مشاعره سنتی

[Omid7]

روزها گـــر رفـت گو : رو باک نیست
تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست

[topic_sun]

تو آن ابتدایی که هیچ انتهایی ندارد
«از این جا»ی آغاز تو،«تا کجا»یی ندارد

[sharareh1]

مخمور ان دو چشمم ایا کجاست جامی
بیمار ان دو لعلم اخر کم از جوابی

[sharareh1]

دل ز ناوک چشمت گوش داشتم لیکن
ابروی کماندارت میبرد به پیشانی

[مهدی]

شراره گرامی یک بار و اول شعرت هم باید از حرف آخر شعر قبلی باشه- موفق باشی


یارب از عرفان مرا پیمانه‌ای سرشار ده
چشم بینا، جان آگاه و دل بیدار ده

[shokofe]

هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم

[مهدی]

مگذار مطرب را دمی کز چنگ بنهد چنگ را
در آبگون ساغر فکن آن آب آتش رنگ را

[shokofe]

اگر شراب خوری جرعه‌ای فشان بر خاک
از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک

[مهدی]

کو دل که او بدام غمت پای بند نیست
صیدی بدست کن که سرش در کمند نیست

[shokofe]

باز ت

تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
سزد اگر همه دلبران دهندت باج