پارسی بگوییم در این تالار گفتگو بر آنیم تا در باره فارسی گویی به گفتمان بنشینیم و همگی واژگانی که به کار میبیندیم به زبان شیرین فارسی باشد |
12-10-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
کلمه ی «گندم » یعنی : «من بد هستم . » و اشاره به ماجرای آدم و حوّاء دارد.
کلمه ی «گندم » یعنی « من بد هستم . »
برابر برخی داستانهای غیر مستند میوه ی ممنوعه سیب نبود بلکه گندم بود که به بابا آدم گفت : «مو گَندُم » .یعنی « من بدم .» ولی او گوش نکرد و خورد و می دانید پس از آن چه شد .
گویا لهجه ی مشهدی در آغاز روی بورس بود. ( شوخی کردم)
این ریشه ی عامیانه ی این واژه است . حال تاریخ چه می گوید و سیب درست است یا گندم؟ داوری با تاریخ دانان و کارشناسان این رشته . من تنها در جهان واژگان نظر می دهم . /
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
12-10-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ارتباط سه واژه دیو، دیوانه و دیوار:
زمانی که آریاییان وارد سرزمین ایران شدند با گروهی از اقوام روبرو شدند که لباسی از پوست حیوانات بر تن داشتند و جمجمه جانوران شکار شده را به نشانه ی توانمندی بر سر می نهادند . این گروه شبانه به چادر آریاییان مهاجر حمله می کردند و آریاییان اینان را دیو پنداشتند و برای جلوگیری از حمله ی آنها « دیودار » یا همان « دیوار» را جلوی چادر خود ساختند و بعدها دیگر به جای چادر در چهاردیواری زندگی کردند. دیوار مخفف دیودار است.
از آنجا که در گذشته بسیار دور می پنداشتند که فرد روانی دچار دیو شده و دیوی در بدنش رفته به لو دیوانه ( دیو + انه ) گفتند . عرب گمان می کرد که جن در بدن آدم روانی رفته و دیوانه را مَجْنون نامیدند که اسم مفعول از جن است .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-10-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چرا شیرآب و شیر جنگل و شیر خوردن مانند هم تلفظ می شوند؟
( چرا اشتراک لفظی دارند؟ )
این سه شیر چرا یک جور نوشته و خوانده می شوند ؟ در حالی که هیچ ربطی به هم ندارند.
در حقیقت تلفظ شیر جنگل با شیر خوردن فرق دارد . شیر جنگل را کردها درست تلفظ می کنند . آنان شیر را با یای کوتاه تلفظ می کنند یعنی چیزی میان « شِر » و « شیر» . با گذشت زمان از آنجاکه الفبای فارسی نارساست و یای کوتاه و یای کشیده یک جور نوشته می شوند کلماتی مانند سیر و سیر در سیر شدم و سیر که ثمره ای است یک جور خوانده شده اند . حال آنکه نیاکان ما آن قدر می دانسته اند که این دو واژه با هم فرق دارند.
شیر آب نیز به این دلیل شیر گفته شده که در گذشته بر سر لوله آب خانه ها مجسمه ی کوچکی از کله ی شیر بود و وقتی می خواستند جریان آب را باز و بسته کنند می گفتند شیر آب را باز کن یا ببند . بعدها به جای شیر آب شیر را به تنهایی گفتند . بعدها که شیر به دلیل سختی استفاده از آن کهنه شد مردم طبق عادت همان واژه شیر را گفتند یعنی دقیقاً مانند واژه تومان که با اینکه واحد پول زمان قاجار بود اما مردم ما هنوز نسل اندر نسل از تومان استفاده می کنند زیرا عادت کرده اند .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-10-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
معنی دخانیات و توتون
دخان عربی است . یعنی دود . توتون هم ترکی است و باز هم به معنی دود .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-10-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چرا به ذرت بو داده یا همان پاپ کرن در انگلیسی می گوییم چُس فیل ؟
نخستین گونه پاپ کُرن که به ایران آمد مربوط به یک شرکت انگلیسی بود به نام «چسترفیلد (Chesterfield) » بقیه اش را دیگر فهمیدید بچه ها و حتی بزرگ ترها چستر فیلد را چس فیل تلفظ کردند . البته برخی می پندارند ریشه این کلمه چو سفید یا جو سفید است. برخی هم اصرار دارند که ذرت بو داده بگوییم . از آنجا که در گذشته فروش گوش فیل در کوچه ها به دست پسر بچه ها بسیار رایج بود نام چس فیل به خاطر همانندی اش با گوش فیل خوب جا افتاد. ما ایرانی ها خیلی از فرآورده ها را به نام بازرگانی اش می شناسیم . البته این تنها کار ما نیست . مثلاً در عربستان به نوشابه می گویند :« ببسی » چند مثال برای محصولاتی که نام تجاریشان معروف تر است . ریکا ، آدامس ، تافت ، تاید، وایتکس ، ماتیک ، کلینکس ، وایتکس ، ساندیس ، نپتون ، لیپتون
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-10-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ریشه دورتر کراوات ایرانی است. هرچند از فرانسه به همه جای جهان رفته است
ریشه کراوات
هرچند که بی گمان این پوشش از فرانسه به جاهای دیگر جهان رفت و فرانسویان نیز آن را در سال 1656 ، در زمان لویی چهاردهم از کروات ها گرفته اند .اما جالب است بدانیم کرواتها (کرواسی) در جنوب شرق اروپا در اصل گروهی از ایرانیان خراسان کهن بودند به نام خروات(خور آوات ) یا ( خور آباد) که به دلایلی به شبه جزیره ی بالکان کوچ کرده اند .-کروات ها به ریشه ایرانی خود امروزه افتخار می کنند .
اینان در گذشته پارچه ی زیبایی را به گردن خود برای زیبایی می آویختند و این جامه به نام خودشان نامیده شد و امروزه در سراسر جهان پوشیده می شود .
نوئل مالکوم پژوهشگر نامی معنی این واژه را (دوستانه) گرفته است .اما بنده گمان می کنم ریشه آن همان (خورآباد) است . در حاشیه می نویسم حتی واژه ی خرابات در اشعار فارسی نیز شاید همین خورآباد است . این واژه هنوز در میان مردم کرد کرمانشاه و ایلام به صورت خـوَرآوا کاربرد دارد .
سند این ادّعا :
پژوهشگر انگلیسی ، نوئل مالكوم در كتاب خود به نام "تاریخچه مختصر بوسنی" پژوهش ارزشمندی در مورد پیوندهای ایرانیان و گذشته مردمان یوگسلاوی پیشین انجام داده است.
وی در این كتاب مینویسد:
"واژه كراوات ، یا هراوات (Hravat) در زبان صربی" ریشه در این زبان ندارد. این واژه از شبیه به نامی ایرانیست كه كه در لوحی سنگی در ناحیه یونانی نشین جنوب روسیه پیدا شده است.
ریشه آن نام، خراوات("Khoravat") در اوستا به معنای " دوستانه" است.پژوهشهای تاریخی نشان میدهد كه نژاد کنونی كرواسی ، كرواتها، از 3000 سال پیش شروع به مهاجرت از سرزمین مادریشان ، ایران به سوی كرواسی، صربستان و بوسنی نمودهاند. البته موج بزرگ از کوچ این قوم 1700 سال پیش روی داده است. شاید دلیل این کوچ سركوب مانویان در دوران ساسانیان بوده است.
برمبنای پژوهش انجام شده توسط این پژوهشگر ، واژه "صرب " ریشه در واژهای ایرانی با عنوان "چارو" ("Charv") دارد كه به معنای رَمه است.
بر پایه ی اسناد قدیمی، مردمان صرب و كروات دارای اصالت ایرانی هستند كه بعدها به اقوام اسلاو پیوسته اند .نوئل مالكوم بر این باور است كه نظریه های نوین در این زمینه با شواهد تاریخی همگنی دارد. برخی از تئوریسینهای ملیگرای كروات، ترجیح میدهند كه اصلیت خود را با ایرانیان پیوند دهند تا همسایگان اسلاو خود. چنین تئوریهایی به ویژه در زمان جنگ جهانی دوم ، در هنگامی كه نژاد ایرانیان در طبقهبندی نژادها از سوی آلمانیان بالاتر از نژاد اسلاو قرار گرفت ، تقویت شد.
هرچند برابر نظر مالكوم ، هم كرواتها و هم صربها مهاجرینی از ایران بودهاند كه تقریباً به صورت همزمان از ایران به بالكان مهاجرت كردهاند .یك نكته كاملاً مشخص است: مهاجرین نخستین برای آنكه از سایر اقوام آن ناحیه تمییز داده شوند خود را "خراوات" یا همان كروات مینامیدهاند.
همچنین این مهاجران ایرانی تبار ، برای آنكه وجه تمایز خود را از نشان دهند، یا برای زیبایی دستمالی به دور گردنشان میبستند، چیزی كه بعدها محبوبیتی جهانی یافت و به كراوات مشهور گشت.
در سال 1656 ، لوئی چهاردهم ، هنگی از داوطلبان كروات را در ارتش خود تشكیل داد. اعضای این هنگ، به رسم پیشینیان خود، دستمالی ابریشمین را به دور گردن خود میبستند كه در انتهای آن گرهای داشت. همچنین این دستمال برای بستن زخم مجروحین مورد استفاده قرار میگرفت. از آن به بعد این حمایل ابریشمی به عنوان بخشی از زیور نظامی در ارتش فرانسه پذیرفته شد و واژه ’a la croate’ وارد زبان فرانسه گشت. 170 سال بعد بستن كراوات به گردن رسمی جهان شمول گردید.
اینکه کراوات را برخی نشانه غرب و برخی نشانه مسیحیت به تقلید از صلیب می دانند و کلاً آن را تهاجم فرهنگی و نماد جامه فرنگی و غرب زدگی می پندارند نمی دانم چرا به کت و شلوار که پوششی غربی است و ژاکت و کاپشن و اورکت و سویشرت و تی شرت و شرت و...دهها جامه دیگر کاری ندارند . اینها هم همه غربی اند آیا با اینها هم باید مخالفت کرد . شرت نپوشیم . چون غربی است و تهاجم فرهنگی است . در صدر اسلام هم که شرت نبوده است .حتی در قرآن مجید برای شلوار واژه سرابیل که جمع سربال یا سروال است آمده است که بی گمان فارسی و همان شلوار یا شروال است . امروزه هم عرب ها به شلوار یا می گویند « بَـنْــطَــلون» و یا همان « سربال » را به کار می برند . آیا باید عرب ها آن را نپوشند چون جامه زرتشتیان و یا مسیحیان است . البته من کراواتی نیستم و هیچ گاه برای سرگرمی هم که شده کراوات نبسته ام و منظورم دفاع از این پوشش نیست .این تنها یک ریشه یابی است . امروزه بیشتر پوشاک ما غربی است و حتی نام های نا ایرانی دارند .شیوه پیرایش و آرایش در مردان و زنان ما غربی است . به عکس های دوره قاجار بنگرید و آن ها را با امروز کنار هم بگذارید و اختلاف را دریابید.
نوشته : عادل اشکبوس
اما کراوات در فرهنگ لغت فارسی :
کراوات . [ کْرا / ک ِ ] (فرانسوی است ) دستمال گردن . پارچه ٔ سبک و لطیف دو تو کرده که حلقه کنند و بطرزی خاص به دور گردن یا به یقه ٔ پیراهن گره بندند و دو سر آن را فروآویزند از پیش سینه و روی پیراهن :
حال فارغ گشته از هر دغدغه
تنگ تر بسته کراوات و یقه .
شعر از ملک الشعرای بهار (از فرهنگ فارسی معین ).
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-10-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ریشه اصطلاح " ناز شستت " :
از آنجا که هنگام تیراندازی این انگشت شست است که کار مهمی انجام می دهد حتی مهم تر از انگشت اشاره که ماشه را می چکاند لذا در اصل برای ستودن یک شکارچی موفق است که اصطلاح ناز شستت را به کار می بردند. امروزه این اصطلاح عمومیت یافته است و برای ستایش از هر که کار درست و بجایی انجام داده است این را بر زبان می رانند.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-10-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
یک تا بیست به فارسی قدیم
هیفده در اصل هَفت دَه بوده (هَفت دَه----» هَفدَه ----» هِفدَه ----» هیفدَه )
یـَــک / دو ( بر وزن بو ) / سه / چوهار / پانج / شَــش / هَفت / هَشت / نُــه / دَه / یَــک دَه / دو دَه / سه دَه / چوهار دَه / پانجــدَه / شَــشدَه / هَــفتــدَه / هَشــتـدَه / نـُـهدَه / بیست.
یَک در متونی مانند دیوان حافظ هنوز باید به صورت یَک تلفظ شود زیرا در غیر این صورت قافیه اشتباه می شود.
در لهجه ی تهرانی نیز گاهی یَک تلفظ می شود . اون یَک پسر باحالیه !
خراسانی ها و کردها و ... هنوز یَک تلفظ می کنند.
تلفظ حرف ج زمانی که به حرف دال یا ت می رسد دچار دگرگونی می شود .
اشتماعی( اجتماعی)،
بی وژدان ( بی وجدان) ،
پنشنبه ( پنجشنبه )،
پانجده یا پنجده ( پانزده ) .
اما( ششده )چون همسایه ی ( پانزده ) است از ( ششده) به ( شانزده ) بر وزن ( پانزده ) تغییر می کند و این موجب می شود دو کلمه ی پانزده و شانزده به وجود آید که هر دو دارای (ز) در میانه هستند .
نتیجتاً یَکده به یاکده سپس یازده و دوده به دوزده سپس به دوازده و سه ده به سِزده و سپس سیزده و نه ده به نوزده تغییر می کند .
اما تلفط سنگین هَفتدَه و هَشتــدَه موجب تغییر آنها به هِفده یا هیفده و هَشـدَه یا هَجدَه یا هِجدَه یا هیجده می گردد.
تلفظ یک تا ده را در زبان کُردی به گویش فِیلـی یا فَهلَوی با فارسی مقایسه کنید :
یَک / دُ / سـِ / چـُووار / پَنج / شَش / هَفت / هَشت / نویه( با ادغام واو و نون )/ دیه/ یانزه / دُووانزه / سِنزه / چُووارده / پانزَه / شانزَه / هَودَه / هَژدَه / نوزده / بیس
برخی می پندارند که ریشه ی واژه ی «یازده » ، « یک از ده » ؛ «دوازده « ، « دو اَزده » ، « سیزده » ، « سه از ده » ، « پانزده » ، « پنج از ده » ، « شانزده » ، « شش از ده» ،« نوزده » ، « نه از ده » است . اما به اندیشه من چنین نیست . هر چند به نظر کاملا منطقی می آید اما باید به زبان هایی مانند مادی و کردی و سایر زبانهای همریشه فارسی هم دقت کنیم اگر اصل دوازده« دو از ده » است ؛ پس چرا به کردی به این عدد « دووانزَه » می گویند به معنی دوازده اما می بینیم به حرف اضافه (از) چیز دیگری گفته می شود . به (از) می گویند (لَـه). در کردی ارومیه و شمال خراسان و شمال غرب عراق و ده استان کردنشین ترکیه نیز (اَز) به معنی من است .
اما دویست نیز شاید « دوی سَد » بوده که به « دویست » تغییر شکل داده . شاید هم « ده بیست » بوده است . البته « دوی سد » به اندیسه ام درست تر می نماید .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
12-10-2010
|
|
ناظر و مدیر ادبیات
|
|
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432
2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
عالي بود ، ممنونم
هزاران سپاس و خسته نباشيد
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
|
12-10-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
واژه خدا یعنی (خود + آی ) یعنی کسی که خودش آمده است .
یعنی کسی که خودش آمده و آفریدگار ندارد و در اثر مخفف شدن (خود آی ) به خدا تبدیل شده است .
خدا در اصل ( خـْود آی ) است . ( خــْـود ) همان ( خود ) است و ( آی) بن مضارع آمدن . پس ( خوَد آی ) یا ( خُدای ) یا ( خدا ) یعنی ( خود آمده ) ؛ ( کسی که آفریننده ندارد و خودش آمده است .)
شاید واژه ی گاد God در انگلیسی در اصل گُدا یا گادا باشد که همان خُدا است .( البته این تنها یک گمان است.)
بدانید که تورانیان دیو پرست بودند و ایرانیان خدا پرست . و در متون کهن دیو یک موجود هیولایی نیست . بلکه خدای تورانیان است . امروزه می بینیم در بسیاری از زبانهای هند و اروپایی واژه خدا به همین دیو شباهت دارد . زئوس ، تئوس ، دیوس ، دییو ... حتی در کردی جنوبی به هنگام دعا می گویند ( کِــر داو دَه دَورتَـو ) یعنی داو خط سلامت به دورت بکشد. داو همان دیو است که به خطا برخی آنرا اود می پندارند حال آنکه داو است .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
ابزارهای موضوع |
|
نحوه نمایش |
حالت خطی
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 11:11 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|