ادبیات طنز در این تالار متون طنز مناسب و بحث در مورد طنز قرار دارند |
03-28-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
شعر طنز یا فکاهه ؟
در وصف یار
ای که جست دسته گلی نو رسیده
وانگار که بزغاله اون ها روچیده
هری بروگم شو ای معشوقه ی من
تا جناب موپال مو تو را ندیده
آن گاه برای شمشیر جومونگ جونش
راز مواد چشماتو ندزدیده
توراکه می بینم نفسم بند میاد
خودت بگو چیه توچشمات خزیده
چندیست که کود نگاهت تزویر گشته
بدین سوست که باغ قلبم خشکیده
کاش می دانستم چه موجودی هستی تو
دیدنت به خواب امانم را بریده
از روزی که تو را دیدم بی قرارم
گویی که غول دیده ام رنگم پریده
بهنام فتاحی
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|
03-28-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
غم
گفتم غم تو دارم
گفتا چشت دراید
گفتم که ماه من شو
گفتا دلم نخواهد
گفتم خوشا هوایی
کز باد صبح خیزد گفتا هوای گرمیست
اه اه عرق در آمد
گفتم دل رحیمت
کی عزم صلح دارد گفتا برو به سویی
تا گل نی دراید
گفتم زمان عشرت
دیدی که چون سرآمد گفتا که ای وای
دیر شد داد مامان در آمد
مطلب از کتاب خنده بازار . نوشته : سید هادی طهوری
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
03-28-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
طنز صادق هدایت
قضیهی انتقام آرتیست
وغ وغ ساهاب صادق هدایت
یک آقا پشه ای بود با عاطفه وحساس،
اما نیشش درد می آورد بدتر از نیش ساس.
بعضی وقتا او خوش رقصیش می گرفت ،
می خواست به سر دوستانش بندازه زفت.
یک شب من در رختخواب دراز شده بودم،
داشتم یک کتاب معلومات می خوندم؛
آقا پشه مرا از اون دورها دید،
گویا هوش و جدیتم را پسندید،
اومد برام آوازه خونی کنه،
بخنده وبرقصه وشیطونی کنه،
مجانن جلو من نمایش بده،
تابفهمم از من خوشش اومده.
بدبختانه من ذلیل شده نفهمیدم،
آواز ورقص سولوش را نپسندیدم.
دو سه دفعه دست بردم بکشمش؛
بشکنم استخونش،پاره کنم شیکمش،
این حرکت عنیف چون تکرارشد
آقا پشه از اونجا رفت و دورشد.
من با خودم گفتم خوب راحت شدم،
توی چراغ فوت کردم خوابیدم .
اما نگو آقا پشه ،آرتیست شهیر،
ازاینکه من به نمایشش کرده ام تحقیر؛
اوقاتش سخت تلخ شده بود ومی خواست
انتقامی از من بکشه که سزاست.
رفت گوشه حوض حیاط همسایه ،
که یک کلنی مهم میکروب مالاریایه،
صد کورور از آن ها را دزدید وصبرکرد .
تا من بدبخت خوب خوابم ببرد .
اون وقت اومد به ریز به من نیش زد،
یک کلنی جدید در خونم تاسیس کرد.
من در نتیجه نفهمی وعدم تقدیر
ازهنر آرتیست های شهر بی نظیر ،
پنجاه سال ناخوشی کشیدم وهر چه کردم
آخر معالجه فایده نکرد ومردم .
ای کسانی که سنگ قبر مرا اینک می خونید ،
از آرتیست های شهیر قدر دونی کنید.
قضیهی طبع شعر
وغ وغ ساهاب صادق هدایت
بود یک شاعرخیلی خیلی مهمی در قزوین ،
که سخنش بود شیرین تر از ساخارین.
طبع شعراو فوق العاده روان بود ای پسر،
روان تر ازآبشار نیاگارا ای پدر.
ازقضا یک شبی این کتاب مستطاب،
که اسم مبارکش هست وغ وغ ساهاب.
افتاد به دست اون شاعر شهیربی نظیر ،
او خوشش نیومد خواست به آن کند تحقیر؛
گفت:اگرچه پیش از این من نساخته ام قضیه:
فقط گفته ام غزل ورباعی ودوبیتی وترجیع بند ومثنوی ومسمط وقصیده؛
لیکن همین امشب چندین قضیه عالی می سازم ،
تا این قضیه سازها ی چرند را خجالت دهم.
شعرمن از این اشعارمزخوف البته بهتر شود،
یاجوج وماجوج وکمپانی لیمیتد خاک بر سر شود،
این ها جون دلشون ،به خیالشون خیلی هنر کرده اند،
مثل اینکه دیگران چنین نتوانند کنند.
مخلص کلام –آقا شاعرزبردست استاد ،
با طبع شعر خطرناک روان وقاد،
یک باغستان با صفایی را انتخاب کرد
یک بطری شراب شاهانی هم همراه برد.
نیشست تنهایی بر لب جوغ آب،
ازقضا آن شب بسیار هم قشنگ بود مهتاب.
خورد چون قدری شراب،شد شنگول وسرمست،
قلمدون را وا کرد ،طومار را گرفت دردست.
غوطه زد در بحرذخار افکارابکار، تا سازد به این سبک یک مقدار اشعار ابدار
بهنام فتاحی
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-09-2010
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
باران گرانی (طنز)
باران گرانی (طنز)
شعر زیر با استقبال از شعر «باران» سروده گردیده، همان شعری که اکثر ما با آن آشنایی داریم ودر روزهای بارانی وبهاری در بیشتر مواقع خواسته یا نا خواسته بخشهایی از آن را بر زبان میرانیم:
باز باران....با ترانه .... با گوهر های فراوان ..... میخورد بر بام خانه...
باران گرانی
باز باران با گرانی
با کمی باد و تورم
می خورد بر جیب خالی
سوی قیمت رو به انجم
گردشی همراه فرزند
توی بازار شب عید
بر لب فرزند لبخند
بنده اما همچنان بید
«خوب و شیرین»!!
توی ویترین ها نشسته
بس لباس چرم و هم جین
دسته دسته بسته بسته
لیک غرق در گرانی
«هرچه می دیدم در آنجا»
نقل و آجیل و شیرینی
«بود دلکش بود زیبا»
پسته میگفتش به شادی:
جیب خالی توی بازار
از چه رویی ؟!
مرد بیکار!!
گفتم: این فرزند شاد است
نیست اینک صاحب فن
بی خبر از عدل و داد است
کودک بیچاره من
«نرم و نازك»
می دویدش همچو آهو
«چست و چابك»
می پریدش ازلب جو
پشت هر ویترین زیبا
هر چه گفت و خواست کودک
با کلامی گنگ و بی جا
از سر خود کرده آن دک
از برایش نکته گفتم
اقتصاد و علم مصرف
آنکه من محتاج نفتم
خوب می فهمید این حرف
بهتر از استاد بنده
با نگاهی پر تقاضا
کرد عرضه بغض و خنده
در دلش میگفت: این ها
« بس فسانه بس ترانه »
حالِ شادش گشت بس زار
« با دو پای کودکانه»
دور گردیدش ز بازار
«من به پشت شیشه تنها»
همچو من بسیار آنجا
«ایستاده در گذرها»
راه میرفتند در جا
زیر باران زیر باران
با دهانی پر ز خالی
کودکم میرفت و از جان
داد میزد از گرانی
«بس گوارا بود باران»
چشم بارانی کودک
«وه چه زیبا بود باران»
لاله آمد رفت میخک
«می شنیدم اندر این گوهر فشانی»
رازهایی از گرانی
پندهایی از نداری
همدلی بهتر بود از هم زبانی
«بشنو از من كودك من»
دور میخواهند تو را از بیت و هم صف
کن تو محکم بند بر تن
همتی خواهند این باره مضاعف
کار باید کرد بسیار
«پیش چشم مرد فردا»
نیست دنیا تیره و تار
هست سبز و هست گنج و «هست زیبا»
محسن سیداسماعیلی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
04-19-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
×اگه يه روز بري و بري و بري و بري و بري و بري و بريو بري... به خونتون هم نرسي تازه مي فهمي كه كلاغه توي قصه ها چي ميكشه !
×زماني كه انسانها به درختان مي رسند و با بي رحمي آن را قطع مي کنند و آن درختان به درون رودخانه ي جاري و روان مي افتد عجب شٌلپي ميكنه ها!!
×سلام نمیدونم چی بگم یعنی از شخصیت مثل تو همچین رفتاری رو بعید میدونستم اصلا از شما انتظار نداشتم که یه همچین کاری رو بکنید نه تنها من بلکه همه از این رفتارتون ناراحت شدند نمیخوام لحنم تهدید آمیز باشه ولی مجبورم بگم اگه یه دفعه دیگه فقط یه دفعه دیگه بشنوم که اینطور اتقافی افتاده شاید مجبور بشم یه جور دیگه رفتار کنم اصلا چه دلیلی داره که شما اینکارو بکنید؟ روشن گذاشتن لامپهای اضافی اونم درست تو زمان اوج مصرف؟....... واقعا که !!!
×سوال کنکور 87 آرامگاه سعدی کجاست !؟
1- خونشون!؟
2- خونمون !؟
3- تو حیاط !؟
4- اتاق تمساح ها
×دمت تو که مارو توی خونه تکونی دلت دور نریختی گرم . . .
...
منم سعی می کنم که زیاد جا نگیرم !
×یه روز یارو سوار هواپیما می شه،یهو هواپیما سقوط می کنه... . . . این قرار بود جوک باشه اما حادثه خبر نمی کنه!
×ردپایت را که می گیرم، از تو دورتر می شوم، شاید کفشهایت را بر عکس پوشیدهای!!!
×پای مورچه را تصور کن.حالا تصور کن جوراب داره . حالا تصور کن جوراباش سوراخه .دلم برات اندازه اون سوراخ جوراب پای مورچه شده.
×توچرا روز به روز چاق تر میشی ؟
میدونی از کجا فهمیدم
آخه هرروز جای بیشتری تو قلبم باز میکنی
×تو ایران خطی خرابتر از ایرانسل نیست... ایرانسلتیم.
×گونی گونی دوستت دارم ولي قربونت گونی هاشو پس بده مال مردمه !
×هر وقت حس كردي همه درها به روت بسته شده و دلت پر از غمه، دستاتو تا جايي كه ميتوني رو به آسمون بگير و با همه وجودت بزن تو سرت!!!
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-20-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بنده خدا رو میخواستن اعدام کنن بهش میگن آخرین حرفت رو بزن.میگه لعنت بر پدر و مادر کسی که بزنه زیر چهارپایه!!
در مجلس خواستگاری پدر عروس از پدر داماد می پرسه؟ اقا داماد دانشگاه هم میره؟ پدر داماد: اگر مسافر گیرش بیاد چرا نره!!!
به یکی می گن: فهمیدی زلزله اومد؟ می گه: نه! من روم اون ور بود !
گل مراد دست ميندازه دوره گردن دوست دخترش نميدونه چي بگه ميگه : ميخواي گردنتو بشكنم
یارو ميره تعليم رانندگي ازش ميپرسن چطور بود ؟ ميگه : بد نبود اما معلمش خيلي مذهبي بود. ميگن : واسه چي؟ ميگه : والا من هر طرف ميپيچيدم ميگفت : يا حسين
به فضوله ميگن اگه نصفه دنيا رو بهت بديم چي كار ميكني؟ فضوله سريع ميگه بقيش رو ميخواين به كي بدين
یکی میگه: من" حافظ کل قرآنم", بنده خدا میگه: از این قران کوچیکا یا بزرگا
ازاین پس برای گرفتن بلیت هواپیما علاوه بر ارائه شناسنامه ارائه وصیت نامه هم اجبار یست !!!
متلک جدید :خوشه تو بخورم ... متلک روز: . . . خوشگله خوشه چندی ؟ فــــحش روز: . . . مرتیکه ی بی خوشه ... جمله جدید برای سر سفره عقد : عروس رفته خوشه بچین
شب خواستگاری؛ -خب بفرمائید آقا داماد چه کارن؟ -بیکار،بدون خانه و ماشین و .... اما خوشه 3 هستش!!!
گرگه میره خونه شنگول و منگول میگهم منم منم مادر.تو..ن، شنگول میگه اگه راست میگی بگو ما خوشه چندیم؟
بنده خدا ميره دكتر ميگه شبا خواب ميبينم با خرا فوتبال بازي ميكنم دكترمي گه :اين قرص ها رو بخور ديگه خواب نمي بيني مي گه نميشه از فردا بخورم امشب فيناله!
الهی چوب بشی ، پشمک بشم دورت بگردم
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-20-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
غضنفر و دوستش تصميم مي گيرند فارسي حرف بزنند.
اولي: پا شو!
دومي: نمي پاشم!
اولي: نمي پاشم چيه؟ بايد بگي پاشيده نمي شوم!
************************************
غضنفر مي ره عيادت يکي از دوستانش، وقتي مي خواد بره به اقوام دوستش که اونجا بودن، ميگه: اين دفعه مثل دفعه قبل نکنيد، که مريضتون مُرد و منو خبر نکرديدها!!!
************************************
غضنفر مي ره دم در آزمايشگاه داد مي زنده: پس کي مي خواين جواب خون شهدا رو بدين؟
************************************
غضنفر با خدا قهر مي کنه، صبح که از خونش مياد بيرون ميگه: به اميد بعضي ها!
************************************
غضنفر زنشو بدجوري مي زده، ازش مي پرسن چي کار کرده که مي زنيش؟ مي گه اگه مي دونستم که مي کشتمش!
***********************************
به غضنفر ميگن: يه ميوه خوشمزه، آبدار و شيرين نام ببر.
ميگه: خيار!
بهش ميگن: خيار کجاش آبدار و شيرينه؟
غضنفر ميگه: با چايي شيرين بخور، نظرت عوض ميشه!
***********************************
به غضنفر ميگن شنيديم آدم شدي! غضنفر ميگه: نامردا شايعه کردن!
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
04-23-2010
|
|
معاونت
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521
1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
استاد رندان
استاد رندان نسیم عرب امیری قبول خاطر و لطف سخن خدادادست
همیشه روی لبم ذكر خیر استادست
غلام همت آنم كه زیر چرخ كبود
ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزادست
همان كه از پس یك عمر كار فرهنگی
مقیم خانه ی بابا در احمد آبادست!
همان كه با همه رندی زفرط ساده دلی
به دام توطئه نارفیق افتادست!
تمام ما حصل باغ عمر او این است
كه صاحب پسری مثل شاخه شمشادست
به هیچ خلق و خوی اش انتقاد وارد نیست
جز این كه حضرت ایشان به پیپ معتادست!
صلاح مملكت خویش خسروان دانند
كه آن وجود مبارك هم آدمیزادست!
تمام سال كتی قهوه ای به تن دارد
كتی كه مثل خودش بی تكلف و ساده است
فلك به مردم نادان دهد زمام مراد
نه باب میل زرویی نصر آباد*ست!
به جز سواد و محبت گناه او این است
كه كار دست جوانان نابلد دادست!
حضور محفل انس است و دوستان جمع اند
كسی كه گوشه عزلت گرفته استادست!
اگر كه مجلس طنزی هنوز پا برجاست
به لطف حلقه رندان**سال هشتادست!
--------------------------------------------
پی نوشت:
*این كه هنگام اسم بردن از استاد زرویی نصر آباد دچار سكته شدم بی دلیل هم نباید باشد!
**حلقه رندان عنوان شب شعر طنزی است كه به صورت ماهانه در حوزه هنری برگزاری می شود.
طرح برگزاری این جلسات در سال 1380 توسط ابو الفضل زرویی نصر آباد به مدیر وقت حوزه هنری حجت الاسلام محمد علی زم ارائه واولین جلسه این شب شعر در مرداد ماه همان سال برگزار شد.
|
05-01-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
گرگه ميره خونه شنگول و منگول ميگه منم منم مادر.تو..ن، شنگول ميگه اگه راست ميگي بگو ما خوشه چنديم؟
* * * * * * * * * * * * *
يک سوال به سوال هاي اول قبر اضافه شد :
در کدام خوشه عدالت قرار داشتي !؟
* * * * * * * * * * * * *
جمله جديد براي سر سفره عقد : عروس رفته خوشه بچينه!!!
* * * * * * * * * * * * *
پزشکان اصطلاحاتي دارند
که ما نمي فهميم
ما درد هايي داريم که آنها نمي فهمند
نفهمي بد دردي است
خوش به حال دامپزشکان
* * * * * * * * * * * * *
تا حالا شده فک کني که اگه
عمر نوح
صبر ايوب
خشم بروسلي
هيکل آرنولد
مغز انيشتين
جذبه ي هيتلر
پول بيل گيتس
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
05-01-2010
|
|
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دعاي خير جديد :
الهي خوشه يکي بشي
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
غضنفر ميره خواستگاري بهش ميگن چيكاره اي؟ميگه والله بيكارم ولي تو خوشه يک جادارم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تاحالا يه هندونه که از عقب نيسان بخوره کف خيابون رو ديدي؟اونجوري تيکه پارتم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ميدوني بهترين واحد پول دنيا چيه ؟تومنچون همتو توش هستي هم من !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اي که در خوشه يک سر ميبري
اگاه باش که دنياي مني
بگردم من به دور خوشه تو
که در ايران تک است اون خوشه تو !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
متلک جديد :خوشه تو بخورم متلک روز:
.
.
.
خوشگله خوشه چندي ؟فــــحش روز:
.
.
.
مرتيکه ي بي خوشه
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گرگه ميره خونه شنگول و منگول ميگه منم منم مادر.تو..نم، شنگول ميگه اگه راست ميگي بگو ما خوشه چنديم؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
يک سوال به سوال هاي اول قبر اضافه شد :
در کدام خوشه عدالت قرار داشتي !؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
جمله جديد براي سر سفره عقد : عروس رفته خوشه بچينه!!!
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 10:41 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|