هنر ایرانی و سبک جانوری
استفاده از نقوش حیوانی در تزئین انواع آثار بدست آمده از هنر ماقبل تاریخ در ایران، آناتولی، هنر تا اسکاندیناوی مشترک است و به همین دلیل به این سبک، سبک جانوری لقب داده اند.
پارس یا پرشیا یا فلات مرتفع و محصور در میان کوهستان ها در شرق بین النهرین، نامش را از مردمانی گرفته است که در سال 538 پیش از میلاد بابل را تسخیر کردند.
ایران که پیوسته از دوران پیش از تاریخ به بعد ، مسکون بوده است، به نظر می رسد که همواره نقش دروازه ای را برای قبایل مهاجر استپ های آسیایی در شمال و هند در شرق خود داشته است.
تازه واردان مدتی در این سرزمین اقامت می گزیدند، بر جمعیت محلی مسلط می شدند یا با ایشان درمی آمیختند، تا آن که سرانجام و به نوبه ی خود بر اثر فشار موج بعدی مهاجران ، مجبور به مهاجرت به مناطقی چون بین النهرین، آسیای صغیر و یا جنوب روسیه می شدند.
سبک جانوری
اطلاعات چندانی درباره ی مهاجرت های این اقوام کوچنده دردست نیست ؛ اطلاعات کنونی ما نیز گنگ و تردیدآمیز است. چون قبایل کوچنده هیچ ساختمان یا سند مدون دایمی از خود بر جای نمی گذاردند، مسیر حرکت ها و مهاجرت های ایشان را فقط از روی مطالعه ی دقیق اشیایی که همراه مردگان شان دفن می کردند می توان ردیابی کرد.
این گونه اشیای چوبی ، استخوانی یا فلزی معرف نوع خاصی از هنر قابل حمل هستند که بر روی هم با عنوان "ابزار کوچ نشینی" مسخص می شوند:
مانند انواع سلاح، دهنه ی اسب، سگک، سنجاق و دیگر اشیای تزئینی و انواع جام، کاسه و مانند این ها.
این اشیا در منطقه ای وسیع از سیبریه تا اروپای مرکزی و از ایران تا اسکاندیناوی یافت شده اند.
خصوصیت اصلی این سبک، همچنان که از عنوانش بر می آید، کاربرد تزئینی مضامین جانوری به شیوه ای نسبتا انتزاعی و تخیل آمیز است
وجه مشترک این ها نه فقط طراحی تزئینی و مرصع نشان بلکه مجموعه ای از شکل های معروف به "سبک جانوری" نیز هست.
خصوصیت اصلی این سبک، همچنان که از عنوانش بر می آید، کاربرد تزئینی مضامین جانوری به شیوه ای نسبتا انتزاعی و تخیل آمیز است.
یکی از سرچشمه های سبک جانوری ، ظاهرا ایران باستان بوده است، که در آن این سبک، ناگهان و از نو در اشیای مفرغی و کوچک متعلق به سده های نهم تا هفتم پیش از میلاد ظاهر می شود.
با آن که منشاء و تاریخ دقیق اغلب اشیا به هیچ وجه قطعا مشخص نشده است، تکه ای از کمربند زرین در شکل 1 احتمالا به زیویه در شمال غربی ایران تعلق دارد که در سده ی هفتم پیش از میلاد تحت حکومت "مانائیان " بود.
در این جا سبک جانوری به ظریف ترین و حیرت انگیز ترین شکل خود دیده می شود.
گفتیم که در منطقه زیویه کمربندی پیدا شده (تصویر1) که مانند اکثر اشیای بدست آمده در آن زمان، با نقوش جانوری تزیین شده است و به همین دلیل سبک رایج در آن زمان را "سبک جانوری" می نامند. حال به تفسیر نقوش این کمربند می پردازیم:
بز کوهی زانو زده از اعقاب بزهای کوهی مشاهده شده بر روی سفالینه های پیش از تاریخ در غرب ایران به شمار می رود.
اما موجودات دیگر را چگونه باید تفسیر کرد؟
گوزن نر، که بومی این منطقه نیست، مضمونی است که از استپ های آسیای میانه و توسط "سکاها "به این جا انتقال یافته است.
ردیف های یک در میان بزهای کوهی و گوزن های نر، در الگویی از سرهای انتزاعی شیران محصور شده اند.
این الگو مختص و بومی سرزمین "اورارتو" (آرارات در کتاب مقدس) واقع در شرق ترکیه بود که در سال 714 پیش از میلاد به دست سارگون دوم، پادشاه آشور تسخیر شد.
کمربندهایی مشابه این جنس مفرغ در گورهای اورارتو نیز یافت شده اند.
"سکاها" به گروهی از قبایل هندو-اروپایی از جمله مادها و پارس ها تعلق داشتند که بلافاصله پس از سال 1000 پیش از میلاد به سوی ایران سرازیر شدند.
سبک جانوری سکاها در اواخر سده ی هشتم پیش از میلاد با سبک جانوری منطقه ی لرستان در غرب ایران درآمیخت .
اما این قبایل از جمله سازندگان مفرغ بودند. هرچند که زرگری در عصر باستان شکل گرفته و در همه جا گسترش یافته بود، اما به احتمال قوی "فینیقیه ای" ها نخستین ملتی بودند که سبک جانوری را در ساخت اشیای طلایی به کار گرفتند.
یک سینه ریز یا زره سینه پوش به دست آمده از همان گنجینه ی کمربند پیشگفته، خدایان فینیقی را به روشی مشابه ، مجسم می سازد.
این بازرگانان دریانورد، که اصلا از کنعان برخاسته بودند، پس ار سقوط "موکنایگ (میسن) در حدود سال 1200 پیش از میلاد در سراسر دریای مدیترانه به حرکت درآمدند.
فینیقی ها نقشی بزرگ و تعیین کننده در این فرایند ایفا کردند. آن ها صنعتگرانی چیره دست در کار با انواع فلزات از جمله طلا بودند در حدود سال 800 پیش از میلاد ، در جزیره قبرس اقامت گزیدند که فاصله ی چندانی با آن ها نداشت و در اندک مدتی به مرکز نقره سازی و طلاسازی تبدیل شد و به همان اندازه در معرض تاثیرات خارجی قرار گرفت
سده ی هفتم پیش از میلاد زمان تماس های عمیق بین شرق و غرب بود. مبادله ی فرهنگی به پیدایش سبک خاورمآبی در یونان انجامید، که این نیز به نوبه ی خود موجب افزوده شدن مضامینی تازه بر هنرهای خاور نزدیک شد.
فینیقی ها نقشی بزرگ و تعیین کننده در این فرایند ایفا کردند. آن ها صنعتگرانی چیره دست در کار با انواع فلزات از جمله طلا بودند در حدود سال 800 پیش از میلاد ، در جزیره قبرس اقامت گزیدند که فاصله ی چندانی با آن ها نداشت و در اندک مدتی به مرکز نقره سازی و طلاسازی تبدیل شد و به همان اندازه در معرض تاثیرات خارجی قرار گرفت.
هنرمندی که کمربند زرین پیشگفته را آفریده، چه فینیقی بوده باشد چه قبرسی، عناصری از سبک جانوری را در یک طراحی استادانه کنار هم قرارداده و با مهارتی چشمگیر تجسم مادی بخشیده است.