بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > ایران ما > استان کرمانشاه

استان کرمانشاه در این تالار به بحث و بررسی مطالب مرتبط به استان کرمانشاه میپردازیم.

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 09-30-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض خسرو شهراز هنرمند نامی کرمانشاهی



خسرو شهراز هنرمند نامی کرمانشاهی





مجله هنری هفت :

خسرو شهراز از هنرمندان صاحب سبک کرمانشاهی است ، هنرمندی که علیرغم توانایی های منحصر به فردی که دارد هنوز شناخته نشده است ، مجله هنری هفت بنا بر رسالت خود در معرفی هنر مندان کرمانشاهی اینبار به سراغ این بازیگر ارزنده رفته است و نگاهی داریم به سالها فعالیت هنری این هنر مند همشهری
من سالها پیش از این، آنوقتها که آدمها با هم بیش از این مهربان بودند...درهمین آب وخاک بدنیا آمدم . در پانزدهم دیماه یکهزار و سیصد و سی، درغربی ترین بخش ایران،کرمانشاه . من در کنار مردمانی مهربان و نجیب، از نژاد کرد و تیره های نیرومندی از نژاد آریایی بزرگ شدم .من کوه را دوست دارم، دشت را عاشقم ، آب را می پرستم .من شعر را دوست دارم، موسیقی را عاشقم، تئاتر را می پرستم . من از همان کودکی کنجکاو بودم ،کوچکترین رفتار آدمها، زیرِ ذره بینم بود . من فاصلهِ خانه تا مدرسه برایم دنیایی از شگفتی بود .من مردی را می دیدم که یک پا نداشت .من فقیری را می دیدم که کور بود .من چشمانم به پیرزنی خیره می شد که دولا دولا راه می رفت.من نمد مال را ، لحاف دوزِ گذر را ، دست فروشِ دوره گرد را...من اوسا اکبرِ کفاش را ، مش هاشمِ سبزی فروش را ، شاطرعباسِ نانوا را من قصابِ محل را، مش کاظمِ بقال را، حتی جاهل محل را، من هفت سنگ را، گرگم به هوا را ، باز یهای کودکانه را، ...من خیلی چیزهای دیگر را که باید نمی دیدم ، می دیدم .من همیشه دیر به مدرسه می رسیدم وکتک می خوردم .من همیشه دیر به خانه برمی گشتم وکتک می خوردم .من از شور و شوقِ مدرسه و کلاس و درس و معلم حرف نمی زدم .من گریه کنان از پدر می پرسیدم : چرا آن مرد پا نداشت ! ؟ چرا آن مردِ کور یکجا ایستاده و دستش را دراز کرده بود و تکان نمی خورد ؟... آن چیست که قصاب بر استخوان ها می کوبد ؟ آن چیست که شبیهِ ساز است و بنگ بنگ میکند و پنبه ها را به آسمان می فرستد ! ؟
و پدر پراز بهت و سکوت فقط نگاهم می کرد .من به پدرمی گفتم: چرا شاطر عباس وقتی خمیر را روی تخته پهن می کند بدنش را می جنباند وبه آن حرکتی موزون می دهد وانگار میرقصد ! وپدر دراوج عصبانیت خنده اش را پنهان می کرد. من پر از سئوال بودم و سئوال ، و پدر بعد از سکوت، پراز جواب بود وجواب .هنوزم که هنوزه بعداز گذشت سالها واز دست دادنش به این فکر می کنم که چه شد! در پدر چه رخ داد ! چه چیزی باعث شد که پدر، خشم وعصبانیت و بهت وسکوتش را ، با لبخندی گرم ودوست داشتنی عوض کند و دستی به سرم بکشد ، مرا درآغوش بگیرد ، ببوسدو مهربانانه بگوید: ای پدر سوخته ... تو مدرسه میری یا سینما !؟ سینما گفتنش برایم معما شد ! چه ر بطی میتوانست داشته باشد. یادش بخیر پدرم ، هم اهل قلم بود و روزنامه چی ، هم پنجه ای خوش داشت و ویلون میزد.هم اداری بود و ریاست می کرد و مدیر بود ، هم بزرگ فامیل و محله بود و مشگل گشای دور و نزدیک. او جایی در دل مردم داشت...دستم را گرفت و نوازشم کرد و کنارِ حوضِ کاشیکاریِ وسطِ حیاط برد . از آب زلالش به سر و صورتم پاشید و اشک هایم را با آب مخلوط کرد و گفت: اگر دوست داری این چیزها رو ببینی من جای خوبی برات سراغ دارم ... ولی پدر جان ... تو اول باید به فکر درس و مشقت باشی ، خیلی از چیزهایی که تو دیدی یه جور بازیه... امروزه روز خیلی از آدم ها برای گذاران زندگیشان مجبورند چشمهایشان را ببندند و پاهایشان را قایم کنند !
این بار من بهت کردم وسکوت ،... ! پدر ادامه داد ،... برایم ازآدمها گفت ،... از قابلیتهای آدم ،... از واقعیتهای زندگی ،... از ضعفها و توانایی انسان ،... از ظاهر و باطن آدمها ،... از دیدن وشنیدن ،... خوب نگاه کردن ،... فکر کردن و حقایق را لمس کردن ،... از نظم و ترتیب و برنامه ،... وخیلی چیزهای دیگر...
من حرفهای پدر را شنیدم ،... دیگر زود به مدرسه می رفتم تا به موقع برسم .من با دقت نگاه می کردم تا پای پنهان شدهِ مرد یک پا را ببینم ،... که دیدم !من سر تا پا چشم می شدم تا پاهای نمد مال را که با هِن هِن نفسهایش عاشقانه می رقصید ببینم ودر ذهنم حک کنم ،... و همه را مو به مو تکرار کنم . به قولِ بی بی آسیه، بهانه ای پیدا کرده بودم برای دلقک بازی ، ... وای از من ... !
من آن روز بارانی را به خاطر دارم ، آن روزِ فراموش نشدنی ،... سینما باربد ، ... ، آن راهروِِِ تاریک با پله های رو به بالا،... سالنِِ نمایشی روشن تر از راهرو ،... پاتوق همیشگی برای لحظه های تنهایی پدر و دوستانش ،... قراری همیشگی برای خوردن ،... برای خوردنِ خاک صحنه ،... و من با پدر بودم ،... اولین نگاهِ من به صحنه ی تئاتر ،... و من صحنه را دیدم :من مردِ جوانی را دیدم که پیر شده بود ...من پسرکی را دیدم که لباسِ دخترانه داشت ...من مادری را دیدم با سبیل هایی از بناگوش در رفته ...من دستمالی دیدم که خرگوش شد ...من همان دستمال را دیدم که به آنی کبوتر شد ....من غرق شده بودم در آن شور وشوق و لذت ...من صحنه را دیدم ...
وسالها گذست ... ودرتکرار صحنه های روزگارکودکی ، این بار ... عروسیِ فیگارو ... مصطفی اسکویی ... بازیها ... نور ... دکور ... با صحنه ای رویایی ...باز هم شور ... باز هم شوق ... یه حس غریب ...یه احساس لطیف ... شاید عشق .... آری عشق ... و دگر شعله ی عشقش مرا عاشق کردواکنون سفر بی برگشت ... سفر ثانیه ها ... روز و ماه و سال در پی خاطره کودکیم وهمان خاطره شد مدرسه ام و مسیرم تکرار خانه تا مدرسه ام ، مدرسه تا خانه وهنوزم هر روز ، شور دیدن دارم در مسیرم تا عشق، عطش زود رسیدن دارم چون کتک نیست دگر پایانم و دگر عشق ندارد پایان من خودم می رقصم ، صحنه جریان دارد خط به خط می خوانم ، متن پایان دارد من ولی بی پایان باز در صحنه ی این خاک خدا می رقصم وبه رسم پدرم می خورم خاک از این صحنه ی عشق...
عشق ...






سال ۱۳۴۸
بازیگرنمایش : (ناشناس )* ن:عبدالحسن ونده ور . ک: عباس بنی عامری- کرمانشاه سالن دبیرستان فردوسی.

سال ۱۳۴۹
بازیگرنمایش: (زن کتک خورده وراضی)* ک:عباس بنی عامری - کرمانشاه سالن دبیرستان بازرگانی.

سال ۱۳۵۰
بازیگرنمایش: (مستأجر)* ن: پرویزصیاد . ک : عباس بنی عامری - کرمانشاه سالن آموزش وپرورش.

سال ۱۳۵۱
بازیگرنمایش: (چشم دربرابرچشم) * ن: ساعدی. ک: عباس بنی عامر ی - کرمانشاه سالن آموزش وپرورش.
بازیگرنمایش: (درخت)*ن: محمد للری. ک : عباس بنی عامری - کرمانشاه سالن دبیرستان فردوسی.

سال ۱۳۵۲
بازیگرنمایش: (چهارصندوق) * ن: بهرام بیضایی. ک: عباس بنی عامری - کرمانشاه سالن آموزش وپرورش.
سال ۱۳۵۳
بازیگرنمایش: (مردی برای تمام فصول) * ن: رابرت بولت . ک: عباس بنی عامری - کرمانشاه سالن دبیرستان فردوسی.
بازیگرنمایش : (درپوست شیر)* ن: شون اوکیسی. ک: عباس بنی عامری- کرمانشاه سالن دبیرستان با زرگانی.
سال ۱۳۵۴
بازیگرتله تئاتر: (سه گل و سه آرزو)* ن: عبدالحسن ونده ور. ک: عباس بنی عامری - کارگردان تلویزیونی. تولید مرکز کرمانشاه.
سال ۱۳۵۵
بازیگرنمایش: (درحضورباد) * ن: بهرام بیضایی. ک: عباس بنی عامری- کرمانشاه سالن دبیرستان فردوسی.
بازیگر تله تئاتر: (شهرفرنگ)* ن وک: عباس بنی عامری- تولید مرکز کرمانشاه.
سال ۱۳۵۶
بازیگرنمایش آنکه گفت آری ،آنکه گفت نه) *ن: ساعدی. ک: بهمن مرتضوی- کرمانشاه سالن آموزش وپرورش.
سال ۱۳۵۷
کارگردان و بازیگر نمایش: (جانشین)* ن: ساعدی. کرمانشاه مرکزهنرهای نمایشی.
سال ۱۳۵۸
بازیگرنمایش: (چه سالها که غریبانه زیستیم)* (برداشتی آزاد ازنمایش غروب دردیاری غریب- بیضایی ) ک: بهمن مرتضوی.کرمانشاه سالن شهرداری.
سال ۱۳۶۳
بازیگرنمایش: (آوخ)* ن: محمدرضا زندی. ک: مجتبی قلندرلکی - کرمانشاه سالن آموزش وپرورش.
سال ۱۳۶۵
بازیگرنمایش مرثیه) * ن وک: محمدرضا زندی - کرمانشاه سالن آموزش وپرورش.
شرکت در برنامه های رادیویی وتلویزیونی.
سال ۱۳۶۶-۷۰
شرکت درواحدنمایش صدا وسیما مرکزکرمانشاه وبرنامه های ترکیبی رادیویی*
بازیگرمجموعه تلویزیونی: (مقصرکیه) * ن: نصرت ... سیافی .ک: خدایاری – تولید مرکز کرمانشاه.
بازیگر سریال تلویزیونی : (حکایات وضرب المثل ها) – ن و ک: خسرو مومنه – تولید مرکز کرمانشاه- پخش از شبکه سراسری
سال ۱۳۷۰
بازیگرنمایش: (چراغ گردان) * ن وک: نصرت ... سیافی - کرمانشاه سالن آموزش وپرورش.
سال ۱۳۷۱
بازیگرنمایش: (افسانه خروسخوان) * ن وک: غلامحسین لطفی - کرمانشاه سالن آموزش وپرورش.
سال ۱۳۷۱-۷۵
بازیگرتله تأتر: (دوران شکیبایی) * ن وک: نصرت ... سیافی - تولید سیمای مرکزکرمانشاه، پخش از شبکه سراسری
بازیگرفیلم داستانی : (خون صلح)* ف: محمدرضازندی.ک: صحبت... خدایاری - تولید سیمای مرکزکرمانشاه، پخش از شبکه سراسری
بازیگرفیلم داستانی: (آینه دخترحبیب)* ف وک: خسرو مومنه - تولید سیمای مرکزکرمانشاه، پخش از شبکه سراسری
بازیگرفیلم داستانی (انعکاس) * ف: خسرومومنه. ک: اکرمی - تولید سیمای مرکزکرمانشاه، پخش از شبکه سراسری
بازیگرفیلم داستانی زوخ)* ف: خسرومومنه. ک: قدرت کاویار- تولید سینمای جوان کرمانشاه.
بازیگرفیلم داستانی: (آنسوی شهر)* ف : یوسف اکرمی - ک: علی‌محمد کاظمی‌فرد - تولید سیمای مرکزکرمانشاه، پخش از شبکه سراسری
سال ۱۳۷۵
بازیگرنمایش: (غریبانه)* ن و ک: بهمن مرتضوی- کرمانشاه سالن شهرداری.
بازیگرنمایش: (شبی برای بودن)* ن و ک: بهمن مرتضوی - کرمانشاه سالن غدیر.
سال ۱۳۷۶
بازیگر نمایش: (سیب سرخ هوا)* ن و ک: بهمن مرتضوی کرمانشاه سالن غدیر.
بازیگر نمایش : (شبانه) * ن و ک: بهمن مرتضوی- کرمانشاه سالن غدیر.
سال ۱۳۷۷
بازیگر نمایش: (مستانه)* ن و ک: بهمن مرتضوی- کرمانشاه سالن غدیر.
کارگردادن وطراح صحنه نمایش: (جنگنامه غلامان)* ن: بهرام بیضایی - سالن غدیر- کارگاهی
بازیگر سریال تلویزیونی : (بنی آدم)* ف: شهرام غفوری .ک: احمدبیگلریان – تولیدمرکزهمدان.
سال ۱۳۷۸
بازیگر ومشاور کارگردان نمایش : (وعده گاه نهنگها) * ن: حمیدرضا نعیمی. ک : کورش سلیمانی- کرمانشاه سالن غدیر.
بازیگرسریال تلویزیونی(بلال حبشی) * ن وک: صادق عاشورپور- تولید مرکزهمدان .
سال ۱۳۷۹
بازیگروکارگردان نمایش: (شب بی پایان فاخته) * ن: حمیدرضانعیمی - کرمانشاه سالن آموزش وپرورش.
سال ۱۳۸۰
کارگردان و بازیگروطراح صحنه نمایش: (فصل مادربزرگ)* ن: حمیدرضانعیمی- کرمانشاه سالن غدیر.
سال ۱۳۸۱
کارگردان وبازیگروطراح صحنه نمایش عالیجناب حباب)* ن : محمدرضا زندی- کرمانشاه سالن غدیر.
بازیگرفیلم سینمایی: (چریکه هورام) * ک: فرهاد مهرانفر.
سال ۱۳۸۲
بازیگرودستیار کارگردان تله تئاتر: (وعده گاه نهنگها) * ن: حمیدرضا نعیمی. ک: غلامسین لطفی - تولید مرکز مهاباد.
سال ۱۳۸۳
بازیگر و کارگردانی نمایش: (هفت طبقه) * ن : حمیدرضانعیمی- کرمانشاه سالن غدیر.
بازیگرتله تئاتر: (آسانسور)* ن: ژراردو وایه. (بازنویسی:حمیدرضا نعیمی) ک: غلامسین لطفی - تولید سیمای کرمانشاه.
سال ۱۳۸۴
بازیگروبازیگردان تله فیلم لک لکها به خانه برمیگردند) * ف و ک: غلامسین لطفی - تولید سیمای کرمانشاه.
بازیگرفیلم سینمایی : (خانه روشن)* ک: وحید موسائیان - تهران
بازیگر نمایش الفبای ضربه ها) * ک: آرش دادگر - تهران تالارمولوی.
سال ۱۳۸۵
بازیگرنمایش : (امشب دیگه مهره های پشتم نی لیک می زنند)* ن وک :حمیدرضا نعیمی - تهران.تالارمهر
بازیگرنمایش : (کالون وقیام کاستلیون)* ن : حمیدرضا نعیمی. ک : آرش دادگر - تهران.تالارمولوی.
بازیگر سریال: (سایه مهتاب) * ف: شهرام غفوری. ک: اسماعیل صدقی- تولید سیمای کرمانشاه.
سال ۱۳۸۶
بازیگرنمایش : (غریبه های همیشگی)* ن وک: شهرام کرمی - تهران تئاترشهر. سالن آفتاب.
بازیگرنمایش: (خورشید وخاکستر) * ن: قدرت... فتحی. ک: علی راسخ راد- تهران تالارسنگلج- یزد سالن فرهنگ.
بازیگر. دراماتورژ. طراح صحنه نمایش دهانی پرازکلاغ )* ن: جمشید خانیان .
بازیگر. دراماتورژ. طراح صحنه نمایش تکرار) * ن: جمشید خانیان .
بازیگرنمایش : (کالون وقیام کاستلیون)* ن : حمیدرضا نعیمی. ک : آرش دادگر- تهران. سالن چهارسو.
نمایشنامه خوانی نمایش (دربیداری) به کارگردانی مجید تفرشی-تهران مجتمع فرهنگی وهنری اسوه .
سال ۱۳۸۷
کارگردان هنری تله تأتر : (خط سوم)* ن: حمیدرضانعیمی. ک: غلامحسین لطفی. تولید سیمای کرمانشاه.
بازیگر تله فیلم : (گنجشک)* ف و ک: داریوش ربیعی. پخش از شبکه ۳
بازیگر سریال تلویزیونی (فصل مقاومت)* ف : احمد بیگلریان . ک: اسماعیل صدقی. تولید مرکز سنندج.
بازیگر تله فیلم بگو کجاست)* ف و ک: داریوش ربیعی. تولید مرکز شهرکرد.
سال ۱۳۸۸
بازی درنمایش : (شاه لیر) - ن : حمیدرضا نعیمی - ک : آرش دادگر- تاترشهر.گارگاه نمایش
بازی درنمایش : (سرود سرد خاکستر)- ن و ک :حمیدرضانعیمی - تالار ماه حوزه هنری.
بازی در نمایش : (جن گیر) - ن و ک : کوروش نریمانی - تاترشهر . سالن قشقایی
بازی در نمایش: (فیل) – نویسنده : حمیدرضانعیمی- ک: بهناز نازی . تئاترشهر- کارگاه نمایش.

عکسهای خسرو شهراز





منبع : art831.mihanblog.com


__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:40 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها