بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > تاریخ

تاریخ تمامی مباحث مربوط به تاریخ ایران و جهان در این تالار

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 08-17-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 17 اوت

ايران


نگاهي كوتاه به پيچيدگي مسئله عراق: روزگاري که عراق بخشي از يک استان ايران بود

تمبر 1923انتشار يك تمبر پست در عراق در اوت 1923 و زماني كه اين سرزمين هنوز كاملا از كنترل انگلستان خارج نشده بود به صورت يك جنجال جهاني درآمده بود كه اشاره كوتاهي به آن، تا حدي ريشه و پيچيدگي مسئله آن سرزمين پر غوغا را به دست مي دهد.

نماي طاق كسري در تيسفون (تلفظ پارسي اشكاني آن: تيسپهان) بر اين تمبر چاپ شده بود و همين تصوير بود كه تفسيرهاي گوناگون به دنبال داشت. ايرانيان عهد ساسانيان طاق كسراي54 متر در27 متري را «شاهيگان سپيد (Shahigan e Sepid
) به معناي كاخ سپيد» مي خواندند. تيسفون (مدائن و اينك سلمان پاكSalman Pak) واقع در 35 كيلومتري جنوب شرقي بغداد هشت قرن پايتخت ايران بود که علاوه بر پايتختي ايران، به صورت مركز استان Khavarvaran خواروران (خاروران ـ خاوران) ايران هم عمل مي كرد و اين استان ايران در آن عصر؛ كويت، سواحل شرقي كشور سعودي امروز (كه «گارهائه» نام داشت)، بحرين، قطر، حاشيه جنوبي خليج فارس و همه عراق امروز (جز كردستان آن) را شامل مي شد كه برخي از محلي ها آن را اراك (ايران پاييني ـ پايين ايران) خطاب مي كردند.
همين جغرافياي تاريخي عامل جنجال سال 1923 بود كه از ماه اوت آغاز شده بود. ايرانيان (17 ماه پس از كودتاي ژنرال رضاخان پهلوي) كه احساسات ناسيوناليستي شان داشت زنده مي شد به اين تمبر از اين لحاظ اعتراض داشتند كه معتقد بودند انگلستان با تاييد انتشار آن مي خواهد بحرين (ميش ماهي) و ميشان (دشت ميشان) را هم ببلعد، و عراقي ها مدعي بودند كه با چاپ تصوير تيسفون بر تمبر، انگليسي ها مي خواهند ماهيت عراق را تغيير دهند و همانند عهد ساسانيان، كردستان را از آن جدا سازند و .... در اين ميان روزنامه هاي مسكو و رم در تفسيرهاي خود اين عمل را مقدمه ايجاد يك خاورميانه انگليسي وانمود مي كردند و فرانسوي ها با اين كه نمي خواستند انگليسي ها را برنجانند، در باطن از گسترش متصرفات انگلستان در خاور ميانه ناراضي بودند و مطبوعاتشان ترجمه تفسيرهاي روزنامه هاي مسكو و ايتاليا را با آب و تاب چاپ مي كردند و به همين گونه مطبوعات آلمان. در واکنش به اين وضعيت، مقامات انگليسي حاكم بر هند كه به تاييد آنان اين تمبر منتشر شده بود مي گفتند كه نظرخاصي در كار نبوده است. ما انگيسي ها از قديم به ابنيه تاريخي كه هويت ملي و مايه افتخار ملل هستند احترام مي گذارده ايم و به همين دليل هم بود كه در جريان نبرد با عثماني ها، نيروهاي خود را در نوامبر 1915 از منطقه مدائن (تيسفون) عقب كشانيديم كه ضمن زد و خورد، توپ هاي عثماني آسيب بيشتري به طاق كسري وارد نسازند.
كار در اينجا پايان نيافت. اوايل دهه 1960 ژنرال عبدالكريم قاسم رئيس وقت دولت عراق كه با كودتاي سال 1958 به سلطنت كوتاه مدت «ساخت انگلستان» در عراق پايان داده بود به استناد نقشه جغرافيايي «استان خاروران» ايران به مركزيت مدائن (تيسفون) كه كويت بخشي ازآن بود مدعي مالكيت اين سرزمين شد (البته عراق از دهه چهارم قرن بيستم اين ادعا را داشت ولي آن را به صورتي ملايم مطرح مي کرد)، و صدام حسين بعدا براي تصاحب همه قسمت هاي باستاني آن استان ايران باستان و از جمله ميشان (حاشيه غربي خوزستان)، با هدف عراقي كردن طاق كسري و محدوده تاريخي مدائن دست به مرمت آن زد و ... كه پس از موفق نشدن در جنگ هشت ساله با ايران، از ادامه تعمير كاخ شاهان قديم ايران دست برداشت.


نقشه قلمرو ايران در اواخر عهد ساسانيان و پيش از حمله نظامي عرب


برنامه لشكركشي به تهران در صورت شكست طرح براندازي 28 مرداد

تيمور بختيار (سپهبد)17 اوت سال 1953 (26 امرداد 1332) در اوج فعاليت انگلستان و آمريکا براي براندازي حكومت دكتر مصدق، تماسهايي با فرماندهان لشكرهاي استانها براي لشكركشي احتمالي به تهران - در صورت شكست طرح كودتا - آغاز شده بود. در اصفهان، اردشير زاهدي از جانب پدرش با پاره اي از افسران لشكر اصفهان تماس گرفته بود و معاون لشكر به او وعده اعزام نيرو به تهران داده بود. در كرمانشاه نيز سرهنگ بختيار (بعدا سپهبد) فرمانده تيپ محل دعوت زاهدي براي لشكركشي به تهران را پذيرفته و به واحدهاي اين تيپ آماده باش داده بود. در اين ميان خبر رسيد كه شاه و ثريا از بغداد به رم رفته اند تا در آنجا منتظر کار باشند.

در قلمرو دموکراسي

رفراندم ونزوئلا در سال 2004: پيروزي چاوز و دمكراسي


چاوز با لباس سرخ، از بالکن پيروزي خود را اعلام مي دارد

با همه تلاش تبليغاتي آمريكا و كمكهايي كه به نيروهاي مخالف شد، هوگو چاوز رئيس جمهور «چپگرا ـ ناسيوناليست» ونزوئلا با بيش از 58 درصد آراء پيروز شد و مي تواند اين دوره رياست جمهوري خود را تا به آخر ادامه دهد. بر رفراندم يكشنبه 15 اوت 2004 ونزوئلا، افراد مختلفي از خارج، از جمله جيمي كارتر رئيس جمهوري اسبق آمريكا كه خود را از پاسداران دمكراسي درجهان مي خواند و«سزار گاويريا» رئيس سازمان كشورهاي قاره آمريكا نظارت داشتند و درستي انجام آن را تاييد كردند.
جيمي كارتر درباره رفراندم ونزئلا گفت: رفراندم ونزوئلا از نظر نظم و ترتيب بهتر و دقيقتر از انتخابات قبلي بود كه او در كشورها ديگر بر آنها نظارت كرده بود.
موضوع كم سابقه در اين رفراندم، شركت مردم به صورت هجوم بود كه باعث ايجاد صفوف طولاني شده بود. در بعضي نقاط ايستادن يك فرد در صف تا ده ساعت طول مي كشيد. همين مشاركت، اصحاب نظر و روزنامه نگاران اروپايي را به تحسين واداشته و نوشته بودند: اين مشاركت نشان داد ونزوئلايي ها كه به اهميت «راي و راي دادن» پي برده اند در يكشنبه سرنوشت ساز از اين بزرگترين حق مدني خود استفاده كردند.
رسانه هاي آمريكايي نتيجه رفراندم ونزوئلا كه 15 درصد نفت مصرفي آن كشور را تامين مي كند بزرگ نكرده بودند. ونزوئلا پنجمين صادر كننده نفت درجهان است. اين رسانه ها گفته بودند كه در پايان رفراندم، ميان دو دسته موافق و مخالف زد و خورد روي داد كه يك زن كشته و چند تن مجروح شدند كه بعدا معلوم شد آن زن زنده است.


چاوز چپگرا

هوگو چاوز، سرهنگ كماندو و صاحب فرضيه سوسياليسم قرن 21 ، در نخستين نطق پس از اعلام نتيجه رفراندم گفت كه برنامه «انقلاب براي فقيرها» پيروز شد. ما با تكيه بر اين آراء اصلاحات را دنبال مي كنيم. انتظار داريم كه از اين پس دولت واشنگتن به اراده مردم ونزوئلا و دولت منتخب مردم احترام بگذارد و در انجام اصلاحات اخلال نكند. وي همچنين گفت: مردم ما با اين آراء خود، براي كاپيتاليسم و دمكراسي دروغ و شعار «جانشين» به دست داده اند. كارشكني هاي امريكا در چند سال گذشته امكان نداد كه دين خود را به مردم ادا كنيم. در ونزوئلا همه بايد امكان تحصيل و درمان داشته باشند و كسبه كوچك وام بگيرند و به كار خود رونق بخشند و بيكاري، فقر و فساد وجود نداشته باشد.
رفراندم يكشنبه (15 اوت 2004) نشان داد كه مردم ونزوئلا نسبت به گذشته تغيير كرده اند و درك سياسي آنان بالا رفته است.
چاوز كه با شعارهاي تامين برابري براي ونزوئلائي ها و ونزوئلا براي ونزوئلايي ها حكومت خود را آغاز كرده بود نشان داد كه يك سوسياليست (از نوع تازه) و در عين حال يك ملي گرا (بوليواريان) است و با همين دو شعار خود را با آمريكا كه منافع متعدد در ونزوئلا دارد و نمي خواهد كه يك كاسترو ديگر در آن قاره پديدار شود سرشاخ كرد و چاوز سپس با دعوت از معلمان و پزشكان كوبايي براي تدريس و درمان ونزوئلايي ها بر اين معارضه دامن زد. وي بعدا علنا دولت آمريكا را امپرياليست خواند و اعلام كرد كه به دوستي با فيدل كاسترو افتخار مي كند و لقب قهرمان فقيرها را پذيرفت. چاوز پس از روي كار آمدن جورج بوش در آمريكا انتقاد شديد از او را آغازكرد و گفت كه كلينتون رهبر بهتري براي آمريكاييان بود. اين كارها باعث گسترش درگيري آمريكا با او شد؛ و دو سال پيش برضد او يک كودتا صورت گرفت كه باز با حمايت مردم فقير بر آن فائق آمد. مخالفان چاوز سرمايه داران بزرگ، بازيگران قديمي و حرفه اي صحنه سياست و روساي اتحاديه هاي اصناف هستند كه چاوز گفته بود با بند و بست به اين مقامها دست يافته اند.
باوجود تاييد درستي رفراندم از سوي كارتر و ناظران ديگر، وزارت امورخارجه آمريكا تاكيد كرده بود كه بايد به اعتراضهاي داير بر وجود بي نظمي در انتخابات رسيدگي شود. چاوز در پاسخ به اعتراضها گفته بود: اينها شرم نمي كنند كه نسبت به رفراندم«بله يا نه» به اين روشني دبه در مي آورند.


در قلمرو ادبيات
نويسنده انگليسي ضد انگلستان امپرياليست
امروز زادروز ويلفرد بلانت Wilfrid S. Blunt نويسنده و شاعر انگليسي است كه 17 اوت سال 1840 به دنيا آمد. گذشته از مجموعه اشعار و دو مجموعه نامه ها و مكاتبات ، وي كتاب هاي متعدد نوشته است كه عموما از مسافرت هاي دور و دراز او مايه گرفته
اند . بلانت از هند و خاورميانه ديدار كامل و « حقيقت ياب » بعمل آورده و مدتي را هم در مصر بسر برده بود. سفر او در خاورميانه عمدتا با اسب و شتر صورت گرفت. در قسمتي از اين سفرها ، همسرش « ليدي آن » را كه يك امير زاده انگليسي بود با خود برده بود و اين ليدي انگليسي كه در ترسيم تصوير و نقاشي از افراد و مناظر مهارت و هنرمندي داشت يك مجموعه جالب هنري از مناظر و مردم خاورميانه باقي گذارده است.« ليدي آن» همچنين مولف « قبايل منطقه فرات » و « سفر به نجد » است.
معروفترين كتابهاي بلانت نيز « باد و گردباد » عنوان دارد. وي در كتابهايش دولت انگلستان را يك امپرياليست خوانده و اندرز داده است كه از اين سياست ناپسند دست بردارد. وي همچنين از آرمانهاي مليون ايرلندي و استقلال كامل ايرلند جانبداري كرده و به همين جهت مدتي را هم در زندان انگلستان بسر برده بود. برخي از مورخان نوشته اند كه بلانت نخستين نويسنده انگليسي بود كه امپرياليسم انگلستان را شرح داد و آن را نكوهش كرد. بلانت در 1922 درگذشت


Blunt
با لباس عربي در جريان مسافرت با اسب در خاورميانه


نظر نويسنده هندي تبار برنده جايزه نوبل درباره برخي تاريخنگاران


naipaul

وي. اس. نيپال V. S. Naipaul نويسنده هندي تبار متولد ترينيداد (آمريكاي مركزي) 17 اوت سال 1932 به دنيا آمد و برنده جايزه ادبي نوبل سال 2002 شد. وي جوايز ادبي ديگر و عنوان بهترين نويسنده دهه 1990 در زبان انگليسي را هم به دست آورده است. ناراتيو هاي نيپال حرف ندارد. ايراد از برخي تاريخنگاران و تقبيح تاريخنويسي دولتي يكي از تاليفات اوست. نيپال در اين زمينه مثالهاي متعدد از سرزمين پدري خود ـ هند ـ آورده و نوشته است كه در تاريخ هند همه جا از فاتحان (تجاوزگران) نوشته اند و مقاومت و واكنش هنديان را در برابر تجاوز از قلم انداخته اند و خواننده تصور مي كند كه هنديان مغز و جان دفاع از خود و وطنشان را نداشته اند و فتح آنان «حق فاتحان» بوده است. وي نتيجه گرفته است كه اين تاريخنگاري تخريب ملتها و تحقير آنان و مطالبي يكطرفه است كه جز خدمت به فاتحان و طرف نيرومند قضيه، پشيزي نمي ارزد. به باور بيپال، پاره اي از خبر نويسان هم با اخبار همين معامله را مي كنند و.... وي به اتحاديه ها صنف روزنامه نگاران هشدار داده است كه تا دير نشده است ضوابط تازه اي تهيه كنند تا افراد نتوانند از حربه روزنامه نگاري (قلم) براي آماده ساختن راه تجاوزكاران، ظالمان و استثماران استفاده كنند و هر آنچه را كه آنان ديكته كنند بنويسند.
پدر نيپال كارمند هندي دولت انگلستان بود كه به مستعمره انگليسي ترينيداد منتقل شده بود . بيپال اينك ساكن انگلستان است.

در قلمرو دانش

سازنده واكسن تيفوئيد

دكتر «فردريك راسل» كاشف نهايي « واكسن تيفوئيد » در 17 اوت سال 1870 به دنيا آمد و در آغاز كار، پزشك ارتش آمريكا بود كه از سوي اين دولت براي بررسي اوضاع پزشكي اروپا به فرانسه و آلمان فرستاده شده بود. وي مدتها نيز در دانشگاههاي آمريكا درس پزشكي مي داد. مشكل دولتها در لشكر كشي هاي دور دست ابتلاء سربازان به بيماري تيفوئيد بود. دولت آمريكا براي دكتر راسل يك آزمايشكاه جامع ايجاد كرد و از او خواست كه واكسن قطعي تيفوئيد را كشف كند. قبلا در اين زمينه در كشورهاي مختلف كارهايي شده بود و دكتر راسل بود كه واكسن نهائي بيماري تيفوئيد را ساخت.

دكتر راسل در آزمايشگاه خود

در قلمرو رسانه‌ها


«در گوشه و كنار شهر» برنامه اي راديويي كه تاكنون نظير آن به وجود نيامده است

پرويز ياحقي

در نيمه امرداد 1341 (ماه اوت 1962) راديو ايران داراي يك برنامه روزانه با زمينه خبري به نام «درگوشه و كنار شهر» شد كه بدون وقفه به مدت سه سال ادامه داشت و طبق بررسي هاي ماهانه از شنوندگان راديو كه قاعدتا بايد در بايگاني صدا و سيما محفوظ مانده باشند، «صد در صد» شنونده و عمدتا "راضي" داشت. اين برنامه كه هنوز مشابه آن در همه جهان توليد نشده است توسط دو روزنامه نگار وقت؛ پرويز ياحقي (آهنگساز نامدار ايران كه اخيرا فوت شد و نام او در شناسنامه اش «صديقي پارسي» بود که ترجيح داده بود پس از دايي هنرمندش به نام وي «ياحقي» خطاب شود) و نوشيروان كيهاني زاده نگارنده اين سايت (در آن زمان، سردبير اخبار بين الملل خبرگزاري پارس و عضو تحريريه روزنامه اطلاعات) با تصويب طرح آن از سوي نصرت الله معينيان معاون نخست وزير وقت و مسئول انتشارات و راديو پا به عرصه وجود گذارد و هر روز در ساعت 4 و نيم بعد از ظهر از راديو سراسري ايران كه در آن زمان مهمترين رسانه كشور و فراگيرتر از همه بود پخش مي شد. معينيان مي دانست اين برنامه ضعف هاي دولت را هم منعكس خواهد كرد؛ با وجود اين با پخش آن موافقت كرده بود. ياحقي و كيهاني زاده در ساعات فراغت خود در كلانتري هاي پليس، پاسگاههاي ژاندارمري، شعب دادسراي تهران، دادگاهها ، بيمارستانهاي سوانح تهران (در آن زمان: سينا، رازي ، امير اعلم (ويزه سوختگي ها) ، لقمان الدوله ادهم (ويزه مسموميت ها) و امدادي حكيم الملك واقع در خيابان مولوي شرقي) و صحنه وقوع حوادث به جستجوي مطلب مي پرداختند و ياحقي با طرفين ماجرا مصاحبه مي كرد و هر مطلب با اندرز و ذكر ضوابط و قوانين مربوط و اشاره به مراحل دادرسي پايان مي يافت و به همان صورت براي پخش آماده مي شد و هر برنامه 30 دقيقه اي شامل سه تا چهار حادثه بود كه همان روز و يا شب پيش از آن اتفاق افتاده بودند. پيروزي اين برنامه عمدتا نتيجه علاقه مردم به شخص ياحقي و شهرت اجتماعي او بود كه حاضر مي شدند مصاحبه كنند و از اشتباهات خود پرده بردارند. صداي ياحقي بسيار جذاب، لحن او گيرا و اندرزهايش صميمانه بود كه بردل مي نشست اين برنامه عبرت آموز تنها به دليل افزايش اشتغال ياحقي در عالم موسيقي و به تدريج دست برداشتن از كار روزنامه نگاري، و پرداختن كيهاني زاده به تدريس تاريخ پايان يافت.
در تهيه اين برنامه، بعدا بانو هما احسان، سياوش آذري، حسين توصيفيان، رضا ميرطاهري و براي مدتي كوتاه نيز هوشنگ پورنگ كمك كردند.

نوشيروان کيهاني زاده

موضوع مهم در اينجاست كه اين برنامه نيم ساعته براي سازمان راديو ايران در ماه تنها يكهزار و نهصد تومان( برابر دويست و 75 دلار آن روز و دو ميليون و سيصد هزار ريال امروز هزينه داشت و اين دو براي تهيه آن از خودرو شخصي استفاده مي كردند زيرا كه سازمان راديو ايران در تهران تنها دو استيشن واگن در اختيار داشت و آن هم براي رسانيدن گويندگان اخبار به محل كار). از آن پس سازمان راديو ـ تلويزيون چند بار تلاش به تجديد حيات آن برنامه كرد ولي موفق نشد. ساير كشورها هم چنين تلاشي را بعمل آورده اند ولي موفقيت نداشته اند. هم اكنون در آمريكا دو كانال تلويزيوني تحت عنوان «دادگاه» سرگرم بكار هستند كه برنامه هاي آنها استوديويي است، نه ضبط در صحنه، و به كساني كه حاضر شوند بروند و حرفهايي را كه احتمالا در دهانشان مي گذارند مقابل دوربين و قاضي استوديويي (عامل ايفاي نقش) تكرار كنند دستمزد قابل ملاحظه پرداخت مي شود.


ساير ملل

قهرمان استقلال آرژانتين


خوزه سن مارتين«خوزه سن مارتين» قهرمان استقلال آرژانتين كه در اين كشور داراي احترام خاص است 17 اوت 1850 در گذشت وي 25 فوريه 1778 به دنيا آمده بود. در جواني به اسپانيا رفته و در ارتش اين كشور افسر شده بود. در همانجا ، انديشه استقلال ارژانتين و ساير سرزمين هاي تحت سلطه اسپانيا در قاره امريكا به او راه يافت . او اسپانيا را كه به سهولت به چنگ ناپلئون افتاده بود كشوري ضعيف كه استحقاق آقايي بر زادگاه او را ندارد تشخيص داده بود. در بازگشت به آرژانتين ، براي دولت محلي يك هنگ سوار به وجود آورد كه بعدا با همين هنگ و كمك استقلال طلبان ديگر موفق به گرفتن استقلال آرژانتين از اسپانيا شد و آنگاه به كمك استقلال طلبان ساير سرزمين هاي لاتين نشين قاره آمريكا شتافت.


رهبر جنبش بازگشت سياهپوستان به آفريقا


Marcus Garvy

ماركوس گاروي Marcus Garvy را كه در روزي چون امروز در سال 1887 در جامائيكا به دنيا آمد نخستين سياه پوستي مي دانند كه جنبشي براي باز گرداندن سياه پوستان از قاره آمريكا به افريقا ــ سرزمين نياكانشان ــ به وجود آورد. وي عقيده داشت از آن جا كه سياه پوستان به صورت برده از افريقا به آمريكا آورده شده اند و اين ذهنيت در آنان و سپيد پوستان باقي مانده است ؛ در اينجا دشوار است كه بتوانند رشد كنند و ترقي تحت فشار دولت منطقي و دائمي نيست ، ولي در قاره خودشان امكان پيشرفت برايشان وجود دارد.
پيش از ماركوس ، بسياري از بردگان آزاد شده آمريكاي شمالي با كمك اين دولت به آفريقا منتقل و در آنجا كشور لابيريا را تاسيس كرده بودند ولي هنوز يك وزير منصوب از آمريكا بركار آنان نظارت داشت. در سال 1890 الكساندر كلارك سمت وزارت لابيريا را برعهده داشت.
نهضت ماركوس هواداران فراوان به دست آورد ولي از آنجا كه در آن زمان ، جز اتيوپي ، كشور آفريقايي ديگري استقلال نداشت شمار بسيار كمي از سياهان بر پايه طرح ماركوس به آفريقا باز گشتند.

آغاز محاكمه خلبان «يو ـ 2 » آمريكا در مسكو


Francis Gary Powers در دادگاه مسکومحاكمه «فرانسيس گاري پاورز Francis Gary Powers» خلبان هواپيماي جاسوسي «يو ـ 2 » آمريكا كه اول مه 1960 بر فراز خاك شوروي هدف موشك قرار گرفته و سرنگون شده بود 17 اوت همين سال در مسكو آغاز گرديد. 17 اوت زادروز فرانسيس بود كه در 1929 به دنيا آمده بود. معلوم نشده است كه با توجه به زادروز او، روسها تعمدا اين روز را براي آغاز محاكمه اش انتخاب كرده بودند.
سقوط اين هواپيما كه از پاكستان به پرواز در آمده بود و در شرق ميانه اتحاد شوروي هدف موشک قرارگرفت در آستانه ديدار خروشچف و آيزنهاور، سران دو كشور، بحران دامنه داري به وجود آورده بود. قرار بود كه مذاكرات سران دو كشور رقيب به منظور تنش زدايي انجام شود. بعدا شايعات متعدد رواج يافت كه شايد دستهايي در آمريكا در جريان بوده كه مانع از تشنج زدائي در روابط دو كشور شود.
پاورز که در استخدام سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا CIA بود در جريان محاکمه به همه چيز اعتراف کرد و به ده سال زندان محکوم شد. دو سال بعد، وي با يک جاسوس روسيه به نام رودولف آبل که در زندان آمريکا بود مبادله شد. پاورز سپس به استخدام يک تلويزيون محلي در کاليفرنيا درآمد که با هلي کوپتر بر فراز خيابانها و جاده ها پرواز مي کرد و خبر ترافيک مي فرستاد و از حريق و رويدادهايي نظير آن فيلم و خبر تهيه مي کرد. وي در يکم اوت 1977 در پايان تهيه يک فيلم خبري از آسمان از يک رويداد حريق و در راه بازگشت به به فرودگاه براثر تمام شدن سوخت هلي کوپتر برفراز لس آنجلس سرنگون شد و جان سپرد. در اين سانحه، فيلمبردار تلويزيون نيز کشته شد. پاورز هنگام مرگ 48 ساله بود.

سفينه شوروي در زهره


ونرا ـ7 «ونرا Venera _ 7» سفينه شوروي كه به سوي زهره فرستاده شده بود 17 اوت 1970 به آرامي بر سطح اين ستاره زيبا فرود آمد.
اين سئوال و ابهام اينك همه را كلافه كرده است كه اين همه پيشرفتهاي شوروي چه شدند و چگونه يكشبه ـ با فروپاشي بدون خونريزي اين اتحاديه ـ به فراموشي سپرده شدند. مردم شوروي براي نيل به اين پيشرفتها بهاي سنگيني پرداخته بودند!.

خودكشي معاون هيتلر و اجتماع سالانه نئو نازي ها در اطراف گور او


رودلف هس17 اوت سال 1987، رودلف هس Hess معاون پيشين هيتلر که 93 ساله بود در زندان فاتحان جنگ جهاني دوم در برلن به نام زندان اشپاندائو كه همين يك زنداني در آن نگهداري مي شد، با كابل برق خود را حلق آويز كرد و درگذشت و چهار دولت شوروي، فرانسه، انگلستان و آمريكا از هزينه بسيار سنگين نگهداري او آسوده شدند.
وي بيش از چهار دهه و حتي پيش از پايان جنگ در زندان بود. هس در جريان سقوط هواپيمايش در خاک انگلستان دستگير شده بود. هس در گورستان خانوادگي در " وونسيدل " باواريا مدفون شده است و هرسال در اين روز نئو نازيهاي آلمان در اين گورستان و در خيابانهاي وونسيدل دست به تظاهرات مي زنند و فرياد زنده باد هيتلر بر مي آورند. دولت آلمان براي جلوگيري از وقوع هرگونه حادثه مجبور است پليس اضافي به منطقه بفرستد . در 17 اوت سال2003 هزاران نئونازي در وونسيدل اجتماع کرده بودند و دولت هزار پليس اضافي اعزام داشته بود و عده اي از آنان که علامت پرچم دوران هيتلر را حمل مي کردند دستگير شدند زيرا که حمل آن در آلمان منع قانوني دارد.

گوشه اي از اجتماع نئو نازي ها به مناسبت 17 اوت


مرگ ژنرال ضياءالحق


ضياءالحق17 اوت سال 1988 ژنرال ضياءالحق ديكتاتور نظامي پاكستان پس از 11 سال حكومت در يك سانحه هوايي كشته شد. حادثه اي كه هنوز بدرستي علت آن معلوم نيست. سفير آمريكا در پاكستان نيز در همين حادثه جان داد. ضياءالحق پنجم ژوئيه سال 1977 با يك كودتاي نظامي ذوالفقار علي بوتو را كه چهار ماه پيش از آن در انتخابات عمومي پيروز شده بود و بر پاكستان حكومت مي كرد بركنار ساخت و برجايش نشست.
به تصميم او بوتو به اتهام وجود فساد مالي و اداري در سازمانهاي دولتي اش و نيز اتهام قتل يكي از رقباي انتخاباتي اش محاكمه و با وجود درخواست برژنف رهبر وقت شوروي، پاپ و بسياري از سران كشورها و متفكران اعدام شد.
مردم پاكستان پس از كشته شدن ژنرال ضياءالحق « بي نظير» دختر بوتو را به رياست قوه مجريه برگزيدند.

كاسترو ايالات متحده را «امپراتوري روم» امروز خواند



فيدل كاسترو 77 ساله 16 اوت 2003 در استاديوم ورزشي شهر آسانسيون پايتخت كشور پاراگوئه در برابر بيش از ده هزار تن كه فرياد « فيدل ـ فيدل ، تولدت مبارك » سر داده بودند در نطقي ايالات متحده را با امپراتوري روم باستان مقايسه كرد و گفت كه دولت واشنگتن « امپراتور روم » امروز است. رسانه ها نوشته اند كه كاسترو با مشاهده آن همه ابراز احساسات نسبت به خود ، قطرات اشك از چشمانش بر گونه اش غلطيد. برخي رسانه ها نوشته اند كه در عهد باستان امپراتوري توانمند ايران در برابر روم وجود داشت ، ولي به نظر مي رسد كه امروز در برابر آمريكا قدرتي وجود نداشته باشد.
كاسترو براي شركت در مراسم آغاز دوره رياست جمهوري « نيكاتور دوارته » به پاراگوئه دعوت شده بود كه 14 اوت برگزار شد . مدتي است كه در آمريكاي لاتين رسم شده كه كاسترو بايد در مراسم آغاز دوره يك رئيس جمهوري جديد حاضر باشد ، گرچه توجه مردم به او بيش از رئيس جمهوري تازه است.

عيدي امين هم از اين دنيا رفت


«عيدي امين دادا» گروهبان پيشين ارتش انگلستان كه 25 ژانويه سال 1971 با يك كودتاي نظامي ميلتون ابوت ( ابوته ) را از رياست جمهوري كشور اوگاندا بركنار و خود زمامدار اين كشور شده و هشت سال حكومت كرده بود 16 اوت 2003 در شهر بندري جده در كشوري سعودي بر اثر از كار افتادگي كليه ها در هشتاد سالگي در گذشت.
وي كه در جواني در عين حال يك بوكسور بود در ارتش اوگاندا كه در سال 1962 استقلال يافته بود به دليل نداشتن نظامي با تجربه ، افسر شد و ظرف مدت كوتاهي به ژنرالي رسيد و كودتا كرد . درباره آدمكشي و بي رحمي هاي او داستانها گفته اند ، ازجمله اخراج خشونت آميز هنديان مهاجر كه امور اقتصادي اوگاندا را از دوران استعمار انگلستان به دست داشتند كه با رفتن آنان اوضاع اقتصادي اوگاندا به وخامت گراييد. گفته شده است كه وي اجساد مقتولان خشونت هاي خود را به درياچه ويكتوريا مي انداخت تا طعمه تمساح شوند. امين در سال 1979 مدعي قسمتي از خاك تانزانيا شد و به آن كشور لشكر كشيد ، ولي از ارتش تانزانيا شكست خورد و هنگامي كه نيروهاي تانزانيا وارد شهر كامپالا پايتخت اوگاندا شدند به عربستان سعودي فرار كرد و به آن دولت پناهنده شد. در پي فرار او ، ابوته به اوگاندا ( يوگاندا ) بازگشت و حكومت را به دست گرفت. عيدي امين مسلمان بود.

تلفات و زيانهاي توفات دريايي در فلوريدا

17 اوت 2004 چهار روز پس از توفان دريايي چارلي كه ايالتهاي شرقي آمريكا از فلوريدا تا «مين» را در نورديد اعلام شد كه اين توفان تنها در فلوريدا كه محل ورود آن به خاك آمريكا بود باعث مرگ 17 تن و وارد آمدن 14 ميليارد دلار زيان شده است . تا اين روز ( 17 اوت ) در اين منطقه بيش از يك ميليون تن فاقد برق بودند.

برخي ديگر از رويدادهاي 17 اوت

1836: قانون اجباري شدن ثبت تولد، مرگ و نكاح در انگلستان به اجرا درآمد و كشورهاي ديگر كه تا آن زمان نداشتند به تدريج چنين كردند.

1846: شهر لس آنجلس كه توسط مهاجران اسپانيايي ساخته شده است و متعلق به كشور مكزيك بود به تصرف ايالات متحده آمريكا درآمد.
1850: بالزاك نويسنده فرانسوي درگذشت.

.iranianshistoryonthisday





....
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن

ویرایش توسط ساقي : 08-17-2009 در ساعت 01:46 PM
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 08-24-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 24 اوت


ايران

شهر قزوين قتلگاه خاندان صفوي!


24 اوت در سال 1577 ميلادي، شاه اسماعيل دوم از سلسله صفوي كه مردي سفاك بود و شهر قزوين را به قتلگاه خاندان صفوي و رجال وقت تبديل كرده بود، ناگهان درگذشت. وي كه دو سال سلطنت كرده بود جانشين شاه طهماسب شده بود كه 43 سال سلطنت كرد. شاه طهماسب شهر قزوين را پايتخت ايران كرده بود. شاهان صفوي در عين حال خود را، ولو اسما رئيس مذهبي كشور نيز مي پنداشتند؛ زيرا شاه اسماعيل اول شيعه اثني عشري را مذهب رسمي ايران اعلام كرده بود و شاهان بعد از او خود را پاسدار اين مذهب مي دانستند. به لحاظ اهميتي كه صفويه براي خراسان قائل بود، يكي از پسران شاه وقت بايد در شهر هرات، مركز حكومتي خراسان، مي زيست. پس از مرگ شاه اسماعيل دوم مقامات دولت و فرماندهان واحدهاي قزلباش برادرش محمد را كه قبلا به دستور شاه اسماعيل دوم كور شده بود به سلطنت برداشتند تا كسي مانع سوء استفاده ايشان از قدرت نشود. كار خودمختاري قزلباش به جايي رسيده بود كه زن شاه (مادر شاه عباس) را از قصر ربودند و در بيابانهاي قزوين قطعه – قطعه كردند و به همين سبب، شاه عباس كه در هرات بود با لشكر خراسان به قزوين آمد و بر ضد پدر كودتا كرد و سپس دست به اصلاحات اداري و نظامي زد و با ايجاد يك ارتش ملي براي ايران، قزلباش را كه يك قشون متعلق به ايلها و عشاير بود مرخص كرد. شاه عباس بعدا پايتخت را از قزوين كه در آنجا مادرش را كشته بودند به اصفهان انتقال داد.




يك روز پيش از تعرض نظامي، تهران هنوز در بي خبري و ابهام بود!






دو بازيگر اصلي صحنه: ريدرز بولارد سفيرلندن و آندره اسميرنوف سفير مسكو در تهران


دوم شهريور 1320، يك روز پيش از تعرض نظامي انگلستان و شوروي كه طراح آن انگليسي ها بودند، تهران هنوز در بي خبري و ابهام بود؛ تنها ريدرز بولارد سفير انگلستان در تهران و آندره اسميرنوف سفير تازه شوروي و چند نفري از رجال سياسي و مقامات نظامي كه با انگلستان مربوط بودند و يا اين كه در چند هفته اخير تطميع شده بودند از نقشه تعرض خبر داشتند. اسميرنوف حتي شايعه تعرض نظامي را رسما تكذيب كرده بود.
در اين روز واحدهاي نظامي شوروي پشت خطوط مرزي ايران در شمال، و نيروهاي انگليسي در عراق (در مجاورت مرزهاي غربي ايران) مستقر و آماده دريافت دستور حمله بودند. نگراني چرچيل نخست وزير وقت انگلستان از اين بود كه اگر برنامه تطميع مقامات ايران طبق نقشه عملي نشود از چند هزار نيروي هندي در حمله به ايران كاري ساخته نخواهد بود و در اين صورت آلماني ها همه تلاش خود را بكار بخواهند برد تا با گرفتن قفقاز به كمك ايران برسند. در آن روز نيروهاي آلمان در پيشروي در خاك شوروي به اواسط اوكراين رسيده بودند. آلمان به نقشه انگلستان و شوروي مبني بر حمله به ايران پي برده بود، ولي اين دولت هم نمي خواست با انتقال اين خبر از مجاري رسمي به تهران، مقامات ايران را دچار ترس و شتابزدگي كند. آلماني ها كه شناخت كمتري از روانشناسي و شرح احوال رجال وقت ايران داشتند باور نمي كردند كه چند مقام نظامي بدون نظر شاه، ارتش ايران را مرخص كنند و وطن را بي دفاع رها سازند!.
در اين ميان چشم مردم ايران به ارتششان بود كه در باره انضباط و روحيه آن داستانها شنيده و زرق و برق لباس و نشان و واكسيل افسرانش و مراسم سان و رژه ها را به چشم ديده بودند ، ولي ....
به نظر برخي از مورخان، «خيانت» به وطن به مفهوم همكاري با بيگانه در اجراي برنامه ها و سياستهاي آن و نيز نان به نرخ روز خوردن، از اواسط حكومت شاه سليمان صفوي در ايران مشاهده شده است كه با يك وقفه در دوران افشاريه و زنديه، از زمان سلطنت فتحعلي شاه قاجار ادامه يافته است. اروپاييان پس از يافتن راههاي دريايي شرق از اين تعبير منظوم در فارسي«به دو چيز گيرند مر مملكت را ؛ يكي پول و رشوه ( خريدن طرف ) و ديگري شمشير آبديده يماني ( جنگ )» بارها استفاده كرده و چون برنده شده اند هنوز هم به استفاده از آن ادامه مي دهند.


يك دسته از ژنرالهاي ايران در زمان تجاوزنظامي، كه وطن انتظار جانبازي از آنان داشت!




و
دسته اي ديگر از ژنرالها، كه پس از اشغال نظامي وطن هم مقام و منزلت را از دست ندادند!




اعتراف بانو "آلبرايت" - تاييد مداخله در براندازي 28 امرداد، 47 سال بعد!

بانو آلبرايت وزير امورخارجه آمريكا در دوران حكومت كلينتون كه تا يك قدمي عذرخواهي از ملت ايران به خاطر براندازي 28 مرداد جلو آمده بودپس از بركناري حكومت دكتر مصدق و بازگشت شاه به ايران، 24 اوت 1953 (دوم شهريور 1332) سرلشكر زاهدي تصميمات سختي را بر ضد كمونيستها (حزب توده) كه فعاليتهايش از پنج سال پيش از آن غير قانوني شده بود، ولي دكتر مصدق عملا آن را آزاد گذارده بود اعلام كرد و ژنرال آيزنهاور رئيس جمهوري وقت آمريكا از حزب جمهوري خواه، يك كمك مالي 45 ميليون دلاري به وي داد. حال آن كه قبلا حاضر نشده بود كه موافقت كند يك وام بين المللي ده ميليون دلاري به دولت دكتر مصدق

داده شود. تنها بهانه دولت آمريکا براي مشارکت با دولت انگلستان در براندازي حکومت دکتر مصدق تشديد فعاليت حزب توده بود.
چهل و هفت سال طول کشيد تا يک وزير امورخارجه آمريکا به طور ضمني اعتراف کرد که دولت آمريکا در براندازي حکومت دکتر مصدق در سال 1953 دخالت داشت. مادلين آلبرايت وزير امورخارجه دولت کلينتون (از حزب دمکرات ) در آخرين سال وزارتش در مراسمي گفت که دولت انگلستان در سال 1952 اصرار فراوان کرد که دولت دکتر مصدق برانداخته شود ولي ترومن نپذيرفت و پيشنهاد انگلستان را رد کرد و دولت آيزنهاور که به اين کار تن داد بعدا استدلال کرد که اين مداخله به دلايل استراتژيک لازم بود، حال آن به نظر من (بانو آلبرايت ) براندازي دولت دکتر مصدق يک عقب نشيني از تحول و تکامل دمکراسي و ايجاد بنياد هاي سياسي (حزب و روزنامه آزاد و مستقل) در ايران بود.
يکي از نتايج براندازي دکتر مصدق براي دولت آمريکا اين بود که در نفت ايران 40 درصد شريک گرديد، 40 درصد هم انگلستان و 20 در صد هم سهم کشورهاي ديگر عضو کنسر سيوم.
شوروي عكس العمل خود نسبت به رويداد 28 مرداد را كه دو دولت بزرگ غرب با هدف ضديت با آن انجام داده بودند تنها با تاييد آزمايش بمب هيدروژني اش كه چند روز پيش از آن انجام شده بود نشان داد!. اين کوتاه آمدن دولت وقت مسکو به زيان موجوديت خودش تمام شد. از نيمه دوم دهه 1980 تا اوت 2008 دولت مسکو "کوتاه آمدن هاي بسياردر برابر غرب" در کارنامه خود دارد. اين کوتاه آمدنهاي به صورت "اپيزمنت" از سال 2008 به تدريج فروکش کرد که از ماه اوت اين سال به يک ايستادگي نوين انجاميده است.



در قلمرو انديشه



گاس دبير كل حزب كمونيست آمريكا - مردي كه «مزدك» را بنيادگذار سوسياليسم مي دانست







بيست و چهارم اوت 1966 اعضاي كميته مركزي حزب كمونيست آمريكا «گاس هال» را به سمت دبيركلي اين حزب انتخاب كردند. وي كه در كتابش «مزدك» را بنيادگذار سوسياليسم در جهان اعلام داشته است با رهبران وقت شوروي روابط دوستانه داشت. در كشورهاي سوسياليستي از «گاس» همانند رئيس يك كشور استقبال مي كردند. با وجود اين، گاس عقيده داشت كه در پياده كردن سوسياليسم در روسيه عجله شده بود زيرا اين كشور آمادگي و شرايط آن را نداشت. ايراد ديگر گاس به رهبران شوروي اين بود كه صدور كمونيسم را سرلوحه سياست هاي خود تعيين كرده بودند كه اين كار نه تنها خصومت آمريكا را برانگيخت بلكه خزانه آن دولت را تهي ساخت و ناچار شد به جاي اقدام، همه اش به مردم وعده زندگاني بهتر بدهد. گاس اخيرا درگذشت.


اعدام دو آنارشيست در آمريكا و نگاهي کوتاه به نظرات آنان




نيكلا (نيکولو) ساكو ـ بارتلمو وانزتي




23 اوت 1927«نيكلا ساكو» و «بارتلمو وانزتي» در يك زندان ايالت ماساچوست آمريكا با صندلي الكتريك اعدام شدند. اين دو كه از مهاجران ايتاليايي و پيرو مكتب آنارشيسم بودند متهم به حمله مسلحانه به يك بانك شده بودند كه به باور آنان، بهره ظالمانه بانكها و سازمانهاي معاملات پول بر بدبختي طبقه كارگر مي افزايد. بنا بر اين، اتهام سرقت را نپذيرفتند و آن را به مفهومي که داشت رد كردند. عقيده اين دو همانند آنارشيست هاي ديگر، انهدام نظام هايي بود كه به برقراري عدالت اجتماعي توجه نداشتند. آنارشيستهاي وقت با هرچه كه سلطه و ظلم و حرف بدون منطق بود مخالفت مي كردند. آنان خواهان اقتصاد تعاوني (نوعي سوسياليسم) بودند. اختلاف نظر آنان با كمونيست ها در اين بود كه مي گفتند كه اينان مي خواهند با زور و اجبار مردم را به قبول سوسياليسم وادار كنند حال آن كه پذيرش هر نظام بايد داوطلبانه و از صميم قلب باشد. برخلاف كمونيستها، آنارشيستها براي رسيدن به عدالت اجتماعي معتقد به خشونت انقلابي بودند و در زمينه عواطف انساني مي گفتند انسان خوب كسي كه نگران وضعيت ديگران باشد و براي تامين منافع جامعه اولويت قائل شود و نفع جمع بر منافع فردي را ترجيح دهد. خاطره خشونت هاي آنارشيستهاي آن زمان است كه غربي ها را از گروههايي نظير القاعده ترسانيده است زيرا كه تقريبا روش هاي مشابهي را اعمال مي كنند. آنارشيست هاي اروپايي در اواخر قرن 19 و اوايل قرن بيستم بسياري از سران غرب از جمله پادشاه ايتاليا، رئيس دولت فرانسه و رئيس جمهور آمريكا را ترور كردند.
نيکلا (نيکلو) و بارتلمو در لحظه پيش از اعدام گفته بودند كه به آنارشيسم وفادار هستند.


در دنياي تاريخ‌نگاري



تاثير اقتصاد و اوضاع جغرافيايي در تكوين تاريخ - اگر يک انسان ناکامل رئيس دولت شود ..

.
Ferdinand Braudel



امروز زادروز فرديناند (فردينان) برودل تاريخنگار فرانسوي است كه 24 اوت سال 1902 به دنيا آمد و 27 نوامبر سال 1985 در گذشت. بسياري از اصحاب نظر وي را بزرگترين مورخ قرن 20 فرانسه مي دانند. وي معتقد به تاثير اقتصاد و اوضاع جغرافيايي در تكوين تاريخ بود. در تاريخنگاري تاكيد بر انعكاس كامل و روشن شرح هر رويداد و گزارش علل و نتايج وقايع داشت تا از آن پند گرفته شود. برودل مي گفت كه دمكراسي پس از تكامل، جامعه را به سوسياليسم گرايش مي دهد. به عبارت ديگر؛ دمكراسي واقعي به سوسياليسم ختم مي شود.
وي ثابت کرده است كه اكثريت مردم، صرف نظر از اين كه در كدام كشور زندگي مي كنند، شناخت كامل و درست از دمكراسي و موهبت آن ندارند و طوطي وار در انتخابات شركت مي كنند و رسانه ها كه عمدتا در كنترل اصحاب قدرت و يا پول هستند تلاش لازم براي روشن ساختن مردم و آشنا كردن آنان با دمكراسي بعمل نياروده اند. رسانه ها تنها ظاهر رويداد را منعكس مي كنند و واقعيت ها را علني نمي سازند. به باور برودل، بدون داشتن مولف و روزنامه نگار شجاع و انساندوست نمي شود اطمينان به تكامل انسان داشت و همه مسائل و مشكلات، ساخت و دسپخت انسان ناقص است، مخصوصا كه اگر يك «انسان ناكامل» رئيس يك دولت شود.
برودل كارشناس «تاريخ اقتصاد ـ اجتماعي» بود . مهمترين تاليفات او عبارتند از: كتاب سه جلدي تمدن و كاپيتاليسم در قرون 15 تا 18 (پيش از دوران صنعتي شدن)، دنياي مديترانه باستان، دنياي مديترانه در قرون جديد، برتري اسپانيا (دوران فيليپ دوم)، درباره تاريخ، خارج از ايتاليا، تاريخ تمدن، هويت فرانسه و ....

ساير ملل

3 شهر ايتاليا زير مواد آتشفشان مدفون شد

كوه وزوويوس

24 اوت سال 79 ميلادي كوه وزوويوس Vesuvius در جنوب ايتاليا ناگهان دست به آتشفشاني زد و سه شهر آباد پمپيPompeii، هركولائوم Herculaneum و ستابيائه Stabiae را با همه آثار تمدن و دهها هزار سكنه در زير مواد مذاب و خاكستر آتشفشاني مدفون كرد. ايتاليا آن سال تابستان بسيار گرمي داشت و پيش بيني يك فاجعه طبيعي مي رفت.

اين کوه بعدا هم چندين بار دست به آتشفشاني زده است.



زوال امپراتوري روم در غرب


تصويري از مجسمه تئودوسيوس
24 اوت سال 410 ميلادي ويزيگتها (Visigoth دسته اي از ژرمن ها) شهر رم را تصرف كردند و ويران ساختند و با اين رويداد عمر امپراتوري روم در قلمرو غربي آن پايان يافت، ولي قسمت شرقي (قسطنطنيه) تا چندين قرن بعد از آن (سال 1453) به حيات خود ادامه داد. پس از ويزيگتها، وندالها Vandals به رم حمله بردند و دوباره آنجا را خراب کردند. رومي ها قرنها به ويزيگتها و وندالها زور گفته و حتي ايشان را وحشي خوانده بودند تا تعرض خود را به آنان توجيه کنند. شهر رم كه روزگاري پايتخت يك امپراتوري بزرگ بود بعدا به مقر پاپ تبديل شد و بازهم مركز قدرت بود، ولي ايتاليا تا قرن نوزدهم يكپارچه نشد. از تئودوسيوس به عنوان آخرين امپراتور روم غربي که با ويزيگتها و وندالها هردو جنگيد نام مي برند.

خونين ترين قتل عام مذهبي يكروزه در طول تاريخ - روز "Bartholomew"



كاترين دو مديسي24 اوت 1572 ميلادي كه در فرانسه به روز "Bartholomew" معروف است كاتوليكهاي اين كشور كه داراي اكثريت مذهبي هستند از بامداد تا شامگاه اين روز در شهر پاريس هفتاد هزار پروتستان – مرد، زن و كودك – را سر بريدند؛ زيرا كه شاهزاده پروتستان به نام "هانري ناوار" با خواهر شاه كاتوليك فرانسه ازدواج كرده بود و كاتوليكها از آن بيم داشتند كه سلطنت به دست پروتستانها افتد و سرانجام در يک شامگاه "هانري ناوار" را دستگير كردند و او را مجبور ساختند كه از پروتستانيسم دست بكشد و كاتوليك شود و وي كه بعدا شاه فرانسه شد از ترس جان همان لحظه كاتوليك شد!. به نوشته پاره اي مورخان، اين قتل عام به دستور شارل نهم شاه وقت فرانسه صورت گرفت. بعضي ديگر نوشته اند كه شارل به توصيه مادرش، كاترين دو مديسي، دستور داده بود كه رهبر پروتستانها مقتول شود و با اين عمل، قتل عام شروع شد. قتل عام از سپيده دم آن روز آغاز شده بود.



امضاي اسناد نهايي تاسيس «ناتو» - آغاز کار اين اتحاديه نظامي، گسترش آن و ...






بيست و چهارم اوت 1949 هري ترومن رئيس جمهوري وقت آمريكا اسناد نهايي تاسيس سازمان پيمان اتلانتيك شمالي (ناتو) را امضاء كرد (عکس بالا). 18 مارس(5 ماه پيش از اين) با چگونگي تاسيس اين اتحاديه موافقت و اصول آن مورد تصويب قرار گرفته بود كه در يكي از اين اصول تصريح شده است كه حمله نظامي به يك كشور عضو به منزله حمله به همه اعضاء تلقي خواهد شد.
در پي امضاي اسناد نهايي «ناتو »، اين اتحاديه از 27 ژانويه 1950 آغاز بكار كرد و اول آوريل همين سال وزيران كشورهاي عضو در لاهه اجتماع و طرح مقابله با گسترش شوروي را تصويب كردند.
ترومن 19 دسامبر 1950 ژنرال آيزنهاور را به سر فرماندهي نيروهاي ناتو تعيين كرد. اين اتحاديه در جريان تاسيس با مخالفت ها و تظاهرات متعدد در كشورهاي عضو رو به رو شد، ازجمله در هفتم ژانويه 1951 كه آيزنهاور 60 ساله فرمانده كل نيروهاي ناتو وارد پاريس شد با تظاهرات خياباني گسترده اي رو به رو گرديد. با وجود اين، وي در بارگشت به آمريكا در جلسه اول فوريه كنگره اين كشور حضور يافت و خطاب به نمايندگان گفت كه اگر نمي خواهند جنگ سرد جاري به جنگ گرم مبدل شود در اعزام نيرو به اروپا و اختصاص بودجه امساك نكنند.
ايالات متحده. فرانسه، انگلستان، كانادا، هلند، بلژيك و لوكزامبورگ اعضاي اوليه اين اتحاديه بودند كه نخستين مقر آن پاريس بود. اتحاديه اعلام كرده بود كه درهايش به روي ايتاليا، نروژ، دانمارك، ايسلند و پرتغال باز است. اين اتحاديه بعدا گسترش يافت و با اينکه قراربود پس از انحلال سازمان پيمان ورشو (شرق سابق) منحل شود و يا به صورت يک انجمن سياسي درآيد دست به تقويت خود زده و تا بالتيک سابق شوروي را به خود ملحق ساخته، به انحلال يوگوسلاوي کمک کرده و اينک در افغانستان که خارج از محدوده آن است وارد مداخله شده است. قصد ناتو مبني بر جلب عضويت گرجستان و اوکراين بود که چهره روسيه را در ماه اوت 2008 تغيير داد و متعاقب آن معارضه تازه اي در جهان آغاز شده است که معلوم نيست تا کي و کجا ادامه يابد.

جنجال کشيش هاي "بچه باز" در آمريکا :يک كشيش بچه باز در زندان كشته شد!

John Geoghan

جان گيگان كشيش سابق كه به جرم «بچه بازي» به ده سال زندان محكوم شده بود و در يك زندان ايالت ماساچوست آمريكا نگهداري مي شد ظهر روز 23 اوت 2003 هنگام صرف ناهار مورد حمله يك زنداني ديگر كه از شنيدن اعمال او خشمگين شده بود قرار گرفت و كشته شد.
گيگان به مدت 30 سال در ناحيه بوستون كشيش كليساهاي كاتوليك بود. وي بر اثر شكايت يك پسر كه در ده سالگي در استخر شنا مورد تعرض وي قرار گرفته بود دستگير شده بود. انتشار خبر دستگيري گيگن در رسانه ها جنجال بزرگي بپا كرد به گونه اي كه در سال 2003 در سراسر آمريكا از 325 كشيش كاتوليك شكايت و متهم به «بچه بازي» و همجنس بازي شده اند. تعداد شكايات از گيگان به 130 مورد رسيده بود.
سران منطقه اي كليسا ها نيز متهم به پرده پوشي از اين اعمال شده اند؛ زيرا شاكيان گفته بودند كه جريان را قبلا به روساي مناطق خبر داده بودند ولي اقدامي نشده بود. سر كشيش منطقه بوستون كه متهم به پرده پوشي شده بود از سمت خود كناره گيري كرد و جانشين او اعلام كرده است كه حاضر است 65 ميليون دلار بدهد تا شاكيان شكايات خود را پس بگيرند زيرا با هر محاكمه و انتشار اخبار در رسانه ها به اعتبار كليسا لطمه بيشتري مي خورد و مردم نسبت آن و دين دلسرد مي شوند.
آسيب ديگري كه در طول سال 2003 به كليسا وارد آمده فرار يك كشيش از صحنه تصادف منجر به مرگ در ايالت نيومكزيكو آمريكا بود. اين كشيش كه رانندگي اتومبيل را برعهده داشت پس از تصادف منجر به مرگ از محل فرار كرده بود!.


آغاز انتقاد از «سيا» - يک سازمان اطلاعاتي بايد منافع ملي را در نظر بگيرد، نه اينکه ديکته قوه مجريه را بنويسد

از اين روز در سال 2004 انتقاد علني از سازمان اطلاعات مركزي آمريكا - سي. آي . ا. و ازجمله گزارش نادقيق آن سازمان درباره وجود اسلحه كشتار جمعي در عراق و ارتباط اين دولت با القاعده كه دليل حمله نظامي سال 2003 به اين كشور قرار گرفت آغاز شد و از آن پس ادامه يافته است. اين انتقادها سرانجام منجر به تغييرات اداري در سازمان "سيا" و ايجاد يک مديريت واحد براي سازمانهاي اطلاعاتي 14 گانه آمريکا شد. اين انتقادها باعث که "سيا" بسياري از مدافعان خود در کنگره را از دست بدهد زيرا يک سازمان اطلاعاتي در يک کشور بايد منافع ملي را درنظر بگيرد نه اينکه بله قربان گو و مطيع قوه مجريه و يا دو قوه ديگر باشد، ديکته هاي آنها را بنويسد و هرگونه گزارشي را که بخواهند تهيه کند و ....

وضعيت پينوشه در سال 2004 - جستجوي جهاني براي يافتن پول و دارايي او! - درسي عبرت براي اصحاب قدرت

دولت شيلي، برخي از احزاب و گروهي از مردم اين كشور تا 24 اوت 2004 دهها اعلام جرم عليه ژنرال پينوشه ديكتاتور سابق شيلي كه پس از كودتاي سال 1973 به مدت 17 سال با استبداد بر اين كشور حكومت كرده بود تسليم دادگستري كرده ولي او كه 88 ساله و به ضعف حافظه دچار بود قادر به حضور در دادگاه و دفاع از خود نبود. پينوشه که اخيرا و در جريان حبس خانگي درگذشت متهم بود كه با كمك سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا، «سيا» كودتا كرده بود. طبق اين پرونده ها، قتل مرد محبوبي چون آلنده را به پاي او نوشته اند. پينوشه اواخر عمر و ÷يش از بازداشت خانگي به هرجا که سفر مي کرد و ازجمله لندن آرام و آزاد نبود و زير نظر پليس قرار مي گرفت. سرنوشت يينوشه بايد درسي عبرت قراربگيرد.
مخالفان پينوشه پس از اينکه مقام خود را ازدست داد نه تنها فرزندان مقتولان زمان او را برسر کار آوردند و بر جاي وي نشانيدند بلکه در بانکهاي سراسر جهان به جستجوي پولهاي او پرداختند و در بورسها به دنبال سهامش گشتند و .... آنان ضمن اين جستجوي جهاني در بانك «ريگز» در شهر واشنگتن و نه چندان دور از كاخ سفيد حسابي با هشت ميليون دلار موجودي به نام وي كشف کردند كه اداره ماليات بردرآمد آمريكا هم آن را تاييد كرده بود. از نيمه اوت 2004 دولت شيلي و مخالفان پينوشه تلاش کردند تا بدانند كه اين پول را چه عاملي در دو نوبت به حساب پينوشه كه در زمان قدرت با ارسال وكالتنامه آن را باز كرده بود واريز كرده بودند. پينوشه كهنسال در آن زمان به علت ضعف شديد حافظه متوجه سئوالات نمي شود كه پاسخ گويد.


برغم هشدار اصحاب نظر، چرا ناتو و اتحاديه اروپا به قلقلک دادن روسيه ادامه دادند تا...؟!

اعتراض مورخ 23 اوت 2004 دولت روسيه به جمهوري خيلي كوچك استوني كه تا 13 سال پيش از آن گوشه اي از اتحاد شوروي بود و مسكن يك اقليت بزرگ روس است در برخي روزنامه ها به صورت طنز انتشار يافته بود كه نوشته بودند: روسيه امروز به مصداق فردي شده است كه خانه اش را بخشيد و وقتي شنيد در آن خانه بر ضد او توطئه مي كنند به همسايه بغل دستي كه رهبري توطئه را به دست دارد متوسل شد.
ماجرا از اين قرار بود كه در استوني كه اخيرا به عضويت اتحاديه اروپا و نيز پيمان نظامي ناتو در آمده است كه هر دو عمل، دهن كجي غرب به روسها تلقي شده بود، يك بناي ياد بود براي بزرگداشت آن دسته از استونيايي ها بر پاداشته كه در جريان جنگ جهاني دوم و در طول اشغال نظامي منطقه بالتيك توسط آلمان نازي، به ارتش هيتلر بر ضد شوروي كمك مي كردند كه عملي بسيار تحريك آميز بر ضد روسيه تلقي شده بود.
وزارت امورخارجه روسيه در همان روز گشايش بناي يادبود نسخه اي از اعلاميه اعتراض آميز خود را به صورت يادداشت و يادآوري به مقر ناتو در بروكسل ارسال داشته بود.
برخي از اصحاب نظر اين اقدام استوني را كاري مستقل و بدون اشاره ديگران ندانسته بودند و گفته بودند كه نمي دانند كه چرا ناتو و اتحاديه اروپا كه برخلاف توافق سال 1989، تا مرزهاي روسيه پيش رفته اند به صور گوناگون اين كشور را قلقلك مي دهند؛ چه هدفي را دنبال مي كنند و چه ضعفي در روسيه ديده اند؟!. ادامه اين کار به ظهور مجدد ناسيوناليسم روسيه خواهد انجاميد که براي غرب به مراتب خطرناکتر از کمونيسم است. اين پيش بيني در سال 2008 به تحقق پيوسته است.

برخي ديگر از رويدادهاي 24 اوت

1814: نيروهاي انگليسي شهر واشنگتن را تصرف كردند و كاخ سفيد را آتش زدند.
1912: كنگره آمريكا با تصويب يك قانون اجازه داد كه كاركنان ادارات بدون ترس از انتقامگيري بتوانند بر ضد مقامات بالا دست خود به دادگاه شكايت و يا افشاگري كنند.
1954: كنگره آمريكا قانون كنترل كمونيستها را به تصويب رسانيد و بر پايه همين قانون ورود كمونيستها به آمريكا ممنوع شد.
1966: دانشمندان شوروي سفينه لونا ـ 11 را در مدار ماه (قمر زمين) قرار دادند.
1991: گورباچف كه با استفاده از پلكان حزب كمونيست شوروي صاحب مقام شده بود، هنگامي كه اين حزب وارد دوران ضعف خود شده بود از رياست آن كنارگيري كرد. اعمال گورباچف باعث تضعيف اين حزب و در نتيجه فروپاشي شوروي شد.



iranianshistoryonthisday.





...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن

ویرایش توسط ساقي : 08-24-2009 در ساعت 02:06 PM
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 08-31-2009
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

جسد نوزاد قاجاري كشف شد





جام جم آنلاين: فرمانده يگان حفاظت ميراث فرهنگي كرمان با اشاره به كشف جسد تاريخي
يك نوزاد متعلق به دوران قاجار از دستگيري 2 نفر در اين زمينه خبر داد.

سرهنگ محمدرضا هاشمي‌نژاد در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار كرد: ماموران يگان ويژه ميراث فرهنگي كرمان با همكاري نيروي انتظامي استان موفق شدند يك جسد تاريخي نوزاد مربوط به دوران قاجار همراه 2 شيء عتيقه را كشف كنند.

وي عنوان كرد: 2 نفر قاچاقچي سعي داشتند اين آثار تاريخي را از شهرستان بم به كرمان منتقل كنند كه در محور كرمان ‌ بم اين اشيا پس از عمليات تعقيب و گريز به دست آمد.
سرهنگ هاشمي‌نژاد عنوان كرد: ‌طبق نظر كارشناسان، اين جسد موميايي نيست و تنها به دليل شرايط آب و هوايي، سالم مانده است.
وي افزود: اين افراد سعي داشتند جسد نوزاد را به جاي جسد موميايي و اشياي تاريخي شامل عطردان و يك حلقه انگشتر را به قيمت يك ميليارد تومان به فروش برسانند. وي گفت: اشياي يافت شده نيز متعلق به دوران اسلامي بوده و قيمت اين اشيا و جسد نوزاد نيز 20 ميليون تومان تخمين زده شده است.
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 09-26-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 26 سپتامبر

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 26 سپتامبر






جنگ مذهبي ايران و روم و پيمان رفع دشواري زرتشتيان در روم و مسيحيان در ايران



تصويري از مجسمه بهرام گور26 سپتامبر سال 422 ميلادي عهدنامه صلح ايران و روم كه به جنگ دو ساله دو ابر قدرت پايان داد و چند هفته پيش از اين به امضاء رسيده بود مبادله شد. در تاريخ عمومي (جهان)، از اين جنگ دو ساله به عنوان «جنگ مذهبي ايران و روم» نام برده شده است، زيرا كه پيش از امضاي معاهده صلح، پيروان آيين زرتشت (دين رسمي ايرانيان تا سده هفتم ميلادي) در قلمرو روم، و مسيحيان در قلمرو ايران از آزادي مذهب برخوردار نبودند.
برنده جنگ دو ساله كه در آن بهرام پنجم (بهرام گور) مستقيما فرماندهي يگانهاي ايران را بر عهده داشت، ايرانيان بودند و امتياز ديگري را كه از روميان خواستند و به آن نائل شدند اين بود كه امپراتور روم ضمن معاهده صلح متعهد شد كه در امور ارمنستان مداخله نداشته باشد.




يمن، يک ساتراپي ايران



در تاريخ طولاني يمن، كه «پتولمي Ptolemy » جغرافيدان قرون قديم، مردم آن را عرب هاي شاد و خوشبخت (به دليل بارندگي و داشتن آب) خوانده است؛ 26 سپتامبر يادآور دو رويداد است:
ساتراپي ايران شدن يمن در 26 سپتامبر سال 597 ميلادي و جمهوري اعلام شدن آن (يمن شمالي، صنعا) در 26 سپتامبر سال 1962 (پس از كودتاي ناصريست ها بر ضد محمد البدر، امام زيديه آن).
يمن از سال 570 ميلادي كه سپاه اعزامي ايران به فرماندهي اسپهبد وهرز (به دستور خسرو انوشيروان) حبشي ها را از آنجا بيرون رانده بود تحت الحمايه ايران بود و «سيف ذي يزن» با حمايت و اتكاء به نظاميان ايران بر آنجا حكومت مي كرد.
پس از درگذشت سيف، خسرو پرويز شاه وقت ايران از اين قضيه استفاده كرد و 26 سپتامبر سال 597 ميلادي يمن را يك ساتراپي (استان) ايران اعلام كرد و يمن تا سال 630 ميلادي در اين وضعيت باقي بود. در اين سال و در جريان گسترش اسلام در جزيرة العرب، «باذان» فرماندار ايران در يمن (عربستان جنوبي) مسلمان شد و قيمومت ايران بر آن سرزمين پايان يافت و پس از آن، يمن تا قرنها به صورت ملوك الطوايفي اداره مي شد.
يمن در نيمه دوم قرن بيستم (كودتاي ناصريست ها در شمال و رها شدن جنوب از استعمار انگلستان) به صورت دو جمهوري درآمد (صنعا و عدن) كه از 22 ماه مه 1990 وحدت خود را به پايتختي صنعا بازيافت.


نگراني شاه اسماعيل صفوي


در اين روز ـ 26 سپتامبر ـ در سال 1523 ميلادي شاه اسماعيل صفوي در جلسه مقامات كشوري و مشاوران غير نظامي خود ابراز نگراني كرد كه اگر فوت شود چون پسرش تهماسب ميرزا هنوز طفل است، قدرت به دست سران قزلباش مي افتد و نه تنها بر سر و كول هم مي زنند بلكه هر كدام بر پايه منافع خود در امور كشور خودسرانه مداخله خواهند كرد و هرج و مرج پديد خواهد آمد و نتيجه زحمات دهها سال ما از ميان خواهد رفت. شاه اسماعيل سپس نظر حاضران را براي حل مساله جويا شد. يادداشتهاي باقي مانده از آن زمان نشان مي دهد كه هيچيك از حاضران از ترس سران قزلباش كه روساي قبايل بودند نظري ابزار نداشت و اتخاذ تصميم را به شاه اسماعيل سپردند و با گفتن: هر چه را سلطان بپسندد مطيع هستيم خود را خلاص مي كردند. براي حل مسئله ديگر دير شده بود، زيرا شاه اسماعيل كه موفق شده بود ايران را به صورت زمان ساسانيان در آورد هشت ماه بعد در 23 ماه مه 1524 درگذشت و همچنان كه پيش بيني كرده بود تا اواسط سلطنت شاه عباس كه يك ارتش ملي (سراسري) به وجود آورد، كشور در كنترل سران عشاير تشكيل دهنده نيروي نظامي قزلباش بود.


اعزام محصل به اروپا ، ولي چه حاصل؟


چهارم مهر ماه 1308 خورشيدي 39 دانشجوي ايراني با هزينه دولت جهت ادامه تحصيل به اروپا اعزام شدند تا در بازگشت بر پايه علوم و فنون اروپا چرخهاي كشور را بهتر از گذشته بگردانند و ... كه ديديم پيشرفتي كه انتظار مي رفت حاصل نشد!، زيرا که که قانون وقت جامع نبود و روشن نکرده بود که اين دانش آموختگان فرنگ پس از بازگشت به چه کاري گمارده شوند.
به هر حال، از آن زمان تا سالها هر سال در شهريور ماه هفتاد تا يكصد و ده دانشجو به اروپا اعزام شدند.
وطن ما از زمان محمدشاه قاجار، محصل به مدارس تعليمات عالي غرب مي فرستاد، اما بدون نتيجه، زيرا برنامه درست براي استفاده از اين فارغ التحصيلان در دست نداشت. ژاپني ها يك بار محصل فرستادند و در رديف كشورهاي اروپايي قرار گرفتند. اين موضوعي است كه نياز به بررسي عميق دارد. اگر رضا شاه از اين فارغ التحصيلان به جاي «دوله ها و سلطنه ها» در مقامات بالاي كشور استفاده كرده بود به آن آساني بركنار و تبعيد نمي شد. اين فارغ التحصلان را به جاي دادن مقام، به تدريس سرگرم كردند ؛ حال آن كه مي توانستند براي تدريس از خارج معلم بياورند.



در دنياي داستان نويسي


سالروز درگذشت نويسنده داستان "در جبهه غرب همه چيز آرام است" - نگاهي به سبک نگارش او


«اريك ري مارك» نويسنده داستان «در جبهه غرب همه چيز آرام است» 25 سپتامبر 1970در 72 سالگي در سويس درگذشت. اريك كه داستانهاي متعدد نوشته است در آلمان به دنيا آمده بود.
«اريك ري مارك» در بكار بردن كلمات و برانگيختن خواننده با جملات، مهارت بسيار داشت و به گونه اي مي نوشت كه موثر باشد. «اريك» مستندات را در قالب داستان قرار مي داد تا زحمت اثبات مدارك را به خود راه ندهد و قلم او آزاد، و نثرش شيوا و ساده و خودماني باشد. وي كتاب «در جبهه غرب ...» را كه براي نخستين بار در سال 1929 درآلمان انتشار يافت و بعدا به زبانهاي مختلف به چاپ رسيد و به صورت فيلم سينمايي درآمد در نفي جنگ نوشته و جنگها را نتيجه جاه طلبي و اشتباه محاسبه سياستمداران و دولتمردان دانسته كه از مردن هزاران هزار انسان به دست يكديگر بيم و واهمه به خود راه نمي دهند و جوانان كشور و نيز ملل ديگر را كه به نام سرباز به جبهه فرستاده مي شوند به كشتن مي دهند و به كام مرگ مي فرستند. كتاب او درباره جبهه غرب جنگ جهاني اول است. اريك در طول اين داستان معروف كه در ميليونها نسخه انتشار يافته در قالب ماجرا با تعجب بيان داشته كه چگونه انسان داراي وجدان و شعور انسان ديگر را بدون اين كه شخصا خصومتي داشته باشد و در ميان سكوت و بدون مكالمه با او مي كشد و انسانها در كشتن يكديگر مسابقه مي گذارند و برنده مسابقه، درحقيقت فاتح جنگ است.
«ري مارك» كه در 18 سالگي به عنوان يك سرباز وظيفه آلماني به جبهه غرب اعزام شده بود و در اين جبهه پنج بار گلوله خورده و مجروح شده بود در حقيقت اين داستان را بر پايه تجربه و تفكر خود از جنگ نوشته بود. در پايان جنگ، اريك به كارهاي گوناگون از جمله تدريس ( آموزگاري ) پرداخت، سپس روزنامه نگار ورزشي نويس شد كه پس از روان شدن قلمش به داستان نگاري روي آورد و تا پايان عمر آن را رها نساخت. اريك كه از آلمان به آمريكا مهاجرت و تبعه اين كشور شده بود در عين حال شوهر «پالت گودارد» بازيگر معروف فيلمهاي سينمايي بود و دهها سال در سويس زندگي كرد.

آخرين داستان ري مارك «شب در ليسبون» عنوان داشت. سبك نگارش وي تفاوتي چندان با ارنست همينگوي نداشت.





نيرنگ استعمارگران، و مسئله اي كه بالاخره بايد حل شود


26 سپتامبر سال 1614، به تقليد از ساير كشورهاي استعماري اروپا كه چشم به تملك و غارت ثروت سرزمين هاي دوردست دوخته بودند، دانمارك هم «كمپاني هند شرقي!» خود را تاسيس كرد. مخترع اين نيرنگ انگليسي ها بودند. دولتهاي اروپايي در آغاز كار استعمارگري، به بهانه تجارت و يا کشف مناطق (ناشناخته از نظر آنان!) وارد سرزمين هاي ديگر مي شدند و جا خوش مي كردند. آسيايي ها به ويژه كشورهاي پرجمعيت آن به تصاحب استراليا و برخي جزاير توسط انگليسي ها كه با انهدام بوميان صورت گرفت و هيچ منطق و ضابطه طبيعي آن را در «عصر دليل» نمي پذيرد همچنان اعتراض دارند كه اين اعتراض به مثابه آتشي است در زير خاكستر، و همين واخواهي نسبت به كانادا و ... مشاهده مي شود. نزديك به چهار قرن است كه پاره اي از انديشمندان نظر داده اند كه مهاجرنشينان اروپايي در قاره هاي دوردست «بين المللي» شوند و تنها به يك دسته تعلق نداشته باشند. جمعيت كره زمين حدود 7 ميليارد و تقريبا دو برابر ظرفيت منابع آن است و مهاجرنشينان وسيع و كم جمعيت نبايد به صورتي كه با زور تملك شده اند اداره شوند، و اين مناطق نظام تازه اي را اقتضا مي كند.


و كره شمالي آخر از همه ...


جمهوري دمكراتيك خلق كره 25 سپتامبر 2002 با اختصاص دادن منطقه شهر سونويجو Sinuiju واقع در مرز چين به يک مركز جهاني صنعت، بازرگاني و بانك به مدت پنجاه سال و به مديريت يك سرمايه دار چيني، تصميم گرفته بود به آزمايش نوعي كاپيتاليسم دست بزند كه چين آن را از سه دهه پيش تجربه کرده است. به گزارش رسانه ها!،اين منطقه مجاز به انشاء قوانين و ضوابط خود و ايجاد يك سازمان قضايي خاص خواهد بود و گذرنامه هايش را خودش صادر مي كند و ورود به آنجا نياز به كسب رواديد ندارد و دولت كره در امور آن مداخله نخواهد داشت و در درجه اول به روي چين، ژاپن و كره جنوبي و پس از آنها ساير كشورها باز خواهد بود.
گزارش ديگري در زمينه اجراي اين تصميم انتشار نيافته است. تنها خبر اين بوده است که سرمايه گذارچيني که قرار بود اين مرکز را اداره کند به اتهام فساد مالي در چين زنداني شده است.

ژاک شيراک: پس از ايجاد سازمان ملل قرار بود كه نظام گروهي «كليد حل مسائل» و اداره امور جهاني باشد


در پي انتشار نطق مورخ 23 سپتامبر 2003 ژاك شيراك رئيس جمهور ملي گراي وقت فرانسه در مجمع عمومي سازمان ملل، بسياري از رسانه ها و تحليلگران آمريكايي از جمله توماس فريدمن نوشته بودند كه بايد روشن شود كه فرانسه دوست آمريكاست و يا دشمن آن.
شيراك در نطق خود كه با كف زدن هاي حاضران در جلسه استقبال شد صريحا گفت: سازمان ملل بدترين مرحله عمر خود را مي گذراند. به يك كشور عضو اين سازمان بدون تصويب شوراي امنيت تعرض نظامي شده است كه نقض منشور سازمان است. پس از ايجاد سازمان ملل قرار بود كه نظام گروهي «كليد حل مسائل» و اداره امور جهاني باشد تا هر اقدامي مشروعيت داشته باشد. اينك هم (که در مورد عراق، جهان در برابر کاري انجام شده قرار گرفته) در هرگونه بازسازي و انتقال قدرت در عراق، اين مراحل بايد در چارچوب سازمان ملل انجام شود تا قانوني و مشروع باشند و اگر با تصويب سازمان ملل، قرار باشد نيروهايي به عراق فرستاده شوند اين نيروها بايد تحت فرماندهي افسران دولت متبوع خود باشند و ....
در برابر، رسانه هاي فرانسه هم از اظهارات 25 سپتامبر 2003 كولن پاول وزير امور خارجه وقت آمريكا كه در اجتماع دبيران ميزها و مقاله نگاران نيويورك تايمز بيان شده بود انتقاد كرده بودند. پاول گفته بود به عراقي هايي كه تحت نظر مديريت امريكائي در عراق اشغالشده فعاليت دارند شش ماه مهلت داده شده است تا يك قانون اساسي براي عراق بنويسند و نوع حكومت را كه پارلماني و يا صورت ديگر باشد تعيين کنند و سپس اختيارات انتقال يابد. مقاله نگاران فرانسوي نوشته بودند كه قانون اساسي را يك مجلس موسسان بايد بنويسد، نه منصوبان قدرت اشغالگر ....
در اين ميان، 9 تن از متقاضيان نامزدي احراز مقام رياست جمهوري امريكا از حزب دمكرات در انتخابات نوامبر 2004 در مناظره خود در 25 سپتامبر 2003 در نيويورك سياست هاي جورج بوش را به باد انتقاد گرفته و گفته بودند كه او خود ش تصميم به لشكر كشي به عراق گرفت و پس از ارائه اسناد (که بعدا معلوم شد درست نبودند) و قبولاندن اين تصميم خود به کنگره 129 هزار نظامي به اين كشور فرستاد ولي حالا در مجمع عمومي سازمان ملل براي جلب كمك استدعا و التماس مي كند و به كسي هم اعتنا ندارد.

درباره استراتژي تازه و جهاني آمريكا



بر پايه گزارش 23 سپتامبر 2004 رابرت برنز (خبرگزاري اسوشييتدپرس)، نوشته روزنامه «يو. اس. ا ـ تودي» و نيز گزارش پنجشنبه 23 سپتامبر دونالد رامسفلد وزير دفاع وقت آمريكا به سناتورهاي عضو كميسيون دفاع تغييرات مهمي در استراتژي جهاني آمريكا در دست انجام بود. اين گزارش ها نشان مي داد که:
جنگ با تروريسم، مبارزه با ساير تهديدهاي بالقوه، و محافظت از راههاي حمل نفت؛ بهانه گسترش شبكه هاي نظامي كوچك و تازه عنوان شده است. اين شبكه ها عمدتا به صورت سرپل و تخته پرش خواهند بود و به همين دليل « ليلي پد» خوانده مي شوند كه به معناي زنبق آبي است ـ زنبقي كه به جاي زمين در آب مي رويد، متحرك است و با امواج و وزش باد جا به جا مي شود. در اين شبكه ها كه تغييري عمده در استراتژي آمريكا پس از جنگ سرد سابق خوانده شده است انبار جنگ افزار، ايستگاه نظامي كوچك با نفراتي اندك مستقر خواهند بود و عمدتا در فرودگاه و يا اسكله برپا خواهند شد. از «داگلاس فايت» مرد شماره 3 پنتاگون به عنوان معمار اين تغييرات نام برده شده است كه عقيده دارد : جهان امروز در شرايطي است كه آمريكا بايد بتواند هر لحظه در هرجا براي عمليات فوري آماده باشد. به نظر او، اين برنامه بايد ظرف ده سال تكميل شود و در همين مدت هفتاد هزار نظامي آمريكايي از مناطق جنگ سرد سابق ( آلمان و ... ) به آمريكا باز گردانده شوند.
محل شبكه هاي تازه از اين قرار خواهند بود كه بسياري از آنها هم اكنون بالقوه وجود دارند:
ـ روماني : پايگاه هوايي ميحائيل كوگالنيكون، مركز آموزش نظامي باباداگ و بندر مانگليا( درياي سياه).
ـ بلغارستان: پايگاههاي هوايي سارافووف و ايگناتيوف براي انتقال نيرو.
ـ عمان: جزيره مسيره و پايگاه ثومرايت.
ـ آذربايجان و ازبكستان.
ـ جيبوتي ( از 2002 استقرار وجود دارد).
ـ سنگاپور: پايگاه هوايي پايا لبار . پايگاه دريايي چانكي.
ـ سنگال : فرودگاه داكار ( از 2003 استقرار وجود دارد).
ـ اوگاندا : فرودگاه انتبه
ـ خليج گينه : پايگاه سائو تومه و پرنسيپ.
ـ اكوادور: پايگاه هوايي مانتا.
اين شبكه ها علاوه بر پايگاههاي سابق در اروپا و آسيا و خاور ميانه از جمله بحرين، قطر ، كويت ، سعودي، حضور در عراق و افغانستان ، ايتاليا، اسپانيا ، انگلستان ، تركيه، آلمان، كره جنوبي، اكيناوا و چند نقطه ديگر ژاپن و ... و نيز پايگاههاي مشترك ناتو است. در حال حاضر با لهستان ، تايلند ، فيليپن و ازبكستان مذاكراتي در اين زمينه درجريانست.
رامسفلد از اين استراتژي به عنوان «تنظيم تازه» نام برده و ويليام آركين تحليلگر دفاعي گفته است: وضعيت تازه، به زبان ساده همان وجود امپراتوري جهاني است. آمريكا حدود ششصد هزار نظامي در نقاط مختلف جهان دارد و كشتي هاي نظامي اش در درياها در رفت و آمدند.



برخي ديگر از رويدادهاي 26 سپتامبر

1887: امپل برلينر آلماني نخستين گرامافون (جعبه ساز) را ساخت.
1789: توماس جفرسون به سمت وزير امور خارجه دولت تازه تاسيس آمريکا تعيين شد. در تاريخ ايالات متحده وي نخسنين وزير امور خارجه اين کشور بشمار مي رود.
1928: تا امروز 23 کشور در مجمع عمومي جامعه ملل قطعنامه ؛ ضد جنگ ؛ را امضا کردند.
1934: افغانستان به عضويت جامعه ملل پذيرفته شد.
1937: لوئيس اندروز حاکم انگليسي فلسطين در جليله به دست اعراب کشته شد.
1939: دولت امريکا تصميم گرفت که کمونيستها را از مقامات دولتي اين کشور برکنار کند.
1940: روزولت رئيس جمهوري وقت امريکا صدور آهن و فولاد را به ژاپن ممنوع کرد. اين تصميم سپس شامل همه کشورها جز انگلستان و ممالک قاره آمريکا شد.
1945: در پي اعلام حالت فوق العاده در آرژانتين همه سردبيران روزنامه هاي اين کشور رنداني شدند.
1953: ميان دولتين امريکا و اسپانيا قراردادي امضا شد که بر پايه آن دولت اسپانيا در خاک خود به دولت آمريکا پايگاه هوايي و دريايي داد.
1960: فيدل كاسترو رهبر كوبا طولاني ترين نطق تاريخ سازمان ملل را كه 4 ساعت و 29 دقيقه طول كشيد در مجمع عمومي اين سازمان ايراد كرد.
1962: جمهوري عرب يمن ( در آن زمان شمالي) تاسيس شد و 26 سپتامبر روز ملي اين کشور است.
1962: دولت آمريکا موشک برد کوتاه در اختيار اسرائيل قرار داد.
1971: نيکسون رئيس جمهوري آمريکا در الاسکا با هيروهيتو پادشاه وقت ژاپن ملاقات کرد که نخستين ملاقات سران دوکشور در طول تاريخ بشمار مي رود.
1978: شاه ايران ( در گرماگرم انقلاب ) افراد خاندان سلطنت را از هرگونه معامله تجاري با دولت منع کرد که تصميمي دير بود.
1980: در پي بمباران پالايشگاه آبادان توسط عراقي ها هواپيماهاي نظامي ايران هم چند چاه نفت عراق را به آتش کشيدند.
1984: رونالد ريگن رئيس جمهوري وقت آمريکا مصوبه کنگره اين کشورمبني بر تحريم اقتصادي دولت سفيد پوستان جمهوري افريقاي جنوبي را « وتو » کرد.
2003: دولت اسرائيل اعلام کرد که جمعيت اين کشور به شش ميليون و هفتصد هزار تن رسيده است.









__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 10-27-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 27 اكتبر

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 27 اكتبر


ايران



نگاهي به سیاستهای 24 قرن پیش ايران در منطقه مدیترانه - يک استراتژي کامل



27اكتبر سال 398 پيش از ميلاد «كونون» ادميرال مشهور آتني با شماري از افسران دريايي آتن كه به ايران پناهنده شده بودند به استخدام نيروي دريايي ايران درآمدند و به تصميم اردشير دوم شاه وقت از دودمان هخامنشي دراختيار «فرنه باز» ژنرال معروف ايران و فرمانده نيروهاي مستقر در غرب و شمال غربي شامل مصر، قبرس، فنيقيه و آناتولی قرار گرفتند و به نوسازي ناوگان ايران در اژه و مديترانه كمك بسيار كردند.
ژنرال «فرنه باز» باكمك اين ناوگان نوسازي شده اسپارت را در «سنيدوس» شكست داد و سپس چند شهر را در منطقه «لاكوني» در جنوب غربي شبه جزيره بالكان (نه چندان دور از شبه جزیره ایتالیا) تصرف كرد و به تاخت و تاز اسپارت كه با كمك ايران بر آتن فائق آمده بود در مديترانه و منطقه اژه پايان داد. طبق قرار محرمانه قبلی ميان ايران و اسپارت، بنا نبود كه اسپارتی ها پس از پيروزي بر آتن دست به تصرف «كشور ــ شهر» هاي يوناني بزنند و قلدري كنند.
پس از شكست اسپارت از «فرنه باز»، ايران موفق شد پس از نزديك به يك قرن استراتژي خود در جهان هلنيك (يوناني زبانها) را به اجرا در آورد و آن، ايجاد موازنه قدرت ميان «كشور ــ شهر» هاي يوناني و جدا نگهداشتن آنها از هم و جلوگيري از تشكيل يك اتحاديه «دلوس» ديگر و نيز قطع تحريكات ضد ايراني یونانیان در مصر و قبرس بود.
در اجراي اين سياست، دولت وقت ايران كمك مالي در اختيار پاره اي از اين «كشور ـ شهر» ها از جمله آتن قرار داد تا خرابيهاي ناشي از جنگ طولاني«پلوپونز» را مرمت كنند و به اقتصاد خود سر و سامان دهند.
«فرنه باز» درعین حال از تامین آرامش در منطقه زیر فرمان خود غافل نبود و در سال 391 پيش از ميلاد يك شورش ضد ايران در قبرس را سركوب و سال بعد نیروی اضافی به کمک دو ژنرال ايراني فرستاد که مامور فرو نشاندن فتنه در ساتراپي مصر شده بودند. «فرنه باز» در عين حال داماد اردشير دوم شاه وقت بود.

رئيس قره قوينلو ها تبريز را گرفت


27 اكتبر سال 1406 ميلادي (785 خورشيدي) قراه يوسف رئيس تركمانان قره قوينلو تبريز را تصرف كرد. وي از آن پس ظرف 14 سال سراسر شمال غربي ايران از گرجستان تا ساوه را متصرف شد.
تركمانان كه از بقاياي مهاجمان آن سوي فرارود (ماوراءالنهر) به ايران و آسياي غربي بوده اند اينك عمدتا در جنوب غربي تركيه امروز و مناطقي از عراق زندگي مي كنند.



توقيف روزنامه هاي تهران که از دولت انتقاد مي کردند





پنجم آبان 1291 خورشيدي (27 اكتبر 1912) صمصام السلطنه رئيس الوزراء وقت دستور داد روزنامه هايي را كه از او انتقاد كرده بودند و يا نوشته بودند كه به جاي كم سواد هاي نالايق از تحصيلكرده هاي فرنگ رفته براي احراز مقامات بالا استفاده شود توقيف و مديرانشان بازداشت شوند. به اين ترتيب بيشتر روزنامه هاي تهران توقيف شدند.
دانستني است كه رئيس الوزراء بعدي نيز اين روش را كه مورد حمايت دولت تزاري روسيه هم بود دنبال كرد و حساسيت نسبت به جرايد و محدوديت نشر روزنامه در ايران از همان زمان وارد سياست داخلي وطن ما شده و عملا يكي از رديف هاي فهرست آن قرار گرفته و به باور برخي از اصحاب نظر مانع اصلي تكامل و پيشرفت ژورناليسم ايران بوده است و تا اين مسئله حل نشود، نمي توان انتظار حل مسائل ديگر را داشت.


آغاز تظاهرات ضد قاجاريه در ايران


در پي مخالفت دولت وقت (به نخست وزيري ژنرال رضاخان پهلوي) با بازگشت سلطان احمد شاه قاجار از اروپا به وطن، از پنجم آبان سال 1304 (27 اكتبر 1925) تظاهرات ضد قاجاريه - طبق يک برنامه از قبل تنظيم شده - نخست در تهران (ميدان توپخانه) و سپس شهرهاي ديگر بر پا شد و تظاهركنندگان خلع قاجاريه را از سلطنت درخواست داشتند. اين تظاهرات تا نهم آبان كه طرح نمايندگان مبني بر خلع قاجاريه به تصويب مجلس رسيد ادامه داشت.

اديان و روحانيون


در ژنو، پزشک اسپانيايي به گناه کفر آتش زده شد




Servetus

127کتبر سال 1553 سروتوس Michael Servetus پزشک اسپانيايي در ژنو در يک محکمه مذهبي به گناه کفر و الحاد به اعدام محکوم شد و او را آتش زدند. وي هنگام مرگ 42 ساله بود.
گناه سروتوس علاوه بر انتشار کتابی درباره گردش خون و علل بروز بيماري ها، نوشتن مکتوبي بود درباره پايه و تعريف گناه. وي در اين مکتوب اشاره کرده بود که تعريف و برداشت کليساي کاتوليک از گناه را در انجيل نديده است. اين نوشته خشم رهبران کليساي کاتوليک را برانگيخت و او را متهم به کفر و الحاد کردند و در وين به زندان افکندند که از زندان فرار کرد و در سر راه خود به اسپانيا وارد ژنو شد که در آنجا به چنگ پروتستانها افتاد و آنان وي را «يونيتارين» خواندند و اتهامات سابق را هم بر آن اضافه کردند و به اعدام محکوم ساختند. صداي اعدام سروتوس در اروپا پيچيد که سرانجام به تحمل عقاید و ابراز نظر منجر شد.



سينما درگذشت بازيگر فيلم و نويسنده داستان




26 اکتبر 2003 اعلام شد که بانو "دريا اربس Derya Arbas " بازيگر فيلم و نويسنده داستان در آپارتمان خود در لس آنجلس بر اثر حمله قلبي در گذشته است. وي 35 ساله بود.
زرين مادر "دريا " ملکه زيبايي پيشين ترکيه و پدرش "برتي" يک بازيگر سرخپوست آمريکايي فيلمهاي سينمايي است که از هم جدا شده بودند. "دريا" که در کاليفرنيا به دنيا آمده بود نيمي از سال را در استانبول و نيم ديگر را در لس آنجلس مي گذرانيد. وي پس از ايفاي نقش در هفت فيلم سينمايي به کار نوشتن داستان پرداخته بود که هفت کتاب از او انتشار يافته است. با وجود اين، "دريا" ارتباط خود را با هنر تصوير قطع نکرده بود. مراسم تدفين او طبق آداب بوميان آمريکا (سرخپوستان) برگزار شده بود.


در قلمرو دموکراسي

موضوع سرقت 380 تن مواد منفجره از يک انبار مهمات ارتش سابق عراق


26 اكتبر 2004 مبارزات انتخاباتي آمريكا وسيعا تحت تاثير خبر به سرقت رفتن 380 تن مواد منفجره از يك انبار نظامي ارتش سابق عراق در منطقه يوسفيه (45 كيلومتري جنوب بغداد) و در سه روز اول پس از سقوط حكومت صدام حسين قرار گرفته بود. مسئله مطرح اين بود كه چرا اين خبر پس از 18 ماه فاش شده بود و آن هم توسط دو رسانه آمريكايي: شبكه سي. بي. اس. و روزنامه نيويورك تايمز، و چرا دولت قبلا مردم را در جريان اين سرقت قرار نداده بود.
بازرسان سازمان ملل گفته بودند كه از وجود اين مواد كه از نوع بسيار خطرناك و نيرومند «اج ام ايكس» ، «آر دي ايكس» و «پي اي تي ان» بودند آگاهي داشتند و موضوع را به دولت آمريكا هم خبر داده بودند. اين بازرسان افزوده بودند: پيش از حمله آمريكا به عراق، انبار را قفل زده بودند و تا يك روز پيش از حمله كه در عراق بودند، قفل انبار دست نخورده بود.
"جان كري" نامزد وقت از حزب دمكرات براي احراز مقام رياست جمهوري آمريكا در انتخابات عمومي دوم نوامبر سال 2004 در نطقهاي 26 اكتبر 2004 خود، سرقت اين مواد را كه در جريان غارت موسسات دولتي در چند روز اول فروپاشي دولت عراق صورت گرفته بود يك ضعف دولت جورج دبليو بوش وانمود كرده و گفته بود كه اگر دولت بوش نگران جان آمريكاييان بود دست كم موضوع سرقت را اعلام مي داشت تا همه بدانند و مراقب جان خود باشند. همين مواد هستند كه به دست تروريستها مي افتند. چرا دولت به اخطار بازرسان تسليحاتي سازمان ملل توجه نكرد و هنگام پيشروي به سوي بغداد، نخست اين انبار را در كنترل نگرفت.
جان کري سپس گفته بود: آيا اين است معناي فرمانده كل نيروهاي مسلح بودن؟. آيا مي توانيد حدس بزنيد كه از اين مواد چقدر بمب مي توان ساخت كه در خودروهاي انتحاري جاسازي شوند؟. همين بمب هاي اتومبيلي باعث مرگ و جرح سربازان ما مي شوند.
همزمان جان ادواردز نامزد معاونت جان كري نيز در نطقي گفته بود: اين بي توجهي، دفاع ندارد. چرا بزرگترين انبار اسلحه عراق بدون مراقبت رها شده بود؟.
در همين راستا، بانو آلبرايت وزير امورخارجه كابينه كلينتون نيز گفته بود: ما نمي دانيم كه تا چه وقت بايد بهاي سهل انگاري هاي اين دولت (دولت جورج دبليو بوش) را بپردازيم.
در اين ميان، سخنگويان دولت بوش با اين گفته خود كه تا ده روز پيش، از ناپديد شدن مواد منفجره عراق خبر نداشتند كار را خرابتر كردند و و سيله حمله تازه به جناح رقيب دادند.



تبليغات انتخاباتي آمريکا در سال 2008 و ضعف دمكراسي و ژورناليسم تلويزيوني





مکين و اوباما و 300 ميليون دلار تبليغ در 5 ماه




مسابقه دو نامزد براي انتخابات چهارم نوامبر سال 2008 ايالات متحده آمريكا نه تنها به بيراهه افتادن دمكراسي از اصول خود، بلكه ضعف ژورناليسم تلويزيوني را بيش از گذشته عيان و آشگار ساخته بود.
در اين مسابقه، تنها اعلان هاي دو نامزد به چشم مي خورد: سناتور جان مكين و سناتور باراك اوباما؛ زيرا ديگر نامزدها با آنكه باني خدمات برجسته اي هم در طول عمر خود بوده اند، چون پول نداشتند و اصحاب منافع كمك نكرده بودند، اعلان تبليغ نداده و درنتيجه بسياري از راي دهندگان نمي دانستند که جز آن دو سناتور، سمت رياست جمهوري آمريكا نامزدهاي ديگري هم دارد. اعلان هاي اين دو سناتور عمدتا برضد يكديگر بود (نه، براي معرفي خود و ارائه برنامه هايشان به جامعه)، به عبارت ديگر هركدام در اعلان خود ديگري را نفي مي کرد (تبليغ منفي).
طبق گزارش هجدهم اكتبر 2008 نيويورك تايمز، از آغاز ماه مه 2008 تا 13 اكتبر اين سال (ظرف پنج ماه و 13 روز) دو نامزد اصلي، جمعا 300 ميليون دلار هزينه اعلان تبليغ براي خود و نفي ديگري در شبكه هاي تلويزيوني كرده بودند كه آن روزنامه عنوانش را «جنگ با سلاح آگهي» قرارداده بود. حال آنكه، طبق اصول دمكراسي، فردي كه بخواهد رئيس يك كشور شود بايد آنچنان در جامعه خود شناخته شده باشد كه نيازي به اين همه اعلان نباشد. تازه، برخي از شبكه هاي تلويزيوني آمريكا در اخبار و مصاحبه ها، تنها يكي از دو نامزد را بزرگ مي کردند (باراک اوباما را) و چنان مستقيما جانب اورا مي گرفتند كه هركودك دبستاني مي توانست حس كند كه اين كار، «ژورناليسم اصيل» نيست. ژورناليسم اصيل يعني خبر، تحليل، تفسير با واژه ها و گرامر ويژه و اشاره غير مستقيم، نه جانبدارانه.
جانبداري سه برنامه «خبر و نظر» شبكه كابلي «MSNBC» متعلق به كمپاني هاي جنرال الكتريك و مايكروسافت از يكي از دو سناتور (اوباما که بالاخره پيروز شد) بقدري عيان و مستقيم بود كه مايه تاسف علاقه مندان به ژورناليسم شده بود كه آن همه چشم اميد به آن داشتند كه كمك به ساختن جامعه بهتري كند و ستون نگهدارنده دمكراسي باشد. اين سه برنامه روزانه تلويزيوني پي در پي كه از ساعت هفت تا ده شب پخش مي شوند «هاردبال»، «كاونت داون» و «ريچل مدو» عنوان دارند. مروري بر بيوگرافي سه مجري آنها نشان مي دهد كه هيچكدامشان در دانشگاه، «روزنامه نگاري» نخوانده است. يكي از اين سه، قبلا در كنگره آمريكا دستيار يكي ـ دو نماينده بود و حزب عوض كرد، ديگري مسابقه ورزشي پخش مي كرد و سومين آنان گوينده راديو بود. كار تبليغ اين سه تن براي يك نامزد، به نام خبر و تحليل و كسب نظر به قدري علني و صريح بود كه يك كاريكاتوريست آمريكايي كاريكاتور زير را كه در آن تنها به مجري برنامه يكساعته «كاونت داون» اشاره دارد ترسيم كرده كه روزنامه ها به چاپ رسانيده بودند. عكسهاي اين سه مجري و آرم شبكه تلويزيوني مربوط بر كاريكاتور اضافه شده است. اين سه مجري از بالاي عكس به پايين آن عبارتند از: كريس ماتيوسChris. Mathews (مجري هاردبالHardball)، كيت اوبرمن Keith Obermann (مجري «كاونت داونCountdown») و ريچل مدوRachael Maddow (مجري «ريچل مدو»).



در قلمرو ادبيات





2 جنايي نگار آمريکايي در يک روز درگذشتند





رکس ستوتRex Stout داستان نگار آمريکايي 27 اکتبر سال 1975 در 89 سالگي در گذشت. رکس نويسندگي را پيشه تمام وقت خود قرار داده بود و در طول عمر 70 داستان نوشت که عمدتا زمينه جنايي - پليسي دارند. وي که در ايندياناي آمريکا به دنيا آمده بود گفته بود که در قالب داستان جنايي ، بهتر مي توانست مشکلات اجتماعي - اقتصادي و حتي سياسي را بيان دارد و راه حل ارائه کند. يکي از داستانهاي او قصه ناپديد شدن ( تخيلي ) رئيس جمهوري است که ضمن آن مسائل سياسي را مطرح ساخته است.


جيمز ام کين James M. Cain داستان نگار مولف داستان معروف « پستچي دو بار زنگ مي زند »


27 اکتبر 1977 در 85 سالگي در گذشت. داستانهاي او شگفت انگيز ، پرماجرا و برخي پليسي و جنايي هستند. پيشه اصلي وي که در مريلند به دنيا آمده بود روزنامه نگاري بود و سالها سمت سردبيري داشت. جيمز کين چند سال معاون والتر ليپمن روزنامه نگار معروف در نشريه « نيو يورک ورلد » بود . جيمز کين در عين حال در دانشگاه و عمدتا «کالج سن جان» روزنامه نگاري تدريس مي کرد و مرد پرکاري بود. درباره استعداد او کافي که بدانيم که پيش از رسيدن به 18 سالگي تمام از دانشگاه ليسانس گرفته بود. سه داستان او که به صورت فيلم سينمايي در آمده اند عبارتند از : بيمه دوگانه ، ميلدرد پيرس ، و پستچي دوبار زنگ مي زند.او خودش بازيگران اين فيلمهارا انتخاب کرده بود . براي مثال « لانا ترنر » را براي فيلم پستچي.
جيمز کين در اتو بيوگرافي اش متذکر شده است که نويسنده نبايد پيش از نوشتن روي درآمد آن فکر کند ، بايد انديشه کند که نوشته اش چه نتايجي در جامعه خواهد داشت و چه تحولي را به وجود خواهد آورد . او افزوده است که افراد داستانهايش را از ميان مردم معمولي و گاهي خارج از شهرها انتخاب مي کرد. کين نوشته است : کار من آموزش بوده است ؛ از طريق روزنامه ، داستان و تدريس و عاشق کار خود بوده ام و احساس خستگي نمي کردم . من تنها با قلم ( ماشن تحرير ) زندگي مي کردم.


در قلمرو دانش


الغ بيگ شاهزاده رياضيدان و فضا شناس دودمان تيموريان




الغ بيگ



بيست و هفتم اكتبر سال 1449 ميلادي الغ بيگ پسر شاهرخ و نوه امير تيمور (گوركان) كه در 1393 ميلادي در سلطانيه زنجان به دنيا آمده و رصدخانه معروف سمرقند را ساخته كه در آن، محل 992 ستاره شناسايي شده بود در همين شهر درگذشت.
وي كه از رياضيدانان برجسته قرون وسطا و دانشمندان علم هيات (فضا شناسي) بشمار مي رود در سمرقند كه در عين حال خود او فرماندارش بود يك دانشكده علوم رياضي تاسيس كرده بود و شصت دانشمند علوم رياضي از جمله «جمشيد كاشاني» را براي تدريس در آن و كار در رصدخانه به سمرقند دعوت كرده بود. همين گروه و بويژه جمشيد کاشاني فرمولهاي سينوس و تانژانت را در رياضي نوشتند.
رصد خانه سمرقند براي مشاهده ستارگان، لوله تنوره مانندي به ارتفاع 35 متر و قطر پنج متر داشت.
الغ بيگ كه پايتخت پدرش شهر هرات خراسان بود تنها يك پنجم از اوقات خود را صرف امور دولتي مي كرد و بقيه را در تحقيقات علمي مي گذرانيد. وي پسر چهارم شاهرخ ميرزا بود. مروري بر تاريخ آن دوران نشان مي دهد كه توجه به علم، ادب و هنر در خاندان تيموريان امري عمومي بوده است.



ساير ملل



جنگ اول بالكان و شكست عثماني و شورش افسران جوان آن


27 اكتبر سال 1912، نيروهاي عثماني در هر سه جبهه ــ صربستان، بلغارستان و يونان ـ دست به عقب نشيني زدند. اين جنگ كه به جنگ اول بالكان معروف شده است سه ماه بيشتر طول نكشيد، و در ماه دسامبر همين سال با عقد يك پيمان ترك مخاصمه پايان گرفت و نقشه منطقه تغيير يافت.
اتحاديه بالكان مركب از صربستان، مونته نگرو، بلغارستان و يونان كه قبلا همگي از مستملكات عثماني بودند ازسلطان عثماني خواسته بودند كه به سلطه خود بر مقدونيه پايان دهد كه دولت عثماني اين درخواست را رد كرده بود و با اين عمل، جنگ اول بالكان كه در آن روسيه از اتحاديه بالكان حمايت مي كرد در اكتبر 1912 آغاز شده بود.
علت شكست ارتش عثماني، گستردگي جبهه بود كه فرماندهي عثماني مجبور به تقسيم نيروهاي خود و اعزام هر دسته به يك جبهه شده بود. دو رويداد ديگر باعث تضعيف روحيه سربازان عثماني شد يكي اعدام افسراني كه عقب نشيني مي كردند به دستور «ناظم پاشا» وزير ارتش عثماني، و ديگري اعلام استقلال آلباني در اثناي اين جنگ بود. عثماني ها به دليل مسلمان بودن آلبانيايي ها انتظار جدا شدن آلباني را مخصوصا در آن زمان نداشتند.
در پايان اين جنگ كه به شكست عثماني انجاميد و متصرفات آن در اروپا به كمترين مقدار رسيد، افسران جوان ارتش عثماني (تركيه امروز) بر ضد سلطان وقت دست به كودتا زدند و وي و وزيرانش را متهم به بي عرضگي، خود محوري، سوء نيت و فساد كردند و بركنار ساختند و ....



سالروز درگذشت بنيادگذار "روسيه"





27اكتبر سال 1505 ايوان سوم، مردي كه باطرد مغولها، كشور روسيه را ايجاد كرد درگذشت. وي حكمران مسكو بود كه با شكست دادن مغولها و تصرف مناطق ديگر، روسيه را تاسيس كرد و جانشين او - ايوان چهارم - خود را «تزار» روسيه خواند و دو قرن بعد، پتر اول روسيه را يك امپراتوري و خودرا تزار همه آن ناميد. روسيه بمانند ساير مناطقي که در مسير مهاجرت اقوام مهاجم شرق خود قرار داشته اند اختلاط نژاد يافته و گرفتار مشکلات ناشي از آن بوده است. اين مشکلات به حدي ريشه گرفته اند که سوسياليسم و آموزشهاي ويژه آن - گرچه سطجي - نتوانست تغييري در آن دشواريها ايجاد کند و فرهنگ و روانشناسي همان را هماهنگ سازد. اين شکست ثابت کرد که تنها با شعار نمي توان نسلي متفاوت از گذشته ب به بار آورد.
چندي پس از انقلاب اکتبر 1917، دولت حزب کمونيست امپراتوري روسيه را بر پايه مليتهايش به صورت اتحاديه اي از كشورها در آورد كه ده سال مانده به پايان قرن 20 اين اتحاديه منحل و سران هر كدام از اعضاي آن اعلام استقلال کردند.
بسياري از روسها اين انحلال را كه بدون رفراندم و استعلام نظر مردم انجام شده است قانوني نمي دانند و بر همين پايه دوماي روسيه با تصويب طرحي اين فروپاشي را غير قانوني خواند ولي يلتسين رئيس جمهوري وقت که خود از منحل کنندگان اتحاد شوروي بود مصوبه "دوما" را امضا نکرد و موجود است.


تصميم احزاب آمريكا به نداشتن روزنامه ارگان



27اكتبرسال 1787 احزاب آمريكا که هنوز نوپا بودند تصميم گرفتند که به جاي تحمل هزينه سنگين چاپ روزنامه ارگان درصورت لزوم صفحه اي از نشريات عمومي را براي انتشار اخبار، نظرات و آگهي هاي حزب كرايه كنند. نخستين حزبي كه اين فكر را عملي ساخت حزب فدراليست بود كه همان روز يك صفحه از يك نشريه منتشره در نيويورك را براي اين منظور اجاره كرد. هنوز هم احزاب عمده آمريكا روزنامه ارگان ندارند و تقريبا به همان ترتيب عمل مي كنند و اعلاميه هاي خودرا جهت انتشار به رسانه هاي عمومي مي دهند.


دومين حمله هوائي انتحاري ( كاميكاز)






27 اكتبر سال 1944، در آخرين روز نبرد دريايي خليج «لي تي» در فيليپين، يک خلبان ژاپني ديگر هواپيماي پر از مواد منفجره خود را بر يک ناوآمريكايي کوبيد و آن را غرق کرد. اين دومين حمله هوايي انتحاري بشمار مي رود.
اين عمل كه تا پايان جنگ جهاني دوم ادامه يافت به «كاميكاز» به معناي باد آسماني، بادي كه خدا آن را مامور كرده باشد شهرت يافته است. هفت قرن پيش از آن چنين بادي كشتي هاي حامل مغولها را كه قصد تصرف ژاپن داشتند غرق كرده بود و به اين وسيله ژاپن از هجوم مغولها در امان ماند. ژاپني حمله انتحاري خلبانان خودرا به نام همان باد «كاميكاز» گذاردند.


ابتکار "حمايت از مصرف کننده " - تبليغ تلويزيوني




رالف نادر

ر الف نيدر (نادر)، آمريكايي لبناني تبار 27 اکتبر 1969 براي مبارزه با اجحاف فروشندگان و نامرغوب بودن كالا، سازمان حمايت از مصرف كنندگان (آمريكايي) را تاسيس كرد و نام آن را كه داراي نشريه ارگان است و كالاي نامرغوب و گرانفروشان را افشاء مي كند «نيدر ريدرز» گذارد. خريدارن آمريکايي سالهاست كه عادت کرده اند پيش از خريد وسايلي از قبيل خودرو، تلويزيون و ... نخست، عيب و حسن مارک و مدلي را که مي خواهند خريداري کنند در نشريه حمايت از مصرف کنندگان بخوانند و با چشم باز اقدام به خريد کنند.
به دليل پيروزمندانه بودن اقدام «رالف نيدر» که سه بار هم خود را در انتخابات رياست جمهوري آمریکا نامزد کرده است، در بسياري از کشورها به اقتباس از او «انجمن حمايت از مصرف کننده» تاسيس شده است ازجمله در دوران نظام سابق در ايران. علت پیروز نشدن رالف نيدر در انتخابات، مخالفت اصحاب منافع نسبت به او بوده که مانع شده اند پولي به حسابش ريخته شود كه صرف دادن اعلان و تبليغ انتخاباتي كند.
نشست جهانی این انجمن ها در سال 1977 (1356 هجری خورشيدي) از شبکه تلویزیون دولتی ایران به سبب پخش تبلیغ کالای تجاری (آگهی، به همان صورتی که صاحب کالا می دهد و مي خواهد که دست نخورده پخش شود) انتقاد کرد. در آن زمان جز در آمریکای شمالی، تلویزیونهای سایر کشورها دولتی بودند و تبلیغ کالای تجاری نداشتند. به باور بسیاری از حقوقدانان، اگر تبلیغ کالا فریب انگیز باشد و از این رهگذر به فرد و یا افراد زیان وارد آورد دستگاه وسیله تبلیغ (فرضا؛ شبکه تلویزیونی) شریک جرم می تواند باشد. یکشنبه شب (25 اکتبر 2009)، شبکه «ای بی سی» آمریکا در اخبار شبانگاهی خود اعتراف کرد که تبلیغ شبکه های تلویزیونی این کشور برای «سیریال» ها (غذای آماده برای ناشتایی از قبیل کورن فلکس) به دور از واقعیت بوده و به نوجوانان مصرف کننده صدمه زده است.


حقايقي را که بازداشت ميليادر روس عيان ساخت - حمايت غرب از اين "ميلياردرهاي يکشبه"!



خودورکوفسکي

نگاهي دقيق به اظهار نظر هايي كه تاكنون درباره بازداشت و محکوميت «خودوركوفسكي» ميلياردر روس شده است و چگونگي انتشار گزارش هاي مربوط به اين امر حقايق اوضاع روسيه در سالهاي دهه آخر قرن بيستم - پس از فروپاشي شوروي - را به دست مي دهد.
اين فرد كه به دلايلي و كمك وسائلي، ظرف مدتي كمتر از ده سال در روسيه سوسياليستي سابق از«صفر» به ميلياردها دلار ثروت و از جمله اداره بزرگترين شركت نفت روسيه ـ يوكوس اويل ـ و كمپاني هاي توليدي ديگر دست يافته بود 26 اكتبر 2003 هنگامي كه مي خواست با هواپيماي شخصي از يك فرودگاه در سيبري پرواز كند دستگير شد و به اتهام جعل، اختلاس، كلاهبرداري و حسابسازي به منظور ندادن ماليات به مسكو انتقال يافت و در يك زندان عمومي بازداشت شد.
تا اينجا، جهانيان با «خود تفسيري» خبرها پي برده بودند كه حراج ابزارهاي توليد در روسيه از شركتهاي نفتي! شروع شده بود ـ در روسيه اي كه "فرد" در طول هفتاد و چند سال اجازه نداشت داراي حتي يك متر زمين شود. بنابراين وقتي که در خارج روسيه عنوان "ميلياردر روس" به گوش برسد همگان متعجب مي شوند كه چگونه ظرف مدتي کوتاه چندين نفر از ميان آن همه نفوس داراي اين همه ثروت شده اند. چه بازي هايي درکار بوده است و چگونه و چرا؟!.
در ميان اظهار نظرهاي اکتبر 2003، نظر«الكساندر ورشبو» سفير آمريكا در مسكو و نيز يك مدرس آمريکايي علم اقتصاد را براي درج در اين مطلب انتخاب مي كنيم كه اسوسييتدپرس آنها را براي رسانه هاي مشترك خود گزارش كرده بود.
ورشبو گفته بود: بازداشت خودوركوفسكي آمريكا را مشوش ساخته زيرا که ميان كمپاني هاي خارجي و سرمايه گذاري در روسيه ترديدهايي به وجود آورده است. بازداشت رئيس بزرگترين شركت نفت روسيه تلاشهاي مربوط به نوسازي و پيشرفت اقتصاد روسيه را به مخاطره مي افكند! و اين سئوال را به ميان مي آورد كه كه قانون (دستور بازداشت) در روسيه گزينشي به اجرا در مي آيد و ... ( اگر اين اظهار نظر در كشور ديگري صورت گرفته بود حمل بر مداخله در امور داخلي مي شد).
«يوگني ياسين» كه در يك دانشگاه دولتي آمريكا اقتصاد تدريس مي كند بازداشت خودور كوفسكي را موجب فرار سرمايه از روسيه دانسته و گفته بود كه اين بازداشت وضعيتي را مشابه نيمه دهه 1990 كه ميلياردها دلار از روسيه خارج شد پيش خواهد آورد! و ....
وي روشن نساخته بود كه چگونه از كشوري كه قبلا محدوديت ارزي براي اتباع داشت دفعتا ميلياردها دلار خارج شده است و اين پول كجا بوده چگونه به دست آمده و كجا رفته است!.
رسانه هاي جهان غرب بازداشت خودور كوفسكي را به گونه اي بازتاب داده بودند كه با به زندان افتادن اين فرد جهان به لرزه در آمده و زير و زبر خواهد شد. يك نمونه از اين گزارشها كه رسانه ها از اسوسييتدپرس نقل كرده بودند به اين صورت ابود: ... خودوركوفسكي را در يك سلول معمولي با چند زنداني ديگر در يك بازداشتگاه شلوغ كه بيش از ظرفيت خود زنداني دارد بازداشت كرده اند (متهم به جرم عمومي را در كشورهاي ديگر هم ازجمله آمريكا به هتل نمي برند). گزارش چنين ادامه مي يابد: بسياري هستند كه هدف از بازداشت او را «سياسي» مي دانند زيرا «اليگارش» هاي نوخاسته روسيه حسد و خشم توده روس را برانگيخته و چون سال انتخابات است، پوتين اشاره به بازداشت خودوركوفسكي کرده تا نظر توده مردم را جلب و به او و نامزدهايش راي بدهند و ....


افزايش ازدواج خودماني (غير ثبتي) در کشورهاي صنعتي و کاهش تمايل زنان به داشتن فرزند


آمار تهيه شده در كشورهاي صنعتي (اصطلاحا پيشرفته) از جمله آمريكا از وضعيت ازدواج، كه 27 اکتبر 2003 انتشاريافت نشان مي داد كه نزديك به يك پنجم زنان به خاطر اين كه داراي فرزند نشوند ازدواج خود را به بعد از 45 سالگي موكول كرده بودند زیرا که نمی خواستند مسئولیت داشته و در زحمت باشند. طبق این آمار که بررسی آماری سال 2008 (پنج سال بعد) ادامه روند وضعیت را نشان داد، ازدواجهاي خودماني (کامان لا - غير ثبتي) در آن ممالک(کشورهای صنعتی) رو به افزایش بود. طبق بررسی سال 2003 این نوع ازدواجها ظرف سه سال پيش از اکتبر آن سال بيست و يک در صد افزايش يافته بود كه ميزان اين افزايش در آمريكا نزديك به 40 درصد بود. اين افزايش سريع نشان مي دهد كه قانوني شدن ازدواج غير دائمي در پاره اي از ايالت های آمریکا و تسهیل تشریفات طلاق كارساز نبوده و گرايش به ازدواجهاي اصطلاحا «كامان لا» كه الزامات قانوني و مسئوليت هاي زن و شوهري و مشكلات قضايي طلاق را ندارد رو به افزايش است.



ساخت دستگاهي كه با آن مي توان تلويزيون خانه همسايه را خاموش و روشن كرد

25 اكتبر 2004 رسانه هاي آمريكا خبر از اختراع تازه اي داده بودند كه عبارتست از يك جا كليدي كه با آن مي توان از راه دور، بيش از هزار نوع گيرنده تلويزيون را خاموش و يا روشن كرد. منظور از راه دور، طول و عرض يك اطاق نيست. اين دستگاه كوچك كه نوشته بودند ظرف چند روز هزاران قطعه فروش داشته مي تواند از داخل يك خانه تلويزيون خانه همسايه را خاموش و يا روشن كند و طوري ساخته شده است كه امواج آن مي تواند در هر نوع گيرنده تلويزيوني موثر باشد. سازنده اين دستگاه يك مهندس سانفرانسيسكويي به نام «ميچ آلتمن» است. او گفته است: روزي به فكر ساختن اين دستگاه افتادم كه با دوستانم براي انجام مذاكره به يك كافه قنادي رفته بوديم. در آنجا، تلويزيون کافه روشن بود و حواس رفقا به جاي مذاكره متوجه برنامه تلويزيون شده بود و در نتيجه از مذاكرات چيزي حاصل نشد. او گفته است كه هر دستگاه، تنها 15 دلار به فروش مي رسد.
به گزارش رسانه ها، نگراني از اين است كه هركس با داشتن چنين جا كليدي، در خيابان به راه افتد و تلويزيونهاي مردم را خاموش و روشن كند و يا در نيمه شب تلويزيون همسايه را ناخواسته روشن و او را از خواب بيدار كند، مگر اين كه پيش از رفتن به اطاق خواب، تلويزيون خود را از برق كشيده باشد.
آلتمن گفته است كه به تكميل اختراع خود ادامه خواهد داد تا بتوان با آن از راه دور كانال عوض كرد و صداي تلويزيون را كم و زياد كرد.


عذر خواهي گاردين از جورج بوش - مصاحبه کارتر با گاردين


روزنامه انگليسي گاردين 26 اكتبر 2004 به خاطر انتشار مقاله اي به قلم چارلي بروكر، از جورج بوش رئيس جمهوري وقت آمريكا كه اين پوزش خواست. بروكر در مقاله خود نوشته بود: جان بوث (قاتل آبراهام لينكلن)، لي هاروي اسوالد (قاتل جان اف. كندي) و جان هينكلي (ضارب ريگان)، ما اينك به شما نياز داريم.
در واشنگتن، برداشت از اين مقاله اين چنين بود كه بروكر «جورج بوش» را سزاوار ترور شدن دانسته است. گاردين ضمن عذر خواهي نوشته بود كه هدف «بروكر» تنها گفتن يك جوك بود و مطلب او جدي نبوده است.
اين روزنامه در همان روز، مصاحبه خود با كارتر رئيس جمهوري اسبق آمريكا را كه سراسر انتقاد از بوش بود چاپ كرده بود.
جيمي كارتر به گاردين گفته بود كه جورج بوش از رويداد 11 سپتامبر سال 2001 استفاده بي حد كرده و خود را به صورت قهرمان مبارزه با تروريسم درآورده، حال آن كه عمل او در اشغال نظامي عراق قابل توجيه نيست و قدمي جدي هم در حل مسائل ديگر به ويژه گسترش سلاحهاي هسته اي برنداشته است.


كشورهاي اروپايي ـ آسيايي خواهان يك مكانيسم تازه براي معاملات پول و اعتبارات شدند


سران چين و ويتنام درحاشيه نشست

هفتمين ملاقات بزرگان 45 كشور اروپا و آسيا كه 24 و 25 اكتبر 2008 در پكن برگزار شده بود نشان داد كه بحران مالي تازه، قدرت اقتصادي را از غرب به شرق منتقل كرده است و «ديويد ميليبند» وزير امورخارجه يهودي و لهستاني تبار انگلستان رسما به اين تحول اعتراف كرد. در نشست پكن، ده رئيس كشور، 26 رئيس دولت و 19 مقام ارشد در سطح معاون رئيس دولت و وزير امور خارجه شركت كرده بودند و چون برنامه اصلي نشست، بحث درباره بحران مالي تازه بود 1800 روزنامه نگار براي پوشش آن به چين سفر كرده بودند. شركت كنندگان در نشست راه حل مسئله «بحران اعتبارات مالي» را نوسازي مكانيسم معاملات پول اعلام و تاكيد كردند كه ضوابط حاكم بر عمليات پول بايد برپايه تجربه هاي به دست آمده دوباره نويسي شود و معاملات بورس ها به ويژه وال استريت از صورت قمار و شرط بندي و ... خارج شود و شكل معاملات از صورتي كه بود (همانند شرط بندي روي اسبهاي مسابقه) بيرون آيد و رنگ واقعي ـ رنگي كه تا پيش از جنگ جهاني اول داشت به خود گيرد. مرور زمان نشان داده است که تا 27 اکتبر 2009 هيچيک از اين راه حلها عملي نشده است.
شركت كنندگان آسيايي نشست گفتند كه آسيا ضامن بحران مالي غرب نيست. نبود ضابطه و عدم موازنه و بي اعتنايي به اصول علم اقتصاد و آزمندي در غرب (بويژه در آمريكا) عامل اين بحران بوده است.
اين فوروم اروپايي ـ آسيايي در سال 1996 تاسيس شد. انديشه ايجاد چنين ملاقاتهاي منظمي درجريان كنفرانس سران كشورهاي آسياي جنوب شرقي در تايلند به ميان آمده بود. در اين فوروم؛ كشورهاي عضو اتحاديه اروپا، كشورهاي آسياي جنوب شرقي و خاور دور به علاوه هند و پاكستان عضويت دارند. هدف از ايجاد اين فوروم بحث درباره اقتصاد، امنيت، فرهنگ و آموزش و پرورش است. هدف اروپائيان از پيوستن به اين فوروم، در اصل يافتن ياري براي خود در شرق و رقابت با آمريكا بود.
در حاشيه نشست پكن، ملاقات هاي دوجانبه متعدد صورت گرفت كه مهمترين آن، مذاكرات سران دو دولت چين و هند بود كه موافقت كردند باقيمانده اختلاف نظرهاي مرزي خودرا با ايجاد يك كميسيون مشترك برطرف سازند و حجم مبادلاتشان را تا سال 2010 به 60 ميليارد دلار برسانند و به همكاري همه جانبه في مابين گسترش بخشند.


احکام قضايي تازه كه سرآغازي نو در رسيدگي هاي قضايي تلقي شده اند


چند حكم قضايي صادره در اكتبر 2008 توجه حقوقدانان را به خود جلب کرده و گفته اند که اين احکام تاريخساز بوده و سرآغازي تازه در رسيدگي هاي قضايي خواهند بود زيرا كه قضات صادرکننده حكم، با ارائه دلایلی محدودیت محلي بودن و مرورزمان را دورزده اند. ژرمن لوكيانوف German Lukyanov حقوقدان روس در اين زمينه گفته بود كه تمدن بشر در عصر پيشرفت تكنولوژي صدور چنين احكامي را ايجاب مي کرد. اميليو سيلواEmilio silva انساندوست اسپانيايي حكم صادره در مادريد را تاريخي و يك جهش و انقلاب قضايي و يك نوآوري بزرگ خوانده بود.


Baltasar Garzon

يک حكم از اين دست توسط قاضي ارشد اسپانيايي «بالتاسار گارزونBaltasar Garzon» صادر شده و طبق آن رسيدگي قضايي در مورد ناپديدشدگان دوران جنگ داخلي اسپانيا (سال 1936 تا 1939) و نيز زمان حکومت فرانسيسكو فرانكو (ديكتاتور اسپانيا - متوفي) بايد ازسرگرفته شود (بازگشايي پرونده ها) و مسئولان اين آدمربايي ها در صورت شناخته شدن و زنده بودن مجازات و در غير اين صورت، «آمر» جرم (دستگاه دولتي) مجبور به پرداخت غرامت شود. اين قاضي، جرائم از اين دست را جنايت عليه بشريت دانسته که مشمول مرور زمان نمي شوند و نيازي نيست که به دادگاه بين المللي احاله شوند. شمار ناپديدشدگان سياسي اسپانيا در دوران جنگ داخلي و زمان حكومت فرانكو (كه در سال 1975 پايان يافت) بيش از پنجاه هزار نفر برآورد شده است.
حكم دیگر را دادگاه عالي روسيه صادركرده و پذيرفته است كه نيكلاي دوم و افراد خانواده اش (زن، پسر و چهار دختر) به اضافه چند نوكر، قرباني يك سركوبي سياسي شده و جان خودرا از دست داده اند. اعضاي اين خانواده كه از 25 اكتبر 1917 (روز پيروزي انقلاب روسيه) تحت نظر بودند و به خانه اي در شهر يكاترينبورگYekaterinburg (منطقه اورالUral) منتقل شده بودند در هفدهم ژوئيه 1918 به تصميم رئيس شعبه حزب كمونيست شهر يكاترينبورگ اعدام شده بودند.

فرانسيسکو فرانکو

اين حكم راه را براي ورثه تزار جهت تعقيب قضايي، اعاده حيثيت و احيانا دريافت غرامت بازكرده است. تعقيب قضايي به بازگشوده شدن پرونده و از طبقه بندي خارج شدن اسناد مربوط كه 90 سال در طبقه بندي بوده اند خواهد انجاميد و درعين حال چگونگي اعدام تزار نيكلاي دوم، زن و فرزندانش روشنتر خواهد شد.

***در میان احکام ماه اکتبر دادگاهها، یک رای هم مربوط به خلع تابعیت آمریکایی از يک ايراني مهاجر است. يك دادگاه فدرال آمريكا در ايالت كاليفرنيا پس از رسیدگی به پرونده اتهامی يك مرد 49 ساله ايراني، او را به خلع تابعيت آمريكا، 33 ماه زندان و 12 هزار و 500 دلار جزاي نقدي محكوم کرده است. اين ايراني كه نام كامل و عكس او در روزنامه انتشار يافته و از ایران به آمریکا مهاجرت کرده، در سال 1989 در پرسشنامه تقاضاي تابعيت آمريكا نگفته بود كه قبلا براي مدتي «بازجوي دادسراي انقلاب» بود. «سوزان دويتSusan J. DeWitt» داديار پرونده گفته بود كه ممكن است این ایرانی بتواند از حكم صادره تقاضاي استيناف (تجدید نظر در محکمه بالاتر) كند.



تزار نيکلاي دوم با زن و فرزندانش



منظره دادگاه بين المللي (15 اکتبر 2008)


برخي ديگر از رويدادهاي 27 اكتبر


1399: مداد در انگلستان ساخته شد. سالها به جاي زغال سنگ، در آن سرب بكار برده مي شد.

1920: مقر جامعه ملل به ژنو انتقال يافت.

1924: جمهوري سوسياليستي ازبکستان درچارچوب اتحاد جماهير شوروي تاسيس شد.

1924: کمپاني امريکايي «دوپونت» نخ مصنوعي اختراعي خود را «نايلون» نام گذاري کرد.

1949: دولت آلمان غربي حاضر نشد با دولت آلمان شرقي براي تامين وحدت آلمان وارد مذاکره شود!!.

1961: بارديگر در شهر برلن تانكهاي روسيه دست به صف آرايي زدند و وضعيت تهاجمي به خود گرفتند و مردم نگران آغاز جنگ ديگري در اروپا شدند. مقامات شوروي دليل اين عمل خود را تمركز جاسوسان خارجي در برلن غربي اعلام كردند
1962: خروشچف به کندي پيشنهاد کرد اگر آمريکا پايگاههاي خود در ترکيه را برچيند، آماده است از تکميل سکوي هاي موشکي شوروي در کوبا دست بردارد و قطعات موشک را از آنجا خارج سازد.
1966: در لندن بيش از 50 هزار تن بر ضد ادامه جنگ در ويتنام تظاهرات کردند.

2004: كوبا با دلار وداع كرد و معاملات دلار در اين كشور ممنوع شد و به جاي آن يورو ، فرانك سويس و ... قرار گرفت. نگراني آمريكا از اين است كه كشورهاي ديگر از اين الگو پيروي كنند و قدرت و رفاه آن كشور كه عمدتا بر پايه بين المللي بودن دلار استوار است متزلزل شود.

1994: ويليام کلينتون رئيس جمهوري وقت آمريکا از سوريه ديدن کرد. وي نخستين رئيس جمهوري آمريکا بود که از 1974 از سوريه ديدن مي کرد.

2004: بالا رفتن بهاي نفت خام تا هر بشكه 55 دلار، سود سرشار نصيب كمپاني هاي نفتي كرده و سود خالص شركت نفت انگلستان از اين درآمد بادآورده در سه ماهه سوم سال 2004 چهارميليارد دلار بوده است.

1996: اعضاي چند جمعيت اسلامي بر ضد بانو « بينظير بوتو » نخست وزير پاکستان در اين کشور به نشانه اعتراض راهپيمايي کردند.

2004: در سال 2003 در ايالات متحده آمريكا 16 هزار و پانصد قتل جنايي روي داد كه نسبت به سال ماقبل افزايش نشان مي داد.

2004: به اظهار سناتور جان كري نامزد حزب دمكرات براي احراز مقام رياست جمهوري آمريكا در انتخابات نوامبر 2004 ؛ در طول حكومت جورج بوش تا آن روز، نرخ بيمه درماني 64 درصد، شهريه دانشگاهها 35 درصد، بنزين 30 درصد و دارو 12 درصد افزايش، و درآمد متوسط آمريكاييان سالانه 1600 دلار كاهش يافته بود، 4 ميليون آمريكايي ديگر به زير خط فقر رفته، بر شمار افراد فاقد بيمه درماني 5 ميليون افزوده شده، يك ميليون و ششصد هزار شغل ديگر ازدست رفته بود و .... کري همچنين گفته بود که در خارج هم ما را قلدر ، و بي اعتنا به موازين بين المللي مي خوانند و اعتبار جهاني مان از دست رفته است.


iranianshistoryonthisday.
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 11-07-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 7 نوامبر

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 7 نوامبر





ايران


يك روز درخشان در تاريخ ايرانيان؛ روزي كه ايران بارديگر ابر قدرت جهان شد
هفتم نوامبرسال 260 ميلادي در شهر تيسفون (مدائن ــ 36 کيلومتري جنوب بغداد امروز) شاپور يكم، رئيس وقت كشور ايران از دودمان ساساني، در مراسمي در برابر والرين (پوبليوس ليسينيوس والريانوس) امپراتور روم و ژنرالهايش كه بر دست و پايشان زنجير بود؛ ايران را تنها ابر قدرت جهان اعلام كرد. والرين و ژنرالهايش درجنگ به اسارت ايران در آمده بودند و اين روز نه تنها يكي از روزهاي درخشان تاريخ ميهن گرامي ما، بلكه همه مشرق زمين است.
براي اين كه ايرانيان اين پيروزي خود را فراموش نكنند و جهانيان براي هميشه عظمت ايران را در نظر داشته باشند و مشرق زميني ها خود را مديون توان ارتش ايران بدانند، به خواست شاپور يكم منظره به زانو نشستن والرين مغرور در برابرش را در چند نقطه در ايران بر سنگ تصوير كردند كه تا ابد باقي بماند، و مانده است.
در پي مراسم هفتم نوامبر، شاپور يكم هزاران اسير رومي را به خوزستان فرستاد تا در ساخت سد شادروان و پل شوشتر بكار گمارده شوند.
شرح اين پيروزي نظامي درخشان ايرانيان را «مارسليوس» كه خود ناظر صحنه هاي آن بوده برنگاشته است. به نوشته ادوارد گيبون، اين شكست شيرازه امپراتوري روم را از هم گسيخت و آغاز پايان اين امپراتوري و تجزيه آن قرارگرفت.
شاپور يكم قبلا نيز «گرديانوس سوم» امپراتور روم را كه به ايران لشكر كشيده بود در جنگ سال 246 ميلادي شكست داده بود. اين شكست چنان بر افسران رومي گران آمده بود كه در حال عقب نشيني بر سر «گرديانوس سوم» ريختند و اورا كشتند و فيليپ را بر جاي او نشاندند كه فيليپ با پرداخت پانصد هزار سكه طلا به ايران، موافقت شاپور را به ترك مخاصمه جلب كرد و نيروهاي رومي را به اروپا باز گردانيد. گرديانوس به منظور جبران شكست نيروهاي رومي از اردشير پاپكان (پدر شاپور يكم) در جنگ سال 238 ميلادي با شاپور كه بر جاي پدر نشسته بود وارد جنگ شده بود. سناي روم اصرار به خفه كردن ناسيوناليسم ايراني كه بار ديگر با بپاخيزي اردشير ساساني ظاهر شده بود در نطفه داشت كه موفق نشد و اين ناسيوناليسم تا اواخر دوران ساسانيان دوام داشت.
فيليپ نيز پس از بازگشت به «رم» به خاطر تحقير امپراتوري و دادن باج به شاپور ترور شد و سناي روم والرين را به امپراتوري انتخاب و مامور جنگ با ايران و گرفتن انتقام شكستهاي گذشته كرد كه در جنگ سال 260 خود او هم به اسارت ارتش ايران درآمد و با ژنرالهايش به تيسفون منتقل شد.
مورخان تاريخ قرون قديم متفق القول نوشته اند كه «ناسيوناليسم ايراني» جنگهاي دوران ساسانيان را برنده شد، و هنر بزرگ شاهان ساساني اين بود كه نگذارند «ناسيوناليسم ايراني و نيروي خيره كننده آن» ضعيف شود.


والرين در برابر شاپور يکم به زانو درآمده و التماس مي کند


ورود نيروهاي عثماني به آذربايجان در نوامبر 1914


در اين روز در سال 1293 (7 نوامبر 1914) متعاقب ورود نيروهاي روسيه به ايران، نيروهاي عثماني با مستشاران آلماني خود به آدربايجان وارد شدند. كردهاي قلمرو عثماني (تركيه و عراق) نيز از فرصت سوء استفاده و به ايران رخنه كردند و ....




آيت الله خميني: آمريکا هيچ غلطي نمي تواند بکند

قسمت بالاي صفحه اول روزنامه اطلاعات مورخ 17 آبان 1358 كه به تيترهاي اعلاميه و اظهارات آيت الله خميني اختصاص يافته بود


در پي انتشار گزارشي كه جيمي كارتر رئيس جمهوري وقت آمريكا براي مذاكره با مقامات ايران جهت رهايي گروگانهاي سفارت خود در تهران، رمزي كلارك و ويليام ميلر را مامور سفر به تهران كرده است؛ آيت الله خميني دراعلاميه مورخ 16 آبان 1358 كه به امضاي وي صادر و روز بعد در جرايد انتشار يافت تاكيد كرد كه هيچكس حق ندارد با آمريكا مذاكره كند مگر اين كه محمدرضا را تحويل بدهد و دست از توطئه هم بردارد.
آيت الله خميني در همين روز در ديدار با گروهي از دانشجويان اصفهاني چند نكته را بيان داشت كه ماندگار شده اند از جمله: آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند ، سفارت آمريكا لانه جاسوسي بود، آمريكا شيطان بزرگ است، كسي كه خودش را ملي مي داند با استكبار بايد دشمن باشد و ....



در قلمرو انديشه




به مناسبت نوامبر، ماه مبارزه با فساد؛ فساد اداري و تعاريف آن در طول زمان


نوامبر 1793، در تاريخ انقلاب فرانسه، به «ماه اعدام به جرم فساد اداري (سياسي ـ اقتصادي ـ قضايي؛ فسادي كه رابطه با مقامات و دستگاههاي عمومي داشته باشد)» معروف شده است و به اين مناسبت رسانه ها در نوامبر هر سال به ويژه دو هفته اول آن مطالبي درباره اين نوع فساد و وضعيت و روند آن در جوامع مختلف منتشر مي سازند زيرا كه به نظر جامعه شناسان، فساد اداري مانع از پيشرفت جامعه و تمدن و حفظ آرامش عمومي مي شود. اخيرا برخي سازمانهاي جهاني به تقسيم و درجه بندي جوامع بر پايه فساد اداري مبادرت كرده اند و از ميزان و درصد آن فهرست هاي سالانه منتشر مي سازند.
فساد اداري(Corupption) در طول زمان بر حسب دوره هاي تاريخي مفهوم و تعاريف مختلف داشته است. در عصر ماكياولي هر عمل مغاير «ورچو (پرهيزگاري و پاكدامني)» و سقوط و زوال "ورچو" در نيت و عمل را فساد مي گفتند و فرد و جامعه آلوده به آن را به دور از تمدن مي خواندند.
درعصر روشنگري به جاه طلبان و آزمنداني كه بدون شايستگي و استحقاق در صدد دست اندازي به سهم و حق ديگران (ساير اعضاي متساوي الحقوق جامعه) برمي آمدند و براي رسيدن به هدف؛ ضوابط را زير پاي مي نهادند و وارد جنگ قدرت و عالم رشوه و تملق مي شدند «فاسد» لقب مي دادند.
در قرن بيستم، فساد اداري شمول بيشتري يافت كه رايجترين تعاريف و تعابير آن از اين قرارست: وجود فساد (منظور؛ فساد اداري) در يك جامعه نشان دهنده ضعف سيستم قضايي، يا ضعف مديريت جامعه و انتصابات نادرست و فقدان بازرسي و تنبيه و تشويق، يا نبود قوانين و ضوابط لازم، يا ضعف دمكراسي و بالاخره نبود احزاب واقعي و رسانه هاي حرفه اي است. طبق اين تعاريف، عوامل عمده فساد در يك جامعه عبارتند از: اعمال تبعيض، نپوتيسم (دادن امتيازات و مشاغل به اقوام و دوستان و دفاع از هرعمل آنان، ولو عمل نادرست)، انتصابات فرمايشي و خلاف ضوابط و اصول، ضعف اخلاقيات و ارزشها، مادي گري و آزمندي، نبود ضوابط و قوانين صريح و روشن و يا توسل به تفسير آنها برحسب منافع، ضعف ميهندوستي و بي اعتنايي به منافع عمومي هموطنان، فقر پروفشيوناليسم (سپردن كار حرفه اي و تخصصي به افراد خارج از حرفه و تخصص)، ضعف مردمدوستي و علاقه به خدمت كردن، نا متوازن بودن روابط سوسيو اكونوميك مردم و ....
تجربه گذشته (تاريخ) نشان داده است كه ادامه فساد به بحران سياسي ــ اقتصادي جامعه، بي ثباتي و هرج و مرج منجر و احتمالا به انقلاب و يا ديكتاتوري (تعليق حقوق و آزادي هاي مندرج در قانون اساسي و يا ناديده گرفتن آن) مي انجامد؛ زيرا كه جز با انقلاب، و يا يك ديكتاتوري موقت نمي شود فساد ريشه گرفته را ازميان برداشت و از جامعه حذف كرد. معمولا طراحان كودتاهاي نظامي «قطع فساد ريشه گرفته را» انگيزه اقدام خود اعلام كرده اند.



ساير ملل





سالروزانقلاب بلشويكي روسيه (انقلاب اکتبر) بر پايه تقويم قديم


كاخ زمستاني سن پترزبورگ در محاصره بلشويكهاي مسلح ( 7 نوامبر 1917 و طبق تقويم روسيه 25 اكتبر )


بامداد هفتم نوامبر سال 1917 گاردهاي سرخ مركب از كارگران و كشاورزان كمونيست وارد كاخ زمستاني تزارها در سن پترزبورگ شدند و درحالي كه رزمناو «اورورا» به اطراف كاخ گلوله مي زد به عمر دولت موقت روسيه مركب از ليبرالها و سوسياليستهاي ميانه رو به رياست كرنسكي پايان دادند .
دسته هاي ديگر گارد سرخ و متعاقب آنان مردم ايستگاه راه آهن ، تلفنخانه ، دوپادگان نظامي شهر و ادارات دولتي را متصرف شدند و به اين ترتيب 34 سال پس از مرگ كارل ماركس ، نظامي بر پايه انديشه و فرضيه هاي او در روسيه ــ كشوري كه وضعيت و شرايط آن براي پياده كردن فوري چنين فرضيه هايي آمادگي نداشت ــ روي كار آمد و 74 سال دوام آورد وجنگ جهاني دوم را از سر گذراند. كرنسكي درفوريه 1917 ، در زماني كه روسهاي ناموفق در جنگ جهاني اول از تبعيض و فقرو بي ثباتي كشور شان به جان آمده بودند روي كار آمده بود و تزار نيكلاي دوم اختياراتش را به او سپرده بود تا به اوضاع روسيه سر و سامان بخشد كه موفق نشده بود.
رهبري انقلاب بلشويكي روسيه را لنين برعهده داشت كه تا چندماه پيش از انقلاب در سويس به حالت تبعيد به سر مي برد و باكمك آلماني ها به وطن باز گشته بود.
جوانان و طبقه تحصيلكرده روسيه با خواندن داستانهاي « تولستوي » كه درست هفت سال بيش از انقلاب در 82 سالگي درگذشته بود از وضعيت موجود روسيه بيزار شده بودند و بي صبرانه در انتظار يك تحول پايه اي (انقلاب) بودند.
9 روز پس از سقوط سن پترزبورگ ، مسكو نيز به تصرف بلشويكها در آمد . لنين ماه بعد مذاكرات صلح را با آلمان واتريش آغاز كرد . انقلاب روسيه ظرف دو ــ سه سال بر همه مخالفان داخلي و خارجي از جمله دولتهاي انگلستان ، فرانسه ، ژاپن و امريكا كه نيرو به كمك مخالفان داخلي فرستاده بودند پيروز شد .
اين نيروهاي شوروي بودند كه درسال 1945 برلن پايتخت آلمان را گرفتند و به جنگ جهاني دوم در اروپا پايان دادند.
درپي جنگ جهاني دوم ، ميان دو نظام اقتصادي جهان ــ سوسياليسم و كاپيتاليسم ــ و دولتهايي كه اين دو نظام را نمايندگي مي كردند يك معارضه كه به جنگ سرد معروف شد ونزديك به پنج دهه طول كشيد جريان داشت. شوروي در اين مدت در موارد متعدد در ساخت سلاحهاي تازه ازجمله موشك از رقيب خود جلو افتاد و با كمكهاي ان ، رقيب در دوجنگ منطقه اي ( كره و ويتنام ) ناموفق شد. ولي نظام شوروي نتوانست با آموزش و پرورش، نسلي وفادار بار آورد و تامين نيازهاي اقتصادي مردم خودرا دست كم گرفت و اميد انان رابه آينده نظام متزلزل ساخت .
گردانندگان نظام شوروي بعد از نيمه دهه 1980 قاطعيت خود را ازدست دادند و با چند دو دلي و اشتباه انان، نظام شروع به ريزش از درون كرد به گونه اي كه بوريس يلتسين كه روزگاري خودرا از كمونيستهاي وفادار نشان مي داد و از پلكان حزب كمونيست بالا آمده بود در سال 1991 ، درسالروز انقلاب بلشويكي ، حزب كمونيست را كه خود زماني رئيس يك شعبه ان بود پس از 74 سال حاكميت غير قانوني اعلام كرد! و نزديك به دوماه بعد هم با دومقام ديگر ، اتحاد شوروي را بدون توسل به رفراندم و يا راي پارلمان منحل كرد و....
به سبب كمبود شديد روزنامه نگار واقعي و تاريخنگار مستقل ( غير وابسته به يك دولت ) كه جهان از اوايل قرن 20 از ان رنج مي برد هنوز تحقيق بي طرفانه در باره انحلال شوروي و راههايي كه به اين انحلال ختم شد صورت نگرفته است . كشف حقايق در ادوار تاريخي سابق به مراتب آسان تر از قرن 20 و ادامه ان بوده است.





هيتلر: هدف عمده ما قراردادن همه ژرمن ها در زير يک پرچم خواهد بود




هيتلر در جلسه هفتم نوامبر سال 1937 شوراي وزيران آلمان اعلام داشت كه تامين وحدت همه آلماني هاي اروپا (ژرمن ها) را در يك كشور و زير يك پرچم هدف عمده خود قرار داده است و تاكيد كرد كه از اين پس همه برنامه هاي دولت آلمان بايد بر اين محور بچرخد و از آنجا كه قدرتهاي اروپايي كه خود باعث پراكندگي آلماني ها شده اند با اين هدف مقابله خواهند كرد، ما از همين لحظه بايد خود را براي تامين اين هدف از راه بکار گيري ارتش نيز آماده كنيم.

هيتلر به وزيرانش گفت كه نخست از راههاي سياسي خواهد رفت، ولي رفتن به راه سياسي جز از موضع قدرت و داشتن يك اتكاي نظامي استوار بيهوده و كاري عبث است، لذا بايد ارتشي بسيار توانمند داشته باشيم و ازخودگذشته. اگر راههاي سياسي به نتيجه نرسد ما راه جنگ را براي رسيدن به هدف از دست نخواهيم داد كه راهي پر هزينه است. بايد خودرا مهيا كنيم و خطر را بپذيريم .




رفراندم هاي حاشيه انتخابات نوامبر 2002 امريكا

برخلاف پيش بيني پاره اي از مفسران ساير كشورها كه با روانشناسي آمريكاييان به ويژه نسل جوان آن آشنا نيستند انتخابات پنجم نوامبرسال 2002 آمريكا به كنترل مقننه اين كشور توسط حزب جمهوريخواه انجاميد. در كنار انتخاب سناتورها و نمايندگان مجلس و فرمانداران، در هر ايالت رفراندوم هايي هم صورت گرفت كه نتيجه آنها كه حاكي از نظر عمومي مردم امريكا به مسائل اجتماعي است اهميت بيشتري دارد، زيرا كه تا حدي زياد به دور از بازي هاي سياسي و علاقه و منافع احزاب هستند. نتايج برخي از اين رفراندمها از اين قرار بود:
در ايالت نوادا 67 در صد راي دادند كه امر ازدواج رابطه زن و مرد است يعني شرايط طرفين، پيش و يا ضمن قرارداد ازدواج ملاك عمل است تا قوانين موضوعه مگر اين كه شرطي قيد نشده باشد.
در چند ايالت از جمله آريزونا و نوادا با قانوني شدن مصرف ماري جوانا به هر صورت حتي تجويز پزشك موافقت نشد.
79 در صد مردم ايالت ارگون با بيمه عمومي درمان يعني تامين آن از سوي دولت ايالتي با استفاده از درآمدهاي مالياتي ايالت (نه، پول دولت فدرال) مخالفت کردند و اين نشانه ان است كه هنوز سه چهارم مردم امريكا ــ اگر اين مشت را نمونه خروار حساب كنيم ــ با سوسياليسم ميانه خوبي ندارند.
در فلوريدا 71 در صد به غيرقانوني شدن دود كردن سيگار در محل كار راي دادند.
در كاليفرنيا اكثريت راي دهندگان با استخدام معلم سرخانه براي دانش آموزان ضعيف با هزينه دولت موافقت كردند.


براي درج در تاريخ: پيشنهادهاي محرمانه عراق به آمريکا براي جلوگيري از حمله نظامي که موثر واقع نشد

ششم نوامبر 2003 يك بازرگان آمريكايي لبناني تبار به نام «عماد Imad Hage» از آخرين تلاش دولت صدام براي جلوگيري از جنگ كه از طريق او بعمل آمده بود و «سيا» آن را نقش برآب ساخته بود پرده برداشت كه نشان مي دهد يك مقام اطلاعاتي عراق در مارس 2003 (چند روز پيش از حمله نظامي آمريكا) از او خواسته بود كه به مقامات مربوط دولت آمريكا اطلاع دهد كه عراق آماده است:
ـ به هرگروه آمريكايي و با هر وسعت اجازه دهد كه مستقيما عراق را از جهت اسلحه كشتار گروهي جستجو كند، زيرا كه عراق فاقد آن است.
ـ عراق آماده است که يك عضو القاعده را كه در اختيار دارد به آمريكا تحويل دهد.
ـ شركتهاي آمريكايي را در بهره برداري از نفت عراق شريك كند.
ـ به مساعي مربوط به حل مسئله فلسطيني ها و اسرائيل كمك كند.
ـ انتخابات مورد نظر آمريكا را ظرف دو سال در عراق برگزار كند.
اين پيام جهت تحليل در اختيار «پرل Perle» كه مقامي در حد معاون وزارت دفاع امريكا داشت گذارده شده بود كه او درباره آن با «سيا» تماس گرفت و مقامات سازمان اطلاعات مركزي آمريكا به "پرل" گفتند كه حاضر نيستند با اين منبع (عماد) تماس بگيرند! و مفهوم آن اين بود: حمله نظامي طبق برنامه انجام خواهد شد.

امضاي لايحه هزينه اشغال نظامي و ترميم عراق و افزايش کسر بودجه آمريکا

جورج بوش رئيس جمهوري آمريكا ششم نوامبر 2003 لايحه 87 ميليارد دلاري هزينه جنگ و ترميم خرابي هاي عراق را كه به تصويب كنگره رسيده بود امضاء كرد و با اين هزينه، كسر بودجه سال مالي جاري آمريكا به 525 ميليارد دلار افزايش يافت.
در همين روز به 43 هزار تن ديگر از نظاميان ذخيره آمريكا اطلاع داده شد كه براي عزيمت نوبتي به كويت و عراق آماده باشند.
طبق محاسبات رسمي، آمريکا هرماه 12 ميليارد دلار هزينه اشغال نظامي عراق کرده و اين پول را عمدتا از راه قرض به دست آورده است.
مردي که 48 زن را مقتول ساخته بود ...


«ريجوي» در دادگاه با گردن كج در برابر اتهام هر قتل خود را مرتكب آن اعلام مي كند و مي گويد: گيلتي


گري ريجويGary Ridgway پنجاه و چهار ساله رنگ كار خودرو كه در دهه 1980در منطقه شهر سياتل آمريكا 48 زن عمدتا ولگرد را به خانه خود دعوت و در آنجا خفه كرده و اجسادشان را در اطراف شهر مدفون ساخته بود براي فرار از اعدام به هر 48 قتل اعتراف كرد و محكوم به حبس ابد شد. وي با دادستان شهر به توافق رسيده بود كه اگر اعتراف كند اعدام نخواهد شد. گري در سال 2001 دستگير شده بود.
ريجوي هفتم نوامبر 2003 در برابر قاضي 48 بار واژه «گيلتيGuilty» را بيان داشت كه عينا از شبكه هاي تلويزيوني پخش شد كه سابقه نداشت.


دشواري مسافران چاق براي هواپيماها!

ناله شركتهاي هواپيمايي از چاق شدن روز افزون مسافران و اضافه شدن وزن آنان بلنده شده است. سخنگوي اتحاديه شركتهاي هواپيمايي آمريكا ششم نوامبر 2004 به رسانه ها گفته بود كه در ده سال گذشته وزن متوسط مسافران چهار كيلو گرم افزايش يافته و اين وضعيت (به لحاظ افزايش ميزان سوخت مصرفي هواپيماها به دليل سنگيني مسافران) در ده ماه گذشته سال 2004 معادل 275 ميليون دلار به شركتهاي هوايي آمريكا زيان وارد ساخته است. وزن اضافي باعث مي شود كه هواپيما سوخت بيشتري مصرف كند تا بتواند خود را در آسمان حفظ كند و به پرواز ادامه دهد. دادن اين خبر به روزنامه ها كه قبلا سابقه نداشت ممكن است پيش درآمد مطالبه پول بيشتري براي فروش بليت هوايي به چاقها و كساني باشد كه بيش از حد قابل قبول وزن اضافي داشته باشند.


آمار، ارقام و اظهار نظر مورخان و مفسران درباره انتخابات نوامبر 2008 آمريكا و از جمله ماموريت رسانه هاي اين كشور





Barak Obama


رئيس جمهور منتخب

طبق ارقامي كه هفتم نوامبر 2008 درباره انتخابات چهارم نوامبر آن سال آمريكا انتشار يافته بود 5/62 درصد (133 ميليون) واجدين شرايط راي دادن در اين انتخابات شركت كرده كه 52 درصدشان (64 ميليون) به باراك اوباما و 57 ميليون نفرشان به جان مك كين رقيب او از حزب جمهوريخواه راي داده بودند. با وجود اين تفاوت نه چندان زياد، جان مك كين 162 الكتور و «اوباما» 364 الكتور دست آورده اند و در آن روز هنوز تكليف 12 الكتور ديگر روشن نشده بود. اين تفاوت الكتورها كه با كل آراء هر نامزد همخواني ندارد ضعف بزرگ دمكراسي آمريكا به حساب آمده است كه از يك قرن پيش زير انتقاد قراردارد. قدمت اين ضابطه كه با روشي بسيار قديمي (و خلاف منطق علمي) انتخاب رئيس جمهور را دو مرحله اي كرده بيش از دو قرن است. مقايسه آمار راي دهندگان نوامبر 2008 با دوره هاي پيش نشان مي دهد كه مشاركت چندان زياد نبوده زيرا "درصد" مشاركت در انتخابات سال 1964، 1960 و ... بمراتب بيشتر بود.


Ted Stevens



در انتخابات چهارم نوامبر 2008 راي دهندگان آلاسكا «تد استيونس» 84 ساله را كه چهل سال عضو سناي آمريكاست برغم مجرم شناخته شدنش به جرم رشوه گرفتن، براي هفتمين بار به سناتوري برگزيده اند ولي در صورت تاييد آراء او، ممكن است به زندان فرستاده شود و كرسي آلاسكا خالي بماند.
انتخابات چهارم نوامبر 2008 آمريكا بيش از هميشه مورد تفسير مورخان و اصحاب نظر قرارگرفته بود، مخصوصا كه برخلاف گذشته تبليغات انتخاباتي از 21 ماه پيش از انجام انتخابات آغاز شده بود. بسياري از اين صاحبنظران خوش بيني رسانه هاي بعضي از کشورها از انتخاب "اوباما" و تغيير سياست هاي 110 ساله آمريکارا رد کرده و گفته بودند که اين خوش بيني را رسانه هاي صوت و تصويري آمريکا بوجود آورده اند تا نشان دهند با آغاز کار رئيس جمهور سياهپوست، آمريکا تغيير سياست خواهد داد؛ تا نظر منفي جهانيان را نسبت به آمريکا که با اعمال حکومت جورج بوش شدت يافته بود تغيير دهند. به عبارت ديگر؛ به جهانيان بگويند كه با تغيير رنگ پوست رئيس جمهور اصول سياست ها و خطوط كلي هم تغيير مي كند!. حال آنكه بازگشت از اين اصول يعني پنبه كردن همه نخهايي كه از زمان تئودور روزولت ساخته شده است. گورباچف دست به همين كار زد و شوروي فروپاشيد. اطاقهاي فكر آمريكا كه خودشان گورباچف را در آن مسير قراردادند اجازه تكرار آن تجربه را در آمريكا نخواهند داد.

توماس فريدمن

به باور مورخان كه جريان اين انتخابات و ريخته شدن نزديك به يك ميليارد دلار به حساب «اوباما» را جهت تبليغ تعقيب كرده اند، رسانه هاي آمريکا و به ويژه شبكه هاي تلويزيوني مامور اين کار شده بودند و ماموريت خودرا به خوبي انجام داده بودند. براي رفع نظر منفي جهانيان، از دو سال پيش وقوع چنين تغييري در آمريکا ضروري تشخيص داده شده بود و مقامات لندن هم با رفتار خود آن را تاييد كرده بودند ولي از کار «روابط عمومي» تا عمل فاصله اي طولاني وجود دارد. براي مثال: «توماس فريدمن» مفسر نيويورك تايمز در تفسيري نوشته بود كه ايرانيان كلمه «اوباما» را به فارسي چنين مي نويسند: «او ـ با ـ ما» يعني كه او با ما و از ما است. تاريخدانان بي طرف، هدف شبکه هاي تلويزيوني آمريکا در طول 21 ماه مسابقه هاي انتخاباتي را تغيير چهره آمريکا در ميان ملل ديگر بيان داشتند. بنابراين، اين عمل بي سابقه تلويزيوني (پخش 24 ساعته و معرفي و بزرگ كردن اوباما) طبق نقشه و با محاسبه دقيق انجام شده بود. تخريب چهره آمريکا و ساختن يک سلطه گر و زورگو از آن در دوران حکومت جورج بوش بويژه با نطق ها و مصاحبه هاي او و «کاندو ليزا رايس» وزير امورخارجه سياهپوست كابينه وي به اوج رسيده بود و لازم بود که با انتخاب فردي خلاف روال گذشته، تغيير اين چهره اعلام و نظر جهانيان دوستانه شود. به نظر اين دسته از مورخان، اين يك نوع تغيير لباس است نه تغيير ماهيت. طبق روال دويست و اندي ساله آمريکا، روساي جمهوري اين فدراسيون اصطلاحا از "وسپ ها (سفيد پوست انگلوساکسون پروتستان)" بودند. اين نخستين بار در تاريخ دمکراسي بوده است که تلويزيون نقش اصلي را در انتخابات برعهده گرفته بود. تلويزيونها با اين كار خود نشان دادند كه ابزاري درعين حال خطرناك هستند. بسياري هم هستند كه مي گويند که طرح و اداره سياست خارجي آمريكا تنها در دست رئيس جمهور نيست و اوباما نخواهد توانست تغييرات وسيع در اين سياست تثبيت شده و "در ذهن مردم" فرو رفته و "پايه برنامه هاي کمپاني هاي بزرگ قرارگرفته" بدهد. «اوباما» در طول مسابقه های انتخاباتی بارها اشاره كرده بود كه در دوران حکومت وي رئوس سياست خارجي تغيير چندانی نخواهد کرد. اوباما با قبول حمايت ژنرال بازنشسته سياهپوست - کولن پاول - از خود که وزير امور خارجه آمريکا در دور اول رياست جمهوري جورج دبليو بوش و رياست ستاد ارتش آمريکا در دوران حکومت جورج بوش (پدر) را برعهده داشت، بگونه اي وابستگي و وفاداري خودرا به اصول سياست هاي خارجي آمريکا نشان داد. در دوران حکومت اوباما تنها ممكن است روش و تاكتيك اندكي تغيير كند.
پنجم نوامبر 2008 و يک روز پس از انجام انتخابات عمومي آمريکا و اعلام انتخاب شدن "باراک اوباما" نخستين سياهپوست به رياست جمهوري اين کشور، دميتري مدوديف رئيس جمهور روسيه به مناسبت روز وحدت در اين کشور و در حالي که رژه نظامي با يونيفورم سنتي در ميدان سرخ جريان داشت در نطق خود در برابر اعضاي مجلس عالي روسيه از سياست هاي آمريکا انتقاد کرد و گفت که روسيه در مرز خود با لهستان موشک خودکار "اسکندر" مستقر خواهد ساخت. وي وجود تشنج در جهان و بحران مالي موجود را نتيجه خودخواهي آمريکا و سياست برتري جويانه اين کشور دانست. مي دانيم كه «اوباما» در مارس ا2008 در يك نطق انتخاباتي گفته بود كه انتخابات روسيه و عمدتا به دليل آزاد نبودن رسانه ها! نه آزاد است و نه صادقانه!.
دولت چين نيز در همين روز در اعلاميه اي علاقه مندي خودرا به گسترش همکاري هاي همه جانبه از اقتصادي و فرهنگي تا نظامي با آمريکاي لاتين (حياط خلوت ايالات متحده) ابرازداشته بود. اين اعلاميه درآستانه ديدار "هو جين تائو" رهبر چين از آمريکاي لاتين و از جمله کوباي سوسياليست انتشاريافته است که آزمايش اراده دولت واشنگتن تلقي شده است.
دولت کره شمالي پنجم نوامبر 2005 عکس هاي ديگري از کيم جونگ ايل رهبر اين کشور که رسانه هاي آمريکايي با شادماني خبر از بيماري سخت او داده بودند منتشر ساخت و اعلام داشت که کيم همچنان به مبارزات ضد امپرياليستي و ضد سلطه ادامه خواهد داد.
دولت پاکستان قبلا از يک تجاوز هوايي ديگر آمريکا به قلمرو پاکستان که ناقض حاکميت اين کشور است انتقاد کرده بود.
سران 9 دولت در گفتن تبريك تلفني به «اوباما» بر ديگران پيشي گرفته بودند كه اصحاب نظر آنان را دوستان درجه اول دولت واشنگتن تلقي كرده اند. اين دولتها عبارت بودند از: اسرائيل، انگلستان، استراليا، كانادا، فرانسه، ايتاليا، آلمان. ژاپن و كره جنوبي.

پ
نجم نوامبر 2008 دادستان فدرال اين دو آمريکايي هوادار برتري سفيد پوستان به نام هاي دانيل کووارت و پال شلسمان را متهم به قصد ترور "باراک اوباما" در ايالت تنسي کرد و به زندان فرستاد






برخي ديگر از رويدادهاي 7 نوامبر
994: محمد ابن هزم مورخ و نويسنده در اسپانيا به دنيا آمد .

1793: انقلاب فرانسه برضد كليسا دست به اقدام زد كه بيش از دو هزار كليساي كاتوليك فرانسه را شامل شد.

1917: انگليسي ها منطقه غزه در فلسطين را كه جزيي از امپراتوري عثماني بود متصرف شدند.

1918: با ترك مخاصمه دول متحارب اروپايي، در اصل موافقت شد.

1918: "گدارد" موشك (راكت) ملخداري را كه ساخته بود به معرض تماشا گذارد.

1966: دومين چاه منطقه كوهرنگ اصفهان به نفت رسيد.






iranianshistoryonthisday.
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 11-21-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 21 نوامبر

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 21 نوامبر






ايران





سالروز آغاز جنبش سوسياليستي «مزدك» متفكر بزرك ايراني 21 نوامبر سال 488 ميلادي ، درست 1360 سال پيش از انتشار « مانيفست كمونيست » از سوي كارل ماركس ، مزدك عقايد اقتصادي ــ اجتماعي خود را كه نوعي سوسياليسم بود اعلام داشت و ترويج آن را آغاز كرد . مزدك پسر بامداد كه يك روحاني زرتشتي بود از شهر استخر فارس ( شيراز ) بود مدعي شد كه اين عقايد تفسير درست آموزشهاي زرتشت است كه هدفي جز نيكبختي بشر ندارد و زماني اين نيكبختي تحقق خواهد يافت كه برابري انسانها تامين شود . از اوايل قرن 19 كه عقايد مزدك مورد تحليل و تفسير انديشمندان و مورخان بزرگ قرار گرفت روز 21 نوامبر براي روشنفكران چپ ، روزي گرامي بوده است .
مزدك كه معتقد به خدا بود مي گفت كه براي تامين برابري انسانها ، بايد مالكيتها عمومي باشد و هركس در حد نياز خود از محصول و توليدات استفاده كند . خدا انسانها را هنگام تولد برابر مي آفريند و بايد اين برابري در طول حيات آنان حفظ شود . آزادي موهبت بزرگي است ، ولي بدون برابري اجتماعي ــ اقتصادي آزادي احساس نخواهد شد . انسان دا ئما نياز به اندرز دارد تا از راه صواب خارج نشود . برتري جويي و حرص مال زدن ريشه همه مسائل و مفاسد است كه نبايد اجازه داده شود در افراد پديد آيد ، زيرا كه ذاتي نيست. مزدك انسان را مستحق زندگي در آرامش و شادي اعلام داشت كه تبعيض ها ، بيعدالتي و عدم برابري اين آرامش و شادي را از انسان كه عمري كوتاه دارد سلب مي كند و خلاف اراده خدا از آفريدن انسان است ؛ به عبارت ديگر انسان براي زجر كشيدن به دنيا نيامده است و تا منابع توليد مشترك نباشد زجر كشيدن هم از ميان نخواهد رفت . مزدك در عين حال با استثمار زنان به صورتي كه بود مخالفت كرد و نسبت به اين روش ثروتمندان كه به خود اجازه ازدواج با طبقات ديگر را نمي دهند ابراز انزجار كرد و اين عمل را تقسيم انسان به درجه اول و دوم كه خلاف اراده خداست خواند.

جامعه ايران در آن زمان تشنه شنيدن چنين مطالبي بود ، زيرا در سالهاي پيش از آن كشور دچار خشكسالي و دو شكست نظامي از هپتالها شده بود كه به شمال خاوري ايران تجاوز كرده بودند و دربارسلطنتي هم پس از مرگ« پيروز» پسر و جانشين يزدگرد سوم وضعيت پايداري نداشت و ضعف « شاه بلاش» باعث قدرت گرفتن بزرگان كشور و فشار بيشتر بر طبقه پايين شده بود . عوام الناس با شنيدن عقايد مزدك پيرو اوشدند و هر روز بر شمار آنان افزوده مي شد.
قباد نيز كه تازه شاه شده بود راه حل مزدك را پذيرفت ، از هواداران وي شد و به حمايت از او برخاست .
ثروتمندان و فئودالها كه منافع خود را شديدا در مخاطره ديدند دست بكار توطئه شدند و در صدد بر آمدند كه روحانيون زرتشتي ( موبدها ) را با خود همراه كنند ، ولي در اوايل كار دهان موبدان بسته بود زيرا كه مزدك عقايد خودرا با استناد به اوستا ي زرتشت ( اوستا به معناي قانون است ) و زند ( تفسير ــ تفسير اوستا ) بيان مي داشت و به عقايد مانوي و نيز ميترائيسم و حتي بودائيسم توسل مي جست . فئودالها در سالهاي اول به دليل اين كه ژنرالهاي ارتش در دوجنگ در گير بودند و در دسترس نبودند كه از انان استمداد شود جز توطئه پنهاني كار ديگري نمي توانستند بكنند.
پيشرفت عقايد مزدك حدود 11 سال بود و عقايداوكه نويد بزرگي براي عوام الناس بود در اين مدت جهانگير شده بود و كاووس و « زم » دو پسر از سه پسر قباد هم پيرو عقيده مزدك شده بودند.
هنگامي كه پيروان مزدك وارد عمل شدند و به مصادره و اشتراكي كردن اموال ثروتمندان و تحريك كشاورزان به عدم تاديه سهم مالكانه دست زدند كار به جدال كشيد . افسران ارتش هم كه عمدتا مازندراني بودند به صف مخالفان مزدك پيوستند زيرا كه سربازان پياده تحت تاثير حرفهاي مزدك خواهان پيوستن به سواره نظام و ارتقاء به مقام افسر ي شده بودند .
در اين هنگام مزدك روش ازدواج مرسوم را غير انساني خواند و خواهان لغو آن شد . هدف مزدك برداشتن سد ملاحظات طبقاتي ازدواج بود زيرا كه در ان زمان پسر ارباب ده نمي توانست با دختر يك كشاورز ازدواج كند و بالعكس و اگر چنين ازدواجي هم صورت مي گرفت غير رسمي بود وچنين زني زوجه درجه دوم بشمار مي آمد. اظهارات مزدك در اين زمينه سوء تعبير شد و روحانيون نيز مخالفت خودرا با او علني كردند كه حرمت ازدواج را شكسته و آن را هم اشتراكي كرده است .
مخالفان با قباد ملاقات كردند تا از حمايت از مزدك دست بردارد كه قباد نپذيرفت كه برضد او كودتا راه انداختند و در قلعه فراموشي در نزديكي شوشتر زنداني اش ساختند كه يك سرهنگ سوار به نام سياوش اورا نجات داد.
قباد پس از بازگشت به قدرت ، ديگر از مزدك حمايت نكرد و دست پسر ديگر ش خسرو انوشيروان ( نوشيروان و انوشك روان هم نوشته اند) را در سركوب مزدكيان باز گذارد و وي مزدك و مزكيان را تا سال 524 ميلادي قلع و قمع كرد ولي عمليات ضد مزدكيان تا 528 ميلادي ادامه يافت .
عقايد مزدك در آسياي ميانه و اروپا باقي ماند و رو به تكامل گذارد و مي توان گفت كه مزدك باني فرضيه هاي سوسياليستي سه ــ چهار قرن اخير بوده است . عقايد مزدك در دوران جنبش هاي استقلال طلبانه ايرانيان بار ديگر به ميان آمد و در گرايش ايرانيان به شيعه موثر بود.
مورخان بزرگ قرون 18 و 19 عقايد مزدك را بررسي و باز تاب داده اند و تفسير هاي متعدد از ان كرده اند.
ميان عقايد ماركس و مزدك مشابهت فراوان وجود دارد. براي مثال: هر دو عامل اقتصاد را به وجود آورنده تاريخ مي دانند . مزدك مي گويد مانمي توانيم انسان كامل بدون تامين برابري ميان آنان داشته باشيم و تا به اين آرزو دست نيابيم ، دشمني ميان فقير و غني از صحنه گيتي رخت بر نخواهد بست و ... و ماركس اين قسمت را به جنگ طبقاتي پايان ناپذير تعبير كرده است . مزدك مي گويد كه اگر دارايي ها همچنان در دست افراد باشد و در دست جامعه نباشد يعني مشترك ميان همه مردم نباشد شادي عمومي و آرامش به وجود نخواهد آمد و ماركس سرمايه داري ( ثروت و منابع توليد در دست فرد) را علت العلل جنگها و استثمار انسان از انسان و رنج و تعب مي داند و ... و بالاخره هر دو پيروزي سوسياليسم و برابري اجتماعي ــ اقتصادي مردم را پيش بيني كرده اند. تفاوت بزرگ ميان ماركس و مزدك در اين بود كه مزدك عقايد خود را برگرفته از دين و خواست خدا مي دانست.
مورخان و انديشمندان دراين كه مزدك پايه گذار سوسياليسم و از بزرگترين انديشمندان ايران و مصلحان جهان بوده است متفق القولند . بسياري از آنان از جمله « گاس هال » رهبر متوفاي حزب كمونيست آمريكا موضوع اشتراك زناشوئي را كه به مزدك نسبت مي دهند رد كرده اند و اين را كار دشمنان عقايد او مي دانند . گاس هال نوشته است كه پس از انهدام مزدك در سال 524 قلم به دست دشمن او افتاد و مي دانيم كه تاريخ را عمدتا فاتحان نوشته اند كه در اين يك مورد هم بايد بررسي و دوباره نويسي شود.
زدن رنگ ناسيوناليستي به عقايد مزدك كه درزمان موسوليني در ايتاليا و حزب نازي در آلمان مطرح بود درست نمي تواند باشد كه گفته اند مزدك سوسياليسم را تنها براي ايرانيان ( آرين ها) مي خواست نه همه جهانيان .
امروز در بخش انگليسي اين سايت نيز مطلبي در اين زمينه آمده است .




سامانيان بر سر كار آمدند، زبان پارسي و فرهنگ ايراني زنده شد


مورخان «21نوامبر سال874 ميلادي» را روزي ذكر كرده اند كه سامانيان بر سركار آمدند و كمر همت به احياء زبان و ادبيات فارسي، فرهنگ ايراني و گسترش علوم و معارف بستند و در اين راه لحظه اي از تلاش باز نايستادند. پايتخت سامانيان شهر بخاراي خراسان بزرگتر و رودكي از شعراي بزرگ اين دوران بود. برخي از مورخان سامانيان را از نسل بهرام مهران (چوبين) ژنرال معروف ايراني كه در «ري» زاده شده بود مي دانند. در ميان ايراني تبارها، تاجيكها بيش از ديگران قدرشناس سامانيان هستند. دولت تاجیکستان پول ملي خود را «ساماني» نام نهاده است.







جنگ خياباني با روسها در همدان






کلنل پسيان







کلنل محمد تقي خان پسيان افسر ژاندارم سي ام آبان 1294 هجري (21 نوامبر 1915 ميلادي) شهر همدان را از ارتش روسيه پس گرفت.

شرح اين نبرد خونين عمدتا خياباني در كتب تاريخ جنگ جهاني اول كه در غرب به چاپ رسيده تحت عنوان «قهرماني هاي ژاندارم هاي ايراني در همدان» آمده است، زيرا نيروي ژاندارم فاقد سلاح سنگين و شمار نفرات آن به مراتب كمتر از سربازان روس بود.

كلنل كه مي دانست سربازان روس آموزش جنگ خياباني نديده اند آنان را به كوچه هاي شهر كشانيد و در آنجا درهم كوبيد و بيرون راند.









زماني كه لندن به آمريکا اجازه ورود به صحنه ايران را نمي داد



30 آبان سال 1300 هجري (21 نوامبر 1921) مجلس شورا فوريت لايحه دولت مبني بر واگذاري امتياز اكتشاف و استخراج نفت شمال ايران به شركت نفتي امريكايي «استاندارد اويل» را تصويب كرد كه اين عمل مورد اعتراض شديد دولت انگلستان قرار گرفت، زيرا كه انگلستان خاورميانه را منطقه نفوذ خود مي دانست و به دولتي ديگر حتي آمريكا (فرزندش) اجازه و امكان ورود نمي داد. انگلستان كه در آن زمان امتياز انحصاري نفت مناطق جنوبي ايران را در دست داشت در واکنش به اقدام مجلس، يادداشتي شديد اللحن به دولت ايران تسليم كرد. دولت آمريكا كه پس از جنگ جهاني اول به تدريج به انزواي خود پايان مي داد تا بعد از جنگ جهاني دوم و براندازي 28 امرداد، باهمه تلاشهايش موفق نشده بود كه عملا جاي انگلستان را در ايران بگيرد. دولت واشنگتن پس از اضمحلال امپراتوری عثمانی در پایان جنگ جهانی اول، برای ورود به خاورمیانه نفتدار، بالقوه ثروتمند و استراتژیک به برنامه ریزی پرداخت و با نگاهی به نقشه تازه این منطقه که ترسیم انگلیسی ها بود به کردها چشم دوخت که در یک ناحیه نسبتا وسیع ساکن ولی تابع چند دولتند و این سیاست برغم استقرار تدریجی آمریکا در خاورمیانه از دهه 1980 تغییر نکرده است. بنظر می رسد که اسرائیل هم سیاست مشابهی را دنبال می کند.







متهمان به قتل افشار توس آزاد شدند


سي ام آبان 1332 (21 نوامبر1953 ) از متهمان به ربودن و قتل سرتيپ محمود افشارتوس رئيس شهرباني كل منصوب از سوي دكتر مصدق كه مدتي هم بازداشت بودند و قبلا اعترافهايي هم كرده بودند رفع اتهام بعمل آمد !!!. افشار توس يكم ارديبهشت همين سال ناپديد و كشته شده بود و جسدش شش روز بعد در غاري در كوههاي لشكرك به دست آمده بود كه جمعي از ژنرالها و مخالفين دكتر مصدق متهم به طرح نقشه ربودن و كشتن او شدند و زنداني گرديدند. سرلشكر فضل الله زاهدي كه يكي از متهمان بود براي اين كه بازداشت نشود در مجلس شورا متحصن شده بود و پس از خارج شدن از ساختمان مجلس ، تا 28 مرداد مخفي بود .
دولت تقاضاي سلب مصونيت متهم ديگر ، دكتر مظفر بقايي ، را از مجلس كرده بود زيرا كه وي نماينده مجلس بود. او نيز همانند در مجلس متحصن شده بود.





در قلمرو انديشه



اشاره كوتاهي به كارها و افكار« ولتر» به مناسبت زادروز او


Voltair


«ولتر» از بزرگترين فلاسفه، نويسندگان، طنز گويان و روشنگران اروپا 21 نوامبر سال 1694 ديده به جهان گشود. نام او «فرانسوا ماري آرووت» بود كه اسم مستعار «ولتر» را براي خود انتخاب كرده بود و آثارش را به اين نام نوشته است. ولتر در 23 سالگي به خاطر طنزي كه نوشته بود يازده ماه از عمر خود را در زندان باستيل گذرانيد و در سال 1726 به خاطر نوشتن طنزي ديگر به انگلستان تبعيد شد و سه سال در آنجا بود. در سال 1734 دوباره او را از پاريس تبعيد كردند. با وجود اين، در سال 1749 به دعوت فردريك قيصر پروس (آلمان) به آنجا رفت و سالها معاشر وي بود .
ولتر سرانجام در سال 1759 در فرانسه در نزديكي مرز سويس جايي را براي خود خريد و نامش را «فري» گذارد كه پاتوق و مركز تجمع روشنفكران اروپا شده بود. وي در 83 سالگي به پاريس باز گشت و چنان استقبالي از او شد كه از ذوق زدگي بيمار شد و چندي بعد در سال 1778 (و در آستانه انقلاب) در گذشت.
28 اثر مهم از ولتر به يادگار مانده است كه دو اثر او «فرهنگ فلسفي» و «كانديد» معروفترند.
ولتر بيش از هر كس ديگر از آزادي انديشه و بيان و تحمل ديگران دفاع کرد. ولتر مي گويد كه بدون آزادي انديشه و بيان، انسان موجودي بدون روح و روان، و زندگاني اش جسماني (مانند ساير جانداران) خواهد بود. ولتر بيش از هر نويسنده اي ديگر بر ضد قلدري و زور گويي و استبداد نوشته است .وي ضد رومانتيسيسم و حامي حقيقت نويسي بود. ولتر ثابت كرده است كه جنايات بزرگ نتيجه خود خواهي و جاه طلبي افرادند و اين جنايات قابل مقايسه با خلافهاي آدمهاي كوچك نيستند؛ كوچكها تنها برابري و آزادي را مي جويند و بزرگها همه چيز را مي خواهند و اگر همه دنيا را هم به ايشان بدهند باز هم مي خواهند و حرص مي زنند.

ولتر در باره نظامهاي حکومتي مي گويد: خوبي نظام به رئيس آن و مديرانش بستگي دارد نه به نوع آن. نظامهاي جمهوري اگر رئيس و مسئول خوب نداشته باشند از نظامهاي سلطنتي بدترند. هر نظام جمهوري لزوما يك دمكراسي و يا عاري از ظلم نيست. به نظر ولتر، ميزان دمكراسي يك كشور متناسب است با رشد سياسي مردم و آگاهي آنان از دمكراسي و دلسوزيشان براي رعايت آن. وي گفته است که دمكراسي در كشور هاي كوچك، ايالت و شهر موفق تر است. اين جمله ازوست: واي به روزي كه نظام قضايي يك كشور ضعيف و نفوذ پذير باشد و يا از سوي عواملي تضعيف شود و ....





در قلمرو رسانه‌ها



نخستين روزنامه جهان كه به تيراژ يك ميليون رسيد

21 نوامبر سال 1886 تيراژ (تعداد نسخه هاي فروش رفته يك نشريه) روزنامه « لو پتيت ژورنال» چاپ پاريس از مرز يك ميليون گذشت كه تا آن زمان در جهان بي سابقه بود. 114 سال بعد يعني در سال 2000 جهان داراي يك هزار و 71 روزنامه (يوميه) ميليون تيراژي بود. تيراژها پس از سال 2000 در سرازيري قرار گرفته و يا افزايش آن متوقف شده است.
ناشران روزنامه ها مي گويند كه مطالب و محتوا افت نكرده بلكه اين مخاطبان هستند كه به دليل ارتقاء سطح معلومات عمومي كه خصيصه عصر حاضر است به آساني قانع نمي شوند و براي ارضاء آنان، روش خبرگيري و خبرنويسي برپايه نتايج نظرسنجي از
«خوانندگان» دائما رو به تكامل است و از منابع تازه استفاده مي شود و اضافه مي كنند كه مخاطبان امروز، با شنيدن كوچكتري شايعه كه يك روزنامه متمايل به دولت است، از آن صرف نظر مي كنند و به سراغ رسانه هاي اينترنتي و «وب لاگها» مي روند كه بدون ملاحظات هرچه را كه مي خواهند مي نويسند ولي روزنامه هاي عادي دست كم ناچارند در نوشته هايشان راه گريز از «اعتراض و مواخذه» را باز بگذارند، زيرا كه نمي خواهند سرمايه خود را كه عمدتا از راه توزيع سهام عايد شده است ازدست بدهند، ولي وب لاگها نه داراي سرمايه هستند و نه تعقيب قضايي مي شوند، و اين، پديده اي تازه در جهان است كه از نيمه دهه 1990 وارد صحنه شده است ـ پديده اي كه براي نخستين بار باعث آزادي تمام عيار بيان و ابراز عقيده و نظر شده است. با ظهور اين پديده، رسانه هاي متعارفي نه تنها با خود، بلكه با اين پديده تازه (رسانه هاي اينترنتي) وارد رقابت شده اند كه ممكن است؛ نتيجه اش بهبود كيفيت مطالب رسانه ها و به كمترين حد رسيدن انواع سانسور و اعمال نظر در آنها و از اين رهگذر افزايش آگاهي هاي مردم و تکامل و پيشرفت جوامع باشد.



مبارز راه «درست نگاري در رسانه ها»


Reed Ervine


دكتر « ريد ارواين » موسس انجمن نظارت بر «درست نگاري در رسانه ها» 21 نوامبر 2002 پس از 33 سال مبارزه در اين راه در 82 سالگي بر اثر سكته مغزي درگذشت، و انجمن نظارت بر درست نگاري ( AIM ) اعلام كرده است كه راه او را به عنوان يك « واچ داگ » ادامه خواهد داد.
دكتر ارواين يك اقتصاددان آمريكايي و كارشناس پول بود كه به مقاله نويسي براي جرايد روي آورد و ضمن رفت و آمد به روزنامه ها متوجه بي دقتي در تنظيم برخي خبرها شد كه نتيجه اعمال نفوذ مقامات و منابع ذينفع و يا اشتباه و تنبلي خبرنگار و دبير ميز مربوط بود. وي اين بي دقتي تعمدي و يا سهوي را در شبكه هاي تلويزيوني بيش از رسانه هاي چاپي مشاهده كرد و متوجه شد كه هيچ سازماني وجود ندارد كه از حقوق مخاطبان ( خوانندگان و بينندگان اخبار ) حمايت كند، لذا در سال 1969 به فكر تاسيس گروه نظارت بر « درست نگاري در رسانه ها » افتاد و تصميم خود را اعلام داشت و هواداران فراوان به دست آورد. در اعلاميه او چنين آمده بود: خبر با مقاله تفاوت دارد. مقاله نظر نگارنده آن است كه نامش در بالا و يا ذيل آن درج مي شود و هرچه را كه بخواهد مي تواند بنويسد؛ درست و يا نادرست ؛ قضاوتش با مخاطب است. ولي مخاطب نمي تواند دست بكار شود و هر روز درباره دهها خبر كه به او داده مي شود بررسي شخصي كند كه آيا درست و يا نادرست بوده و ميزان تحريف و كم و زياد كردنشان تا چه حد است و ... و در اين وضعيت؛ مخاطبان نياز به يك سازمان غير دولتي مركب از داوطلبان دلسوز دارند كه از حق آنان به دانستن « فقط حقايق، نه كم و نه زياد » حمايت كند و رسانه ها را در اين زمينه افشاء و با تحريف خبر و گزينشي كار كردن رسانه ها و انتشار اخبار ناقص مبارزه كند.
گروهي را كه دكتر ارواين پيشنهاد تاسيس آن را داده بود تاسيس شد و در اندك زمان چهل هزار عضو داوطلب پيدا كرد و بناي مبارزه با تحريف اخبار و قالب كردن نظر به نام خبر و ... را گذارد و تا حدي زياد موفق شد. به گونه اي كه ترس رسانه ها از اين گروه بيش از اعتراض اتحاديه هاي مربوط و رسيدگي قضات دادگاه و مراجع ديگر است. دكتر ارواين در جريان مبارزه خود بيش از ساير خبرها، روي اخبار اقتصادي انگشت مي گذاشت و اصطلاح خبر « انداختني » را اختراع كرد و گفت كه صاحبان منافع اقتصادي مي كوشند كه نظر و برنامه خود را به صورت خبر به خبرنگاران اقتصادي مخصوصا مبتدي ها « بياندازند » و يا از طريق دادن رشوه و انجام مساعدت، اين خبرها را به رسانه ها قالب كنند.
دكتر ارواين كتابهاي متعدد در اين زمينه نوشته كه معروفترينشان « گمراه كاري رسانه ها و كنترل و مالكيت رسانه ها توسط اشخاص غير حرفه اي » است. وي تملك يك رسانه توسط يك شخص حقيقي و يا حقوقي خارج از اين حرفه را ، عملي به سود جامعه ندانسته و استدلال كرده است كه چنين ناشري به رسالت رسانه و جايگاه واقعي آن توجه ندارد و تنها علاقه اش تنها به تامين منافع خود و رسيدن به هدف غير حرفه اي اش ( اقتصادي و يا سياسي ) است و برايش تحريف خبر ، خبر انداختني خبر يكسويه با خبر دقيق و جامع فرق نمي كند.

در اعلاميه درگذشت دكتر ارواين نوشته اند كه وي موفق شد در طول مبارزه خود، دست كم بر دقت رسانه هاي « جهان انگليسي زبان » در كار خبر بيافزايد.






ساير ملل

اخطار سال 2003 چين به تايوان

يك مقام مربوط دولت چين 20 نوامبر 2003 در پكن اخطار كرد: اگر تايوان راه استقلال طلبي را ادامه دهد، ممكن است بكار بردن نيروي نظامي اجتناب ناپذير باشد و ... كه سخت ترين اخطار چين در دهه هاي اخير تلقي شده بود.
اين مقام درعين حال گفته بود كه چين هنوز اين اميد را كه سركردگان تايوان سر عقل آيند تا اين جزيره چين ميدان جنگ واقع نشود از دست نداده است.
در واكنش به اين اخطار، معاون وقت وزارت امورخارجه آمريكا گفته بود که به جورج دبليو بوش رئيس جمهوري اين كشور پيشنهاد شده كه نيرويي قابل ملاحظه به تنگه تايوان بفرستد تا بازدار جنگ احتمالي شود. تحليلگران نوشته اند كه آمريكا در شرايطي نيست كه بخواهد با چين درآويزد.
مرور زمان نشان داد که با تغيير مقامات محلي تايوان در انتخابات سالهاي بعد، تنش کاهش يافته ميان مقامات محلي تازه تايوان و دولت چين ملاقاتهايي صورت گرفته و زمينه حل مسائل دارد فراهم مي شود.




راي دادگاه عالي ماساچوست آمريکا در باره ازدواج همجنس ها!


دادگاه عالي ايالت مشترك المنافع ماساچوست (آمريكا) كه به دادخواست 14 تن و عمدتا زن رسيدگي كرده بود 18 نوامبر 2003 چنين راي داد: چون دولت ايالت مشترك المنافع ماساچوست نتوانست در دادگاه ثابت كند كه دو همجنس حق ازدواج با هم را ندارند، پس چنين حقي وجود دارد.


اين راي، ازدواج فرضا دو زن با يكديگر را صريحا مجاز نكرده بود، و دادگاه به مجلس ايالتي شش ماه مهلت داده بود تا مسئله را با وضع قانون حل كند، ولي اين مجلس هم نمي تواند قانوني وضع كند كه مغاير اين راي باشد. بنابراين جنجال قانوني شدن ازدواج «همجنس ها» تا انجام يک رفراندم عمومي در ايالت ادامه مي يابد.






پولي شدن "توالت رفتن" در دبيرستان روسيه و فرضيه اصلاح ناپذيري مللي که زير يوغ مغول بودند




خبر پولي شدن «توالت رفتن»!! در يك دبيرستان ناحيه «تاگاروگ» روسيه که 20 نوامبر 2003 با تصوير از شبكه نلويزيوني NTV اين کشور پخش شده بود در جهان توليد تعجب كرده و سبب اظهار نظر هاي فراوان شده بود. ازجمله اينکه در روسيه، پس از كنار رفتن حزب كمونيست از حكومت در آغاز دهه 1990 ، همه چيز به طرزي افراطي به سوي پولي شدن پيش مي رود و مردمي كه بيش از 70 و چند سال سوسياليست بودند و از مالكيت خصوصي و پولي بودن خدمات عمومي در جامعه آنان اثري نبود درچرخش به روش سرمايه داري، افراطي تر از هر كاپيتاليست ديگر شده اند!. نظر ديگر اين بود که نظام سوسياليستي اگر ناقص پياده شود، حس ماديگري را در افراد تقويت مي کند و اگر سيستم تغيير کند پولپرستي به ميان مي آيد. در جهان كشوري نيست كه آموزش و پرورش را رايگان نكرده باشد. لذا، شنيدن اين خبر كه دانش آموزان، حتي براي رفتن به توالت مدرسه (که در در دوران دولت سوسياليستي شوروي از خزانه عمومي ساخته شده است) بايد مبلغي بپردازند امري بي سابقه و شگفت انگيز بوده و بار ديگر اين فرضيه را به ميان آورده كه تغيير وضعيت روانشناسي مللي كه زماني زير يوغ مغولها بوده اند بسيار دشوار است و روسها بيش از ملل ديگر زير سلطه بازماندگان چنگيز قرار داشتند.






كاهش 45 درصدي دانشجويان خارجي در آمريكا، چرا؟



ثبت نام دانشجويان خارجي در چهار هزار دانشگاه و مدرسه تعليمات عالي آمريكا از سال هاي 2003 و 2004 رو به كاهش گذارده است. طبق گزارش رسانه هاي اين كشور، اين كاهش در آن دو سال در بعضي رشته ها تا 45 در صد بود. اين گزارشها حكايت از اين داشت كه دانشگاههاي آمريكا تا پيش از سال 2003 هر سال 13 ميليارد دلار از دانشجويان خارجي شهريه به دست مي آوردند. دلايل عمده كاهش دانشجوي خارجي در آمريكا از اين قرار ذكر شده بود:
- بالا رفتن ميزان شهريه و هزينه خوابگاه که براي دانشجويان محلي هم تحمل آن سنگين است.
- سختگيري وزارت امنيت ملي تازه تاسيس آمريكا. بسياري از دانشجويان خارجي با داشتن ويزاهاي صادره از سوي كنسولگري هاي آمريكا (وزارت امور خارجه) موفق به ورود به اين كشور نشدند زيرا كه نامشان در فهرست هاي «پرواز ممنوع» و عمدتا ناشي از تشابه اسمي بوده که رسيدگي به اعتراض ماهها طول مي كشد و متقاضي، جهت تحصيل به کشور ديگر مي رود.
- نبودن كار پس از فراغت از تحصيل در آمريكا و نيز كمبود فرصت اشتغال ضمن تحصيل و سختگيري در به دست آوردن ويزاي كار و حتي ورود به دفاتر اداره مهاجرت.
- گسترش دانشگاهها و ارتقاء كيفيت آنها در كشورهاي ديگر از جمله چين، هند، كوبا، روسيه و ... و افزايش شهرت آنها و دسترسي متقاضيان تحصيلات عالي به دفترچه هاي راهنماي اين دانشگاهها (كاتالوگ) در كشور خود و نيز ارزاني شهريه و هزينه زندگي در آنجا.
- کاهش جمعيت جوان اروپاي غربي و نياز دانشگاههاي اين ممالک به دانشجو و وجود جاي خالي در کلاسها.
- حارجي بودن بيشتر استادان و مدرسان مدارس تعليمات عالي آمريكا و نبود توفيري در كيفيت آموزش به اين دليل.

- دلالهاي معرفي دانشجو از اعزام متقاضيان به آمريكا به دليل اشكالتراشي هاي وزارت امنيت اين كشور و تداوم گراني شهريه مايوس و متوجه كشورهاي ديگر شده اند.



لباس سايز بزرگ براي آمريكاييان


Kevin Trudeau


بيستم نوامبر 2004 شبكه سي بي اس آمريكا در بخش اخبار مشروح عصر خود گزارش كرد كه لباسهاي سايز كوچك و متوسط در فروشگاههاي آمريكا روي دست فروشندگان باقي مانده و آنها را با كمتر از بهاي خريد (از طريق «سيل») به معرض فروش گذارده اند، چرا؟.
اين شبكه سپس به ذكر علت پرداخت و گفت كه آمريكايي ها در دو دهه اخير چاق شده اند و سايز بيشتر آنان «بزرگ (لارج)» و حد اكثر بزرگ (اكسترا لارج) شده است. در اين دو دهه، متوسط وزن هر آمريكايي 8 كيلو گرم زياد شده و سهم بانوان از اين چاقي بيشتر از مردان است.
در ميان تامين كنندگان لباس براي آمريكاييان، تنها چيني ها از پيش متوجه اين قضيه شده و به دوخت لباس «بزرگ سايز» صادراتي پرداخته و در بازار پوشاك آمريكا سود فراوان برده اند که اينک ويتنامي ها اين روش را دنبال مي کنند.
«كه وين ترودو» در يك كتاب 271 صفحه پر سر و صدا كه به تازگي به چاپ رسيده، علت عمده چاق شدن آمريكاييان را مصرف غذاهاي هورموني و ژنتيك اعلام داشته و به آنان توصيه كرده است كه براي حفظ سلامت خود به مواد غذايي ارگانيگ بازگشت كنند. در اين كتاب از شگرد (به زعم «ترودو»؛ توطئه) كار سازندگان دارو و كارخانه هاي توليد مواد غذايي براي كسب مال و بدون توجه به سلامت مردم پرده برداشته شده است.





دو رئيس جمهور موازي درمکزيک! - قيامي که ادامه نيافت



Andres Lopez Obrador


9روز مانده به مراسم آغاز كار رئيس جمهور منتخب مكزيك ( كه يكم دسامبر 2006 بود)، اندرس مانوئل لوپز ابرادور، نفر دوم انتخابات در يك ميدان شهر پرجمعيت مكزيكو سيتي در برابر هزاران تن از هوادارانش مراسم سوگند به جاي آورد و خود را رئيس جمهور مشروع كشور مكزيك خواند و گفت كه دولت او به مسائل وطن كه زاييده فساد و تباهي و حكومت طولاني اوليگارش هاي بي خبر از دردهاست (اشراف) پايان خواهد داد. چنين عملي تا آن روز سابقه نداشت (که يک کشور در يک زمان دو رئيس جمهور داشته باشد).
لوپز ابرادور نامزد چپگراي حزب دمكراتيك انقلابي در انتخابات ژوئيه 2006 (تير ماه1385) با جزيي تفاوت (نيم درصد آراء) دوم شده و اعتراض كرده بود كه در انتخابات تقلب شده و خواستار دوباره شماري آراء شده بود كه دستگاه قضايي مكزيك دادخواست دوباره شماري را رد كرده و «فليپ كالدرون» نامزد محافظه كاران (متمايل به دولت واشنگتن) را برنده اعلام کرده بود، ولي لوپز ابرادور اين تصميم را نپذيرفت و هواداران او از همان روز تا مدتي از خيابانها خارج نشده و حتي در يك منطقه مكزيك تهديد به قيام مسلحانه كرده بودند. لوپز قبلا شهردار مكزيكو سيتي بود و گويا دهها ميليون هوادار دارد.
لوپز 53 ساله همچنين از فرصت سالروز قيام اميليو زاپاتا، پانچو ويلا وفرانسيسكو مادرو در سال 1910 براي سوگند رياست جمهوري خود استفاده كرده بود. وي در نطقي در اين مراسم گفت: کالدرون خودش بهتر از هركس مي داند که در انتخابات تقلب شده بود كه نگذاشتند آراء صندوقها دوباره شماري شود.
حمايت لوپز در سالهاي پيش، از دادن سهمي از درآمد نفت مكزيك به بوميان اين كشور (سرخپوستان) و نيز افشاي پي در پي فساد در دستگاههاي اداري و پليس، وي را محبوب طبقه كم درآمد و جوانان مكزيك كرده است. او در عين حال روابط خوبي هم با دولت وقت واشنگتن (جمهوريخواهان) نداشت.
مرور زمان نشان داد که اقدام لوپز و تحرک هوادارانش به صورتي که پيش بيني شده بود دنباله نداشت!.




تغيير نظام حکومتي نپال از پادشاهي به جمهوري


Gyanendra

كميسيون رسيدگي به سركوب خشونت آميز مخالفان در آوريل 2006 (بهار 1385) در كشور نپال، جيانندرا پادشاه وقت اين كشور را مسئول آن اعلام داشت. درجريان اين سركوبي، دست كم 19 تن كشته شده بودند. گزارش كميسيون به قوه قضايي نپال ارجاع شد تا کار تعقيب را دنبال کند.

نخست وزير نپال بيستم نوامبر 2006 اشاره كرده بود كه ممكن است جيانندرا تعقيب قضايي و محاكمه شود. وي گفته بود که اگر چنين محاكمه اي صورت گيرد، اين نخستين بار خواهد بود كه يك پادشاه شاغل محاكمه مي شود. جيانندرا پارلمان نپال را تعطيل كرده بود كه هواداران دمكراسي پس از مايوس شدن از بازگشايي آن دست به تظاهرات خياباني زده بودند كه نيروهاي مسلح به اشاره پادشاه اقدام به تيراندازي كرده بودند. پارلمان درپي بازگشوده شدن، اقدام به محدود كردن اختيارات پادشاه كرد و يک كميسيون رسيدگي به اقدام پادشاه تشكيل داد. درگيري پادشاه با مجلس و گروههاي سياسي ادامه يافت که منجر به برگزاري انتخابات و تشکيل مجلس موسسان و تغيير نظام حکومتي نپال در 28 ماه مه 2008 شد و اين کشور داراي نظام جمهوري شد و چپگرايان (مائوئيست ها) دولت را به دست گرفتند. به جيانندرا 15 روز مهلت داده شد که کاخ سلطنتي را تخليه کند تا موزه شود. حکومت مائوئيست ها ديري نپاييد و در انتخابات ماه مه 2009 ترکيب پارلمان تغيير کرد و رهبر حزب کمونيست (مارکسيست - لنينيست) نپال نخست وزير اين کشور 30 ميليوني شد. مجلسي که در مه سال 2008 نظام حکومتي را تغيير داد نام کشور نپال را جمهوري دمکراتيک فدرال نپال گذارد. در انتخابات اين مجلس، حزب سلطنت طلبان تنها چهار کرسي به دست آورده بود.





اگر آمريكا نظام وظيفه عمومي داشته باشد وارد هر جنگ نمي شود!


Richard Rangel



ريچارد رانگل نماينده نيويورك در مجلس نمايندگان آمريكا و رئيس يکي از کميسيونهاي اين مجلس 21 نوامبر 2006 اعلام کرد که تصميم گرفته است طرح برقراري نظام وظيفه عمومي در آمريكا را به كنگره بدهد. وي كه يك عضو ارشد حزب دمكرات و از مخالفان ادامه اشغال نظامي عراق است گفته بود اگر آمريكا نظام وظيفه عمومي داشت و فرزندان همه خانواده ها (ازجمله سرمايه داران و محافظه كاران) مجبور به خدمت در ارتش بودند، ما هر روز در نقطه اي دوردست وارد يك جنگ نمي شديم. ارتش ما داراي افراد استخدامي است كه آنان به جنگ فرستاده مي شوند و سختي هاي آن را تحمل مي كنند. اگر همگان، فرزند در ارتش داشته باشند به خاطر حفظ جان آنان هم كه شده باشد از جنگ غيرضروري دوري خواهند جست. بعدا رانگل متهم شد که که در گزارش درآمدهاي سالانه خود به اداره ماليات بردرآمد (آمريکا)، چند مورد را از قلم انداخته است. احتمالا همين بحث باعث شده است که رانگل هنوز طرح خودرا به مجلس نداده باشد. رانگل اعتراف به از قلم افتادن چند مورد از درآمد خود کرده ولي گفته است که سهوي بوده نه تعمدي.







برخي ديگر از رويدادهاي 21 نوامبر


1768: انگليسي ها سرخپوستان (بوميان) امريكا را در منطقه «ستانويسك» شكست دادند و اراضي جنوب رودخانه اهايو را از آنها گرفتند و به مهاجران اروپايي دادند.

1871: فندك (وسيله روشن كردن سيگار) ساخته شد.


1916: فرانتس ژوزف امپراتور اتريش در حالي که کشور او درگير جنگ جهاني اول بود در 86 سالگي درگذشت. وي 68 سال سلطنت کرده بود.
1913: سي ام آبان 1288 خورشيدي مجلس شوراي ملي به پاس جانفشانيهاي ستارخان و باقرخان به احياء مشروطيت، به ستارخان لقب «سردار ملي» و به باقرخان «سالار ملي» داد.

1977: هواپيماي مسافربري مافوق سرعت صوت " کنکورد" نخستين پرواز از لندن به نيويورک را انجام داد. اين نوع هواپيما که زمان پرواز ميان دو قاره را کوتاه کرده بود و سريعتر از گردش کره زمين به دور خود (تغيير ساعت) پرواز مي کرد در نوامبر 2003 به دليل گراني هزينه و نبودن مسافر که بتواند بليت گران آن را بخرد از سرويس خارج شد.

1990: اعلاميه پايان جنگ سرد در پاريس امضاء شد.




/iranianshistoryonthisday.



__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 12-14-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 14 دسامبر

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 14 دسامبر



ايران



برگزاري نوروز و مهرگان در دربار خلفاي عباسي


"منصور" دومين خليفه عباسيان (متولد 712 و متوفی در 775 میلادی) با اين كه ابومسلم خراساني و بسياري از ايرانيان وطندوست از جمله استاذسيس سيستاني را كشته و لشكر به سركوبي المقنع (هاشم بن حکیم) به خراسان فرستاده بود 14 دسامبر سال 770 ميلادي اعلام داشت كه از آن پس در دربار او در بغداد (كه خود او اين آبادی را به صورت شهر درآورده بود) نوروز و مهرگان به همان گونه كه شاهان ساساني برپا مي داشتند برگزار خواهد شد.
عباسيان از همان اوايل کار، به بهره گيري از ايرانيان در مديريت و مشاوره دست زده بودند که اين اقدام در زمان هارون الرشيد و پسرش مأمون به اوج خود رسيد و درحقيقت، اين ايرانيان بودند که امپراتوري وسيع عباسيان را اداره مي کردند.
منصور که باکمک ابومسلم بر امویان پیروز شده و آنان را (در منطقه شرق مديترانه) برانداخته بود از سال 745 به خلافت دست یافته بود. برغم آن همه کمک، منصوز در سال 775 میلادی ابومسلم را مقتول ساخت که با این عمل خشم ایرانیان را برانگیخت. المقنع Almughanna که زمانی از افسران سپاه ابومسلم بود با پیروان خود مبارزه با دستگاه خلافت را شدت و وسعت داد ولی در جنگ با لشکریان اعزامی خلیفه به خراسان شکست خورد و خودکشی کرد.
عباسیان در اوایل کار خود با قیامهای ایرانیانی چون سنباذ (سندباد) نیشابوری، به آفرید، استاذسیس و ... و هرکدام صاحب فرضیه رو به رو بودند و در خراسان، سیستان و ری آرامش نداشتند و چون این قیامگران ایرانی خواه بودند، خلفای وقت راه و رسم ایرانیان را برگزیدند تا از شدت خصومت بکاهند و توده های ایرانی را موافق خود گردانند. پیش از عباسیان، هاشم ابن عبدالملک - حکمران اموی دمشق نیز به رسوم ایرانی گردن نهاده بود.

اعلامیه لنين و نیرنگ های لندن با هدف تحت الحمایه کردن ایران!


14 دسامبر 1917 (23 آذرماه) لنين در اعلاميه اي به امضاي شخص خود عهدنامه آگوست سال1907 انگلستان و روسيه داير بر تقسيم ايران به دو منطقه نفوذ و يك منطقه بي طرف في مابين و ضمائم محرمانه آن را ساقط از درجه اعتباراعلام داشت و تاكيد كرد كه هرگونه قرادادي كه با استقلال، حاكميت ملي، تماميت ارضي و آزادي ايرانيان مغايرت داشته و آن را محدود كند از اين لحظه بي اثر و كان لم يكن است و همه را پاره كرده و ديگر وجود خارجي كه بتوان به آنها استناد كرد نخواهند داشت.
مقامات مفلوك و ناآگاه دولت وقت تهران غفلت كردند كه بخواهند؛ اکنون که نظام تزاري روسيه از ميان رفته، قراردادهاي گلستان و تركمن چاي كه با ميانجي گري انگلستان (مهار توسعه طلبی تزار از جیب ایران) تنظيم شده بود لغو و مناطق متصرفه به وطن بازگردانده شوند. ترديد نبود دولت انقلاب روسيه كه در آن زمان در مناطق شمال ارس با دشواري هاي متعدد رو به رو بود اين خواست را مي پذيرفت.
در پي صدور اعلاميه لنين، تروتسكي به عنوان كميسر نيروهاي مسلح روسيه (ارتش سرخ) اعلام داشت كه به واحدهاي نظامي روسيه كه بر طبق عهدنامه انگلستان و روسيه مبني بر تقسيم ايران در اين كشور مستقر شده اند دستور خروج فوري از ايران را داده است.
سران انقلاب روسيه سپس براي جلب اعتماد ايرانيان به حرفهاي خود «براوين» ديپلمات روسيه را به تهران فرستادند تا افكار عمومي ايران را حضورا از ماوقع آگاه سازد و به عنوان نماينده سياسي روسيه در ايران بماند.
20 روز پس از صدور اعلاميه لنين، نيروهاي روسيه به فرماندهي «ژنرال باراتف» ايران را ترك گفتند. در همان روز كه آخرين واحد روس از ايران خارج مي شد، نيروهاي انگليسي چند شهر را در كرمانشاه تصرف كردند كه دولت وقت ايران بالاخره به خود جرات داد و در بهمن همين سال از دولت انگلستان خواست كه با توجه به لغو عهدنامه دوجانبه 1907 (انگلستان و روسیه) از سوي لنين كه با كنار رفتن يك طرف قضيه، از صورت عهدنامه خارج شده است بنوبه خود لغو آن را اعلام دارد و نيروهاي انگليسي را از قلمرو ايران بيرون برد، واحد نظامي «اس پي آر» را كه افراد آن ايراني ولي مزدبگير انگلستان و زير نظر افسران انگليسي هستند منحل سازد. به علاوه، باشركت نمايندگان ايران در مذاكرات صلح ورساي مخالفت نكند و بپذيرد كه از كالاي انگليسي وارده به ايران عوارض گمركي گرفته شود و دخالت خود را در امور گمركي ايران تعديل كند و درآمد گمركات را پس از برداشت اقساط طلب خود به ايران مسترد دارد. (بدبختي بزرگي بود كه ایران ـ يك قدرت جهانی پیشین در امور گمركات خود هم حق دخالت نداشت).
دولت انگلستان درست يك سال بعد (آذر ماه 1297) وعده تحويل نيروي نظامي دست ساخت خود - « اس پي آر» را به دولت ايران و لغو قرار داد 1907 را داد كه بعدا معلوم شد كه اين (دو گذشت) را هم برای اغفال ایرانیان (مجلس) به تصویب قرارداد در دست تهيه سال 1919 معروف به قرار داد وثوق الدوله کرده بود تا به استناد این قرارداد، بدون رقيب همه ايران را تحت الحمايه و تحت سرپرستي خود قرار دهد كه چون مجلس قرارداد تازه را رد كرد و روشنفکران مستقل رشوه گيري وثوق الدوله براي امضاي قرارداد را افشاء کردند از طريق ديگر وارد عمل شد و آن، راه اندازي كودتاي 1299 هجري خورشيدي (فوريه1921ميلادي) بود و ....

تصويب قرارداد سال 1921 تهران و مسکو در مجلس

14دسامبر سال 1921 (23 آذر 1300 خورشيدي) پارلمان ايران (مجلس) قرارداد ايران و روسيه شوروي معروف به قرارداد سال 1921 را به تصويب رسانيد كه به موجب آن درصورت ورود نيروی نظامی بيگانه به خاک ايران و در معرض تهديد قرار گرفتن قلمرو دولت مسكو از اين رهگذر، آن دولت خواهد توانست نيرو به ايران بفرستد.
طبق اين قرارداد، روسيه بار ديگر ابطال دعاوي دولت و اتباع آن كشور و مطالبات از ايران و امتيازات مكتسبه را مورد تاكيد قرار داده است. اين قرارداد به صورت يكجانبه، از سوي دولت موقّت مهدي بازرگان (گویا به اصرار آمریکا که از طریق برخی دوستان و همکاران مهدي بازرگان اعمال می شد) لغو شد. اصحاب نظر لغو يكجانبه همين قرارداد را باعث اعزام كماندو از جانب آمريكا به صحراي طبس (در آوريل 1980) دانسته اند. همان همکاران دولت موقّت اشاره کرده بودند که ایران نیاز به ارتشی به آن بزرگی هم ندارد! و این مطلب همان زمان (18 ماه پیش از تعرض نظامی عراق) در مطبوعات نیز منعکس شده بود.

امضاي پيمان ضد انگليسي ايران با ژاپن در 1939


دولت وقت ايران كه مناسبات خودرا با آلمان ناسیونال سوسیالیست (نازی) نزدیک و صمیمانه کرده بود و کوشش داشت كه خود را از زير نفود انگلستان خارج سازد (که از دهه دوم قرن نوزدهم اعمال می شد) 14 دسامبر 1939 با امپراتوري ژاپن - دوست آلمان و دشمن انگلستان - پيمان دوستي امضاء كرد.
امضاي اين پيمان، باعث انتقاد شديد مطبوعات لندن شد و از همان زمان خط و نشان كشيدن نسبت به دولت وقت تهران آغاز گرديد. دولت ژاپن که از دهه سوم قرن 20 به تقویت بنیه نظامی خود دست زده بود هفتم دسامبر 1341 به پایگاه دریایی آمریکا در پرل هاربر و هشتم دسامبر به پایگاههای انگلستان در هنگ کنگ و مالایا (مالزی و سنگاپور) حمله نظامی برد، وارد جنگ با آن دو دولت شد و عنوان اقدام خودرا پاکسازی شرق از استعمار غرب گذارد.
در پي اشغال نظامي ايران از سوي انگلستان و شوروي در آگوست 1941 (شهریور 1320)، دولتهاي متحد برضد آلمان، ايتاليا و ژاپن دولت وقت ايران (اشغالشده) را وادار کردند که به آلمان و ژاپن (البته به صورت سمبوليک) اعلان جنگ دهد. اين اعلان جنگ، ايران را در رديف دولتهاي متحد و بعدا از موسسان سازمان ملل (متحد) قرارداد.



استقرار مجدد واحدهاي ارتش در سراسر آذربايجان و مجازات تجزيه طلبان



ابراهيم حكيمي (حكيم الملك)

14 دسامبر سال 1946 (23 آذر 1325 خورشيدي ) ، دو رو

ز پس از فرو پاشي دستگاهي كه به اراده و حمايت استالين در آذربايجان به وجود آمده بود واحدهاي ارتش در سراسر اين سرزمين هميشه ايراني مستقر شدند. اين واحدها دو روز پيش وارد تبريز شده بودند. يك روز پيش از ورود واحد هاي ارتش به تبريز ، پيشه وري و جمعي از همدستانش به خاك شوروي فرار كرده بودند . بقيه اطرافيان پيشه وري بازداشت گرديده بودند.

دولت شوروي كه متعهد شده بود در پايان جنگ جهاني دوم نيروهاي خود را بدون چون وچرا از ايران خارج سازد با وجود اين كه به رعايت تماميت ارضي و حاكميت ملي ايران متعهد شده بود حاضر به تخليه خاك وطن ما نبود . زماني دولت وقت ايران به رياست ابراهيم حكيمي به سوء نيت استالين پي برد كه پيشه وري در آذرماه سال 1324 دست به اقداماتي زد و قاضي محمد هم در كردستان اقدام مشابهي انجام داد و فرمانده نيروهاي شوروي مستقر در ايران ، در شريف آباد قزوين مانع ادامه حركت واحدهاي اعزامي ارتش براي تقويت پادگانهاي آدربايجان شد.

دولت حكيمي به دولت مسكو اعتراض كرد و جاي خود را به قوام السلطنه داد . انگلستان براي اين كه استالين بهانه نداشته باشد واحدهاي نطامي خود را از ايران خارج ساخت و دولت آمريكا استالين را تهديد كرد كه اگر نيروهايش را بيرون نبرد آن دولت هم به ايران سرباز خواهد فرستاد.
















احمد قوام ( قوام السلطنه)


اين تهديدها موثر واقع نشد . قوام به مسكو رفت و با استالين مذاكره كرد و چون اقدامي صورت نگرفت ، دولت ايران به شوراي امنيت سازمان ملل متوسل شد كه شورا ترجيح داد؛ نخست مسئله در مذاكرات دو كشور حل شود .

قوام (طبق برخي منابع ،به توصيه پنهاني انگلستان و با هدف اغفال استالين ) وعده ها يي به شوروي داد و قرار شد كه چند ماه بعد قرار داد نفت شمال به مجلس داده شود و سرانجام استالين از پياده كردن طرحهايي كه در اروپاي شرقي انجام داده بود ، در آن زمان در ايران خودداري كرد و واحدهاي ارتش در آذر ماه به سمت زنجان به حركت در آمدند و بدون برخورد با مانع قابل ملاحظه اي به تبريز وارد شدند .

قاضي محمد كه دستگير شده بود اعدام و شماري هم كه برضد وطن به تجزيه طلبان پيوسته بودند مجازات شدند.

سران وقت كرملين از دهه 1930 كه بر منطقه قفقاز اشغالي از ايران در جنگهاي نيمه اول قرن 19 ايران و روسيه نام جمهوري شوروي آذربايجان گذاشتند چنين سوء نيتي را داشتند. اينك بايد مقايسه كرد و ديد كه آيا مردم جمهوري آذربايجان وضعيت بهتري دارند و راضي هستند ؟ .










جمعيت ايران در سال 1976 (1355 هجري)


به گزارش روزنامه هاي تهران در 23 آذر 1355 (14 دسامير 1976)، جمعيت ايران 34 ميليون شده بود و نفوس تهران و حومه اش به سه ميليون و هفتصد هزار تن رسيده بود. 1355 سال سرشماري هر ده سال يك بار ايران بود. جمعيت ايران 30 سال پس از آن زمان تقريبا دو برابر و نفوس تهران بيش از سه برابر شده بود و جمعیت این شهر به صورتی خارج از قاعده، روزافزون بوده است.




در قلمرو دموکراسي




نامزد رياست كميسيون اطلاعات مجلس آمريكا در آزمايش معلومات مردود شد! - نظرات مفسران در تعيين مقامات




Sylvester Reyes



بي اطلاع بودن سيلورستر ريئز Sylvester Reyes نماينده دمكرات تكزاس در مجلس نمايندگان آمريكا كه قرار بود از ژانويه 2007 رئيس كميسيون اطلاعات (كميسيون در ارتباط با سازمانهاي اطلاعاتي، ضدجاسوسي، تروريسم و ...) اين مجلس شود از فرقه هاي اسلام، تفاوت نظرات شيعه و سني (تاريخ اسلام)، چگونگي تشكيل حزب الله لبنان (از بطن جنبش شيعيان اين كشور)، تاسيس و روش كار القاعده، ريشه هاي برخوردهاي شيعه و سني در عراق، سوابق سياسي ـ اجتماعي، تحصيلات و تاكتيك هاي «هو جينتائو» رهبر چين و ... در دسامبر 2006 از اخبار پر مخاطب رسانه هاي آمريكا بود.

«ريئز» در گفت و شنودي كه 12 دسامبر 2006 بعمل آمد نتوانست به پرسشهايي كه در بالا به تعدادي از آنها اشاره رفت و چند پرسش مهم ديگر پاسخ گويد.

بانو «ننسي پلوسي» رئيس مجلس نمايندگان آمريكا «ريئز» را نامزد رياست كميسيون اطلاعات اين مجلس كرده بود. روزنامه هاي آمريكا پرسيده بودند: فردي كه نتواند به اين پرسشها پاسخ دهد و بي اطلاع از ساختار حزب الله، القاعده و تفاوت نظرات شيعه و سني باشد، چگونه خواهد توانست بر چنين كميسيون حساسي رياست كند. يادگيري اين مطالب كار يك روز و دو روز نيست. همين بي اطلاعي مقامات ذيربط از تاريخ عراق و منطقه باعث شكست استراتژي آمريكا در خاورميانه شده است.

مفسران اين روزنامه ها ضمن انتقاد تلويحي از بانو پلوسي نوشته بودند که ضرورت دارد که يک سياستمدار پيش از دادن هر پيشنهاد و بيان مطلب؛ همه جنبه ها و شرايط را مطالعه کند و بسنجد. اين مفسران خواسته بودند که در تعيين مقامها براي هر سه قوه حکومتي، علاوه بر رزمه (شرح تجربه، تحصيلات، تاليفات و علاقه مندي هاي شخصي و فعاليت جانبي و نظرات) به معلومات عملي افراد مورد نظر توجه شود زيرا که اطلاعات به دست آمده در دوران تحصيل اگر مورد عمل قرارنگيرد پس از مدتي فراموش خواهد شد و يا از دقت خواهد افتاد.








در قلمرو دانش


زادروز مولر، شرق شناسي که کتابهاي هند باستان را از زبان سانسکريت ترجمه کرد


ماكس مولر

ششم دسامبر زادروز «ماكس ميولر (فردريخ ماكس مولر) شرق شناس شهير آلماني است كه بسال 1823 به دنيا آمد و 77 سال عمر كرد. مولر درباره زبان سانسكريت، هندوئيسم و مهاجرت آريايي ها (آرين ها) تحقيق فراوان كرد و ريشه و خويشاوندي زبانهاي آريائي (از جمله آلماني ، فارسي و انگليسي) را به دست داده است. وي كتابهاي مذهبي هند باستان را به آلماني و انگليسي ترجمه كرده است. مولر عمدتا در آكسفورد انگلستان، نتيجه تحقيقات خود را مي نوشت زيرا كه در اين كشور دسترسي او به اسناد هند باستان كه توسط مقامات استعماري به لندن انتقال يافته بود آسانتر بود.
نتيجه تحقيقات مولر نشان مي دهد كه آريايي ها مردمي شكيل، نجيب، صحيح العمل، خوشرفتار و با سلوك، آرام و موقر، منظم و مرتب، سخت كوش و با استعداد، داراي طبيعتي خوب، علاقه مند به امور نظامي، متمدن و قانونمند، وفادار به فاميل و مردگان خود، عاشق اسب و شكار (ورزش)، و قدرشناس بوده اند.



در قلمرو رسانه‌ها


نظرات مهم تره کي: ترجمه عين مقاله، تحليل، تفسير و فيچر از جرايد خارجي براي انتشار در رسانه هاي داخلي يک گناه مضاعف است

نور محمد تره کي
نور محمد تره كي سردبير وقت خبرگزاري باختر (افغانستان) 23 آذر 1340در تهران در برابر شماري از روزنامه نگاران ايران ازجمله دبيران خبر، مترجمان اخبار و مقالات خارجي خبرگزاري پارس (ايرنا) گفت كه ترجمه عين مقاله، تفسير، تحليل و فيچر از جرايد و آژانسهای خارجي براي انتشار در رسانه هاي داخلي يك ملت؛ يك گناه مضاعف است و ناني كه از اين طريق به دست مي آيد حرام. زيرا كه اين عمل همانا القاء كردن عقيده و سياست ديگران به مردمي است كه به مترجم و دبير رسانه صادقانه اعتماد كرده و معاش او را تامين مي كنند.
تره كي افزود: با ترجمه كامل يك مقاله خارجي (تفسير و نظر)، ناخودآگاه به دولت مربوط و گروهي كه مي خواهند از آن (مقاله) نفع ببرند و زمينه سياست خود را آماده و راه اجراي آن را هموار سازند كمك و تامين نظر مي شود.
تره كي افزود: با ترجمه كامل يك مقاله خارجي (تفسير و نظر)، ناخودآگاه به دولت مربوط و گروهي كه مي خواهند از آن (مقاله) نفع ببرند و زمينه سياست خود را آماده و راه اجراي آن را هموار سازند كمك و تامين نظر مي شود.
تره كي كه مدتي را در آمريكا بسربرده بود (و 17 سال بعد رئيس دولت افغانستان شد) و در آذر 1340 (دوران نخست وزيري دكتر علي اميني) براي ديدار از ايران وارد تهران شده بود گفت كه اين مطلب را به اين لحاظ بيان داشت كه مشاهده كرد رسانه هاي ايران بيش از هركشور ديگر، مطالب نشريات خارجي را «عينا» ترجمه مي كنند و منتشر مي شود، بدون آن كه بدانند پشت هر مقاله و حتي فيچر (خبر تفصيلي = رپورتاژ) چه سياست و كدام دولت ايستاده است. اين سادگي است كه تصور كنيم كه نويسنده مقاله واقعا نظر خودش را مطرح ساخته است و تازه اگر هم چنين باشد، انتشار كامل آن به ملت ديگر مربوط نيست. نقل هر نظر و نكته در حد دو ـ سه سطر نه تنها عيبي ندارد بلكه ضروري است، اما نه متن كامل آن ـ كه نمي خواهم بگويم يك خيانت به اعتماد است. به جاي ترجمه مقاله ديگران، نظر خودتان را بنويسيد و يا اين كه از اصحاب نظر داخلي بخواهيد كه برايتان مقاله بنويسند و به صورت مصاحبه نظر خودرا درباره موضوع مورد بحث بگويند و شما بنويسيد (مقاله شفاهي = تاريخ شفاهي).
تره کي همچنين گفت: ضرورت ندارد که خبر يك خبرگزاري خارجي هم عينا ترجمه شود، زيرا كه اين خبرگزاري ها با تاييد و حمايت دولت خود به كار ادامه مي دهند. خبر خبرگزاري خارجي را بايد نخست از ***** (صافي) عبور دهيد، بخشهاي اضافي اش را كه نظر نويسنده خبر و سردبير خبرگزاري است حذف كنيد و قسمتهاي ناآلوده اش را (آنچه كه زائد بر شش عنصر خبر است) برداريد و «مطلق» آن را منتشر سازيد ـ اين كار سانسور نيست، وظيفه حرفه اي و ملي يك دبير تحريريه است، سانسور معنا و مفهوم ديگري دارد و عمدتا از سوي مقامات خارج از تحريريه و يا ناشر تحميل مي شود.
تره كي گفت كه نمي داند چه كساني و عواملي ترجمه كامل و كلمه به كلمه مطلب خارجي را در كله مترجمان خبر و مقاله در ايران فرو كرده اند كه عادت و روال آنان شده است، من مطبوعات ايران را كه به كابل مي رسد مي خوانم و اخبار راديو ايران را گوش مي كنم، خريدار اين خبر ها (مخاطبان فارسي زبان) گمراه مي شوند و فعلا كسي هم نيست كه از حقوق خريدار خبر و مقاله (مصرف كننده آن) دفاع كند. تکرار مي کنم؛ خبر آژانسها و رسانه هاي ملل ديگر، کتاب نيست که ترجمه کتاب بايد کلمه به کلمه باشد.
تره كي سپس به پخش اعلان تجاري از راديو دولتي ايران اشاره كرد و گفت كه در جاي ديگر دنيا نديده است يك رسانه دولتي، اعلان تجاري و متن ترجمه مقاله خارجي پخش كند. دولت ها باهدفهاي فرهنگي و آموزشي رسانه داري مي كنند نه كسب مال، و وارد رقابت تجاري با موسسات خصوصي شدن كه در شان دولت نيست. از روزي كه به تهران آمده ام هروقت راديو را باز كرده ام اين اعلان را شنيده ام كه «روغن نباتي قو طعم كره دارد.». آيا پيش خود مجسم کرده ايد اگر كسي پيدا شود كه ثابت كند طعم كره ندارد و دستگاه دولتي (راديو تلويزيون) واسطه تبليغ دروغ يعني شريك جرم شده است، چه خواهد شد؟.
نور محمد تره كي كه يك روزنامه نگار با تجربه بود در1358 در جريان كودتاي معاونش حفيظ الله امين كه دولت شوروي وي را عامل «سيا» اعلام كرده بود كشته شد و قتل او باعث ورود نيروهاي شوروي به افغانستان گرديد كه مسائل جاري دنباله همان رويداد است.



ساير ملل


آبل تاسمان هلندي به جزاير اقيانوس آرام جنوبي رسيد - فکر آسيايي کردن استراليا

چهاردهم دسامبر سال 1642 ميلادي «آبل تانسمان» دريانورد هلندي كه در كمپاني هند هلند (اندونزي) كار مي كرد و ماموريت يافته بود راه دريايي به اروپا از جنوب اقيانوس آرام و از طريق اقيانوس اطلس را بيابد به جزايري از نيوزيلند رسيد (نام "نيوزيلند" را وي بر اين جزاير گذارد زيرا که از لحاظ منظر طبيعي شبيه "زيلند" هلند بودند) . وي قبلا جزيره بزرگي را كه به نام او "تاسمانيا" اسم گذاري شده و بعدا دولت انگلستان آن را تصرف و ضميمه کلني خود - استراليا كرد رسيده بود. در آن زمان و تا قرن 19 تملك! جزاير دور دست (مسکوني و حتي داراي دولت محلي و تشکيلات) توسط اروپاييان كاري عادي بود. انگلستان بعدا استراليا (به مفهوم قاره جنوبي) را به محل اقامت زندانيان، جانيان و زنان خودفروش منتقله از آن کشورتبديل كرده بود. نخستين دسته هاي مهاجران انگليسي از اين قماش دست به كشتاري عجيب از بوميان استراليا و جزاير مجاور آن زدند. اعقاب همين مهاجران اينك مردم ديگر را به سرزميني كه به اين صورت تصاحب كرده اند راه نمي دهند!.

ملل آسيايي نسبت به تصاحب استرالياي مسکون توسط انگليسي ها و عمدتا در قران نوزدهم همواره اعتراض داشته و امپراتوري ژاپن براي اخراج و دست کم گرفتن قدرت حکومت کردن از آنان متوسل به جنگ شد ولي مورد حمله اتمي آمريکا قرارگرفت و تسليم شد. باوجود اين، فکر آسيايي کردن استراليا همچنان در ذهن آسيائيان باقي است - آسيائياني که دارند قدرت جهاني مي شوند.





روزی که پایان جنگ سرد قرن 20 اعلام شد که نتیجه اش انحلال بلوک شرق، فروپاشی شوروی، گسترش ناتو و زیاده خواهی های دیگر غرب بود که ...


ريگن و گورباچف هنگام امضاي يک اعلاميه مشترک






در پي توافق رونالد ريگن و گورباچف (رهبران وقت آمريكا و شوروي)، تاچر و ريگن سران دولتهاي انگلستان و آمريكا پس از ديدار جداگانه خود، 14 دسامبر سال 1988 پايان جنگ سرد قرن 20 را اعلام داشتند كه اندک زمانی پس از پایان جنگ جهاني دوم میان دو بلوک غرب و شرق آغاز شده بود. تاسيس اتحاديه هاي نظامي از قبيل «ناتو» و هرگونه تغییر و تحول در جهان نتيجه و متاثر از این جنگ سرد بود از جمله براندازی دولت مصدق و ماندن شاه در ایران برای 25 سال دیگر. دوران جنگ سرد دو بلوک، همچنين به عصر "اتحاديه نظامي سازي" معروف شده است.

در مذاکرات سران آمريكا و شوروي، گورباچف موافقت كرده بود كه 500 هزار سرباز و ده هزار تانك از اروپاي شرقي خارج سازد و به شوروي باز گرداند، دوكشور به آزمايشهاي اتمي پايان دهند و موشكهاي ميان برد خود را كه ويژه جنگ در اروپا بودند نابود سازند. در آن زمان و در محدوده اروپا، شوروي يكهزار و 752 و آمريكا 859 موشك اتمي در اختيار داشتند.

در سازش بعدي سران آمریکا و شوروی (که در مذاکرات این دو در جزیره مالت حاصل شد) قرار شد که پيمان نظامي ورشو منحل و اتحادیه نظامی غرب (ناتو) بتدریج به صورت یک انجمن سیاسی درآید و رژيمهاي كمونيستي اروپاي شرقي حمايت مسکو را از دست بدهند.

در اجراي همين سازشهاي و مذاکرات علني و محرمانه بود كه پيمان نظامي ورشو منحل و رژيمهاي كمونيستي اروپاي شرقي که حمايت مسکو را از دست داده بودند؛ تحت فشار غرب فروپاشيده شدند و عوامل غرب که در دوران نظامهاي کمونيستي تحت تعقيب و يا فراري بودند بازگشته و برجايشان نشستند و حاکم شدند.










ولاديمير پوتين در لباس جودو




با اين كه بلوك شرق و شوروي منحل شدند، غرب نه تنها به تعهد خود مبني بر انحلال ناتو و يا تبديل آن به يك انجمن سياسي عمل نكرد بلكه وارد به قلمرو شوروي سابق دربالتيک شد، به گسترش خود تا مرزهاي روسيه پرداخت و اگر ایستادگی ولادیمیر پوتین ادر سال 2004 نبود؛ اوکراین و گرجستان را هم وارد "ناتو" می کردند و طرح انقلاب مخملی در چند کشور دیگر شوروی سابق به آزمایش گذارده می شد.

در پی سازش گورباچف با ریگن (که دولت لندن در آن نقش موثر داشت و بازیگر صحنه بود) همچنین نيروهاي شوروي از افغانستان فراخوانده شدند که در دهه یکم قرن 21 آمریکا و ناتو به بهانه مبارزه با القاعده چندصد نفري و در بدر و دست ساخت سابق "سیا" وارد افغانستان شده و جای شوروی سابق را در آنجا گرفته اند؛ حال آنکه مبارزه با القاعده و هرگروه ديگر از اين دست، وظیفه پلیس ملی است. همين سازشها باعث شد که رفت و آمد منظم ناوگان شوروي در درياهاي دوردست متوقف شود ولي دولت آمریکا برغم قولي که به مسکو داده بود، ناوگان پنجم ایجاد کرد که پایگاه آن در بحرین است. نتيجه همين سازش - سازش با يک فرد، گورباچف - بود که در شوروی به انحصار دولت در دست حزب كمونيست پايان داده شد. آنگاه قراردادهاي دوستي شوروي با كشورهاي ديگر كان لم يكن اعلام شد و در نتیجه شوروي نتوانست به عراق (در جریان جنگ با آمریکا بر سر کویت) كمك كند و در این جنگ در سال 1991 دولت بغداد شكست خورد و در سال 2003 عراق به تصرف آمریکا درآمد. سپس قانون روابط جمهوري هاي 15 گانه در اتحاد شوروی تعديل شد كه ناگهان در دسامبر 1991 سران وقت جمهوري هاي روسيه، اوكراين و بلاروس در يك ديدار خصوصي اتحاد جماهير شوروي را منحله اعلام كردند! بدون اين كه رفراندمي سراسري بر گزار شود و گورباچف بدون مقاومت!، به اين عمل آنان تسليم شد و چراغ عمر شوروي با آن همه قدرت اتمي ــ موشكي و ارتش سرخ و هزاران ژنرال و ميليونها كمونيست بدون سر و صدا پايان يافت (که دومای روسیه بعدا طرح غیر قانونی بودن این فروپاشی را تصویب کرد) و يكشبه سرزميني كه 74 سال سوسياليست و مردم عاري از سرمايه بودند كاپيتاليست و شماری اندک (عمدتا از یهودیان روسیه)، معلوم نبود از كجا ؟!، ميليونر، ميلياردر و سرمايه دار شدند و شركتهاي دولتي (ملی و متعلق به عموم مردم) را بالا كشيدند و به گزارش 13 دسامبر سال 2002 واشنگتن پست چاپ آمريكا، يكي از اين پولدار هاي يكشبه به نام «اولگ دريپاسكا» با دادن ده ميليون دلار وام به يك كارخانه توليد برق روسيه در سيبري مي خواست يك چهارم این کارخانه چهار ميليارد دلاری را ببلعد، که بعدا معلوم شد بازپرداخت نشدن اقساط این وام نیز طبق یک نقشه و نتیجه ساخت و پاخت بود!.

در پی انحلال بلوک شرق و فروپاشی شوروی و یکه تاز میدان جهان شدن آمریکا و اروپای غربی و بسط نفوذ سیاسی و اقتصادی خود که بحرانهای جهانی و گسترش فساد اداری (دولتی) و آلودگی دمکراسی به وجود آورده است، واکنش های متعدد مشاهده شده از جمله تاسیس سازمانهای منطقه ای متعدد با هدف تحکیم همکاری های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی که سازمان شانگهای، سازمان کشورهای حاشیه اقیانوس آرام، سازمان کشورهای حوزه کارائیب، سازمان کشورهای آمریکای لاتین و ... و نیز تحکیم و توسعه روابط دولت های دارای فرهنگ مشترک و ....

یک نمونه از واکنش های روسیه فرستادن کشتی های جنگی خود به آبهای آمریکای لاتین و اقیانوس هند در سال 2008 و بازدید از بنادر کشورهای متعدد است که به صورت بزرگترین نگرانی دولت واشنگتن درآمده است.
حقايق مربوط به كارهايي كه از زمان روي كار آمدن گورباچف در دسامبر سال 1985 پس از درگذشت ناگهاني چرننكو و پيش از او آندروپوف در كرملين انجام شد و از رويدادهاي مهم تاريخ بشر هستند هنوز در پرده ابهام است و معلوم نيست كه چه وقت آشگار شوند!. مرور زمان و تحولات بعدی ثابت کرده است که گورباچف فریب خورده بود ولي تا زماني که اقدام به محاکمه او نشود به سران کرملين نمي شود ترديد نکرد








يک ديستروير روسيه در آبراه Panama (دسامبر 2008)










توافق بر سر گسترش اتحاديه اروپا و ورود آن به منطقه اسلاو ها - نگاهي به تجربه تاريخ و دشواري هاي آتي اين اتحاديه

در دسامبر 2002 توافق بر سرگسترش اتحاديه اروپا از 15 كشور به بيش از 25 كشور با 450 ميليون جمعيت و يك اقتصاد 9 تريليون دلاري بزرگترين رويداد تاريخي جهان از زمان فروپاشي بلوك شرق بشمار آمده بود. اين توافق در 12 دسامبر سال 2002 حاصل شد، اما ....
بيست و دو قرن پيش از اين توافق، رومي ها در صدد اين كار برآمدند، ولي هنگامي كه طمع كردند از اروپا پا فراتر بگذارند و از بسفور و ساحل شرقي مديترانه بگذرند گرفتار جنگهاي هشتصدساله با ايران شدند و آرزوي وحدت اروپا از ميان رفت. پاپها كه پس از آنان تصميم به تامين وحدت اروپا گرفتند، اروپاي اسلاو نشين ارتودوکس مذهب را كنار گذاشتند، اما پاپها هم به دليل انشعاب در مسيحيت و پيدايش پروتستانيسم توفيق طولاني نداشتند. ناپلئون به تجربه پاپها توجه نكرد و وارد منطقه اسلاوها شد و ازميان رفت و به همين صورت هيتلر.
اتحاديه اروپا با توافق 12 دسامبر 2002 که به صورت مصوب درآمده است، منطقه اسلاوها را هم مشمول توسعه خود کرده است. بايد ديد كه آيا اتحاديه اروپا بدون روسيه، اوكراين، بلاروس و شايد كزاخستان كه نيمي از جمعيت آن اسلاو است مي تواند براي مدتي طولاني و بدون دردسر در سرزمين اسلاوها باقي بماند؟. از سوي ديگر گسترش اتحاديه اروپا كه در انديشه ايجاد يك نيروي نظامي از آن خود است كه به خودي خود تضعيف "ناتو" را در پي خواهد داشت باعكس العمل آمريكا و شيطنت هاي انگلستان رو به رو نخواهد شد؟.
اين اتحاديه با به تعويق افكندن عضويت تركيه، ظاهرا نمي خواهد پا به آسيا بگذارد. درست است كه گوشه اي از تركيه در اروپاست، ولي فرهنگ شرقي دارد و بيشتر خاك آن در آسياست.


استراتژي امنيت مشترك اروپايي - آيا اتحاديه اروپا ،جدا از "ناتو" براي خود يک سازمان دفاع مشترک بوجود مي آورد؟!

سه روز پس از كنار گذارده شدن روسيه، آلمان، فرانسه و كانادا از شركت در مقاطعه هاي معروف به بازسازي عراق از سوي آمريكا؛ 12 دسامبر 2003 سران کشورهاي عضو اتحاديه اروپا در پايان نشست دو روزه خود در بروكسل «استراتژي امنيت مشترك اروپايي» را تصويب كردند كه برپايه آن يك ستاد مشترك جدا از «ناتو» براي خود تشكيل خواهند داد و اعلام داشتند كه اين استراتژي، اروپا را قادر خواهد ساخت كه سهم مسئوليت خود را در حفظ امنيت جهان برعهده بگيرد تا جهان بهتري ساخته شود.
در اعلاميه وقت سران اتحاديه اروپا هيچيك از تهديدهاي جاري از جمله تروريسم، سلاحهاي كشتارجمعي، جنايات سازمان يافته و سقوط بنيادهاي دولتي يك كشور (مثلا انحلال پارلمان) شرايطي نخواهند بود كه با توسل به ارتش با آنها مقابله شود. به اين ترتيب؛ (در آن زمان) رهبران اتحاديه اروپا خود را از تفكر امنيتي دولت جورج بوش جدا كردند و دور ساختند. همين دولتها چند سال است که در چارچوب "ناتو" به نام مبارزه با تروريسم نيرو به افغانستان فرستاده (و بدون تعيين انقضاي اين لشکرکشي - بطور نامحدود) در اين کشور مستقر شده اند.
«استراتژي امنيت مشترك» كه هدفها، اصول و وظايف آن در 14 صفحه تنظيم شده است يک رويداد مهم دهه اول قرن 21 بشمار آمده است. اروپاييان از دير زمان مي خواستند كه سواي ناتو يك سازمان دفاعي مشترك از آن خود داشته باشند كه در دسامبر 2003 و "روي کاغذ" به اين هدف رسيدند. اين اقدام سران اتحاديه اروپا در برخي رسانه هاي آمريكا به اين گونه تفسير شده بود كه اروپاييان قدم به جداکردن سياست نظامي خود از آمريکا (تضعيف و يا احتمالا انحلال ناتو در آينده اي دور و نامشخص) برداشته اند.






نخستين ميثاق جهاني مبارزه با فساد اداري (فساد دولتي) - براي مفسدين دولتي هيچ کشوري امن نخواهد بود

هانس كورل مشاور ارشد حقوقي سازمان ملل هنگام تشريح اصول ميثاق ضد فساد اداري


جهان براي نخستين بار داراي «پيمان مشترك مبارزه با فساد اداري (فساد دولتي)» شد. اصول اين ميثاق در نشست سه روزه «مريدا» در كشور مكزيك تشريح و بررسي شد و آمريكا و مكزيك پيش از ساير دولتها آن را امضاء كردند.
طبق اين ميثاق، دولتهاي عضو مكلف مي شوند كه ضمن كمك به تحقيقات و رسيدگي هاي مربوط به اختلاس، رشوه، كلاهبرداري هاي دولتي، سرقت اموال عمومي، انتقال غير قانوني ارز، سوء استفاده از مقام به منظور كسب مال، سوء مديريت مالي و ساير جرايم مشابه؛ اين پولها را به كشور مربوط باز گردانند و مرتكب را جهت محاكمه و مجازات دستگير كنند. طبق اصول اين پيمان، قرار است بانك بين المللي دريافتن حسابهاي مجرمين فساد دولتي كمك خواهد كرد.
در جلسات تشريح اين پيمان كه 11 دسامبر 2003 پايان يافت اعلام شد كه مفسدين اداري هرسال معادل پنج درصد كل درآمد جهان دزدي و سوء استفاده مالي مي كنند و نبايد هيچ نقطه اي از جهان براي آنها امن باشد.
در اين نشست كه نمايندگان 125 كشور در آن شركت كرده بودند همچنين آماري مطرح شد كه نشان داد فساد اداري در كشورهاي غير صنعتي و عقب مانده و نيز كشورهايي كه در معرض تغييرات وسيع قرار گرفته اند بيشتر از ساير كشورها صورت مي گيرد و مرتكبين عمدتا پولهاي به دست آمده از فساد را به بانكهاي ممالك ديگر منتقل و يا دراينجا سرمايه گذاري مي كنند و پس از احساس خطر هم از وطن خود فرار مي كنند و ... که در جهان قرن 21 چنين وضعيتي مطلقا قابل قبول نيست.



نماينده دولت يمن به جلسه نمايندگان 125 كشور براي بررسي اصول ميثاق مهم ضد فساد اداري مي رود






حيدر علي اف معاون نخست وزير شوروي سابق در بيمارستاني در آمريكا درگذشت - مصداق نان به نرخ روز خوردن و ضعف هاي انساني

حيدر (علي رضا) علي اف ژنرال پيشين پليس امنيت شوروي (كا گ ب)، عضو سابق دفتر سياسي حزب كمونيست و معاون اول نخست وزير اسبق آن اتحاديه و رئيس جمهوري سابق آذربايجان 12 دسامبر 2003 در بيمارستان «كلينيك كليولند» آمريكا در 80 سالگي در گذشت. وي از ماه آگوست 2003 در آمريكا بستري بود. "علي اف" دهم ماه مه 1923 در نخجوان به دنيا آمده بود.
وي از جواني وارد حزب كمونيست شده بود و سالها دبير اول حزب كمونيست آذربايجان بود. با اين همه مقام دولتي در اتحاد شوروي و نشان دادن وفاداري به كمونيسم، در 1991 احساس کرد که از آن پس مصلحت او ايجاب مي کند که از جهان وطني و عضويت آن حزب كناره گيري کند و در جستجوي مقام در آذربايجان برآيد.
از كارهاي حيدر علي اف در طول رياست برجمهوري آذربايجان، انعقاد قرارداد نفت با يك كنسرسيوم خارجي بوده است كه شركت نفت انگلستان در آن نقش اساسي دارد. علي اف پيش از عزيمت به آمريكا جهت معالجه ، پسرش الهام را كفيل رياست جمهوري كرده بود كه در انتخابات بعد در اين مقام تثبيت شد. به اين انتخاب و انتخابات قبلي جمهوري آذربايجان وسيعا اعتراض شده بود.
اصحاب نظر گفته اند که مروري بر شرح احوال حيدر علي اف؛ مصداق نان به نرخ روز خوردن را و حرص مقام زدن و بر اريکه قدرت بودن که "ضعف هاي انساني" تلقي شده اند به وضوح مشاهده مي شود.



علي اف و پسرش الهام كه جانشين او شده است



معارضه رو به گسترش مسكو و غرب - وزير امورخارجه روسيه ناظران انتخاباتي را عامل و ابزار آمريکا خواند

در نشست سالانه سازمان همكاري و امنيت اروپا كه در دسامبر 2004 برگزار شد مورد ديگري از دور تازه معارضات روسيه و آمريكا كه از نيمه اول نوامبر آن سال علني شده بود به چشم خورد.
از گزارش وقت رسانه ها چنين بر مي آيد كه در اين نشست، وزير امورخارجه روسيه با لحني خشن و تعرض گونه خطاب به وزير امورخارجه آمريكا گفته بود: ناظران انتخابات كه از سوي شما (آمريكا) و اتحاديه اروپا به کشور "هدف" اعزام مي شوند چيزي جز ابزار دست اندازي نيستند و به عنوان "عامل" عمل مي كنند تا يك شاهد بي طرف و بي غرض. شما (آمريكا) 14 ميليون دلار صرف اعزام ناظر انتخابات به اوكراين و هزينه سنجش افكار و برآورد وضعيت آراء بر پايه مصاحبه با نخستين دسته راي دهندگان (اصطلاحا « Exit Poll») کرديد كه خوراك تبليغ براي رسانه هايتان تهيه شود و از قبل وانمود كنيد نامزد مورد علاقه شما برنده است و آن را در دهان مردم بگذاريد و سپس رويش بايستيد و پافشاري كنيد. اين چهارده ميليون علاوه بر 65 ميليون دلاري است كه خودتان اعتراف به هزينه كردنش براي پيشبرد امر دمكراسي در اوكراين كرده ايد. از اين پس ما هم ناظر انتخاباتي مي فرستيم
برخي از اين رسانه ها با توجه به معارضه تازه مسكو و غرب، به انتشار بيوگرافي هاي پوتين و همكاران نزديكش دست زده و عموما اشاره كرده بودند كه اين افسران سابق پليس مخفي شوروي افرادي تودار و كم حرف هستند و قيافه اي خشك ولي مودب دارند و به سختي مي توان دستشان را خواند. اين رسانه ها تاكيد اخير پوتين به نخست وزير عراق را كه اين كشور در وضعيت اشغال كامل نظامي خارجي ( Total Occupation) است يك ضد حمله به غرب تلقي و پيش بيني كرده بودند كه معارضه با ابعادي بزرگتر ادامه خواهد داشت. پوتين در مسكو به «علاوي» نخست وزير موقت عراق گفته بود كه در شرايط اشغال نظامي كامل، به درست برگزارشدن انتخابات عراق و درنتيجه به حل مسائل اين کشور ترديد دارد و ....


پوتين و علاوي در ملاقات مسکو

گسترش توليد ترياك افغانستان پس از طرد طالبان از حکومت- يک مولف آمريکايي از بي توجهي واشنگتن به مبارزه با ترياک ابراز تعجب کرده است

طبق برآورد دفتر سازمان ملل براي كنترل جهاني مواد مخدر و جنايات، محصول ترياك افغانستان كه در سال 2001 ( آخرين سال حكومت طالبان) به 185 تن متريك (هزار كيلو گرمي) كاهش يافته بود در سال 2003 (دو سال پس از ورود نظاميان آمريکايي به افغانستان و تغيير حکومت) به 3 هزار و ششصد تن رسيده بود كه در سال هاي آتي به مراتب بيش از آن خواهد بود.
بر پايه اين آمار، افغانستان در سال 2004 تامين كننده سه چهارم ترياك جهان بود که در سال 2007 به بيش از نود درصد افزايش يافته بود. هروئين از مشتقات ترياك است كه در سراسر جهان توزيع مي شود. به موجب محاسبه ديگر، درآمد افغانهاي درگير در كشت و فروش ترياك در سال 2003 معادل دو ميليارد و سيصد ميليون دلار بود كه برابر بود با نيمي از كل درآمد همه افغانها در آن سال و به اين سبب است كه كشاورز افغاني (که پس از طردشدن طالبان از حکومت مانعي جدي بر راه خود نمي بيند) ترجيح مي دهد كه به كشت ترياك ادامه و آن را افزايش دهد . بهاي اين ماده مخدر و مشتقات آن تا به دست مصرف كننده برسد 20 تا 50 برابر مي شود.
«سيمور هرش» در صفحه 154 كتاب تازه خود درباره خطرات حاشيه اي ترياك نوشته است كه افزايش توليد ترياك افغانستان باعث توسعه قدرت جنگ سالاران داخلي و نيز قاچاقچيان مسلح مواد مخدر در آن كشور مي شود كه مانع بزرگي براي برقراري نظم و حكومت قانون خواهند بود. اين آمريكايي تعجب كرده است كه چرا دولت آمريكا مبارزه با ترياك را در افغانستان در صدر برنامه هاي خود قرار نداده است.
به نوشته اين مولف، وفور ترياك در افغانستان براي اتباع آمريكا از جمله نظاميان نيز خطرناك است و بيم آلودگي و اعتياد برخي از آنان مي رود.


يک افغان در ميان کشتزار خشخاش (سال 2008)




مسئله عراق _ بازگشت به پنج سال پیش! - ماندن آمريکا و ميدان مسابقه بر سر کسب پول!


Dan Rather





"دن راذر" روزنامه نگار بنام آمریکایی در بخش اخبار شش و نيم بعد از ظهر 11 دسامبر 2003 شبكه تلويزيوني «سي بي اس» با بيان اين جمله كه تصرف عراق كه زير عنوان مبارزه با تروريسم و جلوگیری ازتولید اسلحه کشتار جمعی آغاز شده بود اينك به مسابقه بر سر كسب پول مبدل شده است؛ باب بحثي را گشود كه در چند روز بعد از آن تيتر اول بسياري از روزنامه هاي آن كشور شده بود و درست پنج سال پس از آن روزها، چهاردهم دسامبر 2008 جیمز گلنز و کریستیان میلر _ دو روزنامه نگار از یک گزارش تاریخچه مانند 513 صفحه ای خبر دادند که یک سازمان رسمی آمریکایی در این زمینه تهیه و تنظیم کرده است. به نوشته این دو روزنامه نگار آمریکایی، این گزارش که هنوز برای اطلاع عموم انتشار نیافته است حکایت از اتلاف یکصد میلیارد دلار پولی را دارد که صرف بازسازی برخی از تاسیسات عراق در دوران اشغال نظامی و از جمله نیروی انتظامی _ امنیتی این کشور شده است. این دو روزنامه نگار افزوده اند که نوسازی تاسیسات مورد نظر در عراق پر از تقلب، فریب، سوء استفاده، اتلاف و عمدتا نتیجه ضعف برنامه ریزی بوده است. برای مثال؛ در آغاز کار قراربود که برای عراق یک نیروی 20 هزار نفری انتظامی _ امنیتی بوجود آید تا جانشین پلیس و امنیت دولت حزب بعث شود که تا به امروز (سال 2008) 120 هزار نفر برای انجام این امور، با هزینه سنگین آموزش داده شده اند ولی هنوز نمی توانند که موثر واقع شوند.
"دن راذر" در برنامه خبری خود در 11 دسامبر 2003 (هفت ماه پس از اشغال نظامی عراق) گفته بود: حسابرسان وزارت دفاع آمريكا در این ماه (دسامبر 2003) گزارش كرده اند (كه در آن سال _ سالي که عراق به تصرف آمريکا درآمد) عوامل كمپاني «هاليبرتون» كه به كنتراتهاي چند ميليارد دلاري «ترك مناقصه!» اي در عراق دست يافته حتي به در سوخت رساني به عراق هم گرانفروشي كرده و در اين زمينه هنر آن تنها رسانیدن بنزين كويت به عراق بوده است و مي دانيم كه از سال 1995 تا انتخابات رياست جمهوري سال 2000، ديك چني معاون رئيس جمهوري آمريكا رئيس هيات مديره كمپاني «هاليبرتون» بود. "دن راذر" افزوده بود: نمونه ديگر اين است: كمپاني هالیبرتون براي ساخت يك «كافه تريا» براي نظاميان آمريكايي در عراق 67 ميليون دلار مطالبه كرده است!. "راذر" گفت که ساير كنتراتهاي اين کمپانی و توابع آن تاكنون عبارت بوده اند: از خاموش كردن حريق تاسيسات نفت عراق و تعمير آنها و آموزش كاركنان، تا تامين سوخت و امور آموزش و پرورش و بهداشت و ايجاد كمپ و تعميرات فرودگاهي و اصلاح امور كشاورزي و ....
«دن راذر» در پي پخش يک گزارش "ضد بوش" در جريان مسابقه هاي انتخاباتي سال 2004 آمريکا که نوعي افشاگري بود مجبور شد که از شبکه "سي بي اس" کناره گيري کند.
روزنامه هاي آمريكا باتوجه به این گزارش "دن راذر"، در آن ماه (دسامبر 2003) مطالب ديگري را برآن گزارش اضافه كرده و نوشته بودند که فرمول آمریکا برای حل مسئله سیاسی عراق ازطریق دادن هویت جداگانه به «شيعه، سني و كرد»، راه درستی نیست زیرا که تازگي ندارد و اين فرمول در قرن گذشته (قرن 20) چند بار عملا شكست خورده است؛ زيراکه عملا به جداکردن مردم ازهم می انجامد و قضیه دنباله دار خواهد شد و "تاریخ قرن 20" نشان داده است که كشورهاي عربي مجاور عراق تضعيف سني ها و تركيه تقويت كردها را نپذيرفته بودند.



ژنرال اوديرنو




رسانه های آمریکای لاتین گزارش جیمز گلنز و کریستیان میلر و اظهارات ژنرال "ری اودیرنو Ray Odierno " فرمانده نیروی نظامی آمریکا در عراق را در کنار هم قرارداده و در تفسیرهای خود گفته اند که سخن از ناکارآمد بودن نیروهای نظامی و انتظامی عراق زدن پس از استخدام و آموزش پنج ساله، مفهومی جز زمینه سازی برای ماندن آمریکا در عراق ندارد. ژنرال "اودیرنو" چهاردهم دسامبر 2008 گفته بود که به دلیل آماده نبودن نیروی انتظامی _ امنیتی عراق، دولت آمریکا نمی تواند که پس از تابستان آینده (تابستان 2009) همه نظامیان خودرا از شهرهای عراق خارج و به پادگانهای مشخص انتقال دهد!. طبق موافقتنامه امنیتی آمریکا و عراق، قرار براین بوده است که همه نظامیان آمریکایی تا تابستان 2009 از شهرهای عراق خارج و امور انتظامی را کلا به عراقی ها منتقل کنند.






درگذشت يک زن 116 ساله که در آخرين مصاحبه گفت: غم و ترس را از خود دور کنيد و خواب را از دست ندهيد

Elizabeth Bolden



اليزابت بولدنElizabeth Bolden كه طبق گينسGuinness (كتاب ركوردها) 116 ساله بود يازدهم دسامبر 2006 درگذشت. اين زن كه 15 اوت 1890 به دنيا آمده بود در يك خانه سالمندان در ايالت تنسي آمريكا بسر مي برد. او در سال 2004 دچار يك سكته مغزي خفيف شده بود و پيش از اين سكته، زندگاني عادي داشت. تا اوت 2006 ماريا استر دو كاپوويلاMaria de Capovilla (بانويي از كشور اكوادور) كهنسالترين انسان در روي كره زمين بود كه او نيز در آن ماه در 116 سالگي فوت شد.
بانو اليزابت بولدن هنگام درگذشت داراي 40 نوه، 75 نبيره، 150 نبيره زاده و 220 نتيجه بود كه اين 485 نفر در مراسم تدفين او شركت كرده بودند. فرزندان اليزابت (ليزيLizzie) در طول حيات مادر فوت شده بودند.
اليزابت چند سال پيش در مصاحبه اي گفته بود كه هر غذايي را که دوست داشت مي خورد (پرهيز نمي كرد) ولي خواب خود را از دست نمي داد و به خود غم و ترس (نگراني) راه نمي داد. هر وقت كه غم را در نزديكي خود مي ديد به خواندن داستان و يا خيالبافي (خيالات زيبا) مي پرداخت و يا اين كه به گورستان مي رفت و به مردگان مي انديشيد و پس از 70 سالگي هميشه خودش را براي مردن آماده كرده بود و خانه را براي روزي كه آن را ترك مي كند جمع و جور ساخته بود.


حمله با لنگه کفش به بوش که گفت جنگ عراق پايان نيافته است در سالروز دستگیرشدن صدام حسین

جورج دبليو بوش رئیس جمهور وقت آمریکا که سرزده و خداحافظي وارد عراق شده بود 14 دسامبر 2008 در یک مصاحبه مطبوعاتی مشترک با نوری المالکی نخست وزير اين کشور اعلام کرد که جنگ عراق پایان نیافته است و هنوز خیلی ازکارها باقی مانده است که باید انجام شوند!. همین جورج بوش یکم ماه مه سال 2003 پایان موفقیت آمیز ماموریت عراق را از عرشه ناو هواپیمابر آبراهام لینکن (لینکلن) اعلام کرده بود. در جریان همين جلسه مطبوعاتی "منتظرالزیدی" خبرنگار 28 ساله تلویزیون غیردولتی "البغدادیه" کفش هایش را از پایش درآورد و درحالیکه خطاب به بوش می گفت: سگ؛ این لنگه کفش بوسه خداحافظی ات باشد و این لنگه کفش (لنگه کفش ديگر) هم هدیه بیوه زنان و یتیمان عراقی که شوهران و پدران آنان را تو کشته ای، و سپس لنگه کفشهارا به سوی بوش پرتاب کرد که وی خودرا به کنار کشيد، المالکی دستش را حایل قرارداد و تصاویر این منظره که شکستی برای جورج بوش تلقی شده است از شبکه های تلویزیونی سراسر جهان پخش شد و در اینترنت هم قرار گرفت.


تصاويري از صحنه لنگه کفش پراني - يکي از تصاوير، استقبال گرم طالباني از بوش را نشان مي دهد



برخي ديگر از رويدادهاي 14 دسامبر


644: عثمان ابن عفان خليفه مسلمين شد.
1799: جورج واشنگتن نخستين رئيس جمهوري آمريكا در 67 سالگي در گذشت .
1860: جورج ابردين نخست وزير پيشين انگلستان كه به دليل رقابت با روسيه جنگهاي كريمه را بر ضد اين دولت به راه انداخته بود در 76 سالگي در گذشت.
1927: انگلستان به عراق استقلال داد.عراق قبلا وابسته به عثماني و پيش از عثماني در دست ايران بود. انگلستان در جريان جنگ جهاني اول و عمدتا به خاطر نفت به عراق نيرو فرستاده بود. كشور عراق كه قبلا به اين صورت وجود نداشت دست ساخت انگلستان است.
1939: جامعه ملل روسيه را به دليل حمله نظامي به فنلاند از عضويت خود بركنار كرد . اين امر نشان مي دهد كه آن جامعه نيرومند تراز سازمال ملل فعلي بود.
1981: اسرائيل ارتفاعات جولان را كه در جريان جنگ 1967 از سوريه تصرف كرده بود به خاك خود ضميمه كرد.






iranianshistoryonthisday.
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 01-15-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 15 ژانويه

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 15 ژانويه





ايران

روز درخشان ديگري درتاريخ ايرانيان: احياء حاكميت ملي


پانزدهم ژانويه سال 946 ميلادي (25 ديماه) احمد ديلمي (معزالدوله) بغداد را متصرف شد، المستكفي بيست و دومين خليفه عباسي را بركنار كرد و با اين اقدام حكومت سراسر ايران بار ديگر در دست ايرانيان قرار گرفت و تجديد حاكميت ملّي كه مرداني چون ماكان و مرداويز از مازندران و ديلمان، بابك خرمدين از آذربايجان، سيستاني ها (ايرانيان خاوري كه امروز افغان خوانده مي شوند) به ويژه صفاريان، خراساني ها به ويژه سامانيان و ... در راهش تلاش كرده و جان باخته بودند به تحقق پيوست. علي، احمد و حسن ديلمي پسران بويه از پيروان و دستياران «مرداويز» قهرمان ملّي ما بودند كه آرزوها و انديشه هاي وي را دنبال كردند.
بوئيان «شيعه اثني عشري» را با ناسيوناليسم ايراني درآميختند تا ميهن آنان ماهيتي كاملا مستقل داشته باشد؛ درست به همان گونه كه آئين زرتشت ستون ناسيوناليسم ايراني در دوران ساسانيان بود.
احمد از سوي برادر خود علي ديلمي مامور پس گرفتن خوزستان و تصرف بغداد بود كه به انجام هر دو ماموريت موفق شد. احمد چون شنيد كه خليفه بركنار شده از دسيسه کردن دست برنداشته دستور مجازات اورا داد كه حكم به نابيناشدن او داده شد تا نتواند توطئه كند و اين حكم كه احمد شخصا در تعيين نوع مجازات مداخله نداشت به اجرا درآمد.
تاريخ نگاران اروپايي 15 ژانويه 946 ميلادي (پس گرفتن پايتخت امپراتوري باستاني ايران ـ فتح مقرّ خليفه عباسي) را براي ايرانيان روزي بزرگ نوشته اند - روزي درخشان همانند روزي كه كوروش بزرگ ايجاد ايران را اعلام داشت و روزي كه اشكانيان مقدونيهاي اشغالگر (جانشينان اسكندر) را به مديترانه ريختند. مقدوني ها «سلوكيه» را در كنار دجله ساخته بودند تا از آنجا بر آسياي غربي حكومت و نظارت كنند كه اشكانيان پس از بيرون راندن آنان از آسيا، تيسفون (مداين ـ واقع در 36 كيلومتري جنوب بغداد امروز) را در سوي ديگر دجله ساختند و دو دولت اشكاني و ساساني ايران حدود هزار سال از اين شهر بر امپراتوري پهناورشان حكومت كردند و مانع پيشروي اروپاييان (روميان) در آسيا شدند. هر دو دودمان خطر نزديك بودن به مرز رقيب (امپراتوري غرب = روم ) را تحمل كردند و پايتخت را از تيسفون به يك شهر مركزي انتقال ندادند.
بغداد در دسامبر سال 1534 از دست ايران خارج شد و موقتا به دست سلطان سليمان امپراتور عثماني افتاد كه خود را خليفه مسلمين مي خواند و بغداد را براي اثبات ادعاي خود لازم داشت. دولت صفويه ايران بعدا بغداد را از عثماني ها پس گرفت و در آنجا يك پادگان ثابت به وجود آورد و يك واحد نظامي نيرومند مستقر ساخت. جنگ متناوب ايران و عثماني بر سر بغداد دو قرن طول كشيد و در زمان نادرشاه مصالحه صورت گرفت؛ ايران از دعاوي خود بر بغداد دست كشيد و عثماني حاكميت ايران بر ايروان (پايتخت كنوني ارمنستان) و همه قفقاز جنوبي را برسميت شناخت.






ماجراي قتل گريبايدوف در تهران










الكساندر گريبايدوف Alexander S. Griboyedov ديپلمات، نظامي، نمايشنامه نويس و طنزنگار روس 15 ژانويه 1795 در مسكو به دنيا آمد و 11 فوريه 1829 در 34 سالگي در تهران به دست مردم كشته شد. گريبايدوف كه نمايشنامه هاي فكاهي اش هنوز كهنه نشده اند و در جريانند، سالها در تفليس مامور تماس با ايران بود. وي بود كه پيشنويس قرارداد (ننگين) تركمنچاي را پس از امضاي فتحعليشاه به سن پترزبورگ برد و به تزار وقت (نيكلاي اول) داد. گريبايدوف كه در جريان جنگ روس و ايران، همه جا دركنار ژنرال پاسكويچ بود پس از دادن قرارداد تركمنچاي به تزار، از جانب او به سمت سفير روسيه (اصطلاحا وزير مختار) در تهران منصوب شد. وي در سفارت روسيه در تهران به يك خواجه حرمسراي فتحعليشاه كه از مردم قفقاز بود پناهندگي داد. اين خواجه فراري گريبايدوف را در جريان سرنوشت دختران قفقازي و به ويژه گرجي ها در حرمسراهاي شاه و شاهزادگان و مقامات ايران قرارداد و گريبايدوف كه تحت تاثير حرفهاي او قرارگرفته بود، باتوجه به مفاد قرارداد تركمنچاي كه بازگشت قفقازي هارا از ايران به شهرهايشان (درصورت تمايل) شامل مي شد نخست به دو زن قفقازي كه از خانه يك شاهزاده قاجار فراركرده بودند پناه داد و سپس دستورداد كه درصورت لزوم براي پس گرفتن اين زنان كه در خرمسراها و احيانا مادر فرزندان اعيان كشور بودند به زور متوسل شوند.
انتشار اين تصميم در تهران، ايرانيان را كه از قرارداد تركمنچاي ناخوشنود بودند خشمگين ساخت و به نام جلوگيري از تعرض به حرمسراها و توقيف زوجه (نواميس) مردم به سفارت حمله بردند و با وجود مقاومت قزاقهاي سفارت وارد آن شدند و گريبايدوف، كاركنان سفارت، قزاقها و حتي خواجه پناهنده شده را كشتند و جسد گريبايدوف را به ميان زباله ها افكندند كه سه روز بعد به دست آمد و به تفليس حمل شد. فتحعليشاه از بيم آغاز جنگ سوم روسيه با ايران، نوه خود خسرو ميرزا را با جمعي از رجال كشور از جمله ميرزا تقي خان فراهاني (امير كبير) جهت پوزش خواهي به سن پترزبورگ فرستاد. تزار از اين رفتار راضي شد و حتي قسمتي از غرامت جنگ را به ايران بخشيد.








تاكيد مصدق بر حاكميت ملي و مالكيت منابع عمومي


لوي هندرسون سفير وقت آمريكا در ايران 25 دي ماه 1331 (15 ژانويه 1953) پيشنهاد تازه مورد موافقت انگلستان براي حل مسئله نفت ايران را به دكتر مصدق رئيس دولت تسليم كرد و اين دو در اين زمينه هفت ساعت باهم گفت و گو كردند. اين مذاكرات در خانه دكتر مصدق در خيابان كاخ (خيابان فلسطين امروز) انجام شد، زيرا كه رهبر وقت ايران هنوز از بستر بيماري برنخاسته بود. در اين مذاكرات دكتر مصدق پيشنهاد تازه را مغاير حاكميت ملي و اصل كنترل ثروت عمومي هر كشور مستقل خواند و نظر خود را اعلام داشت.

سي و پنج روز بعد (اول اسفند) هندرسون پيشنهاد تازه انگلستان را كه مورد تاييد آمريكا هم قرار گرفته بود به دكتر مصدق تسليم داشت كه ضمن آن ملي شدن صنعت نفت ايران و مالكيت دولت ايران بر آن برسميت شناخته شده بود، اما قيمت گذاري و فروش در دست ايران نبود و به علاوه، بر امور فني آن بايد كارشناسان خارجي نظارت داشته باشند كه مصدق آن را هم مغاير قانون ملي شدن صنعت نفت و حاكميت ملي خواند.

«تاريخ» نشان داد كه پس از براندازي 28 مرداد، همين پيشنهاد (طرح) با جزيي تفاوتي به اجرا در آمد، شركت ملي نفت باقي ماند و طرف قرار داد با كنسرسيوم نفت شد. هندرسون يكي از دست اندركاران براندازي 28 مرداد بود.


خامنه اي امام جمعه تهران شد

مطبوعات تهران در اين روز در سال 1358 دستخط مورخ 24 دي ماه آيت الله خميني كه به موجب آن سيدعلي خامنه اي را به سمت امام جمعه تهران منصوب كرده بود منتشر ساختند. اين روزنامه ها نوشته بودند كه خامنه اي مسئول سپاه پاسداران و عضو شوراي انقلاب است كه فكر تاسيس حزب جمهوري اسلامي ازوست و يكي از تاليفاتش «ادعانامه عليه تمدن غرب» عنوان دارد. آيت الله خميني در دستخط خود نوشته بود که چون حجت الاسلام منتظري انصراف داده سمت امامت جمعه تهران به حجت الاسلام خامنه اي داده مي شود.




درجه بندي مدارس تعليمات عمومي؟! - آيا اصل سي ام قانون اساسي چنين اجازه اي را مي دهد؟



پنجشنبه 24 ديماه 1383( 15 ژانويه 2005) روزنامه همشهري چاپ تهران خبري را به نقل از يك معاون وزارت آموزش و پرورش چاپ كرده بود كه متن آن از اين قرار است:

« گروه علمي فرهنگي( تحريريه روزنامه همشهري ): پس از گذشت بيش از يك سال از وعده ضابطه مند شدن مدارس غير انتفاعي در قالب درجه بندي اين مدارس، معاون توسعه مشاركتهاي مردمي وزارت آموزش و پرورش بار ديگر وعده داد كه شيوه نامه درجه بندي مدارس غير انتفاعي تا دو هفته آينده به مدارس ارسال و كار درجه بندي آنها آغاز مي شود.
محمود ابراهيمي ضمن تاييد تاخير در ارسال شيوه نامه درجه بندي مدارس افزود: در هفته آينده طرح درجه بندي مدارس غيرانتفاعي در جلسه شوراي معاونان وزارت آموزش و پرورش مطرح مي شود و سپس دستورالعمل اجرايي آن به مدارس ابلاغ مي گردد.
وي با تأكيد بر اينكه با درجه بندي مدارس، ضمن ضابطه مند شدن دريافت شهريه، ميزان نظارت والدين بر عملكرد مدارس افزايش مي يابد، گفت: با اجراي طرح درجه بندي ، مدارس غيرانتفاعي به درجات يك، دو، سه يا خوب، متوسط و عالي تقسيم و ميزان شهريه نيز بر اساس عملكرد مدارس تعيين مي شود.
معاون توسعه مشاركتهاي مردمي وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اينكه ميزان تخصص معلمان مدرسه و نيروي انساني ، برنامه هاي آموزشي و تربيتي و مسايل اداري و مالي از مواردي است كه در درجه بندي مدارس مدنظر قرار مي گيرد ، اظهار كرد: پيش بيني مي شود كه در سال تحصيلي آينده ۲۰ درصد از مدارس غير انتفاعي درجه بندي شوند.».

از اين مطلب چنين استنباط مي شود كه مدارس غير انتفاعي (پولي!) ايران درجه بندي و به درجه هاي يك و دو و سه (متوسط، خوب و عالي) تقسيم مي شوند و اين درجه بندي كه برپايه تخصص معلم و ... است ميزان و ملاك شهريه دريافتي! از دانش آموز قرار خواهد گرفت و ....


از ظاهر قضيه چنين استباط مي شود كه اين طرح بدون ملاحظه اصل سي ام قانون اساسي جمهوري اسلامي، قانون تعليمات اجباري سال 1321 ، مصوبات و اقدامات ديگر و نيز تعاريف بين المللي از تعليمات عمومي «يكنواخت» و بدون تبعيض (عدم توجه به ثروت ولي طفل و طبقه اجتماعي او) از سوي يك وزارتخانه كابينه محمد خاتمي تنظيم شده باشد. اصل سي ام قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران صريحا بر عمومي و رايگان بودن آموزش و پرورش در کشور تا پايان دوره متوسطه تاكيد دارد و پيش از تصويب قانون اساسي جمهوري اسلامي، امر آموزش و پرورش در ايران رايگان و يكنواخت بود و به عبارت ديگر، تحصيل آن حاصل بود (يعني نياز به تنظيم برنامه براي دستيابي به اين هدف نبود كه زمان و فراهم آمدن شرايط لازم داشته باشد). قانون تعليمات اجباري ايران (62 ساله در سال 1383) كه از افتخارات ملي ايرانيان بوده است علاوه بر رايگان كردن تعليمات عمومي حكم به «يكنواخت بودن» آن داده است.

پس، درجه بندي مدارس كه در سال 1383 تصميم بر آن گرفته شده امر آموزش نوباوگان را از يكنواختي خارج مي سازد عملي است مغاير قانون تعليمات اجباري سال 1321 و ناقض آن. بايد دانست كه يكي از شعارهاي چشمگير انقلاب سال 1357 هم از ميان بردن طبقات اجتماعي در ايران بود.
در ايران پيش از انقلاب، از شهريور ماه 1353 نوجوانان از آموزش و پرورش بدون تبعيض برخوردار بودند تا صرف نظر از پول و مقام پدر و مادر، پرورش استعداد مساوي داشته باشند و از اين جهت در طول عمر دچار عقده و در نتيجه عاصي و ناراضي نشوند. گمان نمي رود كشوري در جهان باشد كه مدارس تعليمات عمومي را طبقه بندي كرده باشند و بگويند هركس كه پول دارد به اين مدرسه برود و هركس كه ندارد به آن و در نتيجه پيشرفت در كسب علوم و معارف و پرورش استعداد برحسب ثروت خانواده قرار گيرد. تعاليم اسلامي هم كه نظام فعلي ايران برپايه آن قرار گرفته است هر گونه تبعيض و وجود طبقه در جامعه را مردود مي داند. ممكن است كه بعدا ( پس از تصويب قانون اساسي جمهوري اسلامي در سال 1358 خورشيدي ) موازيني با اندك تفاوت با اصل سي ام قانون اساسي انشاء شده باشد كه بايد توجه داشت كه هيچ قانون موضوعه اي نمي تواند مغاير قانون اساسي و حقوق طبيعي بشر باشد. مثلا مصوبه يك پارلمان كه حكم به اعدام فرضا طاسها (كچل ها) بدهد نبايد اجرا شود و مجري آن مسئول است زيرا «حيات» حق است. قانون اساسي براي اتباع «حق» ايجاد مي كند و پارلمان ، مجمع و شورا نمي تواند حكم به سلب حق طبيعي دهد و موازين مغاير به تصويب برساند. طبق قانون اساسي جمهوري اسلامي، رئيس جمهور ( رئيس قوه مجريه ) پيش از شروع بكار بايد در مجلس به پاسداري و اجراي قانون اساسي سوگند ياد كند. هنوز دانسته نيست كه آيا محمد خاتمي رئيس جمهور از تصميم وزارت آموزش و پرورش دولت خود قبلا اطلاع داشته است.

به گزارش اخير روزنامه كيهان چاپ تهران، وزارت آموزش و پرورش دولت محمد خاتمي كه خبرگزاري هاي خارجي در گزارش هاي خود آن دولت را «اصلاح طلب» توصيف مي كنند دست به اقدام ديگري هم زده است كه احتمالا در ممالك ديگر نظير نداشته است و آن اجاره دادن ديوارهاي مدارس براي انتشار اعلان و آگهي به منظور كسب درآمد و نيز اجاره دادن ترياهاي مدارس و ... است.

هنوز از واكنش دادستان كل جمهوري اسلامي نسبت اظهارات اين مقام وزارت آموزش و پرورش كه دانسته و يا ندانسته مطلبي متفاوت از قانون اساسي و قانون تعليمات اجباري را بيان داشته اطلاعي در دست نيست. در سابق نه تنها مقاماتي كه حرفشان حكايت از نقض قانون و بي اعتنايي نسبت به آن بود و در مصاحبه ها و بخشنامه ها مشاهده مي شد به اتهام تحريص به نقض قانون و مصالح جامعه از سوي دادستان احضار و يا به آنان تذكر داده مي شد و روزنامه مكلف به انتشار تذكر بود بلكه خبرنگاري كه چنين مطلبي را نوشته بود، از سوي اتحاديه و سنديكاي مربوط باز خواست مي شد.


(به مطلب جداگانه زير که 5 سال بعد انتشار يافته توجه کنيد که اعترافي رسمي است به وجود حدود دو هزار مدرسه غير دولتي با 175 هزار دانش آموز پولی در تهران که وجود اين مدارس ناقض اصل سي ام قانون اساسي جمهوري اسلامي است که هر رئيس جمهور به رعايت آن سوگند ياد مي کند)





يک سند کامل و غیر قابل انکار برای اثبات نقض قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران


روزنامه کیهان وابسته به دفتر مقام رهبری جمهوری اسلامی در صفحه سوم شماره 19559 (مورخ 24 امرداد 1388) گزارشی را که در زیر آمده است به نقل از خبرگزاری مهر چاپ کرده است:

"مدير مشاركت هاي مردمي سازمان آموزش و پرورش شهر تهران گفت: با اجراي طرح جامع نظارت بر مدارس غيردولتي 90 درصد مدارس غيردولتي تهران رتبه بندي شده اند.

مهدي جلالي در گفتگو با مهر، درباره چگونگي اين درجه بندي گفت: مدارس غيردولتي در سه درجه تقسيم شده اند و گواهي رتبه خود را نيز دريافت كرده اند.
طرح نظارت جامع بر مدارس غيردولتي چهارسال پیش مطرح شد كه يكي از بندهاي آن درباره رده بندي اين دسته از مدارس بود.

مدير مشاركت هاي مردمي سازمان آموزش و پرورش شهر تهران افزود: البته مدارس در هر درجه که قرار بگیرند به دو دسته الف و ب تقسيم مي شوند. براي مثال: مدرسه درجه يك الف يا درجه يك ب و درجه دو الف و درجه دو ب.

پيش از اين جلالي عنوان كرده بود كه حدود دو هزار مدرسه غير دولتي در تهران مشغول به فعاليتند و بيش از 175 هزار دانش آموز در اين مدارس درس مي خوانند.
جلالي با بيان اينكه درجه بندی مدارس برای اطلاع متقاضيان ثبت نام است و اكثر اين مدارس گواهي «درجه» خود را در تابلو اعلاناتشان نصب كرده اند كه مي تواند والدين دانش آموزان را براي ثبت نام و ميزان شهريه مدرسه راهنمايي كند.".

این گزارش و اعتراف مقام آموزش و پرورش (مهدی جلالی) به وجود دو هزار مدرسه پولی با 175 هزار دانش آموز در شهر تهران یک سند کامل و غیر قابل انکار برای اثبات نقض اصل سی ام قانوس اساسی جمهوری اسلامی ایران است که هر رئیس جمهور این کشور به پاسداری و اجرای دقیق آن در مجلس سوگند یاد می کند و اصل سی ام تاکید بر رایگان بودن تحصیلات تا پایان دوره متوسطه دارد که قبل از انقلاب و تا چند سال پس از آن رایگان و یکنواخت بود. آیا قوه قضایی متوجه این نقض آشگار قانون اساسی جمهوری اسلامی شده است؟. 175 هزار دانش آموز بار سنگینی را از دوش آموزش و پرورش تهران بر نمی دارد.
داستاني از بهاي سكه طلا در ايران و قصه پرغصه فروش خانه مولف اين سايت و ناپديدشدن شرکت تعاون مسکن مطبوعات!


اواخر دي ماه سال 1331 دولت دكتر مصدق به سبب نزديك بودن نوروز، بهاي بانكي سكه طلا (يك پهلوي) را 75 تومان تعيين كرد كه فروشندگان بايد آن را با افزودن 5 قران سود، به 75 تومان و 5 قران مي فروختند (تقريبا 3700 بار ارزانتر از دي ماه 1388 که بهاي سکه بهار آزادي 273 هزار تومان بود) و زائد بر اين مبلغ گرانفروشي و اجحاف به خريدار محسوب مي شد و مجازات داشت.

بهاي سكه طلا در ايران در بيست و پنج سال بعد از آن با اختلاف يك تا پنج تومان بيشتر در همين حدود بود.

در سال 1357 (سال انقلاب) ارزش سکه يک پهلوي به علت افزايش سريع و بي سابقه بهاي طلا در بازار بين المللي و بيم از انتقال آثار تورم آمريكا و كاهش ارزش برابري دلار اين كشور به ايران و نيز نگراني مردم از اوضاع وقت كشور به 400 تومان رسيد و در سال 1358 كه ارزش طلا در بازارهاي جهان تا سه برابر افزايش يافت بهاي هر سكه طلا در ايران كه از نوروز اين سال «بهار آزادي ( طرح قديم)» ناميده شده بود به هزار تومان بالا رفت و ....


يكي از دلايل بالا رفتن بهاي سكه طلا در وطن ما؛ افزايش تورم پول در ايران و همخواني نداشتن نرخ بهره بانكي با اين تورم است كه مردم ترجيح مي دهند پول اضافي خود را به جاي سپردن به بانك و تحمل پايين رفتن ارزش آن ( قدرت خريد)، در خريد سكه طلا، ارز و مستغلات و ... بكار اندازند!.


يك مثال از نگارنده اين سايت كه كاهش ارزش ريال را به خوبي نشان مي دهد:
پس از اخراج از راديو ـ تلويزيون، خبرگزاري ملي (ايرناي امروز) و روزنامه اطلاعات (بدون دليل و بي آن كه غرامت اخراج پرداخت شود)، در تيرماه سال 1359 (ژوئيه 1980 ميلادي) خانه 123 متري خود در نارمك را كه در طول 15 سال، آجر به آجر ساخته بودم به 500 هزار تومان فروختم و سيصد هزار تومانش را در يك حساب پس انداز در بانك گذاشتم. با اين پول كه در اسفند ماه سال 1370 به سراغش رفتم تنها مي شد يك دوچرخه خريداري كرد!. در آن زمان پرداخت بهره به حسابهاي پس انداز حرام بود. در سال 1371 که يک شرکت تعاوني تامين مسکن براي روزنامه نگاران تاسيس شده بود و معاون يکي از وزيران وقت و درعين حال ناشر روزنامه (فعلا يکي از مخالفان و مقيم خارجه) مبتکر آن بود، اين نگارنده از ناشر "روزنامه هدف" معرفي نامه گرفت پول را از بانک خارج و 150 هزار تومان هم برآن اضافه کرد تا بتواند سهامدار شرکت تعاوني مسکن مطبوعات شود و جانشيني براي خانه فروخته شده سال 1359 خود بيايد.

سهامداران شرکت تعاوني بعدا با مشاهده تعلل در کار و شايعه بالاکشيدن زمين و خروج معاون وزارت از کشور و پناه بردن به خارجي خشمگين شده و دست به اعتراض زدند و از خود يک مدير عامل براي شرکت تعيين و محل شرکت را به خيابان صبا منتقل کردند که اين مدير عامل هم بعدا به دولت نروژ پناهنده شد و ديگر خبري از شرکت و پول نگارنده که اينک پشيزي نمي ارزد نشد اما در جوار همان موسسه ابتکاري "معاون وزير" سازمان توزيع مطبوعات و مبتکر کيوسک هاي توزيع بوجود آمد و بکار ادامه مي دهد. در تابستان 1387 به اداره تعاون استان در خيابان قره ني مراجعه کردم تا آدرس شرکت را به دست آورم و به دادگستري عرضحال دهم که گفتند ده سال است که از آن شرکت خبري ندارند!.
شرح فروش اين خانه، اخراجها و خاطرات اين مولف از بيش از نيم قرن روزنامه نگاري در يك مجموعه كتاب كه بعدا انتشار خواهد يافت خواهد آمد.




...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #10  
قدیمی 01-15-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 15 ژانويه

در قلمرو انديشه


«رزا لوكزمبورگ»: كارها و انديشه هاي او


بانو «رزا لوكزمبورگ» رهبر حزب كمونيست آلمان كه براي قبضه كردن حكومت اين كشور دست به يك قيام مسلحانه زده بود و 15 ژانويه 1919 (در روزي چون امروزدر 87 سال پيش) پس از دستگير شدن، در برلن به دست ماموران دولت و مخالفان كشته شد با انتشار چند كتاب و رساله از جمله كتاب «انباشتن سرمايه» خود را در رديف فرضيه پردازان بزرگ قرن 20 قرار داده است. وي براي استقرار نظام سوسياليستي در يك جامعه معتقد به قيام مسلحانه بود . رزا تغيير اوضاع از طريق اصلاحات اداري و وضع قوانين پارلماني را باور نداشتت و اتلاف وقت مي دانست.
«رزا» از ناسيوناليسم بيم فراوان داشت وآن را مستعد تبديل به تفكر نظامي (ميليتاريسم) مي دانست كه موجب قهرمان سازي و انتصاب مشاهير ملي به سمت هاي بزرگ مي شود و از آنجا كه هر ملتي براي خود برتري ها و برجستگي هايي قائل است ، رفاه عمومي قرباني هرچه بيشتر جلوه دادن اين بزرگي ها مي گردد و جامعه از تفكرات سوسياليستي دور مي شود .
وي عقيده داشت كه در يك جامعه ملي گرا هر « ايسم » ديگر خيانت خوانده مي شود و سركوب مي گردد. رزا در رساله «جنبه هاي منفي ناسيوناليسم» نوشته است: هر كشور در طول زمان گوشه اي از سرزمين اصلي را ازدست داده است كه ضميمه كشوري ديگر شده است و اگر ناسيوناليسم سرزمين اصلي فرا گيرد، جنگ باهمسايه محتمل خواهد بود ، زيرا ناسيوناليسم تنها حاضر است با زبان تفنگ حرف بزند. يك ناسيوناليست تنها به وطن و هموطن مي انديشد و نگران انهاست و برايش مهم نيست كه بشريت و ساير ملل چه دشواري هايي داشته باشند و نسبت به غمهاي آنها بي تفاوت است و به همين سبب آماده است با هر سلطه گري بر ضد ديگران بسازد مشروط بر اين كه منافع وطن او محفوظ بماند. به باور رزا، اگر ناسيوناليسم در يك كشور زنده شود چون مردم را به شور و هيجان در مي آورد اين «ايسم» در اندك مدتي به ملل ديگر منتقل مي شود و مبارزات نژادي گسترش مي يابد. احياء و تقويت روحيه ناسيوناليسي ميان يك ملت زحمت و هزينه ندارد ؛ زبان مي خواهد و قلم.

رزا كه از مشكلات دولت انقلاب بلشويكي روسيه آگاه بود در رساله «پس از انقلاب» نوشته است: زنهار، تا زماني كه انقلابيون آمادگي علمي و تخصصي و تجربه كافي به دست نياورند اداره امور را به آنان نسپاريد كه انقلاب را از مسير خود منحرف خواهند ساخت و در اين صورت جانشيني، جز ديكتاتوري نخواهد داشت . رزا حزب بهترين نوع دمكراسي را نظام شورايي ــ از نوع واقعي آن ـــ مي دانست تا همه مردم در تنظيم امور خود مشاركت داشته باشند.

رزا كه هنگام مرگ 48 ساله بود در سال 1871 در آن منطقه از لهستان كه متعلق به روسيه بود به دنيا آمده بود. وي از دوران دبيرستان روحيه انقلابي داشت و علنا از دولت انتقاد مي كرد و هنگامي كه در صدد دستگيريش بر آمدند به سويس فرار كرد و در انجا دكتراي اقتصاد سياسي گرفت. او سپس به آلمان رفت و از طريق ازدواج با يك كارگر ساده به تابعيت اين كشور در آمد و به فعاليت هاي سياسي سرگرم شد و به عضويت حزب سوسياليست در آمد. سپس براي شركت در انقلاب روسيه به آنجا رفت و دستگير و به زندان افتاد و در زندان بود كه موفق به مطالعه و تفكر و نوشتن كتابهابش شد كه وي را در ميان سوسياليستهاي اروپا معروف ساخت . پس از آزادي از زندان به برلن بازگشت و همه اوقات خود را وقف پيشبرد سوسياليسم كرد و ....


در قلمرو رسانه‌ها

بحران جهاني خبر


پنجشنبه شب 13 ژانويه 2005 شبكه تلويزيون عمومي آمريكا (پي بي اس) براي بررسي علل بحران خبر در جهان يك ميز گرد با شركت چند روزنامه نگار و محقق تشكيل داده بود. اين ميز گرد در پي جنجال پرداخت پول از جانب وزارت آموزش و پرورش آمريكا به «آرمسترانگ ويليامز» براي تاييد يك برنامه اين وزارتخانه در مقالات خود و نيز جعل خبر توسط چند خبر نگار و همچنين بركناري چهارتن از عوامل خبري شبكه سي بي اس كه در تهيه يك گزارش مصور دقت كامل بعمل نياورده بودند برگزار شده بود.
در اين ميز گرد، يك محقق موسسه «پن» گفت كه طبق تحقيقات اين موسسه در سراسر جهان، تنها 36 درصد خوانندگان و بينندگان اخبار به درستي و مطابق اصول تهيه شدن آنها اعتماد دارند كه ده درصد كمتر از سال 1995است. آنان كه اعتماد خود را از دست داده اند در نظرسنجي ها گفته اند: در اين دنياي پهناور خبرهايي هستند كه خبرنگاران عمدا و يا بر حسب تنبلي، بي اطلاعي و داشتن مشغله ديگر سراغشان نمي روند و مخاطبان، از دانستن آنها محروم مي شوند. به علاوه، ديده شده است كه هرچه را كه "منابع" به خبرنگاران بدهند نقل مي كنند بدون اين كه درباره ادعا، تحقيق بيشتر كنند و نظر خود و يا ديگران را هم در كنارشان بنويسند و گفته اند كه كيفيت خبرها از نظر كامل بودن و كامل تنظيم شدن به يك سوم سابق رسيده است. از ديد اين دسته از مخاطبان (كه نظرشان استعلام شده بود)، به خبرنگاراني كه به ماموريت خارج از كشورشان اعزام مي شوند و يا اين كه در كشور ديگري ماموريت دارند مي گويند (دستور مي دهند) كه کدام مطلب را بايد تهيه كنند و بفرستند، يعني ماموريت آنان از پيش مشخص شده است.
ساير شركت كنندگان در ميز گرد تاييد كردند كه يكي از مشكلات اين است كه به علت كمبود خبرنگار خوب و حرفه اي، در سالهاي اخير رسانه ها براي پر كردن سازمان خود هر متقاضي و با هر تجربه و معلومات و تحصيلات را بكار گرفته اند كه باعث افت خبر شده است. همين دسته گفتند كه خبرنگاران خوب ترجيح مي دهند كه به استخدام دستگاههاي روابط عمومي كه پول و مزاياي بيشتري مي دهند درآيند و يا اين كه مشاور مطبوعاتي مقامات شوند و در وبسايت شخصي آنان بکار پردازند.




زني که مي خواهد يک روزنامه نگار تمام عيار باشد




بانو «جيل كرولJill Carroll» روزنامه نگار فري لنس (حق التحريري) آمريكايي كه نهم ژانويه 2006 در بغداد ربوده شده بود در آن سال 28 ساله بود و براي نشريه اخبار آمريكا و گزارش هاي جهان، روزنامه مانيتور و راديو عمومي آمريكا (غير انتفاعي) گزارش تهيه مي كرد. گزارش هاي او درباره وضعيت مردم، مصاحبه هاي با آنان و مشاهدات عيني اش بود و كمتر از اطلاعيه هاي سخنگويان رسمي استفاده مي كرد. جيل در آخرين گزارش خود در آغاز سال 2006 نوشته بود كه در عراق، روزنامه نگاران خارجي عملا در اطاق هتل زنداني هستند و گزارش هاي ارسالي آنان رسمي هستند و كامل نيستند و همه چيز را منعكس نمي كنند. يك خبرنگار اگر بخواهد از هتل خارج شود بايد داراي سه اتومبيل باشد كه خودش در يكي از آنها سوار شود و راه فرار داشته باشد.

وي در سال 2005 ) به نشريه «امريكن ژورناليسم ريويو» كه اختصاص به مطالب مربوط به رسانه ها دارد گفته بود كه در زندگي تنها يك آرزو دارد و آن اين است كه يك روزنامه نگار تمام عيار باشد و از اين رهگذر مردم را روشن سازد تا راه را از چاه تشخيص دهند و اگر رسانه هاي معمولي مطالب اورا براي انتشار خريداري نکنند يک وبسايت مستقل براي انتشارشان خواهد ساخت.

او پس از فراغت از تحصيل از دانشگاه در روزنامه پر تيراژ «وال استريت جرنال» خبرنگار شده بود، ولي چون نمي خواست كه تنها دستورهاي دبير و سردبير را انجام دهد و به اصطلاح خبرنگار پاراشوتي باشد، از اين روزنامه كناره گيري كرد تا "فري لنس" شود و خود، سوژه ها را براي دنبال كردن انتخاب كند. وي پس از انتخاب وضعيت عراق جهت پوشش، نخست به اردن رفت و در آنجا با تاريخ و فرهنگ عراق آشنا شد، اندكي هم زبان عربي فرا گرفت و از آنجا به عراق رفت و مطالب او هر روز در مانيتور به چاپ مي رسيد.

نهم ژانويه 2006 جيل پس از مصاحبه با عدنان الدوليمي از سني هاي معروف عراق، و خروج از دفتر او، توسط چند فرد مسلح ربوده شد. در جريان درگيري بر سر ربودن جيل کرول، مترجم وي كشته شد.











ساير ملل

و به اين سان قيام مسلحانه كمونيستهاي آلمان شكست خورد



يك صحنه از سنگر گيري و تير اندازي نظاميان آلمان و راستگرايان اين كشور در برلن برضد كمونيستها در جريان قيام مسلحانه ژانويه 1919
15 ژانويه سال 1919 قيام مسلحانه كمونيستهاي آلمان در شهر برلن باقتل دو رهبر اصلي قيام، «رزا لوكزمبورگ» و «كارل ليب نكت» شكست خورد . بانو «رزا» و كارل كه دو روز پيش از اين احساس كرده بودند پيروزي شان دشوار است در يك هتل پناه گرفته بودند كه ماموران دولت آلمان آنان را در آنجا دستگير كردند و پس از باز جويي، هنگام انتقال از هتل، هردو كشته شدند!. «رزا» هنگام انتقال از هتل به دست راستگرايان كه با تباني قبلي ماموران دولت در خارج از ساختمان گرد آمده بودند مضروب و از دست ماموران خارج و با شكنجه فراوان كشته شد و جسدش را به كانال آب افكندند كه كشف نشد. ماموران كارل را با اتومبيل بردند ولي پس از طي مسافتي خودشان او را در اتومبيل كشتند. دولت وقت آلمان دستور رسيدگي داد و بعدا دو مامور متهم به قتل دستگير شدند و ....
قيام مسلحانه يك هفته طول كشيده بود، ولي از 12 ژانويه ــ چهارمين روز قيام، پيدا بود كمونيستها كه مهارت جنگي سربازان را نداشتند برنده نخواهند بود. تلفات اين جنگ خياباني بسيار سنگين بود و روزها طول كشيد تا اجساد كشتگان را از خيابانها و ساختمانها جمع آوري كردند.
حزب سوسياليست آلمان از مدتها پيش در آستانه انشعاب قرار گرفته بود . جناح تند رو به نام «شاخه اسپارتاكوس» به رهبري «رزا» و «كارل» با تعيين نامزد براي انتخابات عمومي 19 ژانويه مخالفت كرد و راه رسيدن به سوسياليسم را قيام مسلحانه اعلام داشت و چون با مخالفت ضمني رو به رو شد اول ژانويه دست به انشعاب زد و تحت نام حزب كمونيست «اسپارتاكيست ــ گرفته شده از نام اسپارتاكوس انقلابي دوهزار سال پيش از آن» درآلمان اعلام جمهوري سوسياليستي كرد. در سراسر آلمان كارمندان و مقامات سوسياليست از همكاري با دولت دست كشيدند و اين، تنها همكاري جناح ديگر با تندروها بود.
در آغاز قيام، اسپارتاكيست ها موفق به تصرف بسياري از سازمانهاي دولتي آلمان شدند. سوسيال دمكراتها نه تنها از آنان حمايت نكردند بلكه در مواردي هم به ارتش و ناسيوناليستها (راستها) كمك كردند. توان قيامگران از روز چهارم پس از بركناري رئيس پليس برلن كه يك سوسياليست بود رو به كاهش گذارد و تا 15 ژانويه به شكست كامل انجاميد.
«رزا» رهبر كمونيستهاي سپارتاكيست در نظر داشت يك نظام سوسياليستي شورايي مشابه روسيه در آلمان كه آمادگي بيشتر و شرايط مناسبتر داشت بر قرار كند . بسياري از اصحاب نظر گفته اند كه اگر قيام كمونيستهاي آلمان در آن زمان پيروز شده بود سوسياليسم جهانگير مي شد و جهان چهره ديگري داشت.



رزا و كارل پيش از پناه بردن به هتل و قتل هر دو


كمونيستهاي آلمان تا سال 1990 سوسيال دمكراتها را كه در قيام مسلحانه ژانويه 1919 به آنان كمك نكرده بودند «خائن» مي خواندند كه از اين سال بار ديگر ميان دو حزب نوعي همكاري بر قرار شده است. سوسيال دمكراتها براي دفاع از خود گفته بودند و هنوز هم تكرار مي كنند كه برنامه آنان دستيابي تدريجي به سوسياليسم و از طريق همزيستي با نظامهاي كاپيتاليستي و موجود است تا قيام مسلحانه و انقلاب كه در آن، دوره تخريب كوتاه و سريع و دوران بازسازي بسيار كند است و با كوچكترين غفلت و اشتباه ممكن است هرگز دست ندهد. در بخش « انديشه » در سايت امروز اشاره كوتاهي به افكار «رزا لوكزمبورگ» شده است.


وقتي كه از قانون كاري ساخته نباشد ...




«سارا جين مورSara Jane Moore» چهل و دو ساله و مادر چهار فرزند كه قصد ترور جرالد فورد رئيس جمهور وقت آمريكا را كرده بود 15 ژانويه 1976 به اين جرم به حبس ابد محكوم شد. وي در دادگاه به عمل خود اعتراف كرده و گفته بود: «وقتي كه از قانون كاري ساخته نباشد، بايد از تفنگ استفاده كرد.». وي كه قبلا پرستار بيمارستان بود در 42 سالگي به صف ناراضيان آمريكايي پيوسته بود و در سپتامبر 1975 هنگامي كه فورد در شهر سانفرانسيسكو از هتل اقامتش بيرون آمده بود تپانچه خود را به سوي او نشانه رفته بود كه يك رهگذر زير دستش زده بود، گلوله به خطا رفتة بود و فورد نجات يافته بود.
در آن زمان، رسانه هاي آمريكا گزارش كرده بودند كه «سارا» قبلا پنج بار شوهر كرده بود ولي در هيچيك از آنها موفق نبود. وي همچنين در تحصيل و كار شكست خورده و تحصيل در دانشكده پرستاري را ناتمام گذارده بود. به ادعاي اين رسانه ها، سارا مدتي هم «خبرچين» اف بي آي شده بود و در اين ماموريت با ناراضيان آشنا شده و به صف آنان پيوسته بود.


استقبال سرد مسكو از وزير خارجه ژاپن در مسكو و تفسير رسانه هاي غرب


مقامات روسيه از «ماچيمورا» وزير امور خارجه وقت ژاپن كه 13 ژانويه 2005 وارد اين كشور شده بود استقبالي سرد كردند. آنان به او، نه وعده حل مسئله جزاير كوريل را دادند و نه امضاي پيمان صلح. مقامات روسيه گفته بودند كه اين كار نياز به بررسي بسيار طولاني دارد. رسانه هاي غرب كه اين خبر را منتشر كرده بودند نوشته بودند كه اين تحول هم نشانه سخت شدن سياست روسيه است كه بيش از هر كشور ديگر، سلاح اتمي و موشك دارد و بار ديگر مي خواهد با تكيه برآنها كه مي توانند چهل بار كره زمين را نابود سازند سخن بگويد.



شلاق خوردن ناراضيان سياسي در كشور سعودي!


13 ژانويه 2005 پانزده تن از دستگير شدگان تظاهرات سال 2004 ضد سلطنت در كشور سعودي به شلاق و زندان محكوم شدند كه يكي از آنان زن است. اين نخستين بار در يك كشور است كه ناراضي سياسي به خوردن شلاق در ملاء عام محكوم مي شود. هر يك از اين محكومان بايد يكصد تا 250 ضربه شلاق تحمل كنند. به محكوم زن در محوطه زندان زنان و به دور از چشم مردها شلاق زده مي شود. اعلام مجازات اين 15 تن در حالي بود که محاكمه ساير دستگير شدگان ادامه داشت.


مخالفت با بازنشسته شدن يك ناو هواپيمابر، چرا؟


تصميم به بازنشسته كردن ناو هواپيمابر آمريكايي «جان اف كندي» با مخالفت نمايندگان ايالت ويرجينيا در كنگره آمريكا رو به رو شده بود که موفق شدند آن را چهارسال به تاخير اندازند. اين نمايندگان پارلماني گفته بودند که اگر «كندي» باز نشسته شود؛ بيش از پنج هزار شغل و اعتبارات مالي ديگر مربوط به آن از ايالت آنان مي رود كه برابر است با يك ميليارد دلار زيان در هر سال. در ناو هواپيمابر جان اف كندي که در پايگاه نورفك( ويرجينيا) مستقر بود پنج هزار و پانصد نفر كار مي كردند كه با بازنشسته شدن ناو به نقاط ديگر منتقل مي شدند. اين ناو بالاخره در سال 2009 بازنشسته شد.


اظهارات و اظهار نظرها پيرامون مسئله اتمي ايران در 13 ژانويه 2006




جمعه شب 13 ژانويه 2006 گزارشها، تفسيرها و مصاحبه هاي مربوط به قضيه اتمي شدن ايران بخش بزرگي از اخبار شبكه هاي تلويزيوني آمريكا را به خود اختصاص داده بود. اين گزارش ها با پخش مصاحبه مشترك جورج بوش رئيس جمهور وقت آمريكا و بانو «آنجلا مركل» رئيس دولت آلمان آغاز شده بود.


در اين مصاحبه كه در پي مذاكرات سران دو دولت در كاخ سفيد انجام شده بود، جورج بوش گفت: ايران اتمي تهديدي براي امنيت جهان و به ويژه اسرائيل خواهد بود. وي افزود: كوشش من اين بوده است كه با همكاري سران ساير دولتها، براي مسئله اتمي ايران راه حل ديپلماتيك بيابيم. براي ما قابل قبول نيست كه ايران به اسلحه اتمي مجهز شود. من و «مركل» در قبال مسئله اتمي شدن ايران اتفاق نظر داريم و در آنچه كه بايد صورت گيرد تا از اين جاه طلبي جلوگيري شود متحد هستيم. ما همچنان موافق ادامه راههاي ديپلماتيك هستيم و با ارجاع قضيه به شوراي امنيت سازمان ملل وحدت نظر داريم.
بوش گفت كه نمي تواند از هم اكنون پيشداوري كند كه چه تصميمي در شوراي امنيت گرفته خواهد شد و افزود: چون كار به اينجا رسيده است، ما هم اكنون در حال تبادل نظر و مذاكره با دولت هاي ديگر هستيم تا به يك استراتژي واحد دست يابيم. بوش گفت كه اعضاي شوراي امنيت با اقدام خود بايد به ايران پيام دهند كه رفتارش پذيرفتني نيست.

بوش سپس به دادن پاسخ به پرسش هاي روزنامه نگار پرداخت و در پاسخ به يك سئوال كه آيا درست است که روابط آمريكا با آلمان در زمان حكومت شرودر چندان دوستانه نبود با كمي مكث گفت: بله.

بوش سپس گفت ما و دوستانمان در آلمان منافع مشترك را درك مي كنيم و من از مساعي آلمان در كمك به آمريكا (درقبال مسئله ايران) سپاسگزار هستم.
در اين مصاحبه مشترك، مركل به نوبه خود اظهارداشت كه ايران همه پيشنهادهاي ما و حتي روسيه را رد كرده و ما نبايد مرعوب دولت ايران شويم. شبکه هاي تلويزيوني درباره اظهارات جورج بوش به کسب نظر پرداخته بودند از اين قرار:




ويليام (بيل) كلينتون رئيس جمهوري پيشين آمريكا در اظهار نظر خود در قبال مسئله اتمي ايران كه جمعه شب از شبكه «سي بي اس» پخش شد به طور ضمني دولت بوش را از دست زدن به هرگونه اقدام نظامي برضد ايران برحذر داشت و گفت: ايران، عراق و يا افغانستان نيست. مسائل با ايران راه حل نظامي ندارد.

در اين زمينه، بانو مادلين آلبرايت وزير امور خارجه كابينه كلينتون كه نظر او استعلام شده بود گفت: با نگاهي به نقشه جغرافيايي، مي بينيم كه ايران كشوري است پهناور و كوهستاني، مراكز تحقيقات اتمي اش متعدد و پراكنده اند، لذا از حمله نظامي به ايران نتيجه مورد نظر به دست نخواهد آمد و تنها سبب خواهد شد كه مردم ايران با هم متحد شوند و ....

«مالا شنكو» پژوهشگر امور روسيه در بنياد «كارنگي» ضمن ابراز نظر در اين باره، گفته بود كه به تصور وي اشارات موافق مسكو به ارجاع مسئله ايران به شوراي امنيت يك «ژست» دولت روسيه در برابر اصرار غرب است. به نظر او، روسيه همكاري اش را با ايران از دست نخواهد داد. اگر قضيه به شوراي امنيت ارجاع شود خواهيد ديد كه چه بازي هايي در آنجا صورت خواهد گرفت. به هرحال گمان نمي رود كه چين بر تحريم ايران صحه بگذارد.

«مولر» پژوهشگر بنياد آلماني بررسي امنيت بين المللي در برلين نظر خود را در اين زمينه چنين ابراز كرده بود: تحريم ايران اثر چندان بر زندگي آن كشور نخواهد داشت، ولي از دست رفتن روزانه دو ميليون و هفتصد هزار بشكه نفت تاثير جهاني خواهد داشت و جهانيان آن را لمس خواهند كرد و واكنش منفي نشان خواهند داد.
در اين ميان، وزير امور خارجه انگلستان به راديو ـ تلويزيون بي بي سي گفته بود: اگر ايران همچنان مبارز طلبي كند و اندرزهاي شوراي امنيت را نپذيرد راهي جز تحريم آن باقي نخواهد ماند، ولي مفسراني كه نظر آنان استعلام شده بود گفته بودند كه بعيد مي دانند كه چين و روسيه تمايل چندان به «تحريم» نشان دهند. اين مفسران در عين حال به قانون موضوعه اخير پارلمان ايران اشاره كردند و گفتند كه دست دولت اين كشور با اين قانون بسته است. آنان همچنين روي آخرين اخطار ايران تاكيد كرده و گفته بودند كه ايران مي گويد كه اگر قضيه به شوراي امنيت احاله شود بلافاصله به همكاري خود با آژانس بين المللي نيروي اتم پايان خواهد داد و دولت فعلي ايران (احمدي نزاد) نشان داده است كه انعطاف دولت قبلي اين كشور را ندارد.

اظهارات جمعه شب (13 ژانويه 2006) «ونگ گوانگيا» نماينده چين در سازمان ملل نظر آن دولت در قبال اين قضيه را تا حدي زياد روشن ساخت كه تاكيد كرد: ارجاع مسئله اتمي ايران به شوراي امنيت، راه حل نيست. اين كار، مسئله را پيچيده تر مي سازد. چين مخالف ارجاع مسئله ايران به شوراي امنيت است. چين عقيده دارد كه طرح مسئله در شورا، معارضه طرفين (ايران و غرب) را تسريع و تشديد خواهد كرد كه به سود صلح و امنيت جهان نيست. اگر مسئله به شورا ارجاع شود نه تنها نتيجه نخواهد داشت بلكه يكي از دو طرف (ايران و غرب) و يا هر دو خشن تر خواهند شد كه عواقب سوء براي امنيت و صلح جهان دارد.



سوء استفاده معاون رياست جمهوري آفريقاي جنوبي از هواپيماي دولتي!





حزب اقليت فدراسيون آفريقاي جنوبي 11 ژانويه 2006 بانو «فومزيل ملامبو نگوكاPhumzile Mlambo Ngcuka» معاون رئيس جمهوري اين کشور را متهم كرد كه براي ديدار از امارات عربي خليج فارس كه يك سفر خصوصي بوده از هواپيماي دولتي استفاده كرده و از اين رهگذر به ملت زيان مالي وارد ساخته و دستگاه قضايي بايد به اقدام او رسيدگي كند. دليل خصوصي بودن اين مسافرت، نداشتن ماموريت دولتي و همراه بردن اعضاي خانواده اش بوده بود. اين نخستين بي احتياطي فومزيل نيست، يك شركت نفتي نيز چند سال پيش به اشاره وي در زماني كه وزير معادن و انرژي فدراسيون آفريقاي جنوبي بود به مبارزات انتخاباتي كنگره ملي آفريقا بيش از نصاب قانوني، كمك مالي كرده بود. فومزيل در زمان واردشدن اتهام (سال 2006) 51 ساله بود.




برخي ديگر از رويدادهاي 15 ژانويه

1953: ( دي ماه سال1332 ) برغم مخالفت مردم و يك رشته تظاهرات خونين ، سفارت ايران در لندن و سفارت انگلستان در تهران باز گشوده شدند و دو روز بعد راجر استيونسون سفير انگلستان در تهران و علي سهيلي سفير ايران لندن شد .

1955: سناي امريكا بدون راي مخالف تصويب كرد كه كار بازرسي كارمندان سازمانهاي عمومي از نظر وفاداريشان به دولت آغاز شود.

1965: وينستون چرچيل دولتمرد محافظه كار انگليسي دچار سكته مغزي شد و 15 روز بعد ( سي ام ژانويه ) در 91 سالگي در گذشت.

1973: نيكسون رئيس جمهوري وقت آمريكا دستور قطع هر گونه حمله نظامي به شمال ويتنام را صادر كرد.



iranianshistoryonthisday

....
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 02:52 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها