|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| استان کرمانشاه در این تالار به بحث و بررسی مطالب مرتبط به استان کرمانشاه میپردازیم. |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
|
|
#1
04-03-2010
|
||||
|
||||
نقل قول:
این که دیگه زرنگی نیست، نامردیه ---------------------------------------- نقل قول:
نه بابا به من چه اصلا ، امروزتون هم از دیروزتون پیداست....  ------------------------------------------------------ ببخشید بچه ها، قصدم توهین به هیچ فومی نبود ، فقط دوست داشتم در مورد این داستان بیشتر بدونم، اینکه اصلا حقیقت داره یا نه، اینکه کنده کاری های فرهاد روی کوه بیستون هست یا که همش افسانه هست و ....
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#2
04-03-2010
|
||||
|
||||
|
منم با هیوا و فورست موافقم!!!آقا امید شانس اوردی که شوخی بود!!وگرنه من خودم می بردمت بیستون چار میخت میکردم
__________________
من ندانم که کیم
من فقط میدانم که تویی شاه بیت غزل زندگیم...
|
|
#3
04-03-2010
|
||||
|
||||
|
داداش مهدی من فکر کنم منظورمو درست بیان نکردم
ببینید کردی کرمانشاهی خیلی سلیس هست شاید اکثر ماها یعنی نسل جدید با این زبان صحبت نکنیم اما متوجه میشیم شاید اگه کسیم برای اولین بار بشنوه دست و پا شکسته متوجه بشه نوشتنش هم مثل گفتنشه دیگه خواندن زبان نوشتاری ما سخت نیست و همینطور نوشتنش همین چیزیه که باهاش گفتگو میکنیم غیر از اینه ؟؟؟؟ اما اینو قبول دارم که وقتی بهش عمل نکنیم ارزشی نداره و فرهنگ ما کم کم رو به نابودی میره الان همه ماشالله دارن تغییر لهجه میدن مه خودم که عمرااااااااااااااااااااا زبانمه عوض کنم آقا  ای چه وضعیه هااااااااااااااا ولی خوب کردی هورامی متوجه نمیشم یعنی همون چیزی که زاگرس نوشته اگه درست گفته باشم چون زبان ما مردم کرمانشاه نیست خو  کره هی هاواااااااااااااااااااااااار مشی کورش گم شده هی هی ئه ستیره جان میگم بوهای مشکوکی میاد فکر کنم قبل از ما یکی رفته ترورش کرده 
__________________
یادگارهای سبز سالهای بهار افشان تیک تیک لحظه های دور از تو
و عبور غریبانه ترین چکاوک های عاشق ... مسافر! انتقام غریبی است رفتنت!!
|
|
#4
04-03-2010
|
||||
|
||||
|
نه کره کورش سالمه سالمه!!!
روز 12 نصفه شب آن بود!! فکر کنم کم خوابی داره...میاد حالا خودتانه ناراحت نکن خاصه گیان 
__________________
من ندانم که کیم
من فقط میدانم که تویی شاه بیت غزل زندگیم...
|
|
#5
04-03-2010
|
||||
|
||||
|
ای بابا
آقا امید واجب شد یه سر بیای کرمانشاه تا ببینی فرهاد به خاطر عشقش چی کار کرده 
__________________
یادگارهای سبز سالهای بهار افشان تیک تیک لحظه های دور از تو
و عبور غریبانه ترین چکاوک های عاشق ... مسافر! انتقام غریبی است رفتنت!!
|
|
#6
04-03-2010
|
||||
|
||||
|
به هر حال من وظیفه خودم دونستم الان انلاین بشم یه توضیح تاریخی بدم که یا خودم از اشتباه در بیارم اگه اشتباهی کردم یا بقیه رو از اشتباه در بیارم.
صبح دانشگاه تلفنی با امید صحبت میکردم یه چیزایی در مورد فرهاد و شیرین و خسرو و اینا گفت منم در مورد قضیه شیرین و فرهاد و دسیسه ای که خسرو کرده در به مرگ رساندن فرهاد یه چیزایی بهش گفتم ظاهرا اشتباه متوجه شده ... داش امید اونایی که بهت گفتم کجاش مربوط میشد به اینی که گفتی ؟ خب بده که ما میدونیم یه شاهکار ادبی خسرو شیرین داریم یه داستان عاشقانه بزرگ داریم یه عاشق پاکباز داریم مثل فرهاد ولی شاید 90 درصد ما عوام هنوز حتی خلاصه داستان خسرو و شیرین رو نمیدونیم ... حتی نمیدونیم کی کیو میخواسته و چی شده اخرش کوه بیستون در کرمانشاه چیه چی در موردش میگن اینه که اگه حتی اسم منظومه رو "خسرو فرهاد" هم میگذاشتند برای ما فرقی نمیکرد ... خسرو برای اینکه فرهاد رو از سر راهش برداره بعد از اینکه باهاش مناظره جانانه ای کرد و توان مقابله در مقابل عشق فرهاد رو نداشت (همون شعر معروف که توی کتاب ادبیات هم هست از اینجا بخوانید ) تصمیم میگره خبر مرگ شیرین رو به فرهاد برسونه دسیسه میکنه و چند پیرزن درباری عجوزه میفرسته پیش فرهاد و اونجا فرهاد که در حال کوه کندن بوده ظاهره با تیشه میزنه تو سر خودش و .... ازاینجا میتونین خلاصه داستان رو بخونین . http://p30city.net/showthread.php?p=141755#post141755 حالا اقا امید هیچ که خودش این مساله رو نوشت مثلا خانم فارست نقل قول:
من بیخبرم ایا ؟ واقعا قضیه چیز دیگه ای بوده ؟
|
|
#7
04-03-2010
|
||||
|
||||
|
نقل قول:
من داستان کاملشو قبلا خونده بودم همین که بالا گذاشتی. بچه که بودم بابام به صورت منظوم و با صدای قشنگی برامون می خوند. داشتیم با آقا امید شوخی می کردیم با هم بخندیم. من که خیلی وقت بود خنده رو لبام خشکیده بود. سپاس بو شیکارییه کانت. هه میشه زمانی نووسینت جوانه.
__________________
سوال نکن تا به تو دروغ نگویند
|
|
#8
04-05-2010
|
||||
|
||||
|
نقل قول:
چندتا نکته من بگم بچه ها : 1) آره کورش خان زنگ زده به من ولی فقط خودش صحبت کرد اصلا نزاشت من دو کلوم حرف بزنم 2) من کل منظومه خسروشیرین رو کامل خوندم و می دونم که فرهاد پاکباز بوده و عشقش یک طرفه بوده و .... 3) ما کوچیک بچه های کرمونشاه هم هستیم...
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم شعر را... ماه را.... و تو را ... امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم هنوز اولین سطر را نخوانده تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را... ولی نه...!! باید ترک کنم هم تو را....هم شعر را .... و هم٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم... ====================================== مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
|
|
#9
04-06-2010
|
||||
|
||||
|
نقل قول:
بنده ی خوب خدا، اینو از اول میگفتی.
__________________
هـمیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است ! نگاه کن ، نگاه ها همه سنگ است و قلب ها همه سنگ! چه سنگبارانی... گیرم گریختی همه عمر،کجا پناه بری ؟! " خانه خدا سنگ است "
|
|
#10
04-04-2010
|
||||
|
||||
|
به به مشی کورش در لباس کارگری با ای آواتور زیبا و لبخند ملیح پیدا شد
__________________
یادگارهای سبز سالهای بهار افشان تیک تیک لحظه های دور از تو
و عبور غریبانه ترین چکاوک های عاشق ... مسافر! انتقام غریبی است رفتنت!!
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت ترکیبی
|
|
اکنون ساعت 08:09 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.