هرچند تهران روی چند بمب ساعتی ساخته شده است ولی از آمادگی لازم برای مقابله با زلزله برخوردار نیست.
مهدی خاکیفیروز: شاید از سال 72 که کارشناسان شرکت «جایکا»، تهران را به مقصد ژاپن ترک کردند، مسئولان پایتخت به خواب خرگوشی فرو رفتهاند. این شرکت مشاور ژاپنی وابسته به وزارت امور خارجه ژاپن، در سالهای 71 و 72 به سفارش معاونت فنی و عمرانی شهرداری تهران تحقیقات گستردهای در مورد خطر زلزله در تهران انجام و نتایج آن را در اختیار مسئولان شهری و کشوری قرار داد. آنها براساس شفتگذاری در هزار نقطه پایتخت و آزمایشهای تخریب توانستند نقاط ابتدا و انتهای گسلها، شعاع تخریب و قدرت احتمالی آن در مقیاس ریشتر را تعیین کنند. نتایج این تحقیقات میتوانست در تهیه نقشه جامع توسعه شهر مورد استفاده قرار گیرد اما گویی در طول 16 سال اخیر مسئولان شهری از جناحهای مختلف ترجیح دادند بیاعتنا به این اطلاعات با ارزش، مجوزهای ساختوساز بناهای بلندمرتبه اداری، مسکونی و تجاری را در مجاورت گسلهای خطرناک صادر کنند.
خطری که همیشه در کمین است
پیشبینی دقیق زمان وقوع زلزله تهران کار دشواری است، هر چند به دلیل وجود 6 گسل مهم در پایتخت، یک روز چنین حادثهای رخ خواهد داد. تهران در اوایل حکومت قاجاریه با زلزله 1/7 ریشتری مواجه شد. در سالهای 1309، 1326، 1334 و 1362 نیز زمینلرزههای خفیفتری در تهران روی داد. آبرالیان زمینشناس برجسته ایرانی در سال 1330 هشدار داد که حداکثر تا سال 1420 زمینلرزهای بزرگ با محوریت گسل مشا، تهران را ویران خواهد کرد. این گسل که بزرگترین تهدید امنیت تهران است از حوالی آبعلی شروع شده و تا چند کیلومتر پس از محله کلاک در کرج ادامه مییابد. گسلهای دیگری همچون ری شمالی و جنوبی، کهریزک، دارآباد، نیاوران و گرمسار نیز در تهران وجود دارند که به دلیل شرایط ویژه زمینشناسی، ممکن است به صورت همزمان با گسل مشا فعال شوند.
هرچند تهران روی چند بمب ساعتی ساخته شده است ولی از آمادگی لازم برای مقابله با زلزله برخوردار نیست. یک نهاد شهری چندی پیش با تهیه گزارشی غیرعلنی و ارسال آن برای دستگاههای مختلف اداری، نسبت به حوادث حاشیهای زلزله در تهران هشدار داد و خواهان هماهنگی بیشتر دستگاههای مسئول در این زمینه شد.
15 سال تعطیلی
نخستین بند این گزارش غلیرعلنی، به ضعف مطالعات زلزلهشناسی در تهران اشاره میکند. بر این اساس، بدنه مطالعاتی زلزله متعلق به نخستین سالهای دهه 70 است و در سالهای پس از آن، کار جدی انجام نگرفته است. این گزارش در ادامه به انتقاد از کمکاری سازمان نوسازی شهر تهران در این بخش میپردازد.
مناطق 10، 15 و 17 شهرداری تهران به دلیل تراکم جمعیتی بالا، پرخطرترین قسمت شهر در مقابل خطر زلزله هستند. در رتبه بعدی مناطق 18 و 19 شهری جای میگیرند. بررسیها نشان میدهد که تعداد قابل توجهی از کارکنان سازمانهای امدادی مانند آتشنشانی و هلالاحمر در همین مناطق سکونت دارند و در صورت وقوع زلزله سنگین، تعداد زیادی از آنها یا جان خود را از دست خواهند داد یا آن که گرفتار فعالیت انفرادی امداد به خانواده و همسایگان میشوند. این مسئلهای است که سازمانهای امدادی را در شرایط زلزله، با مشکل مضاعف کمبود نیرو مواجه میکند.
در بخشی از این گزارش به تجربه زلزله بم اشاره شده است که دفن حدود 50هزار جسد و ارایه خدمات به 45 هزار ساکن باقیمانده شهر با بینظمیهای متعددی همراه شد. در آن زلزله آمار رسمی جانباختگان 35هزار نفر اعلام شد و روزانه به 113 هزار نفر ساکنان این شهر و افراد ماجراجوی حاضر در صحنه خدماتی همچون آذوقه، آب آشامیدنی و بهداشت اولیه ارایه شد.
این تحقیقات نشان میدهد که در صورت وقوع زلزله در تهران، با امکانات موجود برای رسیدن به شرایط پایدار مانند ارائه غذای گرم و شروع بازسازی بیش از 4 ماه لازم است در حالی که این زمان، باید به کمتر از 48ساعت کاهش یابد.
در حال حاضر 22 سوله کمکهای غیرمترقبه در مناطق شهری تهران پیشبینی شده است که امکاناتی مانند پتو، چادر، آذوقه تاریخدار و داروهای اساسی در آن نگهداری میشود. این سولهها باید از نظر ذخیره خدمات اضطراری تقویت شده و در هر 130 ناحیه شهرداری تهران استقرار یابند. همچنین حضور تیمهای امداد، کشف اجساد و زندهیاب در همه سولههای کمکهای غیرمترقبه ضروری است. آتشنشانی باید نیروهای اضطراری آماده خدمت خود را دستکم از 2500 نفر به 4000 نفر یعنی معادل کل نیروهای این سازمان افزایش دهد.
بخش دیگری از این گزارش به ظرفیت نامناسب و بسیار محدود مکانهای دفن اضطراری اشاره دارد، چرا که زلزله در تهران میتواند تا یک میلیون کشته و 5/2 میلیون زخمی به همراه داشته باشد.
بر این اساس سازمان آتشنشانی تهران نیز آمادگی لازم برای ارائه خدمات در شرایط زلزله را ندارد. این سازمان برای شرایط اضطراری به 250 ایستگاه امداد و نجات احتیاج دارد در حالی که هماکنون حدود 110 مرکز فعال در اختیار دارد که برخی از آنها خدمات امداد و نجات را به صورت توأمان ارائه نمیدهند. تیمهای نجات آوار و نجات غریق شامل افراد آموزشدیده و ماشینهای ویژه، در اکثر مراکز آتشنشانی وجود ندارند.
گزارش این نهاد شهری با مروری بر حوادث تخریب ساختمان سعادتآباد و غرق شدن کودکان در دریاچه پارک شهر ادامه مییابد. در این 2 حادثه شهری به ترتیب 17 و 5 نفر کشته شدند که باید ظرف چند ساعت، اجساد آنها به مکان دیگری منتقل میشد اما این کار چند روز به طول انجامید.
براساس این گزارش، هرچند تهران 4/7میلیون جمعیت ساکن تأیید شده دارد ولی آمار 14میلیون سفر درونشهری، نشان میدهد که جمعیت تهران بیش از این رقم است. حتی اگر جمعیت پایتخت را همان 4/7میلیون نفر در نظر بگیریم، ناوگان اورژانس نیازمند 4000 آمبولانس جدید است.
براین اساس، آموزش گسترده به نیروهای نظامی برای امداد زلزله، یک راهکار بسیار مناسب است. پادگانهای بیرون شهر میتوانند بهترین مرکز ارائه خدمات امداد و نجات باشند. این پادگانها همچنین میتوانند مکان مناسبی برای استقرار بیمارستانهای صحرایی نیز باشند. تختهای بیمارستانی قابل تخلیه در استان تهران، حتی نمیتوانند یکدهم نیاز شرایط زلزله را تأمین کنند. ساماندهی 40هزار نفر اعضای تیمهای دفن اجساد، از دیگر ضروریات شرایط زلزله است. با این حال خدمات آموزشی و هماهنگی لازم بین شهرداری تهران و سپاه، ارتش و بسیج مشاهده نمیشود.
شهرداری تهران در حالحاضر فقط یک هلیکوپتر امداد استیجاری در اختیار دارد. ونزوئلا، چین و روسیه نیز تاکنون به وعدههای خود برای تأمین هلیکوپتر امداد عمل نکردهاند. حال آن که با توجه به شرایط ترافیکی پایتخت، دستکم به 200 هلیکوپتر آتشنشانی، امداد و نجات برای شرایط زلزله نیاز است.
حادثه روی حادثه
گزارش یادشده نشان میدهد که در صورت وقوع زلزله در تهران با مشکلات ثانویهای همچون آتشسوزیهای گسترده، توقف آبهای سطحی، انباشت اجساد و تردد گسترده مواجه میشویم.
براین اساس لولههای انتقال گاز در تست جوشهای اخیر، مشکلات زیادی را نشان میدهد که برای رفع آن اقدام نشده است. همچنین توقف آبهای سطحی میتواند موجب ایجاد گندابهای بزرگ و شیوع گسترده بیماریهای واگیر شود.
انفجار و نشت مواد شیمیایی خطرناک منطقه بازار به ویژه خیابان ناصرخسرو نیز میتواند مانند صدها بمب شیمیایی خطرناک، امنیت جانی بازماندگان زلزله را تهدید کند. این گزارش نشان میدهد که ضوابط مدیریت انبارهای مواد شیمیایی، به ندرت اجرا میشوند.
سوسک، سوسری (سوسکهای کوچک) و موشها نیز میتوانند در صورت وقوع زلزله، به سرعت شهر را به تسخیر خود درآورند. اجساد جانباختگان زلزله میتوانند محیط خوبی برای رشد آنها و شیوع بیماریهایی چون وبا فراهم کنند.
جریمه خلافی ساختمان یا فروش جان مردم
یکی از فصلهای این گزارش، به نقد عملکرد شهرداری تهران اختصاص دارد.
براین اساس، اخذ جریمه از ساختمانهای غیرمجاز، نمیتواند خطر این ساختمانها در شرایط زلزله را مهار کند. ساختمانهای بالای 15 متر باید شناسنامه ایمنی داشته باشند. در حالی که از بین حدود 600 برج تهران کمتر از 10 مورد آن شرایط ایمنی دارند. برجهای مشهوری همچون مینیاتور، الهیه، لاله و لادن در شمال تهران از نظر پلههای فرار و سیستم آتشنشانی ایمن نیستند. اما شهرداری تهران به جای اصرار بر اصلاح ساختاری، به اخذ جریمه از سازندگان این برجها اکتفا میکند.
نمای شیشهای بسیاری از ساختمانهای بلندمرتبه همچون ساختمان مرکزی بانک تجارت، به دلیل پولاریزه نبودن شیشههای به کار رفته، بسیار خطرناک است و میتواند نقش نیزه یا تخته سنگ را برای شهروندان در حال فرار ایفا کند.
حدود 2/1میلیون دانشآموز تهران نیز در مدرسههایی درس میخوانند که ایمن نیستند. بر این اساس، فعالیتهای نمایشی مانند مانور زلزله نمیتواند امنیت این افراد در مقابل زلزلههای روز را تأمین کند و نیازمند نوسازی این مدارس هستیم.
همه هندوانهها زیر بغل یک نفر
فهرست سازمانهای مسئول در شرایط زلزله، بیش از 17 مورد است. اما آیا به راستی همه این سازمانها در شرایط زلزله نقش مؤثری ایفا خواهند کرد؟
بخشی از گزارش یادشده به آمادگی نهادهای امنیتی و انتظامی ارتباط دارد که انتشار رسانهای آن به صلاح نیست. اما بخشهای دیگری از آن که به بقیه مراکز اختصاص دارد، وضعیت مطلوبی را نشان نمیدهد. بر این اساس، ستاد حوادث غیرمترقبه وزارت کشور به صدور بخشنامههای تکلیفی و آمرانه اکتفا کرده و کارنامه مطلوبی در افزایش بودجههای مربوط به کنترل عوارض زلزله ندارد. سازمان پیشگیری شهرداری تهران نیز بهرغم آنکه موفقترین سازمان در این بخش ارزیابی شده است، کاستیهای فراوانی در عملکرد آن دارد که میتوان بخش عمدهای از آن را به ضعف مدیریتی مرتبط دانست. مهمترین پروژهای که این سازمان برعهده داشته است و تاکنون اقدامی برای اجرای گسترده آن به عمل نیاورده است، احداث اتاق امن زلزله است. به نظر میرسد این پروژه دستخوش برخی گروکشیهای سیاسی شده است و در این میان، منافع شهروندان قربانی برخی مسائل حاشیهای شده است.
یکی از مشکلات مهم شهر تهران، در صورت بروز زلزله فقدان راههای فرار است. چهارشنبه شبها که چند دههزار ساکن پایتخت برای تعطیلات آخر هفته خود رهسپار شهرهای نزدیک میشوند، تمام راههای خروجی شهر قفل میشوند. 2 اتوبان 3 بانده در غرب شهر و چند جاده باریک در سوهای دیگر، نمیتواند ظرفیت خوبی برای تخلیه بازماندگان زلزله فراهم کند.
نگرانی شهروندان
نظرسنجیها نشان میدهد 75درصد شهروندان ساکن تهران، نسبت به استحکام محل سکونت خود در برابر زلزله اطمینان ندارند. 60درصد آنها شیوه استفاده از کپسول آتشنشانی را نیاموختهاند. 65درصد تاکنون هیچ اطلاعات مکتوبی اعم از بروشور، جزوه یا کتاب برای آشنایی با زلزله دریافت نکردهاند. 36درصد کسانی که به چنین اطلاعاتی دسترسی داشتهاند، مطالب آن را کلیگویی و بیفایده میدانند. 77درصد ساکنان تهران معتقدند که شهرداری تهران، نظارت دقیقی بر ساختوسازها ندارد. بیش از 82درصد تهرانیها نگران مشکلاتی همچون آشوب و ناامنیهای پس از زلزله هستند که مربوط به حوزه روانشناسی و جامعهشناسی است.
بررسی تطبیقی گزارش نهاد شهری یادشده و افکارسنجی، نشاندهنده نگرانی مشترک مردم و مسئولان درخصوص زلزله و عوارض جانبی آن در تهران است. زلزلهای که به عقیده دکتر مهدی زارع زلزلهشناس، به دلیل وجود گسلهای فعال، همواره در کمین تهران است. او معتقد است: «مطالعات مشترک مرکز زلزلهشناسی، فرانسویها و دانشگاه استراسبورگ و برداشتهای دقیق گرادیمتری در فاصله ایستگاه آبعلی و نقطه چشمهشور جاده ساوه، نشاندهنده بالا آمدن سالانه یکسانتیمتر در گسل مشا است.» از نظر این عضو هیأت علمی «کسانی که با زمینشناسی آشنایی دارند میدانند یک سانتیمتر چه رقم بزرگی است.»