در كتاب "مهار انحراف"، صفحات 123-122، آمده است: "با وجود تمام تلاش رسول الله(ص) در بيان شخصيت والاي فاطمه(س)، حضرت زهرا(س) نمي توانست به عنوان دفاع از ولايت، از منزل بيرون بيايد؛ چرا كه غاصبان خلافت، در عمليات رواني چيره دست بودند و مي توانستند جو مدينه را با تبليغات تغيير دهند... از اين نكته كه آن ها توانستند در مدينه به سرعت خلأ قدرت را پر كرده و خود را به عنوان جبهه حق جا بزنند، قدرت و تخصص آن ها در زمينه احاطه خبري، اثبات مي شود. با توجه به جو حاكم بر مدينه، دختر پيامبر(ص) اگر وارد ميدان شود و داعيه دار خلافت شود، او را نيز به آساني از سر راه بر مي دارند. اما روند حمله به زهرا(س) بايد... ظاهري مشروع داشته باشد؛ دقيقاً همان كاري كه صورت گرفت. ابوبكر پس از جريان حمله به خانه فاطمه(س) بارها مي گفت: ليتني لم اكتشف بيت فاطمه؛ در واقع علت ابراز پشيماني او اين بود كه جريان به كلي به زيان او پايان يافته است. مي توان مبارزات حضرت فاطمه زهرا(س) را در مقابل غاصبان خلافت و نيز پشتيباني و دفاع از مقام ولايت و امامت را در پنج مرحله مورد بررسي قرار داد: 1. جريان فدك؛ 2. عزاداري حضرت زهرا(س) در فراق پيامبر؛ 3. حضور حضرت در پشت در خانه و به هنگام آتش گرفتن در؛ 4. اعلام نارضايتي حضرت از دو خليفه و غاصبان خلافت؛ 5. وصيت حضرت در مخفي بودن قبرشان."
پس از فتح خيبر و شكست يهوديان، باغات فدك در اختيار رسول خدا(ص) قرار گرفت و رسول خدا(ص) آن را به فاطمه زهرا(س) اهدا فرمودند و سندي براي آن تنظيم نمودند و فدك، در چند سال از حيات پيامبر(ص) در اختيار فاطمه قرار داشت اما ابوبكر و عمر آن را غصب كردند.
در كتاب "ره آورد مبارزات حضرت زهرا سلام الله عليها" صفحات 97-96 آمده است: "فاطمه(س)... انحرافات و تحريفات را افشا نمود. ماجراي غصب فدك و اين كه پيامبر ارث نمي گذارد را با استدلال هاي محكم قرآني محكوم كرد و سران حكومت را به زانو درآورد... و با شواهد گويا و سند مكتوب (به املاء رسول خدا(ص)) مانع ترويج يك حديث جعلي شد، تا فرمان بازگرداندن فدك را از ابابكر گرفت. وقتي سران كودتا... ناچار شدند فدك غصب شده را بازگردانند كه آبرويشان بر باد مي رفت... و اسلامي نبودن فرامين كودتا گران بر همه ثابت مي شد، به زور متوسل شدند و خود را رسوا كردند كه: عمر با دست ناپاكش سيلي به صورت فاطمه(س) نواخت. و سند فدك را پاره كرد... و در هميشه تاريخ اسلام رسوا شد."
اصرار و شدت عمل ابوبكر و عمر در غصب فدك كه زماني ملك يهوديان بوده است، نشان از عمق كينه و بغض آنان و دوستان يهوديشان، نسبت به فاتح خيبر و صاحب فدك است.
