سه دین آسمانی در این محل تلاقی كردهاند و اینجا تبدیل به مكانی شده است كه از قرنها پیش خبرسازترین مناطق دنیاست. «گودوآدوبویون» (1) بعد از تصرف قدس در گزارش خطاب به پاپ* نوشت: «اگر میخواهید بدانید با دشمنانی كه در اورشلیم به دست ما افتادند چه معاملهای شد همین قدر بدانید كه كسان ما در رواق سلیمان و معبد، در لجهای از خون مسلمانان میتاختند و خون تا زانوی مركبها میرسید.»(2) زمین سنگی مسجد مانع فرو رفتن خون كشتهها میشد و فرمانده صلیبی در گزارش خود اغراق نكرده است. احتمالا گردن زدن هفتادهزار نفر از مردم شهر میتوانسته چنین منظرهای را به وجود بیاورد، ضمن اینكه شاهدان دیگری هم عینا ماجرا را همین طور نقل كردهاند.
این اشارهای بود به منازعه مسیحیان با مسلمانان در این سرزمین، حالا چندین قرن از آن روزها گذشته و نوبت رسیده است به یهود.
«اسرائیل بدون بیتالمقدس و بیتالمقدس بدون تجدید ساختمان (3) معنایی ندارد» این را بنگوریون، اولین نخستوزیر اسراییل، گفته است و اگر تا امروز یهودیها بر سر این حرف خود مانده باشند ـ یا بخواهند بمانند ـ ظاهرا برای این كه تاریخ تكرار نشود این مسلمانها هستند كه باید دور این منطقه را خط بكشند، چیزی كه خود اسراییلیها هم بعید میدانند. «اسحق رابین» كشته شد چون از تقسیم بیت المقدس حرف زده بود. باراك شاید به همین علت سقوط كرد و قبل از آن هم عرفات در مقابل پافشاری كلینتون و باراك در كمپ دیوید برای تقسیم حرم شریف جواب میداد «مگر میخواهید در تشییع جنازه من شركت كنید؟» هیچ كس جرات مصالحه بر سر این قطعه زمین را ندارد. برای یك میلیارد مسلمان اینجا قبله اول و محل اسراء و معراج حضرت رسول (ص) است و برای چند میلیون یهودی قبله و محل معبد سلیمان. چند میلیون و یك میلیارد.
به خاطر همین تفاوت عده، یهودیها به جای اینكه دست به یك اقدام خطرناك بزنند، ترجیح میدهند كه این مسجد دریك حادثه طبیعی از بین برود و حادثهای مثل آتشسوزی، زلزله یا چیزی از این قبیل، و برای اینكه مطمئن باشند یك زلزله قریب الوقوع كار را یكسره میكند به بهانه پیدا كردن بقایای معبد سلیمان تا توانستهاند زیر مسجد و حرم تونل كندهاند. سی واندی سال از این حفاریها میگذرد و هنوز هم چیزی پیدا نشده است.
«حرم الشریف» محدودهای است در گوشه شرقی بیت المقدس كه مسجد الاقصی و قبه الصخره در آن قرار دارند. گذشته از آن كه خیلی راحت نمیتوان فهمید كه مسجد القصی به تمام ناحیه حرم گفته میشود یا به قسمتی از آن، آنچه را كه امروز مسجدالاقصی میخوانند در ناحیه جنوبی حرم قرار دارد. به بقیه حرم نیز صحن مسجدالاقصی گفته میشود و مورخان قدیم هم هنگامی كه از مسجدالاقصی نام میبرند، مقصود اكثر آنها تمام حرم است. مسجدالاقصی برخلاف زمین شهر، زمینی هموار و مسطح دارد. چهار طرف آن را دیوار كشیدهاند و مقامها، محرابها و قبههای بسیاری در آن است كه بسیاری از آنها منتسب به پیامبران میباشد. ارتفاع حرم نسبت به اطراف آن بیشتر است (میگویند كه این بلندی قله كوهی به نام «موریا» است) و سلیمان به غیر از صخرهای كه در وسط حرم قرار دارد و حالا رویش را گنبد زرد رنگ معروف پوشانده، قله را مسطح كرده و ساختمان حرم را آغاز كرده بود: «خدا پدرم داوود را فرمود خانهای بنا كند و او به جنگها گرفتار بود، پس خدا به او وحی فرمود كه پسرت سلیمان خانه را به نام من خواهد ساخت.»
بیت همیقداش دوم (آنچه که کورش برای یهود در این محل بهجای معبد سلیمان ساخت) به دست رومیها خراب شد تا اینكه ایلیاء (4) در زمان خلیفه دوم توسط مسلمانان فتح شد و نامش شد «بیت المقدس». اینكه در آن زمان در محل حرم بنایی وجود داشت یا نه و كیفیت آن را نمیدانیم. در ترجمه کتاب محمد جریر طبری آمده است: «آیه اسراء برای مكانی نازل شد كه اینك بین دیوارهای حرم شریف در قدس محاط است. و خداوند آنجا را برای پرستش بندگان اختصاص داد. آن موقع در آن محل بنایی موسوم به مسجدالاقصی و مسجد صخره یا سایر بناهای موجود در صحن مسجدالاقصی وجود نداشت، فقط در آیه اسراء از مسجد نام برده شده زیرا كه مكان پرستش و عبادت بوده است».
سنگ بنای اولیه آنچه در وسط حرم قرار دارد و امروزه «قبهالصخره» نامیده میشود و همین طور بنای پایینی آن، مسجدالاقصی، در دوره عبدالملك خلیفه اموی گذاشته شده است. ماجرا از این قرار بود كه عبدالله بن زبیر که هوای خلافت به به سرش زده بود علیه خلیفه شورید و بر حجاز مسلط شد. چندی گذشت عبدالملك مردم شام را از حج بازداشت. او میترسید عبدالله در سفر حج از شامیان بیعت بگیرد، كاری كه سالهای قبل انجام داده بود. وقتی صدای اهل شام بلند شد كه چرا ما را از این سفر واجب بازمیداری، عبدالملك به فكر این افتاد كه موقتا جایگزینی برای حج درست كند و این حدیث نبوی را برایشان خواند كه «لاتشد الرحال الا تلاثه مساجد، المسجدالاحرام، و هذا مسجدی و المسجد الاقصی» سفرها كامل و استوار نمیگردد مگر به سه مسجد، مسجدالحرام، این مسجد من (مسجدالنبی) و مسجدالاقصی. بعد قبهای بالای صخره روی یك هشت ضلعی درست كردند و میگویند هزینه بنا خراج هفت سال مصر بوده است. بعد هم مسجدی در پایین حرم ساختند به اسم مسجدالاقصی. ساخت این دو بنا مربوط میشود حدودا به سال 70 هجری. این كه بدانیم قبله اول كدام قسمت حرم بوده است شاید هم چندان مهم نباشد، عدهای مسجدجنوبی حرم و برخی صخره را قبله اول میدانند، همان سنگی كه محل شروع سفر آسمانی حضرت رسول (ص) است. ناصرخسرو در سفرنامه خود نوشته است: «از برای سنگ صخره كه آنجا بوده است مسجد را همه آنجا ساختهاند و این سنگ صخره همان است كه خدا عزوجل موسی (ع) را فرمود تا آنرا قبله سازد، چون این حكم بیامد موسی (ع) آنرا قبله كرد تا به روزگار سلیمان (ع) كه چون قبله صخره بود مسجد را در گرد صخره بساختند چنانكه صخره در میان مسجد بود و محراب خلق، تا عهد پیغمبر ما همان را قبله میدانستند...»
هنگامی كه موسی (ع) قوم خود را از مصر بیرون آورد و در بیابان «تیه» اقامت كردند خداوند به موسی فرمان داد تا قبهای از چوب اقاقیا بسازد با اندازههایی كه از طریق وحی تعیین شده بود و تابوت عهد را در آن قرار دهد و قربانگاهی برای ذبح تعبیه نماید.
بنیاسرائیل قبه را در میان خیمههای خود قرار دادند و به طرف آن نماز خواندند و در مذبح جلو آن، قربانی كردند. هنگامی كه یوسع، كسی كه بعد از موسی، بنیاسرائیل را از سرگردانی چهل ساله بیابان «تیه» نجات داده بود درگذشت، قبه را به شهر «شیلو» از آنجا به «نوف» و بعد به كنعان بردند.
تا اینكه داود به پیامبری رسید و قبه و تابوت عهد را به بیتالمقدس برد كه البته این نبود مگر با جنگهای فراوان.
سه دین آسمانی در این محل تلاقی كردهاند و اینجا شده است از مهمترین جاهای روی زمین. از تمامی آن روزهایی كه بر این سرزمین گذشته است بعضی وقایع هیچ وقت فراموش نمیشوند از گردن زدن هفتادهزار نفر در بیت المقدس توسط صلیبیها تا قرن حاضر. جنگ براق (6) و كشته شدن هزاران نفر مسلمان و كشتارهای دیگر توسط یهودیان. مسلمانان برای این سرزمین كشتههای زیادی دادند. حضرت سلیمان به فرمان خدا در این مكان معبدی ساخت و اینجا برای یهود مقدسترین مكان شد. عیسی (ع) در این مكان به عبادت میایستاد و اینجا برای مسیحیان مقدس شد و مسلمانان. پیغمبر خاتم (ص) آن شب كه از مكه به بیتالمقدس آمدند، از ناحیه جنوب غربی حرم وارد مسجدالاقصی شدند، مركب ایشان به نام «براق» در این مدخل متوقف شد و از آن به بعد دیوار منتهی به آن را دیوار براق گفتند. همان دیواری كه یهود به آن «ندبه» میگوید.
اگر گهواره حضرت عیسی و عبادتگاه مریم در اینجا نبود، اگر محراب عبادت زكریا اینجا نمیبود، اگر اینجا عبادتگاه حضرت داود و سلیمان و مركز خلافت آنان نمیبود اگر حضرت یعقوب قدم در این مكان نگذاشته بود و خیلی اگرهای دیگر، برای ما همین كه اینجا قدمگاه حضرت رسول بوده است كافی است تا هیچ وقت چشم خود را بر این مكان مبندیم. این قصر بهشتی (7) سومین مسجد مقدس مسلمانان است.
---------------------------
پینوشت:
1- اولین فرمانده اروپاییها در جنگهای صلیبی.
2- «... تقریبا ده هزار نفر مسلمان در معبد قتل عام شدند و هركس در معبد میرفت تا بند پایش خون میگرفت؛ از كفار هیچ كس جان به سلامت نبرد، حتی زنان و اطفال را كشتیم. پس از كشتار نوبت به غارت خانهها رسید، كسان ما چون از خون ریزی سیر شدند به خانهها ریختند و هرچه به دستشان افتاد ضبط كردند. هر كس وارد خانهای میشد آنرا ملك طلق خود میشمرد، و این رسم چنان جاری و ساری بود كه گویی قانونی بود كه باید مو به مو رعایت شود.» مقایسه کنید با بازپس گیری شهر توسط صلاح الدین ایوبی و رفتار مسلمانان با مسیحیان که در تاریخ نقل شده که هنگام ورود سپاه مسلمانان آزاری به احدی نرسید.
3- تجدید ساختمان: ساختن دوباره معبد سلیمان در محل مسجدالاقصی و حرم الشریف. ماكتهایی هم از پیش آمده کردهاند، مانند مدل زیر:
4- ایلیا: خانه خدا. نام بیت المقدس قبل از فتح آن توسط مسلمانان.
5- محمدبن جریر طبری. تاریخ طبری. ترجمه ابوالقاسیم پاینده. تهران. بنیاد فرهنگی بیتا. ج 3. ص 106.
6- جنگ خونینی كه در تابستان 1929 میلادی بین فلسطینیان و یهودیان در كنار دیوار براق درگرفت.
7- اشاره به حدیثی از امیرالمومنین (ع): اربعه من قصور الجنه فی الدنیا: المسجدالحرام و مسجدالرسول و مسجد بیت المقدس و مسجد الكوفه.
چهار نقطه زمین از قصرهای بهشتی است...
* پاپ: پاپ اروبانوس دوم
نوشته:
رضا شکیبایی