بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > فرهنگ

فرهنگ تمام مباحث مربوط به فرهنگ در این بخش

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #41  
قدیمی 06-13-2014
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض ایرانیها چه اعتقاداتی نسبت به «جن» دارند؟

ایرانیها چه اعتقاداتی نسبت به «جن» دارند؟









دنیا از نظر بیشتر ما تلفیقی از آدمهای دیدنی و موجودات ندیدنی است که البته دیدنی هایش ترس ندارند ، ولی ندیدنی هایش زهره می ترکانند . آنهایی که ما مردم را می ترسانند موجوداتی محوند که به گمان ما شرورند و قصد آزار دارند ؛ چیزی شبیه سایه که مدام دنبال بعضی از ما راه می افتند و در زندگی مان سرک می کشند ، ولی دیده نمی شوند . همین دیده نشدن هم دلیل خوبی برای شاخ و برگ دادن به ماهیت آنهاست به ویژه این که عده ای می گویند این موجودات را در مکانهایی خاص دیده و گاهی هم حضورشان را احساس کرده اند . عده ای می گویند جن ، عده ای هم می گویند آل و بختک و غول بیابانی که همه در ترسناک بودن و آزاررساندن به آدمها مشترکند ، اما مشخص نیست آن موجود وهم آلود که گاهی پا در زندگی ما می گذارد و موجب ترس و وحشت مان می شود ، کیست و از کجا آمده است ؛ از دنیایی واقعی یا از دنیایی ساخته و پرداخته تخیل ما؟جن ، حرف اول را می زند

جن در فرهنگ عامه ما حرف اول را می زند چون بیشترین نگرانی که در دل آدمهای گیر افتاده در تاریکی و تنهایی می افتد ، نگرانی از مواجهه با جن است همان موجودی که در باورهای ما پاهایی پشمالو و سُم دار دارد ، چشم هایش از چپ و راست باز می شود ، عاشق تاریکی است ، با دمیدن صبح خودش را مخفی می کند ، خانه اش جایی در خرابه ها ، بیابانها ، گرمابه ها و آب انبارهاست و اگر آزارش بدهیم آزارمان می دهد .

در ذهن ما باید از جن حذر کرد یعنی باید کاری کرد تا با او رو به رو نشد یا کاری نکرد که رنجیده شود ، چون آن وقت او که توانایی اش مافوق توان آدم هاست تاوان سختی از ما می گیرد . مثلاً اگر بدون گفتن بسم الله ، آب جوش روی زمین بریزیم یا اگر شب هنگام بدون بر زبان آوردن نام خدا در بیابانی آتش بیفروزیم و ندانسته به جن ها یا بچه هایشان صدمه بزنیم از آن روز به بعد دیگر روی خوشی نخواهیم دید . آوردن نام خدا هم از این بابت است که در فرهنگ ما جن موجودی است که از بسم الله می ترسد و پا به فرار می گذارد .

همه بدی های جن

جن کافر ، جن مؤمن ؛ اگر ترسی از جن و بدی هایش در دل ماست از بابت جن های کافر است که در باور ایرانیان چهره ای زشت و مهیب دارند و از هیچ تلاشی برای آزار مردم فروگذار نیستند . بدی این جن ها این است که به شکل های مختلف درمی آیند مثلاً شکل مار ، بز ، غزال ، گاو نر ، کبوتر ، گربه (به ویژه گربه سیاه) ، سگ ، موش ، گورخر ، سوسمار ، خارپشت یا حتی شتر مرغ تا بتوانند راحت تر به اهدافشان برسند . آزار این دسته از جن ها هم بیشتر به چند گروه می رسد از جمله به زنانی که تازه زایمان کرده اند .

با این که حالاباور عامه مردم نسبت به این موضوعات تا حدی عوض شده ، اما ته دل خیلی از ما هنوز از بابت خطراتی که زائو را تهدید می کند صاف نشده و شاید به همین علت است که هنوز هم مردم باور دارند زن تازه زایمان کرده و نوزادش را نباید تا ده روز تنها گذاشت و به جز آشنایان خیلی نزدیک کسی نباید به دیدن آنها برود چون بعید نیست جن ها خودشان را به شکل فرد مورد نظر درآورند و با این روش به هدفشان برسند . در این بخش ، اما عده ای به جای واژه جن از نام آل استفاده می کنند که تقریباً شرارت های یکسانی علیه زائو و نوزادش انجام می دهد .

در فرهنگ عامه ایران ، آل زنی است که دستها و پاهای استخوانی و لاغر دارد ، رنگ چهره اش سرخ و بینی او از گل است ، کارش هم این است که جگر زن تازه زایمان کرده را در زنبیل می گذارد و می برد! چنین زنی جن زده می شود که اگر جگر دزدیده شده اش از آب نگذرد امید بهبودش وجود دارد .

در محیط های شهری ، اما این باور رو به کمرنگ شدن می رود، ولی هنوز در بسیاری از نقاط کشور اعتقاد به آل ، اعتقادی راسخ است و برای فرار از دست او یا در گوشه اتاق ، پیاز به نخ می کشند یا تفنگ و شمشیر را در آن نزدیکی قرار می دهند (چون گفته می شود جن از فلز به ویژه از آهن می ترسد) و دور رختخواب زن و نوزاد ، طناب پشمی سیاه می گذارند .

در فرهنگ ما با این که علم پزشکی پیشرفتهای زیادی کرده و ریشه بسیاری از بیماریها را توضیح داده ، اما هنوز هم در برخی نقاط جن عامل ایجاد بیماری صرع شناخته می شود . مردمی که چنین اعتقادی دارند می گویند جن که در جلد کسی برود او مبتلا به تشنج می شود و تا جن از وجود او بیرون نیاید این بیماری درمان نمی شود .

جن ها در فرهنگ عامه ما سر به سر انسانها نیز می گذارند . مثلاً اگر با کسی شوخی داشته باشند ، بعید نیست شبها سراغش بیایند ، رختخوابش را به هم بریزند ، تارهای مویش را بکشند و آب روی او بریزند . گاهی هم لوازم خانه او را برمی دارند که قیچی یکی از این لوازم است . جن ها گاهی نیز بدون آن که خود را نشان دهند طوری رفتار می کنند که صاحبخانه حضور آنها را حس کند برای همین است که عده ای باور دارند اگر گوشه ای از خانه نان و نمک بگذاری و جن ها را به آن قسم دهی ، آنها که نمک گیر شده اند دست از سر صاحبخانه برمی دارند . در واقع طبق این باور ، جن ها غذا می خورند که البته این خلاف باور بعضی از مردم است که می گویند جن ها با بوی غذا سیر می شوند، همچنین خلاف باور آنهایی که معتقدند غذای اصلی جن ها باقلاست!

انسانها و جن ها

با این حال رابطه آدمها و اجنه همیشه شکرآب نیست ، چون در فرهنگ شفاهی ما گفته می شود که انسان می تواند با جن طرح دوستی بریزد . شاهد مثالش هم قابلگی کردن آدمها برای جن هاست به این شکل که آن هنگام که جنیان برای تولد نوزادشان به قابله نیاز پیدا می کنند قابله ای از میان آدمها انتخاب می شود ، چشمانش بسته می شود تا هیچ چیز را نبیند و بعد که بچه جن به سلامت به دنیا آمد یک مشت پوست پیاز به او پاداش داده می شود . این پوست پیازها البته انعامی با ارزشند به شرط آن که قابله این موضوع را به هیچ کس بروز ندهد و آن پوستها را زیر فرش خانه اش پنهان کند و هر روز به جای آن یک سکه طلا تحویل بگیرد . شاید نشود اسمش را خدمت جن ها به آدمها گذاشت ، اما برخی مردم باور دارند گاهی جن ها عاشق آدمها می شوند و حاضرند برای معشوق خود هر کاری بکنند مثلاً مکان گنج های باارزش را به آنها نشان دهند یا همه خواسته های آنها را به سرعت اجابت کنند و اخبار مهم مربوط به آینده را به گوش آنها برسانند.

اینها از ما بهترانند

فارغ از اینکه اعتقاد به موجودات نامرئی از چه زمانی و توسط چه کسانی وارد فرهنگ ما شده ، آنها به موجوداتی ترسناک و آسیب رسان تبدیل شده اند که اسامی آنها برای ما ایرانی ها آشناست . از جمله غول بیابانی که باید هم خانواده جنیان باشد ؛ همان دیوی که دور از آبادیها در کوهها و بیابانها زندگی می کند و به هر شکلی که بخواهد در می آید و مردم را از راه به در می کند. گفته می شود کسی که در بیابان تنها بخوابد غول بیابانی کف پای او را آنقدر می لیسد و خونش را می خورد تا بمیرد . گفته می شود این غولها که مشهورترین شیاطین هستند از سر تا ناف به شکل انسان و از ناف به پایین به شکل اسب با سم هایی همانند خر . غیر از غول ، بختک یا فرنجک هم در فرهنگ ما باور شده است . گفته می شود این زن کنیز اسکندر بوده ، اما وقتی مشک آب زندگی او به زمین ریخت و این زن مشتی از آن را جمع کرد اسکندر عصبانی شد ، بینی او را برید و به جای آن یک بینی از جنس گِل برای او گذاشت . این بختک همان است که بعضی آدمهای خواب را گرفتار می کند و روی آنها می افتد و حالت خفگی به آنها دست می دهد یعنی موجودی که بینی گلی اش ما را به یاد آل می اندازد . البته راه حل مبارزه با بختک آسان است چون باور عوام بر این است که اگر بتوان بینی او را گرفت بختک از ترس این که بینی اش را از دست ندهد دست از سر آن فرد بر می دارد و جای گنجی را هم که می شناسد به او نشان می دهد!

اگر چه جن واقعیتی است که حتی در قرآن و روایات دینی نیز به آن اشاره شده ، اما بسیاری از باور های عمومی که در فرهنگ عامه وجود داشته و هنوز هم نقل می شود بیشتر شبیه افسانه است ؛ هر چند که افسانه ها هم رگه هایی از حقیقت درون خود دارند .


منبع : روزنامه جام جم
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #42  
قدیمی 06-14-2014
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض چرا ایرانیان باستان دروغگو نبودند؟

چرا ایرانیان باستان دروغگو نبودند؟







آنچه از اخلاق و صفات و آداب و رسوم ایرانیان باستان می دانیم اغلب از منابع غربی است ، تاریخ نگاران یونانی و رومی با اینكه چندان علاقه ای به ایران و ایرانی نداشته و از آنها تحت عنوان بربر یاد می كردند با این حال نمی توانستند منكر سجایای اخلاقی و صفات حمیده ایرانیان باشند . همه جا از گفتار ، كردار و پندار نیک سخن رفته است ، همه جا از بیگانگی ایرانیان از دروغ صحبت می شود .

ایرانیان به اطفال خود از سن پنج سالگی تا بیست سالگی فقط سه چیز می آموختند : سواری و تیر اندازی و راستگوئی .

دروغگویی را بدترین عیب می دانستند ، دروغگو به دوزخ یا سرای ناپاكان و دروغ پردازان می رفت و گویا دروغ معانی مختلفی داشته است . پس از آن قرض داری را زشت ترین معایب می دانستند زیرا معتقد بودند كه مقروض مجبور است دروغ بگوید . مغان و آموزگاران به كودكان خود می آموختند كه دروغ نگویند ، وام نستانند ، بدكاری و ستمگری روا ندارند ، میهن خود را دوست بدارند ، وفادار و مردم دوست باشند ، می خواره و شكمباره ، گدامنش و هرزه داری و ژولیده و چركین بار نیایند ، به آنان یاد می دادند كه آب دهان در كوچه نیفكنند ، در رودها و آبها ادرار نكنند ، در معابر چیزی نخورند ، به اندازه بخورند و بنوشند و احترام پدر و مادر را نگه دارند و می گفتند : هرگز هیچ پارسی پدر و مادر خود را نكشته است ...

گزنفون ، مورخ و فیلسوف یونانی در كتاب كوروش نامه نوشته : پارسیان اطفال خود را در دادگاه‌ها حاضر می كردند تا محاكمات را گوش كنند و با دادگستری آشنا شوند . می دانیم كه ایرانیان به عدالت اهمیت بسیار می دادند و دولتمردان نسبت به قضات بسیار سختگیر و گاهی هم بی رحم بودند ، نوشته اند كه كمبوجیه شهریار هخامنشی و نخستین فاتح مصر، یكی از قضات را كه رشوه گرفته بود محكوم به اعدام نمود ، آنگاه فرمان داد تا پوست او را كنده و بر مسند قضاوت بگسترانند .

طبق نوشته هردوت مورخ یونانی ، ایرانیان روز تولدشان را بیش از هر روز دیگری محترم می داشتند و در این روز بیشتر از سایر روزها غذا طبخ می نمودند . آنها در كوچه و بازار چیز خوردن و پیش روی دیگران جویدن را سخت ناروا می دانستند .

خشونتها و وحشیگری‌های برخی از اقوام بدوی ، كه در مواجهه با مردم بیگانه زبانها بریده اند و چشمها كنده و از سر بیگناهان منارها ساخته و یا از خون بی دست و پایان آسیاها جاری كرده‌اند ، در ایرانیان نیست و آنچه هم دیده می شود عمدتاً منشأ غیر ایرانی دارد . بهترین دلیل این مدعا فتح بابل توسط كورش كبیر می باشد كه به خدایان و باور و دین مردمان بابل احترام گذاشته و آنها را نابود نكرد .



منبع : sootak.ir

پاسخ با نقل قول
  #43  
قدیمی 06-15-2014
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض گزارش تصویری برداشت گندم به روش سنتی

گزارش تصویری برداشت گندم به روش سنتی










بخش الوار گرمسیری از توابع شهرستان اندیمشک یکی از مناطقی است که گندم به صورت دیم کاشته می شود . در این مکان به دلیل کوهستانی بودن و عدم امکان استفاده از ماشین های صنعتی برداشت گندم به طریق سنتی و با داس انجام می شود . مردم این منطقه با همکاری تمام اعضای روستا و به صورت گروهی به مدت 15 تا 20 روز اقدام به برداشت محصول خود می کنند .























عکس : روزبه فکوری
منبع :isna.ir

پاسخ با نقل قول
  #44  
قدیمی 06-16-2014
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض زنان قاجار چگونه لباس می پوشیدند ؟ (عکس)

زنان قاجار چگونه لباس می پوشیدند ؟ (عکس)












منبع : namehnews.ir
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از افسون 13 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #45  
قدیمی 06-17-2014
شابادی آواتار ها
شابادی شابادی آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Feb 2012
محل سکونت: خرمشهر
نوشته ها: 612
سپاسها: : 240

1,540 سپاس در 646 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اینجا آداب و سنن مخصوص به خودش رو داره و خیلی هم روش پا فشاری میکنن
زمان عروسی ( البته در روستا ها ش تو شهر کم دیده شده ، به خاطر امنیتش)
مردم دور هم جمع میشن اسحه ها بالا گرفته میشه به افتخار عروس و داماد شلیک هوایی میکنن و چند بیت میخونن و با پا به زمین میکوبند که به این رقص حوصه میگویند
++
زمانیکه یک نفر از این مردم فوت میکنه
مردم دور هم جمع میشن اسحه ها بالا گرفته میشه به احترام متوفی شلیک هوایی میکنن و چند بیت میخونن و با پا به زمین میکوبند که به این رقص حوصه میگویند
من که خودم 25 سال اینجا زندگی میکنم اگه یه همچین مراسمی ببینم نمی دونم
عروسیه یا عزا مردم اینجا بدبختن بررس اینجا
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از شابادی به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #46  
قدیمی 06-26-2014
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض لباسهای اصیل زنهای ایرانی را بشناسیم + عکس

لباسهای اصیل زنهای ایرانی را بشناسیم + عکس



تن‌ پوش زنان ایران زمین از دیرباز تن‌ پوشی فاخر و اصیل به حساب می‌آمد . لباسهایی با طرحها و رنگهایی شاد و در خور زن ایرانی . فرقی نمی‌ کرد زن ایرانی در چه عصری و در کدام سلسله زندگی کند . این زن از هر قوم و قبیله و در هر عصر و زمانی که بود لباسی در شأن خود برای پوشش انتخاب می‌ کرد . این گزارش بخشی از این لباسها را به شما معرفی می‌کند .

زنان خطه ی کرد ؛ دارای یازده تکه پوشش اساسی هستند : کفش، شلوار، زیرپیراهن ، جلیقه ، قبا ، یل ، دستمال سه گوش زینتی ، عمامه و روسری .‏ کفش زنان کرد از نیم تاج الوان یا چرم خام با طرحی ساده و نوک ‏پنجه‌ ای و اندکی نوک برگشته است . رویه ی کفش را معمولاً با نخهای الوان ابریشمی نقش‏ بندی و گلدوزی شده تهیه می‏‌کنند .‏ شلوار، دارای دو ساقه و یک میان ساق پهن چهار گوش است . کمر این نوع شلوار لیفه‌ دار است . دم‏پای ساقها نیز به صورت لیفه است که به وسیله ی بندی در حدود مچ پا جمع می‏‌شود .‏ زنان کرد زیرپیراهن یا زیرپوش را معمولاً از چلوار تهیه می‏‌کنند . این زیرپوش ساده و بلند است که تا به پشت پا می‏‌رسد . آستین آن برشی معمولی است و در مچ دست با دکمه بسته می‏‌شود .‏ پیراهن زنان کرد تمام‏‌ قد بلند است . از زیر بغل ، مخروطی ‏‌شکل به طرف پایین ادامه دارد . این نوع پیراهنها به وسیله پولک‏‌ دوزی و یراق دوزی تزیین شده‏‌اند . جلیقه بانوان کرد از مخملهای الوان تهیه می‏‌شود . این جلیقه‏‌ ها معمولاً دارای یراقها و نوارهای پهن هستند و با سکه‏‌ ها و زیورهای طلا و نقره تزیین یافته‏‌اند .‏ قبای زنان کرد مانند پیراهن آنها تمام‌‏ قد بلند است . به طوری که تا پشت پایشان ادامه دارد و از روی پیراهن پوشیده می‏‌شود . در محل اتصال یقه دکمه قیطانی دوخته می ‏‌شود که یقه را به هم پیوند می‌‏دهد .‏ دستمال زینتی زنان کرد پارچه‏ ای است از جنس توری و سه‏‌ گوش که از رنگهای مختلف انتخاب می ‏‌شود .‏ عمامه زنان کرد از دو قسمت تشکیل یافته است : ۱ـ کلاه کوتاه یا کلگی مسطح و پولک‏ دوزی شده ۲ـ مقداری پارچه مشکی لوله شده .‏ سربند زنان کرد معمولاً از چندین تکه پارچه‏‌ های ابریشمی به نام کلاغی با زمینه‌‏های سیاه و گلهای زرد و سفید تشکیل می‏‌شود .‏




پوشاک زنان لرستان

پوشاک زنان منطقه لرستان عبارت است از : کلاهک ، روسری ، پیراهن ، شلوار، جلیقه ، یل ، کلنچه (سرداری) و پاپوش . زنان لر از پارچه ی کم‏‌عرض ، کلاهک درست می‌‏ کنند و دور آن را دستمال یا کلاغی می‏‌بندند . این روسریهای ریشه‌‏ دار ، گلدار و گاهی سیاه و سفید هستند . کلاغی را طوری دور سر می‏‌پیچند که پُرپشت باشد و آویزه‌‏های بلند نیز همراه دارد . پیراهن زن لر برشی ساده ، بلند و گشاد و یقه گرد بهم آمده دارد . جلوی پیراهن از زیر گلو تا حدود سینه چاک دارد ، تنه پیراهن برش راست داشته و گاهی نیز از زیر بغل به سوی پایین اریب می‏‌خورد و در دامن عرض آن افزایش می‌‏یابد . زنان لر از دو پیراهن روی هم رفته استفاده می‏‌کنند که یکی نقش زیر پیراهن را ایفا می‌کند و از تافته تهیه می‏‌شود .‏ شلوار زنان لر از لحاظ برش وضع خاصی دارد . قسمت بالای آن گشاد و پهن و دارای لیفه و کمر است . دو ساق آن مایل به بیرون و قسمت پهن آن در پایین شلوار دوخته می‏‌شود . دو ساق در بخش بالای خود به فاصله ‏ای از همدیگر قرار می‏‌گیرند و این فاصله خود به منزله ی میان ساقی است . شلوار از لحاظ جنس و ترکیب دو قسمتی و دو رنگ است که از دم پا تا حدود زانو رنگی است . بر آن نقش‏بندی و نواردوزی کرده و قسمت دیگر آن رنگی دیگر است . جلیقه از لحاظ برش و ساختمان در میان تمام ایلات یکی است و در میان زنان لر بخش جلوی آن همیشه باز است و دکمه ندارد . قسمت جلوی جلیقه یراق‏ دوزی مفصل دارد . در لرستان دو نوع کت و دیل معمول است . یکی همان کت معمول است که نیمه تن را می‏‌پوشانند و ساده است و بدون آرایش و دیگری کتی است که از مخمل تهیه می‏‌گردد که آن را کُلنتچه می‏‌گویند . این تن ‏پوش چون کت معمولی است اما در جلوی بدن بسته نمی‏‌شود . یقه‌‏اش باز است و دم آستین و دوره شکاف آن یراق‏ دوزی و نواردوزی می‏‌شود .‏ سرداری زن لر پوششی بلند تا پشت پا دارای کمرچین ، جلوی آن آزاد است بدون دکمه و آستین آن کوتاه تا آرنج و از مخمل الوان و مشکی تهیه می‏‌شود . کناره‏ های سرداری و دور دامن و سر آستین را به پهنای سه انگشت یراق ‏دوزی می ‏‌کنند .‏ پا پوش زن لرستانی از چرم محلی است که در خرم‏‌آباد و بروجرد ساخته می‌ ‏شود اما اغلب از دوخته‏‌ های کرمانشاه و گیوه‏‌های معروف آنجا بهره می‏‌برند .‏




پوشاک زنان بختیاری

بختیاریها شاخه‌ ای از لرها هستند که به لر بزرگ معروف هستند . بنابراین تحت تأثیر آداب و رسوم لری هستند و پوشاکشان به لری نزدیکتر و شبیه ‏‌تر است .‏ پاپوش بانوان بختیاری از نوع گیوه‏‌های شیراز است که در محل تهیه می‏‌شود و یا از اصفهان و شیراز فراهم می‏‌آورند .‏ چادر بانوان بختیاری مشخص ‏‌کننده پوشاک زنان بختیاری است که از جنس پارچه توری و گاه مزین به تارها و نقشها و حاشیه‏‌های زرین است . حاشیه و کناره‏‌های چادر زنان بختیاری اغلب به وسیله زر و زیور و سکه‏‌ های مختلف تزیین می‏‌شود . پوشش زن بختیاری آمیخته ‏ای است از پوشاک همسایگان خود به ویژه اصفهانیها .‏ بانوان بختیاری دارای یل هستند که از مخمل گلدار یا ساده تهیه می‏‌شود . یقه این یل ایستاده و گاه خوابیده است .‏ سردست آن مزین و در قسمت جلو با دکمه بسته می ‏‌شود و از روی پیراهن می‏‌پوشند . تنبان (شلیته) لیفه‏ دار و پُرچین است . پارچه مورد مصرف آن از شش متر تجاوز می‏کند و جنس پارچه آن از پارچه‌‏های الوان و خوشرنگ است .‏




پوشاک زنان مازندران

پوشاک زنان مازندران شامل : لچک ، روسری ، پیراهن ، جلیقه ، شلیته کوتاه ، شلوار، جوراب پشمی ، کفش و چادر است .‏ لچک از پارچه‏ ای به شکل سه‏‌ گوش و سفید تهیه می‏‌شود . در قسمت جلوی لچک نواردوزی شده است . زنان این لچک را با سبک خاص به سر می‏‌بندند . لچک بارزترین پوشاک در میان زنان ساحل خزر بوده و در تمام منطقه عمومیت دارد .‏ چارقد یا روسری پارچه‏‌ ای است چهارگوش و معمولاً به رنگ سفید که آن را به صورت دولا بر سر می‏‌گذارند و دو طرف آن را در زیر گلو سنجاق می‏‌زنند و یا با منجوق زیوردار، بند می ‏‌کنند .‏ پیراهن زنان مازندرانی با آستین بلند است که یقه جلو آن باز است .‏ پوشیدن جلیقه تقریباً در تمام منطقه معمول است . این پوشش برای ساکنین کوهپایه‏‌ های مازندران بسیار متنوع است .‏ شلیته زنان مازندرانی از پارچه‏‌ های گلدار یا ساده تهیه می‏‌شود . قد شلیته کوتاه و پُرچین است .‏ زنان این منطقه ، شلوار را از زیر شلیته می‏‌پوشند که به صورت راسته و ‏ساده و از پارچه مشکی دوخته می‏‌شود . قد شلوار در مازندران بلندتر از گیلان است .




پوشاک زنان خراسان

پوشاک مردم سرزمین خراسان با پوشاک همسایه‏‌ های خود یعنی بلوچها شباهت بسیار دارد . لیکن تفاوتی نیز در بُرش آنها وجود دارد که نمی‏توان نادیده گرفت . پوشش مردم شرق خراسان اصیل ‏‌ترین پوشاکهای این منطقه است . دربقیه مناطق خراسان مردان عمامه را برداشته و کت و شلوار می‏‌پوشند . زنان ، چارقد به سر داشته که از نوع دستمال یزدی است . امروزه این چارقدها کاربرد چندانی ندارند .‏ پوشاک زنان شرق خراسان دارای شش تکه اساسی است : کلاغی ، روسری ، پیراهن ، جلیقه ، شلوار، چادر و کفش .‏ روسری زنان شرق خراسان به نام چارقد به رنگ سفید و بزرگ که به شکل سه گوش است . این لچک را به صورت تا زده بر سر می‏‌گذارند . در گوشه‏‌ های این سربند منگوله‏‌ هایی از نخهای ابریشم و الوان وصل شده است . دستمال کلاغی از قسمت پیشانی روی روسری بسته می‏‌شود .‏ پیراهن زنان در این دیار با بالا تنه ی کوتاه است که قسمت پایین آنها پُرچین و بلند است . این نوع پیراهن دارای آستینی معمولی و سردست است . روی سینه ی پیراهن زنان این منطقه نقش‏ بندی بسیار زیبایی انجام شده است . یقه تا حوالی سینه باز است . رنگ پارچه‏‌ ها را اغلب از نوع قرمز و بدون گل و بوته انتخاب می‏‌کنند .‏ دور کمر شلوار زنان شرق خراسان گاهی از شش متر متجاوز است. این شلوار در هنگام پوشیدن به وسیله ی بندی به دور کمر بسته می‏‌شود . رنگ شلوارهای زنانه را معمولاً از پارچه‏‌های الوان انتخاب می‏‌کنند . جلیقه زنان از مخمله‌ ای الوان و زربفت تهیه می‏‌شود که برای حفاظت از سرما به جای یل و ارخالق به کار می‏‌برند .‏ کفش زنان شرق خراسان به شکل نعلینی است که پاشنه کفش در روی تخت آن قرار گرفته است و از چرم الوان تهیه می‏‌شود . زیر پاشنه معمولاً نعل می‏‌کوبند. در پاشنه این کفشها استخوان شتر به کار می‏‌رود . رویه کفش از چرم تزیین یافته است .‏ چادر زنان این ناحیه معمولاً به رنگ نخودی روشن و یا با روناس ، رنگ می‏‌شود . قد چادر نسبتاً کوتاه است و موقع استفاده مقداری از آن را روی سر می‏‌گذارند .‏ رنگ‌‏ آمیزی پوشاک زنان شمال خراسان نیز بسیار جالب و مانند پر طاووس رنگ به رنگ است .

منبع : honaronline.ir

ویرایش توسط افسون 13 : 06-26-2014 در ساعت 06:41 PM
پاسخ با نقل قول
  #47  
قدیمی 07-01-2014
افسون 13 آواتار ها
افسون 13 افسون 13 آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Jun 2012
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 2,255
سپاسها: : 3,026

3,197 سپاس در 1,890 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض مولودی خوانی در کوچه های ماه رمضان ، از آئین کهن

مولودی خوانی در کوچه های ماه رمضان ، از آئین کهن






رمضان ماه مهمانی خدا است و مردم مسلمان کشورمان نیز هر کدام به گونه ای در این مهمانی حضور دارند ، مردم كردستان نیز برای خود آئینهایی در این ماه دارند كه هر چند شماری از آنها بعد از گذشت سالها فراموش شده اند ولی همچنان بعضی مراسمهای ماه مهمانی خدا در این استان ، ویژه و خاص هستند .

با آغاز ماه ضیافت خدا در کردستان ندای مرحبا مرحبا با آهنگ و وزن خاصی در محله ها به گوش می رسد ، آوازی که فرا رسیدن ماه برکت و رحمت را به مردم شهر خبر می دهد و از بلندگوی مساجد این آواز خوش به گوش می رسد و مردم خبردار می شوند که فردا اولین روز از ماه مبارک رمضان است .

پیش از اذان مغرب مساجد و تکایای استان کردستان پُر از صدای دعاهای مذهبی و اشعاری می شوند که نمازگزاران در مدح رسول گرامی اسلام حضرت محمد (ص) می خوانند و این نواهای خوشی که در مدح پیامبر خدا خوانده می شود و روح هر بنده ای را از گناه و معصیت پاک کرده و به سمت تعالی و صداقت سوق می دهد و به همین دلیل است که برگزاری مولودی خوانی در ایام ماه مبارک رمضان در مساجد ، تکایا و حتی منازل شخصی از اهمیت ویژه ای برخوردار است . این اشعار مذهبی تا پانزدهم ماه رمضان به اوج خود می رسند اما با گذشتن از نیمه ماه رمضان ، آوازها کم کم تغییر لحن پیدا می کنند و لحن اندوه و حزن می گیرند و مردم خود را آماده خداحافظی از مهمانی خداوند متعال می کنند . از اینجا به بعد ، صحبت از فراق است و خداحافظی با ماه مبارک رمضان . در این شبها اگر در کوچه های کردستان راه بروید ، ندای الوداع الوداع با ماه مبارک رمضان گوشتان را پر خواهد کرد و به شما گوشزد می کند که فرصت برای حضور در مهمانی خدا بسیار اندک شده است .


شلیک توپ و نواختن دهل و سرنا برای خبردادن رسیدن ماه رمضان

خادم یكی از مساجد قدیمی سنندج كه از پیرمردهای محل است می گوید : در گذشته مردم سنندج روز آخر شعبان خود را بر پشت بام خانه ها می رساندند تا هلال ماه را ببینند بعد از آن ، نقاره چی ها که سه یا چهار نفر دهل زن مشهور بودند با سرنا زدن بر یکی از بلندیهای وسط شهر و میدان اصلی مردم را با خبر می کردند ، نوای مخصوص فرا رسیدن ماه مبارک رمضان را می زدند و مردم را به آماده شدن در این مهمانی فرا می خواندند .


نان پختن دسته جمعی زنان در 27 ماه رمضان


حاجیه آمنه یکی از زنان خوش ذوق محله آغا زمان ، درباره آیین سحری و رنگ و بوی سفره افطار و سحری در کردستان می گوید : سر سفره افطار کردها همیشه پنیر ممتاز کوهستانهاى کردستان ، شیر، عسل ، گردوی تازه و انجیر به وفور یافت می شد . وی ادامه می دهد : بعد از افطاری و خواندن نماز همگی منتظر خوردن آش دوغ ، ترخینه یا آش کردی می شدیم ولی متأسفانه دیگر این روزها غذاهای صنعتی مجالی برای عرض اندام غذاهای محلی در مناطق مختلف کردنشین به ویژه کردستان فراهم نمی کند . حاجیه آمنه با اشاره به اینکه کردهای کردستان ، سفره های ساده و دوست داشتنی شان را با پختن نانهای محلی رنگین می کردند ، می گوید : نانهایی مثل نان برساق و نان تاوه ای حاصل کدبانوگری زنان کرد بود که عطر و بوی خاصی به سفره می داد . زنان کرد طبق آیین دیرینه شان نوعی نان ویژه و محلی برای شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان می پزند که به آن کولیره می گویند و بعد از پخت ، آن را بین همسایگان و اهالی محل تقسیم می کنند که البته هنوز این آئین در بخشی از مناطق استان وجود دارد . زنان کردستان ، برای پخت کولیره : آرد ، مغز گردو و مقداری روغن را با هم مخلوط کرده و در تنور می گذاشتند در حقیقت کولیره پزی از روز 26 ماه مبارک رمضان و بعد از نماز ظهر شروع می شود و خمیرهای آماده شده ، در روز 27 رمضان به تنور می رفتند .



منبع :khabaronline.ir

پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:08 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها