مشاعره واژه ای

[javidan 20]

بسی نماند که باران ابر رحمت او

بر افکند ز بیابانها غرور سراب

[FereShteH]

ز اشک و سوز و آه من حذر کن

که بارانست و برق و باد هیلا

[javidan 20]

کمر امر تست با جوزا

حذر نهی تست با مجتاز

[FereShteH]

بر نگیرد سر ز خط امر تو

هر که شد چون اوحدی فرمان برت

[javidan 20]

در فن اشعار بود او توحید

اوحدی هر چند که از اولیاست

[FereShteH]

تا به رخت عید کنم، روی به توحید کنم

آخر شعبان چو شدی، اول شوال بیا

[Ali.p80]

دوست که دم زد ز وفا دشمن شد
هر پاکروی که بود تردامن شد

[mohammad.90]

رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم


با دوست بگوییم که او محرم راز است

[Ali.p80]

آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست

[mohammad.90]

هر که شد محرم دل در حرم یار بماند

وان که این کار ندانست در انکار بماند