تک بيتي هاي ناب

[مستور]

شمع دانی به دم مرگ به پروانه چه گفت
گفا ای عاشق بیچاره فراموش شوی
سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد
گفت طولی نکشد نیز تو خاموش شوی

[افسون 13]

ای سوز غم که در دل تنگم نهفته ای
چون لاله ای به خاک سیاه تو سوختم
جان را به راه عشق و امید تو باختم
دل را برای خواه و نخواه تو سوختم

"بهادر یگانه"

[مستور]

شکوه از درد ندارم که طبیبی می گفت
رنج امروز غمش راحت فردای من است

[افسون 13]

لب میگون جانان جام در داد
شراب عاشقانش نام کردند

"عراقی همدانی"

[مستور]

پیوسته گشت سوی دل من پیام عشق
پیوسته باد خطبه ی دلها بنام عشق

[افسون 13]

فغان که کاسه ی زرین بی نیازی را
گرسنه چشمی ما کاسه ی گدائی کرد

"غارت"

[مستور]

از تــواضع کم نگـــردد رتبـــه گــردنکشان
نیست عیبی گر بود شمشیر جوهردارکج

[افسون 13]

بوی آن گمشده گل را ز چه گلبن خواهم؟
که چو باد از همه سو میدوم و گمراهم

"مهدی اخوان ثالث"

[مستور]

شب چو در بستم و مست از می نابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم

[افسون 13]

ای دل! ز دوستان وفادار روزگار
جز ساز نبود کسی سازگار دل
در گوشه ی غمی که فراموش عالمی است
من غمگسار سازم و او غمگسار دل

"شهریار"