بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 03-16-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض سیمای فاطمه زهرا (س) در شعر فارسی

سیمای فاطمه زهرا (س) در شعر فارسی




عشق ذاتی به اهل بیت (ع) در خون تمام ایرانیان می جوشد. همین عشق و علاقه منجر به سرودن شعر ایرانی شده است. عاطفه ی ایرانی و عشق ذاتی به اهل بیت (ع) باعث شده تا شعر فاطمی در ادبیات فارسی پدید آید. شعر مظهر علاقه، عاطفه، تبلیغ، دفاع و فریاد است.

نخستین آثار شعر اهل بیت (ع) در منظومه ی بلند پدر شعر ایران – فردوسی طوسی – در قرن چهرم آشكار شد و هم او در ابیاتی از حماسه ی خود زبان به ستایش و اظهار ارادت به پیامبر (ص) و امام علی (ع) گشود. نخستین سروده ها درباره ی دختر پیامبر (ص) با اشعار ناصر خسرو قبادیانی، سنایی، غزنوی، قوامی رازی و ... آغاز می شود. اشعار فاطمی این مرحله دارای ویژگی ارزشمندی است و آن اینكه بیان حقایق تاریخی و عقاید دینی در آن فراوان و تصنعات و تكلفات ادبی در آن كمتر است.


دشواری سرودن در شأن والای

حضرت زهرا(س)

1. هیچ كس نمی تواند مقام حضرت زهرا (س) را بیان كند به جز معصومین (ع)؛
2. نمی شود جمال جسمی فاطمه (س) را به تصویر كشید و این نقیصه باعث آفاتی شده است. عشق را چگونه بسراییم؟

با توجه به این دو نقیصه، شعر فاطمی در چهار قالب معنایی و محتوایی قابل بررسی است:
1. نگرش روایی و تاریخی؛ 2. نگرش فلسفی و كلامی؛ 3. نگرش تخیلی و شاعرانه؛ و 4. نگرش عاطفی و شخصی

بدون شك بسیاری از سروده ها دو، سه و یا هر چهار جنبه را به هم آمیخته دارند و تعداد اشعاری كه تنها یكی از جهات را لحاظ كرده باشد، فراوان نیست. سؤال این است كه آیا شاعران راههای دیگری برای شناختن و شناساندن آن وجود شریف نداشتند كه غالب آنان خود را در سنتهای ادبی گذشتگان – و مدایح و مراثی و مناقب – زندانی كرده اند؟ اكنون با ذكر نمونه هایی – با اولویت دادن به شعر معاصران – به بررسی این نگرشها می پردازیم.

1.نگرش روایی و تاریخی:در این نگرش شعرها بر مبنای مقاطعی از زندگی ایشان، چون ازدواج، فدك، شهادت یا احادیثی كه جایگاه حضرت را بیان میدارد، سروده شده اند. برای مثال می توان شعر ابن حسام خوسفی، شاعر قرن نهم هجری، را با عنوان مهمانی كردن جناب پیامبر (ص) نام برد:
از بر اطراف باغ، از چمن گلعذار
مجمره پر عود كرد، بوی خوش نوبهار


و یا قصیده ی مروج الاسلام كرمانی:
ای دُر دُرج حیا و آیت عظمی
بضعه ی خیرالوری و مریم كبری


تا آنجا كه میگوید:
آه كه در مدت قلیل چه آمد
بر سرت از مردمان بی سر و پا


اگر شاعران قادر باشند از ظواهر امور بگذرند و رابطه ی حوادث را با یكدیگر درگذشته و آینده تحلیل كنند و در عین حال از لطافت خاص بیان شعری دور نیافتند، باید گفت كه به شأنی عالی در شعر دست یافته اند. مثنویهای احمد عزیزی در كتابلاله های زهراییحركتی است در این سو و نیز قصیده ی زیبای فرید، شاعر متعهد معاصر، با مطلع «روزی كه دفن كرد علی بیصدا ترا»، ضمن اشاره به مرحله ی تاریخی حیات آن حضرت (س) به تحلیلی منطقی و در عین حال شاعرانه دست یافته است.

