منطق هرمنوتیکی هیدگر
و زندآگاهی حکمت انسی
نويسنده: محمد مددپور
معرفی کتاب:
روشهای ابژكتیو و سوبژكتیو مطالعهی هنر و پدیدارهای انسانی در دوران اخیر مورد انتقاد برخی متفكران قرار گرفته است.
هرمنوتیك در حقیقت مبادی تفسیر و تأویل متون دینی بود كه در قرون معاصر به نحوی وسیعتر از مطالعهی متون دینی مطرح شده و به تدریج به صورت یكی از منطقهای مطالعهی مدرن و پستمدرن علوم و معرفت انسانی درآمده است.
در روش هرمنوتیك شلایرماخر و دیلتای، مفسر و محقق در وضعی برین جای دارد. او از جانبی هم بر محیط خویش واقف است، هم با كوشش خاص خود دنیای فرد مورد تحقیق (نویسنده، نقاش و به طور كلی صاحب اثر) را درك میكند.
سعی منطق هرمنوتیكِ رسمی فهم نظری �انسان� به عنوان موجودی در صیرورت تاریخی است؛ بیآنكه برای این صیرورت جهتی خاص قائل باشد. از اینجا، �نسبیت� بر این منطق مسلط است و پیرو این منطق �تاریخ� را وسیلهی تفسیر قرار میدهد.
دیلتای كوشید تا منطق جدید هرمنوتیك را در جهت كارایی علوم انسانی تدوین كند. از اینرو، مبادی فلسفهی هگلی را در حدّ �عالم پدیدار� متنزل میسازد و در مراتبی بیش از هگل، روان را زمینی و زمانی میكند و این نمیتواند جز همان بسط سوبژكتیویسم ذاتی تاریخ و علم جدید باشد.
اما راه و رسم هرمنوتیك غیررسمی كه به معنی حقیقی و دینی آن، غیر از طریقت فكری متفكران اومانیست عصر حاضر است، همان قوهی ادراك و تفقّهی است كه اولیاءالله را راسخ در علم دین و معرفت معنوی میكند. در اینجا، هرمنوتیك با تأویل پیوند میخورد. انسانی كه با حقیقت اصیل مواجهه ندارد و احوالات و مواجیدی به او دست نمیدهد، نمیتواند از كثرت عالم محسوس كنده شود و به تفقّه و درایت نسبت به باطن اشیا و امور دست یابد. مقدمهی چنین تفقهی حیرت و مراتب ششگانهی خوف اجلال است. حضور این مراتب خود حكایت از مواجههی آدمی با حقیقت میكند؛ مواجههای كه لازمهی آن حضور حیرت و هیبت است. هرمنوتیك همواره به حضور آدمی و مبدأ حضور توجه دارد؛ در حالی كه روشهای علمی جدید اساس را بر تبیین علمی و بیرونی اشیا و امور قرار میدهند و از �حضور� هنرمند غفلت میكنند.
در نظر هیدگر و تفكر زندآگاهانهی او، انسان تنها موجودی است كه میان حق و خلق سیر میكند: گاه رو به حق میآورد و در وحدت حقانی مستغرق میگردد و گاه رو به خلق میكند و در كثرت و غوغای خلق گم میشود. او برای وجود خاص آدمی، یعنی �دازَین� (Dasein) این سیر را به �اگزیستانس� و تقرّر ظهوری تعبیر میكند و ذات آدمی و تفكر او را در این سیر متحقق میداند. اگر دازین رو به حق و وجود كند، اگزیستانسش حقیقی و بالعكس، اگزیستانسش مجازی خواهد بود. این دو مرتبه كه فضای حقیقی و تعلقاتش خاص دازین است، با درایتی كه دازین از وجود دارد و یا كسب میكند، ظاهر میشود.
مقصد هیدگر از اگزیستانسداشتن افتادگی وجود انسانی میان حق و باطل و سیر میان آن دو است. بشر كه سیر میان حق و باطل میكند، لاجرم بهذات، اهـل قرب و بُعد است. همانطوری كه اگزیستانس برای دازین، حاكی از افتادگی میان حق و باطل و سیر میان آن دو است، دازین سیر دیگری میان حضور و حصول، یا اجمال و تفصیل، دارد كه وضع و حال بنیادی اگزیستانس او است. این سیر را هیدگر �دور هرمنوتیك� میخواند و آن را مقتضی سیر و تفكر آدمی میداند. توجه به افتادگی انسان در مراتب این سیر با هرمنوتیك و زندآگاهی اصیل میسر میشود. به این ترتیب، هیدگر فراتر از دیلتای میرود و صرفاً برای تمهیدِ یك �روش رسمی� برای علوم انسانی نمیكوشد، بلكه به تعاطی هرمنوتیك در ماهیت و وجود و تفقّه و درایت میپردازد. هیدگر به دور بنیادی دیگری قائل است كه با هرمنوتیك میتوان متعاطی آن شد.
این دور و ادوار همان قول به ادوار و اكوار تاریخی وجود است. هیدگر میگوید در هر دورهای از ادوار تاریخی حوالت چنان است كه حقیقتی تحقّق پیدا میكند و تحقّق این حقیقت مستلزم خفای دیگر است. در این مواقف، نوری غلبه میكند و انوار دیگر مورد غفلت قرار میگیرد. متفكر آلمانی این مواقف را مواقف وجود و حقیقتِ وجود میگوید.
بنابراین، �حقیقتِ� متحقق در ادوار در تفكر هیدگر با �روح عینی� هگل متفاوت است؛ زیرا قول به روح عینی مستلزم قبول حلول و اتحاد خدا و جهان است. روان هگلی امری زمانی و مكانی است كه قائم به قیام حلولی در عالم است و معرفت انسانی نیز از صیرورت روان و تحقّق آن در صورت سوژه و ابژه حاصل میشود. روان در سوژه (موضوع شناسایی) به خودآگاهی میرسد و خود را چون ابژه (متعلق شناسایی) به آن مینماید. پس سوژه و ابژه هر دو متفرع از رواناند.
ادوار و اكوار تاریخی نزد حكمای انسی اسلام با حقیقةالحقایق و اسماء الهی ارتباط پیدا میكند. آدمیان در هر دوره در پرتو حقیقت، كه به معنی كشف حجاب از رخسار اسمی است كه انسان مظهر آن است، و بسته به جلوه و ظهور و تجلّی بیواسطهی این اسم، به عالم مینگرند و عالم و آدم و مبدأ عالم و آدم را از افق و منظر آن میبینند.
کتاب حاضر به قلم محمد مددپور با کنکاش در منطق هرمنوتیک رسمی و غیر رسمی حاضر سعی دارد تا تشابهات منطق هرمنونتیکی مارتین هایدگر را با حکمت انسی و اسلامی مورد بررسی قرار دهد.
فهرست مطالب کتاب به شرح زیر است:
● تفكّر حكمی معنوی با نظر تأویلی و تمثیلی در باب ماهیت هنر و آثار هنری
● سوابق منطق هرمنوتیك
● مبانی منطق جدید هرمنوتیك
● تجربهی حضوری هنرمند برای ورود به عالم انسانی (عالم هنرمند و...)
● منطق جدید هرمنوتیك و اومانیسم و گذشت از آن
● فلسفهی تاریخ هگل و ادوار تاریخی
● روح تاریخی زمانه در نظر دیلتای
● ابتنای تفكر حصولی بر حضور قلبی در زندآگاهی دینی
● دازین و اگزیستانس در هرمنوتیك هیدگری
● ادوار و اكوار تاریخی و حضور انسانی در تفكر هرمنوتیك هیدگر
● ادوار و اكوار تاریخی در حكمت اُنسی زندآگاهی اسلامی
● حقیقت و معرفت تطبیقی اُنسی زندآگاهانه و هرمنوتیك هیدگری
● �واردات قلبی�، وقت و زمان تاریخی حكمت اُنسی
● انكشاف حقیقت و فقر ذاتی
● انسان و عالم او
● شهود هرمنوتیك (نحوهی سیر و سلوك هرمنوتیك)
● عالَم انسانی و هنری
● یادداشتها
دانلود کتاب:
لينک دانلود (نسخه الکترونيکي با حجم کمتر از يک مگابايت)
براي دانلود، روي لينکهاي بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد.