گفت وگو با سیروس همتی، نویسنده و كارگردان نمایش«خون تو را جنون پدر بر زمین ریخت».
نمایش «خون تو را جنون پدر بر زمین ریخت» برداشتی آزاد از داستان رستم و اسفندیار و آنتیگونه است كه به نویسندگی و كارگردانی سیروس همتی در جشنواره آیینی روی صحنه رفت.
او در اجرای این نمایش دو اسطوره ایرانی و یونانی را به موازات یكدیگر قرار می دهد و تفاوت ها و شباهت های دو فرهنگ اصیل باستانی را به نمایش می گذارد.
همتی در نگارش این نمایشنامه تلاش كرده كه با به كار گرفتن شیوه اجرایی نقالی و تعزیه اثری صرفا ایرانی را روی صحنه بیاورد و درعین حال نیم نگاهی هم به زمان اجرای این نمایش داشته است. او همچنین تلاش كرده نمایش را امروزی و ایرانی كند تا مخاطب امروز هم بتواند با این شخصیت های باستانی ارتباط برقرار كند.
● نمایش «خون تو را جنون پدر بر زمین ریخت» نمایانگر اسطوره های دو فرهنگ باستانی متفاوت است كه هر دو دارای تمدن كهن و اصیل هستند. با تلفیق این دو فرهنگ و اسطوره در پی نشان دادن چه رخدادی بودید؟
نمایش، روایتگر داستان رستم و اسفندیار(قصه كهن ایرانی) و به موازات آن داستان آنتیگونه یونانی است. در حقیقت تلفیق این دو شخصیت و تقابل آنان با یكدیگر نمایانگر تدبیر خودخواسته و ناخواسته اسفندیار و آنتیگونه است. همچنین تلفیق شخصیت ها باعث بروز شیوه اجرایی جدید می شود كه با وجود تفاوت های بارز میان این دو فرهنگ تراژدی بزرگ و مشتركی را رقم می زند. اجرای نمایش با شیوه پرده خوانی و نقالی به طور كلی نمایش را به سمت اثری
آئینی - سنتی سوق داد كه البته حاوی رویكرد جدیدی است.
● آنتیگونه و اسفندیار تفاوت های بسیاری با یكدیگر دارند. چه نقاط اشتراكی بین آن ها وجود دارد و برای رسیدن به یك نقطه عطف از چه خصیصه ای به عنوان نقطه اشتراك آن ها استفاده كردید؟
به نظر من این دو قصه ضمن تفاوت با یكدیگر اتفاقا در خیلی از موارد به هم نزدیك اند. اسفندیار تلاش می كند كه مهر زرتشت را در دل همه بگنجاند و در رسیدن به هدفش هیچ چیز جز فرمان گشتاسب پدرش برایش مهم نیست. گشتاسب به سبب پادشاه بودنش از عنایت ایزدی برخوردار است و به همین علت فرمان پدر در نظر اسفندیار فرمان خداست و باید اجرا شود. همچنین اسفندیار به دستور پدر مامور شده است رستم را دست بسته نزد او ببرد و او هم موظف است دین زرتشت را بپذیرد. در این راه اسفندیار هر تقدیر و سرنوشتی كه داشته باشد برایش مهم نیست. به موازات این داستان كرئون دستور داده كه دو برادر آنتیگونه را دستگیر و سپس یكی را دفن كنند. دفن شدن برادر دومی از دید آنتیگونه انسانی نیست و از همین رو در برابر این فرمان مقاومت می كند و اتفاقات جدیدی را رقم می زند كه باز بحث تقدیر مطرح می شود. در حقیقت تقدیر نقطه مشترك بین این دو داستان است و عاملی است كه باعث تقابل این دو شخصیت می شود.
● به نظر می رسد به اصالت شخصیت ها وفادار مانده اید، اما در عین حال اسطوره ها را تا حدی متحول كرده اید و نگاه جدیدی به آن ها داشته اید. این رویكرد با چه منطقی شكل گرفت؟
در حقیقت ما نمایشنامه و داستان را آداپته كرده ایم. در این روند اضافات را حذف كرده ایم و خط اصلی داستان ها را نگه داشته ایم. حتی بسته به موقعیت و متن در صحنه آخر نمایش كه اسفندیار و آنتیگونه برابر هم قرار می گیرند مكان رویداد را كافی شاپ در نظر گرفته ایم. در این روند شاهدیم كه هر دو شخصیت نسبت به رفتار و كردار خود معتقدند و اتفاقا در این زمینه بسیار مصرند كه در باورهایشان كوچكترین تردیدی وجود ندارد.
● به نظر می رسد در انتهای نمایش نگاه شخصی خود را وارد اثر كرده اید و برای مخاطب مانند آثار كلاسیك نتیجه گیری می كنید.
بله. دقیقا در انتهای نمایش من نتیجه گیری
كرده ام. نوع نگاه من به این دو اسطوره این گونه است كه هر دوی آنان به كارشان ایمان داشته و دارند و نتیجه هر چه باشد این دو به عالم معنا می رسند و این عالم برای هر دوی آنان ارزشمند است. در دیدگاه عمومی چون اسفندیار از چشم رویین تن نیست فقط آن چه جلوی چشمش بوده را می دیده و به همین علت بینش وسیعی نداشته و هرگز نتوانسته است انسانی خردمند باشد. اما نگاه به این دو شخصیت در نمایش مثبت است.
چون آنان به كارشان ایمان داشته اند از دیدگاه من شخصیت هایی مثبت اند اما در بیشتر متون و حتی نمایش ها آنان را كم خرد می بینیم ولی من این نوع دیدگاه را
شكسته ام.
آنتیگونه هم برای لحظه ای نسبت به كرده اش دودل
می شود و حق را به دایی اش می دهد اما در تقابل با اسفندیار و روحیه ای كه اسفندیار به او می دهد هر دو نتیجه می گیرند كه باورشان درست بوده و كارشان را ادامه می دهند.
● چرا نقالی را برای اجرای نمایش انتخاب كردید؟
به هر حال ما در جشنواره آئینی - سنتی شركت كرده ایم و باید مواردی را وارد كار می كردیم كه با قواعد جشنواره تطابق داشته باشد. علاو بر این نقالی، پرده خوانی و... گذشته از این كه شیوه های اجرایی ویژه نمایش ایرانی اند جزو آئین ها و سنت های ما نیز به شمار می آیند.
● بازیگران تان برای اجرای نقالی مشكلی نداشتند؟
تمام بازیگران گروهم در وهله اول دوره های نقالی را گذرانده اند و با استادانی چون داود فتحعلی بیگی كار
كرده اند. همچنین در هنگام انتخاب بازیگران برایم بسیار مهم بود كه آنان علاوه بر بازیگری نقالی را هم به خوبی فرا گرفته باشند. در حقیقت هر چهار بازیگر نمایش «خون تو را جنون پدر بر زمین ریخت» نقال اند.
● چرا صحنه آخر نمایش در كافی شاپ اتفاق می افتد، با انتخاب این فضا قصد داشتید نمایش را امروزی كنید؟
در حقیقت با حضور اسفندیار و آنتیگونه در كافی شاپ نمایش كاركرد امروزی پیدا می كند. قطعا اتفاقاتی كه در این نمایش رخ می دهد تازه یا كهنه نیستند. این رویدادها از ابتدای خلقت بشر وجود داشته است. با قرار دادن شخصیت های نمایش در چنین فضایی تلاش كردم بر
ازلی- ابدی بودن و در عین حال امروزی بودن نمایش تاكید كنم.