|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#8831
01-01-2012
|
||||
|
||||
غمگین مکن اگر نکنی شاد خاطری
گر مرهم دل نشوی نیشتر نباش و
__________________
|
| کاربران زیر از hossein به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#8833
01-01-2012
|
||||
|
||||
|
آورد چو در کار لب و غمزه و رخسار
جان و دل و چشم همه از کار برآمد ژ
__________________
|
| کاربران زیر از hossein به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#8834
01-01-2012
|
||||
|
||||
|
اين يكي خيلي سخته آقا حسين
// پ
__________________
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نيست و دلم بس تنگ است ، بی خيالی سپر هر درد است ، باز هم می خندم ، آن قدر می خندم که غم از روی رود
|
| کاربران زیر از فرگل به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#8835
01-01-2012
|
||||
|
||||
|
پیام داد که خواهم نشست با رندان
بشد به رندی و دردی کشیم نام و نشد ع
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#8836
01-01-2012
|
||||
|
||||
|
عاشقان را بگذارید بنالند همه
مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید س
__________________
|
|
#8837
01-01-2012
|
||||
|
||||
|
عجب از وفای جانان که عنايتی نفرمود
نه به نامه پيامی نه به خامه سلامی // م
__________________
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نيست و دلم بس تنگ است ، بی خيالی سپر هر درد است ، باز هم می خندم ، آن قدر می خندم که غم از روی رود
|
|
#8838
01-01-2012
|
||||
|
||||
|
مگذار که خسته دل عراقی
بی‌عشق تو عمر بگذراند ر
__________________
|
| کاربران زیر از hossein به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#8839
01-01-2012
|
||||
|
||||
|
رسم به عهدی ایام چو دید ابر بهار
گریه اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد ی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
| کاربران زیر از رزیتا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند : | ||
|
#8840
01-01-2012
|
||||
|
||||
|
یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست
که مغیلان طریقش گل و نسرین من است ت
__________________
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 14 نفر (0 عضو و 14 مهمان) | |
| ابزارهای موضوع | |
| نحوه نمایش | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 05:59 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.