بیاین حافظ بخونیم (مشاعره با ابیات و غزلهای حضرت حافظ)

[haj_amir]

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هر چه بر سر ما مي‌رود ارادت اوست

[mary.f]

تاب بنفشه مي دهد طره مشكساي تو
پرده غنچه مي درد خنده دلگشاي تو

[haj_amir]

واعظان کین جلوه بر محراب منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند

[mary.f]

دوش با من گفت کاردانی تیزهوش
وز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش

[haj_amir]

شربتي از لب لعلش نچشيديم و برفت
روي مه پيکر او سير نديديم و برفت

[mary.f]

ترك عاشق كش من مست برون رفت امروز
تا دگر خون كه از ديده روان خواهد بود

[haj_amir]

در هجر تو گر چشم مرا آب روان است
گو خون جگر ريز که معذور نماندست

[mary.f]

تو خوش مي باش با حافظ برو گو خصم جان مي ده
چو گرمي از تو مي بينم چه باك از خصم دم سردم

[زکریا فتاحی]

من از بیگانگان دیگر ننالم
که با من هرچه کرد آن آشنا کرد

[haj_amir]

دلم ز پرده برون شد کجايي اي مطرب
بنال هان که از اين پرده کار ما به نواست