بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 07-27-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض دانستنیها و مقالاتی در مورد عشق

دوست دارید بدانید که چرا نماد عاشقی قلبی هست که تیر وسطش خورده است؟!



نماد عشق یک قلب است. اما نماد عاشقی قلبی هست که تیر وسطش خورده. کمتر کسی شاید راز این قلب تیر خورده را بداند. لااقل من در اینترنت هر چه گشتم نه به فارسی و نه به انگلیسی در این زمینه چیزی ندیدم.

در نتیجه خودم می‌نویسمش تا هر کسی دنبال معنایش گشت، جوابش را اینجا پیدا کند.


در باور یونانیان باستان هر پدیده ای یک خدایی داشت. همه خدایان هم یک خدا یا پادشاه بزرگ داشتند که اسمش زئوس بود. یک شب به مناسبتی زئوس همه خدایان را به جشنی در معبد کوه المپ دعوت کرده بود.

دیوانگی و جنون هم خدایی داشت بنام مانیا. مانیا چون خودش خدای دیوانگی بود طبیعتا عقل درست و حسابی هم نداشت و بیش از حد شراب خورده بود. دیوانه باشی، مست هم شده باشی. چه شود!

خدایان از هر دری سخنی می‌گفتند تا اینکه نوبت به آفریدیته رسید که خدای عشق بود.

حرف‌های خدای عشق به مذاق خدای جنون خوش نیامد و این دیوانه عالم ناگهان تیری را در کمانش گذاشت و از آنسوی مجلس به سمت خدای عشق پرتاب کرد. تیر خدای جنون به چشم خدای عشق خورد و عشق را کور کرد.

هیاهویی در مجلس در گرفت و خدایان خواستار مجازات خدای جنون شدند. زئوس خدای خدایان مدتی اندیشه کرد و بعد به عنوان مجازات این عمل، دستور داد که چون خدای دیوانگی چشم خدای عشق را کور کرده است، پس خودش هم باید تا ابد عصا کش خدای عشق شود. از آن زمان به بعد عشق هر کجا می‌خواهد برود جنون دستش را می‌گیرد و راهنمایی‌اش می‌کند.




به همین دلیل است که می‌گویند عشق کور است و عاشق دیوانه و مجنون می‌شود. پس تیر و قلب و نقش این دل تیر خورده ای که می‌بینید ریشه در اسطوره های یونان باستان دارد.

بعدها رومیان باستان آیین و اسطوره های یونانیان را پذیرفتند و تنها نام خدایانشان را عوض کردند. در افسانه‌های روم باستان زئوس را ژوپیتر، خدای جنون را ارا و خدای عشق را ونوس می‌نامیدند.


در نتیجه به باور آنها ارای دیوانه چشم ونوس زیبا را کور کرد.


عشق واقعا جنون است اما اگر دو طرفه و واقعی باشد لذتی دارد که مپرس. ولی عشق یکطرفه انسان را پریشان و خوار و حقیر می‌کند.

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2  
قدیمی 07-27-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

هورمون عشق خشن مي شود

جام جم آنلاين: گروهي از دانشمندان هلندي دريافتند که هورمون اکسيتوسين که به عنوان هورمون عشق شناخته مي شود در حقيقت هورمون مراقبت و محافظت است و بنابراين در شرايط خطر مي تواند موجب پرخاشگري و خشونت شود.



به گزارش تلگراف ، اکسيتوسين هورموني است که به هورمون عشق معروف است. اين هورمون نوعي انتقال دهنده عصبي کليدي براي پيوندهاي عاطفي مادر و فرزند است و در واقع حس مراقبت و محافظت را در مادر براي حفظ کودک افزايش مي دهد.
همچنين اين هورمون رفتارهاي همنوع دوستي را در سطح اجتماعي افزايش مي دهد و مي تواند کودکان مبتلا به اوتيسم را تا حدودي از درونگرايي خارج کرده و سطح اجتماعي شدن آنها را افزايش دهد اما از سويي ديگر اين هورمون به دليل خاصيت "مراقبت و محافظت" مي توانند سبب بروز رفتارهاي پرخاشگرانه نيز بشود.
براي مثال در حيوانات زماني که کودک در معرض آسيب ديدگي از جانب حيوان ديگري باشد، حيوان مادر براي نجات جان فرزند خود و با افزايش ناگهاني سطح اکسيتوسين به سرعت از خود واکنشهاي پرخاشگرانه و خشونت آميز نشان مي دهد.
در اين راستا ، دانشمندان دانشگاه آمستردام اسپري استنشاقي اکسيتوسين را بر روي گروهي از داوطلبان مرد آزمايش کردند.
نتايج اين تحقيقات نشان داد که استنشاق اکسيتوسين ، حس همنوع دوستي را در برخورد با گروهي از افراد خارجي در اين مردان افزايش داد اما همچنين موجب شد رفتار تهاجمي و پرخاشگرانه نسبت به گروهي که براي افراد داوطلب نوعي تهديد به شمار مي رفتند نيز افزايش يابد.
اين رفتار درست مشابه رفتار خرس هاي مادر است که وقتي يک جانور بيگانه قصد آسيب رساندن به فرزند آنها را دارد حالت تهاجمي مي گيرند.
همچنين اين دانشمندان دريافتند زماني که دشمن به مرزهاي ميهن حمله مي کند مکانيزمي که موجب مي شود سرباز خطر رفتن به ميدان جنگ را قبول کند ريشه در افزايش سطوح اين انتقال دهنده عصبي دارد.
اين محققان براي دستيابي به اين نتايج، سه آزمايش را بر روي داوطلبان مرد انجام دادند و انتخابهاي گروهي را که يک دوز از اسپري اکسيتوسين دريافت کرده بودند با انتخاب هاي گروهي که داروي بي اثر (پلاسيبو) دريافت کرده بودند مقايسه کردند.
هر داوطلب بايد گروهي از سه نفر را در يک بازي تشکيل مي داد. در اين بازي اين افراد بايد تصميمات حساسي را اتخاذ مي کردند که براي خود آنها، هم گروهيها و رقبا نتايج مالي خوبي داشت.
نتايج اين تحقيقات نشان داد که اسپري اکسيتوسين واکنش نوع مراقبت و محافظت را تحريک مي کرد و اعتماد به اعضاي داخل گروه و همکاران را افزايش مي داد اما همچنين موجب مي شد که افراد نسبت به اعضاي گروه رقيب يک حس پرخاشگري و تهاجمي داشته باشند.
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 07-27-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

گروهی از دانشمندان هلندی دریافتند که هورمون اکسیتوسین که به عنوان هورمون عشق شناخته می شود در حقیقت هورمون مراقبت و محافظت است و بنابراین در شرایط خطر می تواند موجب پرخاشگری و خشونت شود.

اکسیتوسین هورمونی است که به هورمون عشق معروف است. این هورمون نوعی انتقال دهنده عصبی کلیدی برای پیوندهای عاطفی مادر و فرزند است و در واقع حس مراقبت و محافظت را در مادر برای حفظ کودک افزایش می دهد.

همچنین این هورمون رفتارهای همنوع دوستی را در سطح اجتماعی افزایش می دهد و می تواند کودکان مبتلا به اوتیسم را تا حدودی از درونگرایی خارج کرده و سطح اجتماعی شدن آنها را افزایش دهد. اما از سویی دیگر این هورمون به دلیل خاصیت "مراقبت و محافظت" می توانند سبب بروز رفتارهای پرخاشگرانه نیز بشود.

برای مثال در حیوانات زمانی که کودک در معرض آسیب دیدگی از جانب حیوان دیگری باشد، حیوان مادر برای نجات جان فرزند خود و با افزایش ناگهانی سطح اکسیتوسین به سرعت از خود واکنشهای پرخاشگرانه و خشونت آمیز نشان می دهد.

در این راستا، دانشمندان دانشگاه آمستردام اسپری استنشاقی اکسیتوسین را بر روی گروهی از داوطلبان مرد آزمایش کردند.
نتایج این تحقیقات نشان داد که استنشاق اکسیتوسین، حس همنوع دوستی را در برخورد با گروهی از افراد خارجی در این مردان افزایش داد اما همچنین موجب شد رفتار تهاجمی و پرخاشگرانه نسبت به گروهی که برای افراد داوطلب نوعی تهدید به شمار می رفتند نیز افزایش یابد.

این رفتار درست مشابه رفتار خرسهای مادر است که وقتی یک جانور بیگانه قصد آسیب رساندن به فرزند آنها را دارد حالت تهاجمی می گیرند.

همچنین این دانشمندان دریافتند زمانی که دشمن به مرزهای میهن حمله می کند مکانیزمی که موجب می شود سرباز خطر رفتن به میدان جنگ را قبول کند ریشه در افزایش سطوح این انتقال دهنده عصبی دارد.

براساس گزارش تلگراف، این محققان برای دستیابی به این نتایج، سه آزمایش را بر روی داوطلبان مرد انجام دادند و انتخابهای گروهی را که یک دوز از اسپری اکسیتوسین دریافت کرده بودند با انتخابهای گروهی که داروی بی اثر (پلاسیبو) دریافت کرده بودند مقایسه کردند.

هر داوطلب باید گروهی از سه نفر را در یک بازی تشکیل می داد. در این بازی این افراد باید تصمیمات حساسی را اتخاذ می کردند که برای خود آنها، هم گروهیها و رقبا نتایج مالی خوبی داشت.

نتایج این تحقیقات نشان داد که اسپری اکسیتوسین واکنش نوع "مراقبت و محافظت" را تحریک می کرد و اعتماد به اعضای داخل گروه و همکاران را افزایش می داد اما همچنین موجب می شد که افراد نسبت به اعضای گروه رقیب یک حس پرخاشگری و تهاجمی داشته باشند.
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 07-27-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تاثیر هورمون عشق برروی مردان چگونه است؟!
گروهی از دانشمندان هلندی دریافتند که هورمون اکسیتوسین که به عنوان هورمون عشق شناخته می‌شود در حقیقت هورمون مراقبت و محافظت است و بنابراین در شرایط خطر می‌تواند موجب پرخاشگری و خشونت شود.
اکسیتوسین هورمونی است که به هورمون عشق معروف است. این هورمون نوعی انتقال دهنده عصبی کلیدی برای پیوندهای عاطفی مادر و فرزند است و در واقع حس مراقبت و محافظت را در مادر برای حفظ کودک افزایش می‌دهد.
همچنین این هورمون رفتارهای همنوع دوستی را در سطح اجتماعی افزایش می‌دهد و می‌تواند کودکان مبتلا به اوتیسم را تا حدودی از درونگرایی خارج کرده و سطح اجتماعی شدن آنها را افزایش دهد. اما از سویی دیگر این هورمون به دلیل خاصیت "مراقبت و محافظت" می‌توانند سبب بروز رفتارهای پرخاشگرانه نیز بشود.
برای مثال در حیوانات زمانی که کودک در معرض آسیب دیدگی از جانب حیوان دیگری باشد، حیوان مادر برای نجات جان فرزند خود و با افزایش ناگهانی سطح اکسیتوسین به سرعت از خود واکنشهای پرخاشگرانه و خشونت آمیز نشان می‌دهد.

در این راستا، دانشمندان دانشگاه آمستردام اسپری استنشاقی اکسیتوسین را بر روی گروهی از داوطلبان مرد آزمایش کردند.
نتایج این تحقیقات نشان داد که استنشاق اکسیتوسین، حس همنوع دوستی را در برخورد با گروهی از افراد خارجی در این مردان افزایش داد اما همچنین موجب شد رفتار تهاجمی‌و پرخاشگرانه نسبت به گروهی که برای افراد داوطلب نوعی تهدید به شمار می‌رفتند نیز افزایش یابد.
این رفتار درست مشابه رفتار خرسهای مادر است که وقتی یک جانور بیگانه قصد آسیب رساندن به فرزند آنها را دارد حالت تهاجمی می‌گیرند.
همچنین این دانشمندان دریافتند زمانی که دشمن به مرزهای میهن حمله می‌کند مکانیزمی‌که موجب می‌شود سرباز خطر رفتن به میدان جنگ را قبول کند ریشه در افزایش سطوح این انتقال دهنده عصبی دارد.
براساس گزارش تلگراف، این محققان برای دستیابی به این نتایج، سه آزمایش را بر روی داوطلبان مرد انجام دادند و انتخابهای گروهی را که یک دوز از اسپری اکسیتوسین دریافت کرده بودند با انتخابهای گروهی که داروی بی اثر (پلاسیبو) دریافت کرده بودند مقایسه کردند.
هر داوطلب باید گروهی از سه نفر را در یک بازی تشکیل می‌داد. در این بازی این افراد باید تصمیمات حساسی را اتخاذ می‌کردند که برای خود آنها، هم گروهیها و رقبا نتایج مالی خوبی داشت.
نتایج این تحقیقات نشان داد که اسپری اکسیتوسین واکنش نوع "مراقبت و محافظت" را تحریک می‌کرد و اعتماد به اعضای داخل گروه و همکاران را افزایش می‌داد اما همچنین موجب می‌شد که افراد نسبت به اعضای گروه رقیب یک حس پرخاشگری و تهاجمی‌داشته باشند.
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 07-27-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مغز هم غذامی خواهد هم عشق
مغز هم غذامی خواهد هم عشق






انسان ها موجوداتی اجتماعی هستند و بررسی های اخیر نشان داده است یكی از شروط بقای انسان ، عشق و محبت است. برای درك بهتر این مطلب توجه داشته باشید كه وقتی عشق را از شما دریغ می كنند چه حال و روزی پیدا می كنید.
احتمالا گرفتار احساس رنجش ، تالم و ناامیدی می شوید و رفتاری انفعالی و پرخاشگرانه را به نمایش می گذارید. اینها همگی نشانه اهمیت این نیاز اولیه انسان ها هستند.
مغز، مركز احساسات است و اگر مغز در زمینه عشق از خشنودی و رضایت برخوردار باشد، دیگر جنبه های مدیریت برخود، به طرزی منظم در جایگاه خود قرار می گیرند.
● ثابت شده است كه مغز برای بقای خود به ۴ غذای مهم احتیاج دارد:
۱-اكسیژن ، ۲-غذاهای بیولوژیكی ، ۳-اطلاعات و ۴-عشق
تصور همه این است كه مغز فقط به غذا و اكسیژن نیاز دارد و بیشتر به اطلاعات و عشق توجهی نمی شود، ولی بدون این مواد ضروری ، فعالیت مغز كاهش می یابد و مرگ آن فرا می رسد.
مثلا وقتی كسی را كه دوست دارید، شما را متقاعد می كند كه نه تنها شما را دوست ندارد، بلكه نسبت به وجود شما و ادامه زندگی تان بی تفاوت است چقدر آشفته می شوید و چه حالی پیدا می كنید پس نتیجه می گیریم مغز انسان به عشق نیاز ضروری دارد.
طبق گفته محققان كه می گویند«هرچه می خواهید بخورید، اما روزی چند دقیقه مورد مهر و عشق واقع شوید.» كودكانی كه مورد محبت و مهر مادری قرار می گیرند، بیشتر از كودكانی كه از این موهبت محرومند، رشد بیشتری می كنند به طوری كه با بررسی چند كودك در مهد كودك ها و چند كودك كنار مادر و در خانه ، متوجه این موضوع شده اند.
با رشد و پرورش عشق و محبت میان همسران هم می توان از فروپاشی روابط زناشویی جلوگیری كرد. محبت در حیوانات و گیاهان هم ضروری است.اگر با گیاهان روزی چند دقیقه صحبت كنیم و برای آنها موسیقی بگذاریم ، شاداب تر رشد می كنند.
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 07-27-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

عشق محصول احترام است
عشق محصول احترام است



تاکنون از خود پرسیده‌اید که مهمترین عنصر در هر رابطه‌ای چه چیز است؟ پاسخ بسیاری از افراد به این پرسش عشق است. بله عشق یک موهبت است و بدون آن هیچ رابطه‌ای پایدار نخواهد ماند. اما عشق نیز به تنهایی و بدون پشتوانه "احترام" ناتوان و متزلزل خواهد بود. احترام متضمن و بیمه‌گر عشق است.
احترام مصالح پیونددهنده اجزا ساختمان است که خانه را در برابر طوفان‌ها، بادهای ویرانگر، شداید و تلخی‌های زندگی حفاظت می‌کند. در واقع احترام بیمه ساختمان است.
افراد دوست دارند محبوب باشند، اما محترم بودن به مراتب ارزشمندتر از محبوب بودن است. تعریف احترام چنین است: به رسمیت شناختن شایستگی، ارزشمندی، حقوق و مزایای فرد به عنوان یک انسان یا احترام عبارت است از: ادب، مراعات، پذیرش و توجه. یک شریک ایده‌آل فردی است که هم شما را دوست دارد و هم به موازات آن برای شما احترام قائل است.
نویسنده این یاداشت در ادامه به برخی نشانه‌های بی‌احترامی‌ اشاره کرده و آورده است: بی‌اعتبار کردن: جای فرد پاسخ دادن، سخنان فرد را قطع کردن، بی‌اعتنایی کردن، تمسخر کردن، گوش ندادن به سخنان فرد و تحقیر کردن.
▪ ارعاب کردن: تهدید کردن، هراساندن، قلدری کردن و تشر زدن.
▪ انتقاد کردن: عیب‌جویی، ملامت کردن، نفی کردن و غر زدن.
▪ کنترل کردن: جلوگیری از تصمیم‌گیری مستقل فرد، تحکم کردن، سلطه‌گری و تحمیل عقاید، خواسته‌ها و نیازها.
▪ قضاوت کردن: تعیین درستی و نادرستی اعمال فرد، برانگیختن احساس گناه و شرمساری در فرد.
▪ بدنام کردن: تهمت و افترا زدند، رسوا کردن و افشاگری کردن.
▪ فریب دادن: دروغ گفتن، گمراه کردن و حقه زدن.
▪ خیانت کردن: صادق نبودن، وفادار نبودن.
▪ توهین کردن: گستاخی کردن، ناسزاگویی، رنجاندن.
▪ سوءرفتار کردن: از لحاظ کلامی، احساسی و فیزیکی. صدمه زدن به حس امنیت و فردیت شخص.
▪ هر نوع تغییر در لحن صدا: اشارات و تغییر در چهره که پیام آن چنین است:"من مهمتر از تو هستم".
شما همانگونه که اجازه می‌دهید دیگران با شما رفتار کنند، دیگران با شما رفتار خواهند کرد. همه چیز وابسته به خود شماست هنگامی‌که مورد بی‌احترامی‌ قرار می‌گیرید و سکوت می‌کنید در واقع در آن بی‌احترامی ‌خودتان نیز سهیم هستید.
در انتها به خاطر داشته باشید که منزل باشکوه شما (رابطه) در صورتی که به حال خود رها گردد صرف‌نظر از آنکه در ابتدا تا چه اندازه استوار و مستحکم بنا شده باشد به مرور زمان از هم پاشیده و رو به خرابی و زوال پیش خواهد رفت. بنابراین بیاموزید با تبادل عشق و احترام روزافزون ترک‌های هر چند کوچک منزل خود را مرمت کرده و آن را استوار و پایدار نگه دارید.
راستگویی و صداقت در ایجاد اعتماد در رابطه ضروریست. احترام محصول اعتماد و عشق محصول احترام است.
هر رابطه‌ای منحصر به فرد است و برای نتیجه بخش بودن آن باید مقتضیات آن فراهم گردد. هیچ راه میانبری وجود ندارد.
زندگی کوتاه است. آن را هدر مشاجرات و جر و بحث‌های بی‌معنی و بی‌اهمیت نکنید.
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 07-27-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

عقل سنگ راه عشق است


عقل در قرآن کریم بسیار مبارک است؛ زیرا نقطه مقابل جهل می باشد اما در دیوان حافظ نقطه مقابل عشق است از این رو چهره ای خوشایند و مبارک و میمون ندارد، و از همین روست که وی گاه پیرامون آن مذمت ها روا می دارد . هم چنان که در عرف مردم گاه معنای عقل، معنایی مثبت و مقبول نیست مثل این که می گویند: فلانی عاقل ترین است، در حالی که ممکن است در مکر و فریب و نیرنگ کسی به پای وی نرسد، همان طور که در باب معاویه چنین می گفتند و او را عاقل ترین مردم زمانه می پنداشتند، حال آن که در مکر و نیرنگ و دغل بی همانند بود.

بنابراین، عقل به یک معنی و از یک موضع، نور و مبارک، و به یک معنا و از یک نظرگاه نیز ظلمت و نامیمون است. پس اگر در کتاب خدا- قرآن کریم- از آن به عنوان امری ممدوح و ممتاز و مبارک یاد شده است منظور همان عقلی است که جز نور نیست و در پرتو آن خداوند عبادت می شود و بهشت نیز نصیب انسان خواهد شد، هم چنان که در تعریف عقل آمده است:
ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان

و اگر عقل در دیوان حافظ امری مذموم و مورد تاخت و تاز است همان عقلی است که مانع و سنگ راه عشق و محبت خداوند می باشد و به همین دلیل در برابر مقوله عشق جای گرفته است، و آنچه مانع عشق خداوندی است تعصب و تعقل به خود و در یک سخن خودیت های انسان است، که اگر در میان باشد تحقق عشق خداوند ناممکن است.

نبندی زان میان طرفی کمروار
اگر خود را ببینی در میانه
و بدین وسیله با صراحت می گوید تا پای خود و خودخواهی ها در میانه است طرفی نخواهی بست و چیزی نصیب نخواهی برد.


و این خود و خودیت همان چیزی است که در بیت پیش از آن به عنوان عقل یاد می کند:

نهادم عقل را ره توشه از می
ز شهر هستی اش کردم روانه
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 07-27-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

عشق مجازي و رسيدن به حقيقت


جواب اجمالي:
1. از نظر انديشمندان اسلامي يک عشق حقيقي بيشتر در عالم وجود ندارد و آن عشق به خدا است و ساير عشق‏ها، عشق کاذب يا غير حقيقي يا مجازي هستند و بلکه اطلاق عشق بر غير خدا صحيح نيست؛ چون آنها شوق هستند، نه عشق. خصوصيت آنها اين است که انسان تا آن معشوق‏ها را ندارد به آنها علاقه و عشق دارد، ولي پس از وصول کم‏کم علاقه‏ي نسبت به آنها کم شده و از بين مي‏رود، در حالي که عشق حقيقي آن است که پس از وصول نه تنها کم نمي‏شود، بلکه زيادتر هم مي‏گردد.

2. عشق مجازي به سالک عارف براي تلطيف روح، کمک مي‏رساند؛ زيرا عاشق همواره متوجه معشوق است و سعي در به دست آوردن دل او دارد و حاضر است براي رضاي او از همه چيز دست بکشد.

3. عشق مجازي انسان را از علايق و دلبستگي‏هاي اين جهان آزاد کرده و تمام هموم و خواسته‏هاي او را در يک جهت متمرکز مي‏کند، و همين کار باعث مي‏شود که توجه او به معشوق حقيقي، نسبت به ديگران آسان تر باشد؛ زيرا ديگران بايد از هزاران خواسته و هدف دست بردارند، اما او از همه دست کشيده و فقط بايد از يک مورد دل برکند تا به آستان معشوق حقيقي برسد.

4. بعضي استعداد اين که مستقيماً عشق الاهي در وجودشان شعله‏ور شود ندارند، ولي در اثر ابتلا به عشق مجازي و ارضا نشدن بعد از وصول متوجه عشق حقيقي مي‏شوند و مي‏فهمند که تنها معشوق لايق به عشق‏شان و تنها موجود سزاوار محبت خدا ست.

5. علماي اسلام در مورد عشق مجازي اکثراً اظهار نظر قطعي نکرده‏اند. البته عرفا و صوفيان عموماً طرفدار عشق مجازي هستند، ولي عده‏اي از فقها و متکلمين شديداً با عشق مجازي مخالفت کرده و آن را نوعي انحراف از عشق حقيقي، بلکه انحراف از دين برمي‏شمارند. و اصولاً اطلاق واژه ي "معشوق" را بر خدا صحيح نمي‏دانند و کلّاً آثار منظوم صوفيان در مورد عشق را ناشي از تمايلات جنسي يا شکست در عشق‏هاي مادي مي‏دانند.

عشق حقيقي، عشق نسبت به ذات الاهي است و ساير عشق‏ها عشق حقيقي نيستند، اساساً اين گونه عشق ها عشق نيستند، بلکه اين‏ها در واقع "شوق" هستند.

و فرق بين عشق و شوق آن است که شوق، ميل به چيزي است که انسان آن را ندارد و در طلب آن است، ولي وقتي به آن رسيد پس از مدتي از ديدار و وصالش دلزده مي‏شود و اين خصوصيت تمام شوق‏ها است.

اما عشق آن است که چه قبل از وصول، و چه پس از آن نه تنها از وصولش سير و دلزده نمي‏شود، بلکه هر دم ميلش بيشتر شده و خاموشي و مردگي ندارد. اين عشق مختص به ذات اقدس الله است و الاّ هر چه غير از او وقتي انسان به وصالش رسيد، پس از مدتي در مي‏يابد که آن چيز اصلاً ارزش آن اندازه محبت را نداشته است، بلکه گاهي انسان به ناداني و سبک‏سري خود مي‏خندد که چرا اين اندازه نسبت به آن چيز بي‏ارزش علاقه‏مند بوده است.

پس عشق حقيقي و اصلي فقط عشق به خداست.

اما اين که بعضي از عرفا راه رسيدن به عشق الاهي را عشق مجازي يا عشق به غير خدا مي‏دانند، توجيهاتي دارد.

ابن سينا در نمط تاسع کتاب “اشارات” در مورد مقامات عارفان که بحث مي‏کند، مي‏گويد:

"شخص مريد نيازمند رياضت است و رياضت سه هدف دارد؛ اوّل: دور کردن غير حق از حق، دوم: مطيع ساختن نفس اماره... سوم: لطيف ساختن درون براي تنبه و آگاهي."

پس مي‏فرمايد که: آن غرض سوم را دو امر کمک مي‏کند

يکي: فکر لطيف و انديشه صاف. دوم: عشق پاک و عفيف، که شمايل معشوق در آن حاکم باشد، نه سلطان شهوت.

پس در کلام ابن سينا، شايد نخستين اشارات به عشق مجازي به عنوان "قنطرة" و راه گذري براي عشق به خدا، براي رسيدن به مقامات بالاي عرفاني، براي مريدان راه، وجود دارد.

امام فخر رازي در شرح کلام ابن سينا مي‏گويد:

"تأثير عشق در تلطيف سرّ از آن جهت است که، چنين عاشقي، هميشه حالات معشوق را، از حرکات و سکنات، و حضور و غيبت، و خشم و خشنودي مورد توجه قرار مي‏دهد، و به طور دايمي ذهن عاشق متوجه استقراء افعال و تعقيب اقوال معشوق مي‏گردد، و از اين راه به ملکه ي تلطيف سرّ دست مي‏يابد. و لذا نقل کرده‏اند که "مجنون" را به خواب ديدند و گفتند: خدا با تو چه کاري کرد؟ گفت: خداوند مرا بر مدعيان محبت خويش حجت قرار داد."

خواجه نصيرالدين طوسي نيز در شرح اين فقره از کلام ابن سينا مي‏گويد:

"عشق مجازي بر دل انسان، نرمي و تأثر و وجد و رقّت مي‏بخشد، و انسان را از علايق و دلبستگي‏هاي اين جهاني آزاد کرده و او را وارد مي‏کند که از هر کس و هر چيزي که جز معشوق وي است روي گرداند، و تمام هموم و خواسته‏ها و اميال و آرزويش به يک نقطه تمرکز يابد. همين کار باعث مي‏شود که توجه او به معشوق حقيقي نسبت به ديگران آسان تر باشد، چه ديگران بايد از هزاران خواسته و همّ و هدف دست بردارند، اما او از همه دست کشيده، فقط از يک مورد بايد دل برکند و مهر بردارد، تا آن دل را به آستان معشوق حقيقي برده و آن مهر را بر معشوق حقيقي بيفکند."

پس بنابراين عشق مجازي وسيله‏اي است، در آغاز کار يک سالک، که او را در سير معنوي و حصول تنبّه و توجه، ياري نمايد. اما چگونگي اين ياوري از نظر امام فخر رازي بيشتر بر توجه عاشق به معشوق، نظر دارد و اين که اين توجه موجب تلطيف سرّ مي‏شود. از نظر خواجه نصير الدين به خاطر اين است که عشق باعث دل کندن از وابستگي‏ها و علايق مختلف مي‏شود، به گونه‏اي که توجه به معشوق حقيقي و اصلي آسان تر مي‏شود، و به هر حال زمينه ي توجه به معشوق اصلي مي‏شود.

و شايد به توان گفت که تعبير "المجاز قنطرة الحقيقة" به خاطر آن است که استعدادهاي اشخاص براي رسيدن به کمالات معنوي متفاوت است، و هر کس را نمي‏توان مستقيماً به عشق حقيقي که همان عشق الاهي است، هدايت نمود. لذا عشق مجازي به عنوان دامي براي به تور انداختن سالک و جدا ساختن او از امور مختلفي که باعث پاي بستن او از سير و سلوک مي‏گردد، و انداختن او در مسير معنوي، مطرح مي‏گردد. چنانچه عين القضاة همداني مي‏گويد:

“اي عزيز، جمال ليلي، دانه‏اي دان، بر دامن نهاده. چه داني که دام چيست؟ صياد ازل چون خواست که از نهاد مجنون، مرکبي سازد از آنِ عشق خود، که او را استعداد آن نبود که به دام جمال عشق ازل افتد، که آن که به تابشي از آن هلاک شدي بفرمودند تا عشق ليلي را، يک چندي از نهادي مرکبي ساختند، تا پخته عشق ليلي شود، آن گاه بار کشيدن عشق الله را قبول توان کرد".

نظر علماي اسلامي در مورد عشق مجازي:

در کلمات عرفا و فلاسفه عموماً مخالفتي با عشق مجازي ديده نمي‏شود، بلکه چنانچه ملاحظه شد آن را قنطره و پُلي براي رسيدن به معشوق حقيقي مطرح مي‏کنند.

اما عده‏ي بسياري از دانشمندان اسلامي در اين باره اظهار نظري نکرده و يا به صورت قطعي در اين باره نفياً و اثباتاً سخني نگفته‏اند.

لکن عده‏اي از فقها و متکلمين در اين باره نظر مخالف دارند و عشق مجازي را يک انحراف نسبت به عشق حقيقي و سبب دور شدن از معنويات و خدا مي‏دانند، و اين گونه عشق‏ها را به عنوان بدعتي که متصوفه گذاشته‏اند، مطرح مي‏کنند. و يا اين که اصلاً استعمال کلمه ي عشق را در باره ي محبت خداوند و علاقه به معنويات، جايز نمي‏دانند، و اطلاق واژه ي معشوق را بر خداوند نمي‏پسندند، بلکه قبيح مي‏شمارند. چنانچه عده‏اي به طور کلي نظر خوبي در مورد متصوّفه و شعرهاي عاشقانه‏ي آنها ندارند و آن آثار منظوم را ناشي از تمايلات جنسي و يا شکست در عشق مادي مي‏دانند.

پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 07-27-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

حسادت چگونه از عشق محافظت میکند؟








حسادت معمولا در یک موقعیت با حضور سه نفر و در اثر وحشت از دست دادن شخص مورد علاقه ایجاد میشود. حس حسادت،
حسادت چگونه از عشق محافظت میکند؟
حسادت معمولا در یک موقعیت با حضور سه نفر و در اثر وحشت از دست دادن شخص مورد علاقه ایجاد میشود. حس حسادت، اگر به ندرت و بسته به موقعیتهای خاص به سراغ ما بیاید، حسی طبیعی است و میتواند در یک رابطه، مثبت هم واقع شود. اما اگر حسادت شدید و نامعقول شود به مخربترین عوامل برای رابطه دوستانه و عاشقانه تبدیل میشود.
حسادت چیست؟
همه ما ، به دلایل متفاوت و با مجموعه ای از احساسات مختلف، در مرحله ای از زندگی خود حس حسادت را تجربه کرده ایم. به گفته آیالا مالاک پاینز (Ayala Malach Pines) روانشناس بالینی، " حسادت، واکنشی پیچیده است که در زمان مشاهده شرایطی که یک رابطه با ارزش یا کیفیت خاص موجود در آن را تهدید میکند، در شخص ایجاد میشود." حسادت معمولا در یک موقعیت با حضور سه نفر و در اثر وحشت از دست دادن شخص مورد علاقه ایجاد میشود.
حسادت را نباید با حس رشک یا غبطه یکسان دانست، هرچند این غلط مصطلح وجود دارد که به کسی حسودی کردن، میتواند به معنای آرزوی داشتن مال، موقعیت یا خصوصیات این فرد باشد، در حالی که حسادت، در زمانی ایجاد میشود که شخص نگران از دست دادن مال، موقعیت یا فردی است که در حال حاضر به خودش تعلق دارد. حسادت از این جهت واکنشی پیچیده است که طیف وسیعی از احساسات ، افکار و رفتارها را درگیر میکند.
• احساساتی چون رنج، عصبانیت، خشم، اندوه، غبطه، ترس، حزن، تحقیر.
• افکاری چون رنجیدگی، عیب جویی، مقایسه با رقیب، نگرانی از ظاهر خود و ترحم به خود.
• رفتارهایی از قبیل احساس ضعف، تب و لرز، تردید و پرسش مداوم از خود و جستجوی دلیلی برای اطمینان یافتن، رفتارهای پرخاشجویانه و خشونت.
حسادت چگونه از عشق محافظت میکند
حس حسادتی که خفیف و به ندرت بروز کند، به زوجی که در یک رابطه عاطفی باشند یادآوری میکند که اسیر روزمرگی نشده و نگذارند روابطشان فاقد شیرینی و ابراز توجه و علاقه روزهای ابتدای آشناییشان شود. حسادت خفیف زوج را به قدردانی از یکدیگر تشویق میکند و آنها را به کوشش برای جلب رضایت و ایجاد حس ارزشمندی در یکدیگر وامیدارد.
حسادت، عواطف را افزایش داده و روابط عاشقانه را قویتر و پرشورتر میکند. حسادت در اندازه های کوچک و قابل کنترل میتواند انرژی مثبتی در رابطه باشد اما با شدت یافتن و غیر منطقی شدن، ماجرا به کلی تغییر خواهد کرد.
حسادت چگونه عشق را از بین میبرد
گاهی اوقات احساسات حسادت آمیز میتوانند از حد و اندازه خارج شوند. برای مثال هنگامی که مردی به خاطر صحبت همسرش با یک دوست قدیمی یا یکی از اعضای خانواده به گرمی احوالپرسی میکند، صحنه ناگواری ایجاد میکند یا زنی به خاطر اینکه متوجه میشود رئیس همسرش هم زن است دچار حمله جنون آمیز حسادت میشود، همان زمانی است که کنترل این حس از توان شخص خارج شده است.
چنین واکنشهایی میتواند آسیب سختی بر رابطه وارد کرده و موجب شود که هر دو نفر در تمام مدت احساس بی ثباتی کرده و مدام در حال نگرانی و احتیاط باشند تا مبادا حس حسادت دیگری را تحریک کنند. شخص حسود نیز که معمولا از مشکل خود با خبر است، دائما در میان دو حس مقصر دانستن خود و توجیه رفتارش سرگردان است.
اگر این شخص حسود شما هستید
چیره شدن بر حسادت به صبر و بردباری و کوشش فراوان نیاز دارد. اگر حس میکنید حسادت شما در مشکلات دوران کودکیتان ریشه دارد، میتوانید از مشاوره بسیار سود ببرید. اگر قبل از این در رابطه ای به شما خیانت شده است، باید ابتدا با این موضوع کنار بیایید. در اینجا به مواردی که میتواند مفید باشد اشاره میکنیم:
شرایط و احساسات موجود را با واقع بینی بررسی کنید:
به مواردی که حس حسادت شما را بر می انگیزند خوب فکر کنی و از خودتان بپرسید که این موارد تهدید کننده تا چه حد واقعگرایانه هستند. نگرانی شما از در خطر بودن رابطه تان تا چه حد بر پایه شواهد واقعی است؟ و آیا رفتار خودتان موقعیت را بدتر نمیکند؟
مثبت اندیش باشید:
هنگامی که نیش حسادت را حس میکنید، به خود یادآوری کنید که همسرتان دوستتان دارد، به شما وفادار بوده و برایتان احترام قائل است. به خود بگویید که فردی دوست داشتنی هستید و هیچ چیزی برای نگرانی وجود ندارد.
شک و تردید خود را برطرف کنید:
یکی از بهترین راههای مبارزه با حسادت این است که از طرف مقابل خود بخواهید اطمینان شما را جلب کند. مراقب باشید که حالت عیبجویی، تکه پرانی یا قلدری پیدا نکنید. بلکه احساس عدم امنیت خود را توضیح داده و از او بخواهید در رفع این مشکل به شما کمک کند.
زندگی با فرد حسود
داشتن شریک زندگی حسود، میتواند بسیار طاقت فرسا باشد. روشهای زیر میتوانند تا حدی حس حسادت آنان را کاهش دهند:
این مشکل را به چشم دیگری مورد بررسی قرار دهید. به خاطر داشته باشید که حسادت نشانه عشق است. اگر همسر یا دوست شما برای این رابطه اهمیتی قائل نبود، چنین مشکلی هم به وجود نمی آمد. به این ترتیب به جای اینکه موضع دفاعی بگیرید، کوشش کنید او را درک کرده و از وی حمایت کنید.
رفتار خود را بررسی کنید. اگر میدانید که بعضی رفتارهای خاص حسادت او را بر می انگیزد،در صورت امکان تا زمانی که مشکل برطرف شود، آنها را تغییر دهید. فراموش نکنید که بر سر قولهایی که میدهید بایستید اما از دادن قولی که عمل کردن به آن برایتان مشکل است-مانند این که همواره در دسترس باشید- نیز خودداری کنید. اعتماد او را جلب کنید: از هر فرصتی برای ابراز علاقه به همسرتان و اینکه چرا او را بر دیگران ترجیح میدهید، استفاده کنید. از خصوصیات مثبت وی تعریف کرده و بیش از پیش درباره آینده مشترکتان صحبت کنید.
فراموش نکنید که حس حسادت لگام گسیخته میتواند بی اندازه خطرناک باشد، اگر روشهای مذکور و موارد مشابه آن نتوانستند در مورد خود یا همسرتان مفید واقع شوند، بی درنگ با مشاور صحبت کنید.
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 07-27-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

عشق را نباید تمنا کرد!










«عشق را نباید تمنا کرد» این سخن و طرز تفکر در بسیاری از زنان وجود دارد و حال آنکه در باطن و وجود خود این عشق را خواستارند و طالب حمایتند
از نیازهای اختصاصی زنان و به اصطلاح ونوسی‏ها دریافت توجه و حمایت است. زن و مرد به لحاظ جنسیت خود در غالب مواقع دارای نیازهای اختصاصی هستند. در گرو شناخت این نیازها و برطرف نمودن و توجه به طلب هر یک از آنان است که همسران در زندگی زناشویی می‏توانند روابط موثر و راضی کننده‏ای را برای یکدیگر ایجاد کنند و در جهت رشد و شکوفایی عشق تلاش موثر داشته باشند. نیاز به حمایت و توجه و محبت از جمله این نیازهاست. زنان به جهت عواطف و احساساتی که دارند خود حامیان مطلوبی هستند. و هر اندازه به کسی محبت و عشق بیشتری داشته باشند حمایت خود را بیشتر نثار او می‏کنند. اما در قبال این بذل توجه و اعتنا خود نیز خواهان توجهند و بر این باور است که اگر اطرافیان و به ویژه همسر او، به او علاقمند است قاعدتاً باید او نیز این طلب و خواسته را درک کند و از حضور آن آگاه باشد. و این در حالی است که ویژگی‏های اختصاصی مردان چنین اقتضاء می‏کند که نیاز را از زن بشنوند و درخواست را به وضوح مطلع شوند در غیر این صورت انگیزه‏ای برای این اقدام ندارند.
زنان به جهت عواطف و احساساتی که دارند خود حامیان مطلوبی هستند. و هر اندازه به کسی محبت و عشق بیشتری داشته باشند حمایت خود را بیشتر نثار او می‏کنند. اما در قبال این بذل توجه و اعتنا خود نیز خواهان توجهند. در مقابل عدم در خواست زن، مرد تصور می‏کند که وظایفش را به خوبی انجام داده و همسرش را از این بابت اقناع نموده است. و حال آنکه بر خلاف تصور بسیاری، عشق تمنا کردنی است. نیاز است که زن، همسر خود را از خواسته خود آگاه کند و پیش از آنکه در وجودش خشمی حاصل از عدم توجه و حمایت به وجود آید مرد را از وجود این طلب مطلع کند. چرا که عدم ابراز نیاز باعث می‏شود که فرد پس از سال‏ها ارائه خدمات احساسی روزی به اعلام احساسات خود دست بزند که در وجود خود میزانی از خسران و تضرر را دریافت کند و چنین حالاتی منجر به اعلام نیاز از نوع آمرانه و با لحنی نه چندان خوشایند خواهد شد.

در اینجا بدون حل مشکل پیشین با مشکلی جدید و تازه روبرو می‏شویم. چرا که مردان در قبال درخواست‏های دستور گونه واکنش نشان داده و برخلاف میل درونی ممکن است از برآوردن درخواست ممانعت بعمل آورند. فراموش نکنید که تقاضا یک دستور نیست. اگر لحن شما تحکمی باشد هر قدر هم جملات را با دقت انتخاب کنید. اثر منفی خواهد گذاشت.

پس از بیان این مطلب مهم قصد داریم نکاتی را جهت کیفیت بهتر این درخواست به شما یاد آور شویم.
1- کوتاه و مختصر صحبت کنید. بسیاری از زنان تصور می‏کنند که باید درخواست خود را با توضیحات فراوان بیان کنند و حال آنکه مردان در قبال سخنان طولانی شنونده خیلی توانا و موفقی نیستند.

2- با صراحت درخواست کنید. زنان تصور می‏کنند که بیان صریح خواسته، مرد را دچار عکس‏العمل منفی نموده لذا سعی می‏کنند صحبت خود را با پیچیدگی ابراز کنند. به عنوان مثال در زمانی که خواهان کمک مرد برای انتقال میوه‏ها از داخل ماشین به آشپزخانه هستند به غلط بیان می‏کنند "میوه داخل اتومبیل است." در صورتی که با چنین بیانی برداشت غیرصحیح را در ذهن همسر خود تشکیل می‏دهند. صورت صحیح این درخواست این است" ممکنه میوه را به آشپزخانه ببری؟"
ویژگی‏های اختصاصی مردان چنین اقتضاء می‏کند که نیاز را از زن بشنوند و درخواست را به وضوح مطلع شوند در غیر این صورت انگیزه‏ای برای این اقدام ندارند.
3- از کلمات مناسب استفاده کنید. گاهی افراد فکر می‏کنند برای خارج کردن لحن کلام از حالت آمرانه می‏توان از کلمه «می‏توانی» استفاده کرد. در حالی که در نظر مرد استفاده از این کلمه یعنی عدم اعتقاد به توانایی‏های او. اما اگر در تقاضای خود از کلمات خواهشی مثل" لطفا"استفاده کنید مرد انجام آن را وسیله‏ای برای ابراز محبت می‏داند.
اگر اندکی خواهان تغییر و تحول‏های عظیم در زندگی خود هستید بهتر است این تفاوت‏های باریک‏تر ز مو را بشناسید.

پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 8 نفر (0 عضو و 8 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 03:27 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها