مشاعره سنتی

[مهدی]

دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکلست
هر که ما را این نصیحت می‌کند بی‌حاصلست

[عشق آبی]

تو را که هر چه مراد است در جهان داری

چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری ( حافظ )

[مهدی]

یا رب شب دوشین چه مبارک سحری بود
کو را به سر کشته هجران گذری بود
سعدی

[SHeRvin]

دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست

خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است

[مهدی]

تا چند اسیر عقل هر روزه شویم
در دهر چه صد ساله چه یکروزه شویم
در ده تو بکاسه می از آن پیش که ما
در کارگه کوزه‌گران کوزه شویم

[عشق آبی]

مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست

که به پیمانه کشی شهره شدم روز الست ( حافظ )

[مهدی]

تا شیفتهٔ عارض گلرنگ فلانم
از درد خمیده چو سر چنگ فلانم

[عشق آبی]

من به جرم باوفایی این چنین تنها شدم

چون ندارم همدمی بازیچه ی دلها شدم

[مهدی]

من بعد حکایت نکنم تلخی هجران
کان میوه که از صبر برآمد شکری بود

[عشق آبی]

دلم که گوهر اسرار حسن و عشق در اوست

توان به تو دادن گرش نکو داری ( حافظ )