شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد |

10-14-2011
|
 |
کاربر علاقمند
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2011
محل سکونت: اصفهان
نوشته ها: 159
سپاسها: : 136
306 سپاس در 164 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مرگ نازلی
نازلی! بهارخنده زد و ارغوان شکفت
در خانه، زیر پنجره گل داد یاس پیر
دست از گمان بدار!
با مرگ نحس پنجه میفکن!
بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار...
نازلی سخن نگفت،
سر افراز
دندان خشم بر جگر خسته بست رفت
***
نازلی ! سخن بگو!
مرغ سکوت، جوجه مرگی فجیع را
در آشیان به بیضه نشسته ست!
نازلی سخن نگفت
چو خورشید
از تیرگی بر آمد و در خون نشست و رفت
***
نازلی سخن نگفت
نازلی ستاره بود:
یک دم درین ظلام درخشید و جست و رفت
نازلی سخن نگفت
نازلی بنفشه بود:
گل داد و
مژده داد: زمستان شکست!
و
رفت...
|
کاربران زیر از Red به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|

10-14-2011
|
 |
کاربر علاقمند
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2011
محل سکونت: اصفهان
نوشته ها: 159
سپاسها: : 136
306 سپاس در 164 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
مه
احمد شاملو,اشعار احمد شاملو,شعر احمد شاملو,اس ام اس احمد شاملو,اس ام اس ادبي
بیابان را، سراسر، مه فرا گرفته است
چراغ قریه پنهان است
موجی گرم در خون بیابان است
بیابان، خسته
لب بسته
نفس بشکسته
در هذیان گرم عرق می ریزدش آهسته
از هر بند
***
بیابان را سراسر مه گرفته است می گوید به خود عابر
سگان قریه خاموشند
در شولای مه پنهان، به خانه می رسم گل کو نمی داند مرا ناگاه
در درگاه می بیند به چشمش قطره
اشکی بر لبش لبخند، خواهد گفت:
بیابان را سراسر مه گرفته است... با خود فکر می کردم که مه، گر
همچنان تا صبح می پائید مردان جسور از
خفیه گاه خود به دیدار عزیزان باز می گشتند
***
بیابان را
سراسر
مه گرفته است
چراغ قریه پنهانست، موجی گرم در خون بیابان است
بیابان، خسته لب بسته نفس بشکسته در هذیان گرم مه عرق می ریزدش
آهسته از هر بند...
|
2 کاربر زیر از Red سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

10-14-2011
|
 |
مدیر تالار انگلیسی 
|
|
تاریخ عضویت: Apr 2008
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,577
سپاسها: : 3,750
4,670 سپاس در 1,282 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آخرش یه شب
ماه میاد بیرون
از سر اون کوه
بالای دره
روی این میدون
رد میشه خندون
یه شب ماه میاد
و....
|
کاربران زیر از مهرگان به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|

12-12-2011
|
 |
کاربر بسیار فعال 
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 795
سپاسها: : 843
1,438 سپاس در 268 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
سلام امروز زاد روز تولد شاملو است.
من عاشق این شعر شاملو از دوران نوجوانی بودم با این که هیچ وقت معنیش را کامل نمیفهمیدم .ولی الان که از اون دوران گذشته و وارد جوانی شدم ....هر روز بهتر از دیروز دارم درکش میکنم.....
تقدیم میکنم به همه شما این شعر را ....
روحش شاد و یادش گرامی باد
قصه نيستم ...كه بگويي
نغمه نيستم كه بخواني
صدا نيستم كه بشنوي
يا چيزي چنان كه ببيني
يا چيزي چنان كه بدانی
من درد مشتركم
مرا فرياد كن
درخت با جنگل سخن مي گويد
علف با صحرا
ستاره با كهكشان
و من با تو سخن مي گويم
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده
من ريشه هاي تو را دريافته ام
با لبانت براي همه لبها سخن گفته ام
و دستهايت با دستان من آشناست
در خلوتِ روشن با تو گريسته ام
براي خاطر زندگان,
و در گورستان تاريك با تو خوانده ام
زيباترين سرودها را
زيرا كه مردگان اين سال
عاشق ترينِ زندگان بوده اند
__________________
شیشه ای میشکند... یک نفر میپرسد که چرا شیشه شکست
آن یکی میگوید شاید این رفع بلاست !
دل من سخت شکست ... هیچ کس هیچ نگفت .... غصه ام را نشنید !
از خودم میپرسم : ارزش قلب من از شیشه ی یک پنجره هم کمتر بود ؟
|
3 کاربر زیر از kiana سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|

03-23-2012
|
 |
ناظر و مدیر تالارهای آزاد 
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641
11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
سینِ هفتم
سیبِ سُرخیست،
حسرتا
که مرا
نصیب
ازاین سُفرهی سُنّت
سروری نیست.
شرابی مردافکن در جامِ هواست،
شگفتا
که مرا
بدین مستی
شوری نیست.
سبوی سبزهپوش
در قابِ پنجره ــ
آه
چنان دورم
که گویی جز نقشِ بیجانی نیست.
و کلامی مهربان
در نخستین دیدارِ بامدادی ــ
فغان
که در پسِ پاسخ و لبخند
دلِ خندانی نیست.
بهاری دیگر آمده است
آری
اما برای آن زمستانها که گذشت
نامی نیست
نامی نیست.
اسفندِ ۱۳۵۷
لندن
ترانههای کوچک غربت
شاملو
__________________
. . . . .
|

03-23-2012
|
 |
ناظر و مدیر تالارهای آزاد 
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641
11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
سكوت آب
مىتواند
خشكى باشد و فریاد عطش:
سكوت گندم
مىتواند
گرسنگى باشد و غریو پیروزمندانه ى قحط:
همچنان كه سكوت آفتاب
ظلمات است ـ
اما سكوت آدمى فقدان جهان و خداست:
غریو را
تصویر كن!
شاملو
__________________
. . . . .
|

03-27-2012
|
 |
ناظر و مدیر تالارهای آزاد 
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641
11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دلتنگیهای آدمی را
باد ترانهای میخواند،
رویاهایش را
آسمان پرستاره نادیده میگیرد،
و هر دانه برفی
به اشكی نریخته میماند.
سكوت،
سرشار از سخنان ناگفته است؛
از حركات ناكرده،
اعتراف به عشقهای نهان
و شگفتیهای بر زبان نیامده.
در این سكوت،
حقیقت ما نهفته است.
حقیقت تو
و من.
__________________
. . . . .
|

04-02-2012
|
 |
ناظر و مدیر تالارهای آزاد 
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641
11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آخرین عکس احمد شاملو، ۲۰ روز قبل از مرگ
آخرین عکس احمد شاملو، ۲۰ روز قبل از مرگ / حزن انگیزترین تجربه یک عکاس
تجسمی - عکسی که از شاملو گرفتم، به هیچ وجه نشان دهنده شخصیت مبارزه طلب و مخالف خوان این شاعر نیست.
فخرالدین فخرالدینی: همیشه دوست داشتهام عکسهایم را در استودیو خودم که مجهز است و امکانات نوری خوبی دارد، بگیرم و برای همین کمتر به خانه یا محل کار دیگران رفتهام.
همچنین هیچ گاه نخواستهام پرتره چهرههای فرهنگی، هنری و علمی کشور را در شرایطی بگیرم که حال و روز خوبی ندارند یا ژولیده و پریشان هستند.
در تمام طول زندگی کاریام، تنها یک بار به طور هم زمان این دو شرط را کنار گذاشتم که اگر چه از نظر عکاسی نتیجهای مطلوب به بار آورد، اما نمیتوان آن را مثل دیگر عکسهایم نشان دهنده شخصیت فرهنگی چهرهای دانست که مقابل دوربین عکاسیام نشسته است.
منظورم عکسی است که 20 روز قبل از مرگ احمد شاملو، از این شاعر، نویسنده، فرهنگنویس، منتقد، روزنامهنگار و مترجم انداختم.
این عکس در 75 سالگی احمد شاملو و 20 روز پیش از مرگ او گرفته شده است
تیر 1379 بود که در تماسی تلفنی، آیدا (همسر شاملو) از من خواست تا به فردیس کرج بروم و عکس پرتره این شاعر نامی را بگیرم.
با این که میدانستم شاملو بعد از جراحی و قطع پایش و اوج گیری بیماری دیابت، مدتی است درمنزل بستری است و شرایط جسمانی و روحی خوبی ندارد، اما وقتی به خانه او وارد شدم، انتظار نداشتم او را در آن حالت و شرایط نامناسب ببینم.
شاملو روی ویلچر نشسته بود، رنگ صورتش مثل گچ سفید بود، سرش را بلند نمیکرد، نسبت به حرکتها و سر و صدای محیط به سختی واکنش نشان میداد و به هیچ وجه حرف نمیزد.
به ناچار دوربین بزرگ عکاسی را روی زمین کاشتم و زاویهای رو به بالا را انتخاب کردم. از کمترین نور ممکن استفاده نمودم تا اذیتی ایجاد نکنم. آن وقت منتظر ماندم تا شاملو کمی سرش را بالا بیاورد.
به غیر از من و آیدا، محمود دولت آبادی و محمد علی سپانلو نیز در اتاق بودند. آن دو با به حرف گرفتن شاملو سعی داشتند تا او را متوجه خود سازند. بر اثر تلاش آنان بود که بالاخره این شاعر بزرگ معاصر کمی سرش را بالا آورد و نگاهی کوتاه، خسته و بیمار به اطرافش انداخت. این همان لحظه کوتاه بود که من نیاز داشتم و به سرعت آن را روی فیلم حساس عکاسی ثبت کردم.
اظهار نظرهای جنجالی شاملو در باره بزرگان شعر و ادب فارسی و تاریخ ایران، نقد ها، مقالات فرهنگی و سیاسی اش، نثر بسیار سر زنده ترجمه و سرودههایش همه نشان از مبارزه طلبی، بر خلاف جریان آب شنا کردن و سر پر شور او داشتند؛ خصوصیتی که در این عکس به هیچ وجه دیده نمیشود.
همیشه گفتهام که عکسهایم به نوعی بازتاب دهنده شخصیت درونی آدمها هستند؛ ادعایی که در مورد این عکس به هیچ وجه ندارم. این حزن انگیزترین پرتره چاپ شده در کتاب من است.
احمد شاملو 20 روز پس از گرفته شدن این عکس،ساعت 21 شامگاه یکشنبه، 2 مرداد 1379 در خانه خود درگذشت و در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.
__________________
. . . . .
|
کاربران زیر از ترنم به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|

04-24-2012
|
 |
ناظر و مدیر تالارهای آزاد 
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641
11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
طرف ما شب نیست
صدا با سکوت آشتی نمیکند
کلمات انتظار میکشند.
من با تو تنها نیستم، هیچکس با هیچکس تنها نیست
شب از ستارهها تنهاتر است...
طرف ما شب نیست
چخماقها کنار فتیله بیطاقتاند.
خشم کوچه در مشت توست
در لبان تو شعر روشن صیقل میخورد
من تو را دوست میدارم، و شب از ظلمت خود وحشت میکند.
((احمد شاملو))
__________________
. . . . .
|
کاربران زیر از ترنم به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
|
|

05-22-2012
|
 |
ناظر و مدیر تالارهای آزاد 
|
|
تاریخ عضویت: Dec 2010
محل سکونت: هرسین
نوشته ها: 5,439
سپاسها: : 7,641
11,675 سپاس در 3,736 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
راسـتــ اسـتـــ ،
کـه صـاحـبـان ِ دلـهـای ِ حـسـاس نـمـی مـیــرنــد !
بـلـکـه بـی هــنگـام نـاپـدیـد مـیشـــوند . . . !!!
" شـــامــلو "
__________________
. . . . .
|
2 کاربر زیر از ترنم سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
|
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 02:52 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|