شاپور شیت!!!!
معظل پرسه زدن دیوانه ها در سطح شهر قدیمها نمود بیشتری داشت! اغلب روزها میشد دیوانگانی را در سطح شهر دید که برای خودشون آزادانه پرسه میزدن
و گاهی مزاحم مردم می شدن! البته بیشترشون بی آزار بودن! امروزه هم هست ولی به نظرم کمتر باشه!.....
یکی از اون دیوانگان معروف منطقه ما شاپور شیت بود(شیط=دیوانه) ! اون یکی از این دیوانگان نسبتاْ بی آزار بود ولی گاهی رفتارهای شنیعی رو به تحریک جوانهای کوچه انجام میداد! .....میگفتن یه مادری داره که ازش نگهداری میکنه! گاهی از کوچه ما عبور میکرد با سر تراشیده! و چهرهای خاص خودش! لباسهای خاکی و مندرس ! هر چیزی رو که دم دستش بود و بهش میدادن میخورد! من دلم براش میسوخت
چهره ی مظلومی داشت! با اون شریط فکر نمیکردم عمری طولانی داشته باشه!..اما چند روز پیش در کمال نا باوری توی خیابون دیدمش که دست مادرش تو دستش بود و انگار داشتن خرید میکردن!
با اونهمه سن تازه موهاش جو گندمی شده!فکر کنم بالای پنجاه سال سن داشته باشه! آدم توی کار طبیعت حیرون میمونه یکی با اون شرایط سرحال و سالم زندگی میکنه و یکی دیگه در بهترین شرایط یه عمر کوتاه داره! مادرش یه پیرزن گوژ پشت بود! واقعاْ چه زحمتی کشیده پای این شیر پسر! ....