بازگشت   پی سی سیتی > هنر > موسيقی Music > اخبار موسیقی > اخبار موسیقی جهانی

اخبار موسیقی جهانی در این تالار اخبار موسیقی جهان قرار خواهد گرفت

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 12-29-2009
SHeRvin آواتار ها
SHeRvin SHeRvin آنلاین نیست.
ناظر و مدیر بخش موسیقی و سینما

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: Tehran
نوشته ها: 4,838
سپاسها: : 1,717

2,520 سپاس در 663 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض نمایی از هالی تراس، آرامگاه مایکل جکسون michael jackson

نمایی از هالی تراس، آرامگاه مایکل


گزارشی از بازدید یکی از طرفداران مایکل از آرامگاه وی در هالی تراس واقع در شهر گلندل در لس آنجلس.

از سراشیبی هالی تراس - آرامگاه مایکل جکسون در میان مقبره های پارک فارست لان - که به پایین نگاه کنید، زمین های پنهاور سبزی را می بینید با درختهایی در هر قد و اندازه. وقتی روز را در درگاه ورودی آرامگاه هالی تراس می گذراندم، خورشید پاییزی گرم، هوا خنک، دورنما زیبا و نسیمی به لطافت و مهربانی مایکل در جریان بود.

به نگهبان گفتم که برای ادای احترام به مایکل جکسون آمده ام. می دانستم نمی توانم داخل آرامگاه شوم، اما می خواستم تا آنجا که ممکن باشد نزدیک شوم. او بر روی نقشه، مسیر را نشانم داد و گفت اگر با دقت از میان شیشه های ورودی هالی تراس، مستقیم به جلو نگاه کنم، در انتهای سالن، او را خواهم دید.

وقتی در ورودی را پیدا کردم، تنها بودم. دستانم را دو طرف چشمانم و بر روی پنجره ی شیشه ای گذاشتم تا به داخل نگاه بیاندازم. در ابتدا تنها می توانستم تاریکی داخل سالن را ببینم، و سپس پنجره ی شیشه ای منقوش رنگی که در انتهای سالن قرار داشت، و در همان حال که چشمانم به تاریکی عادت میکرد، سرداب مرمرین رنگ پریده ای که تابوت طلایی مایکل عزیزمان را در خود جای داده است، دیدم. حس حضور در مکانی مقدس مرا احاطه کرد و اشکهایم سر ریز شد.


سردابی که تابوت مایکل را در خود جای داده است - آرامگاه هالی تراس (1)


چند لحظه بعد زنی با دسته ای از گل های نارنجی رنگ از راه رسید و آنها را به در تکیه داد.


"من هفته ای سه بار به اینجا می آیم. دوست دارم در اینجا گل های بیشتری برای مایکل ببینم."

به او گفتم که می خواستم همراهم گل بیاورم اما نمی دانستم آنها را کجا می توانم قرار دهم زیرا ما اجازه ی داخل شدن به آرامگاه را نداریم. او گفت نگهبانان هدیه ها و دسته های گل را به داخل می برند و در کنار مایکل قرار میدهند.

"او یک فرشته است. او فقط یک انسان نیست. او یک فرشته است."

مدتی بعد، یک خانواده به ما ملحق شدند، پسر آنها دسته گل کوچکی که از باغچه شان چیده بود را در دست داشت و می خواست آن را به داخل ببرد. کنار دکمه ی روی در نوشته شده بود که برای ورود، زنگ بزنید. تنها خانواده و دوستان مایکل اجازه ی ورود دارند. اما این مانع از آن نشد که پسرک دکمه را فشار دهد. صدای زنی جواب داد و پسرک بی معطلی گفت: "من پسر کوچکی هستم. 7 سال دارم. و می خواهم مایکل را ببینم. خانواده ام با من داخل نمیشوند و عکس هم نمی گیریم." اما به او اجازه داده نشد. دوست تازه ی من گفت که مایکل دوست میداشت آن پسر داخل شود. او بسیار عاشق کودکان بود. ما به آن پسر گفتیم که نگهبانان گلهای او را برای مایکل می برند. او نیز گل هایش را گذاشت و رفت.

یک خانواده ی دیگر آمدند. دختر 11 ساله شان با آنها بود. او یک دستکش پولکدار و تیشرتی با عکس مایکل جکسون پوشیده بود. آنها نمی دانستند که میتوان سرداب مایکل را از داخل پنجره های شیشه ای دید. وقتی به این موضوع پی بردند، تحت تاثیر قرار گرفتند. دخترک رفت تا از داخل اتومبیل شان، یک پوستر بزرگ از مایکل بیاورد. (طرح آلبوم Thriller، مایکل در کت و شلوار سفید رنگش). او این پوستر را به قیمت 16 دلار خریده بود. برای خودش، نه برای مایکل. اما حالا می خواست آن را به او هدیه دهد. ما به دخترک پیشنهاد دادیم که یک پیغام برای پرینس، پاریس و بلنکت (فرزندان مایکل) بنویسد و همراه پوستر در کنار در ورودی قرار دهد. او نیز همین کار را کرد. در پایان وقت، نگهبانان پوستر و دسته های گل را به داخل انتقال دادند.

بسیاری از مردم نمی دانند مایکل را کجا پیدا کنند و نیز نمی دانند که می توانند سرداب او را از میان شیشه ها ببینند.

دو نگهبان تمام روز در سالن قدم می زنند. آنها 4:30 دقیقه ی بعد از ظهر درها را قفل می کنند و می روند. اما تا وقتی بازدید کننده ها در محوطه قرار دارند، در داخل پارک اطرف آرامگاه می مانند. مایکل دائما زیر نظر است. بازدید کننده ها باید فاصله شان را با او حفظ نمایند.

دوست تازه ی من می گوید طی آمد و شد هایش به محل، طرفدارانی را دیده که از آلمان، ژاپن، مکزیکو سیتی و سایر نقاط دنیا تنها برای ادای احترام به مایکل به آنجا آمده بودند.

آرامشی این آرامگاه قلعه مانند را احاطه کرده است. بخشی از وجود من میخواست آنجا در خاموشی بنشیند و به سکوت آن مکان گوش فرا دهد و نزدیکی را که با روح مایکل حس میکرد، تجربه نماید.

وقتی محل را ترک میکردم، ماه کامل در آسمان آبی بر بالای فارست لان شناور بود. من به ضلع مقابل هالی تراس، آنجا که شیشه های منقوش رنگی نصب شده اند رفتم. می دانستم مایکل درست آن طرف دیوار خوابیده است، شاید تنها سه متر از جایی که من ایستاده بودم. آنجا به او گفتم که طرفدارانش از من خواسته اند سلام و عشقشان را به او برسانم.

نمی خواستم بروم. می خواستم تمام شب آنجا بمانم، تا وقتی تمامی چراغ ها را خاموش کنند و همه چیز در تاریکی و سکوت مطلق فرو رود. نمی خواستم به آن دنیای دیگر باز گردم، جایی که زندگی روزانه با تمامی مطالبه ها، آشفتگی ها، دردها و دروغ هایش در جریان است.

در راه بازگشت، ماه بر من می تابید و Human Nature و I Just Can't Stop Loving you که از سی دی من پخش میشد، پایان زیبایی برای این روز بود.

هرگز صدایی مانند صدای مایکل نشنیده ام یا چنین احساسی در مورد هیچکس دیگری نداشته ام. تنها آنان که عاشقش هستند می دانند من چه می گویم. مایکل زندگی را کامل و دلیرانه زندگی کرد. هیچ چیز و هیچکس نتوانست او را بشکند یا ساکت کند. بدن او ما را ترک کرده است. اما میراثی باقی گذاشته که همچنان بر قلب مردم خواهد نشست. صدای او ساکت نخواهد شد. موسیقی او جاودانه است.

(1) این عکس توسط کارن فی، دوست و آرایشگر چندین ساله ی مایکل، گرفته و منتشر شده است.

منبع: طرفدار ناشناس مایکل در لس آنجلس / eMJey
__________________

and the roads becomes my bride

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از SHeRvin به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 10:43 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها