بازگشت   پی سی سیتی > هنر > فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie

فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie مباحث مربوط به فیلم سینما تلویزیون و تئاتر در این بخش

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 03-31-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
جدید نمايش در ايران

نمايش در ايراننویسنده: بهرام بیضایی

در سرزمینی که لحظه های شادزندگی اکثریتش انگشت شمار است ،نمایش مضحک اگر هم هست عقده دار است. مضحکه ای که هست برای جبران هر چه بیشتر لحظه های تلخ هرچه بیشتر خود را لاقیدی و مسخرگی و بی بندو باری میزند و این راهی به زیاده روی است.
از طرفی در چنین محیط
، محیط عدم اختیار ، اگر عامی بخواهد حرفی در باره ی محیطش بزند ناچار است چهره ی معترض خود را با صورتک مضحکه بپوشاند.




تماشا


واژه یی بوده است که کل
سرگرمیهای شادی آور عامیانه را شامل میشده
تما شا پس از یک دوره گردش بین عوام معنی اصلی خود (=قدم زدن) را از دست داد و کم کم به مفهوم « تفرج و تفریح »و « دیدن هر چیز دیدنی » وعموما
( تماشای هر بازی تفریحی شادی آور) خصوصا ، تغییر شکل
داد. با همین مفهوم آخر است که ـ«تماشاخانه و تماشاچی وغیره ساخته شده

و پیش از این راجع به انواع خرده نمایشهای تماشائی شرحی آمده است که نمایشهای شادی آورمهم بعدی همه از معرکه ها و کار های بازیگران منفرد موسوم به دلقک و مسخره و کار های نوروزی خوانها و دسته ی تمسخرکوسه و دسته تمسخر میر نوروزی و دسته و خصوصابازیهای مطربان مجلسی و دوره گرد بیرون آمده است چگونه نمایشهای داستان دار ـتقلید ـ و مضحکه در عهد صفویه بی آنکه میل به آواز و رقص را از دست بدهد ـ از رقص و آواز مطربان جدا شد
در اواسط عهد صفویه دسته های مطرب مجلسی درجه ی اول شهر های بزرگ هریک با چندین پادو(= شال کش ، صندوق کش ) که داشتند و صندوق (= صندوق کابل )های لباس و زینت ئ ابزار که بر قاطر ها سوار می کردند ، دربرابر دعوتها به خانه های اعیان و اشراف میرفتند و برنامه هایی داشتند که از سر شب تا صبح طول می کشید ،شامل ؛ چندین رقص ،(هررقص منسوب به دیاری و با لباسی از آن دیار)




یکی دو نمایش رقصی ( یک نمایش آن با نام « قهروآشتی » شناخته می شد ( و یک دو پیش پرده کوچک ، که سوال و جواب گاه عاشقانه و گاه مضحکی بود به آواز . از زمانی توسعه و تحول پیش پرده ها « مضحکه » پیدا شد که داستان های کوتاه و خنده آوری بود به آواز و دو سه بازیگر داشت و با کتککاری یا فرار و تعقیب و نظایر آن تمام می شد .
دسته های مطرب دوره گرد در اثر تماس مستقیم
با علایق مردم شاید زودتر این عنصر داستانی را پیدا کرده بودند ؛ در مضحکه های این مطربان جنبه ی مسخرگی آزادتر بود، در برابر مضحکه های مجلس های اعیان که در آنها به خاطرحفظ شأن .اهل مجلس بهر حال حدودی رعایت میشد
تقلید » که به زودی از ادامهی « مضحکه » بین لوطی های مطرب دوره گرد پیدا شد داستاهای بلندتری داشت و جنبه ی آوازیش شکل یافت ؛ آواز ممکن بود درجائی از بازی به طور مستقل و به مناسبت خوانده شود ، ولی محاوره ها به آواز نبود .








تعداد بازیگران همان بود ولی چون حرفها به آواز نبود آزادیهای داستانی تازه یی پیدا کرد .
لوتی ها ی بازیگر « تقلید » معمولا با تقلید لهجه وخصوصیات اهالی شهر ها و ده ها ، دوسه نفر را از طبقه های مختلف نشان میدادند که به هم میرسیدند و پس ازاحوالپرسی کوتاهی اختلافی بینشان رخ میداد ، و حرفشان به دعوا و دعوایشان به مسخره کردن لهجه و خصوصیات یکدیگرمیرسید و داستان با زد و خورد یا فرار و تعقیب تمام میشد . این یکی از ساده ترین قصه های تقلید بود ، و به هر صورت درهمه ی تقلید ها لااقل یک بازیگر با لهجه وجود داشت که محوراصلی موقعیت های .خنده آور بود ؛ او ممکن بود با زاری ،دهاتی ، یا نوکر حاجی بازاری باشد





ـ« مازندرانی و کاشی » که بصورت پیش پرده و با لهجه تا حدود پنجاه سال پیش هنوز اجرا میشد از اولین شکل ها و قصه های تقلید است ، یا مثلا « حاجی کاشی یا داماد فراری » از همین دست نمایشهاست و آن داستان حاجی
ساده لوحی است که دختری را به او میدهند تاسرکیسه اش کنند و او هنوز موضوع جدی نشده و کار به عقدنرسیده .




در حالیکه نیمی از ثروتش از چنگش بیرون آمده پا به فرار میگذارد در اواخر صفویه و سپس دوره ی زندیه بود که دسته های مطرب و تقلید چی در بعضی شهر ها خصوصاً اصفهان و شیراز ماندگار شدند . در بعضی قهوه خانه ها پاتوقی داشتند و گاهی نمایشی میدادند ، گاهی هم به خانه های مردمی از طبقه ی متوسط و پایین دعوت میشدند برای گرم کردن جشن های عروسی و نام گذاری و رنگ به رقصها و تقلیدهاشان بخشیدند ؛ می دانیم که بازیگران به نسبت تماشاچی تغییر سبک میداده اند و همین تغییر سبک و جست و جوی راهای تازه برای گرم نگاه داشتن تماشا چی بود که توسعه و بسطی به تقلید داد و باعث پیدایش تازگیهائی در آن شد .




یکی از تنوع ها ئی که نخست در رقص ایجاد شد این بود که چهار صندوق پنهان میکردند و چند « صندوق کش » آنها را به محوطه ی رقص میآوردند و میگذاشتند و میرفتند . اندکی بعد در میان هیجان تماشاگران و به همراه موسقی شوخ در صندوقها یک یک باز میشد و رقاصها تک تک بیرون میآمدند و ابتدا دسته جمعی و بعد هر یک به تنهائی و عاقبت باز هم دسته جمعی چند گونه رقص می کردند که تا اواخر شب طول می کشید ، و به صندوق برگشتن پس از نمایش عروسکهای خیمه شب بازی بی ارتباط باشد . به هر حال این گونه رقص که فراوان مورد علاقه مردم بود چندی بعد با تغییر شکلی و با نام « چهار صندوق » به تقلید راه پیدا کرد و در این حال به جای رقاص بنقش یک شخص تازه ی بازی یعنی « سیاه » در کنار سه نفر دیگر ظاهر میشد . داستان تا حدی اصلیت ماجرا را حفظ کرد ، بعلاوه به آن رنگی از تمسخر
بخشید که مشخصه تقلید بود . چهار مردخصوصیات و رنگ و لهجه ی یکدیگر را مسخره میکردند ، دعوائی در میگرفت و زد و خورد میشد و بعد آشتی و آخر کار همه بارقص و آواز به صندوقها بر می گشتند.








به زودی دو رشته از قصه ها وبازیهای تقلید عنوان مستقل پیدا کرد . تقریباً در عهدزندیه « کچلک بازی » نمایشهائی بوده است که بازیگرانش لوتیها و مسخرگان کچل بوده اند . یا شاید هم شخصیت اصلی نمایش که محور یا ایجاد کننده ی موقعیت های خنده آور بود کچل بوده است و همچنین یکی از خصوصیات قابل تمسخرش بوده .
ظاهراً « حسن کچل » یکی از این بازیهاست و آن جوانکی است فقیر که مرتباً به خواستگاری دختر یک حاجی بازاری میرود وهر بار ضمن فحش و دعوائی با حاجی ـ که او را قابل نمیداندـ از میدان در میرود و باز میگردد .




در این نمایشها مفاسدسطحی مردم نشان داده میشد ، و خصوصاً کاسبکاران پولدار وطماع و بیکاران رند و مفت خور یا آنها که چشم به مال ونامس دیگران داشتند هجو میشدند .« بقال بازی » ـنیز نمایشهائی از همین مقوله بوده است و شخصیتی که اغلب در آنها تکرار میشد ه یک بقال پولدار و خسیس و شاید به حج رفته بوده که معمولا نوکر تنبل و فراموشکاری (گاه به اسم نوروز ) داشته و همین که این نوکر دستورهای اربابش را طور دیگری تحویل میگرفته و انجام میداده موقعیتهای خنده آوری پیش میآورده است .




یک نمایش بقال بازی هست که دو بازیگر اصلی دارد ؛ یکی بقال پولدار و یکی مرد آسمان جل و بی پولی که هر لحظه به رنگ و لباسی دیگر و با قیافه و لهجه یی تازه در میآید و ظاهر میشد تا به نحوی بقال را سرگرم کند و ماست او را بدزدد ؛ عاقبت هنگامی که بقالمتوجه دزدی میشد و طی یک تعفیب او رامیگرفت مرد آسمان جل ته مانده ی ماست را به سرو صورت اومیریخت و میگریختیکی از دلایل علاقه ی مردم به این بازیها این بود که گاه انتقاد های تندی نسبت به اشراف در آنها میدیدند ؛ انتقاد ها در مسیر نمایش نبود و ناگهان و خارج از متن ساخته و پرتاب میشد . ممکن بود نکته های انتقادی به سبب استقبال تماشاگران دائماً حالت تند تر و زننده تر به خود بگیرد و حتی سرانجام به گفتار های رکیک هم بکشد .





مفتش های دولتی تقریباً نمیتوانستند از گستاخی انتقاد ها جلو گیری کنند چون دسته ها مورد علافه و حمایت عامه بودند و خود به خود جلو گیری از آنها موجی نارضایتی ایجاد میکرد ، و مهمتر از آن اینکه دستگاه تفتیش هیچگونه مدرکی بدست نداشت ؛ نمایش فی الداهه و برپایه ی آفرینش حضوری بود . ما امروزه فکر می کنیم یکی از علتهای اینکه در ایران متن نمایشها را از قبل نمی نوشته اند ، یا سبب پیشرفت نمایش فی الباهه معارضه ی بازیگران با دستگاه ضبط و تفتیش بوده است ؛ زیرا هیچ دستگاهی نمی تواند نمایش فی البداهه را پیش بینی و از اجرای بخش یا بخشهایی از آن جلو گیری کند . با وجود این سخت گیری هایی برای دسته ها وجود داشت ، که مهمتر از همه مانع مذهب بود . از اواخر صفویه به واسطه ی ضعف حکومت و قدرت یافتن علمای قشری داشتن رقاصان و بازیگران زن در دسته ها ممنوع شد . از طرفی تعصب های بزرگان محلی و همفکری علما با ایشان معمولا مانع از آن می شد که دسته ها جای ثابت داشته باشند ، و این بازیها که بنا بر طبیعت به مرکزی ثابت احتیاج داشت به اجبار هنوز سرگردان بود . نقش زنان را جوانان تازه سال که صدایشان هنوز دورگه نشده بود
یا می توانستند صدا را عوض و نازک
کنند بازی میکردند .




اینها مدتی تعلیم می دیدند تا رقص های .زنانه ی مطربها را بیاموزند و پوشش های زنانه و گیسوی مصنوعی وآرایش ، این جای خالی را پر کننداز بهم پیوستن بازیگران منفرد دوره گرد در اواسط زندیه ، برخی دسته های تازه ی تقلید به وجود آمد و در نتیجه برخی داستانها و نمایشها وفکر ها و ذوقها ی تازه .




بازیهای مطربان کولی که کریم خان زند به آنها اجازه کار داده بود و حتی گاه ایشان را به مجلس خود می پذرفت ، و پیوستن برخی از ایشان به دسته های تقلید ، خصوصا ً در نوع کار « تقلید چی » های فارس بی تأثیر نبود و اصولا پس از این است که دوره ی شهر نشینی بین دوره گردان آغاز می شود .
شهر نشین شدن گروهی از کولی ها
در چند شهر بزرگ باعث افزونی و رواج بازیهای مطربی شد . باپایتخت شدن طهران بدست آقا محمد خان قاجار و اخلافش ، اغلب دسته ها به پایتخت تازه رو کردند . برخورد دسته های گوناگون در پاتوقهای رسمی پایتخت یعنی قهوه خانه ها با ردو بدل شدن برخی عناصر نمایشی بین ایشان همراه بود ؛ به تدریج شکل نمایشها دارای وحدت و حدود معلومی شد ووجوهاشتراک کم کم به صورت سنت در آمدـ.....
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )

ویرایش توسط behnam5555 : 03-31-2010 در ساعت 11:50 AM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 02:03 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها