بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > ادبیات طنز

ادبیات طنز در این تالار متون طنز مناسب و بحث در مورد طنز قرار دارند

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 10-13-2007
kiana آواتار ها
kiana kiana آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 795
سپاسها: : 843

1,438 سپاس در 268 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض شعر طنز ، ضرب المثل، جوک، لطیفه، اس ام اس و .....

لطفا پس از شنیدن صدای بوق ..و پیام های زیر ..پیغام بگذارید

پیغام گير حافظ:



رفته ام بیرون من از کاشانه ی خود غم مخور!

تا مگر بینم رخ جانانه ی خود غم مخور!
بشنوی پاسخ زحافظ گر که بگذاری پیامزآن زمان کو باز گردم خانه ی خود غم مخور !







پیغام گیر سعدی:



از آوای دل انگیز تو مستم

نباشم خانه و شرمنده هستم
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ
فلک را گر فرصتی دادی به دستم







پیغام گیر فردوسی :



نمی باشم امروز اندر سرای

که رسم ادب را بیارم به جای
به پیغامت ای دوست گویم جواب
چو فردا بر آید بلند آفتاب







پیغام گیر خیام:



این چرخ فلک عمر مرا داد به باد

ممنون توام که کرده ای از من یاد
رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش
آیم چو به خانه پاسخت خواهم داد!







پیغام گیر منوچهری :



از شرم به رنگ باده باشد رویم

در خانه نباشم که سلامی گویم
بگذاری اگر پیغام پاسخ دهمت
زان پیش که همچو برف گردد رویم!







پیغام گیر مولانا :



بهر سماع از خانه ام رفتم برون.. رقصان شوم!

شوری برانگیزم به پا.. خندان شوم شادان شوم!
برگو به من پیغام خود..هم نمره و هم نام خود
فردا تو را پاسخ دهم..جان تو را قربان شوم!







پیغام گیر بابا طاهر:



تلیفون کرده ای جانم فدایت!

الهی مو به قوربون صدایت!
چو از صحرا بیایم نازنینم
فرستم پاسخی از دل برایت!









وپیغام گیر نیما :



چون صداهایی که می آید

شباهنگام از جنگل
از شغالی دور
گر شنیدی بوق
بر زبان آر آن سخن هایی که خواهی بشنوم
در فضایی عاری از تزویر
ندایت چون انعکاس صبح آزا کوه
پاسخی گیرد ز من از دره های یوش





پیغام گیر شاملو :





بر آبگینه ای از جیوه ء سکوت

سنگواره ای از دستان آدمی
تا آتشی و چرخی که آفرید
تا کلید واژه ای از دور شنوا
در آن با من سخن بگو
که با همان جوابی گویمت
آنگاه که توانستن سرودی است





پیغام گیر سایه :





ای صدا و سخن توست سرآغاز جهان

دل سپردن به پیامت چاره ساز انسان
گر مرا فرصت گفتی و شنودی باشد
به حقیقت با تو همراز شوم بی نیاز کتمان






پیغام گیر فروغ :





نیستم.. نیستم..

اما می آیم.. می آیم ..می آیم
با بوته ها که چیده ام از بیشه های آن سوی دیوار
می آیم.. می آیم ..می آیم
و آستانه پر از عشق می شود
و من در آستانه به آنها که پیغام گذاشته اند
سلامی دوباره خواهم داد
__________________
شیشه ای میشکند... یک نفر میپرسد که چرا شیشه شکست
آن یکی میگوید شاید این رفع بلاست !
دل من سخت شکست ... هیچ کس هیچ نگفت .... غصه ام را نشنید !
از خودم میپرسم : ارزش قلب من از شیشه ی یک پنجره هم کمتر بود ؟






ویرایش توسط رزیتا : 05-04-2010 در ساعت 08:26 AM
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از kiana به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2  
قدیمی 11-15-2007
shabhaye_mahtabi آواتار ها
shabhaye_mahtabi shabhaye_mahtabi آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Oct 2007
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,411
سپاسها: : 8

68 سپاس در 39 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض شعر، ضرب المثل، جوک، لطیفه، اس ام اس و .....

پروردگار محترم ؛ نظر به اينكه طي بررسي هاي به عمل آمده توسط اينجانب ، عليرغم تمام نعمات و الطاف حضرتعالي در مراحل مختلف زندگي به اين حقير ، به هيچ جايي نرسيده و موجبات شرمساريِ نسل بشريت را فراهم آورده ام ، خواهشمند است پيرو تبصره سوم بند اول قرارداد آفرينش، مورخ1/1/1 ، منعقده فيمابين ابر جد اينجانب مشهور به «آدم» و حضرتعالي استعفاي اين حقير را از مقام «انسانيت» بپذيريد بديهي است مِن بعد اينجانب هيچ گونه مسووليتي در قبال انساني بودن رفتار و گفتار خود نمي پذيرم.

يه روز يه معتاد ۲ تا سيگار تو دهنش گرفته بود و داشت مي كشيد ازش ميپرسن چرا ۲ تا سيگار ميكشي ميگه يكي واسه خودم يكي هم از طرف دوستم كه زندونيه بعد از يه مدتي ميبينن همون معتاد يه دونه سيگار ميكشه بهش ميگن حتما دوستت از زندان آزاد شده ميگه نه خودم ترك كردم.
با تشکر فریبا
__________________
من هنوز ایمان دارم مادرم را خواهم دید
وقتی تمام دیوار بیمارستان تیتر زده اند : آی ... سی .... یو
این فشار ها که به خونت می آیند ،
تمام رگ هایم از بهشت متنفر می شوند
که زیر پایت را خالی می کنند ...
" هومن شریفی "


ویرایش توسط رزیتا : 04-30-2010 در ساعت 12:40 AM
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از shabhaye_mahtabi سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #3  
قدیمی 11-16-2007
shabhaye_mahtabi آواتار ها
shabhaye_mahtabi shabhaye_mahtabi آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Oct 2007
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,411
سپاسها: : 8

68 سپاس در 39 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

گفت روزی به گلــــپری ، قنـــــــبر
رفته بالا فشـــــــــــــــارم ای دختر
شل حجابــــــی مکن مرنـجانـــــــم
یک دوخـــــــــــروار رژ مـزن جانم
خاطرم را تو کــــــم مکـــــــــدر کن
جای آن شا ل، چارقــــــــد سر کن
زلف بر باد می دهـــــی تاچــــــند
پاچه را باز می نهــــــــــــی تا چند
مانتوات هم که گشـــــــته واویـلا
رفتـــــــــــــــــه تا وامصیــــبتا بالا
بیش از اندازه تنگ و چسبان است
گردنت هم کـــه روی اکران است
بد شده است این، ادا و اطـــــوارت
مثل شلوارک است شـــــــــــلوارت
چشم و ابروت غــــیر اخلاقی است
آن سر و روت غیر اخلاقـــی است
گشتِ ارشاد ،گر تورا بیــــــــــــــند
پاچه و شـال و مانــــــــتو را بیند
می شود بد برایـت ای دخـــــــــتر
خود بپوشان ، فــــــدایت ای دختـر
گفت ژیـلا که نازنیــــــــــــــن بابـا
ای فـدای توبهــــــــــــــــترین بابـا
یک دومـاهی ،فضـا بُوَد باحــــــال
بوده پیوســته بر همــــــــین منوال
چون که نزدیــک انتــــخابات است
وقت اغماض و التـــــــفاتات است
این مواقع ، عزیــــــز می گردیــــم
خوب و مقبول، نیــــز می گردیـــم
می شود هــــــی مصاحبــــه با ما
می رود اعتـــــــــــــــبار ما بــــالا
هر کسی سعی می کـــند طـــــوری
خــــــود بچســـباند او به ما فـوری
این بگویـد لبـاس ما عالـــــی است
شل حجـابی زیاد هم بــــــــد نیست
آن بگویـــــد که ما عجب ماهـــــیم
ازجوانان خــــــوب و آگاهــــــــــیم
در رهِ جــــــذب بهتــــــــــــرین آرا
هرکـــــه تعریف می کنــــــد از ما
پس در این یک دوماهه محبوبــیم
با همین شکل ای پدر خوبــــــــیم
با تشکر فریبا
__________________
من هنوز ایمان دارم مادرم را خواهم دید
وقتی تمام دیوار بیمارستان تیتر زده اند : آی ... سی .... یو
این فشار ها که به خونت می آیند ،
تمام رگ هایم از بهشت متنفر می شوند
که زیر پایت را خالی می کنند ...
" هومن شریفی "

پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از shabhaye_mahtabi سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #4  
قدیمی 11-20-2007
shabhaye_mahtabi آواتار ها
shabhaye_mahtabi shabhaye_mahtabi آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Oct 2007
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,411
سپاسها: : 8

68 سپاس در 39 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Talking شولوغ پولوغ « به لهجه اصفهانی »

شولوغ پولوغ « به لهجه اصفهانی »
دیشب زتهرون اومدم خسته و نالون اومدم
هر چی بوگوی پكر بودم پشیمون از سفر بودم
از سر گرفته تا به پام خورد و خمیر بود همه جا
یه هفته پیش با دلخوشی گفتم به خود كه چكشی
یه سری به تهرون می زنم خب همه جاشا می بینیم
سیروسیاحت می كونم آ استراحت می كونم
دلم یه قدری وا میشه از رنجی كار رها می شه
از رفقای تهرونی از خویشاقو مای جون جونی
یه دیدنی بجا كونم حاجتی دل روا كونم
خدای یكتا می دونه كه پاك شدم من دیوونه
یه حاجتم روا نشد یه دردی من دوا نشد
یه تهرونی شلوغی بود شهر شلوغ پلوغی بود
هرجا كه آدم پا میذاشت فقط یه زرق وبرقی داشت
اسبابی گول بود همه جاش وه تله پول بود همه جاش
خیابوناش غلغله بود كوچاش پر از ولوله بود
آدم تواونجا لول می زد ماشین و دوچرخه وول می زد
از اون همه ماشین چه سود یه تاكسی خالی نبود
صفی اتوبوس سوار شدن از اینجا بود تا جوشقون
هر كی روان تو صف می شد وقتی خوشش تلف می شد
یه اتوبوس كه می رسید صد تا آدم توش می طپید
اون ماشینای پر زدود جونا را به لب رسونده بود
یه روز تو یه خیابوناش روان بودم یواش یواش
یه جیب بری جیبمو برید جیبم برید و ورمالید
یكباره اونجا لات شدم بی پول و سور و سات شدم
ساعتی نازنینمو دقیق و وقت بینمو
فروختم و با چند تومن خودما رسوندم به وطن
وقتی به منزل رسیدم این سخن از دل شنیدم
قربونی اصفهونمون شهر پرآب و نونمون
زندگی توش چه آسونه راحتی جونی انسونه
هر كی تواون مكون داره هر چی بخواد تو اون داره
این شهری شهری زندگی جون میده بهر زندگی
اكبر جمشیدی
با تشکر فریبا
__________________
من هنوز ایمان دارم مادرم را خواهم دید
وقتی تمام دیوار بیمارستان تیتر زده اند : آی ... سی .... یو
این فشار ها که به خونت می آیند ،
تمام رگ هایم از بهشت متنفر می شوند
که زیر پایت را خالی می کنند ...
" هومن شریفی "

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از shabhaye_mahtabi به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #5  
قدیمی 11-23-2007
shabhaye_mahtabi آواتار ها
shabhaye_mahtabi shabhaye_mahtabi آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Oct 2007
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,411
سپاسها: : 8

68 سپاس در 39 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Talking

تفاوت در موفقیت !
آیا می دانید که تفاوت پیر دختر با پیر پسر چیست؟
اولی موفق نشده ازدواج کنه ولی دومی موفق شده ازدواج نکنه!

تست کنکور
كدام نقطه هنوز واحدي از دانشگاه آزاد احداث نشده است؟
الف)فلات تبت ب)كوههاي كليمانجارو ج)جزاير گالاپاگوس د)قطب جنوب و حومه

چاپخانه نوبر
چاپ عكس بر روي سنگ قبر
چهار رنگ
قابل شستشو

فرشته نگهبان
مرد داشت در خيابان حركت مي كرد كه ناگهان صدايي از پشت گفت:
- اگر يك قدم ديگه جلو بري كشته مي شي .
مرد ايستاد و در همان لجظه اجري از بالا افتاد جلوي پاش.مرد نفس راحتي كشيد و با تعجب دوروبرشو نگاه كرد اما كسي رو نديد .بهر حال نجات پيدا كرده بود . به راهش ادامه داد .به محض اينكه مي خواست از خيابان رد بشه باز همان صدا گفت :
- ايست
مرد ايستاد و در همان لحظه ماشيني با سرعت عجيبي از جلويش رد شد .بازم نجات پيدا كرد .مرد پرسيد تو كي هستي و صدا جواب داد من فرشته نگهبان تو هستم . مرد فكري كرد و گفت :
-پس اون موقعي كه من داشتم ازدواج مي كردم تو چه گوري بودي ؟


خبر بد
پزشكي به بيمارش گفت؛ متاسفانه دو خبر بد برايت دارم. اول اين كه بيشتر از 24 ساعت ديگر زنده نيستي و خبر دوم آن كه، ديروز يادم رفت اين خبر را بهت بگم!

نامگذاری مدرن
یکی اسم بچه اش را می ذاره "اس ام اس". ازش می پرسن: چرا این اسم را گذاشتی رو این طفل معصوم؟ میگه : هر چی باشه از"پیام" که باکلاس تره

با تشکر فریبا
__________________
من هنوز ایمان دارم مادرم را خواهم دید
وقتی تمام دیوار بیمارستان تیتر زده اند : آی ... سی .... یو
این فشار ها که به خونت می آیند ،
تمام رگ هایم از بهشت متنفر می شوند
که زیر پایت را خالی می کنند ...
" هومن شریفی "

پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از shabhaye_mahtabi سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #6  
قدیمی 11-25-2007
shabhaye_mahtabi آواتار ها
shabhaye_mahtabi shabhaye_mahtabi آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Oct 2007
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,411
سپاسها: : 8

68 سپاس در 39 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مهریه

گفت غضنفر به عیـالش چنـــــین
گوش کن ای دلـبرک نارنـــــــــین
سکه گران گشته در ایـنروز هـا
یکصد و هشتاد شده استـش بهــا
مهــر یه ات را تو به اجــرا گـذار
زود بگیرش که بیـــاید به کـــــــار
گفت عیالش که چه گویی غضــی
مهــــــــریه اجرا بگذارم که چــی
گفت غضــــنفر که عزیز دلــــــــم
نازگلم ، ساده دلـم ،خـــــوشـگلــم
تاکــه به پولش بخـرم خانـــــه ای
خانه ی خوش نقشه و جا نانه ای
گفت عیالش که عجب ابلهـــــــی
مهریـه ام را تو ببــــــــــاید دهــی
با تشکر فریبا
__________________
من هنوز ایمان دارم مادرم را خواهم دید
وقتی تمام دیوار بیمارستان تیتر زده اند : آی ... سی .... یو
این فشار ها که به خونت می آیند ،
تمام رگ هایم از بهشت متنفر می شوند
که زیر پایت را خالی می کنند ...
" هومن شریفی "

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از shabhaye_mahtabi به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #7  
قدیمی 11-30-2007
shabhaye_mahtabi آواتار ها
shabhaye_mahtabi shabhaye_mahtabi آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Oct 2007
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,411
سپاسها: : 8

68 سپاس در 39 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

يه نفر تصادف مي كنه دنده هاش ميشكنه.ميره دكتر و از دنده هاش عكس ميگيره.عكس رو مي ده به دكتر و مي پرسه:آقاي دكتر من خوب مي شم؟ دكتره مي گه:نگران نباش با فوتوشاپ درستش مي كنم.

به يك نفر ميگن با بالش جمله بساز ميگه رفتم شكار يه پرنده ديدم خواستم بزنم به بالش.
ميگن با اين بالش نه ، با اون بالش.
ميگه خوب رفتم شكار ، يه پرنده ديدم موندم بزنم تو اين بالش يا اون بالش.
ميگن بابا اصلا” بي خيال ، حالا با تشك جمله بساز .
ميگه رفتم شكار يه پرنده ديدم تو شك بودم بزنم به اين بالش يا اون بالش!

شرلوك هلمز، كارآگاه معروف، و معاونش واتسون رفته بودند صحرانوردي و شب هم چادري زدند و زير آن خوابيدند . نيمه هاي شب هلمز بيدار شد و آسمان را نگريست . بعد واتسون را بيدار كرد و گفت : ” نگاهي به بالا بينداز و به من بگو چه مي بيني؟ ” واتسون گفت :” ميليون ها ستاره مي بينم “. هلمز گفت : ” چه نتيجه اي مي گيري؟ “. واتسون گفت : ” از لحاظ روحاني نتيجه مي گيرم كه خداوند بزرگ است و ما چقدر در اين دنيا حقيريم . از لحاظ ستاره شناسي نتيجه مي گيرم كه زهره در برج مشتري ست، پس بايد اوايل تابستان باشد. از لحاظ فيزيكي نتيجه مي گيرم كه مريخ در محاذات قطب است، پس بايد ساعت حدود سه نيمه شب باشد “. شرلوك هلمز قدري فكر كرد و گفت: ” واتسون ! تو احمقي بيش نيستي ! نتيجه ي اول و مهمي كه بايد بگيري اين است كه چادر ما را دزديده اند”
با تشکر فریبا
__________________
من هنوز ایمان دارم مادرم را خواهم دید
وقتی تمام دیوار بیمارستان تیتر زده اند : آی ... سی .... یو
این فشار ها که به خونت می آیند ،
تمام رگ هایم از بهشت متنفر می شوند
که زیر پایت را خالی می کنند ...
" هومن شریفی "

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از shabhaye_mahtabi به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #8  
قدیمی 12-21-2007
shabhaye_mahtabi آواتار ها
shabhaye_mahtabi shabhaye_mahtabi آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Oct 2007
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,411
سپاسها: : 8

68 سپاس در 39 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مردكي را چشم درد خاست. پيش بيطار (دامپزشك) رفت كه دوا كن. بيطار از آنچه در چشم چارپا مي‌كرده در ديدهٔ او كشيد و كور شد و حكومت به داور بردند. گفت: برو ترا هيچ تاوان نيست كه اگر اين خر نبودي پيش بيطار نرفتي! ...
ندهد هوشمند روشن راي به فرومايه كارهاي خطير
بوريا باف اگر چه بافنده است نبرندش به كارگاه حرير


يكي از جراحان معاصر در مجلسي مي‌گفت: امروز سنگ كليه‌يي به بزرگي تخم مرغي بيرون آوردم، و بدان مفاخره و مباهات كردن مي‌خواست. يكي از حاضران گفت: رنجور اكنون چگونه است؟ گفت: در حين عمل بمرد. ظريفي از حاضران گفت: اگر بنا بمردن بود، من جگرش را هم در مي‌آوردم.
با تشکر فریبا
__________________
من هنوز ایمان دارم مادرم را خواهم دید
وقتی تمام دیوار بیمارستان تیتر زده اند : آی ... سی .... یو
این فشار ها که به خونت می آیند ،
تمام رگ هایم از بهشت متنفر می شوند
که زیر پایت را خالی می کنند ...
" هومن شریفی "

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از shabhaye_mahtabi به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #9  
قدیمی 12-22-2007
shabhaye_mahtabi آواتار ها
shabhaye_mahtabi shabhaye_mahtabi آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Oct 2007
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,411
سپاسها: : 8

68 سپاس در 39 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

یه نفر با کارتش سر فروختن بنزین دعواش شد!کارته گفت:اگه با این قیمت منو بفروشی بنزینمو حلالت نمیکنم!

با تشکر فریبا
__________________
من هنوز ایمان دارم مادرم را خواهم دید
وقتی تمام دیوار بیمارستان تیتر زده اند : آی ... سی .... یو
این فشار ها که به خونت می آیند ،
تمام رگ هایم از بهشت متنفر می شوند
که زیر پایت را خالی می کنند ...
" هومن شریفی "

پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 12-22-2007
shabhaye_mahtabi آواتار ها
shabhaye_mahtabi shabhaye_mahtabi آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Oct 2007
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,411
سپاسها: : 8

68 سپاس در 39 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

زني خواهم كه فرمان دار باشد// به دست او رُل جاگوار باشد
سر آمد باشد او در خانه داري// وآن خانه بر ِ بلوار باشد



زنی دارم که اِند خانه داری است// از این بابت مرا همراه و یاری است
اجاره داده ام ماهی دومیلیون// آخه موقعیت خانه تجاری است



باچه شکل و چه شیوه ای گویم
تا که حرف مرا بفهمی خوب
این حوالی پر از هنرمند است
گر که دزدی هنر شود محسوب

با تشکر فریبا

(شعر از آقای محمد جاوید )
__________________
من هنوز ایمان دارم مادرم را خواهم دید
وقتی تمام دیوار بیمارستان تیتر زده اند : آی ... سی .... یو
این فشار ها که به خونت می آیند ،
تمام رگ هایم از بهشت متنفر می شوند
که زیر پایت را خالی می کنند ...
" هومن شریفی "


ویرایش توسط دانه کولانه : 10-23-2008 در ساعت 12:01 AM
پاسخ با نقل قول
3 کاربر زیر از shabhaye_mahtabi سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 10:57 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها