بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 12-02-2009
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض می خـر ا بـا تـيــا ن‌

می خـر ا بـا تـيــا ن‌
حافظ

* من‌ نخواهم‌كرد ترك‌ لعل‌ يار وجام‌ می
زاهدان‌، معذورداريدم‌ كه‌اين‌ام‌ مذهب‌است‌!

* ورای طاعت‌ ديوانه‌گان‌ زمامطلب‌
كه‌شيخ‌ مذهب‌ ما عاقلی گنه‌دانست‌.

* حافظا! روز اجل‌ گر به‌كف‌آری جامی
يكسرازكوی خرابات‌ برندت‌به‌بهشت‌!

* توو تسبيح‌و مصلا و ره‌ زهدوصلاح‌
من‌و میخانه‌و زنار و ره‌ ديروكنشت
صوفی آن‌ صاف‌ بهشتی نبود، زان‌كه‌چومن‌
خرقه‌ درميكده‌ها رهن‌ می ناب‌ نهشت‌.


* ساقی! بيارباده‌ كه‌ماه‌ صيام‌ رفت‌.
درده‌ قدح‌! كه‌موسم‌ ناموس‌ونام‌ رفت
وقت‌ عزيزرفت‌، بيا تاقضاكنيم‌
عمری كه‌ بی حضور صراحی وجام‌ رفت‌
درتاب‌ توبه‌ چندتوان‌سوخت‌ همچوعود؟
می ده‌! كه‌عمر برسر سودای خام‌ رفت
بربوی آن‌كه‌ جرعه‌ جامت به‌مارسد
درمصطبه‌ دعای تو هرصبح‌وشام‌ رفت‌.
دل‌را كه ‌مرده‌بود حياتی زنو رسيد
تا بوئی ازنسيم‌ میاش‌ درمشام‌رفت‌.

* عشقت‌ رسد به‌فرياد، ورخود به‌سان‌ حافظ
قرآن‌ ز بر بخوانی برچارده‌روايت‌ !

* حديث‌ عشق‌ زحافظ شنو نه‌ازواعظ
اگرچه‌ صنعت‌بسياردرعبارت‌كرد
ثواب‌ روزه‌ وحج‌ قبول‌ ، آن‌كس‌يافت‌
كه‌ خاك‌ ميكده‌یعشق‌را زيارت‌كرد!
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2  
قدیمی 12-02-2009
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


* مريد پيرمغانم‌: زمن‌مرنج‌ ای شيخ‌


چراكه‌ وعده‌توكردی و اوبه‌جاآورد !



* من‌و انكار شراب‌؟ ـ اين‌ چه‌حكايت‌باشد!


غالبا اين‌قدرم‌ عقل‌وكفايت‌ باشد!


من‌كه‌ شب‌ها ره‌ تقوازده‌ام‌ بادف‌وچنگ‌


اين‌زمان‌ سربه‌ره‌آرم‌؟ ـ چه‌حكايت‌باشد؟


بنده‌ پير مغانم‌ كه‌زجهل‌ام‌برهاند


پيرما هرچه‌كند عين‌ ولايت‌ باشد!



* بهوش‌باش‌، كه‌هنگام‌ باد استغنا


هزارخرمن‌ طاعت‌ به‌نيم‌جو ننهند!



* باشد ، ای دل‌ ، كه‌در ميكده‌ها بگشايند


گره‌ازكار فروبسته‌ ما بگشايند.


اگرازبهر دل‌ زاهد خودبين‌ بستند


دل‌ قویدار! كه‌ ازبهرخدا بگشايند


به‌صفای دل‌ رندان‌! كه‌صبوحی زده‌گان‌


بس‌ در بسته‌ به‌مفتاح‌ دعا بگشايند.



* يادباد آن‌كه‌ خرابات‌نشين‌بودم‌و مست‌


وانچه‌ درمسجدم‌امروزكم‌است‌ آن‌جابود!




* سر خدا ـ كه‌عارف‌ سالك‌ نبردراه‌ ـ


درحيرتم‌كه‌ باده‌فروش‌ ازكجاشنيد!


ساقی بياكه‌ عشق‌ ندامیكندبلند


كه‌ به آن‌كس‌كه‌گفت‌قصه‌ ما هم‌زماشنيد


پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 12-02-2009
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


* مرا چوقبله‌توباشی نمازبگزارم‌


وگرنه‌ من‌ زنمازو زقبله‌ بيزارم‌ !


به‌پيش‌ روی چوماه‌تو سجده‌خواهم‌كرد


وگر كنند به‌فتوای شرع‌ بر دارم‌!



* حاش‌لله‌ كزحساب‌ روزحشرم‌ بيم‌نيست‌!


فال‌ فردامیزنم‌، امروز عشرت‌میكنم‌.



* من‌ ترك‌ عشق‌ شاهدوساغر نمیكنم‌!


صدبارتوبه‌كردم‌ وديگرنمیكنم‌!


هرگزنمیشود زسرخود خبرمرا


تادرميان‌ ميكده‌ سربرنمیكنم‌!


باغ‌ بهشت‌و سايه‌ توباو قصرحور


باخاك‌ كوی دوست‌ برابرنمیكنم‌!


تلقين‌ درس‌ اهل‌ نظر يك‌اشارت‌است‌


گفتم‌ كنايتی ومكررنمیكنم


حافظ ! جناب‌ پيرمغان‌ مأمن‌ وفاست‌


من‌ ترك‌ خاك‌بوسیی اين‌در نمیكنم‌!



* حاليا مصلحت‌ وقت‌ درآن‌میبينم‌


كه‌كشم‌ رخت‌به‌ميخانه‌و خوش‌بنشينم‌


جام‌ می گيرم‌ وازاهل‌ ريا دورشوم‌


يعنی ازخلق‌ جهان‌ پاك‌دلی بگزينم‌


جزصراحی وكتابم‌ نبوديارونديم‌


تا حريفان‌ دعارا به‌جهان‌ كم‌بينم‌.


بس‌كه‌درخرقه‌ آلوده‌ زدم‌ لاف‌ صلاح‌


شرمسار رخ‌ ساقی و می رنگينم


سربه‌آزاده‌گی ازخلق‌برآرم‌ چون‌سرو


گردهددست‌كه‌ دامن‌ زخسان‌ درچينم‌.



پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 12-02-2009
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


* نشان‌ اهل‌ خدا عاشقیست‌ باخود دار
كه‌درمشايخ‌ شهر اين‌نشان‌نمیبينم‌ !


* جهان‌ فانی وباقی فدای شاهدوساقی
كه‌سلطانیی عالم‌را طفيل‌ عشق‌ میبينم‌


* آن‌بوسه‌ كه‌زاهدزپی او‌ دست‌فراداشت‌
ازروی صفا برلب‌ پيمانه‌ نهاديم‌!
درخرمن‌ صد زاهد عاقل‌ زندآتش‌
اين‌ داغ‌ كه‌ما بردل‌ ديوانه‌ نهاديم‌!
درخرقه‌ ازاين‌بيش‌ منافق‌نتوان‌بود ـ
بنياد براين‌شيوه‌ رندانه‌نهاديم‌!


* خيز تاخرقه‌ صوفی به‌خرابات‌ بريم‌
شطح‌وطامات‌ به‌بازارخرافات‌ بريم‌.
تا همه‌خلوتيان‌ جام‌ صبوحی گيرند
چنگ‌صبحی به‌در پيرمناجات‌ بريم‌
ور نهددرره‌ما خارملامت‌ زاهد
ازگلستانش‌ به‌زندان‌ مكافات‌ بريم‌!
شرم‌مان‌باد هم‌ازخرقه آلوده‌ خويش‌
گربدين‌ فضل‌وهنر نام‌ به كرامات‌ بريم‌!
دربيابان‌ هواگم‌شدن‌ آخرتاچند؟
ره‌بپرسيم‌ مگر پی به‌مهمات‌ بريم‌!
قدروقت‌ ارنشناسددل‌و كاری نكند
بس‌خجالت‌ كه‌ازاين‌ حاصل‌ اوقات‌ بريم‌!
خاك‌ كوی تو ، به‌صحرای قيامت‌ ، فردا
همه‌برفرق‌ سر ازبهر مباهات‌ بريم‌
كوس‌ ناموس‌ تو بركنگره‌ عرش‌ زنيم‌
علم‌ عشق‌تو بربام‌ سماوات‌ بريم‌!


* واعظ ! مكن‌ نصيحت‌ شوريده‌گان‌ ، كه‌ما
باخاك‌ كوی دوست‌ به‌فردوس‌ننگريم‌!


* بيا تاگل‌برافشانيم‌و می درساغراندازيم‌
فلك‌راسقف‌بشكافيم‌و طرح‌ نو دراندازيم‌
شراب‌ ارغوانی را گلاب‌اندرقدح‌ ريزيم‌
نسيم‌ عطرگردان‌را شكردرمجمراندازيم‌!
اگرغم‌ لشكرانگيزد كه‌خون‌ عاشقان‌ ريزد
من‌وساقی براوتازيم‌و بنيادش‌ براندازيم‌!
چو دردست‌است‌رودی خوش‌، بزن‌مطرب‌ سرودی خوش‌
كه‌دست‌افشان‌ غزل‌خوانيم‌و پاكوبان‌ سراندازيم
بهشت‌عدن‌اگرخواهی بياباما به‌میخانه‌
كه‌ازپای خم‌ات‌ يك‌سر به‌حوض‌ كوثر اندازيم‌
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 12-02-2009
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


* صوفی! بياكه‌ خرقه‌ سالوس‌ بركشيم‌


وين‌ نقش‌ زرق‌را خط بطلان‌ به‌سركشيم‌


نذروفتوح‌ صومعه‌ دروجه‌ می نهيم‌


دلق‌ ريا به‌آب‌ خرابات‌ بركشيم‌


بيرون‌جهيم‌سرخوش‌و ازبزم‌ مدعی


غارت‌كنيم‌باده‌و شاهدبه‌بركشيم‌!


سر خداكه‌در تتق‌ غيب‌ منزویست‌


مستانه‌اش‌ نقاب‌زرخساره‌ بركشيم‌


عشرت‌كنيم‌، ورنه‌ به‌حسرت‌كشندمان‌


روزی كه‌رخت‌جان‌ به‌سرایدگر كشيم‌!


فردا اگرنه‌روضه‌ رضوان‌به‌مادهند


غلمان‌زغرفه‌ حورزجنت‌ به‌دركشيم‌!



* مانگوئيم‌بد و ميل‌ به‌ناحق‌نكنيم‌


جامه‌ كس‌ سيه‌و دلق‌ خود ازرق‌نكنيم‌


رقم‌ مغلطه‌ بر دفتر دانش‌ نكشيم‌


سر حق‌ بر ورق‌ شعبده‌ ملحق‌نكنيم‌ .



* عاشق‌شو ارنه‌ روزی كارجهان‌سرآيد


ناخوانده‌ نقش‌ مقصود ازكارگاه‌ هستی



* چو هرخبركه‌شنيدم‌ رهی به‌حيرت‌داشت‌


ازاين‌سپس‌ من‌وساقی و وضع‌ بیخبری !



* گرازآن‌ آدميانی كه‌بهشت‌ات‌ هوس‌است‌


عيش‌ باآدميی چند پریزاده‌كنی!



* به‌خلدم‌ ، زاهدا دعوت‌مفرمای


كه‌اين‌سيب‌ زنخ‌ زان‌بوستان‌ به‌!



پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 01:09 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها