستان نیز تنها نوعی جاجیم تولید می شود که باشته نام دارد. ایلام اکنون قالی قم می بافد.
جمعیت سرزمینی که کهکیلویه و بویر احمد نامیده می شود و بیش از همه گبه و همچنین انواع دیگر فرش می بافته اند، اما کنون تنها به بافت گبه می پردازند.
مردمی که در غرب فارس و همسایگی بویراحمد زندگی می کنند، قالی، گبه، گلیم وریس و انواع دیگر می بافته اند که اکنون با قشقایی ها و مردم بومی منطقه در آمیخته اند.
بنابراین فرش لری مفهوم عام دارد که به طور عمده در غرب و مرکز ایران تولید می شده و با تحولات جدید جمعیتی و روال زندگی بخشی متحول و بخشی متروک شده است. همین امر به پیچیدگی وضع بافته های لری کمک کرده است به طوری که بخشی از فرهنگ فرش لری را باید در میان عشایر همسایه و از جمله قشقائی ها یافت.
از سوی دیگر بسیاری از فرش های ایرانی در منابع علمی موجود به عشایر زاگرس مرکزی منسوب و لری نامیده شده اند و به وضوح، بسیاری از آنها را بافته های بختیاری شناخته اند. بخش کوچکی هم به لرهای فارس نسبت داده شده است.
از بافته های قدیمی اقوام در قرون گذشته آثار چندانی در دست نیست اما آنچه مسلم است در حدود جنگ دوم جهانی؛ همه مناطق لرنشین بافنده نبوده اند و برخی نیز بافته های بسیار محدودی داشته اند، مثلاً تیره بهمئی ازلرهای بویر احمدی صرفاً سیاه چادر، پلاس و بند (طناب) می بافته است. از سیاه چادر و بند برای برپا داشتن چادر استفاده می کرده و از پلاس هم برای فرش و هم برای ساختن خورجین، تاچه، گاله و امثال آن. متقابلاً عده ای از لرها مثل لرهای غرب فارس، شمال لرستان و جنوب شرق استان همدان (ملایر تا نهاوند) نه تنها قالی های خوب، بلکه انواع دیگری از بافته ها، مثل گلیم، گلیم دو پود (سوماخ)، گبه، و ریس و پلاس هم داشته اند که بخش عمده آن متروک شده است.
از میان بافته های لری، قالی، گبه، گلیم چاکدار، گلیم بی چاک (رند)، گلیم بند، و ریس ، سوماخ (گلیم دو پود) شش درمه، جاجیم و پلاس معروفتر است و از همین بافته ها بوده است که انواع خورجین، خور نمکدان، تاچه، گاله و امثال آن را درست می کرده اند. نکته دیگری که باید به آن توجه کرد، از بین رفتن عده ای از بافته های لری در اثر فعالیت شرکت های خارجی است. عده ای از شرکت های خارجی در سرزمین های لرنشین (ملایر، بروجرد، سرابند یا مالمیر، چهار محال و بختیاری ) فعالیت داشته و از آنجا که به طور عمده به قالی علاقه داشته و عمده نیروی کار منطقه را متوجه قالی بافی کرده اند، باعث فراموش شدن انواع دیگر فرش ها از جمله گلیم، شش درمه، سوماخ (گلیم دوپود) و دیگر بافته ها می شده اند که در خود ایل هم کم مصرف بوده و به ندرت بافته می شده است.
ساختار قالی های دست بافت لری نه تنها در مرکز استان لرستان بلکه در بازارهای مناطق همجوار همچون همدان، اراک، اصفهان و کرمانشاه نیز عرضه می شود. این قالی ها با وجود طرح های ساده و بی بدیل زمخت تر و ابتدائی تر از طرح های قالی های دیگر مناطق هستند برای مثال طرح های کردی و لری با وجود شباهت های فراوان از نظر کیفیت با هم متفاوتند، در مناطق عشایری با وجود تولیدات اندک نمی توان ظرافت فرشهای شهری باف را در آنها مشاهده کرد. ولی در عوض با طرحهای ساده و اکثراً زیبایی که غالباً درسبک های هندسی و شاخه شکسته مجسم می شوند طرفداران پر و پا قرصی در میان معماران و دکوراتیوهای اروپائی برای خود پیدا کرده اند.
از سوی دیگر روشهای بافت و طرحهای قالی در میان تیره های متعدد اقوام لر در کلیه این مناطق کم و بیش یکسان بوده و فرش های آنها اغلب با کاربرد رنگهای طبیعی و به صورت ضخیم بافته می شوند. بافت قالیچه های مخصوصی بنام گبه از ویژگیهای قالی بافی این ایلات است. لرها اکثراً در اندازه های کوچک می بافند که البته در بعضی مناطق نمونه هایی با ابعاد بزرگتر نیز دیده می شود. به عنوان مثال در میان لرهای ساکن نصرآباد اصفهان می توان به اندازه هایی اشاره کرد که در ابعاد پرده ای بافته می شوند.
تار و پود فرش های لری از مخلوط پشمهای گوسفند و بز و گره فرش ها نیز با توجه به سنتهای بافندگی تیره های مختلف از نوع فارسی و گاهی ترکی می باشد.
از سوی دیگر بایستی توجه کرد که بافندگان لر براساس سنتهای محلی بمانند برخی از بافندگان مناطق غربی و شمال غربی ایران ریشه فرش های خود را در قسمت پائینی فرش به صورت بسته و متصل بهم در می آورند و بعضاً نیز لبه های فرش های خود را با سلیقه های ایلیاتی خود منگوله دار می نمایند که خالی از لطف و زیبائی نیست. تجزیه و تحلیل برخی از یافته های لری اصالت و وسعت بافت گونه هائی در فرش را در بین آنها تأیید می کند، مثلاً تصور این که بافته مستقلی به نام گبه در میان لرها وجود داشت که به صورت قالیچه (سه تا پنج متر مربع) تولید می شده و مصرف خارجی هم داشته است، درست نیست، زیرا مثلا بخش هائی از خورجین های لری که قاعدتاً باید به شکل قالی بافته می شد. گاه به همان شکل گبه بافته شده است. وجود چنین نمونه هائی نشانه آن است که گبه بیش از آن کالای خاص باشد، بافت ویژه ای است و کاربرد محدود و معینی هم نداشته است.
این واقعیت می تواند به روشن شدن جنبه خاصی از بافته های لری و فنون بافت آنان کمک کند و در عین حال نشان دهد که فرض های نادرست پیشین از هر لحاظ می تواند به گمراه کردن محقق بیانجامد . فرشهای بافته شده در این مناطق معمولاً تخت بافت بوده که با دار افقی بافته می شوند. بافته ها در این استان محدود به فرش و سیاه چادر نمی باشد، بلکه ریسمان، فلاخن (از موی بز)، دام (تله) ، نوار تزئین چادر ، خورجین و ... از دیگر دستبافته ها هستند که اکثراً برای زندگی روزمره و به ندرت برای تزئین به کار برده می شوند. - طرحهای رایج
طرحهای لری از تنوع زیادی برخوردارند که بافنده ها آنها را با کمک ذهن خلاق خود می آفریدند و با رنگهای متنوع و مناسبی که انتخاب می کردند، دنیایی از زیبایی را خلق می کردند.
خطوط مستقیم نقشهای هندسی بمدد پرزهای بلند حالتی منحنی را بخود می گیرند. و با درهم شدن طرح علیرغم رنگهای درخشان قالی حالتی شور رفته را بخود می گیرد.
- رنگبندی
به طور خلاصه می توان گفت که پشم ها در مناطق ذکر شده بیشتر به رنگ هایی مانند قرمز روناسی، آبی نیلی، سرمه ای، بژ، سفید نخودی، زرد ارغوانی و سبز دیده می شوند.
- رنگرزی
اطلاعات ما در مورد شیوه رنگرزی در لرستان ناچیز است، اما فیلبرگ (1952)می نویسد، در آغاز تابستان نخهای پشمی را در دوغ می خواباندند تا برای رنگرزی آماده شود. لرها از برگ درختان، اوره و نیل (نیل را از درختچه نیل که رنگ آبی می دهد، می گرفتند) به عنوان مواد رنگی استفاده می کردند. در قالیها و بافته های لرستان که به دانمارک برده شده اند، در بسیاری از سایه ها رنگهای قرمز و آبی و زرد به کار رفته است. این رنگها را از منابعی چون قرمز دانه برای رنگ قرمز و روناس که رنگ قرمز زنگ نما از آن به دست می آمد، کلاله بته زعفران یا پوست انار، برای رنگ زعفرانی یا زرد و از میوه های انگور یا توت ایرانی رنگ سبز می ساختند. در این راستا، رنگ سبز درخشان و بسیار زیبا و جذابی بخصوص در قالیهای بافت نیمه اول سده بیستم لرستان، جلب توجه می کند که احتمال می رود این رنگ را از دو بار رنگ کردن یا خواباندن مجدد نخ زرد در نیل به دست آورده باشند. در گذشته رنگرزی به صورت کاملاً گیاهی و طبیعی بوده و از رواج و رونق هم برخوردار بوده است.
- ابعاد
عشایر لر به تبعیت از رسوم و سنتهای ایلی و رفع احتیاجات روزمره و یا سردرگمی به بافت قالیچه های گره دار بسیار کوچک و رو اسبی و خورجین و کیسه نمکی و غیره علاقه وافری نشان می دهند. آنها به گلیم بافی نیز اهمیت فراوانی می دهند. گلیم های آنها چه از نظر شکل و اندازه و چه از نظر روشهای بافندگی مشابهت زیادی با بافتهای ایل قشقائی دارند. معمولاً اندازه قالیچه ها به ندرت از 5/120/2 متر تجاوز می کند توزیع جغرافیائی
بایستی متذکر شد که جمعیت یا قومی که در ایران لر نامیده می شود، اساساً در منطقه جغرافیایی ویژه ای زندگی می کرده و به علل سیاسی و اجتماعی اندک اندک ساکن و آنگاه به سرزمین های دیگری مهاجرت کرده است.
از این جمعیت به جز آن دسته که به ورامین مهاجرت داده شده اند، بقیه در نواحی جدید، بافندگی اصیل خود را فراموش کردند یا با بافت محل جدید تطبیق دادند. حتی این امر در ورامین نیز صورت گرفته است، طوریکه بافته های لری ورامین را نمی توان بافته اصیل لری انگاشت.
گذشته از این مجاورت با اقوام و فرهنگهای دیگر، در بافته های لری اثر گذاشته و در برخی موارد همچون جنوب همدان و اراک آنها را به گونه هائی دیگر تبدیل کرده است.
شمالی ترین منطقه ای که دارای جمعیت لر بافنده است، ملایر می باشد. می دانیم که ملایر خاستگاه یک ایل مهم لر (ایل زند) و یکی از روستاهای آن (پری) زادگاه کریم خان زند پایه گذار سلسله زندیه بوده است و هنوز هم عده زیادی از زندها یا زندیها در ملایر و اطراف آن زندگی می کنند.
هر گاه بخواهیم بصورت خاص قالی بافی لرستان را مورد بررسی قرار دهیم می بایستی از دو مرکز عمده و با اهمیت یاد کنیم.
خرم آباد:
خرم آباد مرکز استان لرستان واقع در سر راه تهران به اهواز یک مرکز مهم برای
داد و ستد بافته های ایلات مستقر در این منطقه است. از مشخصات ویژه فرش های خرم آباد بافت ضخیم و پشمالو و رنگهای تیره آنها درمایه های آبی، قهوه ائی، قرمز، ارغوانی و خاکستری است.
