بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1021  
قدیمی 05-26-2010
T I N A آواتار ها
T I N A T I N A آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,337
سپاسها: : 0

66 سپاس در 58 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

پایت را برای همراهی می خواهم عطرت را برای مستی می بویم خیالت را برای پرواز می خواهم و خودت را نیز برای پرستش ..
__________________
زندگي با صدا شروع ميشه بي صدا تموم ميشه، عشق با ترس شروع ميشه با شك تموم ميشه، دوستي هر جايي ميتونه شروع بشه اما هيچ جا تموم ميشه.
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #1022  
قدیمی 05-26-2010
natanaeil آواتار ها
natanaeil natanaeil آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Apr 2010
محل سکونت: شهرکرد
نوشته ها: 466
سپاسها: : 28

49 سپاس در 24 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

با همه ی بی سر و سامانیم
باز به دنبال پریشانی ام

طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام

دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام

آمده ام با عطش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام

ماهی برگشته ز دریا شدم
تا که بگیری و بمیرانی ام

خوبترین حادثه می دانمت
خوبترین حادثه می دانی ام

حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانیست که بارانی ام

حرف بزن حرف بزن سالهاست
تشنه ی یک صحبت طولانی ام

محمدعلی بهمنی
__________________
پاسخ با نقل قول
  #1023  
قدیمی 05-27-2010
T I N A آواتار ها
T I N A T I N A آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,337
سپاسها: : 0

66 سپاس در 58 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

به حق نالم ز هجر دوست زارا
سحر گاهان چو بر گلبن هزارا
قضا، گر داد من نستاند از تو
ز سوز دل بسوزانم قضا را
چو عارض برفروزی می‌بسوزد
چو من پروانه بر گردت هزارا
نگنجم در لحد، گر زان که لختی
نشینی بر مزارم سوکوارا
جهان اینست وچونینست تا بود
و همچونین بود اینند، یارا
به یک گردش به شاهنشاهی آرد
دهد دیهیم و تاج وگوشوارا
توشان زیر زمین فرسوده کردی
زمین داده بریشان بر زغارا
از آن جان تو لختی خون فسرده
سپرده زیر پای اندر سپارا



" رودکی "

__________________
زندگي با صدا شروع ميشه بي صدا تموم ميشه، عشق با ترس شروع ميشه با شك تموم ميشه، دوستي هر جايي ميتونه شروع بشه اما هيچ جا تموم ميشه.
پاسخ با نقل قول
  #1024  
قدیمی 05-27-2010
topic_sun آواتار ها
topic_sun topic_sun آنلاین نیست.
کاربر فعال بخش ادبیات
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: بوشهر
نوشته ها: 836
سپاسها: : 0

2 سپاس در 2 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تصویر
مردی کنار نهر گریزان
سایه به آب سپرده ودل به هواهای دور

سنگ بر سنگ می غلتد
و گل ها به شتاب
بر آب می گذرند
و آنکه ایستاده است
در نسیم سفر میکند.
مردی کنار نهر گریزان
سایه به آب سپرده و سر به خیال های پریشان.


منوچهر آتشی
__________________
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم.
پاسخ با نقل قول
  #1025  
قدیمی 05-27-2010
T I N A آواتار ها
T I N A T I N A آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,337
سپاسها: : 0

66 سپاس در 58 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

غافلند از زندگی مستان خواب
زندگانی چیست مستی از شراب
__________________
زندگي با صدا شروع ميشه بي صدا تموم ميشه، عشق با ترس شروع ميشه با شك تموم ميشه، دوستي هر جايي ميتونه شروع بشه اما هيچ جا تموم ميشه.
پاسخ با نقل قول
  #1026  
قدیمی 05-27-2010
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

از زمزمه دلتنگيم ، از همهمه بيزاريم
نه طاقت خاموشی ، نه ميل سخن داريم

آوار پريشانی‌ست ، رو سوی چه بگريزيم؟
هنگامه حيرانی‌ست ، خود را به که بسپاريم؟

تشويش هزار «آيا» ، وسواس هزار «اما»
کوريم و نمی‌بينيم ، ورنه همه بيماريم

دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته‌ست
امروز که صف در صف خشکيده و بی‌باريم

دردا که هدر داديم آن ذات گرامی را
تيغيم و نمی‌بريم، ابريم و نمی‌باريم

ما خويش ندانستيم بيداريمان از خواب
گفتند که بيداريد؟ گفتيم که بيداريم

من راه تو را بسته ، تو راه مرا بسته
اميد رهايی نيست وقتی همه ديواريم



<<حسين منزوي>>
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
  #1027  
قدیمی 05-28-2010
روشنا آواتار ها
روشنا روشنا آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
نوشته ها: 30
سپاسها: : 0

3 سپاس در 3 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خداوندا!

اگر روزي‌ بشر گردي‌

ز حال بندگانت با خبر گردي‌

پشيمان مي‌شوي‌ از قصه خلقت از اين بودن، از اين بدعت.

خداوندا تو مسئولي.

خداوندا تو مي‌داني‌ كه انسان بودن و ماندن

در اين دنيا چه دشوار است،

چه رنجي ‌مي‌كشد آنكس كه انسان است و از احساس سرشار است
پاسخ با نقل قول
  #1028  
قدیمی 05-29-2010
natanaeil آواتار ها
natanaeil natanaeil آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Apr 2010
محل سکونت: شهرکرد
نوشته ها: 466
سپاسها: : 28

49 سپاس در 24 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

از بس خیال داشت پری واکند که مرد
عادت نکرد با قفسش تا کند که مرد

عادت نکرد مثل تمام درخت ها
پاییز را ببیندو حاشا کند که مرد

شاید هنوز هم به کسی اعتقاد داشت
می خواست عاشقانه تقلا کند که مرد

می خواست نشانی یک صبح تازه را
در کوچه های یخ زده پیدا کند که مرد

نزدیک بود پنجره ای عاشقش شود
نزدیک بود باز پری واکند که مرد
__________________
پاسخ با نقل قول
  #1029  
قدیمی 05-29-2010
T I N A آواتار ها
T I N A T I N A آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,337
سپاسها: : 0

66 سپاس در 58 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

دلبرکم چيزي بگو به من که از گريه پرم

به من که بي صداي تو از شب شکست ميخورم

دلبرکم چيزي بگو به من که گرم هق هقم

به من که آخرينه ي آواره هاي عاشقم

چيزي بگو که آينه خسته نشه از بي کسي

غزل بشن گلايه ها نه هق هق دلواپسي

نزار که از سکوت تو پرپر بشن ترانه هام

دوباره من بمونمو خاکستر پروانه هام

چيزي بگو اما نگو از مرگ ياد و خاطره

کابوس رفتنت بگو از لحظه هاي من بره

چيزي بگو اما نگو قصه ما به سر رسيد

نگو که خورشيدک من چادر شب به سر کشيد

دقيقه ها غزل ميگن وقتي سکوت رو ميشکني

قناري ها عاشق ميشن وقتي تو حرف مي زني

دلبرکم چيزي بگو به من که خاموش تو ام

به من که هم بستر تو اما فراموش توام

چيزي بگو که آينه خسته نشه از بي کسي

غزل بشن گلايه ها نه هق هق دلواپسي

نزار که از سکوت تو پرپر بشن ترانه هام

دوباره من بمونمو خاکستر پروانه هام

چيزي بگو اما نگو از مرگ ياد و خاطره

کابوس رفتنت بگو از لحظه هاي من بره

چيزي بگو اما نگو قصه ما به سر رسيد

نگو که خورشيدک من چادر شب به سر کشيد


__________________
زندگي با صدا شروع ميشه بي صدا تموم ميشه، عشق با ترس شروع ميشه با شك تموم ميشه، دوستي هر جايي ميتونه شروع بشه اما هيچ جا تموم ميشه.
پاسخ با نقل قول
  #1030  
قدیمی 06-04-2010
angelina آواتار ها
angelina angelina آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Jun 2010
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
angelina به Yahoo ارسال پیام
جدید چرا از مرگ میترسید...

چرا از مرگ مي ترسيد؟

چرا زين خواب آرام شيرين روي گردانيد؟
چرا آغوش گرم مرگ را افسانه ميدانيد؟
ميپنداريد بوم نا اميدي باز ،
به بام خاطر من مي کند پرواز ،
ميپنداريد جام جانم از اندوه لبريز است.
مگوييد اين سخن تلخ و غم انگيز است
مگر مي اين چراغ بزم جان مستي نمي آرد؟
مگر افيون افسون کار
نهال بيخودي را در زمين جان نمي کارد؟
مگر اين مي پرستي ها و مستي ها
براي يک نفس آسودگي از رنج هستي نيست؟
مگر دنبال آرامش نمي گرديد؟

چرا از مرگ مي ترسيد؟
کجا آرامشي از مرگ خوش تر کس تواند ديد؟
مي و افيون فريبي تيزبال و تند پروازند
اگر درمان اندوهند ،
خماري جانگزا دارند.
نمي بخشند جان خسته را آرامش جاويد
خوش آن مستي که هوشياري نمي بيند !

چرا از مرگ مي ترسيد؟
چرا آغوش گرم مرگ را افسانه ميدانيد؟
بهشت جاودان آنجاست.
جهان آنجا و جان آنجاست
گران خواب ابد ، در بستر گلبوي مرگ مهربان ، آنجاست !
سکوت جاوداني پاسدار شهر خاموشي ست.
همه ذرات هستي ، محو در روياي بي رنگ فراموشي ست.
نه فريادي ، نه آهنگي ، نه آوايي ،
نه ديروزي ، نه امروزي ، نه فردايي ،
زمان در خواب بي فرجام ،
خوش آن خوابي که بيداري نمي بيند !
سر از بالين اندوه گران خويش برداريد
در اين دوران که از آزادگي نام و نشاني نيست
در اين دوران که هرجا " هر که را زر در ترازو ،
زور در بازوست " جهان را دست اين نامردم صد رنگ بسپاريد
که کام از يکدگر گيرند و خون يکدگر ريزند
درين غوغا فرو مانند و غوغاها بر انگيزند.
سر از بالين اندوه گران خويش برداريد
همه ، بر آستان مرگ راحت ، سر فرود آريد
چرا آغوش گرم مرگ را افسانه ميدانيد؟
چرا زين خواب آرام شيرين روي گردانيد؟

چرا از مرگ مي ترسيد؟
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:32 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها