بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #61  
قدیمی 10-11-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض آرایه ادبی تضاد - طباق - مقابله

آرایه ادبی تضاد - طباق - مقابله


در این مقاله
http://www.peigham.ir/details.php?id=2089_0_1_0_C

نکات بسیار زیبایی از شعر سعدی رو گفته که من چند قسمت مهم ش رو براتون میارم

نقل قول:

هر چند کاربد تضاد در افعال در شعر دیگر شاعران و از جمله حافظ هم نمود دارد همانند این بیت دم دست :
سوز دل مشتاقان بنشست چو او برخاست
و افغان زنظر بازان برخاست چو او بنشست

که عریانی به کارگیری این صنعت در شعر شاعری به بزرگی حافظ نیز آن را قابل پیش بینی کرده و در قالب صنعت عکس و طرد قرار داده است.

اما سعدی در به کارگیری تضاد در افعال، شگرد های خاصی دارد که به نمونه هایی از آنها اشاره می کنیم


1- به کارگیری فعل های متضاد در دو فعل با شناسه ی واحد

وقت آن است كه ضعف آيد و نيرو برود (12)
قدرت از منطق شيرين سخنگو برود
***
گر بنده مي نوازي و گر بنده مي كشي
زجر و نواخت هر چه كني راي راي توست
***
تو نه مثل آفتابي كه حضور و غيبت افتد
دگران روند و آيند و تو همچنان كه هستي
***
چه حكايت از فراقت كه نداشتم و ليكن
تو چوروي باز كردي در ماجرا ببستي
***
دل چه بود جان كه بدو زنده ام
گو بده اي دوست كه گويم بگير


2– به کارگیری فعل های متضاد مثبت با شناسه های متفاوت :

شب است و شاهد و شمع و شراب و شيريني
غنيمت است چنين شب كه دوستان بيني
به شرط آن كه منت بنده وار در خدمت
بايستم تو خداوند وار بنشيني
***
***
گفته بودم چو بيايي غم دل با تو بگويم
چه بگويم كه غم از دل برود چون تون بيايي


3- به کار گیری فعل های متضاد منفی و مثبت با شناسه ی واحد

گر بگويم كه مرا با تو سر و كاري نيست
در و ديوار گواهي بدهد كاري هست
***
هر كس از او به قدر خويش آرزويي همي كند
همت ما نمي كند زو بجز آرزوي من
***
گر نظري كني كند كشته صبر من ورق
ور نكني چه بر دهد بيخ اميد باطلم
***
عشق را آغاز هست انجام نيست
قدم زنند بزرگان دين و دم نزنند
***
كه از ميان تهي بانگ مي كند خشخاش
***
خوي سعدي است نصيحت چه كند گر نكند
مشك دارد نتواند كه كند پنهانش
***
مي خواهم و معشوق و زميني و زماني
كو باشد و من باشم و اغيار نباشد

4- به کارگیری دو فعل متضاد منفی و مثبت با شناسه ی متفاوت

چنانت دوست مي دارم كه گر روزي فراق افتد
تو صبر از من تواني كرد و من صبر از تو نتوانم

***
بر آتش تو نشستيم و دود شوق برآمد
تو لحظه اي ننشستي كه آتشي بنشاني
***
من به كمند او درم او به مراد خويشتن
گر نرود به طبع من من بروم به خوي او
***
به روي هم نفسان برگ عيش ساخته بود
بر آن چه ساخته بوديم روزگار نساخت
نقل قول:
این نوع تضاد در شکلی دیگر هم رخ می دهد که به گمان من زیباترین نوع تضاد است و شگرد ویژه ی سعدی ست و آن کاربرد بلافاصله ی دو فعل متضاد مثبت و منفی و غالبا به وسیله حرف عطف ‹واو› یا حرف ربط ‹که› و ‹گر› است . من به این نوع تضاد ‹تضاد واکنشی› می گویم:


ما با توايم و با تو نه ايم اينت بلعجب
در حلقه ايم با تو و چون حلقه بر دريم
صبر بر جور رقيبان چه كنم گر نكنم
همه دانند كه در صحبت گل خاري هست
سر آن ندارد امشب كه بر آيد آفتابي
چه خيال ها گذر كرد و گذر نكرد خوابي
دل همچو سنگت اي دوست به آب چشم سعدي
عجب است اگر نگردد كه بگردد آسيابي
بار فراق دوستان بس كه نشسته بر دلم
مي روم و نمي رود ناقه به زير محملم
گويند سعديا مكن از عشق توبه كن
مشكل توانم و نتوانم كه نشكنم
خوي سعدي است نصيحت چه كند گر نكند
مشك دارد نتواند كه كند پنهانش
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #62  
قدیمی 10-12-2009
abadani آواتار ها
abadani abadani آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Apr 2009
نوشته ها: 1,022
سپاسها: : 0

13 سپاس در 12 نوشته ایشان در یکماه اخیر
abadani به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

با تشکر از دانه کولانه که بسیار زیبا به تکمیل مطلب کمک کرد امیدوارم دوستان دیگر هم مشارکت کنند
پاسخ با نقل قول
  #63  
قدیمی 10-14-2009
abadani آواتار ها
abadani abadani آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Apr 2009
نوشته ها: 1,022
سپاسها: : 0

13 سپاس در 12 نوشته ایشان در یکماه اخیر
abadani به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

مستزاد
دوستان گرامی اینبار قصد دارم از میان گونه های شعر فارسی مستزاد را مطرح کنم و درباره آن توضیحاتی بدهم و آن گونه ای از شعر است که در پایان هر مصرع آن کلمه یا عبارتی می آید تا معنی آن مصرع را کامل کند و به همین سبب است که آنرا مستزاد می خوانند. گرچه مستزادهایی هم هستند که عبارت اضافی تاثیری در تکمیل معنای آنها ندارد وحتی در صورت حذف هم شعر معنی کاملی دارد مانند مستزاد مشهور مرحوم میرزاده عشقی در وصف مجلس چهارم دوران مشروطیت که قسمتهایی از آن در پی خواهد آمد. این عبارت اضافه شده با تمام عبارات مانند خود وزن یکسان و هماهنگی دارد و نیز با مصرع مربوط به خود نیز هماهنگ و هموزن است. به این مستزاد از مرحوم مهدی اخوان ثالث بنگرید:
هرکه گدای در مشکوای توست پادشاست
شه که به همسایگی کوی توست چون گداست
باغ جهان موسم اردیبهشت یا بهشت
گر نه ثنا خوان گل روی توست بی صفاست...
مشکوی به ضم م یعنی قصر
همانگونه که ملاحظه می کنید در صورت حذف عبارات یا به تعبیر دیگر لختهای اضافه، شعر معنای خود را از دست می دهد. اما این قسمتها از مستزاد مشهور میرزاده عشقی را بخوانید:
این مجلس چارم بخدا ننگ بشر بود دیدی چه خبر بود
هرکار که کردند ضرر روی ضرر بود دیدی چه خبر بود
این مجلس چارم خودمانیم ثمر داشت ولله ضرر داشت
زین دوره چه گویم که مضارش چقدر بود دیدی چه خبر بود...
همانگونه که می بینید در صورت حذف لختهای اضافه خللی به معنای شعر وارد نمی شود.
قدیمیترین مستزاد در دیوان مسعود سعد سلمان یافت شده است به این ترتیب:
ای کامگار سلطان انصاف تو به کیهان گشته عیان
مسعود شهریاری خورشید نامداری اندر جهان
ای اوج چرخ جایت گیتی ز روی و رایت چون بوستان
مرحوم سید اشرف الدین قزوینی وادیب الممالک فراهانی در دوره مشروطه به این قالب شعری اهتمام خاصی داشته اند گرچه مستزادی را هم به مولوی منسوب می کنند اما دوره مشروطه اوج توجه به آن را نشان می دهد. محتوا و مضمون آن نیز معمولا مدح، مسائل اجماعی(سیاسی) و میهنی، عرفان و عشق می تواند باشد. اما اهمیت آن در این دانسته شده که احتمالا از الهام بخشهای مرحوم نیما یوشیج در ابداع شعر نو می باشد.
یا علی مدد.

ویرایش توسط abadani : 10-14-2009 در ساعت 07:51 PM
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از abadani به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #64  
قدیمی 11-25-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مولوی غزلی زیبا درمستزاد دارد که این گونه آغاز می شود:

هر لحظه به شکلی بت عیّار بر آمد / دل برد و نهان شد
هردم به لباس دگر آن یار برآمد / گه پیر و جوان شد

اين هم يك رباعي مستزاد از بيدل است:

يك چند پی دانش و دفتر گشتيم / كرديم حساب
يك چند پی زينت و زيور گشتيم / در عهد شباب
چون واقف از اين جهانِ ابتر گشتيم / نقشی است بر آب
ترك همه كرديم و قلندر گشتيم / ما را درياب

مستزاد هم از قالب های مرده ی شعر ماست، هر چند پيش از اين هم زندگی آنچنانی نداشته و در حد تفنن به كار می رفته است.
بيش ترين كاربرد مستزاد در اوايل سده ی حاضر در ايران و افغانستان و در طنزهاي اجتماعی بوده است.
به هر حال، اين قالب نيز همان مشكل عدم ايجاز را دارد، چون پاره هايی كه به آخر مصراع ها وصل می شوند، بار معنايی چندانی ندارند و با آن وزن كوتاه شان نمی توانند هم داشته باشند.
در ضمن مستزاد تنها قالب شعر کلاسیک فارسی است كه در آن وزن همه مصراع ها در هر بیت برابر نيست و اين می توانسته جرقه ای باشد در ذهن نوپردازان كه بنای كار خود را بر نابرابری مصراع ها گذاشتند.




__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از ساقي به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #65  
قدیمی 12-27-2009
dada6 dada6 آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
نوشته ها: 88
سپاسها: : 1

12 سپاس در 11 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام

زحمتتان قابل تقدير است

ارادت از جانب ابوالفضل دادا
پاسخ با نقل قول
  #66  
قدیمی 12-30-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خب گويا اين تاپيک هم منتظر ساقي بود ....


مستزاد

در بدایع الافكار فی صنایع الاشعار تالیف كمال الدین حسین واعظ كاشفی (متوفی 906یا 910ق) 3 نوع برای آن ذكر شده است.


1-نوعی كه از همه معمول تر است، آن است كه به دنبال هر مصراع، یك پاره اضافی آورده می شود:

آن كیست كه تقدیر كند حال گذارا
در خدمت شاهی
وز غلغل بلبل چه خبر باد صبا را
جز ناله و آهی

2- آن كه پاره اضافی، بعد از هر بیت می آید:

صد حلقه عنبرین بند اندر بند
دلدار ز بهر فتنه، بر دوش افكند
مانند كمند

3- آن كه پاره اضافی به صورت یك مصراع كامل بعد از بیت اصلی می آید:

هرگز نفسی به پیش ما ننشستی
كاندر پیت از خانه غلامی نرسید:
برخیز و بیا كه خواجه آوازت داد

هرچند به ندرت در آثار بعضی از شاعران، از جمله ابن یمین فریومدی (متوفی 769ق) به شكل های دیگری از مستزاد برمی خوریم، اما بیشترین انواع مستزاد را می توان در شعر مشروطیت یافت، شاعران این دوره، مستزاد را با تنوع های بسیار از نظر شكل و همه با مضامین انتقادی، اجتماعی و سیاسی سرودند و انواع مختلفی از آن به وجود آوردند. از جمله شكلی كه می توان آن را مستزاد ترجیعی نامید كه در آن، پاره اضافی به صورت ترجیع تكرار می شود.

ملك الشعرا محمدتقی بهار (1266-1330) نیز چند نوع مستزاد كه كاملا جنبه ابتكاری دارد و تلفیقی از مسمط و مستزاد است سرود. مستزاد را به طور معمول، در قالب رباعی، غزل، قصیده و قطعه سروده اند. اما متداول ترین آن ها در قالب رباعی است. نیما یوشیج (1276-1338) شاعر معاصر، در تجربه های اولیه برای یافتن وزن خاص اشعار خود (وزن نیمایی) یكی دو اثر به شكل مثنوی مستزاد سروده و پاره های اضافی را بعد از دو بیت مثنوی آورده است.



هرگز نرسیده‌ام من سوخته جان، روزی به امید
وز بخت سیه ندیده‌ام، هیچ زمان، یک روز سفید
قاصد چو نوید وصل با من می‌گفت، آهسته بگفت
در حیرتم از بخت بد خود که چه سان؟ این حرف شنید

شیخ بهائی



---------

نمونه ای از" مستزاد"سروده ی رشید یاسمی:

باد گر از جانب مشکوی توست-مشک ساست
خاک گر از راه سر کوی توست -کیمیاست

۰۰۰۰۰۰۰۰ ۰۰۰۰۰۰۰۰
رنگ گل سرخ و شمیم نسیم- ای ندیم
گر نه ز رخسار تو و روی توست -از کجاست

۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

دل سوی درگاه تو آرد نیاز- در نماز
روی روان،وقت دعا سوی توست-این دعاست

۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

آنچه بود تنگ تر از آن دهن - قلب من
وانچه سیه فام چو گیسوی توست - روزماست

۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

چون بر تو شعر فرستد همی- یاسمی
قوتش از طبع سخن گوی توست- این بجاست







...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #67  
قدیمی 07-10-2012
hbs hbs آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Jul 2012
محل سکونت: مشگین شهر
نوشته ها: 9
سپاسها: : 13

19 سپاس در 8 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

چند نکته در مورد مستزاد خیلی جالبه اول این که مستزاد به نحوی ایجاد اطناب در بیان هست، برای مثال در شعر زیر از فروغ:
هرگز آرزو نکرده ام/یک ستاره در سراب آسمان شوم/یا چون روح برگزیدگان/همنشین خامش فرشتگان شوم/هرگز از زمین جدا نبوده ام /با ستاره آشنا نبوده ام/روی خاک ایستاده ام ... در این نمونه مصاریع مشخص شده «اطناب تذییل» هستند تذییل در لغت به معنی دنباله دار کردن هست که در واقع تاثیر قالب مستزاد در شعر معاصر را نشان می دهد.
و گاهی در حکم تکمیل جمله ای هست که ممکن است مبهم بنماید،
شاهد مثال:مثل آبی راکد/ ته نشین میشدم آرام آرام/داشتم/لرد می بستم در گودالم.
بنابر این قالب مستزاد در شعر های بعد از دوره مشروطه هم به نحوی تاثیر گذاشته و به حیات خود ادامه داده است.
پاسخ با نقل قول
  #68  
قدیمی 03-09-2015
seifi1 seifi1 آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Aug 2010
نوشته ها: 58
سپاسها: : 0

15 سپاس در 12 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سهندیه ی ترکی شهریار ( در قالب بحر طویل )
.قالب بحر طویل . سهندیه ی شهریار (شعر ترکی )
.
.
شاه داغیم، چال پاپاغیم،ائل دایاغیم، شانلی سهندیم

باشی توفانلی سهندیم

باشدا حئیدر بابا تک قارلا قیروولا قاریشیبسان

سون ایپک تئللی بولودلارلا اوفوقده ساریشیبسان

ساواشارکن باریشیبسان

گؤیده ن ایلهام آلالی سیرری سماواتا دییه رسن

هله آغ کورکو بورون، یازدا یاشیل دوندا گییه رسن

قورادان حالوا یییه رسن

دؤشلرینده سونالار تک شوخ ممه لرده

نه سرین چیشمه لرین وار

او یاشیل تئللری، یئل هؤرمه ده آینالی سحرده

ایشوه لی ایشمه لرین وار

قوی یاغیش یاغسادا یاغسین

سئل اولوب آخسادا آخسین

یانلاریندا دره لر وار

قوی قلم قاشلارین اوچسون فره لرله، هامی باخسین

باشلاریندا هره لر وار

سیلدیریملار، سره لر وار

او اتک لرده نه قیزلار یاناغی لاله لرین وار

قوزولار اوتلایاراق نئیده نه خوش ناله لرین وار

آی کیمی هله لرین وار

گول- چیچکدن بزه ننده، نه گلینلر کیمی نازین

یئل اسنده او سولاردا نه درین رازونیازین

اوینایار گوللو قوتازین

تیتره ییر ساز تئلی تک شاخه لرین چایدا چمنده

یئل او تئللرده گزه نده، نه کوراوغلو چالی سازین

اؤرده یین خلوت ائدیب گؤلده پری لرله چیمنده

قول-قاناددان اونا آغ هووله آچار قمزلی قازین

قیش گئده ر قوی گله یازین

هله نووروز گولو وار، قار چیچه یین وار، گله جکلر

اوزلرین تئز سیله جکلر

قیشده کهلیک هوه سیله چؤله قاچدیقدا جاوانلار

قاردا قاققیلدایاراق نازلی قلمقاشلارین اولسون

یاز، او دؤشلرده ناهار منده سین آچدیقدا چوبانلار

بوللو سودلو سورولر، دادلی قاوویتماشلارین اولسون

آد آلیر سنده ن او شاعیر کی سن اوندان آد آلارسان

اونا هر داد وئره سن، یوز او موقابیل داد آلارسان

تاریدان هر زاد آلارسان

آداق اولدوقدا، سن اونلا داها آرتیق اوجالارسان

باش اوجالدیقدا دماوند داغیندا باج آلارسان

شئر الینده ن تاج آلارسان

او دا شعرین، ادبین شاه داغیدیر، شانلی سهندیم

او دا سن تک آتار اولدوزلارا شعریله کمندی

او دا سیمرغیدان آلماقدادی فندی

شعر یازاندا قلمینده ن باخاسان دور سپه لندی

سانکی اولدوزلار الندی

سؤز دییه نده گؤره سن قاتدی گولو، پوسته نی قندی

یاشاسین شاعیر افندی

او نه شاعیر کی، داغین وصفینه میصداق اونو گؤردوم

من سنین تک اوجالیق مشقینه موششاق اونو گؤردوم

عشقه، عشق اهلینه موشتاق اونو گؤردوم

او نه شاعیر کی، خیال مرکبینه شو شیغییاندا

او نهنگ آت، آیاغین توزلو بولودلاردا قویاندا

لوله لنمه کده دی یئر-گؤی، نئجه تومار سارییاندا

گؤره جکسن او زاماندا

نه زامان وارسا، مکان وارسا کسیب بیچدی بیر آندا

کئچه جکلر، گله جکلر نه بویاندا – نه او یاندا

باخ نه حورمت وار اونون اؤز دئمیشی توک پاپاغیندا

شهریارین تاج ایمیش باشی دورموش قاباغیندا

باشینا ساوریلان اینجی، چاریق اولموش آیاغیندا

وحی دیر شعری ملک لردی پیچیلدار قولاغیندا

آیه لردیر دوداغیندا

او دا داغلار کیمی شانینده نه یازسام یاراشاندیر

او دا ظالیم قوپاران قارلا-کوله کله دوروشاندیر

قودوزا، ظالیمه قارشی سینه گرمیش، ووروشاندیر

قودوزون کؤکونه، ظالیم بیره لر تک داراشاندیر

آمما واختیندا فقیر خالقی اییلمیش سوروشاندیر

قارا میلله تده هونر بولسا، هونرله آراشاندیر

قارالارلا قاریشاندیر

ساریشاندیر

گئجه حققین گؤزودور، تور تؤره تمیش اوجاغیندا

اریییب باغ تک اوره کلردی یانارلار چیراغیندا

مئی، محبتدن ایچیب لاله بیتیبدیر یاناغیندا

او بیر اوغلان کی، پری لر سو ایچه رلر چاناغیندا

اینجی قاینار بولاغیندا

طبعی بیر سئوگی لی بولبول کی، اوخور گول بوداغیندا

ساری سونبول قوجاغیندا

سولار افسانه دی سؤیلر اونون افسونلو باغیندا

سحه رین چنلی چاغیندا

شاعیرین ذووقو، نه افسونلو نه افسانه لی باغلار

آی نه باغلار کی “الیف لئیلی” دا افسانه ده باغلار

اود یاخیب داغلاری داغلار

گول گولورسه بولاغ آغلار

شاعیرین عالمی اؤلمز، اونا عالم ده زوال یوخ

آرزولار اوردا نه نه خاطیرله یه ایمکاندی، محال یوخ

باغ جنت کیمی اوردا “او حارامدیر، بو حالال” یوخ

او محبتده ملال یوخ

اوردا حالدیر، داها قال یوخ

گئجه لر اوردا گوموش دندی، قیزیلدان نه گونوزلر

نه زمرد کیمی داغلاردی، نه مرمر کیمی دوزلر

نه ساری تئللی اینه کلر، نه آلا گؤزلو اؤکوزلر

آی نئجه آی کیمی اوزلر

گول آغاجلاری نه طاووس کیمی چترین آچیب الوان

حله کروانیدی، چؤللر بزه نر سورسه بو کروان

دوه کروانی ده داغلار، یوکو اطلس دی بو جئیوان

صابیرین شهرینه دوغرو، قاتاری چکمه ده سروان

او خیالیمده کی شیروان

اوردا قار دا یاغار آمما داها گوللر سولا بیلمز

بو طبیعت او طراوتده ماحالدیر، اولا بیلمز

عؤمر پئیمانه سی اوردا دولا بیلمز

او اوفوقلرده باخارسان نه دنیزلر، نه بوغازلار

نه پری لر کیمی قولار، قونوب-اوچماقدا نه قازلار

گؤلده چیممه کده نه قیزلار

بالیق اولدوز کیمی گؤللرده، دنیزلرده پاریلدار

آبشار موروریسین سئل کیمی تؤکدوکده خاریلدار

یئل کوشولدار، سو شاریلدار

قصریلر واردی قیزیلدان، قالالار واردی عقیق دن

رافائیل تابلوسی تک، صحنه لری عهد-عتیق دن

دویماسان کؤهنه رفیق دن

جنتین باغلاری تک باغلارینین حورو قوصورو

الده حوریلری نین جامی بولوری

تونگونون گول کیمی صهبای تهوری

نه ماراقلار کی، آییق گؤزلره رؤیادی دئییرسن

نه شافاقلار کی، دیرن باخمادا دریادی دئییرسن

اویدوران جنت مأوادی دئییرسن

زوهره نین قصری بیریلیان، حصاری نرده سی یاقوت

قصری جادودی، موهندیس لری هاروت ایله ماروت

اوردا مانی دایانیب قالمیش او صورتلره مبهوت

قاپی قوللوقچوسو هاروت

اوردا شعرین موزیکین منبعی سرچئشمه دی قاینار

نه پری لر کیمی فواره دن افشان اولوب اوینار

شاعیر آنجاق اونو آنلار

دولو مهتاب کیمی ایستخریدی فواره لر ایله

ملکه اوردا چیمیر، آی کیمی مهپاره لر ایله

گوللو گوشواره لر ایله

شعر و موسیقی شاباش اولمادا، افشاندی پریشان

سانکی آغ شاهیدیر اولماقدا گلین باشینا افشان

نه گلینلر کی، نه انلیک اوزه سورترلر، نه کیرشان

یاخا نه تولکو نه دووشان

آغ پری لر، ساری کؤینه کلی بولودلاردان ائنیرلر

سود گؤلونده ملکه ایله چیمرکن سئوینیرلر

سئوینیرلر، اؤیونورلر

قووزاناندا هله الده دولو بیر جام آپاریرلار

سانکی چنگی لره، شاعیرلره ایلهام آپاریرلار

دریا قیزلارینا پئیغام آپاریرلار

دنیزین اؤرتویو ماوی، اوفوقون سقفی سماوی

آینادیر هر نه باخیرسان: یئر اولوب گؤیله موساوی

غرق اونون شعرینه راوی

غورفه لر، آی، بولود آلتیندا اولار تک گؤرونورلر

گؤز آچیب-یومما، چیراغلار کیمی یاندیقدا سؤنورلر

صحنه لر چرخی فلک تک بورونوب، گاه دا چؤنورلر

کؤلگه لیکلر سورونورلر

زوهره ائیواندا الهه شینئلینده گؤرونرکن

باخسان حافظی ده اوردا صلابتله گؤره رسن

نه سئورسن

گاه گؤره ن حافظ شیراز ایله بالکاندا دوروبلار

گاه گؤره ن اورتادا شطرنج قورارکن اوتوروبلار

گاه گؤره ن سازیله-آوازیله ایله نجه قوروبلار

سانکی ساغرده ووروبلار

خواجه الحان اوخویاندا، هامی ایشده ن دایانیرلار

او نوالرله پری لر گاه اویوبف گاه اویانیرلار

لاله لر شعله سی، الوان شیشه رنگی بویانیرلار

نه خومار گؤزلو یانیرلار

قاناد ایستر بو اوفوق، قوی قالا ترلانلی سهندیم

ائشیت اؤز قیصه می، دستانیمی، دستانلی سهندیم

سنی حئیدر بابا او نعره لر ایله چاغیراندا

او سفیل داردا قالان تولکو قووان شئر باغیراندا

شئیطانین شیللاغا قالخان قاتیری نوخدا قیراندا

بابا قورقور سسین آلدیم، دئدیم آرخامدی ایناندیم

آرخا دوردوقدا سهندیم ساوالان تک هاوالاندیم

سئله قارشی قووالاندیم

جوشقونون دا قانی داشدی، منه بیر هایلی سس اولدو

هر سسیز بیر نفس اولدو

باکی داغلاری دا، های وئردی سسه، قیها اوجالدی

او تایین نعره سی سانکی بو تایدان دا باج آلدی

قورد آجالدیقدا قوجالدی

راحیمین نعره سی قووزاندی دییه ن توپلار آتیلدی

سئی گلیب نهره قاتیلدی

روستمین توپلاری سسلندی دییه ن بوملار آچیلدی

بیزه گول-غونچه ساچیلدی

قورخما گلدیم دییه، سسلرده منه جان دئدی قارداش

منه جان-جان دییه رک، دوشمنه قان-قان دئدی قارداش

شهریار سؤیله مه دن گاه منه سولتان دئدی قارداش

من ده جانیم چیغیریب: جان سنه قوربان دئدی قارداش

یاشا اوغلان سیزه داغ-داش دلی جئیران دئدی قارداش

ائل سیزه قافلان دئدی قارداش

داغ سیزه آسلان دئدی قارداش

داغلی حئیدربابانین آرخاسی هر یئرده داغ اولدو

داغا داغلار دایاغ اولدو

آرازیم آینا-چیراق قویمادا،آیدین شافاق اولدو

او تایین نغمه سی قووزاندی، اوره کلر قولاغ اولدو

یئنه قارداش دییه رک قاچمادا باشلار آیاق اولدو

قاچدیق، اوزله شدیک آرازدا، یئنه گؤزلر بولاغ اولدو

یئنه غملر قالاق اولدو

یئنه قارداش سایاغی سؤزلریمیز بیر سایاق اولدو

وصل اییین آلمادا، ال چاتمادی عشقیم داماغ اولدو

هله لیک غم سارالارکن قارالار دؤندو آغ اولدو

آرازین سو گؤلو داشدی، قایالیقلاردا باغ اولدو

ساری سونبوللره زولف ایچره اوراقلار داراق اولدو

یونجالیقلار یئنه بیلدیرچینه یای-یاز یاتاغ اولدو

گؤزده یاشلار چیراغ اولدو

لاله بیتدی یاناغ اولدو

غونچا گولدو دوداق اولدو

نه سول اولدو، نه ساغ اولدو

ائلیمی آرخامی گؤردوکده ظالیم اووچو قیسیلدی

سئل کیمی ظولمو باسیلدی، زینه آرخ اولدو، کسیلدی

گول گؤزونده ن یاشی سیلدی

تور قوران اووچو آتبن قوومادا سیندی، گئری قالدی

اؤزو گئتدی تورو قالدی

آمما حئیدربابا دا بیلدی کی، بیز تک هامی داغلار

باغلانیب قول-قولا زنجیرده بولودلار اودور آغلار

نه بیلیم بلکه طبیعت اؤزو نامرده گون آغلار

ایری یوللاری آچارکن، دوز اولان قوللاری باغلار

صاف اولان سینه نی داغلار

داغلارین هر نه قوچو، ترلانی، جئیرانی، مارالی

هامی دوشگون، هامی پوزغون، سینه لر داغلی، یارالی

گول آچان یئرده سارالی

آمما ظن ائتمه کی، داغلار یئنه قالخان اولاجاقدیر

محشر اولماقدادی بونلار داها وولقان اولاجاقدیر

ظولم دونیاسی یانارکن ده تیلیت قان اولاجاقدیر

وای …! نه توفان اولاجاقدیر

دردیمیز سانما کی، بیر تبریز و تهران دیر عزیزیم

یا کی، بیز تورکه جهنم اولان ایراندا عزیزیم

یوخ بو دین دعواسیدیر دونیا تیلیت قاندیر عزیزیم

تورک اولا، فارس اولا دوزلوک داها تالاندیر عزیزیم

بیز آتان دیندیر، آتان دا بیزی ایماندیر عزیزیم

سامیری مروتد ائدیب هه نه موسلماندیر عزیزیم

اوممه تین هارونو من تک له له گیریاندی عزیزم

هر طرفدن قیلیج ائندیرسه له قالخاندیر عزیزیم

بیر بیزیم درمانیمیز موسی عمران دیر عزیزیم

گله جک شوبهه سی یوخ آیه ی قورآندیر عزیزیم

او هامی دردلره درماندیر عزیزیم

د.وقتور اولدوقدا بشر بو یارانی ساغلاماق اولماز

اولماسا آللاه الی دین مرضین چاغلاماق اولماز

داغلاماقدا علاج اولسا بیر ائلی داغلاماق اولماز

دینی آتمیش ائله یاوروم داها بئل باغلاماق اولماز

او گولوب آغلایا دا، اونلا گولوب آغلاماق اولماز

شئیطانی یاغلاماق اولماز

دئدین: آذر ائلینین بیر یارالی نیسگیلی یم من

نیسگیل اولسامدا گولوم بیر ابدی سئوگیلی یم من

ائل منی آتسادا اؤز گوللریمین بولبولو یم من

ائلیمین فارسیجادا دردینی سؤیلر دیلی یم من

دینه دوغرو نه قارانلیق ایسه ائل مشعلی یم من

ادبیات گولو یم من

نیسگیل اول چرچی یه قالسین کی جواهیر ندی قانمیر

مدنیت دبین ائیلیر بدویت، بیر اوتانمیر

گون گئدیر آز قالا باتسین گئجه سینده ن بیر اویانمیر

بیر اؤز احوالینا یانمیر

آتار اینسانلیغی آمما یالان انسابی آتانماز

فیتنه قووزانماسا بیر گون گئجه آسوده یاتانماز

باشی باشلارا قاتانماز

آمما منده ن ساری، سن آرخایین اول شانلی سهندیم

دلی جئیرانلی سهندیم

من داها عرش علا کؤلگه سی تک باشدا تاجیم وار

الده فرعونه قنیم بیر آغاجیم وار

حرجیم یوخ، فرجیم وار

من علی اوغلویام آزاده لرین مرد و مورادی

او قارانلیقلارا مشعل

او ایشیقلیقلارا هادی

حققه ایمانه مونادی

باشدا سینماز سیپه ریم، الده کوتلمز قیلیجیم وار
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 06:59 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها