حس عشق و عاشقانه ها

[ماهین]

شب و روزم
درگیرِ بود وُ نبود توست
نیایی گم می کند شب
روز را
آسمان ماه را
و
من
خواب را

ایــرج.تمجیــــــدی

[شابادی]

آتش به جانم افکند شوق لقای دلدار
از دست رفت صبرم ای ناقه پای بردار


ای ساربان خدارا پیوسته متصل ساز
ایوار را به شبگیر شبگیر را به ایوار


در کیش عشق بازان راهت روا نباشد
ای دیده اشک میریز ای سینه باش افکار


ما عاشقان مستی سر را ز پا ندانیم
این نکته ها بگیریم بر مردمان هوشیار


در راه عشق اگر سر بر جای پا نهادیم
بر ما مگیر این نکته ما را زدست مگذار


در فال ما نیایید جز عاشقی و مستی
در کار ما بهایی کرد استخاره صد بار

[مستور]

دنبال یک بهانه میگردم
برای کنار تو بودن
اما تو !!!!
هیچ بهانه ای
به دستم نمیدهی

[پریشان]

یکبار هم وقتی منتظرت نیستم به

سراغم بیا بگذار خیالم غافلگیر شود.....

[مستور]

عشق خوابی است که هیچگاه تعبیر نشد

[mosholak]

آنقدر درد درون دل خود ریختم
که خود با در هستی سوز خویش آمیختم
تا جدا ماندم زهر بیگانه ایی
از توام ای عشق بی فرجام خویش بگریختم
برگ زردی بودم در تند باد حادثه
که با تن هر شاخه بی ریشه آمیختم
اخوان ثالث

[mosholak]

سعی کن واقع بین باشی و هدفت را پیدا کنی و
به خواسته هات اعتقاد داشته باشی و
اگر فکر میکنی توی این دنیا کسی هست که
لیاقتت را داره برای رسیدت به اون تلاش کن
حتی اگه لازم باشه بهای گزافی را بپردازی

[mosholak]

در تمام لحظه هایم، هیچکس وسعت تنهاییم را حس نکرد
آسمان غم گرفته، هیچگاه برکه طوفانیم را حس نکرد
آنکه سامان غزلهایم از اوست
بی سروسامانیم را حس نکرد.

[مستور]

مـن و تـو از همان روز اول،
محکوم به از دست دادن بودیم!
تـو، همان یک ذره احسـاسـت را
و مـن
تمـام زنـدگـی ام را

[پریشان]

یک نفر همره باد صبا،آن یکی همسفر

شعرو شمیم،یک نفر خسته از این دغدغه ها،

آن یکی منتظر بوی نسیم،همه هستیم در این

شهر شلوغ، این کفایت که همه یاد همیم....