مشاعره واژه ای

[mohammad.90]

در ره منزل لیلی که خطرهاست در ان
شرط اول قدم ان است که مجنون باشی

[javidan 20]

اقبال خلق کرد به حکم تو کردگار
تا تو به شرط داد بهر کس رسانیا

[FereShteH]

تو شاکری ز خالق و خلق از تو شاکرند

تو شادمان به دولت و ملک از تو شادمان

[javidan 20]

بر خالق خلق می شمارد
انعام وایادی تو یک یک

[mohammad.90]

به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد
تو را در این سخن انکار کار ما نرسد

[hossein]

شام تاریک غمش را گر سحر کردم چه سود؟
کز پس آن نوبت روز سیاهم می رسد

[javidan 20]

خندان نشین و خوش که بهر صبح و شام چرخ
در روی بدسگال تو گوید که خون گری

[FereShteH]

ای چشم رهی سویت کو چشم رهی جویت ؟

روی از من سر گردان شاید که نگردانی

[javidan 20]

ز ضعف دل چو سویت میفرستم نامه،میخواهم
که روزی خویش را بر بال مرغ نامه بر بندم

[FereShteH]

من اسیرم در کف مهر و وفای خویشتن

ورنه او سنگین دل نامهربانی بیش نیست