|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
|||||||
| مطالب آزاد در این تالار مطالبی که موضوعات آزاد و متفرقه دارند وجود دارد بدیهیست که کنترل بر روی محتوای این تالار بیشتر خواهد بود |
 |
|
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
|
#1
09-15-2009
|
|||
|
|||
تیزهوش ترین فرد انجمن پی سی سیتی بیاد به این سوال جواب بده لطفا
تیزهوش ترین فرد انجمن پی سی سیتی بیاد به این سوال جواب بده لطفا
سه نفر یک جنس 30 تومانی را به ازای هر نفر 10 تومان خریدند صاحب مغازه که قیمت را اشتباه گفته بود 5 تومان را به شاگردش داد تا آن را پرداخت کند او 2 تومان این 5 تومان را برداشت و 3 تومان باقیمانده را به سه نفر داد برای هر نفر 1 تومان- یعنی هر نفر 9 تومان داده است! حالا اگر ما 9 تومان را ضرب در 3 کنیم میشود 27 تومان با 2 تومانی که شاگرد برداشته بود جمع کنیم میشود 29 تومان !!!!!! حالا اگه گفتی این 1 تومان کجا رفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 
|
| جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید | |
|
|
|
|
#2
09-15-2009
|
|||
|
|||
احتمالن تو جيب تاري رفته
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ......  ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري)
|
|
#4
09-15-2009
|
|||
|
|||
|
مي دونم حالا پيدا كنيد پرتغال فروش را
__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد .... رويايم را ببين خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش با لبخند نفسهايت را سپاس ميگويد پس بر تو چه گذشته كه اينچنين آرزوي مرگ ميكني ...... ببين فرصت نيست فرصت براي بودن نيست پس سعي كن تا درخت را احساس كني سبزه رابشنوي و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي تا روزي شايد درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري)
|
|
#5
09-17-2009
|
||||
|
||||
|
سلام /...
گفتم تاپیک رو زمین نمونه ! بیام جواب بدم .... شاید 7-8 سال پیش اینو شنیدم اما اونموقع نتونستم جواب بدم خیلی کوچولو بودم ! اما بعد ازاینکه جوابشو فهمیدم کلی کفرم در اومد... اره پول توی جیب تاری بوده منتهی من اون موقع تاری رو نمیشناختم ! این بچه از همون موقع هم خلاف بوده به خدا ! بگذریم همه چیز درسته شهر در امن و امانه اگر اون یه تومن به اشتباه در محسبات شما گم نمیشد مشکلات اساسی در علم ریاضی بروز میکرد یا باید در مخ محاسباتی خودمون شک میکردیم در واقع هیچ یک تومنی گم نشده... 30 تومن دادی 5 تومن دست شاگرده 25 تومن دست مغازه دار حالا 3 تومن دست مشتریا 2 تومن دست شاگرد و 25 تومن مغازه دار که میشه 30 تومن به هر حال 30 تومن به مجموعه اون 3 نفر وارد شده و باید 30 تومن هنوز در هر حالتی بینشون باشه که هست شاید بگید خب تو جرات نکردی بگی پس با این حساب هر کس 9 تومن داده میشه 27 تومن با اون 2 تومن میشه 29 ... اره هر کس واقعا 9 تومن و در کل 27 تومن داده اند اون 2 تومن جزئی از این 27 بوده نه یه 2 تومن جدا که 2تاش اونجاست 25 تاش پیش مغازه دار خب 27 تومنش اینطور 3 تومنم پیش خود مشتریها میشه 30 تومن من دیگه بیش از جد توضیج دادم انگاری خیلی پیچیده شد خیلی ساده اینکه 25 پیش مغازه دار 2 تومن پیش شاگرد و 3 تومن پیش مشتری
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست
|
|
#6
09-18-2009
|
||||
|
||||
|
دانه جان آره همه چی سر جاشه قضیه سرگرم کردن بچه است همون کوچیکیات قضیه نخود سیاه خودمونه
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
#7
09-19-2009
|
|||
|
|||
|
شنيدم اين معما هرگز حل نشده ، اما من الان به يه زبون ساده حلش ميكنم!:
اصلا چرا شما 27 تومنو با 2 تومن جمع كردى! 27 تومن پوليه كه روى هم به صاحب مغازه و شاگرد رسيده ، باز شما اينو با 2 تومنى كه به شاگرد رسيده جمع ميكنى و توقع دارى بشه 30 تومن!!؟ الان از 30 تومن،25 تومن دست صاحب مغازه ست،2 تومن دست شاگرد و 3 تومن هم دست خريدارها.به همين راحتى! تيز هوش ترين و متواضع ترين (!) فرد انجمن معلوم شد؟
|
|
#8
09-19-2009
|
||||
|
||||
|
آبجی ما که گفتیم همه چی سر جاشه
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت! که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟ که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم استاد فاضل نظری
|
|
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 04:40 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.