2.نگرش فلسفی و كلامی: اشعاری را كه عمدتاً به نقش زهرای مرضیه (س) در عالم هستی و مقام معنوی و روحانی و عرفانی اش می پردازد، می توان دارای جهتی فلسفی و كلامی دانست. از این دست اشعار از دیرباز تا كنون گفته اند و می گویند. بسیاری از این سروده ها تكرار سخنان شعرای متقدم و بخشی نیز مبتنی بر نكات ظریف و تازه ای است. یكی از بهترین این گونه اشعار، مثنوی محمد فكور صفا (متخلص به فكور) است كه تفسیری از «مناقب منسوب به ابن عربی» می باشد. مثلاً در تفسیر صفتی از صفات آن حضرت (جواد العالم العقلیه)، گوید:
عقل كل، اول ظهور باری است
وان ظهور اندر موالی، جاری است ...چون كه ظرف جان زهرا كامل است
عقل كل را در پذیرش شامل استحضرتش مشكات نور عقل شد
تا كه نور او به عالم نقل شد ...در لباس زن هویدا شد ولی
یازده انوار از او شد منجلی ...

ابیاتی كه جنبه ی فلسفی دارند، غالباً در مقدمه ی قصاید قرار گرفته اند؛ چنانكه شاعر معاصر، محمد علی صاعد، در مقدمه ی قصیده ای در ستایش حضرت زهرا (س) آورده است:
كیست وجودش ز بعد خالق اكبر
فوق وجود و ز حد وصف فراتر؟ كیست كه باشد وجود، ذیل وجودش
هست عَرَض، هرچه هست و اوست چو جوهر

اشعاری با این گونه مضامین با این همه ارجمندی، در نهایت «شعر خواص» است و از نظر ارتباط با عموم، محدودیتهایی دارد، و لذا باعث روی آوردن مردم به شعرهای عامیانه و مبتذل شده است.

3.نگرش تخیلی و شاعرانه: در این گونه شعرها كه دارای نگرش تخیلی به قضایا هستند، تخیل هنری و مفاهیم فاقد مصادیق خارجی بر سایر جنبه ها غلبه دارد. نمونه مبالغه آمیز این گونه اشعار، مدیحه ی سنجر كاشانی است كه به جای آنكه خواننده شعر به اعجاب در برابر صفات عالیه حضرت فاطمه (س) برسد. در برابر نازك خیالی و مضمون یابی شاعر شگفت زده می شود:
هم خضر آب داشت، هم اسكندر آینه
مثل تویی كه دید در آب و در آینه؟از بیم چشم زخم فلك ز آفتاب و ماه
حاضر كند به بزم تو با مجمر آینهعكس ترا كه شعله ی صف سركش آمده است
در بر اگر كشد نكند باور آینه
تا آنجا كه گوید:
تقلید وضع ساره ی خیر النسا نمود
زان رو نكرد بر سر و بر، زیور آینهبانوی عرش حجله و خاتون خلد زاد
آن كز حیا نخواسته از شوهر آینه


همین نازك اندیشی در شعر «خسرو احتشامی» شاعر نوجوی معاصر یافت می شود بی آنكه كلیت شعر، وقف خیال آفرینی شود:
تا رخصت حضور نیابد، شب طلوع
مهتاب از ادب نتراود به روزنش....تا كعبه راز سنگ كرامت نیفكند
از چشم روزگار نهان است مدفنش

این گونه سخنان از مصادیق «یجوز للشاعر ما لا یجوز لغیره» هستند. باری باید پذیرفت كه شعر را عالمی دیگر است و شعر خالی از خیال لطفی ندارد. لكن گستره ی پرواز خیال در شعر متعهد تا جاییست كه از هدف دور نیافتیم. نباید فراموش كرد كه هدف اصلی شعر دینی، بویژه شعر اهل بیت، بیان حقیقت، ترویج ارزشهای توحیدی و گسترش فضیلت است.

4.نگرش عاطفی و شخصی: آن دسته از اشعاری كه بیان عواطف دینی و احساس ارادت به آستان مقدس فاطمه ی مطهر (س) و مصیبتهای ایشان در آنها غلبه دارد، می تواند به عنوان سروده های عاطفی قلمداد شود.

حساب سروده هایی را كه درباره ی شهادت و مظلومیت آن حضرت است، باید جدا كرد زیرا تأثیر واقعه در بسیاری از موارد بیش از تأثیر زبان شعر است، به ویژه آنكه شاعران برای ایجاد انگیزش عاطفی در مردم، عمداً- یا سهواً- از باطن حوادث گذشته و به پوسته ی آن- با تفصیل و رنگ و لعاب- می پردازند و گاه شعر را از لطافت هنری و محتوای توحیدی- هر دو- خالی می كنند. این گونه اشعار عوامانه ضربات مهمی بر فرهنگ عمومی دینداران در گذشته وارد كرده است، كه هنوز آثار آن باقی است.

بررسی شعر فاطمی در مرحله ی كنونی
تكرار و تقلید، كلی گویی، استفاده ی زیاد از بیان خبری و تقریری، بازیهای لفظی و افراط در موازین سخنوری، از مهمترین موانع تأثیرگذاری عاطفی در شعر هستند. یكی از مهمترین موفقیتهای شعر فاطمی در دهه های اخیر فائق آمدن برخی از شاعران بر این موانع است. شاعران امروز شیوه های مختلفی را برای انگیزش عاطفی در شعرهای خود تجربه می كنند. گاه بیان یك واقعیت از ابعاد و زوایای گوناگون و استفاده از استعارات لطیف را راهی برای نفوذ در دلها قرار می دهند. در ترجیع بند طولانی محمد علی مجاهدی (متخلص به پروانه)- درباره ی هجوم به خانه ی آن حضرت (س)، پس از رحلت پدر بزرگوارش (ص)- تلاش برای دست یافتن به بیان لطیف و شاعرانه حقایق به وضوح دیده می شود:
سوخت بال كبوتران حرم
كار این شعله ها به لانه كشیددامن گل كه سوخت از آتش
شعله سر از دل جوانه كشید

گامهایی در مسیر بازآفرینی اشعار گذشته، از سالها پیش آغاز شده است. این تحول از قبل از انقلاب شروع شده و در انقلاب رشد كرد، این حركت هم اكنون نیز ادامه دارد و مسبب آن شاعران متعهد بوده اند.

انتشار و فروش گسترده ی آثار اندیشمندانی كه در آثارشان، برای شناساندن سیمای تابناك حضرت زهرا (س) از جنبه های اجتماعی، تاریخی و تربیتی به مردم، به ویژه نسل جوان، كوشش كرده اند، نشاندهنده ی عشق و علاقه ی مردم و جوانان به آن حضرت (س) و هم بشارت دهنده ی رشد فكری و فرهنگی در قلمرو شناخت معصومین است. بیهوده نیست كه بسیاری از شاعران انقلاب در دو دهه ی اخیر سعی در درك شهودی و احساس مستقل و زبانی فارغ از تكرار و تقلید- در زمینه ی پیوند شناختی و عاطفی- با «بانوی آب» و «آفتاب» و «بی نشانه ای كه نشانه ی خداست» داشته اند. برای نمونه به قسمتی از شعر شكوفه های فریاد خسرو احتشامی بنگرید:
تو ستاره ای و تو اختری؛ مه و مهر و زهره و مشتری
نكنند با تو برابری؛ تو یگانه دخت پیمبریتو همای اوج سعادتی، تو سپهر عصمت و عفتی
تو قرین مهر ولایتی، به خدا كه همسر حیدریبه حسن ستاره ی روشنت، كه حسین آن گل گلشنت
به خدا رسیده ز دامنت، به خدا تو معنی مادری

شعر «سرای فاطمه» سروده ی حمید سبزواری، در اصل شعری ملهم از سخنان امام خمینی (ره) وفاطمه فاطمه استبه قلم دكتر شریعتی است، كه آثار و سخنان آنان بالاترین تأثیر را در شكل دهی فرهنگ شعر فاطمی پس از انقلاب داشته است:
حجره گلین است و كوچك است و عجب آنك
هست جهانی، چو جای فاطمه داردرشحه ی ایمان تراود از در و بامش
خانه ی علم است و باب علم در آن است

بر این گونه شعرها می توان «راز شب» سروده ی شادروان شهریار را نیز افزود.

شعر فاخر و چند بعدی: بخش دیگری از شعرها كه بدون شك قسمتی از ادبیات انقلاب اسلامی در شمار می آیند، دارای افكار نو، لطف عواطف، تازگی اسلوب و قدرت اثرگذاری ویژه ای هستند. بر اینها باید در آمیختن هر چهار بعد افزوده شود. قصیده ی شیوای خسرو احتشامی، با عنوان شكوفه های فریاد، از این دست است:
روز نخست چون گل این بوستان شكفت
عِطر عفیف عشق فرو ریخت بر تنش ...هم باشدش بهار رسالت در آستین
هم می چكد گلاب ولایت از دامنشمردآفرین زنی كه خلیلانه می شكست
بتخانه خلاف خلافت ز شیونشاز سدره نیز در شب معراج می گذشت
حرمت اگر نبود عنانگیر توسنش


همچنین است سروده ی قادر طهماسبی (فرید) كه در روشن بینی تاریخی و نگرش عاشقانه به دین، لطفی بیش از دهها غزل به قصیده اش داده است:
ناموس دردهای علی بودی و چو اشك
پنهان نمود غیرت شیر خدا ترادفن شبانه ی تو كه با خواهش تو بود
فریاد روشنی است ز چندین جفا ترا ...یك عمر در گلوی تو بغض استخوان شكست
در سایه داشت گرچه علی چون هما ترا ...دادند در بهای فدك آخر- ای دریغ-
گلخانه ای به گستره ی كربلا ترا ...

شعر جوشان احمد عزیزی در همین زمینه در كلیت خود به همین شعر متكامل و چند بعدی می پیوندد. او گرچه بیشتر در مجموعه های خود از «ضریح گمشده ی گل یاس» سخن رانده بود، در «لاله های زهرایی» اسم و مسمای خود را یكسره نثار شعر فاطمی كرد:
حضرت زهرا دلش از یاس بود
قطره های اشكش از الماس بودداغ عطر یاس زهرا زیر ماه
می چكانید اشك حیدر را به چاه ...گریه آری، گریه چون ابر چمن
بر كبود یاس و سرخ نسترن ...این دل یاس است و روح یاسمین
این امانت را امین باش ای زمیننیمه شب دزدانه باید زیر خاك
ریخت بر روی گل خورشید، خاكمدفن این ناله غیر از چاه نیست
جز تو كس از قبر او آگاه نیست

غزلواره های كوتاه فاطمه راكعی
ای بی نشانه ای كه خدا را نشانه ای
هرجا نشان تست، ولی بی نشانه ای ...تصویر شاعرانه ی در خود گریستن
راز بلند سوختن عارفانه ای ...



شاعر جوان، فاطمه سالاروند با چنین مطلعی:
خم كرد پشت زمین را ناگاه داغ گرانت
هفت آسمان گریه كردند بر تربت بی نشانت


برخی از ویژگیهای كلی این پدیده ی نو در شعر فاطمی را دارا هستند.

ظهور شعر شهودی: تجلی بدیع شعر فاطمی در ادبیات انقلابی، سروده های نوینی هستند كه نوعی «ایمان تازه كردن» هم در عرصه ی فكر و هم در عرصه ی هنر محسوب می شوند. از این گونه شعرها می توان به شعر شهودی تعبیر كرد. نو سروده ی «پناه» اثر علی موسوی گرمارودی را در سال 1348 می توان گام نخست در مسیر این شعر دانست، كه به نظر می رسد گامهای پس از آن در شعر فاطمی پس از انقلاب برداشته شد. در این شعر، گرمارودی با دیدن كودكی گمشده و پریشان كه مادر خود را می طلبد، خویش را در قالب همان كودك گمشده می بیند كه در جستجوی «مادر مهربان همه ی عالم» است:


اینك منم آن طفل دور مانده گم گشته
آن خردسال كودك سرگشته
ای مادر عزیز همه عالم
كو مهربار دامن پاكت؟ كو؟

در شعر شهودی، گرچه صنعتگری و فخامت دسته ی پیشین شعرها به چشم نمی آید، ولی استقلال تجربه ها و ذاتی بودن شعر آن را ممتاز می سازد. شعر بلند «بانوی ما»، اثر طاهره صفارزاده، شعری متكامل و چند بعدی از این نوع است:

كس نمی داند
صاحب عزا
بانوی ما
در بین ماست

بانوی زخم دیده
زخم دل رسول
زخم دل امام
زخم شهادت فرزندان
زخم زمانه ی حق ناشناس ...

بانو به صدر مصطبه ی عشق آمده
در بین ماست
آن عطر را دوباره می شنوم
سرم به عاطفه ی رؤیا بر می گردد
سرم به دامن بانو بر می گردد ...

غزلواره ی علیرضا قزوه در كتابشبلی و آتش را با این مطلع:
تا كه نامت بر زبان آمد، زبان آتش گرفت
سوختم چندان كه مغز استخوان آتش گرفت
نیز قابل اتصال به شعر شهودی است. منظومه ی زیبای «بانوی آب» از بهمن صالحی، یكی دیگر از نمونه های این شعر نوخاسته و بلكه از پیشكسوتان آن است:

بانوی آب
چون هاله ای ز عاطفه ی ماه
با جامه ای ز نور
در قصر آفرینش كامل
خورشیدوار، ایستاده به درگاه ...

اینجا لازم است نكته ای را متذكر شوم. به قول ادیب گرانمایه شهید احمد عزیزی، جمعاً می توان گفت شاعران انقلاب اسلامی، بیش از اینكه مكتبی بسرایند، انقلابی سروده اند؛ و بیش از آنكه به كل حتی بنگرند، به یكی دو گوشه ی مهم از آن بسنده كرده اند. باید تمامی ابعاد مكتب را وارد گستره ی زیبا و جاوید شعر كرد. در بیان چهار نگرشی كه در شعر قدیم و جدید جریان داشته، جای خالی دو جریان اساسی احساس می شود: دو جریانی كه متناسب با انقلاب اسلامی است. یكی نگرش اخلاقی- تربیتی در شعر فاطمی و دیگری نگرش سیاسی- اجتماعی در طول تاریخ اهل بیت (سلام الله علیهم اجمعین).

نه تنها در شعر متعلق به صدیقه ی كبری (س)، بلكه اصولاًً در تمامی شعر اهل بیت (ع) به این جنبه ها یا التفاتی نشده است و یا به نگاهی گذرا و اشارتی شتابان بسنده كرده اند. ای كاش اندیشه و شعر ارزشمند عالم دلسوخته و فرزانه ی دردآشنای جهان شرق- اقبال لاهوری- در شعر دینی شناخته شده و سرمشق شاعران رسالتمدار قرار می گرفت. شعری كه خالی از تكلف و پر از اندیشه های بلند است. از این رو دوست می دارم كه آن را حسن ختامی بر این مقال قرار دهم، آنجا كه می گوید:
مریم از یك نسبتِ عیسی عزیز
از سه نسبت، حضرت زهرا عزیز


و با شرح زیبای آن سه نسبت، به جنبه های اخلاقی و الهی شخصیت زهرای مرضیه (س) را در كمال سادگی برای مخاطبان، ملموس می سازد:
مزرع تسلیم را حاصل، بتول
مادران را اسوه ی كامل، بتولبهر محتاجی دلش آنگونه سوخت
با یهودی چادر خود را فروختآن ادب پرورده ی صبر و رضا
آسیا گردان و لب قرآن سرا ...

آنگاه در كمال لطف و ادب زن مسلمان را مورد خطاب قرار می دهد:
طینت پاك تو، ما را رحمت است
قوت دین و اساس ملت استهوشیار از دستبرد روزگار
گیر فرزندان خود را در كنارفطرت تو جذبه ها دارد بلند
چشم هوش از اسوه ی زهرا مبند

و اما چند نكته خطاب به شاعران جوان و نوجوان:

شاعر باید همه ی جوانب را در شعرش لحاظ كند و تك بعدی نباشد. اشعار امروز به بركت انقلاب و جنگ- كه چشم سوم را باز كرد- نگرشهای كلی دارد، و لذا در یك شعر می بینیم كه در هر چند بیت نگرش كلاً عوض می- شود.

باید دقت كرد كه اشعار ماندگار هستند، پس نباید نگرش شعرا منحصر به زمان حال باشد. عدم دقت به تلفیق نگرشها، باعث شده بعضی اشعار فاطمی امروز مبتذل شوند:
فاطمه مهرش به آب و هم به گل ماست
فاطمه خوشگلترین مادر دنیاست!!!؟


یكی از مداحان اهل بیت (ع) در حضور مقام معظم رهبری، شعر سبكی خواند. پس از پایان مجلس خطاب به مداح فرمودند كه شعر خوبی نخواندی. جواب می دهد كه مردم این گونه اشعار را می پسندند. حضرت آیت الله خامنه ای فرمودند ذائقه ی مردم را خود شما اینطور كرده اید و خود شما هم باید دوباره آن را عوض كنید. باید از تریبونهای عمومی استفاده كرد.

شاعران به خلسه های خصوصی نروند، چون باید برای جامعه و مردم جامعه شعر بگویند. باید نوگرایی كرد و از كلیشه های قدیمی كه یا كافی اند و یا دِمُده، دوری جست.

و در نهایت باید حضرت زهرا (س) را شناخت و برای جوان امروز باید
فاطمه ی آخر الزمان را معرفی كرد و به شعر درآورد.



__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:42 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها