بازگشت   پی سی سیتی > هنر > فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie

فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie مباحث مربوط به فیلم سینما تلویزیون و تئاتر در این بخش

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 08-23-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Exclamation روایت خودكشی حسین پناهی از زبان یغما گلرویی !

تیغ‌های ریش‌تراشی را بسته‌ای می‌فروختند و تو با سماجت تنها یك دانه تیغ می‌خواستی. نه من دلیلش را دانستم، نه بقال مات مانده ی خیابان جهان‌آرا كه اگر تو را نمی‌شناخت بدون شك هردوی ما را از دكانش بیرون می‌كرد! من كه همیشه ریش داشتم و بی‌نیازِ تیغ بودم و جایی برای پادرمیانی كردنم برای خریدن بسته‌ی تیغ‌ها نبود و تو مثل همیشه از خر شیطان پایین نمی‌آمدی! بالاخره بقال نگون‌بخت تسلیم شد و بسته‌ی تیغ‌ها را گشود و یك دانه تیغ به قواره‌ی یك بلیط اتوبوس را كفِ دست تو گذاشت. آن را لای برگ‌های كتابت گذاشتی و لبخند زدی! لبخندی به تلخی اسمرینفِ در آبی

از دكان بیرون آمدیم... شبی از شب‌های پرسه‌زنی‌مان بود. همیشه قدیم می‌زدیم مسیر تئاتر گلریز، تا اواسط خیابان جهان‌آرا كه خانه ی تو آن‌جا بود. گپ می‌زدیم و شعر می‌خواندیم. سلیقه‌مان در شعر به هم می‌مانست. تو كتاب «این جا ایران است و من تو را دوست می‌دارم» مرا دوست داشتی و بدون این كه بگذاری باخبر شوم تعداد زیادی از آن خریده بودی برای هدیه دادن به این و آن و من با «من و نازی» تو سال‌ها زندگی كرده بودم. در آن روزها تازه دكلمه‌ی شعرهایت را تمام كرده بودی و مدام از مجموعه‌ی كامل شعرهایت حرف می‌زدی كه قرار بود با نام «خدا فارسی نمی‌داند» منتشر كنی.

تنظیم و ویرایش كردن شعرها را به من سپرده بودی و هر چه سعی می‌كردم آن را به عهده‌ی خودت بگذارم، یا بخواهم كه لااقل با هم این كار را انجام بدهیم، قبول نمی‌كردی و من دلیلش را نمی‌فهمیدم. آن‌قدر شعرهایت را دوست داشتم كه حذف كردن سطری از آن‌ها برایم دشوار بود. تنها بعد از ورپریدنت دلیل اصرار تو را فهمیدم وبا خودم كنار آمدم برای گزینش و گردآوری و بخش‌بندی شعرهایت. آن شعرها به صورت هفت دفتر منتشر شدند و مجموعه ی كامل هنوز به انتشار نرسیده و با نامی كه تو می‌خواستی گمان نكنم هرگز منتشر شود

آن شب تا مقابل در خانه‌ات با تو آمدم. به رسم همیشه‌ی وداع‌هامان به آغوش كشیدم آن تن نحیف شكننده را كه به شیشه‌ای می‌مانست كه غولی را در خود پنهان دارد... و این آخرین دیدار ما بود! دو روز بعد در میانه‌ی یك مهمانی بودم كه گوشی همراهم زنگ خورد و برای آخرین بار صدایت را شنیدم. همان صدای صمیمی و محجوب را كه جای حرف زدن زمزمه می‌كرد و من كلمات را در غوغای صدای موزیك و رقص مهمان‌ها نمی‌شنیدم. گفتم فرصت بده به اتاقی بروم تا بشنوم چه می‌گویی و تو به اصرار گفتی كار مهمی نداری و می‌خواستی حالی بپرسی و موضوع كوچكی هست كه بعد به من خواهی گفت و خداحافظی كردی... هرگز نفهمیدم آن موضوع كوچك چه بود چون تو دیگر مشغول مردنت شده بودی

دیگر صدای تو را نشنیدم! حسین جان پناهی... چرا كه دیگر گوشی را برنمی‌داشتی! فردایش تو در آن خانه‌ی كوچك خیابان جهان‌آرا، سرگرم گشودن رگ‌هایت بودی! با تیغی كه با هم از بقالی آن خیابان خریده بودیم و تو آن را لای برگ‌های كتابت گذاشته بودی...

پارسینه
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از GhaZaL.Mr سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2  
قدیمی 08-23-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض واكنش خانواده‌ حسين پناهی به ادعای يغما گلرويی

به گزارش سینمانگار، خانواده‌ حسين پناهي به نوشته‌ يغما گلرويي درباره‌ اين هنرمند فقيد كه در آن مدعي «خودكشي» او شده است، واكنش نشان دادند.

به ايسنا، در بخش‌هايي از يادداشت خانواده‌ حسين پناهي در پاسخ به يغما گلرويي آمده است: «گويي كه تعريف خاطرات با چهره‌هاي مشهور و مورد علاقه‌ي مردم، پس از مرگ آنان براي برخي صرفه‌ بيش‌تري دارد؛ چرا كه در غيبت جسماني آن بزرگان هيچ‌كسي نيست تا به تأييد و يا تكذيب آن خاطرات بپردازد و فرد خاطره‌گو نيز در غياب يك مدعي مطلع، هر چه خود مي‌خواهد، به آن بزرگان مي‌بندد... از آن جمله است نثر تخيل‌آميز آقاي يغما گلرويي درباره‌ مرگ «خودخواسته»ي حسين پناهي كه در روزهاي گذشته در برخي از سايت‌هاي خبري منتشر شده است.

وي كه در اين نوشته خود را دوست نزديك حسين پناهي مي‌خواند (اما خانواده‌ي حسين پناهي به جز چند عكسي كه در كنار آن مرحوم از وي ديده مي‌شود، نشان ديگري از اين دوستي در زمان حيات شاعر از او نيافتيم...) با نثري خيالي مدعي آن مي‌شود كه حسين پناهي خودكشي كرده است. هر كس كه حسين پناهي را نشناخته باشد و تنها به شعرهايش مراجعه كرده باشد هم مي‌تواند شهادت بدهد كه اين كار از روحيه‌ لطيف و كودكانه‌ اين مرد بزرگ برنمي‌آيد و به گواهي پزشكي قانون، ايشان در 14 مرداد 1383 بر اثر «سكته‌ي قلبي» فوت كرده است.

ما شهادت مي‌دهيم كه علي‌رغم تصوري كه برخي از حسين پناهي براي خود ساخته‌اند، وي انگيزه و شوق بسياري براي زندگي داشته و هميشه آن را ستايش كرده است.

نوشتن يك مطلب خيالي از فردي كه ماه‌هاست كشور را ترك كرده و در اين هفت سال پس از مرگ شاعر، هيچ‌گاه ادعايي در اين‌باره نداشته، براي ما مشكوك است، بخصوص كه در مراجعه به دايرةالمعارف اينترنتي «ويكي‌پديا» با روزشمار زندگي حسين پناهي به روايت همين آقاي يغما گلرويي مواجه مي‌شويم كه علت مرگ را به گواهي پزشكي قانوني، «سكته‌ي قلبي» نوشته است.

آقاي گلرويي... يادداشت شما يك اغراق ناشيانه‌ي شاعرنمايانه است تا يك واقعيت....»

سایت سینما نگار
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 08-23-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض !

این مسئله برای خودم سوال بوده !

اولا این که حسین پناهی سال 83 به ابدیت پیوست و يغما گلرویی همچین چیزی رو بعد از 7 سال مطرح کرده .این تاخیر یکم عجیبه. شایدم بخاطر گذشت زمان و کمرنگ شدن مسئله ست..

دوم این که یغما گلروئی ترانه سرای کوچیکی نیس . آدمی نیس که حرفی وُ رو هوا بزنه . چرا که در این صورت سابقه ی هنریشو زیر سوال برده .

سوم رای پزشکی قانونی . خیلی هم نمیشه بهش استناد کرد. گاهی اگر کسانی بخوان رای پزشکی قانونی رو هم میشه عوض کرد .

و چهارم حتی ویکی پدیا هم اول پیج حسین پناهی اینو نوشته :
"برای اثبات‌پذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است یا منابع ارائه‌شده به‌درستی ارجاع داده نشده‌اند."

راجب این مسئله خیلی تحقیق کردم ولی به نتیجه ای نرسیدم . گاهی باید زمان بگذره تا همه چی مشخص شه . چون این جور که معلومه هرکی یه حرفی می زنه.


غزل
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
پاسخ با نقل قول
پاسخ

برچسب ها
یغماگلروئی, حسن پناهی, خودکشی


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:49 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها