براي خوشبختي ...

**رزیتا** · #1 09-18-2009

ما انسان ها در پيش بيني اين كه چه چيز ما را خوشحال مي كند بسيار بد عمل مي كنيم. از طرف ديگر، وقتي مشكلي پيش مي آيد و در زمينه اي خاص احساس كمبود مي كنيم، همه فكر و ذكرمان را روي همان مشكل متمركز مي كنيم و از توجه به ساير زمينه ها غافل مي شويم. در يك نظرسنجي از زناني كه مجرد بودند دو سؤال پرسيده شد. «شما به طور كل در زندگي چقدر احساس خوشبختي مي كنيد » و «در ماه هاي اخير چند نفر از شما خواستگاري كردند » وقتي سؤال مربوط به خواستگاري اول پرسيده مي شد، افراد در جواب سؤال دوم بخش زيادي از خوشبختي و رضايت از زندگي را مربوط به زندگي مشترك و ازدواج موفق مي دانستند. ولي وقتي سؤال ديگر را اول مي پرسيدند، افراد به موفقيت در ساير جنبه هاي زندگي براي خوشبخت شدن اهميت بيشتري مي دادند.
شرط و شروطي كه ما به وسيله «اي كاش ها» براي خوشبختي مان مي گذاريم براساس تفكر خوشبختي لذت محور است، ولي با گذشت زمان احساس شادي به دست آمده از اين لذت ها كم رنگ تر مي شود. براي مثال اگر شما خانه رؤيايي و دلخواه تان را بخريد احساس شادي و شعف بسيار زيادي خواهيد كرد ولي بعد از يك سال سكونت در آن خانه، اين احساس شادي بسيار كمتر مي شود، يا اگر بتوانيد با فرد ايده آلتان ازدواج كنيد، بعد از گذشت مدتي از زندگي مشترك، همه چيز برايتان عادي خواهد شد. انسان هاي شاد اين موضوع را به خوبي مي دانند بنابراين هرگز حسرت چيزهايي كه ندارند را نمي خورند، در عوض سعي مي كنند زندگي شان پر از تجربه هاي تازه و جديد باشد، حتي اگر اين تجربه هاي جديد به سادگي انجام يك ورزش جديد يا از سر گرفتن يك سرگرمي قديمي باشد.
*زماني را در كنار بهترين دوستانتان بگذرانيد
داشتن روابط اجتماعي موفق و لذت بخش يكي از راه هاي افزايش حس شادي و خوشبختي در افراد است. سعي كنيد گاهي اوقات زماني را در كنار دوستان صميمي تان بگذرانيد. براي اين كار لازم نيست حتماً موضوع خاصي براي بحث كردن داشته باشيد يا مهماني هاي مفصل بگيريد. فقط با هم باشيد و از اين كه در كنار هم هستيد، لذت ببريد. مي توانيد با هم به خريد يا سينما برويد.
* به خودتان اجازه شاد بودن بدهيد
همه ما خواهان شادي بيشتر در زندگي هستيم ولي بعضي وقت ها در اعماق وجودمان احساس مي كنيم شاد بودن كار غلطي است. در برخي موارد، جامعه، فرهنگ و يا خانواده اي كه در آن بزرگ شده ايم، اين طرز تفكر را به ما القا مي كنند. بسياري از افراد شادي را الكي خوش بودن يا بي خيال بودن تلقي مي كنند و ما چون دوست نداريم ديگران چنين تصوري درباره ما داشته باشند، سعي مي كنيم شاد و سرزنده به نظر نياييم.
بعضي ها فكر مي كنند با وجود اين همه فقر و بدبختي و جنگ و بيماري كه انسان هاي ديگر را درگير كرده است، چطور مي توانيم به خودمان اجازه بدهيم كه شاد باشيم. در حقيقت اين دو بايد به موازات يكديگر باشند. اگر اجازه بدهيد شادي به قلب تان راه پيدا كند آن وقت مي توانيد بهتر و مؤثرتر به افرادي كه مشكل و ناراحتي دارند كمك كنيد. انسان هاي شاد و خوشبين معمولاً در زندگي بسيار موفق هستند، ازدواج موفق تري دارند و براي فرزندان شان والديني نمونه هستند. خوشبيني، مثبت انديشي، دوري از اضطراب هاي بيهوده و افسردگي، حتي مي تواند باعث افزايش طول عمر شود. حالاچه فكر مي كنيد دوست داريد درهاي شادي را به روي قلب تان باز كنيد.

**رزیتا** · #2 09-18-2009

* زندگي تان را طوري طراحي كنيد كه شاد و لذت بخش باشد
هرچند اين قضيه بسيار واضح به نظر مي رسد، ولي اكثر مردم زمان كافي براي فكر كردن در مورد نحوه زندگي شان صرف نمي كنند. آنها هيچ وقت به طور جدي فكر نمي كنند كه زندگي و عمرشان را چگونه مي گذرانند و چند درصد كارهايي كه انجام مي دهند لذت بخش و شادي آور است. در تحقيقاتي، از ۹۰۰ زن كه كار بيرون از خانه داشتند خواسته شد تمام كارها و فعاليت هايي را كه روز گذشته انجام داده بودند روي كاغذ بنويسند. سپس از آنها خواستند كه نوشته هايشان را مرور كنند و بگويند در حين انجام دادن هر يك از اين كارها چه احساسي داشته اند. وقتي اين كار را كردند تازه متوجه شدند كه چه زمان و انرژي زيادي را صرف كارهايي كه دوست نداشتند كرده اند. آنان به شدت احساس تاسف و اندوه كردند و حتي اشك در چشمان بعضي از آنها حلقه زد. در صورتي كه نمي دانستند شادي و خوشبختي مقوله اي است كه مي توان با برنامه ريزي آن را وارد زندگي كرد و بر آن كنترل داشت.
تحليل زندگي يك فرد و ارزيابي ميزان حس شادي و خوشبختي در آن، كار ساده اي نيست و نيازمند بررسي بسياري از باورها و اعتقادات حاكم بر زندگي فرد است. پس نمي توان با يك نگاه مقطعي و كلي، خود يا ديگران را خوشبخت يا بدبخت قلمداد كرد. موقعيت شغلي خوبي كه در آرزويش هستيم ممكن است در طولاني مدت خسته كننده و ملال آور شود و ازدواج با فردي خاص كه تمام خوشبختي خود را در گرو آن مي دانيم، ممكن است نتايج دلخواه ما را نداشته باشد. اغلب ما وقتي به آرزوهايمان دست پيدا نمي كنيم، نمي توانيم فراموش شان كنيم و احساس ياس و افسردگي وجودمان را دربرمي گيرد.
خوشبختانه براي به وجود آوردن شادي در زندگي مان لازم نيست تغييرات بزرگي به وجود بياوريم. اگر بتوانيد طوري برنامه ريزي كنيد كه يك ساعت از روز را به جاي انجام كارهايي كه دوست نداريد، (مانند شستن ظرف ها) به انجام كاري كه دوست داريد (مانند مطالعه، فيلم ديدن و ورزش) اختصاص دهيد، بسيار بيشتر از گذشته احساس شادي خواهيد كرد. مهم اين است كه براي لذت بردن از زندگي خودتان دست به عمل بزنيد. در يكي از دانشگاه هاي آمريكا تحقيقي بر روي دو گروه از دانشجويان انجام شد. گروه اول خود به صورت آگاهانه تغيير مثبتي در زندگي شان به وجود آورده بودند (مثلاً براي ورزش به باشگاه مي رفتند و يا سعي مي كردند بهتر از گذشته درس بخوانند) گروه دوم، بدون اين كه خودشان كاري انجام داده باشند، تغيير مثبتي در زندگي شان به وجود آمده بود (مثلاً بورس تحصيلي گرفته بودند يا از دست يك هم اتاقي بد راحت شده بودند) هر دو گروه در كوتاه مدت احساس شادي مي كردند، ولي با گذشت زمان، اين احساس در گروه اول كه خودشان براي به وجود آوردن اين تغيير مثبت دست به كار شده بودند، پايدارتر بود.
* «اي كاش»ها را كنار بگذاريد
اگه يه شغل بهتر داشتم... اگه همسر ايده آلم رو پيدا مي كردم... اگه وزنم كمتر بود، چقدر زندگي عالي مي شد! ولي انسان هاي شاد هرگز اين طور فكر نمي كنند.

**رزیتا** · #3 09-18-2009

راز داشتن شادي در زندگي چيست كارشناسان براي پي بردن به اين موضوع تحقيقات گسترده اي را بر روي زناني كه زندگي شاد و موفقي دارند انجام دادند تا بتوانند ريشه هاي احساس شادي را در آنها پيدا كنند. پس از جمع بندي نتايج تحقيقات و نظرسنجي ها مشخص شد زناني كه زندگي شاد و لذت بخشي دارند، در برخي زمينه ها افكار و عقايد مشابهي دارند. اگر شما هم مي خواهيد زندگي شادتري داشته باشيد، مي توانيد اين راهكارها را امتحان كنيد.
* هميشه به دنبال پيشرفت و توسعه شخصي باشيد
اگر بخواهيد خوشبختي را تصور كنيد چه چيزي در ذهن خود مي بينيد بعضي از مردم وقتي مي خواهند خوشبختي را تصور كنند، خود را در كنار ساحل دريا يا در يك دشت پر از گل مي بينند، در حالي كه در آرامش كامل هستند، هيچ مشكل و دغدغه فكري ندارند و در حال لذت بردن از اين آسايش فكري اند. براساس اين طرز تفكر، خوشبختي فقط برپايه و اساس لذت ها بنا مي شود، آن هم لذت هايي كه ما در به وجود آمدن شان نقشي نداشته ايم. البته اين احساس خوشبختي لذت محور، بخشي از احساس خوشبختي كامل است ولي به تنهايي كافي نيست. كارشناسان معتقدند نوع ديگري از احساس خوشبختي وجود دارد كه بسيار مهمتر و نيرومندتر است. براساس اين طرز تفكر، هرچه بيشتر براي رشد و شكوفايي استعدادها و قابليت هاي دروني مان بكوشيم، بيشتر احساس خوشبختي و شادي خواهيم كرد. ارسطو كه پايه گذار اين تعريف از خوشبختي است، رشد وتوسعه شخصي را والاترين هدف زندگي انسان مي داند. در زمان ارسطو، يوناني ها بر اين باور بودند كه هر كودكي كه متولد مي شود، يك الهه نيرومند در وجودش دارد. اين الهه، تجسم تمام نيروها و توانايي هاي بالقوه آن كودك است و او بايد در طول زندگي خود سعي كند اين نيروها را آزاد و استعدادهاي خود را شكوفا كند و به بالاترين حدي كه مي تواند برسد. تصور آنها از اين الهه درون مانند يك مجسمه طلايي بود كه درون يك كوزه سفالي قرار دارد. تا كوزه سفالي با تلاش و كوشش ترك برندارد و نشكند، مجسمه طلايي درون آن هم نمايان نخواهد شد.
تلاش براي شناختن خود و بالفعل كردن تمامي استعدادها و قابليت هاي دروني مان چيزي جز تلاش براي رشد و توسعه شخصي نيست. لازم نيست براي خوشبخت بودن به صورت منفعل در موقعيتي باشيم كه لذت هاي گوناگون زندگي ما را دربربگيرند يا هيچگونه درگيري ذهني و دغدغه فكري نداشته باشيم. خوشبختي واقعي اين است كه به طور دائم و پيوسته در زندگي مان با مشكلات دست و پنجه نرم كنيم و با دنبال كردن و رسيدن به هدف هايمان احساس رضايت و شادي داشته باشيم.
زماني كه احساسات مثبت و افكار سازنده همراه مي شوند و از آنها براي رسيدن به اهداف مهم استفاده مي شود، فرد احساس خوشبختي پايداري را تجربه مي كند كه بسيار بادوام تر و قوي تر از احساس خوشبختي لذت محور است. اين شيوه تفكر اثرات مثبتي روي بدن دارد. زناني كه زندگي هدفمندي دارند و در پي رشد و شكوفايي شخصي هستند، وزن كمتري دارند، بهتر مي خوابند، استرس كمتري دارند و كمتر به بيماري هاي قلبي مبتلامي شوند.