در صفحات 58-57، همان كتاب، آمده است: "چنين انديشيدند كه: به بهانه گردهمايي مخالفان در خانه علي(ع) به منزل امام يورش ببرند. مخالفان اندك و علي(ع) در يك مقابله شمشير و در يك جنگ نابرابر كشته مي شوند. آنگاه حل مشكل طبيعي است زيرا: ... علي(ع) براي خلافت شمشير كشيد جنگيد و كشته شد. نمي بايست دست به شمشير ببرد و در امت اسلامي مسلحانه برخورد كند. اما يك محاسبه دقيق را از ياد برده بودند. فاطمه زهرا(س) را به حساب نياوردند فكر مي كردند، زني كه براي حفظ حجاب خود در ماجراهاي سياسي دخالت نمي كند در خط مقدم قرار نمي گيرد، در خانه مي نشيند و دعا مي كند يا قرآن مي خواند يا گريه مي كند و چون طرفداران علي(ع) اندك مي باشند، زود از ميدان خارج شده، و علي(ع) تنهاست و در تنهايي و غربت چه مي تواند بكند؟ براي همين اهداف شوم دو هزار نفر را بسيج كردند و يا به نقل برخي از نويسندگان 450 نفر را در يورش به خانه امام دخالت دادند. از اين رو دفاع جانانه حضرت زهرا(س) براي حفظ جان امام(ع) يكي از ره آوردهاي مهم مبارزات حضرت زهرا(س) است... و معتقديم: اگر فاطمه نبود، دين و آييني، امامت و تداوم راه رسالتي وجود نداشت."
در همان كتاب، صفحات 50-47، آمده است: "گروه هاي مهاجم و فرمانده شان عمر مي دانستند كه زدن و بازو شكستن و شهادت حضرت محسن براي آن ها گران تمام مي شود و سيلي زدن به دختر پيامبر اسلام كه ده ها حديث و روايت در فضيلت او در ميان مردم انتشار دارد كار ساده اي نمي باشد، و تلاش داشتند اين كار را نكنند، ابتدا با انواع تهديدها برخورد كردند ديدند فايده اي ندارد. هيزم براي آتش زدن در آوردند و هشدار دادند، تأثيري نداشت. و دختر پيامبر(ص) مصمم براي شهادت در برابر مهاجمان ايستاده بود، تا درب خانه را آتش نزدند و نيم سوخته آن را بر اندام او نكوبيدند، و بين در و ديوار با ضربت هاي جانكاه محسن او را شهيد نكردند و تا بيهوش بر زمين نيفتاده بود دفاع را ادامه داد... و تا شنيد كه امام زمان او را به زور به سوي مسجد مي كشانند. با همه دردهاي شديدي كه يك زن، پس از سقط جنين دارد، آن هم سقط جنيني كه با ضربت و فشار باشد... چادر بر سر كرد و تكيه به حضرت مجتبي داد و با سرعت خود را به امام رساند... دامن امام را گرفت و مانع بردن امام به مسجد شد... سران سياسي كودتاگر سقيفه... چون به بن بست كامل رسيدند... ناچار شدند كفر پنهان را آشكار كنند و نفاق درون را آشكارا بنمايانند... كه بگويد: قنفذ دست فاطمه را كوتاه كن... و تا دست فاطمه(س) بر اثر ضربات سخت سست نشده بود نتوانستند علي(ع) را به مسجد بكشانند. اين واقعه را همه ديدند... همه فهميدند سران كودتاگر سقيفه، منطق و ايمان ندارند كه دست به شمشير و شلّاق مي برند."
و باز در همان كتاب، صفحه 124، آمده است: "در مبارزه مستقيم نمي توانستند تا آنجا پيش بروند كه دختر پيامبر را سيلي بزنند اما در تداوم خط نفاق، عمر به راحتي دستور صادر مي كند و قنفذ يهودي زاده به راحتي اين خيانت را مرتكب مي شود."
و در صفحه 128، آمده است: " ابوبكر فرمان يورش به حريم ولايت را صادر مي كند. عمر به خانه امام هجوم آورده حضرت محسن را به شهادت مي رساند. قنفذ يهودي زاده فاطمه(س) را كتك مي زند."
مغيرة بن شعبه يهودي نيز، يكي از عوامل حكومت ابوبكر، عمر و عثمان و از مهاجمان اصلي به خانه وحي بود. اخنس پدر مغيره از مشركين بود كه در روز فتح مكه به ظاهر مسلمان شد. برادر او ابوالحكم در جنگ احد به دست امام علي(ع) كشته شد و او همواره كينه امام علي(ع) را در دل داشت.
با بيان اين مطالب روشن است كه قاتلان حضرت زهرا(س)، همان منافقان و يهودي زادگان مسلمان نماي مدينه هستند؛ كه بهتر است از اين پس، آنان را يهودي زادگان قاتل بناميم.
آري اين ها، واقعيات تلخ تاريخ صدر اسلام است كه يهوديا ن همان طور كه در زادگاه آيين مسيح(ع)، تصميم به سنگسار مريم(س) گرفتند، اقدام به قتل مسيح(ع) كردند، ايشان را به پيامبر مفقود الاثر تاريخ بدل نمودند، در حواريان ايشان نفوذ كردند، پولس يهودي را به جانشيني ايشان نشاندند و توحيد را به تثليث بدل نمودند، بار ديگر برنامه شومشان را در زادگاه اسلام و در ميان مسلمانان و اهل بيت پيامبر اسلام تكرار كردند.
شايد تعجب كنيد، اگر بشنويد كه امام علي(ع) را نيز يك يهودي زاده به شهادت رسانده است.
در كتاب "منتهي الآمال"، جلد اول، صفحه 258، آمده است: "از پس او ابن ملجم آمد... و شمشير بر فرق آن حضرت فرود آورد... آن حضرت فرمود: ... سوگند به خداي كعبه كه رستگار شدم. و صيحه ي شريفه اش بلند شد كه فرزند يهوديّه (ابن ملجم) مرا كشت، او را مأخوذ داريد."
در كتاب "ره آورد مبارزات حضرت زهرا سلام الله عليها" صفحه 121، آمده است: "ابن ملجم يهودي زاده، مسلمان مي شود و از طرف مردم يمن با امام علي(ع) بيعت مي كند و در جنگ جمل و صفين شركت مي كند و پس از حكميت جزو خوارج شده به ترور امام روي مي آورد."
در كتاب "منتهي الآمال"، جلد اول، صفحه 342، آمده است: "حضرت امام حسن(ع) با اهل بيت خود مي فرمود: من به زهر، شهيد خواهم شد مانند رسول خدا(ص). پرسيدند كه خواهد كرد اين كار را؟ فرمود: زن من، جعده، دختر اشعث بن قيس. معاويه پنهاني زهري براي او خواهد فرستاد و امر خواهد كرد او را كه آن زهر را به من بخوراند."
اشعث بن قيس شوهر خواهر ابوبكر بود. او كسي است كه سوابق تاريخي نكوهيده او در خطبه 19 نهج البلاغه ذكر شده است و امام علي(ع) او را منافق پسر كافر ناميده اند. و او نيز از يهودي زادگان قاتل است. معاويه هم كه از سردمداران نفاق در مدينه بود.
در كتاب "ره آورد مبارزات حضرت زهرا سلام الله عليها" صفحه 128، آمده است: "امام مجتبي(ع) با زهر دختر يهودي زاده اي مسموم مي شود."
نسبت عاملان اصلي شهادت سيد الشهدا امام حسين(ع)، با منافقان مدينه و شيوه به قدرت رسيدنشان نيز مشخص است.
امام حسين(ع) با فرمان فرزند معاويه كسي كه در تمام جنگ هاي مستقيم، شكست خورده بود و سرانجام با لطف و عنايت ابابكر و عمر به حكومت رسيد در كربلا به شهادت مي رسد.
در خطبه ي 73 از كتاب شريف "نهج البلاغه" آمده است: "گويند: مروان بن حكم در روز جنگ جمل اسير شد، حسن و حسين عليهما السلام نزد اميرالمؤمنين(ع) شفاعت كردند و امام علي(ع) او را رها كرد. به او گفتند: اي اميرالمؤمنين آيا با شما بيعت مي كند؟ فرمود: مگر پس از كشته شدن عثمان با من بيعت نكرد؟ مرا به بيعت او نيازي نيست! دست او دست يهودي است، اگر با دست خود بيعت كند، در نهان بيعت را مي شكند. آگاه باشيد، او حكومت كوتاه مدتي خواهد داشت، مانند فرصت كوتاه سگي كه با زبان بيني خود را پاك كند. او پدر قوچ هاي چهارگانه[چهار فرمانروا] است و امت اسلام از دست او و پسرانش روزگار خونيني خواهند داشت."
دست يهودي كنايه از عهدشكني مروان است، مروان هم يهودي زاده بود، و هم يهوديان در آن روزگاران معروف به پيمان شكني بودند.
بني اميه براي اين كه فرزندان يزيد، عبدالله و خالد بزرگ شوند و حكومت در خاندان ابوسفيان باقي بماند با مروان بيعت كردند كه سرانجام مروان پس از ازدواج با همسر يزيد، ام خالد و پديد آمدن اختلافات داخلي به دست او خفه شد.
چهار فرزند مروان كه به فرمانروايي رسيدند عبارتند از: عبدالملك مروان كه حاكم مطلق العنان امت اسلامي بود، عبدالعزيز كه حاكم مصر شد، بشر بن مروان كه حاكم عراق شد و محمد بن مروان كه حاكم الجزيره شد.
در كتاب "ره آورد مبارزات حضرت زهرا سلام الله عليها" صفحات 121-120، آمده است: "مروان يهودي به ظاهر مسلمان شد و داماد عثمان گرديد... و سپس او و چهار فرزندش تا ده ها سال بر مسلمين حكومت كردند... يهوديان اطراف مدينه كه در خيبر شكست سخت خوردند و در ماجراي بني قريظه، شديداً تنبيه گرديدند، به ظاهر مسلمان شدند، مروان بن حكم يهودي زاده پس از مرگ يزيد حكومت را به دست گرفت و پس از او فرزندان او تا سال هاي سال با قتل و كشتار حكومت كردند."
امام زين العابدين و امام محمد باقر عليهما السلام نيز با زهر فرزندان مروان بن حكم يهودي به شهادت رسيدند.
پيرامون شهادت امام زين العابدين(ع)، در كتاب "منتهي الآمال"، جلد دوم، صفحه 62 آمده است: "از اخبار معتبر كه بر وجه عموم وارد شده، ظاهر مي شود كه آن حضرت را به زهر شهيد كردند. ابن بابويه و جمعي را اعتقاد آن است كه وليد بن عبدالملك، آن حضرت را زهر داده؛ و بعضي هشام بن عبدالملك گفته اند. ممكن است كه هشام بن عبدالملك... برادر خود وليد بن عبدالملك را، كه خليفه آن زمان بود، وادار كرده باشد كه آن حضرت را زهر دهد. پس هر دو آن حضرت را زهر داده اند؛ و صحيح است نسبت قتل آن حضرت به هر دو تن."
پيرامون شهادت امام محمد باقر(ع) در كتاب "منتهي الآمال"، جلد دوم، صفحه 172 آمده است: "و گفته شده كه: آن حضرت را ابراهيم بن وليد بن عبدالملك بن مروان به زهر شهيد كرده و شايد به امر هشام بوده"
آن چه در روايات و تواريخ مشهور است امام جعفر صادق(ع) با زهري كه منصور بن محمد بن علي بن عباس، خليفه عباسي به ايشان خورانده بود به شهادت رسيده است.
بنابر آن چه در كتاب "منتهي الآمال"، جلد دوم، صفحه 310، آمده است و در روايات مشهور است امام موسي كاظم(ع) را نيز، سندي بن شاهك يهودي كه زندانبان ايشان بود مسموم كرد و به شهادت رساند.
و بالاخره مطلب پاياني را از كتاب "ره آورد مبارزات حضرت زهرا سلام الله عليها" صفحات 128-127، نقل مي كنيم: "حال پس از وفات پيامبر(ص) همه مخالفان و دشمنان پنهان و آشكار اسلام، دست در دست هم نهادند تا علي(ع) و نظارت امامان معصوم(ع) در جامعه نباشد. عترت پيامبر(ص) در انزوا قرار گيرد. اسلام ناب رسول خدا(ص) به تدريج فراموش گردد. كه سرانجام: عقده ها و كينه هاي بدر و احد را از دل بيرون كنند. و با كتك زدن دختر پيامبر(ص)، از آن زخم هاي كهنه مبارزات امام علي(ع) به گونه اي انتقام بگيرند، كه در آغاز قصد جان او را داشتند، و سپس به انزواي او كوشيدند. تمام شكست خورده ها، كافران زخم خورده ، يهوديان و يهودي زادگان سيلي خورده، تنبيه شده، حد خورده، آنان كه خويشاوندان خود را در جنگ هاي بدر و احد از دست داده بودند، همه و همه اكنون در كودتاي سقيفه، براي از ميان برداشتن علي(ع) هم داستان شدند و در انزواي عترت هم پيمان شدند. ابوبكر فرمان يورش به حريم ولايت را صادر مي كند. عمر به خانه امام هجوم آورده حضرت محسن را به شهادت مي رساند. قنفذ يهودي زاده فاطمه(س) را كتك مي زند. ابابكر و عمر، دست در دست خالد بن وليد گذاشته، مخالفان را سركوب مي كنند. و با ابوسفيان كنار مي آيند و فرزندان او را به حكومت مي رسانند. و يهودي زاده نفوذي، مروان بن حكم داماد عثمان مي شود، و مقدرات جامعه اسلامي را به دست مي گيرد. و سرانجام امام علي(ع) به دست يهودي زاده اي شهيد مي گردد. و امام مجتبي(ع) با زهر دختر يهودي زاده اي مسموم مي شود. و امام حسين(ع) با شمشير فرزند هند جگرخوار (كه در تمام جنگ هاي مستقيم، شكست خورده بود و سرانجام با لطف و عنايت ابابكر و عمر به حكومت رسيد) در كربلا به شهادت مي رسد. و حكايت هم چنان باقي است!!"
---------------------------------
منابع و مآخذ:
1. قرآن مجيد، ترجمه آيت الله ناصر مكارم شيرازي
2. نهج الفصاحه، ترجمه كاظم عابديني مطلق، انتشارات فراگفت، 1386
3. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، مؤسسه فرهنگي انتشاراتي ائمه(ع)، 1379
4. اسرار غدير، محمد باقر انصاري، انتشارات تك، 1384
5. تبار انحراف، جمعي از نويسندگان، مؤسسه اطلاع رساني و مطالعات فرهنگي لوح و قلم، 1383
6. حماسه حسيني، مرتضي مطهري، ج1، انتشارات صدرا، 1383
7. ره آورد مبارزات حضرت زهرا(سلام الله عليها)، محمد دشتي، مؤسسه فرهنگي تحقيقاتي اميرالمؤمنين(ع)، 1381
8. فرهنگ سخنان حضرت مهدي(عج)، محمد دشتي، مؤسسه فرهنگي تحقيقاتي اميرالمؤمنين(ع)، 1384
9. منتهي الآمال، شيخ عباس قمي، ج1و2، انتشارات ارمغان طوبي، 1384
10. مهار انحراف، جمعي از نويسندگان، ابتكار دانش، 1385
نوشته:
حميد زارع.