بافندگان لرستان در بافت فرش های خود به طرح بته ای سر تا سری تمایل زیادی نشان می دهند. دراین طرح متن فرش با ردیفهای بته دو سویه (نوک بته ها در هر ردیف در جهت مخالف قبلی نشانه گرفته اند.) تزئین شده است. حاشیه این فرش ها متفاوت بوده و با نقش بته های پشت سر هم و یا تیغه های اره مانند که متناوباً یکی به رنگ قرمز و دیگری به رنگ آبی است تزئین شده اند.
برخی دیگر از فرش های خرم آباد به صورت موزائیکی طراحی شده اند بدین گونه که متن فرش با اشکال شش ضلعی تقسیم شده اند و در داخل هر کدام ازاین خانه های هندسی به تناوب نقشی از درختان بید و خوشه های انگور و کله گوسفند عناصر مورد علاقه آنها بافته شده است.
تنه درختی با نقشی تلفیقی از شکل درخت سرو و بید مجنون، متن برخی از گبه های خرم آبادی را بدو قسمت مساوی تقسیم می کند. حاشیه ها اغلب بسیار باریک و با متابعت از زمینه ساده و بی تکلف این دست بافتهای ایلیاتی با عناصر و اشکالی بسیار ابتدائی تزئین شده اند.
در فرش های ترنجدار این شهر ترنج و یا ترنجهای میانی به صورتی کم و بیش غیر متعارف و با سر ترنجهای بزرگ و چند طبقه طراحی شده اند. در چهار گوشه زمینه این فرش ها و در مجاورت لچکها گاهی نقش خوشه های انگور را وارد می کنند.
بروجرد: بروجرد نیز یکی از مراکز عمده و فعال معاملات فرش های دست باف ایلات لر و همچنین فرش های همدان است. قالی بافی در این شهر سابقه ای نسبتاً طولانی دارد. در قرن گذشته علاوه بر کارگاههای بافندگی فعال این منطقه واحدهای تهیه رنگهای طبیعی نیز در بروجرد فعالیت می نمودند که در آنها روناس، اسپرک، پوست و گل انار و سایر مواد رنگدار طبیعی را به صورت پودر در میآوردند و ضمن تأمین مصرف داخلی مقداری را نیز به کشورهای اروپایی صادر می کردند کاربرد رنگهای متعدد در فرشهای بروجرد بسیار محدود است و همان تعداد محدود نیز اغلب با یکدیگر حالت تضاد و یا به عبارت مصطلح تر درکنتراست کامل هستند. فرشهای بروجرد در سبکهای گلدار منحنی و شاخه شکسته و با استفاده از موتیفها و نقوش شاه عباسی و هراتی و بته ای بافته شده و اغلب با بافت ضخیم با پودهای تیره رنگ و پرزهای بلند در رنگهای قرمز و آبی تیره و بالاخره دراندازه های ذرع و نیم و دو ذرعی و کناره های معمولی به بازار عرضه می شود. همانطور که در بالا اشاره شد یکی از طرحهای متداول در قالیبافی بروجرد طرح بته ای سرتاسری است در مقایسه با سایر طرحهای بته ای رایج در لرستان این اختلاف در آن بچشم می خورد که اندازه بته ها در این طرح بسیار بزرگ می باشد بگونه ای که تمامی زمینه یک دو ذرعی حدوداً با 16 تا 18 نقش بته پوشانده می شود. اندازه های مورد علاقه بافندگان بروجرد ذرع و نیم و دو ذرعی است.
- وضعیت فعلی با تمام توصیفی که از فرش لری ارائه شد، امروزه فرشهایی که در لرستان بافته می شود، از نوع فرشهای رایج در سراسر کشور است. اکثراً نقشه، مواد و ابزار آن از شهرستانهای همجوار به خصوص اراک، اصفهان و کاشان تهیه می شود. اما در مناطق خاصی از استان، یعنی اطراف بروجرد و الشتر و بعضی روستاهای شمال لرستان، گاهی فرشهای بومی بافته می شود، اما تعداد آنها بسیار کم و حتی انگشت شمار است.

پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 03:42 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها