مشاعره سنتی

[مهدی]

اينش سزا نبود دل حق گزار من
کز غمگسار خود سخن ناسزا شنيد

[FereShteH]

در میخانه بسته‌اند دگر
افتتح یا مفتح الابواب

[مهدی]

با يار به گلزار شدم رهگذري

بر گل نظري فكندم از بي خبري

[FereShteH]

یا رب به محمد و علی و زهرا
یا رب به حسین و حسن و آل‌عبا

[مهدی]

اگر چه مستی عشقم خراب کرد ولی
اساس هستی من زان خراب آبادست

[FereShteH]

تا زلف تو شاه گشت و رخسار تو تخت
افکند دلم برابر تخت تو رخت

[مهدی]

تا بداند كه شب ما به چه سان مي گذرد

غم عشقش ده و عشقش ده و بسيارش ده

[FereShteH]

هر شعله‌ی آرزو که از جان برخاست
چون پاره‌ی آبگینه در سینه شکست

[مهدی]

تا پا نباشد زانك پا ما را بخارستان برد

تا سر نباشد زانك سر كافر شود از دو سري

[FereShteH]

یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را