بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 03-16-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض انقلاب شعر

انقلاب شعر

نیم نگاهی به جریان شعر انقلاب






امید مهدی نژاد


انقلاب اسلامی ایران تنها انقلابی سیاسی یا اجتماعی نبود که به قصد تغییر مناسبات حکومتی یا طبقه حاکم بپردازد. این انقلاب یک اتفاق همه جانبه بود که در بسیاری از شئون جامعه ایران تغییرات شگرفی برقرار کرد. فرهنگ، هنر و از جمله ادبیات نیز از جمله این شئون بودند. در این میان شعر از جمله اولین هنرهایی بود که به انقلاب پیوست. علاوه بر شاعرانی که از پیش از انقلاب دغدغه های مذهبی و عدالتخواهانه داشتند، نسلی از شاعران پدید آمدند که با انقلاب و در انقلاب شاعر شدند و این دو با هم به شکل گیری جریانی دامن زدند که اکنون با عنوان شعر انقلاب یاد می کنیم. برای پرداختن به این جریان و مهمترین خصیصه آن یعنی رجوع به مذهب و ارزشهای مذهبی ناگزیر از طرح مقدمه ای هستیم.
گنجینه گرانسنگ ادبیات کلاسیک فارسی تجلی پیوند دین و هنر و از نمونه های غیرقابل انکار هنردینی است. به تعبیر دیگر ادبیات و علی الخصوص شعر قدیم فارسی چه در قالب و چه در محتوا با تأثیر مستقیم از متون مقدس و فرهنگ اسلام شکل گرفته است. بررسی تطبیقی آثار برجسته ادبیات قدیم با آموزه های دینی به خوبی این مدعا را اثبات می کند. حتی می توان اثبات کرد فی المثل قصاید مدحیه ای که شاعران در توصیف سلاطین و حکما می سرودند نیز خالی از انگیزه های مذهبی (مذهب تسنن) نبوده است.
اما با شیوع مدرنیسم و لوازم آن در جامعه ایرانی، و به تبع آن ورود شیوه های مدرن هنری انقطاعی تدریجی میان ادبیات و دین حاصل شد، به طوری که کم کم مخالفت با دین و مظاهر دینی به عنوان یک مد هنری شایع و رایج شد. گره خوردن شعر و ادبیات با پدیده روشنفکری نیز که دین را امری تاریخی و مربوط به گذشته می دید به این انقطاع دامن زد، به طوری که اغلب شاعران برجسته نوپرداز از موضعی غیردینی و حتی ضددین به موضوعات نظر می کردند. حتی برخی از آنها سعی کردند شاعران گذشته از جمله حافظ را نیز شاعری آته ایست (بی خدا) معرفی کنند.
اما انقلاب اسلامی که با رجوع به دین و ارزش های دینی همراه بود جریان های ادبی را هم با خود همراه کرد. علاوه بر شاعرانی چون علی موسوی گرمارودی، طاهره صفارزاده، حمید سبزواری، نعمت میرزازاده و... که از پیش از انقلاب شعرهایی با دستمایه هایی معنوی و عدالتخواهانه می سرودند، نسلی از شاعران پدید آمدند که با انقلاب و در انقلاب شاعر شدند. شاعرانی چون علی معلم دامغانی، سیدحسن حسینی، قیصر امین پور، یوسفعلی میرشکاک، سلمان هراتی و... که با اتکا به باورهای دینی به میدان آمده بودند. این شاعران علاوه بر آنکه نگاهی دینمدارانه داشتند گاه به شکلی پرخاشجویانه شاعران روشنفکر را مورد خطاب و عتاب قرار داده و آنها را به خاطر اینکه با انقلاب مردم همراه نشده بودند سرزنش می کردند.
اما جریان شعر انقلاب ویژگی هایی داشت که آنرا چه به لحاظ مضمونی و چه به لحاظ شکلی از شعر دوره قبل متمایز می کرد. در ادامه به برخی از این ویژگی ها اشاره می کنیم:





1- مخاطبه با توده های

مردم

شاعران انقلاب از سویی خود برخاسته از توده های مردم بودند، و از سویی دیگر مضامین اشعارشان چیزی جز شعارها و آرمان های توده های مردم نبود. از این رو برخلاف شاعران دهه چهل و پنجاه که مجامع روشنفکری و محافل ادبی را مخاطب قرار می دادند، به مردم روی آوردند و با آن ها سخن گفتند. به همین جهت مجموعه ها و گزیده هایی که در دهه شصت از اشعار شاعران انقلاب منتشر می شد دارای شمارگانی بسیار بالا و به تبع آن نفوذی باورنکردنی در مردم داشتند. علاوه بر آن نمونه های سروده های شاعران انقلاب در قالب سنگ نوشته های مزار شهدا، سرودهای انقلاب و حتی شعارهای مردمی، میان مردم می رفت و اثرگذار می گشت. فی المثل بسیاری از رباعی های سیدحسن حسینی و قیصر امین پور به شعارها و مثل های انقلابی تبدیل شدند یه بسیاری از سرودهایی که توسط حمید سبزواری و علی معلم ساخته شد، هنوز و با گذشت بیش از ربع قرن بخشی جدایی ناپذیر از حافظه تاریخی مردم ایران را تشکیل می دهند. روی آوردن شاعران انقلاب به مردم باعث شد تا شعر همچون گشته دارای وجهی رسانه ای شده






2- استفاده از درونمایه های مذهبی


همان گونه که گفته شد، در دهه های پیش از انقلاب شعر فارسی از درونمایه های مذهبی فاصله گرفته بود. اما انقلاب اسلامی موجب نوعی تجدید بیعت شعر با مذهب شد و شاعران انقلاب هماهنگ با رنگ و بوی مذهبی انقلاب به مفاهیم مذهبی روی آوردند. مفاهیمی چون شهادت، ایثار، جهاد، عدالت و ظلم ستیزی از مفاهیمی بودند که مورد نوجه شاعران انقلاب قرار گرفتند. همچنین واقعه عاشورا به عنوان نماد عدالت جویی و قیام حق علیه باطل به یکی از پراستفاده ترین نمادهای شعر انقلاب تبدیل شد.


3 -وجوه بارز حماسی


حماسه از فنون بیان و یکی از ژانرهای هنری است که در شعر انقلاب و همراه با جو ملتهب اجتماعی آن سال ها کاربرد فراوانی در شعر و هنر پیدا کرد. شاعران انقلاب حتی در قالبی همچون غزل که بیشتر مناسب احوال عاشقانه و مضامین غنایی است با زبان و لحنی حماسی سخن می گفتند به طوری که بعدها تحت تأثیر همین دسته از غزل ها نوعی از غزل با عنوان غزل حماسی به رسمیت شناخته شد.


4 - احیای قالبهای کهنه


تا پیش از جریان شعر انقلاب حتی بسیاری از صاحبنظران و متفکرین بر این باور بودند که قوالب کلاسیک چون غزل، مثنوی، رباعی، دوبیتی و... قالب هایی مرده اند و دیگر توانی برای بیان حرف های معاصر ندارند. اما شاعران انقلاب در کنار رویکرد محتوایی به ارزش های معنوی، در قالب نیز به قالب های کلاسیک رجوع کردند. این رویکرد چون خط بطلانی بود بر مدعای شاعران نوگرا. اگرچه شاعران انقلاب قالب های تازه را نیز دور نریختند و از آن ها استفاده کردند. از سوی دیگر شاعران انقلاب باعث آشتی قالب های نو و کهنه و نیز آکادمیک شدن شعر نو نیز شدند. تا پیش از آن شاعران نوپرداز و شاعران کلاسک سرا هیچ یک دیگری را به رسمیت نمی شناختند. همچنین مجامع آکادمیک از قبول قالب های نو سرباز می زدند. اما این دو قالب در شعر انقلاب به نوعی پیوند رسید، به طوری که اغلب شاعران انقلاب در هر دو قالب نو و کلاسیک طبع آزمایی کردند و در هد کدام آثار قابل تأملی از خویش بر جای گذاشتند. در ضمن دو قالب رباعی و مثنوی که حتی در میان کلاسیک سرایان نیز اقبال چندانی به آنها نمی شد مجدداً احیا شده و به قالب هایی بانشاط و به روز تبدیل شدند که در این میان نقش علی معلم و احمد عزیزی در احیای قالب مثنوی و نقش قیصر امین پور و سیدحسن حسینی در احیای قالب رباعی انکارناپذیر است.
شعر انقلاب در ادامه خود و باشروع جنگ تحمیلی به شعر جنگ و دفاع مقدس پیوند خورد و شاعران انقلاب به سرودن درباره جنگ روی آوردند که بحث درباره این جریان مجالی دیگر می طلبد.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:38 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها