شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود |
03-22-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
قبلهی ذرات عالم
قبلهی ذرات عالم روی توست
کعبهی اولاد آدم کوی توست
میل خلق هر دو عالم تا ابد
گر شناسند و اگر نی سوی توست
چون به جز تو دوست نتوان داشتن
دوستی دیگران بر بوی توست
هر پریشانی که در هر دو جهان
هست و خواهد بود از یک موی توست
هر کجا در هر دو عالم فتنهای است
ترکتاز طرهی هندوی توست
پهلوانان درت بس بیدلند
دل ندارد هر که در پهلوی توست
نیست پنهان آنکه از من دل ربود
هست همچون آفتاب آن روی توست
عقل چون طفل ره عشق تو بود
شیرخوار از لعل پر للی توست
تیربارانی که چشمت میکند
بر دلم پیوسته از ابروی توست
گفتم ابرویت اگر طاقم فکند
این گناه نرگس جادوی توست
گفتم ای عاقل برو چون تیر راست
کین کمان هرگز نه بر بازوی توست
این همه عطار دور از روی تو
درد از آن دارد که بی داروی توست
شیخ فریدالدین عطار
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
03-22-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
درس تیرداد پادشاه ایران
پس از آنکه سپاهیان تیرداد پادشاه ایران ، ارتش یونان را به عقب راند و سلوکوس فرمانروای آنها را به بند کشید در شهر صددروازه ( دامغان امروزی ) بخاطر این پیروزی ارزشمند جشن و پای کوبی بزرگی برپا شد . در میان بزم اشک دوم دید گروهی تن پوش رزم آوران شکست خورده یونانی را بر تن نموده و مردم را می خندانند . پادشاه ایران دستور داد آنها را گرفته و در بند بیندازند . آن شب فرمانروای ایران به مردم گفت : فرزندان ما جانانه جنگیدند و در راه ایران کشته شدند جنگجویان یونانی هم مسخره نبودند و اگر می توانستند یک ایرانی را هم زنده نمی گذاردند آنها به خاطر کشورشان کشته شدند و ما پیروز . خندیدن بر سپاه در هم شکسته آنها در خوی ما نیست .ارد بزرگ متفکر فرهیخته کشورمان می گوید : فرومایگان پس از پیروزی ، همآورد شکست خورده خویش را به ریشخند می گیرند .
پس از سه روز به فرمان پادشاه ایران گروهی که در بزم دستگیر شده بودند آزاد گشتند . و این رسم نیک برای آیندگان سرزمین پاک ایران باقی ماند .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-22-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ژول ورن
ژول ورن (1828-1905) نويسنده نامي و آينده نگر فرانسوي بود که کتابهاي زيادي با مضمون علمي-تخيلي نوشت. ژول ورن در هشتم فوريه 1828 ميلادي در يک خانواده مرفه در جزيره ريدو شهر نانت فرانسه به دنيا آمد. ژول ورن بنا به خواست پدرش تحصيلاتش را در رشته حقوق به پايان برد اما ذوق نمايشنامه نويسي و رمان نويسي او را بر آن داشت که کم کم به سوي ادبيات کشيده شود. در ابتدا هرچند موفق نبود، ولي بعد پيشرفت سريعي کرد. «پنج هفته در بالون» او بسيار موفق بود و هواخواهان بسياري يافت. ناشر آثار او، ژول هتزل براي او دوست و مشاور و همراه بسيار خوبي بود.از اين گذشته، ژول ورن با دقت و نکته بيني به معرفي کشورها مي پرداخت براي نمونه در بخشي از کتاب فاتح آسمان ها به شناساندن ايران نيز مي پردازد. از کوير لوت و خطه شمال و درياي مازندران سخن به ميان مي آورد و در توصيف آن مکانها از خود مهارت به سزايي نشان مي دهد.در آغاز آثار ژول ورن تنها در ميان کودکان طرفداران و علاقمنداني داشت تا آن که منتقد و نويسنده اي به نام مارسل موره (1887-1969) چندين کتاب و رساله درباره ژول ورن نوشت و او را چنان که بود به دنيا معرفي کرد. مارسل موره در دو کتاب: «ژول ورن بسيار شگفت انگيز» (1960) و «اکتشافات ژول ورن» (1963) ژول ورن را به دنيا شناساند و از آن به بعد دوستداران ادب با نظر جدي تري به ژول ورن مي نگرند.ژول ورن در24 مارس1905بر اثر بيماري ديابت، در شهر آميين درگذشت. آثار او همه جا شهرت دارند و به زبانهاي مختلفي نيز ترجمه شده اند.ژول ورن خيالات و روياهايش را به تحرير در آورد کمتر کسي اين کار را مي کند اما او به روياهايش باور داشت و اين رويا نويسي برايش شهرتي عالم گير شد به قول ارد بزرگ : رويا پردازي که عملگرا هم باشد مي تواند سرچشمه دگرگوني هاي بسيار گردد . در 9 مارس1886 هنگامي که ژول ورن به خانه اش بر مي گشت برادرزاده25 ساله اش ، «گستن» به طرف او شليک کرد. گلوله اول به او نخورد اما گلوله دوم به پاي چپ او اصابت کرد. گستن سال هاي باقيمانده از عمر خود را در تيمارستان سپري کرد. اين خبر به صورت محرمانه نگه داشته شد و در هيچ کدام از روزنامه ها انعکاس پيدا نکرد. جراحت ناشي از گلوله با سرعت کمي التيام يافت و باعث شد که ژول ورن تا آخر عمر خود بلنگد. مشخص نشد که گستن چرا دست به اين اقدام زد اما به نظر مي رسد که او دچار مشکلات رواني بوده است. بعد از مرگ هتزل ، ناشر کتاب هاي ژول ورن و مادرش که ژول ورن او را مي پرستيد شروع به نوشتن کتاب هايي با مضامين سياه تر و غم انگيزتر کرد. در سال1888 او وارد سياست شد و به عنوان عضو شوراي شهر آمين انتخاب شد و بمدت15 سال در آنجا به انجام وظيفه پرداخت. بعد از مرگ ژول ورن تنها پسرش ميشل مراحل چاپ آخرين داستان هاي او را بر عهده گرفت. در سال1863 ژول ورن کتابي با عنوان پاريس در قرن بيستم نوشت که درباره مرد جواني بود که در جهاني پر از آسمانخراش هاي شيشه يي ، قطارهاي پرسرعت ، ماشين هايي که با سوخت بنزين حرکت مي کنند، ماشين حساب ها و شبکه هاي ارتباطي جهاني زندگي مي کرد با اين حال احساس خوشبختي نمي کرد. اين کتاب پايان غم انگيزي داشت. هتزل بر اين عقيده بود که اين کتاب با بدبيني و ديدي منفي نگاشته شده و به شهرت در حال شکوفايي ژول ورن آسيب مي رساند و محبوبيت او را خدشه دار مي کند. پس به او پيشنهاد کرد تا 20 سال براي چاپ اين کتاب صبر کند. ورن نصيحت هتزل را پذيرفت و متن دست نويس کتاب را در جاي امني قرار داد. اين متن در سال1989 توسط «نتيجه» ورن پيدا شد و در سال1994 به چاپ رسيد.مدت کوتاهي پس از واقعه تيراندازي به ورن او دوست هميشگي اش هتزل را از دست داد. اگرچه چاپ آثار او بعد از مرگ هتزل توسط پسر هتزل ، ژول ، انجام مي گرفت اما ورن يک محرم راز و معتمد خود را از دست داده بود. ميشل فرزند ورن در نامه يي به ژول فرزند هتزل نوشت هيچ وقت پدرم را به اندازه زماني که خبر مرگ هتزل را به او دادند غمگين نديده بودم. شايد تنها اتفاق مثبت در اين دوره سخت براي ژول ورن نزديک شدن او با پسرش از نظر عاطفي بود. ميشل تا آن زمان فردي سرکش بود و حتي در سن16 سالگي اش توسط پدرش به سفر دريايي18 ماهه يي به دور دنيا فرستاده شد. پدرش گمان مي کرد که زندگي سخت روي دريا مسئوليت پذيري را به او خواهد آموخت اما اين گونه نشد. ولي بيماري پدرش و نزديک شدن ورن به سال هاي پاياني زندگي اش باعث شد تا ميشل بطور جدي تري با زندگي روبرو شود. در سال هاي بعدي ژول ورن کتاب هايي در مورد استفاده غلط از تکنولوژي و تاثير آن بر زندگي انسان ها نوشت. در کتاب جزيره پراپلر او به اظهار تاسف درباره نابودي فرهنگ محلي ...نان جزاير پلي تري پرداخته است. در کتاب ابوالهول يخي او خودکشي دسته جمعي نهنگ ها را پيش بيني مي کند، چيزي که تا آن زمان کشف نشده بود. در کتاب «سرنوشت بگام» درباره اين موضوع که اگر تکنولوژي و علم به دست افراد شرور بيفتد چقدر مي تواند خطر آفرين باشد، هشدار مي دهد. برخي از کتاب هاي او که در زمان مرگش هنوز به چاپ نرسيده بود يا ناتمام بود بعد از آن به چاپ رسيد و کتاب هاي ناتمامش توسط پسرش ميشل ويراستاري و تکميل شد.او بيش از 80 کتاب و صدها شخصيت فراموش نشدني خلق کرد.ميراث ژول ورن تنها کتاب هايش نيست بلکه خوانندگانش نيز هست. يکي از نويسندگان کتاب هاي علمي تخيلي با نام «ري بردبري» گفته است: همه ما به گونه يي جزو فرزندان ژول ورن هستيم. «ويليام بيب» يکي از اولين مرداني که به اعماق دريا سفر کرده است با خواندن کتاب «بيست هزار فرسنگ زير دريا» به اقيانوس شناسي علاقه مند شده است. «رابرت گودارد» پدر موشک شناسي علم ساختن و هدايت موشک در کودکي يکي از پرطرفدارترين خوانندگان آثار ژول ورن بوده است. قوه تخيل ژول ورن که در کتاب هايش جلوه گري مي کند و تئاترها و فيلم هايي که از روي آن کتاب ها نوشته شده امروز که حدود 100 سال از مرگش مي گذرد همچنان انسان را سرگرم مي کند و تحت تاثير قرار مي دهد و به نظر مي رسد براي سال هاي زيادي در آينده همچنان اين امر ادامه يابد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-22-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
پند استاد
نوجوانی باهوش تمام کتابهای استادش را آموخته و چشم بسته آنها را برایدیگر شاگردان میخواند.
استادش به او گفت؛ به یک شرط میگذارم در امر آموزشدادن مرا کمک کنی. شاگرد پرسید چه امری؟
استاد کفت: آموزش بده اما نصیحت مکن.
شاگرد گفت: چرا نصیحت نکنم؟
استاد پیر گفت: دانش در کتاب هست اما پند آموزیاحتیاج به تجربه و زمان دارد که تو آن را نداری خرد نتیجه باروری دانش و تجربه است.
شاگرد گفت: درس بزرگی به من آموختید سعی میکنم امر شما را انجام دهم.
گفتهمیشود سالها گذشت و تا استاد زنده بود آن شاگرد ، کسی را اندرز نمیداد.
اردبزرگ اندیشمند نامدار کشورمان میگوید: سرایش یک بیت درست از زندگی، نیاز به سفری،هفتاد ساله دارد.
كلید موفقیت
مردی فرزندش را برای به دست آوردن تجربه به خارج شهر فرستاد. پس زمانی که فرزند از شهر خارج شد، روباه مریضی را دید پس مدتی درنگ کرد ...اندیشید ... چگونه روباه غذا به دست میآورد؟
در این لحظه شیری را دید که با او شکاری بود. زمانی که به روباه نزدیک شد، از شکار خورد و باقی را ترک گفت و خارج شد.
پس از لحظهای روباه به سختی خود را حرکت داد و به شکار باقی مانده نزدیک شد و شروع به خوردن کرد.
پس پسر با خود گفت: بیشک خداوند ضامن روزی است، پس چرا مشقت و سختی را تحمل کنم؟
سپس پسر نزد پدرش رفت و برای پدرش ماجرا را باز گفت.
پدر گفت: فرزندم اشتباه میکنی ... من برای تو زندگی شرافت مندانهای را میخواستم. به شیر نگاه کن! به دیگران کمک میکند. چگونه همان طور که میدانی او حیوانی قوی است!
اما به روباه کن ... او منتظر کمک دیگران است ... و از این رو برای او زندگی، شرافتمندانه نیست. پس فرزند متوجه شد و دیدگاهش در پیرامون زندگی عوض شد.
توکای پیر
توکای پیری تکه نانی پیدا کرد، آن را برداشت و به پرواز در آمد.
پرندگان جوان این را که دیدند، به طرفش پ...د تا نان را از او بگیرند.
وقتی توکا متوجه شد که الان به او حمله میکنند، نان را به دهان ماری انداخت و با خود فکر کرد؛ وقتی کسی پیر میشود، زندگی را طور دیگری میبیند، غذایم را از دست دادم؛ اما فردا میتوانم تکه نان دیگری پیدا کنم.
اما اگر اصرار میکردم که آن را نگه دارم، در وسط آسمان جنگی به پا میکردم؛ پیروز این جنگ، منفور میشد و دیگران خود را آماده میکردند تا با او بجنگند و نفرت قلب پرندگان را میانباشت و این وضعیت میتوانست مدت درازی ادامه پیدا کند.
فرزانگی پیری همین است: آگاهی بر این که باید پیروزیهای فوری را فدای فتوحات پایدار کرد.
سخن روز: دانستن کافی نیست، باید به دانسته خود عمل کنید. (ناپلئون هیل)
برگرفته از : مسعود پاکی
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-22-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بسیاری از خانواده های ایرانی کبک را می شناسند و اکثر روستاییان میزبان این پرنده ی زیبا در مزارع خود هستند. گوشت کبک با سابقه ی مصرف طولانی به عنوان گوشتی لذیذ با خواص درمانی زیاد شناخته شده است. امروزه تصور بسیاری از مردم برای به دست آوردن گوشت کبک از طریق شکار است.
در دنیا گونه های متعددی از کبک وجود دارد که معروف ترین آن ها عبارت هستند از: کبک چوکر(Alectoris Chukar)، کبک صخره ای(Alectoris graeca) و کبک پا قرمز اروپایی(Alectoris rufa). البته همه ی کبک ها پا قرمز هستند. گونه های موجود در کشور ما بیشتر از نوع چوکر(Chukar) می باشند.
از دیرباز در بسیار ی از کشورها پرورش و نگهداری پرندگانی از قبیل قرقاول، بوقلمون و کبک، علاوه بر پرورش مرغ جهت تامین گوشت مصرفی انسان به ویژه جهت سلیقه های خاص متداول بوده است. در پاره ای از کشورها نیز پرورش متراکم تعدادی از پرندگان وحشی نظیر کبک متداول شده است.
صنعت تولید و تکثیر و پرورش کبک در ایران حدود سه سال است که توسط تعداد انگشت شماری از دوستداران شکار و طبیعت آغاز شده و دوستان پرورش دهنده موفق به تولید و تکثیر کبک ایرانی نیز گشته اند و تجارب خوبی در این زمینه کسب کرده اند. در حال حاضر مزارعی در استان های فارس، کرمان، سمنان، گلستان و اصفهان به این فعالیت مشغول می باشند.
اگر چه در حال حاضر دسترسی به گوشت این پرنده در کشورمان برای همه مهیا نیست، اما بد نیست بدانید که در برخی استان های کشورمان تولید و عرضه گوشت این پرنده توانسته نیازهای مردم به تنوع گوشت سفید در بازار را برآورده سازد.
گوشت کبک معمولا جزو غذاهای لوکس محسوب می شود و قیمت بالا و مخصوص به خود دارد. این گوشت به لحاظ طعم و مزه به بسیاری از گوشت های سفید همچون مرغ، بوقلمون و شترمرغ ارجحیت دارد.
ویژگی های گوشت این پرنده به شرح زیر است:
کبک از خانواده ی ماکیان با خصوصیات پرندگان وحشی شکاری است.
میزان پروتئین موجود در گوشت این پرنده در مقایسه با دیگر پرندگان 5 تا 10 درصد بیشتر است و انواع اسید آمینه ی ضروری در آن به وفور یافت می شود. به همین دلیل است که در اغلب نقاط دنیا پزشکان برای بیماری هایی چون ضعف اعصاب، ناراحتی های روانی و بی خوابی مصرف این گوشت را توصیه می کنند.
این گوشت به دلیل چربی و کلسترول بسیار پایین از بروز بیماری های قلبی ـ عروقی پیشگیری کرده و به دلیل غنی بودن از پتاسیم، مصرف به اندازه ی آن برای افراد با فشار خون بالا مانعی ندارد.
گوشت کبک می تواند نیاز بدن به فسفر، منیزیم، آهن و گوگرد را تامین کند و به تقویت حافظه و قوای جنسی بیفزاید و ضعف عمومی بدن را هم برطرف سازد.
در هر صد گرم گوشت کبک 5/24 گرم آلبومین، 4/1 گرم چربی و حدود 1 تا 5/1 گرم مواد معدنی وجود دارد. وجود مقدار زیادی از مواد معدنی در گوشت کبک نشان دهنده ی ارزش حیاتی آن است.
املاح معدنی موجود در گوشت کبک به خوبی جذب بدن می شود و به همین جهت در این زمینه مواد مورد نیاز بدن را در دسترس سلول قرار می دهد.
گوشت کبک برای همه ی افراد اعم از کودک و سالمند، غذایی سالم و سلامت بخش است.
گوشت کبک کمتر تولید اسید اوریک می کند، فعالیت کلیه را افزون می سازد و به دفع سموم بدن یاری فراوان می رساند. با توجه به این ویژگی ها برای همه ی افراد و در مورد همه ی بیماری ها، غذایی خوب و موثر است.
گوشت کبک در طب سنتی:
روایت شده به اشخاصی که تب دارند گوشت کبک بدهید زیرا به پاها قوت می دهد و تب را قطع می کند. گوشت کبک غذای لذیذی است.
توصیه ها
1 ـ در برخی استان های کشور گوشت کبک به صورت بسته بندی عرضه می شود. پس به تاریخ مصرف و مجوز بهداشت آن توجه کنید و در اولین فرصت آن را به مصرف برسانید.
2 ـ گوشت خام کبک در یخچال به مدت 2 روز، به صورت پخته حداکثر 3 روز و در فریزر تا 3 ماه قابلیت نگهداری دارد.
3 ـ گوشت کبک شکار شده را پس از ذبح با فاصله ی کوتاهی استفاده کنید و بدانید گوشت کبک جوان، نرم و لطیف بوده و در مدت زمان کوتاهی پخته می شود.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-22-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
اینهم آخرین نوشته ی گابریل گارسیا مارکز اگر خداوند برای لحظه ای فراموش می کرد که من عروسکی کهنه ام و قطعه کوچکی زندگی به من ارزانی میداشت، شاید همه آنچه را که به ذهنم می رسید را بیان نمیداشتم، بلکه به همه چیزهائی که بیان میکردم فکر می کردم.
اعتبار همه چیز در نظر من، نه در ارزش آنها که در معنای نهفته آنهاست. کمتر میخوابیدم و دیوانهوار رویا می دیدم، چرا که میدانستم هر دقیقهای که چشمهایمان را بر هم میگذاریم٬ شصت ثانیه نور را از کف میدهیم، شصت ثانیه روشنایی.
هنگامی که دیگران میایستند٬ من قدم برمیداشتم و هنگامی که دیگران میخوابیدند بیدار می ماندم. هنگامی که دیگران لب به سخن میگشودند٬ گوش فرا میدادم و بعد هم از خوردن یک بستنی شکلاتی چه حظّی که نمی بردم.
اگر خداوند ذرهای زندگی به من عطا میکرد٬ جامهای ساده به تن می کردم. نخست به خورشید خیره می شدم و کالبدم و سپس روحم را عریان میساختم.
خداوندا٬ اگر دل در سینه ام همچنان می تپید تمامی تنفرم را بر تکه یخی مینگاشتم و سپس طلوع خورشیدت را انتظار می کشیدم. روی ستارگان با رویاهای “وان گوگ” وار ٬ شعر “بندیتی”(شاعر معاصر اروگوئه ای) را نقاشی می کردم و با صدای دلنشین “سرات” (خواننده ای معروف اهل اسپانیا) ترانه عاشقانهای به ماه پیشکش میکردم. با اشکهایم گلهای سرخ را آبیاری می کردم تا زخم خارهایشان و بوسه گلبرگ هایشان در اعماق جانم ریشه زند.
خداوندا٬ اگر تکهای زندگی میداشتم٬ نمیگذاشتم حتی یک روز از آن سپری شود بیآنکه به مردمانی که دوستشان دارم٬ نگویم که “عاشقتان هستم” آن گونه که به همه مردان و زنان میباوراندم که قلبم در اسارت (یا سیطره) محبت آنهاست.
اگر خداوند فقط و فقط تکهای زندگی در دستان من میگذارد٬ در سایه سار عشق میآرمیدم. به انسانها نشان می دادم که در اشتباهند که گمان کنند وقتی پیر شدند دیگر نمی توانند دلدادگی کنند و عاشق باشند.
آه خدایا! آنها نمی دانند زمانی پیر خواهند شد که دیگر نتوانند عاشق شوند. به هر کودکی دو بال هدیه می دادم٬ رهایشان می کردم تا خود بال گشودن و پرواز را بیاموزند. به پیران میآموزاندم که مرگ نه با سالخوردگی که با نسیان از راه میرسد.
آه انسانها، از شما چه بسیار چیزها که آموختهام. من یاد گرفتهام که همه میخواهند در قله کوه زندگی کنند٬ بی آنکه به خوشبختی آرمیده در کف دست خود نگاهی انداخته باشند. چه نیک آموختهام که وقتی نوزاد برای نخستین بار مشت کوچکش را به دور انگشت زمخت پدر میفشارد او را برای همیشه به دام خود انداخته است.
دریافته ام که یک انسان تنها زمانی حق دارد به انسانی دیگر از بالا به پائین چشم بدوزد که ناگزیر است او را یاری رساند تا روی پای خود بایستد.
من از شما بسی چیزها آموخته ام و اما چه حاصل٬ که وقتی اینها را در چمدانم میگذارم که در بستر مرگ خواهم بود …
مرگ خیلی آسان میتواند الآن بسراغ من بیاید، من تا میتوانم با مرگ مبارزه می کنم … مهم نیست، مهم آن است که زندگی و یا مرگ من چه تاثیری در زندگی دیگران داشته باشد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-22-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
باید دنبال شادی ها گشت، غمها خودشان ما را پیدا می کنند.
(فردریش نیچه)
اندیشمند یگانه سرزمینمان ارد بزرگ میگوید: “سنگینی یادهای سیاه را با تنهایی دو چندان میکنی. به میان آدمیان رو و در شادمانی آنها سهیم شو... لبخند آدمیان اندیشههای سیاه را کمرنگ و دلت را گرم خواهد نمود. ”
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-22-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
نان.....
نیمروز بود کشاورز و خانواده اش برای نهار خود را آماده می کردند یکی از فرزندان گفت در کنار رودخانه هزاران سرباز اردو زده اند چادری سفید رنگ هم در آنجا بود که فکر می کنم پادشاه ایران در میان آنان باشد سه پسر از میان هفت فرزند او بلند شدند به پدر رو کردند و گفتند زمان مناسبی است که ما را به خدمت ارتش ایران زمین درآوری ، پدر از این کار آنان ناراضی بود اما به خاطر خواست پیگیر آنها پذیرفت و به همراهشان به سوی اردو رفت .
دو جنگاور در کنار درختی ایستاده بودند که با دیدن پدر و سه پسرش پیش آمدند : جنگاوری رشید که سیمایی مردانه داشت پرسید چرا به سپاه ایران نزدیک می شود . پدر گفت فرزندانم می خواهند همچون شما سرباز ایران شوند .
جنگاور گفت تا کنون چه می کردند . پدر گفت همراه من کشاورزی می کنند .
جنگاور نگاهی به سیمای سه برادر افکند و گفت و اگر آنان همراه ما به جنگ بیایند زمین های کشاورزیت را می توانی اداره کنی ؟
پیرمرد گفت آنگاه قسمتی از زمین ها همچون گذشته برهوت خواهد شد .
جنگاور گفت : دشمن کشور ما تنها سپاه آشور نیست دشمن بزرگتری که مردم ما را به رنج و نابودی می افکند گرسنگی است کارزار شما بسیار دشوارتر از جنگ در میدانهای نبرد است .
آنگاه روی برگرداند و گفت مردم ما تنها پیروزی نمی خواهند آنها باید شکم کودکانشان را سیر کنند . و از آنها دور شد .
جنگاور دیگری که ایستاده بود به آنها گفت سخن پادشاه ایران فرورتیش ( فرزند بنیانگذار ایران دیاکو ) ! را بگوش بگیرید و کشاورزی کنید . و سپس او هم از پدر و سه برادر دور شد .
فرزند بزرگ رو به پدر پیرش کرد و گفت : پدر بی مهری های ما را ببخش تا پایان زندگی سربازان تو خواهیم بود . ارد بزرگ خردمند برجسته کشورمان می گوید : فرمانروایان همواره سه کار مهم در برابر مردم دارند . نخست : امنیت ، دوم : آزادی و سوم : نان .
سخنان پادشاه ایران فرورتیش نشان می دهد زمامداران ما از آغاز تلاش می نمودند نان مردم را تامین کنند .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-23-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
خواص هفت سین عید نوروز
رایحه پاکیزگی به فضای خانه، روح سرسبزی و طراوت بخشیده است. لباس های نو بر تن کرده ایم و درکنار سفره هفت سین به انتظار نو شدن نشسته ایم. سفره زیباست و همه منتظر حلول سال نو. هیجانی زیبا، تمام وجوداعضای خانواده رادربرگرفته است. این سفره یک سفره خیالی و پوچ و بی معنی نیست، بلکه نشانه ای از آن است که در آغاز سال که روز و سال نو می شود ما نیز نفس خویش راتهذیب کنیم و بر آن تزکیه ارج نهیم تا خداوندی که هفت آسمان را آفریده و هفت دریا را زیر آن نشانده ، بدین وسیله هفت نماد را فرا روی ماقرار داده و به ما نشان می دهدکه به کدامین وجه زندگی خویش را سپری کنیم و با نشستن و برخاستن در کنار این سفره، اسطوره عشق و صفا و پاکی ای را که درآن وجود دارد، در جسم و روح خود منعکس کنیم.
سین اول، سنجد
سنجد نماد سنجیده عمل کردن است.سنجد را بر این باور بر سفره می گذارند که هرکس با خویشتن عهد کند درآغازسال هرکاری را سنجیده انجام دهد.سنجد نشانه گرایش به عقل است؛ احترام به تفکر و ترویج و خردمندی.
سین دوم، سیب
دومین سینی که برسفره می نهند سیب است که نماد سلامتی و عشق می باشد.
سین سوم، سبزه
سبزه پس از سنجد و سیب بر سر سفره گذاشته می شود که نشانه خرّمی و شادابی و خوش اخلاقی است.سبزی با خود شادابی ، نیکویی و سرزندگی را به همراه می آورد. رنگ سبز ارتعاش افکار ما را موزون نگه می دارد و به ما آرامش می دهد.
سین چهارم، سمنو
سمنو مظهر صبر و مقاومت و عضو عدالت و قدرت است.
سین پنجم، سیر
سیر به نشانه رعایت حدود و مرزهاست. به سفره هفت سین راه یافته تا پای را از گلیم خویش بیرون ننهیم .سیر نماد مناعت طبع است یعنی انسان باید همواره با قناعت بر جهان بنگرد. پس سیر که نشانه قناعت و یادآور امتناع از تجاوز است را بر سر سفره می نهیم تاانسانی عاقل ،سالم ،شاداب، قوی و قانع باشیم.سیرچشمی و چشم سیری از بزرگ ترین صفات انسان برتر است.
سین ششم، سرکه
سرکه نماد پذیرش ناملایمات و نماد رضا و تسلیم است.واقف بر این نکته هستیم که زندگی پیوسته توام با رنج و مشقت و زحمت است و هیچ انسان متعهد و با مسئولیتی نیست که بدون دغدغه بتواند به زندگی ادامه دهد.خداوند، زمین و آسمان و انسان را آسوده و بی غم نیافرید و در هر مشقتی که می رسد ،حکمتی نهفته است و سرکه گویای تسلیم در برابر حکمت خداوند بزرگ و حکیم است.
و سین هفتم، سماق
آخرین سین سفره هفت سین سماق است.سماق نمادصبر و بردباری وتحمل دیگران است.صبر به انسان می آموزد که درگذر زندگی، خستگی راباید خسته کرد و کامیابی را باید یافت.
پس بیایید با ایمان به چنین ارزش هایی سال نو را آغازکنیم و با گرایش به عقل و غلبه بر ترس و اضطراب، تصمیم بگیریم زندگی را ازنو بسازیم….
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-23-2011
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
طنز....
پیغام گیر تلفن مادربزرگ پدربزرگ ها
ما اکنون در دسترس نیستیم؛ لطفا" بعد از شنیدن صدای بوق پیغام بگذارید:
اگر شما یکی از بچه های ما هستید؛ شماره 1 را فشار دهید.
اگر می خواهید بچه تان را نگه داریم؛ شماره 2 را فشار دهید.
اگر می خواهید ماشین را قرض بگیرید؛ شماره 3 را فشار دهید.
اگر می خواهید لباسهایتان را تعمیر کنیم؛ شماره 4 را فشار دهید.
اگر می خواهید بچه تان امشب پیش ما بخوابد؛ شماره 5 را فشار دهید.
اگر می خواهید بچه تان را از مدرسه برداریم؛ شماره 6 را فشار دهید.
اگر می خواهید برای مهمانان آخر هفته تان غذا درست کنیم؛ شماره 7 را فشار دهید.
اگر می خواهید امشب برای شام بیایید؛ شماره 8 را فشار دهید.
اگر پول می خواهید؛ شماره 9 را فشار دهید.
اما اگر می خواهید ما را برای شام دعوت کنید یا ما را به گردش ببرید،
بگویید، ما داریم گوش می کنیم ...
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
ابزارهای موضوع |
|
نحوه نمایش |
حالت خطی
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 06:52 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|