با اجازه مدیر محترم و آقا حامد که لطف کرده این تاپیک رو شروع کردند خواستم برای اینکه تاپیک اضافی نزنم آموزش سازها رو هم ذیل همین تاپیک بزنم.
در این بخش آموزش تئوریک ویولون رو شروع می کنم که از سایتی برای دوستان برداشتم. امیدوارم خوشتون بیاد و قابل استفاده باشه برای موسیقی دوستان.
آموزش ویولون (بخش اول)
مطلبی که پیش رو دارید، نوشته ای است از خانم سارا فریبرزی از مجله "strings" که ترجمه آن را می خوانید:سال گذشته قصد اجرای مجموعه ای از آثار موسیقی مجلسی را داشتیم و من تریوی هلن تافه سیویلیش (1980) را پیشنهاد کردم. به نظر ایده جالبی می آمد، اما زمانی که مشغول یادگیری آن شدیم، تازه فهمیدیم که کار بسیار سختی است. آثار دیگری برای جایگزینی داشتیم، اما فرصتمان بسیار کوتاه بود. درست یک هفته بعد از اولین تمرین کنسرت داشتیم و این قطعه برای همه ما جدید و سخت بود. باری سرعت بخشیدن به فرآیند یادگیری نمی توانستیم از آثار ضبط شده استفاده کنیم، چون سی دی این اثر هنوز منتشر نشده بود. هدف نهایی ما اجرای موسیقی تاثیرگذار در کنسرت بود، بنابراین ناچار بودیم بی وقفه کار کنیم.
همان طور که دن استپر، ویولونیست اول کوارتت لیدیان، می گوید، اجرای موسیقی با تمرین کم بسیار متداول است.“ اجبار به یادگیری یک قطعه آنسامبل با زمان کم، یکی از حقایق ناخوشایند زندگی حرفه ای موسیقی دان هاست و تقریبا مساله جدیدی هم نیست.”
تمرین، تمرین، تمرین
بنابراین چگونه می شود مفید و موثر تمرین کرد؟ قطعا تمرین مصرانه و جدی تک تک نوازندگان در منزل ضروری است. آنها باید پیش از اولین تمرین ارکستر، قسمتی را که خود اجرا می کنند به درستی بشناسند. این می تواند شروع خوبی برای اجرای ارکسترال اثر باشد. استپنر می گوید:“ ناگفته پیداست که نوازندگان باید حرفه ای باشند و قسمت های سخت تکنیکی را به خوبی در منزل ، پیش از اولین تمرین ،کار کنند.”
تمرین در منزل را تا جایی که می توانید خوب انجام دعید. این کار مخصوصا برای آثار معاصر که نوازندگان را به چالش جدیدی می کشد، بسیار مهم است. اگر برای مثال قطعه جدید با فواصل سخت یا غیر طبیعی را یاد می گیرید، سعی کنید این فواصل را کوتاه کنید. ان جفریز اعتقاد دارد این کار برای ساز های زهی هم می تواند به اندازه آواز مفید باشد.“ هنگام یادگیری یک قطعه جدید بعضی از نت های خیلی بالا را در تمرین یک اکتاو پایینتر اجرا می کنم. قطعات معاصر اغلب فواصل خیلی زیاد مانند نهم و دهم دارند که اجرای آن به علت تغییر رژیستر خیلی سخت است. اگر آنها را به صورت فواصل دوم و سوم تمرین کنید، اجرای بهتری خواهید داشت.
اجرای این “جهش ها” یک اکتاو پایین تر (یا بالاتر) گوش را برای رسیدن به نت صحیح آماده می کند. قدم بعدی اجرای مجزای این پرش هاست تا زمانی که به خوبی در ذهن نقش ببندند. پس از این کار می توانید به اصل قطعه باز گردید و آن را اجرا کنید. این کار به خصوص برای اجرای نت های غیر تونال بسیار مفید است. اگر از لحاظ کوک بودن و اجرای صحیح فواصل خیالتان آسوده باشد در اولین تمرین با ارکستر هم تحت تاثیر دیگر صداها قرار نمی گیرید.
با پارتیتور آشنا باشید
باید زمان تمرین در منزل تا حد امکان به تمرین در ارکستر شباهت داشته باشد،به همین جهت لازم است پیش از اولین تمرین پارتیتور را به خوبی بدانید. استپنر می گوید:“ همه نوازندگان حداقل باید علایم ریتمیک پارتیتور را به خوبی بشناسند. در این صورت رهبر مجبور نخواهد بود هنگام تمرین سکوت ها را بشمارد.”
رانیز زایدلر، نوازنده ویولون سل کوارتت زهی آردن، هم با این نظر موافق است:“ این کار برای مواقعی که زمان کمی داریم ،بسیار مفید است اما به تنهایی کافی نیست. اما این روش در صورتی واقعا سودمند خواهد بود که همه پارتیتور به درستی درک شودـ خواه اثر یک قطعه چالش انگیز معاصر باشد یا آثاری متعلق به قرون گذشته ـ.. متاسفانه همه به مسایل مهمی مانند هارمونی و سونوریته بی توجهی می کنند.”
در هر لحظه فقط به یک مساله فکر کنید
اولین بار است که این قطعه را تمرین می کنید؟
زایدلر معتقد است که باید از همان ابتدا به خوبی از عهده “ چیزهای بزرگ” برآیید. بررسی قسمت های سخت قطعه از مهم ترین کارهاییست که نوازنده باید انجام دهد.“ در مورد قطعات مدرن نظرات متنوعی وجود دارد و معمولا در مورد قسمت های مهم این آثار به توافقی کلی و عمومی نمی رسیم. آنها مانند جنگل های بکر و ناشناخته اند. به همین دلیل مهم این است که از همان ابتدا بدانید نهایتا این قطعه را به چه شکل می خواهید اجرا کنید. بهد از آن به برنامه ای دقیق و حساب شده احتیاج دارید.”
مارتا الیوت ، خواننده سوپرآنو ، پیشنهاد می کند اهدافتان را اولویت بندی کنید:“ سعی نکنید در یک لحظه همه چیز را انجام دهید. اگر قطعه سخت یا جدید است،به اعتقاد من باید ابتدا ریتم را بفهمید و بعد به سراغ دیگر قسمت های مهم بروید.” ما دیدیم که در مورد تریوی سیویلیش این کار خیلی مفید بود. همه متفق القول می گفتیم موومان اول اثر بسیار بحث برانگیز است و باید به آن توجه خاصی شود. واضح است که فواصل ریتمیک تکرار شونده به تمرین بیشتری احتیاج دارند. ما تمریناتمان را با آنها شروع کردیم، با تمپوی بسیار پایین، و مترونوم هم آنجا به عنوان داور حضور داشت.
زایدلر بر مفید بودن این تمرینات مصرانه تاکید می کند :“ اغلب کار کردن تنها روی یک مساله در هر لحظه بسیار مفید است. به سختی می توان همه به چیزا هم زمان توجه داشت. مثلا اگر زمانی که مشغول کار کردن روی ریتم هستید ناگهان متوجه شوید صدای ساز دقیق نیست و به کوک توجه کنید ، تمرکز خود را از دست می دهید. باید مسایل دیگر را، هر چند ضروری به نظر می رسند، به فرصتی بعد موکول کنید. سعی کنید نت ها را پیش از نواختن در ذهن خود اجرا کنید. این کار تمرین های خاصی می طلبد، اما ارزشش را دارد.”
بخش بندی کنید
یکی دیگر از پیشنهادهای عالی زایدلر، تقسیم قطعه به بخش های مختلف است. “ بخش بندی کردن قطعات واقعا مفید است، بخش ها و گذرهایشان را جداگانه مورد بررسی قرار دهید. ابتدا بخش ها را از نظر تمپو، سونوریته یا دینامیک به بهترین نحو که می توانید اجرا کنید. هنگام کار کردن روی یک بخش دولچه سعی کنید نرمترین صدا را از ساز خود بیرون آورید. بعد می توانید روی گذرها کار کنید.”
استپنر حتی پا را از این فراتر می گذارد:“آنالیز اجمالی اثر و تمرین در راستای خطوط آن یکی از کارهای بسیار مفید است که هنگام تمرین چه در فرصت مناسب و چه محدود به نوازنده کمک زیادی می کند. برای مثال اگر قطعه سونات باشد اول روی تم نخست و بعد تم دوم و در نهایت ریپراریز ( دوباره خوانی یک قسمت از آهنگ یا آواز، برگشت و تکرار یک تم.) آن کار کنید. معمولا افراد در برگشتی آثار آنها را بهتر در ک می کنند. اگر اثر روندو بود اول تمام بخش های A و بعد B را کار کنید. در مورد همه آهنگ ها به همین شکل عمل کنید، در این صورت زمانی که کل آهنگ را اجرا می کنید بهتر به قدرت آهنگساز پی می برید.”
منبع: سایت گفتگوی هارمونیک
با تشکر فریبا